دوکتور جلال بايانی
جولای 2011
ســــويدن

 

 

شـــــــــرايط ناگوار تشـــــــــــکيلاتی حزب وطن

 

حزب وطن که با کودتای خاينانه سال ۱۳۷۱ تشکيلات منسجم و منظم آن ناگزير از هم پاشيد ، سالهاست که در گير مسائل عد يده ساختاری ، تشکيلاتی و نظری است؛ بطوريکه کار آيی و عملکرد سياسی و تشکيلاتی حزب وطن هر روز محدود تر و سوال برانگيز تر از قبل ميگردد.
بطور نمونه ميتوان نکات زير را ياد آوری کرد :
فقدان ارتباط ارگانيک زنده رهبری حزب وطن در داخل و خارج کشور با صفوف پراگنده آن .
ناتوانی در رهبری جمعی مرکزی در کسب گزارش گيری تشکيلاتی و عدم رهبری مشخص سالم.
مســــؤليت ناپذيری رفقای اندک که در تشکيلات سوال برانگيز خارج کشور و نيز در داخل کشور به گونه که هر روز بيشتر از قبل ميگردد.
فعالين انگشت شمار در خارج ازپذيرش مسؤليت های قبلی امتناع و مانع اعاده و انسجام مجدد تشکيلاتی حزب وطن گرديده از همکاری ، همسوی مشترک خود را کنار ميکشند .
به دليل نبود تشکيلات منظم در داخل و خارج کشور مسؤليت ناپذيری رفقای خارج کشور عملأ هر گونه تصميمات ضمانتذاجرايی لازم را پيدا نه ميکنند ؛
تغير فکری ، مشکلات سليقوی ، خصوصيات فرد منشی ، فعالت های گروپی و اختلاف های خود ساخته ايدئولوژيک اندک رفقأ در خارج از کشور در آينده و يا در جريان کنگره کار آيی عملی حزب وطن را به حد اقل رسانده و موجب خواهد شد تا حزب وطن در برخورد با مسايل سياسی ، اجتماعی و تشکيلاتی
آئنده با بن بستها و مشکلات جديد روبرو گردد که همه از نبود تشکيلات انسجام يافته صورت خواهد گرفت و عملأ بار ديگر با فقدان ارتباط ارگانيک سر دچار ميگردد.
بايد پذيرفت که سر نوشت سياسی کشور در داخل بدست مردم کشور رقم خواهد خورد نه قوای ناتو و نه قوتهای کشور های اشغالگر . لازم و ضروری است نخست فکر همه جانبه ، تخنيکی ، سازنده و کار ساز برای احيا ، انسجام مجدد صفوف پراگنده در يک تشکيلات منظم ، با مسؤليت جواب دهه نمود ، و شفاف بايد گفت و پذيرفت اگر حزب وطن به گونه واقعی ، حقيقی ساخدار تشکيلاتی در داخل و خارج کشور نداشته باشد ، کــــــنــــــــگره مشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــروعـــيـتی برای مصوبات کنگره ندارد و مويد اين خواهد بود که تصميمات متخذه توسط ( کنگره ) صرفأ و خاصأ مربوط به گروپ مشخص در خارج از کشور بوده ، و آن هم نه اکثريت رفقأ بلکه چند ده نفری مشخص.  سالهاست كه از فروپاشئ حاکميت حزب وطن و” اردوگاه سوسياليسئ “ مئ گذرد ، طئ اين سالها در تفكرات نيرو هائ چپ تغيرات و تحولات مهمئ بوجود آمده است . در همين دوره طيف وسيعئ از فعالين چپ يا كاملا از سياست كنار كشيده و يا عضو خانواده سياسئ ديگرئ غير از چپ شده اند . در بين نيروهائ باقيمانده ، گروهئ هنوز در همان دوره هائ قبل از فروپاشئ و جنگ سرد خود را جاه زده اند. اكثريت اما در خيلئ از زمينه ها از تفكرات گذشته خود فاصله گرفته و اكنون بعنوان چپ دمكرات تلاش دارد تا برنامه و راه كارئ مناسب زمان خود را پيدا كند .
نگاهئ به موقعيت و وزن نيروهائ چپ در منطقه نشان مئ دهد كه سازمان ها و احزاب چپ كه زمانئ بعنوان نيروئ دوم ويا سوم سياسئ در جامعه افغانی خود مطرح بودنند ، اكنون به گروهك هائ كوچك و بدون نقش تبديل شده اند .
بايد تاكيد كرد كه باپافشارئ روئ تفكرات و راه كارهائ شكست خورده گذشته و با دلخوش كردن به شعارهايئ با ظاهر عدالت جويانه و مساوات طلبانه ولئ در عمل غير واقعئ وبا غرق شدن در روياهائ شيرين خود ، نمئ توان در آينده سياسئ افغانستان نقشئ جدئ داشت . مابايد تلاش كنيم تا به نيرويئ بزرگ و تاثير گذار در سياست هائ جامعه خود تبديل شده تا از اين طريق امكان اجرائ پاره ائ از سياست ها و برنامه هائ خود را در راه دمكراسئ ، عدالت اجتمايئ و حقوق زحمتكشان پيدا كنيم.
برائ رسيدن به چنين جايگاهئ مئ بايست ، خيلئ روشن و شفاف ديدگاههائ گذشته خود را هم در مورد مسائل جهانئ و هم درباره مسائل داخلئ وبه ويژه در عرصه مدل اقتصادئ ، رشد جامعه ، موجوديت قوای اشغال ناتو ، نفوذ نيرو های تاريک انديش عقب گرا باز بينئ كرده و نظر خويش را بيان كنيم .
ديگر انديشان مترقی ا فغانستان در گذشته عليرغم اختلافات ديدگاهي و سياسي ، بطور كلي داراي سيستم نظري منسجمي در مورد اوضاع جهاني ، منطقه و داخلي کشور بودند.
قصد ما در اين مقدمه كوتاه اين نيست كه به چراهاي متعدد در مورد باورهاي گذشته چپ بپر دازيم ، بلكه هدف نشان دادن ضرورت و بازبيني ديدگاه گذشته و ارائه نظريه واقع گرايانه و متناسب با اوضاع كنوني ، از منظر چپ در فراخوان کنگره ( سوم) از طرف ( تشکيلات ؟ حزب وطن) مي باشد که هرگز برای انسجام واقعی و عينی تشکيلات پراگنده نه انديشيدند.
از اين منظر است كه ما با ارائه تزهايئ در رابطه با موارد ذكر شده بالا، تلاش داريم تا به سهم خود گام هايئ هر چند اوليه در اين راه برداريم . شركت و تلاش همگانئ در اين راستا لازم است تا چپ پراگنده و منتظر به نيرويئ تاثير گذار در حيات سياسئ جامعه تبديل شود و با رسالت سازندگی به طرف کنگره واقعی و قانونی رفت . به اميد آنروز يکه در اين اقدام مقدس اصل اصوليت ، قانونيت تخنکی ، نخست انسجام کامل تشکيلاتی را در سر لوحه کار تدوئر کنگره در نظر گرفت و روند مرزهائ ملئ را هرچه پيشتر در نورديده و به عامل بين ا لمللئ ترئ تبديل ساخت طئ اين روند يكبار ديگر ، درتوليد ، بازار كار، مصرف و سرمايه گذارئ دربعد اقتصاد جهانئ صورت گرفته و گسترش خواهد يافت تجديد نظر نمود . در اين راستا، صدور سرمايه به كشورهائ پيرامونئ وتجارت بين المللي افزايش چشمگيرئ كرده و خواهدكرد .
ــ بهمين دليل فرصتها و امكانات وسيعئ در سطح جهان بوجود خواهد آمد . كشورئ كه نتواند و يا نخواهد از اين امكانات گسترده استفاده نمايد از دايره تحولات قابل پيش بينئ آينده جدا مانده و زيان جبران ناپذيرئ را متحمل خواهد شد .
ــ از پيامدهائ مهم سياسئ اين پروسه مئ توان به افزايش شكل گيرئ روند استقرار دمكراسئ پارلمانئ در
كشورهائ عقب افتاده و پيراموني كه هم چنان در چنبره استبداد گرفتارند ، تاكيد كرد .
وقتي از جهاني شدن و فوائد آن سخن مي رود به اين معنا نيست كه بر جنبه هاي منفي آن چشم پوشي كنيم .
در اين رابطه بايد تاكيد كرد كه از جمله پيامدهائ منفئ جهانئ شدن ، يكه تازئ سرمايه جهانئ در سياست گذارئ هائ اقتصادئ ، سياسئ و اجتمايئ مئ باشد .
ـــ سرمايه جهانئ بخصوص بخش مالئ آن با ناكار شدن قوانين ملئ در اين روند ، آزادئ عمل بيشترئ يافته است و عملأ رژيم کابل درتبانی با سيستم جهانی سرمايه از سيستم بازار آزاد حمايه نموده در پی نابودی و يا محو سکتور خصوصی و دولتی بر آمده است. بنأ ما ناگزير بعنوان نيروهائ چپ دمكرات با در نظر داشت منافع و مصالح ملئ در همفكرئ با ساير نيروهائ چپ و دمكرات جهانئ و با مشاركت فعال خود در اين روند ، بايد تلاش خود را در جهت هر چه انسانئ و دمكراتيك تر كردن آن بكارببريم . و قبل از کنگره شفاف سياست جيواکنوميک ،جيوپلوتيک و جيواستراتيژيکحزب خود را برای نظر دهی همگانی گذاشت و بخصوص صفوف پراگنده ، سر در گم حزب وطن بر آن ملاحظات داشته باشند و باز طرف کنگره متحد يک پارچه و منسجم رفت.
خطر اصلئ در منطقه ( خاورميانه و آسيائ ميانه ) جريانهاي بنيادگراي اسلامئ ، اشغالگران ، گرو های مافيای ، مجاهدين شريک در قدرت بوده . اين نيروها به هيج منشور و قانون بين المللئ پايبند نبوده وبه آنهادر عمل گردن نمئ گذارند . اين نيرو از بكار گيرئ هيج سلاح كشتار جمعئ و از نابودئ ميليونها انسان هراسئ نداشته و ندارد . اين نيروها به قدرت دولتئ و سلاح هسته ائ دسترسی کامل دارند با توجه به حضور گسترده و مستقيم نظامئ آمريكا در منطقه و اهميت استراتژيك آن ، منطقه شاهد دگرگونئ هائ وسيعئ خواهد بود . در صورت همكارئ جامعه ترقئ خواه جهانئ ، بويژه اتحاديه اروپا ، مئ توان اميدوار بود كه تعداد بيشترئ از اين كشورها در مسير دمكراسئ گام بردارند و از استراتيژی بعدی حزب وطن که قبل از کنگره همه جانبه توزيع وتکثير گردد. تا قبل از پايان جنگ سرد بلوك غرب به رهبرئ آمريكا با عمده كردن نكات اشتراك خود سياستهائ تقريبا واحدئ را در عرصه جهانئ به پيش مئ بردند . امروز ه اما منا فع بلوك بندئ هائ مختلف اقتصادئ در عين داشتن وحدت تضادهائ خويش را نير نمايان ساخته اند .
ــ استفاده درست و ماهرانه ار اين تضاد ها و اشتراكات درراه استقرار دمكرا سئ در كشورمان اهميت جدئ ائ يافته است .
ــ در اين راستا بايد پذيرفت كه ، سياست هائ تبعيت از اين و يا آن بلوك بندئ ، تاكنون زيان هائ جبران نا پذيرئ بر منافع ملئ ما در تمامئ عرصه ها و بويـژه در عرصه دمكراسئ وارد آورده است .
ــ به گمان ما ، سياست موازنه مثبت آن راه كارئ است كه مئ تواند ما را از سياست دنباله روئ و يا دشمنئ با اين يا آن بلوك بندئ نجات دهد و از گذشته دنباله روی خود بايد انتقاد نمود!
ـــ اتحاديه اروپا ، در جهت حفظ منافع خويش در خاورميانه ، كشورهايئ مانند كشور ما را ، شايسته دمكراسئ نميداند ! اين تئورئ راهنمائ اصلئ كشورهايئ نظير آلمان ، فرانسه و انگليس ، سويدن ميباشد و منتظر جرقه اميد ، طلوع جريان مترقی ميباشند
۹ سال تلاش اصلاحات و شكست آن بار ديگر نشان داد كه اين رژيم اصلاح پذير نبوده وبايد بر كنار و با رژيمئ دموكراتيك جايگزين گردد .
ـــ‌ رژيم جايگزين بايد بر اساس منشور جهانئ حقوق بشر و ضمايم پيوست آن بنيان گذارئ شود که اين اصل قبل از کنگره و بعد از کنگره روشن گردد.
به اعتقاد بنده ” فراخوان " کنگره برائ برگذارئ کنگره سوم “ گام اوليه ائ است كه مئ تواند راه گشائ تحقق اهداف فوق گشته ، و زمينه را برائ ايجاد يك ائتلاف گسترده تر سياسئ حول استقرار دمكراسئ در ا فغانستان فراهم سازد در صورت که در کار کنگره شتاب جا نداشته باشد و تشکيلات انسجام پيداکند . هر گونه تلاش براي اينكه اين پروژه را به خود اختصاص داده و تنها با بسيج نيروي خود ي و از يك نحله سياسي دست به اقدام عملي بزند ، مغاير با هدف فراگير شدن آن بوده وكل پروژه را با شكست مواجه مي كند
به باور ما مبارزه براي عدالت اجتماعي با دادن شعارهاي سرخ و با تكرار شعار ” با ايمان به راهمان “ و يا غرق شدن در آرزوهاي شيرين ناممكن است .
زمان آن فرارسيده است كه با درك شرايط زمان خويش گام هاي عملي براي تحقق پاره اي از خواستهاي زحمتكشان بر داريم . بلند پروازي هاي نظري در مورد آيند گان نه تنها سودي به آنها نخواهد رساند ، بلكه سود مندي ما را به خويش و نسل كنوني نيز بر باد خواهد داد . كما اينكه تا كنون نيز چنين بود ه است .
بگذاريم آيند گان خود تصميم بگيرند ، چگونه و با چه نظامي زند گي كنند ، بيائيم آنچه كه ما در شرايط كنوني توانائي انجام آنرا داريم ، انجام دهيم . و فردا را به نسل فردا واگذار كنيم .
در مختصات كنوني جهان و جامعه ما ، گام نخستين در راه بهبود شرايط زندگي مردم كشورمان ، همانا تلاش براي استقرار نظامي مبتني بر دمكراسي پارلماني و با تشكيل دولت رفاه اجتماعي ، با مختصاتي است كه در كشورهاي پيشرفته سرمايه داري وجود دارد . تشکر . پايان

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت