سید مصطفی سعیدی

نگرشي بر آثار و جهانبيني هجويري

 

مقدمه:

عرفان و تصوف اسلامي در واقع در حوزه فرهنگ آرياناي باستان، خراسان ديروز و افغانستان امروز جايگاه ويژه داشته است.

اساساً ما وقتي به تاريخ فرهنگ وادبيات پر بار زبان فارسي دري به ويژه در بخش انديشه هاي عرفا و متصوفين پژوهش و كاوش مي نماييم، در ميابيم كه دو نوع تصوف در قلمرو اسلامي وجود داشته است.

نخست تصوف زهدي كه پايه گذار آن امام محمد غزالي، دانشمند فرهيخته و انديشمند والا مقام جامعه اسلامي بوده است.

غزالي كه در واقع آثار گرانبهاي او چون كيمياي سعادت و احياي علوم دين را ميتوان همچون دايره المعارف بزرگ در عرصه ي دين- تصوف- فرهنگ دانست، در پهلوي اينكه كار كرد هاي ارزنده و برابر با معيار هاي جهاني در عرصه ي دين و تصوف انجام داد در بخش رابطه ي اسلام با تجدد و نو گرايي نيز از پيشقراولان بوده است. دو ديگر تصوف عاشقانه است، كه پايه گذار آن مولانا جلال الدين بلخي است. مولانا با آثار گرانسنگ خود چون مثنوي معنوي، ديوان شمس، فيه ما فيه و ... جايگاه ويژه در ميان انديشمندان بزرگ جهاني داشته است.

تصوفي را كه مولانا پايه گذاشت جوهره ي اصلي آن را عشق تشكيل ميدهد، و مقوله هاي چون سماع، شطحيات و عشق و خرابات و خانقاه در ان بسامد كاربردي زيادي دارد.

به هرصورت، در اين ميان علي هجويري نيز از جمله سر آمدان تصوف شرقي بشمار ميرود. كه در اين كوتاه نوشته در مورد آثار و جهانبيني هجويري به گونه فشرده پرداخته مي شود.

علي هجويري:

راجع به نام و نام خانواده گي مصنف كشف المحجوب آنچه گفتني است مرحوم ژوكوفسكي در مقدمة محققانة خويش گفته است.

ژوكوفسكي با ستناد سفينه الاولياي داراشكوه، كه ميگويد: « ... واصل ايشان از غزنين است- و جلاب و هجوير دو محله است از محلات شهر غزنين كه انتقال كرده اند از يكي به ديگري « مصنف كشف المحجوب را منسوب بمحلات مذكور ميداند. نظر به اطلاعات دقيقي كه داراشكوه در بارة جلابي هجويري غزنوي در سفينة خود گرد آورده، در ادعاي مزبور نميتوان اظهار ترديد كرد. براي اطلاع قارئين متذكر ميشويم كه يكي از مشاهير شعراي متقدم كه در سدة چهارم هجري، يعني يك قرن قبل از مصنف كشف المحجوب مي زيسته و در لغت فرس اسدي مقدار كثيري از اشعار وي بعنوان شاهد نقل شده است شاكر بخاري متخلص به جلاب بوده است. و نيز در مجمع الفرس سروري، در كلمه «جلاب» آمده است كه: « جلاب بوزن گلاب، نام شاعري استاد ست كه در بخارا بود كذا في التحفه» و بطوريكه مصنف كشف المحجوب در ديباچة كتاب خود گفته ( ص 2) ديوان شعري داشته، كه انتحال شده است، يعني مسلم است كه مشاراليه در نظم فارسي نيز بمانند نثر استاد بوده، اگر چه در كتب تذكرة شعرا ذكر او نيامده، و جلابي تخلص داشته است.

يعني از حيث تخلص شعري تقريباً با شاعر سابق الذكر (شاكر جلاب بخاري) همنام بوده است. (1)

نام و نام خانواده گي:

ابوالحسن علي بن عثمان بن ابي علي هجويري از رجال معروف به علم و معرفت و از طريقت است. اصل وي از غزنين است و (جلاب) و (هجوير) نام دو محل از غزنين ميباشد.

خاندان او در غزنين از مردان راه حق بوده و مسجد و منبر داشته اند. سپس به سياحت و حج رفته و ملازم شيخ ابو العباس احمد بن محمد اشقاني گرديده و از وي پاره اي از علوم را آموخت.

وي با بسياري از استادان طريقت مانند: شيخ ابوالقاسم، عبدالكريم قشيري و شيخ ابو سعيدابوالخير و شيخ ابو علي فارمدي (فريومدي) و ديگر بزرگان و محدثان ملاقات كرده و مصاحب بوده است.

سپس به هند رفته و در لاهور ساكن شده است. خود او گفته است: « و شيخ من گفتي، و وي جنيدي مذهب بود و من بر موافقت شيخم» از اين رو پيداست كه در طريقت به تبعيت از شيخ ابوالفضل ختلي، جنيدي بوده است. در كتاب كشف المحجوب نقل كرده است كه ديوان اشعار و كتاب منهاج الدين تأليف او را گرفته و بنام خود كرده اند، و از خدا خواسته است كه نام سارق ديوان و كتاب را از ديوان طلاب درگاه خود پاك گرداند.

در ويكي پديا دانشنامه آزاد كه از طريق انترنت قابل دريافت و دسترس است در مورد هجويري چنين آمده است:

علي بن عثمان بن علي جلابي هجويري غزنوي ملقب به داتا گنج بخش از عارفان سدة پنجم هجري قمري است. او اهل غزنه در مشرق خراسان بود. در فراگيري برخي از علوم شاگرد ابوالعباس شقاني بوده است. ولي در طريقت پيرو ابوالفضل محمد بن حسن ختلي بوده است. در حالي كه ابوالفضل ختلي خود از مريدان ابوالحسن بصري بوده است.

او از رجال معروف به علم و معرفت و  طريقت است. خاندان او در غزنين از مردان راه حق بوده و مسجد و منبر داشته اند. امام قشيري از استادان وي بود و هجويري با او آشنايي تمام داشت.

پس از تكميل تحصيلات خويش ، چنانكه عادت مشايخ قديم تصوف بود به سير آفاق و انفس پرداخت و به شام، عراق آذربايجان، طبرستان، خوزستان، كرمان، خراسان و ماورالنهر سفر كرد و بسياري از مشايخ عصر خود را ديد. او چهل سال در سفر بوده است و همچون پير خويش از تظاهر و از لباس و رسوم تصوف كه آن را در زمانه خود نشانه ريا مي شمرد، بيزار بود. (2)

در واقع علي هجويري از جمله صوفيه ي واقعي و صاحب انديشه و تفكر عالي بوده است. كتاب كشف المحجوب وي كه به حق از جمله آثار گرانسنگ حوزه فرهنگ و ادبيات دري بشمار ميرود، و گره ي محكمي ميان شريعت و تصوف است، درست همانند كيمياي سعادت امام محمد غزالي مباحث بسيار گسترده و جامع پيرامون موضوعات اساسي و كليدي شريعت و نيز بحث هاي در خور اهميت در مورد تصوف و عرفان اسلامي در خود دارد.

در مورد بعد ادبي- عرفاني- ديني هجويري اگر كتابها نوشته شود، شايد كم باشد، زيرا او شخصيت سه بعدي است. در بعد ديني عالم جيد و سخت ديندار بوده و در بعد عرفاني نيز هجويري شخصيت كم نظير بوده و جايگاه ويژه در ميان عرفا و صوفيه زمان خود و حتا بعدتر از خودش تا سده هاي پسين داشته است. از نظر ادبي نيز آثار هجويري داراي ويژه گيهاي ادبي- صنعتي منحصر بفرد بوده است. از اينرو پرداختن به ابعاد سه گانه ديني- ادبي- عرفاني هجويري نيز كار در خور  اهميت براي فرهنگ و ادبيات اين سر  زمين بشمار ميرود.

هجويري آثار زيادي تاليف نموده است، اما به گمان اغلب اكثريت قريب به كل آثار هجويري نا پديد شده و يا به يغما برده شده است.

در واقع معروفترين و مطرح ترين اثر هجويري همانا كتاب گرانسنگ كشف المحجوب است.

آثار هجويري:

از كتاب كشف المحجوب كه شاهكار جلابي است، چنين مستفاد ميشود كه ويرا آثار منظوم و منثور متعددي بوده، و مشار اليه صاحب تصانيف و تأليف گوناگوني ميباشد:

1-    ديوان شعر كه در صفحه دوم كشف المحجوب از انتحال آن ياد مي نمايد.

2-  كتاب فناوبقا (... و ما را ازين جنس سخنانيست اندر  كتاب فنا و بقا، و آن اندر وقت هوس كودكي و تيزي احوال كرده ايم، اما اندرين كتاب بحكم احتياط احكام آن بيارم- ص 67 از كشف المحجوب.

3-  اسرار الخرق و  الملونات (... و مرا اندرين معني كتابيست مفرد كي نام آن اسرار الخرق و الملوناتست و نسخه آن مريد را بايد – ص 63.

4-  الرعايه بحقوق الله تعالي ( ... و طالب اين علم ( توحيد) را، از كتابي مطول تر بايد طلبيد، كه كرده ام و آنرا الرعايه بحقوق الله تعالي نام كرده ام (ص 360).

5-  كتاب البيان لاهل العيان: ( ... و من اندرين معني ( جمع و تفرقه) در حال بدايت كتابي ساخته ام، و آنرا كتاب البيان لاهل العيان نام نهاده ص 333.

6-  نحو القلوب: ( ... و اندر نحو القلوب در باب جمع فصولي مشبع بگفته، اكنون مر خفت را بدين مقدار بسنده كردم، ص 333.

7-  منهاج الدين: - ( ... و ديگر كتابي كردم هم اندر طريقت تصوف، نام آن منهاج الدين، ص 2، ... اكنون ذكر اصحاب صفه رسول عم برسبيل  ايجاز و اختصار اندرين كتاب بياورم، و ما پيش ازين كتابي ساخته ايم و مر آنرا منهاج الدين نام كرده و اندر وي مناقب هر يك بتفصيل بيان كرده، ص 96-97.

8-  فرق فرق: (... گروهي ديدم از ملاحده ببغداد و نواحي آن كي دعوي تولي بدو ( حسين بن منصور حلاج) داشتند و كلام ويرا صحبت زندقه خود روافضه اندر تولي علي (رض)، اندر رد كلمات ايشان بابي بياوردم. اندر فرق انشا الله عزوجل ص 192.

9-    ايمان: ( ... و من اندر بيان اين ( موضوع ايمان) كتابي كرده ام جدا، مراد اينجا اثبات اعتقاد مشايخ است ص 368 و ص 372).

10-                   كشف المحجوب:- آخرين كتاب يا بهتر است بگوييم شاهكار جلابي هجويري كتاب كشف المحجوب است. (3)

وجه تسميه و كيفيت تاليف كشف المحجوب:-

كتات كشف المحجوب، چنا نكه از مقدمة مصنف بر مي آيد، بنابر استدعاي ابو سعيد الهجويري نگاشته شده است.

چنانكه در تسميه ي كتاب گويد: « اين كتاب را كشف المحجوب نام كردم، مراد آن بود، كه تا نام كتاب ناطق باشد بر آنچه اندر كتابست ، مر گروهي را كه بصيرت بود، چون نام كتاب بشنوند، دانند كه مراد از آن چه بوده است و بدانكه همه عالم از لطيفة تحقيق خداوندي محجوب اند بجز اولياي خداي تعالي و جل و عزيزان درگاهش، و چون اين كتاب اندر بيان راه حق بود، و شرح كلمات و كشف حجب بشريت خبر اين نام وي را اندر خور نبود، و بحقيقت كشف هلاك محجوب باشد، همچنانكه حجاب هلاك مكاشف. (4)

آنچه از لابلاي مقدمه كتاب كشف المحجوب هجويري بر ميآيد، اينست كه هجويري داراي تأليفات و تصانيف زياد و متعدد بوده است. اما بدبختانه اكثريت نزديك به تمام آثار او به يغما برده شده است.

تنها آخرين اثر او كه به حق از جمله ي آثار گرانسنگ حوزه زبان و ادبيات فارسي دري بشمار ميرود، همين كتاب كشف المحجوب است.

در برخي جاها نام كشف المحجوب به گونه ي « كشف المحجوب لارباب القلوب» نيز آمده است.

اين موضوع را مولانا يعقوب بن عثمان بن محمد الغزنوي الچرخي، كه از چرخ يكي از ديه هاي غزنين و از اصحاب حضرت خواجه علأالدين عطار و از اصحاب خواجه بزرگ بهاء الدين نقشبندي ميباشد، در رسالة ابداليه خود، آورده است (5).

و اما در مورد شكل گيري و ايجاد كشف المحجوب در كتاب هاي تاريخ و ديگر آثار بزرگان صوفيه چون نفحات الانس جامي هروي و سفينه الاولياي محمد دارشكوه سر هندي و ديگر اثار، چنين آمده است كه اين كتاب بنابر ارايه ي چندين پرسش فلسفي- عرفاني كه از جانب ابو سعيد الهجويري از هجويري جلابي صورت گرفته، تدوين و تأليف شده است.

آنچه در پيش از آن نيز ذكر گرديد، هجويري داراي آثار زياد بوده است كه به گونه ي كوتاه تنها در مورد نام و چگونگي اين آثار در پيش اشاره نموديم. اما در مورد كتاب كشف المحجوب كه ازجمله ي آثار گرانبهاي ادبي- تصوفي است و در ميان آثار جاودان و ماندگار بزرگان ادب و تصوف اين خطه ي باستاني جايگاه ويژه ي دارد، كمي بحث مفصل تر مي نماييم.

چگونگي تاليف كشف المحجوب:

كتاب كشف المحجوب را هجويري در  پاسخ به پرسش هاي فلسفي و عرفاني ابوسعيد الهجويري نگاشته است. پرسش هاي ابوسعيد الهجويري شامل يازده پرسش بوده است، به شرح زير:

1-    تحقيقات طريقت تصوف.

2-    كيفيت مقامات صوفيه.

3-    مذاهب صوفيه

4-    مقالات ايشان.

5-    رموز و اشارات ايشان

6-    چگونگي محبت خداوند عزوجل.

7-    و كيفيت اظهار آن بردلها. 

8-    سبب حجاب عقول از كنه و ماهيت آن.

9-    و نفرت نفس از حقيقت آن.

10-                   و آرام روح با صفوت آن.

11-                   و آنچه بدين تعلق دارد از معاملات آن.

هجويري در مورد پرسش هاي بالا به پرسنده (ابو سعيد) (الهجويري) چنين مي گويد: ( اما آنچه گفتم مقصودت معلوم شد، و سخن اندر غرضت اندرين كتاب مقسوم شده مرا از اين قول آن بود كه تا مسوول را مقصود مسايل معلوم نگردد... (6)

هجويري در باره پرسش هاي كه ابو سعيد الهجويري از وي مطرح نموده بود، كتاب كشف المحجوب را بنا نهاد و براي پاسخ به هر پرسش وي، باب يا فصلي را بنا کرد.

باب هاي كه در مورد، در كتاب كشف المحجوب آمده است، قرار ذيل است:

1-    باب اثبات علم، صفحه هاي (11-20)

2-    باب فقر  ، صفحه هاي ( 20-34)

3-    با تصوف  ، صفحه هاي ( 34-49)

4-    باب مرقعه داشتن، صفحه هاي ( 49-65)

5-    باب اختلافهم في الفقر و الصفوه،صفحه هاي (65-68)

6-    باب بيان الملامه  صفحه هاي (68- 78)

7-    باب ذكر ائمتهم من الصحابه و التابعين، صفحه هاي (78-85)

8-    باب ذكر ائمتهم من اهل البيت صفحه هاي (85-97)

9-    باب ذكر اهل صفه، صفحه (97-107)

10-                   باب في ذكر ائمتهم من اتباع التابعين الي يو منا، صفحه هاي (107-202)

11-                   باب ذكر ائمتهم من المتاخرين، صفحه هاي (202-214)

12-                   باب في ذكر رجال الصوفيه من المتاخرين علي الاختصار اهل البلدان، ص 214-218)

13-                   باب في فرق فرقهم و مذاهبهم و آيا تهم و مقاماتهم و حكاياتهم صفحه هاي (218-219)

14-                    مكتبهاي صوفيه و عقايد و اقوال و نظريات آنها، صفحه هاي (219-245)

15-        در حقيقت نفس و معرفت آن، و ديگر مقولات عرفاني و فلسفي باشباع تمام سخن مي راند، صفحه هاي (245-246)

كاوش و پژوهش پيرامون تمام بخش هاي اين كتاب، كار هاي علمي و پژوهشي زيادتر و كلانتر را مي طلبد، كه از حوصلة اين كوتاه پژوهش بدور است، اما در اينجا به گونه ي خيلي فشرده در مورد برخي از بخش هاي اين كتاب مكث و دقت مي نماييم:

اساساً مقدمه كتاب در شرح سبب تأليف كتاب و موضوع آن پرداخته است، كه در بخش هاي نخستين اين نوشته بدان پرداخته شد.

در باب اثبات علم:- در اين باب مؤلف كوشيده تا بر خلاف بعضي از معاصران كه صوفيه را با علم بيگانه مي پنداشتند، نشان دهد كه چگونه آنان بر تعليم تأكيد دارند. اين باب در عين حال سخنان ابو نصر سراج را در مقدمه اللمع و در مقايسه علم محدث و فقيه و صوفي به ياد مي آورد.

در باب فقر: فقر و فقرا در قرآن كريم و توجه خاص رسول گرامي (ص) به فقرا، فقر و غنا و تفضيل يكي بر ديگري و آراي مشايخ در بارة آن، از بحث هاي اين باب است. در واقع پيوند فقر و تصوف چنان است كه گاهي مفهوم مترادف يافته اند.

باب لبس مرقعه:- كوشش در اثبات پيوند ميان لباس حضرت محمد(ص) و صوف و سخنان آن حضرت در باره جامه صوف، صوف و مرقعه اصحاب و بعضي از زاهدان صدر اسلام، از مباحث اين باب است.

باب تصوف:- بحثي در تصوف، اهل و معني صوفي، وحدت حقيقي صوفي و صفا و صفوت و اشارات مشايخ در باره تصوف و صوفي، مسايل اساسي اين باب را تشكيل ميدهد.

باب اختلاف فقر و  صفوت: بحث كوتاهي در فقر و صفوت و تقدم و تأخر آن دو بر يكديگر و وحدت حقيقت آنها از موضوع اساسي اين باب است.

اختلاف فقر و صفوت، اختلاف ديد حقيقتي واحد از دو چشم انداز متفاوت است و احتمالاً گاهي در ميان معاصران مؤلف مورد بحث بوده است.

باب ملامت:

تخصيص اهل حق به ملامت و سبب آن، وجوه ملامت و ملامتي، خوشي ملامت در عشق و دوستي و آميختگي ملامت جويي و ريا.

در  تاريخ تصوف ملامتيگري نيز، مانند خرقه پوشي، امر نو پديدي است و ملامتيان شيوه اي نو آورده اند، شيوه اي كه بناي آن همه بر پاك دلي و آزادگي و در  نتيجه گريز و نفرت از ريا و رياكاري بوده است و اعتراضي خاموش بر صوفيان رسمي و زاهدان ريا يي.

اگر در مورد بحث ملامت زيادتر بنويسم جايي شك نيست كه در اين مورد بحث و گفتمان زياد وجود دارد، اما به همين قدر بسنده مي كنيم.

به همين گونه در تمامي بخش ها يا باب هاي كتاب كشف المحجوب ميشود كه بحث شود. كه كار هاي پژوهشي دقيقتر و كلانتر را مي طلبد.

كتاب كشف المحجوب با كتاب اللمع ابو نصر سراج طوسي و رساله قشيريه پيوند زياد داشته است و اين دو اثر شايد از جمله مأخذ و منابع اساسي كتاب كشف المحجوب بوده است.

آراي هجويري در مورد مسايل تصوفي در خور توجه و اهميت است، كه پرداختن در مورد هر كدام در اين كوتاه نوشته نمي گنجد، اما تنها در يكي دو مورد اساسي در اينجا اشاره خواهيم نمود.

آراي هجويري در مورد سماع:

بحثي كه هجويري در كشف المحجوب در باره سماع پيش كشيده است بحثي است بسيار مفصل كه در آن مسايلي چون حقيقت سماع و آنواع آن، احكام و آداب سماع، و آراي  مشايخ مختلف در باره اين موضوع و بالاخره راي. خود هجويري در باره اين مسايل مطرح شده است.

از جمله مسايلي كه در اين بخش مطرح شده است چيز هايي است كه در مجلس سماع خوانده مي شده است. آيات قرآن بهترين چيزي است كه از نظر عموم صوفيه در اين مجالس خوانده مي شده است. در كشف المحجوب مي خوانيم:

(اولي تر مسموعات مردل  را به فوايد و ستر را به زوايد و گوش را به لذات وكلام ايزد عزاسمه است).

پس از قرآن كريم، آنچه قوالان در مجالس سماع مي خوانده اند، شعر بوده است، اشعاري كه صوفيه در مجالس سماع مي خوانده اند ابتدا شعر عربي بوده است:

نمونه اي از اين اشعار را هجويري خود در كشف المحجوب ذكر كرده است.

البته، نظر صوفيه در مورد استفاده از اشعار در مجالس يكسان نبوده است، بعضي آن را مباح مي دانسته اند و بعضي حرام، اين حكم بستگي به محتواي شعر داشته است.

وي در مورد سماع معتقد است كه: ( اگر به قدر ضرورت باشد مباح و اگر در خير و طاعت باشد حلال است، اما چون غزل باشد، معصيت است.

مگر كه حال ضرورت گردد آنگاه به قدر ضرورت مباح باشد).

هجويري مي خواهد به اين پرسش پاسخ دهد كه آيا خواندن شعر، هر نوع شعر، در مجلس سماع جايز است يانه، چنان كه در لا بلاي متن كتاب  كشف المحجوب ديده مي شود، پاسخ منفي است. از نظر او شنيدن بعضي از اشعار در مجلس سماع حلال است و برخي ديگر حرام. اشعاري كه در آنها وصف خال و خط و زلف و  ... شده است در رسته دومّ، يعني جزء اشعار حرام است. و هجويري شنيدن آنها را جايز نمي داند. (7)

در واقع ديد هجويري در مورد تصوف ديد زاهدانه يا خوفي است، درست همانند امام محمد غزالي پايه گذار تصوف خوفي در برخي موارد به گونه ي زاهدانه و يا بهتر است بگوييم خوفي داخل مباحث و مسايل عرفاني- تصوفي مي شود، بر خلاف تصوف عاشقانه يا قلندرانه كه نماينده اصلي و پايه گذار آن مولاناي بزرگ است و عشق و شطحيات و سماع و غزل از جمله ي بنا هاي اساسي اين مكتب تصوفي است.

هجويري در واقع با يك ديد محافظه كارانه كه توام از خوف و زهد مالامال از شرع اسلامي داخل موضوعات وقضاياي عرفاني- تصوفي مي شود.

جهانبيني هجويري:

آنچه از لابلاي آثار هجويري به ويژه كشف المحجوب دريافت ميگردد، اينست كه هجويري داراي جهانبيني خاص و منحصر به فرد به خود بوده است.

كشف المحجوب از باب در مورد دانش و علم آغاز ميگردد. در واقع كشف المحجوب مأخذ كتابهاي معتبر ديگر تصوفي چون تذكره الاولياء عطار نيشاپوري، نفحات الانس جامي و ديگر كتاب هاي عرفاني- تصوفي بوده است.

هجويري درست همانند امام محمد غزالي داراي جهانبيني مبتني و متكي به شريعت اسلامي و مذهب اهل سنت و جماعت است.

جلابی در توحيد بسيار سخت گير بود. و در سراسر كتاب كشف المحجوب اين موضوع به وفور و كثرت ديده ميشود.

هجويري در تصوف جانب خوفي يا زاهدانه را دنبال ميكرد و در شرح و تحليل مسايل تصوفي جانب احتياط را زيادتر رعايت ميكرد.

كه نمونه ي كه در پيش در مورد سماع از آن ياد آور شديمم نشانة ي از اين امر ميتواند باشد.

در واقع جهانبيني واقعاً شرعي- اسلامي هجويري كه به گونه بسيار واضح در آثار جلابي بويژه در كشف المحجوب تبلور يافته، باعث گرديده كه هجويري بزرگترين و بهترين منبع و مأخذ براي اثار بزرگ ديگر عرفا و صوفيه ي بزرگ چون عطار و جامي در كتاب هاي تذكره الاوليا و نفحات الانس گرديده است.

در لابلاي آثار هجويري وقتي دقت صورت گيرد، ديده مي شود كه هجويري داراي جهانبيني خاص كه داراي باور و اعتقاد يگانه پرستي بوده و توجه و دقت بيش از حد در تقوا و خود سازي صوفيه مي باشد، بوده است.

همچنان هجويري به مكتب ملامتيه در تصوف نیز تمایل داشته است . در بحث تصوف خوفی كه جلابي توجه زياد بدان داشته است، بحث اساسي داشتن باور وحدانيت، پاك كردن نفس از پليدي ها و پلشتي هاي ظاهري و باطني، بحث پيرامون فقر، توكل، صبر، نفس ستيزي، تقوا و ... مي باشد.

در واقع جهانبيني هجويري را به گونه خلاصه چنين ميتوان توصيف كرد.

هجويري با بينش يگانه پرستي، پيرو مذهب اهل سنت، در پذيرش برخي پديده هاي تصوفي سخت گير، پيرو و اساسگذار مكتب خوفي يا زاهدانه در تصوف، تمايل به ديدگاه ملامتيه در تصوف بوده است.

به هر حال پرداختن به تمام جوانب ديدگاه و جهانبيني هجويري كاري زياد و پژوهش هاي كلان ميخواهد، كه به حق بايد در اين راستا گام هاي موثر برداشته شود و زواياي تاريك بينش، جهانبيني و  آثار و افكار و انديشه هاي اين بزرگ مرد ادب، شريعت و عرفان روشن گردد.

خاتمه و نتيجه بحث:

با اين همه صغرا و كبرا نمودن ها در مورد جهانبيني و آثار مرد سخن و انديشه هجويري چنين به نتيجه ميرسيم كه:

باوجود اينكه در مورد هجويري كار هاي نه چندان ژرف و پژوهشي صورت نگرفته است، و زواياي مختلف افكار، انديشه ها، ديدگاه و آثار و جهانبيني هجويري تا هنوز تاريك است، اما بانهم كشور هاي ايران، پاكستان و افغانستان در مورد كار هاي علمي، پژوهشي و سيمينار هاي اكادميك بار ها راه اندازي نموده اند و از سوي ديگر در مورد آثار و افكار هجويري بجز كشف المحجوب و چند اثر ديگر كه تعداد شان از تعداد انگشتان دست بيشتر نيست، اما با آنهم در زمينه چنين نتيجه گيري مي نماييم:

1-  كشف المحجوب اثر گرانسنگ و داراي محتواي علمي- عرفاني است، در واقع نخستين اثر تصوفي به زبان فارسي دري بشمار ميرود.

2-  كشف المحجوب به مثابه منبع و مأخذ اساسي، كليدي و در خور اهميت براي آثار ارزنده و گرانسنگ ديگري عرفاني- ادبي چون تذكره الاولياي عطار، نفحات الانس جامي هروي و رساله قشيريه بشمار ميرود.

3-  كشف المحجوب را هجویري در جواب پرسش هاي كه ابوسعيد هجويري همشهري جلابي از وي پرسيده در مورد تصوف تدوين نموده است.

4-  اين اثر بزرگ بار ها مورد عنايت خاورشناسان مشهور چون نيكلسون مترجم مثنوي، اته، ژوكوفسكي و ديگران قرار گرفته و شرح و تعليق هاي زياد در زمينه نوشته و نگارش يافته است.

5-    هجويري در مورد حلاج و ديگر صوفيه ديدگاه هاي جامع و در خور توجه داشته است.

6-  برخي از پژوهشگران و خاورشناسان چون اته (Ethe) رساله قشيريه و كشف المحجوب را باهم مقايسه نموده و برتري و تفضيل كشف المحجوب را نظر به قشيريه شناسايي نموده اند.

7-   هجويري داراي بينش و جهانبيني خاص بوده پيروي يگانه پرستي بوده و باور او مربوط به مذهب اهل سنت و جماعت ميشود.

8-  در مورد برخي مسايل اهم عرفاني چون سماع، شطحيات و ... جانب احتياط را مراعات مي نموده و اشعاري كه در آن وصف خال و خط و لب و ... معشوق صورت ميگرفته و در مجالس سماع خوانده ميشده، آنرا حرام دانسته است.

9-  جلابي در واقع پيرو سر سخت تصوف زهدانه يا خوفي بوده و سراسر كتاب كشف المحجوب در مورد صبر، فقر، توكل، قناعت و ... بحث هاي جالب و در خور توجه دارد.

10-                   تا جايي هجويري تمايل به مكتب و يا نحله ي ملامتيه نيز داشته و نفس ستيزي را نيكو مي پنداشته است.

 

 

 

پيشنهاد:

1-  همه ساله سیمينار هاي علمي- پژوهشي و اكادميك در بزرگداشت از اين شخصيت چند بعدي، علمي، شرعي، تصوفي، ادبي  كشور بايد راه اندازي شود.

2-  آثار اين شخصيت از جمله ديوان اشعار و به ويژه كتاب كشف المحجوب تجديد چاپ گرديده و به دسترس اهل دانش و فرهنگ قرار داده شود.

3-  در دانشگاه ها در مقطع ليسانس و يا كار شناسي ارشد (ماستري) كشف المحجوب در منصه ي تدريس قرار داده شود.

 

پي نوشت ها:

1-  هجويري، علي بن عثمان، كشف المحجوب، از روي متن تصحيح شدة والنتين ژوكوفسكي، ترجمه مقدمه روسي بفارسي به قلم عباسي، صفحه (21) .

2-    و يكی پديا، دانشنامه آزاد، سايت انترنتي www.Vikipidia.cam  

3-    هجويري، همان ص 49-50.

4-    همان ص 51.

5-    همان ص 53.

6-    همان ص 54.

7-    عابدي، دكتر محمود، متن و منابع كشف المحجوب به نقل از پايگاه انترنتي آفتاب. www.aftab.com   

 

 

 


بالا
 
بازگشت