نویسنده: سرور دولتیاری

 

داد و فریاد مردم غور از عبدالله هیواد والی غور

مردم غور یکی از ستمدیده ترین مرم افغانستان و ولایت غور نیز یکی از پسمانده ترین ولایتهای کشور است. از ستمدیدگی این مردم و ستمگاری زمامداران آنان روایتها و قصه های فراوان موجود است. اما چون مردم غور با حوصله و  مداراگر اند، کمتر زبان به شکوه و شکایت میزنند. چنین مینماید که اکنون کارد به استخوان رسیده است. چون داد و فریاد مردم غور از ظلم و ستم عبدالله هیواد این فرزند بی هیواد که خود را فرزند غور میداند به اوج رسیده است.

عبدالله هیواد خودش از سوسیالخورهای کشور انگلستان است. کسانی که او را میشناسند میگویند که غیر از پول سوسیال و درآمد کمی هم از کارسیاه و دستفروشی، بیشتر چیزی ندارد. حال آنکه یکی از کسانی نزدیک به اواست دارای اش را به 20 ملیون ثبت نموده است! به هرحال ما به این کار ندارم که چگونه مبلغ 20 ملیون را از دارای مردم افغانستان به جیبش میزند. اگر دولت قانونمدار موجود باشد، باید از وی پرسان شود که این مبلغ گزاف از کجا به دست آمده است؟ کسانی که به اروپا زندگی میکنند میدنند که در اروپا پیداکردن پول با هزاران خون دل بدست میاید و باز هم نه به اندازۀ 20 ملیون!

چیزی که مهم است این است که اکنون مردم غور از کارکردهای این فرزند ناخلف به فغان رسیده اند. باید یادآور شد که علت والی شدن این فرد نه صلاحیت، نه درایت، نه لیاقت و نه شایستگی این فرد بوده است. زیرا این فرد اصلا فاقد لیاقت و شاییسگی است. بلکه علت تقرر این آدم، پیوند خویشاوندی با رییس جمهور کرزی است. آقای هیواد بچه خالۀ کرزی است و بهمین سبب برای دسترسی به خوان یغما به عنوان والی بی کفایت به ولایت غور یکی از پسمانده ترین ولایتهای کشور تعیین شده است. مردم غور هم فریب او را خورده فکر کردند، یافیم کسی را که از دل ما میاید. هزار افسوس که چنین نبود.

در اعلامۀ که بسیاری از نمایندگان جامعۀ مدنی غور و بیشترین وکیلان غور امضا کرده اند آمده است که این فرد هیچگونه لیاقت و کفایت اداری ندارد و خود را به مسایل سرگردان میکند که شایستۀ یک والی نیست. این درحالی است که ولایت غور یکی از ارام ترین ولایتهای غور بود. اما اکنون بی امنیتی یک مشکل اساسی در غور است.

همانگونه که درباعلامیۀ آمده است مردم غور همیشه طرفدار صلح ، امنیت ، بازسازی و آبادی هستند و از تمام برنامه ها و اهداف جمهوری اسلامی افغانستان قویا حمایت و پشتیبانی می کنند؛ اما می خواهند شخصی را در رأس ادارۀ ولایت قرار داشته باشد که به خیر وصلاح مردم و دولت کار نماید و توانایی مدیریت یک ولایت را در چنین شرایطی داشته باشد. اما آقای هیواد برای این وظیفه شایستگی ندارد.

برخی از دلایلی را در اعلامیه از آن ذکر می نمایند اینها اند:

-         والی غور درایت و کفایتِ مدیریت یک ولایت را ندارد و نارضایتی مردم از جمله نمایندگان شان در شورای ملی گواه این امر می باشد.

-          بعد از آمدن آقای هیواد روز به روز نارضایتی مردم از دولت بیشتر شده و این امر هرگز به نفع مردم و دولت وغور نیست وباید وضعیت تغییر نماید در غیرآن احتمال دارد که اوضاع امنیتی ازکنترول خارج گردد.

-         در یک سال جاری 110 مورد قتل در ولایت آرام غور صورت گرفته و برای دستگیری عاملان در پیشتر موارد اقدامی صورت نگرفته است که ناامیدی ونارضایتی مردم را بسیار بالا برده است.

-         فساد اداری در درون ادارۀ تحت امر آقای هیواد به شکل بی سابقۀ وجود دارد.

-          والی غور در بیشتر جنگ ها و خصومت های قومی نقش دارد و این تصویر از والی، مردم را شدیدا نسبت به دولت بی باور ساخته است.

-         تفاهم ناعادلانه و جنجالی پلان پنجم ومساعد ساختن زمینه بازارسیاه بی رویه.

-         والی غور به خاطر اینکه متخلفان قانون را حمایت نماید، سارنوالی ولایت را تحت فشار داشته که این مساله به رسانه ها نیز راه پیدا کرده وسارنوالی شدیدا ازین عمل ، ابراز نارضایتی کرده است. در حالی که سارنوالی در اجراات خویش کاملا مستقل می باشد.

-         والی غور به شکل غیر قانونی با رسانه های خصوصی، برخورد می کند و آن ها را تحت فشار قرار می دهد در حالی که مطابق قانون اساسی و قانون رسانه ها، دولت مکلف به مساعد ساختن زمینه فعالیت آزاد رسانه ها می باشد.

-         والی غور با نهادهای مدنی با بدبینی و کینه توزی رفتار می کند وجوانان را برعلیه یکدیگر می شوراند، در حالی که رشد جامعه مدنی یکی از اهداف اساسی دولت می باشد.

-         والی غور شش نمره زمین از ساحات سبز خلاف قانون، از شهرداری برای خود می گیرد درحالی که به مردم مستحق یک متر زمین هم میسر نمی شود.

-         موتر قبلی والی را برادرش در کابل استفاده شخصی می کند و مصارف تیل وترمیم آن به چشمه ای برای کشیدن پول تبدیل شده است

-         25 هزار دالر مبتنی براجراات والیان وهشت لک افغانی پول دسترسی ... و خرچ دسترخوان کاملا استفاده شخصی می شود وهیچگونه حساب وکتابی در آن مورد وجود ندارد. درحالی که باآن پول کارهای بسیاری به نفع دولت ومردم می توان انجام داد.

-         والی غور به اختلافات قومی وسمتی عمداً دامن می زند که آوردن سه تن از اقوام خودش در شورای صلح هیچ گونه توجیهی به جز قوم گرایی نمی تواند داشته باشد. مثال قوم گرایی وی قتل های پیهم در ولسوالی تیوره ، اختلاف افگنی در دولتیار، دامن زدن و گردآوری قوم خانزاده و موارد بسیار دیگر می باشد که از جانب والی اعمال می شود.

-         آقای هیواد والی غور در مورد کار انجوهای که به خودش و اقوام ودوستانش وابسته نباشد یا همرایش ساخت وباخت نداشته باشد مشکل تراشی می کند و موافقه نمی نماید ولذا روند بازسازی در ولایت به خاطر عدم موافقه والی عملا به مشکل مواجه شده است.

-         اعمال ورفتار وحرکات والی غور با عقاید، باور ها، رسم ورواج و مردمداری این ولایت مطابقت ندارد. او در مراسم مذهبی و دینی وفرهنگی مردم اشتراک نمی کند. یک نگاه به در و دروازۀ مسجد کنار خانه اش نشان می دهد که والی غور به مراسم دینی چه قدر اعتناء دارد؟ والیان گذشته در این مسجد شریف به نماز می آمدند وحتا مشکلات مردم را درهمین مسجد می شنیدند و حل می کردند.

-         والی غور ولسوالان را از پول «دسترسی» و بودجه مبتنی بر اجراات که قبلا برای شان داده می شد محروم ساخته وحالا آنها نمی توانند در ولسوالی های مربوطه شان به کارهای عمرانی، یامجالس مردمی وگردهم آیی های ملت دست بزنند واین کارها بالای اوضاع امنیتی وفاصله میان مردم ودولت بسیار نقش داشته است. برای راه جوری به این مساله آقای هیواد بیشتر ولسوالان را به شکل سرپرست می فرستد تا از امتیازات شان محروم سازد.

-         بی اعتنای به معززین قوم ، نمایندگان مردم، علمای دین، سران جهاد ، اهل قلم و غیره یکی دیگر از حرکات منفی والی غور است که هر روز بیشتر ازپیش افزایش می یابد. بزرگان اقوام از جانب بادیگاردهای والی بارها مرود توهین وتحقیر وحتا ضرب وشتم واقع شده اند و به عزت غور و ملت آن توهین صورت گرفته است.

-         والی غور گاهی مجالس فرمایشی به نام مردم دایر می نماید اما از ورود بزرگان اقوام، علماء و متنفذین به عناوین مختلف جلو گیری می کند وچون از انتقاد سالم وسازنده هم هراس دارد همیشه صدای مردم را خفه می نماید وبا خشونت برخورد می نماید.

 

این دلایل و دلایل و عوامل بسیار دیگر ایجاب می نماید که جمهوری اسلامی افغانستان اگر می خواهد مردم درکنارش باشد و اگر قحط الرجال نباشد واگر نظر مردم به پیشگاه دولت اهمیت داشته باشد پس مرحمت فرموده وجناب آقای هیواد را به کدام مقام دیگر در خارج از غور استخدام نموده وشخص دیگری را که کفایت وتوانایی مدیریت ولایت غور را داشته باشد و به مسایل قومی دخیل نباشد در این سرزمین باستانی منصوب نماید وبیشتر ازین باعث نارضایتی مردم نگردد، درغیر آن صورت مسوولیت عواقب آن به دوش مردم غور نخواهد بود.

 

 

 


بالا
 
بازگشت