به نام خداوند جان و خرد

 

كاشكي هستي زباني داشتي

تازهستان پرده ها برداشتي

 

ملاي انگليس در لباس روحاني افغاني

با امر و نهي و امكانات متوافر

*******************

 

در آغاز كلام از سايت پر خواننده و آزاد آريايي خواهشمندم اين نوشته را كه بازتابي از حقايق است در طي 30 سال تجارب زندگي پرفراز و نشيب حاصل گرديده به منظور آگاهي شهروندان هراتي و ساير هم ميهنان منتشر شود.

هم ميهنان آزاده و گرامي: درست سي سال قبل يكي از فرهيخته گان دانشمند هرات باستاني كه داراي سمت بالاي علمي و انبوه تجارب عملي است. يكي از چهره هاي شاخص مزدور بيگانه را كه به ظاهر عبا و قباي روحاني و اسلامي به تن دارد از لحاظ نژادي، ژنيتيكي، بيولوژيكي، دستگاه فكري و كار عملي چنين به معرفي گرفته بود: « من وقتيكه به چشمان سبز، ريش برنجي، موي طلايي سر، پوست روشن، پاي هاي گرد و سفيد، دست و پنجه قلمي، گردن بلند، ارتباطات وسيع و مشكوك (داخلي و خارجي)، چالاكي، دلالي، وساطت و لابي گري با رشوه ده و رشوه گير، معامله و جور آمد روي حفظ منافع و مراجع سازماني و اطلاعاتي عطف توجه مي نمايم. همان ملاي لنگ مسجد جامع پل خشتي شهر كابل كه تاريخ ميهن از آن حكايه دارد به نظرم مجسم مي گردد.» اين شخص در آن وقت همانا آخند خداداد امام مسجد بادمرغان و نائب خطيب مسجد جامع بزرگ شهر هرات بود كه با داشتن ويژه گي هاي خاص از ملاي لنگ هم سبقت جسته است...

-                             او كار كشته سازمان اطلاعاتي انتلبخت سرويس در شرايط جنگ سرد مي باشد.

-                             او با گرگ دمبه مي خورد و با گوسفند نوحه مي كند.

اين گفته هاي بيادماندني از قول آن فرهيخته انديشمند بيان گرديد.

حال ما انشاء كننده گان اين يادداشت نوشتاري ديدگاه مانرا در مورد شخصيت آخند خداداد كه كي بود؟ و كي هست؟ چه كرده و مي كند؟ قسما به رشته تحرير در مي آوريم تا علاقه مندان و هموطنان آگاهي حاصل بدارند.آخند خداداد از ناقلين دوران استبداد سلطنت مطلق العناني مي باشد كه سالياني را در روستاي معلومه شهرستان كرخ در يكي از مساجد به عنوان طالب در گشت و گذار درس ميخواند. مردمان روستا آنرا « خداداد خوش گلي و نازك نارنجي» ياد مي كردند. گاهي طالب نرم و نازك مي گفتند، به ويژه جوانان الدنگ و بد مايش روستا دور بر آن حلقه زده طرح دوستي مي ريختند، شب نشيني ها ترتيب مي دادند جهت حصول مطلوبه دلبري مي كردند... البته دلبري جوانان روستا در آن زمان درك مي شد. اما دلبري آخند خداداد طي ساليان بعدي كه كشور آبستن حوادث گوناگون گرديد دانسته شد!!

به هر صورت او  در ظاهر طالبي بيش نبود كه شامگاهان از درب خانه هاي روستائيان در فخر (طمع) لقمه ناني اكثر در رويارويي با سگان خانه ها و شكستن دندان شان با چوب دستي، كمائي مي كرد و با اشتراك در محافل خيرات و ختم امرار معيشت و در مسجد مسكن گزين و محدود به همانجا بود. تا اينكه سلسله حوادث تلخ و شيرين در كشور رونما گرديد. از جمله قيام خود انگيخته ضد استبدادي شهروندان هرات در برابر نظام فاشيستي تره كي و حفيظ الله امين خون آشام و جبار، ستاره بخت جواسيس و مارمولك هاي انگليسي-پاكستاني و ديگر قدرتهاي مستبد منطقه و جهان زنده مي شود. از هر گوشه و كنار در تباني با باداران اصلي فعاليت هاي جاسوسي و خرابكارانه با سوء استفاده از نام و دين مقدس اسلام تشديد و ادامه مي يابد. آخند خداداد هم درينوقت حساس در خدمت قلدران بي خبر از خدا، آدمكشان حرفوي و گروهك هاي خشونت گرا، دهشت افكن و شرر انداز قرار ميگيرد، لشكركشي شوروي ها را تجاوز و خطر بزرگ براي دين اسلام تعريف مي نمايد. عده اي را مسلمان و عده اي را كافر مي خواند. جهت انجام بهتر وظايف محوله يعني جاسوسي به نفع انگليس ها و وابسته گان آن وارد شهر هرات مي شود. در مسجد جامع گذر باد مرغان مركز شهر هرات به عنوان ملا امام نمازگراران جابجا مي شود تا وظايف همان ملاي لنگ را انجام دهد. فعاليت هاي آن از نظر خاد (خدمات اطلاعاتي دولتي) وقت دور نمي ماند. مورد تعقيب و كنترول قرار مي گيرد. اما ازينكه وابستگي آن بدستگاه هاي استخباراتي است كه از ارگان تازه تاسيس خاد وقت فعاليت و سابقه به مراتب جلوتر داشته اند، كارمندان اين نهاد را اغفال نموده منحيث همكار و اجنت دو جانبه عمل مي نمايد زير چتر حمايتي ارتباط با خاد در اكثر مراسم برگزاري اعياد و مجالس بزرگ از سهميه دريافت تحفه و چپن بي نصيب نمي ماند، تا جائيكه در حضور داكترنجيب الله به شهر هرات و اشتراك در مراسم برگزاري نماز جمعه در مسجد جامع بزرگ شهر، ملا خداداد امامت نماز جمعه را مي دهد و مورد توجه و لطف قرار مي گيرد.

با فروپاشي دولت به رهبري دكتر نجيب الله و سركار آمدن مجاهدين، پست رياست محكمه مرافعه هرات به آخند خداداد تعلق مي گيرد و به الگوي فكري امير اسماعيل خان در حوزه جنوب غرب افغانستان تبديل مي شود. با القاب نائب خطيب مسجد جامع بزرگ شهر هرات، مشاور خاص امارت حوزه جنوب غرب، الحاج، مفتي، شهيد زنده، عالم جيد و جهيد، مولوي بي نذير، شيخ الحديث يار و ياور امير و ... با طمطراق تبليغ مي گردد. با ظهور پيشمرگ هاي انگليسي و پاكستاني، پديده شوم طالبان و القاعده مناسبات ميان امير اسماعيل خان و آخند خداداد بسردي مي گرايد، ستاره بخت اسماعيل خان افول و طالبان بر هرات حاكم مي شوند. يار ديروز امير با طالبان ( فرشته هاي نجات) و القاعده و برادران قبايلي كه سابقه مشترك كاري در استخبارات پاكستان داشته اند يكجا شده با استفاده از سلاح برنده « تفرقه بيانداز حكومت كن» مشتركاٌ به ارمان هاي كاري پاكستان و عمال سياست هاي فاشيشتي، عبدالرحمن خاني، نادر خاني و حفيظ الله اميني پرداختند كه متاسفانه امروز هم تداوم همان سياست ها به حمايت بين المللي بقوت بيشتري عملي مي شود كه قلم از تحرير آن بطور ريز عاجز است.

 با اين شعر زيباي زبان فارسي دري از آخند خداداد تعريف مي گردد و به شرح وقايع يازده سپتامبر به بعد طور موجز و مختصر اشاره به عمل مي آيد، چونكه دوستان نويسنده زير عنوان «دومين ملاي لنگ» دارند كتاب مشرحي مي نويسند. حال به عنوان پيش درآمد سخني چند درين مورد تحرير مي گردد تا  ذهنيتي روشن براي شهروندان و ديگر هموطنان ايجاد گردد

دين كافر فكر تدبير جهاد

دين آخند خداداد في سبيل الله فساد

از شگرفي هاي اين قرآن فروش

ديده ام روح الامين را در خروش

بعد از مرگ احمد شاه مسعود قهرمان ملي و حادثه ويرانگر يازده سپتمبر كه بشريت صلحدوست آنرا محكوم نمود، اوضاع در كشور ما بگونه ديگري رقم خورد. بيش از 40 كشور جهان تحت نام كمك به امنيت در افغانستان اما حفظ امنيت و منافع خود وارد افغانستان شدند و گويا مشروعيت بين المللي بدست آوردند. شعار قلع و قمع طالب و القاعده سرداده شد، از دموكراسي، حقوق بشر، حقوق زن، جامعه مدني، احزاب سياسي، ايجاد ثبات و امنيت، نهادسازي، اشتغال زائي و حكومت داري خوب... وعده حمايت و مساعدت داده شد. طالبان ظاهراٌ از صحنه خارج ساخته شدند و يك نوع حكومت طالبي ديگري را به اسم و رسم متفاوت از طالب سخت با چهره هاي نرم زير ماسك متخصص و تكنو كرات هاي نكتايي پوش بر ملت افغانستان حاكم نمودند.

                      آخند خداداد كه به اميد چنين روزي بود تلاشها و آرزوهايش گل كرد و به ثمر رسيد. با چپت روحاني به برو عمامه بسر، پيراهن و تنبان پاكستاني به تن وارد صحنه سياسي و اقتدار گرائي شده، مورد حمايت عام و تام رئيس جمهور كرزي، تيم كاري افغان مليتي، طالبي و حزب اسلامي اش قرارگرفت. چهره هاي شاخص تيم فاشيستي قدرت طلب عبارت ازانورالحق احدي، اشرف غني احمد زي، حضرت زاخيل وال، رحيم وردك، فاروق وردك، كريم خرم وردك ( دشمن فرهنگ افغانستان) كه واژه زيباي خرم را خلاف كركتر و ويژه گي هاي جسمي و فكري خويش انتخاب كرده، داود زي و غيره عمال و دار و دسته استخبارات (ISI) مي باشند. به آخنده خداداد صلاحيت نامحدود در امور هرات داده مي شود، تا با دست باز مطابق اميال و منافع حزب افغان ملت (افغان ذلت) سياست هاي فاشيستي نياكان قدرت طلب و تمايمت خواه را به هر وسيله ممكن تحقق بخشند تا اوضاع بر وفق مراد فاشيست هاي قبيله مساعد باشد. تعجب اينكه حزب افغان ملت طي ساليان از تاسيس و عمر خود نتوانسته بود از زادگاهش شهر جلال آباد تا سروبي كابل نفوذ نمايد اما در حكومت آقاي كرزي، عمال طالبي و افغان ملتي توانستند آرزوهاي مشترك خود را با قبيله گرايي و فاشيستي و سوء استفاده در اشغال كرسي هاي پرعوايد مهم اداره دولتي تا اقصا نقاط جغرافياي افغانستان كسترش دهند.

 اكنون توجه خوانندگان محترم به كار روائي هاي آخند خداداد در حوزه هرات جلب مي گردد:

                      آخند خداداد علاوه بر همه كاره بودن، رياست شوراي علما و روحانيون هرات، رياست مدرسه دارالعلوم غياثيه هرات را هم بدوش دارد. مدرسه را به سطح دانشگاه ارتقاء داده سعي مي ورزد از  6000  دانش آموز اين مدرسه حداقل بيشتر از نيم آنرا به عقايد طالباني و القاعده باورمند سازد تا در آينده نه چندان دور هرات از نظر داشتن طالب و القاعده بومي كمبود احساس نكند و سياست رشد متوازن در عرصه طالب سازي با ولايات جنوب و جنوب شرق كشور هم سان و هم سنگ شود. دستگير شدن حلقه اي طالبان مدرسه غياثيه در فعاليت هاي تخريبكارانه مثال روشن است.

-                             آخند خداداد به تفرقه افگني ميان اقوام هرات سخت مشغول است، نمونه بارز حمايت بيدريغ از اقوام پوپلزائي، عليزائي، باركزائي در ولسوالي هاي انجيل، گذره، پشتون زرغون ، اوبه و اقوام اسحق زائي و نورزائي در شيندند و گلران ...

-                             شوراي علما و روحانيون هرات به نهاد استخباراتي بيگانگان تبديل گرديده و آخند خداداد با موتر شيشه دودي و       ضد گلوله و گارد امنيتي سكورد مي شود.

-                             در مورد عزل و نصب مسئولين دواير دولتي، ولسوال ها، مديران ارشد با او از مركز مشوره و رايزني صورت مي گيرد كه با تقررشان مرهون نظر و الطاف وي قرار داشته مطابق خواست و اميال او هم عمل كنند.

-                             تمام كانديدهاي پارلمان، شوراهاي ولايتي، نمايندگان انتصابي در محافل و مجالس  بزرگ كه در كابل داير و برگزار مي گردد. از فيلتر و راي آخند خداداد بايد بگذرد.

-                             در ايام متبركه، اعياد، دعوت ها و گردهمائي، مسئولين و مديران ارشد دولتي در سطح هرات با بوسيدن دست آخند خداداد خود را بوي ارشاد مي نمايند. در غير آن ممكن مورد عتاب جناب قرار گرفته به عنوان بي اعتنا و سركش سرزنش شده از لطف بعدي محروم گردند.

-                             با كمك و حمايت آخند  خداداد، افراد زورمند، چاركلاه، دلال هاي بازار باند مافيايي زمين خواران ساحات وسيع زمين هاي موقوفه و دولتي غارت و تصرف گرديده، با ذرايع ممكن حتي جعل و تذوير وثايق ثبت محفوظ قضا از كنده تغير و دستكاري شده است. ازين موارد سهم آخند خداداد وجه يا نقد پرداخته شده است. ساحات وسيعي از دشت شيداي جنوب سرك هرات كرخ و ساحاتي از شمال غرب شهر هرات بوسيله زورمندان تحت سايه حمايت جناب خداداد غصب و تصاحب گرديده، شهرك هاي شخصي اعمار و از پول فروش آن صدها ميليون دالر عوايد حاصل مي گردد.

-                             اعمار كنندگان ماركيت هاي تجارتي در شهر هرات يكي دو دوكان با موقعيت خوب را سهم و حق آخند خداداد در نظر مي گيرند  كه كار ساختماني از طرف شهرداري و نقشه آن از طريق وزارت انكشاف شهري با موانع مواجه نگردد. تجاران وارد كننده مواد اوليه و اشياي تجملي هم به ارزش ميليون ها افغاني وجه جنس، مواد خوراكه و مال را در اختيار مصرف آخند خداداد قرار مي دهند كه مصارف شخصي خانه و طلاب مدرسه غياثيه و ساير افراد و حلقه هاي ارتباطي مورد حمايت جناب تامين و تمويل گردد.

-                             اختطاف چيان و دزدان حرفوي قراي غرب گذره و سنوگرد  مورده حمايت بيدريغ ملا خداداد قرار دارند كه همه شهروندان هراتي از روابط تنگاتنگ  ايشان آگاهي دارند و زبانزد همگاني است كه هر كس اگر با آخند  خداداد هفت چار كند عاقبت آن ذريعه تفنگداران غير مسئول بكام مرگ فرستاده مي شود.

