میرویس بلخی

 

 

سیاست هند در افغانستان

-------------------------------------------

هند و افغانستان در درازنای تاریخ چنان مشترکاتی دارند که با وجود دهه ها دور افتادگی هنوز هم غبار زمان برآن ننشسته و در دو جامعه تاثر یکدیگر را به شدت می توان دید. هند برای افغانستانی ها سر زمین با شکوهی است با عجایب های فراوان و از هند در کشور ما افسانه های به فراوانی سر زبان ها است. از آن طرف در هند نیز افغانستان سر زمین مشهوری است که آگاهی تاریخی و افسانه های پدران هندی، به تکرار از آن یاد کرده و در ضمیر جونان امروز هند می گنجانند. تاریخ، فرهنگ و زبان چنان بهم بافت خورده است که از جنوب هند گرفته تا شمال آن مردم با غذا و آداب مردم افغانستان آشنایی دارند.

در روابط سیاسی نیز این دو کشور از دوران باستان مراودات داشته و آثار باستانی هند پر از چهره های مبارز و سیاسی آریایی تباران کوه پایه های هندوکش و حوزه گندهارا می باشد.  از قرون 10 تا 18 میلادی، سرزمین پنهاور هند بین شاهان خراسانی غزنوی، غوری، خلجی، سوری، تیموری و سر انجام درانی تقسیم شده و در دربار دهلی حکمرانی میکردند. امروز اکثر روایات هندیان پر از این داستان ها است و در سراسر هند در حدود یک میلیون کمتر آثار نسخ زبان فارسی وجود دارد که در کتاب خانه ها نگهداری می شود. این آثار اکثر در دربار های همین شاهان افغانستانی نوشته شده است.

در شرائط معاصر پس از استقلال هند در سال 1947، روابط این کشور با افغانستان بسیار حسنه بود است. هردو کشور عضو جنبش عدم تعهد و در سیاست تقسیم جهان بین بلوک شرق و بلوک غرب در دوران جنگ سرد کنار نشسته و وارد پارتی بازی نشدند تا اینکه افغانستان مورد حمله مستقیم بلوک شوروی قرار گرفت. اگرچه که کابل و دهلی نو در خط سیر سیاسی – اقتصادی هردو تمایل های اندکی به مسکو داشتند. این دو ستی تا زمان حاکمیت طالبان پا برجا بود. دوران سلطه طالبان را می توان نقطه تاریک در این رابطه دانست.

پس از حادثه یازدهم سپتامبر و فروپاشی رژیم طالبان در افغانستان که حکومت جدید روی کار آمد و کشور های جهان و منطقه بدنبال حمایت از مردم افغانستان وارد کار شدند، دولت هند نسبت به همه اولتر و با سیاست های پراگماتیک و نه شعاری در میدان حاضر شده و در باز سازی افغانستان به رهبری غرب، سهم بسیار فعال داشت که نمونه از این همکاری ها را می شود به صورت بسیار فشرده در زیر بیان کرد:

1- 700 میلیون دالر در زمینه کمک های بشری و اقتصادی

2-  قیر ريزی  سرکها در ولایت نیمروز

3- نصب پایه های برق از حیرتان تا ازبکستان

4- همکاری به خدمات هوایی و کمک دو فروند طیاره از نو هیر بس

5- خدمات در بخش درمانی

6- تحکیم روابط دپلماتیک و اعلان ویزای رایگان برای افغانستانی ها

7- بورسیه های دولتی به دانشجویان افغانستانی

8- پیشنهاد هند از افغانستان در سازمان آسیای جنوبی برای همکاری های منطقوی (سارک)

9- تمرین ارتش و پلیس افغانستان

10- و دها کمک دیگر

تاریخ و سنت سیاسی هند به افغانستان نشان داده است که این کشور هیچگاه به دنبال سو استفاده خاک افغانستان در برابر مخالفان بین المللی و منطقوی اش نبوده است. بر عکس اذهان عامه و تحلیلگران افغانستان که افغانستان را میدان رقابت های هند و پاکستان می شمارند، هند هرگز به فکر رقابت با اسلام آباد درافغانستان نبوده است. دلیل بسیار آشکار این ادعا تاریخ روابط سیاسی هند در افغانستان است که ما هیچگاهی شاید و سندی مبنی بر این مسئله نداشته ایم. در سه دهه جنگ در افغانستان به خصوص در دو دهه اول جهاد و جنگ های تحمیلی، هیچ گروه از هندی ها وارد خاک افغانستان نشده و با هیچ گروه درگیر وارد کمک و همکاری نشد تا اینکه جنبش مقاومت شکل گرفت و در آن جنگ های تنظیمی افغانستان به جنگ ملی علیه نیرو های کور و اسلام نا آشنای طالبی و پاکستان مبدل شد که هند حمایت دپلماتیک خود را با حکومت جبهه متحد ملی بست داد.

در یک مقایسه تقابلی بین سیاست هند و سیاست پاکستان در افغانستان، به روشنی می توان مشاهده کرد که پاکستان به دنبال یک منافع بلند در افغانستان بوده و در این راه هیچ ترس و هراسی از نیرو های دیگر منطقوی نداشته و گاهی شعار های تحت عنوان "دفاع از منافع ملی پاکستان" هم دروغی بوده است که این کشور سر هم می کند تا اذهان عامه را بیراه کند. پاکستان این بازی " قربانی هستم " را از زمان های نخستین خوب بازی کرده و به این ترتیب انظار بین المللی  را کور کرده است.

سیاست گذاران هند و استراتیژیست های این کشور برای اینکه دامن هند در مسائل افغانستان خدشه دار نشود، آنقدر محتاطانه و محافظه کارانه پیش میرود که تا امروز هرگز هند حاظر نشده است تا در کمک به نیروی های بین المللی وارد میدان نظامی شده و به کابل نیرو بفرستد.  سیاست گذاران هند حتی نسبت به مسئله بلوچستان که اسلام آباد در زبانه های آنش آن باروت هندی را دخیل میداند، سیاست شدید نداشته و از مدارا کار می گیرد. دلیل این گفته های آرامش منطقه بلوچستان بوده است که می بینم دیگر خیزش ها فروکش کرده است و من مطمئنم که این سکوت مهارت اداره رهبران پاکستانی نبوده است و بلکه عدم حمایت قدرت های منطقوی از جنبش آزادگران بلوچ می باشد.

در صحبت های با استراتیژیست های هندی یگانه سوال من راهکار سیاسی هند نسبت به افغانستان بود که بطور کلی، همه طیف های فکری هند: از راست گرفته تا چپ، ملی گرا تا بین المللی گرا، هندو تا مسلمان، کنگره تا بی جی پی، به این اعتقاد هستند که باید در افغانستان صلح دائمی حکمفرما شود و به این طریق می شود در منطقه جنوب آسیا آرامش بیاید. پاسخ آنان این بود که دهلی نو آماده است تا در آوردن صلح در افغانستان حتی حاضر است با اسلام آباد همکاری کند.

من فکر می کنم اگر حکومت افغانستان با استفاده از فرصت های طلایی که در پیش رو دارد و قرار است کنفرانس های مختلف استانبول، کابل و بن دایر می شود، نسبت به پاکستان سیاست یکتا پیش کرده و خواستار فشار شدید جامعه جهانی بر این کشور شود و دیگر به این سیاست روزمره خاتمه داده تا آخر خط ایستاده شود، در آنصورت سیاست مدار های پاکستانی در سیاست افغانی خود تغیراتی خواهد آورد که در آن پاکستان به هند توجه کرده و با همکاری همین دشمن دیرینه اش مسائل افغانستان را حل خواهد کرد. منظور من این است که پاکستانی ها میدانند که دهلی نو در افغانستان هیچ سیاستی پاکستان ستیزی نداشته و در عوض آن همواره خواستار صلح شده است که در موضع عملی نیز ثابت قدم است.

این بستگی به سیاست مدار های افغانستان داشته است که چقدر بر نقش هند در آوردن ثبات اهمیت بدهند و یک سیاست دراز دوستی با دهلی نو برقرار کنند تا از نیرو و ظرفیت این کشور برای منافع افغانستان استفاده نمایند. چون در حال حاضر افغانستان هیچ سیاست استوار نسبت به هند نداشته و نزدیکی های بسیار هم در روابط این دو کشور بیشتر از جانبه دهلی نو بوده است.

 

 

 


بالا
 
بازگشت