عبدالو کیل کوچی

 

دوست دارم مادرم را

مادر جان پرورم را

نور پاکیزه سرشت گوهرم را

باغبان هستی وخورشید وماه واخترم را

من همیشه دوست دارم ، دوست دارم مادرم را

در  طریق  زند ه  گانی

کز  همان  آغاز  طفلی

دوره گهوارگی ، شیر خوارگی ، بیدار خوابی

گاز جنبانیدنش را

آ للو  للو للو ها  گفتنش را

من همیشه دوست دارم دوست دارم مادرم را

نور پاکیزه سرشت گوهرم را

در پرستاری کودک لطف غمخواری اورا

در پی تعلیم فرزند ، سعی وکوشش های اورا  

در خطا ولغزش طفلش ، خروش مهروهیبت های اورا

وقت رفتن سوی مکتب ناز وزاری های او را

وقت گشتن سوی خانه انتظاری های او را

 من همیشه دوست دارم، دوست دارم مادرم را

نور پاکیزه سرشت گوهرم را

 در مریضی رنج کودک  

رنج بی پاین مادر ، دیده گریان مادر

صعب ترین رنج است  و اما

گاه آرامی فرزند ،  شاد ی وخندان مادر

مهر بی پایان مادر،بهترین احساس شادیست

من رهین لطف بیپایان اویم ، خنده وگریان اویم   

 من همیشه دوست دارم دوست دارم مادرم را

نور پاکیزه سرشت گوهرم را

گفته اند فردوس رضوان

زیر پای مادران است

لیک مادر بهر فرزندش همیشه

در همین دنیا بهشت این جهان است

می ستایم حرمتش را ،می ستایم عزتش را

دوست دارم ، دوست دارم تا همیشه     

چون بهار سبز وشادان

همچو در یای خروشان

مثل خورشید فرو زان

واژه هستی مادر جاویدانی باد

والا

بر فراز

 قله های

ماندگاران              

                                                           عبدالو کیل کوچی

 

 


بالا
 
بازگشت