-                             نظاميان و مسئولين امنيتي بايد مطيع و گوش بفرمان آخند خداداد باشند و حداقل هفته يكبار بدست بوسي و اظهار ارادت بروند و گروپ امنيتي ويرا تقويت نمايند تا از انداختن آب دهن مردم بروي وي جلوگيري به عمل آيد ورنه با يك اشاره چشم و تلفن برئيس شوراي امنيت ملي ارگ رياست جمهوري مورد سرزنش و تنبيه قرار مي گيرند.

-                             مشار اليه  از نظر اخلاقي نيز داراي ضعف هايي است. با وصف داشتن دو خانم جوان و اطفال فرزندي با زنان آزاد غربي مشرب هم علاقه و تمايل نشان مي دهد.

-                             آخند خداداد در جلسات و محافل عمده ( پي آر تي) تيم بازسازي ولايتي در هرات دعوت و شركت مي نمايد هنگام عكاسي و فلمبرداري با دستان و شاخه عمامه سر و صورت را پوشش مي دهد تا در نشر رسانه ها متبارز معلوم نگردد چهره زير نقاب پنهان و بيننده گان درست تشخيص نتوانند. بقول حافظ

 

خرقه پوشي من از بابت دينداري نيست

پرده سر صد عيب نهان مي پوشم

پدرم روضه رضوان بدو گندم بفروخت

نا خلف باشم اگر من بجوي نفروشم

 

-                             ملا خداداد بدون نگرش و يادي از گذشته اش كه فتواي جهاد را عملي مي دانست و شوروي را متجاوز و غير مسلمان معرفي مي كرد، ولي امروز حضور 40 كشور خارجي در افغانستان در برابر برادران انگليسي و امريكايي سر تعظيم فرود مي آورد، مدافع ليبرال دموكراسي و حقوق بشري قرارگرفته است. شهروندان هراتي وي را به حق آخند ( پي آر تي) لقب داده اند. اما در  مسجد جلومنبر با چهره ديگري موعظه ميدارد. بقول حافظ

 

واعظان كاين جلو در محراب و منبر مي كنند

چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند

يا واعظ شهر بين كه چون لقمه شبهه ميخورد

بادرمش دراز باد آن حيوان خوش علف

يا صوفي نهاده دام و سر حقه باز كرد

بنياد مكر با فلك حقه باز كرد

 

-                             مافياي مواد مخدر كه اكثريت شان هم ولايتي هاي جناب آخند خداداد هلمندي مي باشند روزها در ماركيتهاي تجارتي هرات مصروف و شب را با وي هم صحبت بوده سهم آنرا مي پردازند.

-                             پست ها و ادارات اقتصادي و عايداتي هرات از گروه افغان ملت عمدتاٌ غير هراتي ها تقرر حاصل كرده و مورد حمايت و پشتيباني آخند خداداد قرار مي گيرند.هفته وار اين آقايان قسمتي از اندوخته هاي نا مشروع را در خانه جناب به وي تحويل مي دهند. هرات به مثابه جوي طلا در زر اندوزي منبع عوايد براي اقتدار گرايان است.

-                             آخند خداداد اهل عيال و خانواده اش خدمات صحي رايگان از طريق درمانگاه نظاميان PRT و ISAF در هرات به شكل بيمه دريافت كرده، معاينه، تشخيص تداوري و معالجه رايگان شده لوازم و امكانات درماني و بهداشتي بقدر ضرورت برايشان داده مي شود.

