انتشارات سعيد

آدرس: ابتداي جاده آسمايي

شماره هاي تماس: 0799881363 و 0799312763

E-mail:shirahmad_saedy@yahoo.com

شناسنامة کتاب:

نام کتاب: پنجشيريان و يادواره ی رفته ها

نويسنده: فضل احد احدی

ناشر: انتشارات سعيد

ويراستار: (يزدان پناه)

طراحی و برگ آرايي: خدمات کمپيوتری نگارش (عبدالرحيم يزدان پناه)

چاپ و صحافی: آفاق پرس Afaq Press

شماره گان: 1000 نسخه

نوبت چاپ: چاپ اول 1388 خورشيدی

بها: 260 افغانی

همة حقوقِ چاپ و نشر محفوظ به ناشر است.


پهلوان احمد جان کی بود؟:

در ریاست المپیک کابل تابلوی بزرگی ازجریان پهلوانی احمد جان را دیده بودم که بالای آن نوشته بود «احمد جان پنجشیری پهلوان وقهرمان افسانوی شرق »علاقه داشتم تا در مورد پهلوان احمد جان معلومات بیشتری به دست آورم. تا اینکه برای بار اول به کتاب « کارنامه ی مسعود » متوجه شدم منصورنویسنده ی کتاب تحت عنوانی نوشته بود «احمد جان چه کرد؟» این عنوان برایم خیلی جالب بود .

چرا که خواستم این بود که در باره ی این رادمرد معلوماتی به دست آورم . منصورتذکرداد ه بود که احمد جان بعد ار اینکه ازطرف مجاهدین حاکم پنجشیرتعیین گردید ، دست به تنظیم یکعده از کمونستان مربوط به سازمان شعله ی جاوید زد. همینکه روس ها به سرزمین ما هجوم بردند، ارتباط احمد جان با رژیم کابل بیشتراز پیش محکم شد وارتباطی با سران کمونیست ازجمله عبدالوکیل وزیرخارجه ی آن زمان وغیره بر قرار داشت . دراخیر منصورافزوده بو د که «احمد جان زمینه ی ناراحتی مردم پنجشیر را برانگیخت وبلاخره توسط اقاربش - مردم سفید چهر- اسیر ومدتی بعد اعدام گردید.

به همین ترتیب درخلال صحبت های که با تعداد ی ازمجاهدین دوره ی نخست جهاد درپنجشیر داشتم ، ایشان نیز حرف های منصور را تائید نموده می افزودند که احمد جان درآغوش حکومت کمونیستی وقت پناه برد با کارمل وسایر سران رژیم آن وقت ارتباط داشت .اما برخی این حرف ها را به کلی رد نموده می افزودند که احمد شاه مسعود شخص سیاست مدار بود ونمی خواست کسی ازوی بالاترباشد واحمد جان یک شخص متعهد به جهاد بود .

از حاجی عبدالغفار قوماندان دشت ریوت و یکی از نخستین مجاهدین دوره ی جهاد در این مورد خواستم جویای حقیقت شوم . وی گفت : «پهلوان احمد جان ازجمله پیشگامان و بانیان جهاد پنجشیربود. وی به این عقیده بود که مجاهدین بازارک و رخه نسبت به مجاهدین مناطق بالا امتیاز بالا دارند ، باری مبلغ پول و تعدادی دریشی نظامی از سوی رهبری جمعیت اسلامی افغانستان، مستقر در پاکستان، به جبهه ی پنجشیر کمک شده بود و آمرصاحب مواد کمکی را به مجاهدین بازارک توزیع نموده بود، که این عمل باعث نارضایتی پهلوان احمد جان گردید.

قوماندان عبدالغفار افزود: پهلوان احمد جان همین شکایت ها و رنجش ها را با مردم پریان و موسفیدان آن منطقه درمیان گذاشت وخود به این بهانه به جلب وجذب یک عده ازافراد پرداخت. چند روز بعد از آن احمد جان پریان را به عزم سفر به کابل ترک گفت. و درمنطقه ی پل شابه قوماندان ابوبکر وی را مانع شد. چند روزی نگذشته بود و ما همرای آمر صاحب در بازارک بودیم که خبر آمد پهلوان احمد جان با تعدادی ازهمراهانش در پل بازارک است میخواهد کابل برود. آمرصاحب، غوث الدین را روان کرد که مانعش شود ونگذارد که کابل برود. پهلوان احمد جان به حرف های غوث الدین گوش نداد وبلاخره مولوی صاحب جیلان از دشت ریوت و محمد غفار این دونفر احمدجان را ازملاخیل بازارک برگشتاندند و به منجهورآمدند. آمر صاحب در منزل ضابط برهان در یک اتاق خصوصی با پهلوان احمدجان که آن دوشخص دیگر نیز حضور داشتند، جلسه گرفتند. بعد از جلسه همه به سفید چهر برگشتیم.

