نگاهی به کتاب

پویه هایی درفرهنگ خراسان

دستګیر نایل

 

           از دکتر رازق رویین تا کنون کتاب های زیادی در شعر منتشر شده است« با بنفشه های باران»، شگفتن در سترون خاک»، « برنطع آفتاب» و دیگران.اما کتاب« پویه هایی در فرهنگ خراسانی» این نویسنده، شاعر و پژوهشگر را نخستین باراست که می خوانم.دکتر رویین،از خاک پاک مبارز نستوه،حکیم،شاعر و حجت بلاد خرا سان ناصر خسرو بلخی،شاگرد دبستان ابوالقاسم فردوسی واز پیروان طریقت ورهروان راه پیامبر عشق وعارف وارسته زمانه ها،جلال الدین محمد بلخی است.

      دکتر رویین،از دانشکده زبان وادبیات دانشگاه کابل فارغ شده و درجه دکترا را از دانشگاه صوفیه از کشور بلغار،بدست اورده است.در سال های پسین،استاد  دانشگاه کابل و منشی مسلکی انجمن نویسنده گان افغا نستان بوده است واکنون در کشور بلغار مهاجر است.رازق رویین،ازشاعران نو پرداز است که درمیان شاعران هم نسل خود چون رفعت حسینی، بیرنگ کهدامنی، کاظم کاظمی، پرتو نادری وبسیار دیگر جایگاه ویژه ای دارد.نثر دکتر رویین هم پخته، شسته،آهنگین ،استوار و بلیغ است.که میتوان نمونه های از انرا در مقالات وکتاب « پویه هایی  در فرهنگ خراسان» ان مشاهده کرد.

    کتاب« پویه هایی درفرهنگ خراسان» رازق رویین در 340 صحیفه با قطع زیبا در برگیرندهء شانزده مقاله ء پژوهشی،اجتماعی،ادبی و سیاسی مستقل با بحث های زیرین است: سخنی از داشته ها در دو بخش،شهید بلخی ، درد مندی بر در گاه میعاد، سخنی پیرا مون کتاب های درسی، در بارهء ادبیات کود کان، زبان دری را از بند رها سازیم،رستم،نماد ماند گاری ملت؛ خراسان،( افغانستان)گهوارهء زبان فارسی؛ اوباما چون گاگارین، هویت ریشه دار یا هویت بی ریشه، کدام یک؟ طنز آرایی در شعر معاصر دری؛ ما و شاهنامهء فردوسی، فرهنگ ملی ما کدام است؟ یاد داشتی در املای چند واژه ..، دری فارسی تاجیکی دری در سه گنج    

      دکتر رویین در مقاله نخستین کتاب خود، پیشینهء شعر وفرهنگ پر بار فارسی دری را با اندکی شرح وبسط بیان کرده و سیاست فرهنگی چند سویی وغرض آلود همسا یگان شمالی( شوروی) وقت را مرد انتقاد جدی قرار داده است.ومی نویسد که برابر قامت سر دمداران هر کشوری، جامه می دوزند و برابر ذوق حاکمان وقت، تاریخ ادبیات وفرهنگ ویژه تنظیم میکنند.و از کتابی که به زبان روسی چاپ و منتشر شده یاد اوری مینماید که در کنار کشور هایی مانند ترکیه وایران ، برای معرفی افغانستان هم پیشینه ای میسازند اما از قرن هجدهم به پیش، قدمی فراتر نمی گذارند.او مینویسد:« ...ما، در این کتاب گذشته ای نداریم.ملتی که یکجا با احمد شاه درانی به دنیا امده ایم همین وبس. وقتی از شعر فارسی یا دری سخن بمیان می اید، نمونه ها فقط کتاب « نوی شعرونه» اقای بینوا یاد اوری میگردد.که در ان به اضافه اشعار پشتو، چند شعر دری هم چاپ شده است.نامهای شاخص این بر رسی پیرامون ادب دری هم این ها هستند:سلیمان لایق، شپون،بارق شفیعی،پژواک، بختانی، وچند تن دیگر» ( ص6 )

       در همین مقاله، از زردشت یاد میکند وانرا پیام اور خرد وپاکیزه سرشتی میداند.زردشت با وصف انکه در طول سده ها مورد ستایش شاعران ونویسنده گان قرار گرفته،نویسنده دریغ میخورد ومینویسد که:« امروزه این پیامبر خرد،وعاطفه در نزد هممیهنانش شخصیتی تقریبن بیگانه ونا اشنا است.او، بیشتر رنگ وبوی ایرانی دارد تا زاد بومی و او هرگز در کتابهای درسی مکاتب ما که سرچشمه دانش فراگیر ملت از انجا اغاز میگردد، حضور نداشته است..» ( ص 22 )

         در بخش دوم این مقاله، به دکتر مجاور احمد زیار که نظریات برخی از صاحبنظران ونویسنده گان در باره خاستگاه ومنشاء زبان دری فارسی را بلخی واز افغانستان دانسته اند، ( لاطایلات) خوانده وانرا « تیشه بر ریشه وحدت ملی و تمامیت ارضی کشور باستانی مشترک مان نزنیم» گفته،انتقاد کرده است.ومی نویسد:«.. ایکاش آن دانش فنو لوژیکی وزبان شناسی تشریحی را که ادعا کرده اند جز ایشان واقای روان فرهادی، کسی دیگر در این کشور نمیداند، ان فیض مستتر را در شرایط اقتدار شان در دانشکدهء ادبیات ، عام می ساختند تا جامعهء با سواد کشور، راه درستتر ( نه درستتر ) را می پیمودند..... آقای زیار مینویسند:« افغانستان مهد پیدایش نه، بلکه مهد پرورش زبان دری است.».نمیدانم یک نو زاد چگونه از مهد زایش خودش ( یعنی فارس) سفر میکند ومی اید در شرق انجا پرورده میشود.پرسیده میشود چرا ودلیل این سفر وطی طریق تاریخی چیست؟..» (ص 71 )

      در مقاله « شهید بلخی،درد مندی بر درگاه میعاد» از شهید بلخی دو سیما نشان میدهد:« شهید حکیم وشهید شاعر.وقتی حکیم است،مردی ستیزنده است؛مردی جدلی ودرگیر با عقاید زمانه اش.اولذت واقعی را در رضاییت انسان ازخود اگاهی اودر رسیدن به ارمان هایی میداند که جدا از ارمانهای سافل زنده گی واقناع نیازهای کوچک جسمانی اوست شعاع حکمت ان حکیم، درهمه ابعاد شعرش دویده است.زمانه را می نکوهد وبرهستی اجتماعی، نقادانه مینگرد.وتضاد های نا سازگار جامعه را بر میشمرد:

بر فلک بر، دو شخص پیشه ورند         ان یکی درزی،ان دگر جولاه

این   ندوزد  مگر   کلاه    ملوک          وان نبا فد  مگر  پلاس سیاه »   ( ص108 )

      بخش مهم دیگر این کتاب به ادبیات کودکان اختصاص دارد.وادبیات ازنگاه وابستگی به مخاطبان را به چهار بخش تقسیم میکند: ادبیات کودکان، ادبیات نو جوانان،ادبیات جوانان و ادبیات بزرگان.نویسنده به ادبیات کودکان که تا کنون کارهای بایسته ای در زمینه صورت نگرفته است،تاکید دارد.ومینویسد که « ادبیات کودکان در گذشته ء ما، ادبیات ( مذکر) بوده وبه قشر دختران هیچگونه توجهی صورت نگرفته است. واین شیوهء کار تا دوران ما کشیده شده است.»

در مقالهء « زبان فارسی را از بند رها سازیم» به سیاست های چند پهلوی قبیله گرایانه وفاشیستی دولت ها اشاره شده که برای پاک سازی زبان فارسی دری هیچ اقدام موثر نگر دیده.اما برای زبان پشتو، درهمه زمینه ها کار های بس بزرگی انجام داده اند:« در بارهء نامگذاری ماههای سال نیز چنین وضعی وجود دارد.با انکه از دیر گاه سالنمای خورشیدی خود را داشته ایم که در اشعار فرخی،منو چهری،عنصری،فردوسی، و ناصر خسرو ... و کتاب های بیهقی،و البیرونی و دیگران بار بار بکار برده شده و همه از ریشه دری میباشند.ما نند: فروردین،ار دیبهشت، خرداد،تیر، آبان و... ولی زیرکانه همه را برای ما عربی ساخته اند که در ادبیات ما هیچگاهی فراگیری نداشته اند.... برای ما (حمل) را تجویز کردند، برای خود ( وری ) را ترجمه وبر گزیدند.ثور را غویی ، میزان را تله، عقرب را لرم، سرطان چنگاش،وبدینگونه ...یعنی زبان پشتو را آراسته تر کردند.ولی دری را نه!چون دیدند این زبان در این کشور بی سر پرست است و بی یاور..» ( ص 167 )                                                       

       در کتاب « پویه هایی در فرهنگ خراسان»، از طنز وطنز پردازی نیز سخن رفته است.و از پیشینیانی چون (چنار وکدو بن) ناصر خسرو تمثیل های طنزی جلال الدین محمد بلخی( موش وگربه) عبید ذاکانی،وطنز هایی از بهارستان جامی وگلستان سعدی نام برده است.ازطنز پردازان معاصر،کارهای پرتو نادری و سمیع حامد را بیشتر ستوده است.ومینویسد که طنز های اجتماعی وسیاسی در شعر سپید، راهش را کشوده وگام های بلندی در زمینه برداشته شده است.( امیر بزرگ) طنز سیاسی ای است از پرتو نادری که این کتاب امده است:

 « پیشوای من،

در گهواره ء نظام ریاستی یونیکال

بزرگ شده است

ونام دیگرش،

وحدت ملی است

ومیداند که

واژه « همایش»

انفلونزاییست که با بال

مرغان بیگانه،

پرواز میکند

ومی داند که واژه های

« شهروند» و

« دانشگاه» ،

توطیهء تفنگ سالار بزرگ است» (ص246 )

      دکتر رویین در مقالهء فرهنگ ملی ما کدام است؟ پیشنهاد هایی دارد که هم پذیرفتنی اند وهم سوال بر انگیز که ایا دولت هایی که در افغانستان امروز تشکیل میشوند،ویا خواهند شد، به چنین اقداماتی مبادرت می ورزند یا خیر؟پرواضح است دولت هایی که تا کنون تشکیل شده ومیشوند، ملی نبوده اند ونیستند.لذا دشواری های موجود تا ایجاد یک دولت ملی ،کماکان ادامه خواهند داشت.بحث های جالب وخوا ندنی دیگری از جمله در باره پیشینهء زبان دری وفارسی در این کتاب هست که آموزنده است.

برای نویسنده کتاب عمر دراز آرزو میکنم. قلم وقدم شان از سر ما،کم مباد!

_____( سبتمبر 2011 _لندن)

 

 


بالا
 
بازگشت