هدایت حبیب

 

رهبران پشت پرده را بايد به گودال تاريخ سپرد!

 

قسمت دوم

          

       به ادامه نبشۀ قبلی که قصد ادامه آن را نداشتم، با وجود فوت زمان، اعلامیه هیأت رئیسه شورای عالی حزب متحد ملی افغانستان را هفته قبل از رفیق خجسته یی عضو رهبری شورای اروپایی حزب واحد طی مایلی دریافته ام؛ بمنظور مطالعه وآگاهی رفیق های عزیز وحدتخواه، اعلامیه مذکور را به طور کامل می آورم، که از یک طرف خواست و آرزوی بی صبرانۀ اعضای حزب را در کشور به تدویر کنگره وحدت نشان می دهد، و از سوی دیگرنگرانی بیحد و حصرشان را ازتأخیرآن ابرازمیدارد.

 

 

          

      خوانندۀعزیز وحدتخواه و کثرتگرای همسفر! سوگمندانه مانعانِ وحدت که پیوسته مانع وحدت و یکی شدن دو سازمان سیاسی و رفیق می شوند، اصلاً ازدرک ضرورت اين امر بزرگ و حياتی، که خواست همه کادرها و صفوف خانوادۀ بزرگ حزب ديروزما و نهضت عدالتخواه کشور است، عاجز اند. بنابران کما کان به خود خواهی و خودبینی، بزرگ منیشی، عظمت طلبی و لجاجت ادامه می دهند؛ زمانی که راه استدلال و منطق شان مسدود شد و کوتاه آمدند  از راه دسیسه و توطئه پیش می آیند، تا یا ازاین راه به مقصد برسند، یعنی امین وار سازمان راغصب کنند و یا تا سرحد نابودی سازمان مانع وحدت گردند؛ در برابر خواست برحقِ قریب به تمام صفوف، آشکار وپنهان، مستقیم وغیرمستقیم، گاه کند وگاه تند به لجاجت، یک دندگی و سرتمبگی ادامه دهند. چون ظاهراً نمی توانند در برابر امر مسلمی مانند وحدت بایستند، ازهر حیله ونیرنگ و چال فريب، برای تأخیر آن استفاده میکنند؛ ولی تابکی؟ این چند نفری معدود را همه اعضای حزب واحد شناخته اند، خودشان نیز می دانند، که تلاش شان ضد اصول و موازين يک حزب متعهد دربرابر مردم بوده به هيچ وجه به نفع سازمان نیست ؛ اما بی فایده و عبث از روی غرور بیجا به تقلا ادامه می دهند، که درنتیجه اين کار آنان، پروسۀ وحدت، که آرمان همه اعضای صادق حزب است، پیچیده و بغرنج می گردد.                                                                      

      درتأخیر کنگره قصور رهبری داخل کشور نیست؛ چند نفری از ماورای ابحار که در اروپا نشسته اند، یکی از پشت پرده دائرکت می کند، دو سه نفری در روی سِن تمثیل می نمایند، و چند نفری دیگری در تالار به اصطلاح شورای اروپایی به تایید سر می جنبانند و هورا می کشند. اینها مانع وحدت و عامل تأخیر کنگره اند( دراین باره بندی از فراخوان را که سال پار نبشته بودم، توجه شمارا به آن در امتداد همین نوشته معطوف می دارم): رفقای را که در جهت وحدت کار و استدلال می کنند، تعجیز و تحقیر کرده، طعنه می دهند که به حزب متحد ملی تسلیم شده اند؛ خود شان که مانع وحدت شده آب به آسیاب ارتجاع و امپریالیزم می ریزند، تاج افتخار به سر کرده به خود می بالند که از نیرو های ملی، مترقی و چپ دموکراتیک دور می گردند؛ به ارتجاع و امپریالیزم خوشایند و نزدیک می شوند، تا اگر به این شیوه بتوانند مانند آن دیگری مقبول درگاه ارتجاع و امپریالیزم قرار گیرند و به دروازۀ آنها دربانی بنام مشاور، تحلیل گرسیاسی و سناتور افتخاری ... باریاب شوند.             

     رفیق های وحدتخواه همسفر وآگاه، با وجدان و صادق عضو حزب واحد!

      از مدت بیشتر از دو سال بدینطرف گاه صریح گاه سریع وگاهی در پردۀ ابهام فریاد سردادم، که وحدت به بیراهه می رود؛ رهبران صاحب صلاحیت نهضت فراگیر در اروپا قرار دارند؛ آنان خواهان وحدت نیستند و از آن هراس دارند؛ حالا اعلامیه هیأت رئیسه شورای عالی حزب متحد ملی، فغانهای بنده را صحه گذاشته باشد این پیش داوری نبوده است و بی باورانِ صادق، به فریادهایم باورمند شده باشند.

      هستند رفقایی که از مشاهدۀ این حالت نگرانی خویش را ابراز می نمایند، ولی بخود جرأت نمی دهند، که وحدت ستیزانِ پشت پردۀ نشسته در اروپا را معرفی نمایند و آدرس شان را بخواننده، دقیق ارائه بدارند. باید همچو رفقا از مبارزات گذشته و مرور زمان آموخته باشند، که مبارزۀ  وطن دوستانه و صادقانه، صراحت و قاطعیت می خواهد؛ یعنی آنهایی که در برابر منافع مردم ووطن قرار می گیرند، بایست بی رحمانه افشا شوند.

      گفتنی است که مذاکرات وحدت بین نهضت فراگیر ومتحد ملی به مذاکرات حکومت کشور با طالبان شباهت بهم رسانید، چنانی که اطلاع حاصل است، چندی قبل isi کسی را به عنوان نمایندۀ با صلاحیت طالبان جهت مذاکره با دولت افغانستان پیش کرد. این شخص هدایا و مبالغ هنگفتی از جانب حکومت کابل دریافت نمود؛ سفر هایی به کشور انجام داد؛ نشستهایی با سران جانب افغانی داشت؛ سرانجام معلوم شد که دکانداری بیش نیست؛ یعنی شخص تقلبی است نه حقیقی؛ بنابرآن مذاکرات به هیچ مبدل شد.

      در مذاکرات نهضت فراگیر و متحدملی هم بعد از چند سال گفتمان معلوم شد که نمایندگان نهضت فراگیر صلاحیت عقد پیمان وحدت را ندارند. از آنجا که هردو مذاکرات شباهت دارند، توأم با مکر ترفند اند، بیم آن می رود که طراح هردو، مرجع واحدی نباشد؛ یعنی همانطوری که طالبان به کف دست راست حامیان شان قرار دارند، رهبران پشت پردۀ ما هم به کف دست چپ حامیان طالبان قرار نداشته باشند، ورنه هیچ عضو حزب صادق ح.د.خ.ا به وحدت نیرو های مترقی مخالفت نمی کند.

      رفیق وحدتخواه وآگاه! خوب میدانی که این گونه فعالیتهای نابخردانه، به ودیعۀ وحدت نهایت زیان بار و زهرِ مُهلک است؛ از همین آغاز اعتمادِ متقابل وصداقت رفیقانه را از بین می برد؛ سوء ظن، نفرت و خصومت را در بین رفقا ایجاد می کند؛ اشتیاق، شور و شعف و آرزومندی رفیقانه را به وحدت مسموم، زهر آلود و مکدر می سازد؛ فضای مطبوع درون سازمان را به جهنم مبدل می کند؛ فعالیت ذوق آورِ سازمانی رفقا را به کار شاقه تبدیل می نماید؛ زمینه را در سازمان برای به پیروزی رسیدنِ " امین واره ها " مساعد می کند؛ وحدت و همگرایی سازمانها و جنبش مترقی و چپ دموکراتیک را صدمه می زند؛ سایر سازمانهای پیشرو را از سازمان ما متنفر و دور می سازد. بنابر آن نباید آنها را موقع داد، و در برابر شان تماشابین بود و تسلیم شد. باید از مقاومت کار گرفت؛ با آنها مقابله کرد و به سرِ جای شان نشانید ! تا ازاین درد سر و رهبری چندگانه رها گردیم و وحدت هم در اثر دخالت این افراد خدشه دار نگردد.

      رفقای وحدتخواه حزب واحد! ازآنچه گفته آمد، نتيجۀ آن به نظر نگارنده اين پيام را می رساند، که رهبران پشت پرده و همه کارۀ سازمان باتمام قوت می کوشند، جلو وحدت را بگیرند؛ اگر نتوانند تقلا می کنند دست کم آن را زیانمند سازند؛ مکروبی را در تن وحدت تزریق کنند، که آسیبش برملاگردد؛ آن وقت بتوانند ادعا کنند، که نگفته بودند، که وحدت پیش از وقت وغیر اصولی بود، زیرفشار وباعجله صورت گرفت و نتیجه این چنین بد شد. سوگمندانه بدبینیها و کشمکشهای خودخواهانۀ خودرا، به معنی مخالفت ودشمنی دو سازمانِ برادر ــ که دیروزعضویک سازمان بودند، اکنون هم اندیشه وارزشهای واحد دارند ــ وانمود می سازند، تخم انزجار، کین و نفاق می پاشند؛ عدۀ اعضای پاک طینت سازمان را گمراه می کنند، که بدین وسیله مانع وحدت گردند، تا اگرشود چند صبایی به سادیسم امرونهیِ که عادت کرده اند ادامه بدهند. اینها نه تنها مُخل کنونی وحدت اند، بل در آینده هم مسئول و مقصر بروز آبله های بدخیم در رابطه به وحدت در سازمان نیز می باشند. زیرا از وحدتِ گذشته (حزب دموکراتیک خلق افغانستان) تجاربی تلخی داریم، اکنون هم افرادی از قماش امین و امینیها در سازمان وجود دارند و سبعانه فعالیت هم می کنند، درآن وقت شاهد بودیم، که با نابودی عمال امپریالیزم کار زیاد در جهت تحکیم وحدت صورت گرفت، ولی بدبختانه امینیها چنان تخم نفاق کاشته بودند، که تا به آخرهم وحدت تحکیم نیافت؛ به علاوه گروپ ناراضیان که حاکم زاده شورای اروپایی حزب واحد یکی از افراد رهبری آنها بود، جهت رسیدن به مقام، زیان فراوانی به وحدت رسانیدند، چنانی که هم اکنونهم به مقصد رسیدن به رهبری حزب واحد مانع وحدت می گردد. البته حالا هم بیم آن وجود دارد، که رهبران پشت پرده در کنگرۀ وحدت ( اگر تدویر یابد)، هرگاه به مقامی نرسند، بعد از تأمین وحدت ــ به وسیلۀ غُده های بدخیمی که هم اکنون آمادۀ سفر در کشور به سرگروپی حاکمزادۀ شورای اروپایی اند ــ پربلم های بیشتر را ایجاد خواهند نمود. بنابر آن باید هوشیار و خبردار باشیم و از هم اکنون، پروسۀ وحدت را از آسیب، تخریب و زهرپاشی بد خواهان ومانعان پاک و منزه نگهداریم.

      رفقای محترم ! به خاطر داشته باشیم، که کوچکترین غفلت ، مسامحه و اشتباه اکنون، پروبلم بزرگ را برای تحکیم وحدت در آینده خلق می نماید. در جهت  وحدت ِ بی عیب بی نقص، هوش و قلم را به کار ببندیم؛ هیچ چیز ثابت، بدون مرگ و میر، بدون تغییر، بدون توسعه، و بدون تحول نمی ماند، از جمله سازمانهای سیاسی هم. قرار گرفتن در برابر چنین امر طبیعی به جایی توقفِ تکامل، توقف دهنده را خرد می کند. یگانه راه حل این است، که صادقانه با روند تحول و تکامل مثبت همگام شویم و آن را به ثمر برسانیم. در این راستا با ندای وجدان عمل نماییم، زیرا وجدان محکمۀ است که به قاضی احتیاج ندارد. کسانی که نیت صاف ندارند، فقط یک چیز نصیبشان می شود وآن شکست و رنگ باختن !    

      ازتمام رفقای واقعاً وحدتخواه تقاضا می شود تا همه بايست: فریاد وصدای وحدتخواهانۀ خود را بلند نماییم؛ بیشتراز این نباید تدویر کنگرۀ وحدت بدون معاذیر اصولی، سیاسی وحقوقی به تاخیر افتد!

      رفقای رزمندۀ داخل کشور! ما با شما ييم، و همه رفقای اصولی حزب واحد دراروپا با شماست، پیکار و مبارزۀ انسان دوستانه و وطنپرستانه و اصولی شما را می ستایيم وحمایت می کنیم و به شما موفقیتهای بیشتری را آرزو می نماييم!

            متحد وپيروز باشید !

17 اگست 2011

          

 

           

 +++++++++++++++++++++++++

 

      این نبشته را با یک سوال آغاز میکنم.آيا این امکان وجود دارد که ما اعضای حزب واحد با هم به توافق برسیم؟ قبل ازینکه پاسخ مثبت ویا منفی باشد، می خواهم کلام را ازبخش سری « مارهای درونِ آستینِ "نهضت" را که مانع وحدت اند باید بیرون راند! » که سال پار نگاشته ام و در سایت های وزین دگر اندیش به نشر رسیده و هم اکنون نیز مطالب آن قابل مطالعه است، ادامه دهم: راد مردان ملی گرا و دموکرات، از غم و درد مردم کشور دور نبوده اند. برای زدودنِ سمهای پاشیده شده از جانب واپسگرایان واعمار میهن، وسیله های تجمع نیرو را ایجاد نموده اند. یکی از آن جمله نهضت فراگیر ترقی و دموکراسی افغانستان است. گرچه بنیان گذار فقید آن نا به هنگام درگذشت؛ سکان نهضت بدستانِ نا راضیانِ ناهمگرا، بد سابقه و عقده مند افتاد. اما صفوف آن به علاوۀ جذب اعضای انفرادی، در پی وحدت با سایر سازمانهای هم مانند برآمدند و با آرزوی مشابه ازجانب حزب متحد ملی افغانستان مواجه گردیدند. در نتیجه در اثر حسن نیت، آرمان و مساعی مشترکِ صفوف هر دو سازمان تا سرحد بهم پیوستن تشکیلات پیش رفتند. امید و مژده این بود، که به زودی کنگرۀ وحدت تدویر می یابد؛ سازمان واحد و رهبری واحد ایجاد میگردد. سوگمندانه این مهم بدون هیچگونه دلیل اصولی و مرامی به خاموشی گرایید. پیش بینی امتناع تدویر کنگرۀ وحدت از جانب رهبری پشت پرده نهضت، در سلسلۀ « مارهای درونِ آستینِ "نهضت" را که مانع وحدت اند باید بیرون راند!» پیش داوری نبوده است، اکنون به اثبات رسیده باشد، که مانعان وحدت در اروپا نشسته اند. هروقت همین که به موضوعی که خود شان مطرح نباشند، یا منافع شخصی شان در آن مضمر نباشد، نه تنها توجه نمی کنند، بل مانع موفقیت آن نیز می گردند.

      چنانی که می بینیم، ظاهراً از رهبری داخل کشور التجا می گردد، که به سوی تدویرگنگرۀ وحدت سریعتر حرکت نمایند؛ اما در حقیقت این تقاضا تظاهراست، نه قلبی؛ به این دلیل، که زیر فشار شدید صفوف قرار دارند، آشکار نمی توانند با وحدت وتدویر کنگره مخالفت کنند، با این مانورها می خواهند خودرا به چشم اعضا وحدتخواه جلوه بدهند؛ ولی درعمل به وسایل مختلف جلو تدویرکنگره را می گیرند؛ چنانی که کمی دست آوردی نصیب وحدت می گردد، چند نفر از همرکابان زشت نام وبد سابقه شان ــ که مهارت بخصوص به تخریب پروسه های مثبت دارند ــ از اروپا برای تخریب و زهر پاشی پروسۀ وحدت به کشور اعزام می شوند. خود را وحدت خواه جلوه می دهند وچندی دیگر را به مخالفت و بهانه جویی وا می دارند. اگر چنین نیست، سه سال است که نشست وگفتمان جریان دارد، چرا مثمر ثمر نمی شود؟ اگر غیر بهانه جویی جانب نهضت، کدام مانع اصولی هم وجود دارد، چرا به اطلاع همه اعضای هر دو سازمان رسانیده نمی شود؟ فقط درهرجلسه کمسیون توحید وانسجام جانب نهضت از متود کهنۀ "بگیر که نه گیرید" استفاده می کنند، بالاخره در جلسۀ اخیر نوبتی کمسیون توحید وانسجام، که جانب متحد ملی به تعیين تاریخ تدویر کنگره اصرار ورزید، رفقای معلوم الحال جانب نهضت، که وابستگی آشکار به اروپا دارند، پلان شده به آدرس جانب مقابل سخنان غیر رفیقانه و دل آزار حواله نمودند؛ در واقعیت این جلسه اصلی و نهایی نبود که بُرد و باخت داشته باشد، جلسۀ نوبتی و مقدماتی کنگره بود، که در نتیجۀ این رفتار شنیع، تاریخ تدویر جلسۀ بعدی کمسیون هم تعین نگردید. اگر طی جلسۀ مقدماتی طرفین سعی می کردند بدون جدل به یک توافق برسند، یعنی هردو طرف با تفاهم، عقب نشینی وخود گذری یک راه دوستانه و رفیقانۀ دموکراتیک پیدا می کردند و با هم کنار می آمدند، اثرمندی کار شان بیشتر می بود؛ متأسفانه این کار را نکردند. اگر جانب هردو طرف اکنون باز ابتکار وگذشت از خود نشان ندهند و اعضای کمسیون مرکزی توحید و انسجام را جمع نکنند، زمینۀ تدویر جلسه آن کمسیون هم متلاشی خواهد شد.                                            

      وحدت چیزی نیست، که ما برای تفنن انتخاب کرده باشیم و برای سرگرمی خود تحققش بخشیم. بل وحدت ضرورت مبرمی شرایط کنونی و زمان موجود درکشورماست. برای درک بهتر این تنگنا لحظه یی سر به جَیب فرو بُرده پا به دامن درکشیده، بیند یشیم، که اگر خود ما در زیر آواری گیرمانده باشیم، مجرای تنفس مان مسدود شده باشد، آواز در گلویی مان خفه گردیده باشد، چه حالی داریم! برای نجات با چه سرعتی، چه تعداد نیرویی را تقاضا و آرزو می نماییم؟ تا هرچه زود  از آن عذاب طاقت فرسا و رنج جانکاه نجات یابیم.                              اکنون مسلم است، که اکثر مردم بیچارۀ ما در کشور از نگاه اقتصادی،  اجتماعی، سیاسی و امنیت دربدترين حالتی قرار دارند. بنا بر آن باید درک کنیم، در نظر بگیریم و کار وعمل خود را عیار نماییم، که آنها نیز برای نجات شان، چه تعداد نیروی را (که همه عناصر ملی و مترقی کشور هستند) و با چه سرعتی نیاز و تقاضا دارند. پس دراین حالت ما با چه سرعتی و با چه تعداد نیرویی به سوی مردم کشورخويش بشتابیم؟ از یک طرف می بینیم، که واپسگراها به طور سرسام آوری برای تحکیم موضع وهمبستگی خود، جهت حفظ و تحکیم شرايط خفقان موجود، بالای مردم کشور ما تلاش می ورزند و از سوی دیگر افرادی از ردۀ بالای سازمان ما از وحدتِ نیروی نجات جلو گیری می نمایند، که عمل هردو طرف به یک نتیجه می انجامد.

      اتهام نمی بندم که رهبران پشت پردۀ سازمان ما عمال ارتجاع و امپریالیزم اند؛ ولی اگر نیک بنگری این حقیقت را نیز نمی توان پنهان کرد، که عمل شان با ارتجاع کوردینه شده معلوم میشود ودر یک سمت و سو حرکت می نمایند. تکرار می نمایم آنها وحدت نیرو های واپس گرایی جامعه را تقویت می نمایند و این ها وحدت قوتهای پیشروندۀ جامعه را تخریب می کنند. واضح است که عاقبت کار هر دو طرف به ویرانی و تخریب خانۀ مشترک مان منتهی می گردد. اگر ارتجاع موشها را توظیف نموده اند، که از زیر تهداب خانه را تخریب کنند، رهبران پشت پرده وهر کاره های سازمان ما نصب ناوه را به بام خانه اجازه نمی دهند، تا از بالا باران خانه را ویران نماید.  پس مسأله ای که باید عمیقاٌ درک شود این است، که تا کی ما صفوف سازمان وسیلۀ تاَمین اهداف خود بزرگ بینانۀ چند نفر عظمت طلب گردیم؟ که فقط انسان را افزاری برای رسیدن به مقام، منزلت، قدرت و اهداف خود می دانند و بس. در برابر رنج وعذاب انسانهای دیگر هیچ گونه احساس ندارند!                                         

        دراین حالت باید از عقل سلیم، موضِع گیری و قضاوت بدون حُب و بغض، بدون پرده پوشی و پرده دری ، از شهامت وطن پرستانه و انسان دوستانۀ قاطع کار گرفت. هرچه زود تر باید همین مار های افعیی خاموش را از درون آستین سازمان بیرون راند. زیرا نه تنها در مفکوره و عمل این ها وحدت با سایر سازمان های مشابه دیده نمی شود، بل در اثر بر خورد نامطلوب شان، بیم جدایی ها نیز می رود.

      در پیامد چنین رفتار، نارساییهای سازمانی را فقط از راه انتقاد رفع شدنی می دانم. با متخلفین متکرر وحرفوی و مریضان مزمن سیاسی پیوسته می رزمم و در این راستا طرفدار جدل و دیالوگم، خاموشی را بنزین آتش تخلفات و انحرافات سازمانی می دانم، معتقدم که دفاع ازحقیقت واصلاح معايب زندگی حزبی ازطریق سکوت، پرده پوشی وعامگویی حاصل نمی شود؛ آنانی که در این راه می روند، حقیقت گویی و واقعیت جویی را فتنه انگیزی وانمود می سازند، وخود مصلحتگرایی می کنند، در واقعیت امر رفقا و خود را فریب می دهند و به بیراهه می کشانند و درحقیقت از مارهای درون آستین، که مانع وحدت و سعادت سازمانند حمایت می کنند. به باورم معضلات کنونی تنها ازطریق گفت و شنودِ بی پرده، واضح، صریح، مشخص، صادقانه، رفیقانه وبه آدرسِ معین قابل حل می باشند.

      به سخن دیگر، انتقاد ونقد در جامعۀ دموکراتیک وبازی که اعضای اروپایی حزب واحد سکونت دارند و در ردیف انسانهای مدرنی که زندگی می نمایند، یک اصل پذیرفته شده و نیاز مبرمِ جامعه است. بنابر آن ضرورت است، که ماهم از این مهم مستفید گردیم و سراپایی تشکیلات خود را نقد نماییم.        نفس مبارزه که توأم بافرازو فرود و ناملايمات است، حضور فعال دیگر اندیشی و برخورد انتقادی را می طلبد. سازمان به اصطلاح جنت و خود مانهم ملائیکه نیستیم؛ اگر ماهم خواسته باشیم، برای بهبود و اصلاح کار نماییم، باید تماشاگر نباشیم، خود ما از درونِ سازمان، به این کار مبادرت ورزیم واستفاده ازین روش را افشاگری وعمل ضد رفقا و سازمان نپنداریم.

      رفیق خواننده! شرایط عینی برای دیگرگونیِ بنیادی در کشور کاملاً آماده است، سوگمندانه که شرایط ذهنی بدست حامیان طالبان قرار دارد وبزودی به نفع آنها تغیيراتی رونما خواهد گردید. دراین صورت جامعۀ ما واقعاً به قهقرا سقوط خواهد نمود. راه نجات، فقط گردهمآیی همه نیرو های ملی ومترقی کشور و در هستۀ همه وحدت خانوادۀ ح.د.خ.ا (حزب وطن) می باشد.

      پس برای تأمین وحدت با تمام نیرو بشتابیم و بجای سقوط کشور به قهقرا، رهبری پشت پرده و رأس شورای اروپایی را که مانع وحدت اند به گودال تاریخ پرتاب نماییم.

      رفقای آگاه و وحدتخواه عاری از هرگونه تعصب ، به شما پیشنهاد می نمایم، که بايست همه برای تدویر هرچه عاجل تر کنگرۀ وحدت صدای خود را از همه جا رساتر و رساتربلند نماییم!

 

 

14 اگست 2011

 

  


بالا
 
بازگشت