آمر صاحب میگفت که رفته نزد گلستان خان وامان الله خان که مامای پهلوان احمد جان هستند، ضمانت می گریم که پهلوان احمد جان به کابل نرود. در زنه رسیدیم بار دیگردر مسجد جلسه صورت گرفت که در این جلسه مولوی فقیراحمد نیزحضورداشت و ما ازاصل موضوع و جریان جلسات آگاهی نداشتیم. تعدادی ازقوماندانان اعتراض کردند که چرا آمرصاحب مارا هم در جریان نمی گذارد و خصوصی جلسه میگیرد.

خلاصه اینکه احمد جان بعد از مدت یک ماه ازطریق کوه های پنجشیر فرار نموده به کابل آمد .

سر و صدایی به گوش رسید که احمد جان در کابل سمت ریاست المپیک را به عهده دارد. احمد جان بعد از مدتی به سفید چهر برگشت و در مکتب سفید چهر قرارگاه گرفت وبه جذب وتشویق بعضی ها پرداخت تا احمد شاه مسعود را دستگیرنماید.

این موضوع از طریق مردم سفید چهر به آمر صاحب رسید که احمد جان به خاطرقصد جان شما پلان هایی دارد. آمر صاحب بازهم این حرف ها را نادیده گرفت تا اینکه افراد احمد جان آهسته آهسته بیشتر شد وحوصله ی مسعود به سررسید وتوسط مردم سفید چهر و دشت ریوت احمد جان وهمرا هانش را دستگیرنمود و دو ماه بعد خبر آمد که احمد جان دیگر زنده نیست.»

خواستم سری به خانواده ی پهلوان احمد جان بزنم و دراین باره جویای معلومات شوم زیرا، گذشته ازین موضوعات- احمد جان پهلوان- در بخش ورزش قهرمان افسانوی افغانستان بود .

محمد رحمن پسرمامای پهلوان احمد جان که همیشه با پهلوان یکجا میبود، همه ی این گفته ها را رد مینماید . وی چنین گفت:

«پهلوان احمدجان درسال 1357 رئیس کمیته ی المپیک در کابل بود .

حکومت آنوقت دریافت که پهلوان احمد جان وشش نفر از دوستان و شاگردانش به نام های شمس الله ، پهلوان سمیع ، حاجی فرید ، خان آقا، حاجی ویس الدین ، وپهلوان آقا شیرین با مجاهدین واخوانی ها همدست وهمکاراست . ایشان به خاطرنجات جان خویش از کابل فرار وعازم سفید چهر پنجشیرشدند. تعدادی ازمردم منطقه به نام اخوانی علیه آنها جبهه گیری نمودند . پهلوان جهت جلب و جذب افراد عازم پاکستان گردید که درمسیر راه در نورستان با احمد شاه مسعود وهمراهانش مقابل شد و درآنجا تعهد نموده دوباره به پنجشیر برگشتند. اینجا بود که سازماندهی جنگ علیه حکومت کمونیستی وقت آغازشد . بعد از درگیری و قتل علاقه دار، جنگ چریکی در پنجشیر آغاز شد. احمدشاه مسعود نمی خواست که پهلوان احمد جان در منطقه رشد کند؛ وی می خواست که همه ی مردم در محورش بچرخند.

همین موقع بود که تعدادی ازدوستان ارتباطی مجاهدین در کابل به دیدن پهلوان احمد جان به پنجشیر آمدند که درمسیر راه توسط افراد احمد شاه مسعود زندانی شدند .