به عنوان مشت نمونه خروار مواردي تذكار يافت اما نهايتا ده ها عمل زشت، ناروا غير اسلامي و غير انساني  جهت رضاي خاطر باداران داخلي و خارجي توسط آخند خداداد و دار و دسته مورد حمايت شان درين خطه باستاني انجام مي شود. مگر آنها غافل و بي خبر ازين اند كه ريشه هاي قبيله گرائي، قوم سالاري، تماميت خواهي، فاشهزم و شئونيزم ، كشت و قاچاق ترياك از بته هاي كوكنار تا آخر به آب نميرسد و نمو نمي كند اگر بارها كشت گردد نموي موقتي و عمر كوتاه دارد. همچنان پلان، توطئه ها و اميال شوم ياران هم غال و هم غارشان افشاء و خنثي مي گردد. درين خطه اي باستاني سخنان گهر بار بزرگمردان تفكر و انديشه چون فردوسي ريشه دوانيده است كه مي گويد:

 

جهان كرده ام از سخن چون بهشت

ازين بيش تخم سخن در جهان كس نكشت

 

درين سرزمين انديشه و آرزوهاي مولاناي بزرگ بلخ باستان، مولاناي بزرگ جام، پير انصار هروي، سنايي غزنوي، عطار نيشابوري، سعدي و حافظ شيرازي، نديم كابلي، عزيز نارك بادغيسي، واعظ كاشفي معين الدين اسفزاري ... و ده ها بزرگمرد و عالم گران سنگ ديگر تبلور و تابش انساني و جاويدانگي دارد. مولوي مرشد معنوي مي گويد:

 

دي شيخي با چراغ همي گشت گرد شهر

گز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست

 

فرهيخته گان و مردم با فرهنگ اين خطه آرزوي هميشگي انسان سالاري دارند. ترياك سالاري، زور سالاري، رز سالاري، تفنگ سالاري، آخند سالاري، قبيله سالاري، تيم سالاري و ساير پديده هاي زشت را محكوم و مردود مي شمارند.

بقول اعجوبه سخن سعدي شيرازي:

 

مرا مرگ بهتر ازين زندگي         كه سالار باشم و كنم بندگي

 

                      آخند خداداد و يارانش اين را بايد خوب بدانند كه در هرات مكافات عمل هم وجود دارد. خشم مردم با بيدادگران محيل در گذشته هاي تاريخ درس عبرت است. وقايع اخته شدن هاشم خان صدر اعظم و غفور خان محمد زائي حكمران اوبه كه بالاي خر به پشت بسته و تا شهر طي مسافت كرد نمونه هاي مثال است.

بفرموده لسان الغيب حافظ:

 

در عاشقي گريز نباشد ز شوز و ساز                  ايستاده ام  چو شمع مترسان ز آتشم

 

و مختصر سخنان و جيزه كلام پير هرات، « بدان ارزي كه ميورزي – بدان ارزي كه ميارزي»

آخند خداداد و همايت گرانش از قيام خود جوش هراتيان در 24 حوت 1357 كه هنوز خاطرات آن در اذهان باقي است جهت مقاومت و سركوب تك روان قلدر تماميت خواه، بايد درس عبرت بگيرند. آنانيكه درين خطه زغفراني پا از گليم بيشتر دراز كنند ياوه سرائي و بيداد نمايند بايد بدانند و بفهمند كه با سلاح معنوي مولوي، مناجات انصاري حماسه هاي فردوسي، تعقل و خرد خراساني و زور مردمي سركوب مي شوند. اين سرزمين بايد از لوث متعفن جواسيس ابله، تاجران ترياك، تكه داران دين و فرهنگ، قبيله سالاران و زورگويان و فاسدان رشوه خوار پاك و منزه گردد. تا انديشه هاي والاي انساني تبارز و تحقق يافته و در نتيجه فرزندان اين مرز بوم با الهام از بزرگان معنويت و سلحشوران انسانيت برادروار پهلوي هم زنده گي نمايند.

 

پيروز باد همبستگي مردم

نابود باد تفرقه و نقاق

 

«راستگوي از هرات»

 

 


بالا
 
بازگشت