عبدالرحیم سیدی

 

زندگینامه  برادرم شادروان  عبدالرحیم سیدی که بتاریخ 24سپتمبر  2011 بساعت  ده بجه قبل از ظهر بوقت دنمارک در جلاوطنی در همان  کشور  بخاک سپاریده  شد:

عبدالرحیم سیدی  مرد  خوش خلق  و خوش مشرب  و شیرین بیان  که در انفاس کلام  وطنین صدایش دلبردگی و در روش دوستی اش، دنیایی از  عشق  محبت ، وجوانمردی  جوش میزد ،حکایه گر بود  که در سال 1330هجری خورشیدی/1952 م در شهرستان  حضرت اما صاحب کندز، پا بجهان  هستی گذاشت . جد او  غلام  محی الدین  خان یکی از بلخ  تباران  اصیل  سرزمین بلخ  بامی  و از جمله بازرگانانی بود  که ساحت  تجارتش تا بخارا و سمر قند و تاشکند گسترش داشت، و پدرش  سید شاه «سیدی» آموزگار در دوره شاه امان الله  و مدیر کار آزموده در اوایل پادشاهی محمد ظاهر شاه  که اولین سنگ بنا  های  اقتصاد  کشور  توسط عبدالمجید زابلی در کشور گذاشته شده بود  در صفحات  کشور بحیث مدیر فوق العاده (آمر عمومی) در اولین دستگاه  تولیدی و  تجارتی کشور« شرکت اتحادیه  پنبه شمالی » شامل  کار و  در ولایات  بغلان ، قندز ، تخار(تالقان) واحد  های  تولدیدی کار خانجات روغن و  پنبه  و صابون سازی و  چینی سازی  احداث و از  اثر سعی این  مرد  با تدبیر همۀ آن به بهره برداری قرار  گرفت  که  تا سالهای جنگ  داخلی  این  موسسه در صفحات شمال  کشور از شگوفایی ویژه ای برخوردار بوده  وی  در سال 1347خورشیدی از وظیفه  مستعفی و بهمان  شغل آبایی خود یعنی بازرگانی الی زمانیکه در سال 1352 پدرود  حیات  گفت آدامه داد .

عبدالرحیم سیدی فرزند پنجم  خانواده بود  که در دامان  این خانواده شریف به بالندگی آغاز و تعلیمات ابتدائیه و متوسطه را در کندز و تالقان  و سپس به ادامه آن از مدرسه  عالی حبیبیه  به سویه بکلوریا فارغ  و تحصیلات  عالی را در رشته ادبیات در دانشگاه  کابل در سال 1351  به  پایان رسانید  و از سال 1352 الی 1374 ه ش در ادارات  مختلف دولتی  و موسسات اقتصادی  و ترانسپورتی کشور  در خدمت  گذاری  به  مردم  و وطنش  مصروف بوده  است.

عبدالرحیم سیدی در سال 1348 ه ش  ازدواج  نموده و حاصل آن  پنج فرزند  میباشد. او در سال 1374ه ش که اوضاع  و حالات  کشور برای  روشنفران  ودانشور ان نا مساعد شد  با خانواده  اش با هزاران  خانواده  دیگر افغان به  مهاجرت ناچار و ترک  وطن  نمود و با اطفال و خانواده  اش در کشور دانمارک اقامت  گزید.

عبدالرحیم سیدی به  مطالعه  کتب ادب ، تاریخ  وفلسفه  و آثار شاعران  و نویسندگان کشور علاقه فراوان  داشت که  خودش نیز شعر می سرود. و یگان احساسات و  انباشته  های قلبی خویش را که ازژرفای  عشق بوطن  والتهاب ملت  به درد و رنج  گرفتار افغانستان  حکایه  گر بود اولین  مجموعه  شعری خودش را بنام « ترا صدا میکنم » در قالب  غزل و مثنوی ریخت  که در سال 2007 م  در شهر مزار شریف مرکز ولایت بلخ با شمارگان بلند  توسط من ،به زیور طبع آراسته و همه   شمارگان  آن طور  مجانی در اختیار  شایقین  شعر و ادب دوستان قرار گرفت .

او در این اشعار ش که  نمایندگی از طبع لطیف ودرک  تند وی می نماید  حالات  خاص  و شرایط ناگوار فضای موجوده  کشور را  در سروده  هایش باز تاب  داده  است که  حاکی از  احساساتش در مقابل  مردم  ووطن  میباشد . او  هر سال به  کشورش افغانستان  میرفت  و خانواده  های  گرفتار در تنگنا های اقتصادی را  تا وسع و توان  خود  کمک  میکرد . تا اینکه سال گذشته  به  مرض سرطان  مصاب و  نتوانست بوطن برود  تا بالآهره  بتاریخ  24سپتامبر 2011داعی اجل را لبیک  گفت. نا لله وانا الیه راجعون.

از او بر علاوه مجموعه شعری اش »ترا صدا میکنم» اشعار و مقالات زیادی باقی مانده  است که به  کمک دوستان  و اعضای خانواده  اش تنظیم و  به طبع آراسته  خواهد شد.

من  که  عبدالواحد سیدی برادر  بزرگتر وی  هستم  ورسالت نویسندگی را بعد از باز نشستگی در امور  کشوری از دیر سال بدوش دارم  همتم این  خواهد بود  تا آثار باقی مانده و  پراگندهای این برادر فقید م را تنظیم  وبعد از ویراست به طبع برسانم  تا  ادب دوستان و علاقه  مندان   بتوانند از  آن استفاده  نمایند.

عبدالواحد سیدی

 

 

 


بالا
 
بازگشت