بعد از اندکی مخالفت و جنجال ها پهلوان احمدجان موضوع ارتباطی هایی که در کابل با مجاهدین رابطه داشتند، با احمدشاه مسعود درمیان گذاشت و در آن جلسه مولوی غلام جیلانی ومولوی مظهرالدین نیزحضور داشتند، پهلوان احمدجان و احمدشاه مسعود در سفید چهرپنجشیر تعهد نمودند وبه این نتیجه رسیدند که دوستان ما از جمله: نبی عظیمی، نجم الدین کاویانی وعبدالوکیل و... از کابل که با مجاهدین درارتباط اند وحاضراند به جبهه ی پنجشیر به طورمخفی همکاری نمایند، باید کمیته ی ایجاد گردد تا این کمک ها را پذیرفته و به مجاهدین جبهه توزیع گردد.

محمد رحمن افزود: پهلوان احمد جان طبق فیصله ی قبلی خواست به کابل برود وکمک ها را به جبهه ی پنجیشرانتقال دهد که احمدشاه مسعود خود نیز مبلغ 30000 افغانی را جهت مصرف رفت آمد به پهلوان تأدیه نمود.

پهلوان احمد جان افزود که تعدادی ازصاحب منصبان ارتباطی بیایند ومجاهدین را تعلیم دهند و داکتران به جبهه خدمت نمایند که این پیشنهادات مورد قبول احمدشاه مسعود قرارگرفت.

پهلوان احمد جان به طورمخفی به کابل آمد وهنوز در کابل بود که خبرها یی در سراسر دره ی پنجشیر پخش شد که پهلوان احمد جان در آغوش حکومت کمونیستی پناه برده است. همینکه احمدجان وارد پنجشیر شد. سازماندهی علیه دستگیری پهلوان آغاز شد و ذهنیت مردم نسبت به احمد جان کاملاً تغییر کرد بود . اینبار احمد جان در نظر مردم آن مجاهد قبلی نبود، بلکه یک ستمی محض بود. مدت یک شب ویک روز خانه ی احمد جان مورد محاصره ی مجاهدین قرار گرفت و در این درگیری کاکای پهلوان احمد جان وسید موسی کشته شدند وچند تن دیگرزخمی گردیدند.

تا اینکه احمد شاه مسعود تعدادی ازموسفیدان محل را ازجمله :علاقه دارعبدالرشید، حاجی سلطان محمد ، مولوی نور احمد ، غلام دستگیر ، سید قاسم آغا و... نزد احمد جان فرستاد .احمدجان با تعهدی که قبلأ همرایش انجام یافته بود پایدارماند اینجا بود که این اشخاص پهلوان احمد جان رابه سوی بازارک روانه ساختند وتعدادی آمدند ما را به دهن ریوت انتقال دادند ودر آنجا بندی شدیم . همین بود که دیگرپهلوان احمد جان تا امروز ناپدید شد.

احمد جان قهرمان افسانوی شرق

پهلوان احمد جان فرزند دگروال محمد صدیق خان به تاریخ24 سرطان 1325 خورشیدی در ده افغانان کابل چشم به جهان گشود. موطن اصلی اش سفید چهر پنجشیر است. تعلیمات ابتدایی را در مکتب تجربوی بی بی مهرو به پایان رسانید و بعداً شامل حربی شونحی شد که بعد از سپری نمودن یکسال شامل مکتب سپورت معارف شد و در ظرف یکسال در بین همقطارانش در کشتی آزاد ممتاز گردید. وی از پانزده سالگی به ورزش آغاز کرد و مانند یک مهاجم بیباک توانست سرسختانه همه حریفانش را از صحنه ی مبارزه خارج و خودش را به کرسی قهرمانی وزن دوم تیم ملی قرار دهد. به منظور تشویق جوانان، کلپ های ورزشی آزادی مانند کلپ ورزشی پنجشیر و کلپ ورزشی جوانان را افتتاح کرد وصدها نفر از جوانان و دوستداران سپورت وی را استقبال میکردند.

گاهی در خانه تنها میبود و از اشعار بیدل و حافظ و دیگر ادیبان و بعضی هم از طبع خود میسرود:

موجیم که آسودگی ما عدم ماست

ما زنده بــرآنیم کـه آرام نــداریم

در سال 1347 غرض انجام مسابقات بین المللی به مکسیکو و در سال1351 جهت انجام فریضه ی حج عازم بیت الله شد. در سال 1352 به منظور انجام مسابقات جهانی به مون شن و در سال 1357 غرض انجام مسابقات پهلوانی عازم اتحاد جماهیر شوروی گردید و در 52 دور پهلوانی در خارج و داخل کشور، قهرمان ورزش پهلوانی شد که در سالهای متمادی در وزن خود قهرمان بود.

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت