بحثی پیرامون استقرار پایگاههای نظامی

ایالات متحدهء امریکا درافغانستان

بقلم دکتور  " جهش "

مورخ -  28  اپریل 2011  میلادی

بامطالعه  وارزیابی  تاریخ ا ستعمار میتوان  دریافت که استعمار  جهت نیل به اهداف ستراتیژیک (راهبردی ) خود  در مستعمرات ،  به گونه  های  زیرین عمل میکند

-         کنترول  وادارهء قدرت نظامی

-         تعیین ونصب حکومت مزدور ، جابجا کردن عناصر فاسد  ،خاین وطنفروش ،سست عنصر وگوش به فرمان استعمار نو ،  در راءس ودرتمام  سطوح رژیم مستعمره

-         سلب وقطع  ارتباط سیاسی فعال ومستقل  مستعمره ، با ممالک دیگر

-         دیکته وکنترول  تجارت خارجی وبازارهای  داخلی

-         مما نعت ازطرح پلان ایجاد زیربنای اقتصادی وپلان انکشافی مستعمره    

-         اعمال نفوذ جهت تغییر تدریجی فرهنگ ، زبان ، معتقدات دینی , چاق نمودن وتشدید اختلافات قومی،لسانی،منطقه یی وقبیله یی با استفاده ازذهنیت قبیله ئی درمستعمره.

-         رشد ذهنیت  قبیله سالاری بابرتری دادن یک قوم برقوم وقبیله ء دیگر به ویژه  ذریعه تقسیم پستهای دولتی  وکمکهای پولی

-         کنترو ل نشرات ورسانه های گروهی  ،ایجادرسانه هاونشرات زهر آگین جهت  شستشوی مغزی افراد مستعمره به ویژه جوانان  وتشویق مبلغان دینی جهت رخنه گری درباورهای دینی ومذهبی مرد م مستعمره  

-         گردآوری  راپورهای استخباراتی وپولهای کمکی بن المللی ذریعه NGOها

-         ترویج فساد ،رشوه ،اختلاس، فحشا ءومواد مخدره       

-         تاراج منابع طبیعی مستعمره که یکی از اهداف ستراتیژیک  استعمار است به کمک حکومت دست نشانده ، نیرو وپایگاههای نظامی درمستعمره .

-         خلاصه وابسته ساختن عام و تام مستعمره ازجهات  سیاسی  ،نظامی  واقتصادی به استعمار.

ذخایر طبیعی ا فغانستان وآسیای میانه از سالهای قبل توجه ا ستعمارو به ویژه استعمار نو راکه ماسک دموکراسی وحقوق بشر درچهره دارد  به خود جلب نموده بود  وبه براساس این دلچسپی طی پنجاه سا ل  اخیر مرحله به مرحله پلان اشغال افغانستان به طورآتی عملی گردید .

با تبارز سردارمحمد داؤد خان اولین رییس جمهور افغانستان به مثابه یک رهبر ملی ودلسوزمردم  درآغا ز این احتمال به وجود آمد تا وطن ما راه رشد مستقل ترقی وانکشاف خودرا درپیش گیرد ، کدرهای علمی لازم در تمام عرصه های اقتصاد ملی به کمک کشورهای دوست تربیت شود وحرکت مملکت بسوی ترقی  آهنگ نو وشتاب  گیرد ولی همه گواه زنده اند که استعمار وامپریالزم جهانی بامداخلات اشکاروپنهان دراموراقغانستان و از طریق عناصری در داخل حکومت سردار محمد خان او را وسوسه نمودند وتوازن سیاست خارجی کشوررا برهم زدند.  ازطرف دیگراحتمال ان میرفت که بعد از سردار محمد داؤد خان از طریق مبارزپارلمانی واز درون جنبش ملی دموکراتیک افغانستان سلوادور الیندی ثانی مسؤلیت خدمت به مردم را بدوش گیرد اما سوگمندانه برخلاف توقع حفیظ الله امین  با استفاده  از  احساسات  وطندوستی  افسران جوان اردو به گونه  حیرت آوری قادر به غصب  قدرت سیاسی شد. درباره پیوند حفیظ الله امین  با قدیر نورستانی  و CIA    نیز در مطبوعات روسیه فدراتیو  وافغانستان نشرات چشمگیری شده است که خواننده میتواند به آن مراجعه کند.

 حفیظا لله امین با استفاده از نیرو ونام  حزب دموکراتیک خلق  مرتکب  چنان  جنایات جبران ناپذیری شد که درهیچ  جریان مردمی ودموکراتیک دیده نشده است  وتا امروز مردم افغانستان کفارهء گناهان اورا می پردازند.گرچه از زمان سردار محمد داؤد خان مداخله جهت بی ثباتی دولت افغانستان صورت میگیرد اما در وقت امین با استعمال و استفاده ازمخالفین مسلح دولت افغانستان مرحله مداخله غیر مستقیم نظامی استعمارونوکران منطقوی شان آغاز میگردد.

درسالهای آخیر رهبری  زنده یاد ببرک کارمل هرچند  درنتیجه  دفا ع قهرمانانه اردوی افغانستان  اپوزسیون  ( مخالفان مسلح )  وحامیان بین ا لمللی ایشان ازپیروزی نظامی  بالای افغانستان  امید خودرا  از دست داده ومایوس گردیده بودند  ولی ظهور گرباچوف  به حیث اجنت امپریالزم بین ا لمللی وعضو گروپ " بلدر برگ "  فضای سیاسی ونظامی جهان ر ا تغییر داد . دکتور نجیب الله آگاهانه یا ساده لوحانه  ،  زیر تاءثیر هوا وهوس دسترسی به قدرت به امر گرباچوف کودتای داخل حزبی را آغاز نهاده  به قلع وقمع و  ازریشه  برانداختن مخالفان پرداخت  وموجبات  پراگنده گی اعضای حزب دموکراتیک خلق ونیروهای مسلح آنرا فراهم ساخت  غافل ازآنکه  طرح ملل متحد  بجز طرح CI A   چیز دیگری نیست   با دریغ ودرد که به ملل متحد پناهنده شد  وبا این همه اشتباهات سروسنگررا باخت .

پس از  سپردن قدرت سیاسی  به حضرت  صبغت الله  مجددی  وانجام مراسم تسلیمی ,هنوز  ساختار دولتی  ونیروهای دفاعی وطن تواءم با تخنیک وتجهیزات محاربوی آن پا بر جای بود دران هنگام  هنوز فرمانده مسعود  وفرمانده عبدالحق زنده بودند. قرار نوشته  موءلف « جنگ ارواح»

احمدشاه مسعود زیر تاءثیر احساسات  وطندوستی  از تخریب  تونل  سالنگ صرفنظر  کرده بود  و فرمانده عبدالحق  به اندیشه  تشکیل حکومت افغانستان مستقل بود .ازاینجاست که استعماربین الملل و اعمال منطقوی شان ازبیم آنکه افغانان  مبادا   دوباره  متحد شوند  وبه نوسازی  وبازسازی وطن خود آغاز کنند , جنگ داخلی   تنظیمی را مشتعل  ساختند  ویک قدم دیگر  خودرا به  اهداف خویش نزدیک نمودند  وشاید هنوز هم مسایل به مرام شان پیش نمی رفت که به ویرانی  وتباهی شهر کابل در افغانستان اکتفا نکردند  وطاعون طالبان را بالای مردم و کشورما نازل ومسلط ساختند .

با فروپاشی  اتحاد شوروی  امریکا  به  فکر واندیشه  دشمن مصنوعی دیگری شد  وترورزم بین االمللی را  اختراع نمود  وبا  برانداختن  11سپتمبر  که  فکرمیکنند  یک دسیسه داخلی امریکا باشد دلسوزی جهان را کسب نمود تا بتواند بطور آزادانه  به بهانه مبارزه  با ترورزم به هرنقطه جهان که بخواهد لشکرکشی نماید  به این ترتیب  امریکا  یک قدم دیگر خودرا به اشغال افغانستان نزدیک ساخت  وبه بهانه  ء ترورزم  وجنایاتی که خودش توسط   طالب علیه مردم افغانستان  انجام داد  در حالیکه هیچ طالبی در واقعه  11سپتمبر دست ودخلی نداشته و مردم میهن  ما درزمینه هیچگونه مسوء لیتی نداشته اند افغانستان را  اشغال کرد.

وقایع بی شمار گذشته وحال  وتمایل  صلح با طالب ،  ادعای دروغین  امریکارا  که جهت از بین بردن طا لب  وگرفتاری ملا عمر  وبن لادن آمده است  ثابت میسازد  وواضح می نماید  که :  بجز از جوانان بیسواد  وسخت مذهبی  وآنانی که نسبت قتل عام  مردم شان درقریه جات وکشته شدن  فامیلهای ایشان از قوای استعماری عمیقا متنفراند وبه طالب پیوسته اند  متباقی طالبان ورهبران ایشان،   به جزاز  ارتش مخفی ISI ; CI A , MI 6 ،  کس دیگری نمی باشند  . زیرا این امریکاییان بوده اند   که طالبان را از قندز نجات بخشیدند  انگلیسها  بوده اند که در هیلمند  برای شان کمک مالی وسلاح پرتاب کردند . اجنتها  ونماینده گان ایشان اند که افراد انتحاری طا  لب را  تا دم   دروازه وزیر دفاع این آقای  که زمانی  پایه های  برق را تخریب میکرد  ونور را بالای شهریان کابل حرام ساخته بود رسانیدند  وزمینه  را مساعد ساختند  تا تعدا د زیادی از مجرمین طالب اززندان قندهار  فرارنمایند .اکنون با قاطعت میتوان  گفت که  این مدا فعان حقوق بشر در وقایع ترورستی  ماه حمل که تا اکنون بیش از پنجصد هموطن مارا  به کام مرگ کشا نیده است دست دارند. آنان مردم ما را به گروگان گرفته درشرایط دشواری قرار داده اند که یا پایگاههای نظامی مارا قبول کنید یا  شمارا توسط طالبان قتل عام میکنیم  تابهانهء برای حضور ایشان درافغانستان باشد  درغیر آن  عدم موجودیت طالب ،ضرورت قوای استعماری را  درافغانستان  مرفوع میسازد .از فهم روشن این حقایق میتوان  نتیجه گرفت که :  درزیر  کاسه استعمارنیم کاسه ء موجود است   حضور  نیروهای خارجی  نه برای امنیت  واعمار دوباره افغانستان وآرامی مردم آنست  بل هدف آن دستیابی به اهداف ستراتیژیک ایشان ازطریق   احاطهء چین ،  روسیه فدراتیو  وتاراج منابع طبیعی  افغا نستان وآسیای میانه  میباشد  که البته  درعقب این همه  پلانها , امپریالزم بین المللی وشرکتهای  چندین ملیتی  نفت وگاز  قراردارند . درینجا  باید  یاد کرد  که افغانستان به سرمایه گذاری خارجی ضرورت دارد و بدون کریدتهای مالی  وکمکهای  تخنیکی مما  لک دوست نمی تواند  منابع طبیعی خودرا  استخراج  وراه رشد  اقتصادی  واجتماعی خودرا درپیش گیرد  ولی مردم افغانستان  خواهان  قرارداد های عادلانه  ومنصفانه  ا ند که با طرف مقابل  به  مثابهء دوطرف  معامله با حقوق مساوی درمیز مذاکره  بنشینند, اما  استعمار جویان  ،  خواهان آن نیستند که مانند یک جنتلمن ( انسان شریف ) درباره منابع طبیعی  وپروژه های عمرانی ما  دریک مجلس  عادلانه داوطلبی کنند  بلکه آنان میخواهند منابع مارا به قیمت کاه ماش به دست آورند  و پروژه های عمرانی مارا  بالای چندین سوبکانترکتر بفروشند  وصدها ملیون دالر به جیب بزنند , برای این منظور آنان به یک حکومت  دست نشانده  ونیروی نظامی درمحل ضرورت دارند. بلاخره درنتیجه  این بی عدالتی  ، پولهای به دست آمده ء ازگاو غدود  توسط حکومت مزدور حیف ومیل گردیده ومردم افغانستان  بازهم  از   فقر, گرسنه  گی ,  بیماری , بیسوادی و بیکاری  رنج کشیده واز ذ خایر سرشار طبیعی  وطن  به جز از  گودالها ی وسیع وعمیق  آنهم  با صدها  پرابلم مجیط زیست  در دل خونین وطن  ، برای نسلهای آینده  چیز دیگری باقی نمی ماند  ونسلهای آینده عمر خودرا درغلامی  انحصارات خارجی  سپری خواهند کرد .

اکنون  عمکرد  امریکا ومتحدین اییتلاف آنرا در مقایسه  با خصلتها   وعمکرد استعماری مورد برسی قرار میدهیم .

 گفتیم  که  نصب  حکومت دست نشانده یکی از عملکردها ی استعمار ا ست

درمورد افغانستان این تاکتیک ازکنفرانس بن آغاز میشود . کنفرانس بن  به اشتراک گروپهای گونا گون  جاسوسان  ونوکران استعمار که  "ستیوکول "  درکتاب  خود بنام  " جنگ ارواح "  ایشان را خوب معرفی کرده است  به اساس  یک سناریوی قبلا تنظیم شده  ،درغیاب مردم افغانستان  ودیگر نیروهای ملی درعقب درهای بسته  دایر گردید اگر که بران تاپه  ء ملل متحد زده شد ولی دوعضو دیگر شورای امنیت که  حق  " ویتو"   دارند دران اشتراک نداشته اند  بنابرین باید گفته شود که استعمار وامپریالزم  ملل متحد را  به مثابه  وزارت خارجه خود استعمال میکند و چها ر تگهای امریکا ، انگلیس  فرانسه و جرمنی ملل متحد را  درجنایات خود علیه بشریت مورد استفادهء غیر قانونی قرارمیدهند  . جنایات  علیه مردم عراق و افغانستان که ازسی  واند سال به این سو مردمان این کشور همدیگر را  قتل عام میکنند  وبمباردمانهای امروزین لیبیا,کمک  مستقیم به القاعده بر ضد قذافی که همه عمرخود را صرف مردم لیبیا و اتحاد افریقا نموده همه وهمه  گواهی میدهد که امروز به ملل متحد  هیچ ابرو وحیثیت نمانده  وبه یک خربیکارسواری   بچه  ها مبدل شده است. بنابرین چون فیصله های بن بالای گروپهای خود ساخته استعمار دیکته شده است تبارزات  بعدی آن  ،از قبیل تشکیل حکومت موءقت،احضار لویه جرگه ،انتخابات تقلبکارانه ریاست جمهوری وپارلمانی  وقانون اساسی  که نه تنها مردم افغانستان، بل همه مردم جهان از جنایت وساخته کاریها ،درین مسایل باخبر اند  توسط پول وسرنیزه  نیروهای استعماری  وکارشناسان خارجی  درشرایط اشغال  وفقدان  استقلال ملی  وتمامیت ارضی افغانستان  صورت گرفته است  همه قانونی ومدار اعتبار نمی باشد.  زیرا قرار قوانین بین ا لمللی همه میدانیم که به مجرد پیاده شدن یک نفر عسکر خارجی دریک مملکت  ،استقلال ملی  وتمامیت ارضی آن از میان میرود .

در مورد تعیین  ونصب اشخاص  دردستگاه دولت  تحت استعمار.  طی دهسال آخیر اخبار فساد دولت تحت استعماری کابل  روز نامه ها دنیارا پرکرده است . فساد  دولتی  ناشی از موجودیت اشخاص فاسد  دردستگاه دولت میباشد  استعمار واشخاص فاسد وخاینین به وطن لازم و ملزوم یک دیگر اند, زیرا افراد وطندوست علاقه به کار درمقامت رهبری دستگاه استعماری ندارند, تنها  جاسوسان حرفه یی  ونوکران اند  که نظر به  فرط علاقه به پول قدرت  ویا از روی مجبوریت  چون قبلا  تعهد کرده اند همیشه درخدمت میباشند. راه جا سوسان  جادهء یکطرفه است  راه برگشت ندارد  مجبوراند  این جاده را تا اخیر طی نمایند.واضح است که رهبران  رژیم  در طول این ده سال باسواری برشانه های مردم  بی دفاع افغانستان تحت  حمایه ء خارجیان مبالغ هنگفتی  اندوخته اند  ومیدانند که با عودت خارجیان به وطن ایشان  بزودی از قدرت می افتند  وبه جزای اعمال ننگین خود  می رسند  زیرا همه میدانند که جزای جاسوسان  وعناصر خاین به وطن  اشد مجازات تاحبس ابد میباشد  . ازین رو این عناصر آرزودارند  که وطن  ما برای  درازمدت  تحت اشغال وسلطه خارجی باشد وآنان نفع ببرند , اینجاست  که بیشرمانه برای مردم تلقین میکنند که وجود پایگاه نظامی خارجی به نفع ما میباشد . ایا شما خواننده محترم میخواهید که با قبول پایگاهای نظامی خارجی این وضع تداوم یابد.

در زمینه کنترول وادا رهء نیروی نظامی  مملکت ما  باید گفت که یکی از پلانهای اساسی  استعمار  ازبین بردن اردوی افغانستان بود که با مشتعل ساختن جنگهای تنظیمی وسپس طاعون طالبان وشعار " ضربه  زدن از هزار جناح "   جرنیل حمید گل ،  اردوی افغانستان منحل , متلاشی وسرانجام در اثر پروسه ء D.D. R   کاملا خلع سلاح گرد ید.                                                                       قرار حکایت  شاهدان عینی  تعدا زیاد سلاحها , شامل تانکها  ،توپها  وراکتها که میتوانست  در اردو مورد استفاده قرار بگیرد  ودر تقویت قدرت دفاعی اردو کمک کند  به امر بیگانه گان سوگمندانه  ازمیان برداشته شد  حتا  اسلحه  انفرادی   پیاده که هنوز  گریسش پاک نشده بود به قرار فیصله ها وامربیگانه ازبین برده شد و رهبران مزدور و فرماندهان  چند ستاره ئ رژیم کابل با منتهای  شرمساری پول گرفتند وبربادی سلاح وناموس وطن  را به نظاره نشستند  به هرصورت   سرانجام اردوی افغانستان طبق پلان شوم  استعمار و نظامیان پاکستان ورهبران سیاسی  پنجاب  منحل گردید  وبجای آن  گروپهای سربازان اجیر, مسلح  با سلاحهای انفرادی  پیاده بوجود آورده شد  وبیشرمانه کلمهء مقدس ملی  به آن اطلاق گردید  این گروپها ی مسلح را نمیتوان بجز از گاردهای محافظ  که به محافظه نوکران  استعمار و سرکوب مردم بی دفاع افغانستان میپردازند  چیز دیگری نامید  زیرا به مثابه یک اردو آن قابلیت را ندارد  تا به مقابل قوای متجاوز خارجی ،از وطن دفاع نمایند,یراهمه میدانیم که اردو آن تشکل نظامی است که دارای تمام صفوف  محارب وغیر محارب بوده   وقابلیت  دفع وعقب زدن نیروی متجاوز خارجی را  به مقصد دفاع  از وطن داشته باشد . فقط با این نیرنگها   استعمار, اردوی ملی مارا ازبین برد  وامروز درزمین وهوای وطن مقدس ما  تمام اختیاررا دردست دارد وهرچی میخواهد میکند. بسیار ساده لوحانه خواهد بود که از استعمار  توقع نماییم که  برای ما جهت  ساختن اردوی واقعی ، مدرن  ورزمنده کمک نماید  وبرای خود درد سر خلق کند  ولی بازهم با بلی گفتن به پایگاه های  نظامی خارجی  میخواهید تا این وضع  ادامه پیدا کند ؟

 

به ارتباط روابط سیاسی واقتصادی رژیم  باید گفت  که استعماررژیم را  کاملا  منحصر به خود ساخته است  ورژیم کابل آب را بدون  اجازه نمی تواند از کوزه  بنو شد .چنانکه درین دهسال  ما شاهد   هیچ   نوع معاهده  سیاسی واقتصادی  مفید و  بنیادی  با ممالک همجوار  ودیگرممالک غیر استعماری نیستیم  البته دید و وادیدها  ومذاکراتی  با جمهوریهای آسیای میانه  ،هندوستان  وروسیه صورت گرفته است  ولی هنوز  کدام نتایجی مهمی که در زنده گی  مردم ورشد مستقل افغانستان  موء ثر  وملموس باشد دیده نمیشود .

 هیچ  کشور ی   نمی توانند  بالای یک  رژیم  دست نشانده وبی اعتبار اعتماد کند  زیرا همیشه دست مداخله گرخارجی را درعقب  رژیم  می بیند  وازآن درهراس میباشد  اگروضع به همین شکل دوام نماید  تا ابد روابط جدی عمیق ودیر پایی با ممالک همسایه  نخواهیم داشت  وهمیشه آنان به نظر شک وتردید به ما نظاره خواهند کرد.

اگرکه یک پروژه  خرید برق با تاجیکستان امضاء شد ه است ولی آنهم  به نفع  صادرکننده است  وما اجازه نداریم تا ازمنابع آبی خود  برق وانرژی تولید کنیم .  بسیار جای تعجب  است که یک تعداد نویسنده گان  کشورما ، درطول این دهسال  درباره مملکت  داری مشوره های زیادی  برای حامد کرزی  ورهبران رژیم داده اند ودر سایتهای انترنتی موجود است  فکر میکنم که این جنابان  خیلی خوشباور اند یا اینکه سیاست میکنند  ز یرا به این راز وررمزهای زنده گی وزمان نمی دا نند  که قدرت حاکمه ء کابل از خود هیچکدام  اراده ندارند.  حتا به  پیمانه ء  رژیمها ی شاهی افغانستان ،   این  رژیم  از خود استقلال داخلی ندارد .وزیرا ن , معیننان  ووالیان شان  توسط خارجیان  وبانک  جهانی مقرر میشوند؛ ولی  بازهم  بادریغ ودرد  میخواهید  باقبول  پایگاهای نظامی خارجی  آب به اسیاب  محافظه کاران  کهن، نو انگلیسی،  جامعه  جهانی   ونظامیگران  پاکستان  بریزید ؟

در بخش  تجارت  خارجی وداخلی نیز وضع  کاملا  استعماری است.                                                                         مواد و امتعه خارجی تمام بازارهای افغانستان را  به مثابه  یک جامعه مصرفی تسخیر کرده است . تولیدات  داخلی  ناچیز   وصنایع   داخلی  اگر ایجاد شود   بزودی  رقابت نتوانسته  ورشکست میشوند  درمورد  زراعت  وکشاورزی  هیچ توجه نشده است  پیداوار  وعواید زراعتی  مصارف دهقانان  را تکافو نمیتواند  علاقه آنا ن  به زراعت  کم شده  به شهرها مجبور  به مهاجرت می شوند دیده میشود که ملیونها  نیرومستعد به کار  از صبح تا شام  دربازارهای پرازدحام  وآلوده با خاک  ودود   کابل  ،پشت یک لقمه نان سرگردان  اند ورژیم بدون آنکه خصوصیات ووضع  اقتصادی جامعه را  مدنظر گیرد مجبوراست  از دساتیر  بانک جهانی  وصندوق پول بین المللی   اطاعت بی چون وچرا کند.   

   درین  زمینه  نیز  باید  یاد آوری  شود که یکی از تاکتیک  مرامی  استعمار ،خصوصی سازی است خصوصی سا زی  ظاهرا  وسیله ء انکشاف  وپیشرفت  اقتصادی قلمداد میشود  ولی در پشت  آن اهداف  سیاسی نهفته است  زیرا خصوصی سازی  دولت را  از منابع  سرشار طبیعی  صنایع زیر بنایی  ، ترا نسپورت  ومخابرات  به وِیژه بانکها که پردرآمد ترین  موءسسات اقتصادی اند  محروم وبرهنه میسازد درنتیجه ء این عواید  بدست سرمایه داران بزرگ افتاده  آنان را قادر میسازد  تا دولت وپارلمان را  مانند  موم دردست خود  داشته  وقوانین را به نفع خود  وبه ضرر مردم وضع نمایند. برخلاف اگر این عواید  به خزانهء دولت می افتد  یک دولت غنی ومستقل به وجود میاید  که از گزند سرمایه  برکنار  بوده  با  استفاده  ازین  منابع می تواند  اردوی قوی ساخته  ،معارف صحت عامه  وشبکهء خدماتی را به نفع  مردم انکشاف بدهد  وسطح زنده گی  مردم را بالا ببرد  ولی باید متذکر شد  که اگر حاکمیت  قانون  درجامعه  برقرارنگردد  چنین  دولتها نیز می توانند به دکتاتوری نظامیان تبدیل گردند  ودود  از دماغ مردم بکشند .

به ارتباط خصوصی سازی باید  اضافه نمود  که امپریالزم  بنابر دلایل بالا  دولت را ضعیف  نگهمیدارد  وآنرا  منحصر به گرفتن  تکس یا مالیه  میسازد. درحالی که خودشان به دلایل مختلف از تکس شانه خالی میکنند  وبار گران  تکس  به شانه ء مردم می افتد .  همانگو نه که امروز حکومت و نظامیان غربی جنگ منافع خودرا از پول تکس دهنده گان  شان تمویل  میکنند .    به این ارتباط رژیم کابل  یا هر دولت دیگر در افغانستان بدون منابع عایداتی زیربنایی  تنها  از طریق  جمع  آوری مالیه که  هنوز  فرهنگ  مالیه دهی  دروطن ما تثبیت  وعام نشده است نمی تواند به  جا یی برسد   بنابرین همیشه فقیر , ناتوان ,دنباله رو شرکتها ،  بانکها  وعا ملین ایشان  خواهند بود  ودرنهایت  دولت وپارلمان  بیک  دولت و پارلمان سرمایه داران بزرگ تبدیل شده  حال ملت زار میگرد د .  ایا بازهم میخواهید  با قبول  پایگاهها  ی نظامی خارجی  این وضع   ادامه  پیدا کند  ؟                     

غارت منابع طبیعی افغانستان :  این کار کوتا ه مدت نبوده  سالهای  زیادی را دربرمیگیرد,   معمولا  ازطریق قراردادهای غیر عادلانه بافشارنظامی  ورشوت پیشبرده میشود  درعقب این  معاملات  بانک جهانی وصندوق پولی بین المللی ,  بانکهای مرکزی  ممالک استعماری ,  ،شرکتهای  چند ملتی  نفت وگاز ، شرکتهای اسلحه سازی  ومافیای مواد مخدر  قراردارند.   آنان ظاهرا سخاوتمندانه  به رژیمهای مصرفی مانند رژیم دست نشانده  کابل قرضه ها ی گوناگونی را با شرایط  معینی  عرضه میدارند  چون این  نوع رژیمها  فاقد منابع کافی  عایداتی اند   همه ساله با کسر بودیجه  مواجه ومجبور  میشوند   که  بازهم قرضه به دست آورند  یا اسناد بها دار  به ربح بلند  به فروش برسا نند  و در فرجام  این قرضها  ومفاد آن  بالای هم تراکم میکند هنگامیکه  قرض دهنده گان  پول خودرا  درزمان  معین  باز  پرداخت آن  مطا لبه  میکنند   رژیم  توان باز پرداخت      پول را  نمی داشته باشد  بنابرین  از طریق قرض دهنده  ( بانک جهانی  و...  )  مجبور میشود   امروز یک معدن  وفردا معدن دیگر خودرا  به قیمت دیکته شده بفروشد وسرانجام یک سوته ویک کچکول  باقی  بماند  ( به گونه ای که امروز درافریقا  این وضع جریان دارد )

تمام این مسایل  ناشی از آن است  که مستعمره حق  ندارد  پلان زیربنای اقتصادی  وانکشافی خودرا خودش مستقلانه بسازند وعملی نماید , به گونه ای که همه  هموطنان ما شاهد اند   در طول دهسال  هیچ قدم مثبتی درین راستا برداشته نشده است .

 ایا  میخواهید که  وضع به این منوال  تداوم یابد؟ 

در  با ره  اعمال نفوذ  فرهنگی  وتغییر تدریجی  روحیات  وزنده گی اجتماعی  مردم مستعمره    عمل  کرد استعمار  درین دهسال به گونه آتی بررسی وارزیابی میشود : 

 روزها قبل از  پیاده شدن عساکر  ایتلاف  تبلیغات  گسترده  در مورد زبانها  و ملیتها ی وطن ما  و پیرامون  مسایل  اکثریت  واقلیت ملیت ها درنشرات  امریکایی برپا بود , هدف  این تبلیغات  غالبا چاق نمودن ذهنیت قبیله سالاری، اختلافهای  زبانی , قومی , مذهبی  وبهر ه برداریهای از آن بود 

همانگونه که  جناب خواجه بشیر احمد دراثر مشهور  " ذهنیت قبیلوی "  به روشنی  نوشته اند .  ذهنیت قبیله  سالاری ازافغانستان  تا شرق میانه  الی  شمال افریقا  چون مرض سرطان  درتار وپود  مردم  ریشه دوانیده  ،  واستعمار در طول تاریخ ازان با مهارت جهت رسیدن  به اهداف خود استفاده کرده است . به گونه ای که امروز  درافغانستان به مشاهده میرسد  همه روزه خرید وفروش سران قومی وقبایل  جریان دارد , پوستهای بلند دولتی به اساس تعلقات قومی ، لسانی  ومنطقه یی تقسیم میشود. اگر اعضای  حزب افغان ملت سراقتدا ر اند  ناشی از پشتیبانی استعمار است . اگرکارت های هویت تنها به زبان پشتو و انگلیسی نشرمی شود این هم کار استعماراست .این همه به خاطر دامنزدن به خصومت قومی وتشویق  ذهنیت قبیله  سالاری تبلیغ میگردد . بهتربود اگر پوستهای دولتی به اساس شایسته گی واهلیت توزیع میشد , خوب میبود اگر کارمندان بلند پایه دولت  ازتخلص های   قومی قبیله یی منطقه یی خویش صرف نظر میکرد ند تا این ابتکارات  رهنمای عمل نسل های روینده  امروز  وفردای میهن مستعد به  تکامل ماقرار میگرفت . 

 تعدد  روزنامه ها مجلات، نشرات رادیو تلویژیونی ، تعدد  احزاب سیاسی  درکشوری که  اکثریت نفوس آن  از نعمت  سواد محروم اند   چی گونه  میتوانند که  کار وفعالیت سودمند اجتماعی نمایند و ورشکست  نشوند , معلوم است  که اکثریت این رسانه های گروهی ونهادهای نشراتی ، به خاطر مرامی  ازسوی منبعی  تمویل مالی میگردند و جهت  شستشوی  مغزی  نسل جوان  وکودکان کشور و تغیر آرای عامه به  سود استعماروتاثیرسایکولوژیک بالای مردم جهت پذریش و عادت به شرایط فعلی طرح ودیزاین شده اند وشب و روز پرپاگند می نمایند. اگر شناخت کارتها به زبان پشتو و انگلیسی نشر میشود  سود این ابتکار  نیز به کیسه استعمار ونوکران  برجسته آستعمارنومیریزد  وبیش از سی اقلیت  ملی ومذهبی  افغانستان قهرا از حق استفاده ازکارت هویت  به  "  زبان  مادری  خویش  " محروم می گردند. 

  اگر درباره  تعدد احزاب سیاسی کشور تبصره نما ییم  احزاب  سیاسی ازدیدگاه  پلتفورم فلسفی واقتصادی شان باید به  دو گروپ تقسیم شود  یعنی به اساس فلسفه اصا لت  اجتماع  واقتصاد  سوسیالستی بنا یابد و یا به اساس  فلسفه  اصالت فرد واقتصاد سرمایه سالاری  استوار باشد  ,              اگر ذوق شخصی رهبران و ویژه گیها ی جامعه  درحال  فروپاشی نظامات قبیله سالاری  وفیودالی را درنظر بگیریم  واحزاب  میانه رو را به این  احزاب  بیفزاییم چند حزب انگشت شمارخواهیم داشت اما شمار کنونی احزاب  بازهم مارا متوجه  فعا لیت استعماری میسازد  که به مقصد جلوگیری ازیک تشکل  سیاسی گسترده وهمگانی ویا به  دلیل  ضرورت  شرایط  کنونی از تشکیل یک  جبهه  وسیع برای آزادی وطن جلوگیری مینمایند  وبا خلق کردن اینهمه  گروهکها  واحزاب کوچک اسباب   پراگنده گی سازمانی وسیاسی نسلها ی روینده  و جوان ما را آگاهانه فرا هم مینمایند .

البته  احزاب  ملی گرا ومذهبی ، احزاب استثنایی اند  ودریک جامعه مدنی  به چنین احزاب اجازه ء  فعالیت سیاسی  وسازمانی  داده نمیشود. همه میدانند که سیاست یک عمل دنیوی است که غالبا  با نیرنگ  زشتی وپلیدی  سروکاردارد و از تولید  ،تصرف و تقسیم  نعم مادی  یعنی  اقتصاد وسود سر چشمه میگیرد و ادامه آن  پدیده  ء خانمانسوز جنگ است که بدبختیهای بشری را بارمی آورد  ولی دین مبارک  و مقدس است  ،تنها به نیکی حکم میکند  وپاکیزه  ازهمه  زشتیها  وپلیتیها  میباشد ولی من به اعمال علمای دین تعجب میکنم  که چگونه  دامان پاک  دین را  به زشتیها می آلایند , سیاست میکنند  ومرتک گناه میشوند  "  تجربه  جهاد مقدس  افغانستان  وجنایاتی که  زیر لوای دین ازسوی تنظیمهای  تندرو کندرو  وطالبان  مرگ وظلمت انجام شد ثبوت این  کجروشیها ی آشکار است .

  صدور  دین وتلاش برای تغییر  معتقدات  مردم مستعمره  نیزیک عمل استعماریست . مسلمانا ن واقعی  کشورمااز فعالیتهای مبلغان  ادیان  ومذاهب  عیسوی  ووهابی آگاهی  دارند نه تنها  از تجربه بیش ازسی سال افغانستان بلکه از مطا لعه کتاب  " بازی شیطانی " می توان به هویت, منشه وپیوندهای احزاب مذهبی که  ازکجا  آمده اند  وبه کجا میروند   شناخت بهتر پیدا کرد.

بیک سخن   میتوان  گفت که :  همه بد بختیها   واپسگراییها ومصیبتهای ما ، از حضور نظامی خارجی ،مداخله خارجی ومو جودیت  نوکران ایشان  دردستگاه دولتی افغانستان سرچشمه گرفته است  وبا  وجود  ادعاهای بلند پروازانه  ودروغین  مدافعان  دموکر اسی  وحقوق بشر ، غصب وفروش  داراییهای عامه  ( بیت المال  ) رشوت ، اختلاس  ، دزدی  ، آدمکشی  ،کلاه برداری  ، مفاسد اخلاقی ، کشت  تولید  وتجارت تریاک  واستعمال  مواد مخدره در وطن ما بیداد میکند شواهد  واخبار بی شمار درانترنت گواه برآنست که  این مدافعان  حقوق بشر ونوکران ایشان ، عامل  توسعه ترورزم  وتجارت مواد مخدره  بوده  و میخواهند تا  وطن ومنطقهء مارا  همیشه  درتشنج ودرچنگال خود نگهداشته باشند, سلاحهای  جدید خودرا آزمایش وامتحان  کنند وبا بمباردمانهای ظالمانه  ء خود هزارن  انسان بی گناه  وبی دفاع وطن ما را قربان نمایند .  

« وجود  پایگاههای  نظامی خارجی اوضاع وطن ومنطقه  ما را متشنج ساخته است .  بیک سخن  در اوضاع  وشرایط  دشوار وپیچیده ء کنونی , میهن بی سقف  ودر  دیوار ما به گرهگاه تضادهای حاد بین المللی  منطقه وبه  میدان جنگهای  تجاوزکارانه , خشونت , کشتار  بیرحمانه  بیگناهان ، بستر کشت , تجارت  وقاچاق مواد مخدره ، فقر سیاه  ، بیماریهای روانی  کودکان وزنان  وبه مرکز زورآزمایی  جامعه  جهانی مبدل شده است . این سیاستهای  تمامیتخواهانه  و  آزادی کش بین ا لمللی  مانع بزرگی در راه رشد مستقل ملی  وتاءمین  برابری حقوقی شهروندان  وترقی جامعه مستعد  به تکامل  ما نیز گردیده است ».2

  درچنین  اوضاع  واحوال مردم افغانستان  به صلح وامنیت وآرامش ضرورت دارند  و نمی خواهند  که بیش ازین وطن شان صحنه ء جنگ ورقابتهای خارجی باشد . مردم ما از جنگهای تحمیلی خسته شده اند وبه کلی از آن نفرت دارند میخواهند یک حکومت غمخوارمردم ویک افغانستان غیر منسلک آزاد ومستقل داشته باشند . مردم افغانستان گرمی وسردی رورز گار رابسیار چشیده اند از منسوبان  اردوی قهرمان قبلی ما تا چریکان مجاهد  (که  رهبران  ایشان تمام فداکاریها  وخونهای  پاک ریخته شدهء همرزمان شان را  دربدل دالربه 44 کشور بیگانه فروخته اند وهنوزهم میخواهند  که این وضع  تداوم یابد , مداخله  44 کشور خارجی را نا دیده گرفته مارا از طالب ومداخله همسایه گان می ترسانند ) وجوانان  جنوب وشرق کشورکه ازاشغال وطن وکشتارمردم  و وابسته گان بی گناه وبی دفاع شان از نیروهای استعماری سخت نفرت دارند وبطور کلی تمام مردم افغانستان توان ،غیرت وآن مورال عالی را دارند که هرگاه مجبورشوند وانتخاب دیگری نداشته باشند  از وطن خود دفاع مسلحانه نمایند ولی ما جنگ را بسیار امتحان کرده ایم  . جنگ  تلفات  ویرانیها  وقربانیهای  زیادی را درقبال دارد وآن بلایی است که دشمن میخواهد بالای ما تحمیل کند  ازین  روبهتر است که  به  طرق وراههای  صلح آمیز زیرین  مبادرت ورزید . 

 -  نخست  باید  هرچی زود تر به تشکیل  جبهه وسیع  ملی نجات افغانستان  پرداخت .  

 – از شورای امنیت  ملل متحد باید تقاضا  به عمل آید  تا درزمینه خروج نیروهای خارجی از افغانستان مجدانه تلاش ورزیده استقلال خود را به مثابه یک سازمان بین المللی ثابت نماید. 

 -  برقرار کردن تماس، درزمینه ء جلب   توجه و همکاری کنفرانس مما لک غیر منسلک .

 - اجرا  وانجام راه پیماییها ، اعتصابهای  صلح آمیز ودوام دار  به اشتراک قشرها  ولایه های  وسیع   مردم وملیونها هموطنان ما .

- ادامه تلاشها ی پیگیر، تا خروج آخرین  سرباز خارجی از وطن . 

  - ایجاد حکومت موءقت , طرح قانون اساسی جدید مطابق به خواستهای مردم افغانستان وایجابات   امروزین

 - ا نتخاب یک دولت صادق به وطن وغمخوار مردم . 

 وسرانجام  ایجاد  وتشکیل  یک افغانستان مستقل آزاد بیطرف ،غیر منسلک  با تضمینهای بین المللی  

  -  ومن الله توفیق - 

 

 

 

 

 

                                                                                                                                       مدارک  این مقاله

1-- دین حندرسن ، تارنمای گلوبلریسرچ، تاریخ افغان، در سه بخش

(Dean   Henderson, Afghan-History.  www.globalresearch.ca)

2-- اکادمیسین دستگیر پنجشیری ،تارنمای خاوران ، درباره   بیطرفی دایمی  وغیر نظامی شدن افغانستان  

3-- خواجه بشیراحمد انصاری؛  کتاب  " ذهنیت قبیلوی  "

4-- ستیوکول ؛ کتاب  " جنگ ارواح " (Steve Coll, Ghost Wars) 

5-- رابرت دریفوس ؛  کتاب "  بازی شیطانی ((Devil's Game by Robert Dreyfuss

6-- یادداشتهای این قلم ،گفتارشاهدان عینی ،گفتگوی شفاهی با شهریان کابل واطراف کابل

 

 


بالا
 
بازگشت