در حاشیه گرامیداشت از اندیشورز و دوست بزرگ

وحید قاسمی: پاسدار استوار و راستین فرهنگ،

نماد آزادگی، آزادیخواهی  و مردمگرایی

وحید قاسمی: هنرمند مردمی

 

باز هـم برگ چـنار

 

صبورالله سـیاه سـنگ

hajarulaswad@yahoo.com

گـزارشـگر: Andreas Martin

برنامـه رادیویی: www.theworld.org

برگـردان: صبورالله سـیاه سنگ

 

امـروز کودکان در افغانسـتان سـرگرم اند به آموزش سـروده هایی که مادرها/ درها و مادربزرگها/ پدربزرگها شـان میخواندند. این آهنگهـا تا لبه پرتگاه نابودی رسـیده بودند، زیرا دو دهـه جنگ، به ویژه طالبان که سـد راه موسـیقی بودند، آنهـا را به خاموشـی نشـانده بودند. اینک سـه هـزار کتاب "ترانه های کودکان" به آموزشـگاههای افغانستان بخش میشوند.

"قـوقـوقـو برگ چـنار/ دخـترا شیشـته قطار/ میچنین دانه انار، کاشـکی کفتر میبودم/ ده هـوا پر میزدم/ آب زمـزم میخوردم/ ریگ دریا میچیندم..."

چند سـال پیش در افغانسـتان نمیشـد این آهنگ را بشـنوید. دخترها و پسـرها، از روی کتابی به نام "قـوقـوقـو برگ چنار" که ریشه در سال 1966 دارد، ترانه خوانی می آموزند.

در همین سال بانو لوییز پاسکال کارمند Peace Corps به کابل رسـید. باید انگلیسی می آمـوزاند، ولی موسـیقی یاد میداد. نامبرده نخست به فـراهم آوردن ترانه های کهـن کودکان پرداخت و از کودکان خواست تا هـر برگ را با نقش و نگارها بیارایند.

لوییز پاسـکال: برای شان پنسل رنگه می آوردم و آنها نگاره های همخوان با ترانه ها را میکشـیدند. به اینگونه، هـر برگ کتاب آرایه گک قشـنگی میداشت. گزینه شـانزده آهنگ را چاپ کـردیم. کتاب زرق و برق چندانی نداشت و به اصطلاح "غریبانه" سـنجاق شده بود.

پاسـکال کتاب "غریبانه" را چندین دهـه در یک قفسه المـاری گذاشـته بود و زیاد به آن نمی اندیشید تا اینکه طالبان رویکار آمدند و هنرهـایی چون سـاز و پاکوبی را سـد شدند. او میگوید:

شـاید الماریهایم را گردگیری میکردم. بار دیگر چشـمم به کتاب ترانه هـای کودکان خورد. به خود گفتم: چنان مینماید که این ترانه هـا به راسـتی از دسـت میروند. زیرا در تازه ترین گزارشـها خواندم که [در افغانسـتان] به روی هـر جلوه هنر چلیپا کشیده اند.

 پاسـکال با دلهــره می اندیشـید که گـزینه دسـتداشـته اش، یگانه یادگار "گـم نشـده" خـواهـد بود. او مــی افزاید: بر آن شـدم که این کتاب را واپس به کودکان افغان برسـانم.

نامبرده دریافته بود که کتاب ترانه هـای کودکان به تنهایی کار زیادی را پیش نخواهـد برد. از همینرو، به جسـتجوی سـازهایی که بتوانند ترانه ها را همراهـی کنند، پرداخت.

پاسکال که به آهنگساز افغان نیاز داشت، وحید قاسمی را یافت. نخست کتابش را به او در تورنتو [کانادا] فرستاد. هم کتاب به دل وحید قاسمی نشست و هم عکسی که پاسکال را در روزگاران کار در نقش Peace Corps با کودکان افغان در کابل نشـان میداد.

وحید قاسمی: وقتی عکس لوییز پاسـکال و کودکان آن سـالها را دیدم، به یاد کودکیهای خـودم افتادم. همه چیز داشـتیم: شهـر بسـیار خوب، روسـتا و آموزشـگاه بسیار خوب. همه چیز درست بودند. عکس، درختهای پر برگ، سـبزه ها، و کودکـان خـندان را نشـان میداد. افغانسـتان امـروز کمتر به افغانسـتان بازتاب یافته در آن تصویر میماند. از آن روزها تا کنون دگرگونیهای چشـمگیری رخ داده اند. باید برای کودکان کاری کرد. آنها که دار و ندار شـان را از دست داده اند، نمیدانند که در گذشـته چه داشـتند."

او گـروهی از کودکان افغان را در تورنتو گـرد آورد تا ترانه ها را با سـاز بخوانند. سی دی شـانزده آهنگ تازه دسـتاورد همان کوشش است.

"مـا مـردم افغانیم/ افغان کوهسـتانیم/ یک کیش و یک آیینیم/ یک دین و یک آرمانیم/ مـا مردم افغانیم": آهنگی که شـنیدید "مردم افغان" نام دارد و میتوان آن را با ترانهThis land is your land! همخـوان دانست.

 لوییز پاسـکال با یادآوری یکی از برنامه های هنری در سـفارت افغانسـتان در واشـنگتن، به این باور است که آهنگ "مـردم افغان" هنوز هـم شور بر دل نشسـتن دارد. او dvd آن را به بینندگان در واشنگتن نشـان داد.

هنگامی که "مـردم افغان" خـوانده میشـد، کسـی از میان تماشـاچیان به آواز بلند گفت: "این آهنگ برای ما آشـناست. بیایید آن را با هـم بخوانیم." آنگاه دوصد تنی که در تالار بودند، همـآوا شـدند. اشک در چشـمهای هـر یکی دیده میشد.

لوییز پاسـکال: به خود گفتم: واپس بردن این آهنگها، به همین گونه، اندیشـه بلند و خوبی بود. چـرا آن اشکها سرازیر شدند؟ موسـیقی یادهایی را در روان ما جـاری میسـازد. یادهـا ما را میبرد به روزگار کودکی. شـاید [موسـیقی آن ترانه] برای دوصـد تن تماشـاچی یادآور خانه برباد رفته باشـد. شـاید آن خانه ها نابود شده باشند. افغانسـتان که روزی، روزگاری آنگونه بود، دیگر چنان نیست. ولی در دل کسـانی که در تالار بودند، امیدواری مـوج میزد.

عـلی بابا باغ میروه/ درین باغ یک بره داره/ بع بع بع میکنه/ بگو دیگه چـه داره؟/ علی بابا باغ میروه/ درین باغ یک پشک داره/ میو میو میو میکنه/ بگو دیگه چه داره؟/ علی بابا باغ میروه/ در این باغ یک سگک داره/ غوغوغو میکنه/ بگو دیگه چه داره؟/

این آهنگ "علی بابا" نام دارد. کودک سـه ساله هم میتواند آن را بیامـوزد. سـاده است. اگر آهنگ "مردم افغان" را همخوان This land is your land! بدانیم، ترانه "علی بابا" مانند Old McDonald میشـود.

لوییز پاسکال: این سـی دی به ترانه هـای کودکان جان تازه بخشـیده است. خوشـبختانه پروژه خیلی بهنگام رویدست گرفته شـد، زیرا چهل/ پنجاه سـاله ها هنوز هـم میتوانند سـروده ها به یاد آورند. گمان میبرم اگـر یکی دو نسل دیگر دیر میکردیم، دشـواری چند چندان میشـد.

او میکوشد سـی دی و کتاب ترانه ها را به همه آموزشگاههای کودکان افغانستان برسـاند. وحید قاسمی آهنگساز امیدوار است که همچو ترانه ها از سراسر کشور دستچین گردند و در سی دی دیگری گنجانده شـوند.

قاسمی درنگ نمیکند، زیرا به پندار او، اگر با شـتاب کار نشود، آهنگها گـم خواهند شـد.

 

آویـزه ها

 

1) گزینه "قـوقـوقـو، برگ چنار" کتابیست دارای شـانزده ترانه پرآوازه کودکان افغانستان. پیوست آن سی دی زیبای آهنگها نیز در پشتی سوم گنجانیده شده است.

ترانه های یاد شـده به فارسـی، پشـتو، هزاری و ازبیکی از سوی کودکان و نوجوانان ثبت گردیده اند. در نیمه دوم سی دی، هر ترانه به شیوه "ساز بدون آواز" (Instrumental) نیز نواخته شده تا کودکان بتوانند یکایک آنها را جداگانه نیز تمرین و ثبت کنند.

2) گردآوری بیست آهنگ آشنا، از هر گوشه و کنار افغانستان، چهار دهه پیش از سوی وزارت اطلاعات و فرهنگ و چند تن از سرودپردازان، نوازندگان و آهنگسازان به کمک بانو لوییز پاسکال آغاز گردیده بود.

در نیمه پسین دهه 1960 لوییز به هنرمندان افغان روآورد و به کمک آنها ترانه و ساز_نگاری (Notation) را نیز رویدست گرفت.

در فرجام، کتابی به نام "ترانه های اطفال" در ماه جون 1967 در "مطبعه دولتی" کابل چاپ شد و در بسیاری از رسانه های آنروزی، از آن میان در Kabul Times, November 26, 1967 بازتاب یافت.

3) در آغاز از وحید قاسمی خواسته شده بود که ترانه های پیشگفته را بازسرایی و بازخوانی کند. او که خواندن ترانه ها به آواز کودکان را درستتر و ارزشمندتر از خوانده شدن آنها از سوی خودش، میدانست، به آهنگسازی، گردانندگی و کارگردانی اجرای آنها پرداخت.

وحید قاسمی در این پروژه نقش فراتر از دیدبانی و رهنمایی موسیقی ترانه ها داشت. بازبینی و تازه سازی برخی سروده های کهن، افزودن چند ترانه نو برای بازنمایی فرهنگ مردمی گوشه های گوناگون کشور، گزینش شایسته ترین سرودها و آهنگهای دارای پیامهای باهمی و برابری، صلح، میهندوستی، ارزشهای انسانی و ساخته های گوشنواز، آرام و یادماندنی بخشهای برازنده دستاورد هنری او را مینمایانند.

به پندار بسیاری از شنوندگان، به ویژه خانواده های افغان در برونمرزها این کار ستودنی آقای قاسمی به خاطر ارزش آموزشی و هنریش ماندگار خواهد ماند.

4) برخی از آهنگها مانند "الفبا" و "مردم افغان" به کارگردانی سید داوود احمدی در ستدیوی Creative Vision به شیوه هنرمندانه ویدیویی نیز آماده شده اند.

5) برای شـنیدن گزارش بالا (بایگانی 25 جون 2007) اینجا را کلیک کنید:

www.theworld.org/audio/06252007.mp3

[][]

ریجاینا/ کانادا

29 جون 2007

 


بالا
 
بازگشت