بصیرکامجــو

 

 

دکترنت بصیر کامجو  

 

آریایی ها

وشناخت آفرینش

 

 

دکترنت بصیر کامجو

آلمان ـ جولای 2011

پنجم ــ آموزش فلسفی مزدک

 

بیامــــد یکی مـــرد مـــزدک بنام         سخنگوی با دانش و رای و کـــام

گــــرانمایه مـردی و دانش فروش        قـــباد دلاور بــــــدو داد گــــــوش

 

مزدک پسر بامداد در سال 460 میلادی در شهر نیشابور خراسان بدنیا آمد ودر 524 یا 528 میلادی در گذشته است .(1)  و در فرهنگ ایران باستان صفحه هشت آمده است که .: " مزدک پسربامداد ازمردم استخر فارس بود ، در524 یا 528 پس ازمیلاد درگذشته ". به باوربرخی دانشمندان و ایرانشناسان : ساختاری هشت ضلعی ایکه به نام پیرسرخ درشهرلارکهن (شهریست در جنوب استان فارس ) وجود دارد آرامگاه مزدک است. 

بنا به گفته « کریستنسن » ایران شناس دنمارکی : آئین یا فلسفه مزدک یکی ازشاخه های دین مانی است که در « رم » ودر روزگار« دیو کلیسن » سالهای 300 میلادی بوجـــود آمد. مؤسس این آئین ، شخصی به نام « زرتشت » فرزند « خُـــرگان » از مردم « فسای » استان فارس بوده که آئین او « بُوندوس » نیز نامیده می شده است . یعنی « آئین « بُوندوس » زرتشت فرزند خُرگان ومزدک ، به منزله اصلاحی در دین مانی بوده است .

مزدک یکی ازموبدان عالی آئین مانوی بود وبرسنگپایهٔ آموزه‌های معرفتی دین مانی در باب آفرینش جهان هستی عقاید و نظریات خاص خود را داشت .

مزدک درعهد پادشاهی قباداول ساسانی دعوی پیامبری کرد و به تبلیغ و ترویج آئین خود شروع نمود . چون کشور به نسبت تداوم جنگ های فرسایشی با همسایگان در یک بحران حاد اقتصادی و اجتماعی عمیق قرارداشت وقحطی و ناداری و احتیاجی مردم را به جان رسانیده بود. توده ها ازتضادهای شدید طبقاتی رنج می بردند . امتیازات و ثروت و قدرت دردست اشراف و اعیان و تحت نفوذ روحانیون مذهبی زرتشتی در جامعه جایگاه ویژه ای را بخود اختصاص داده بود . پیدایی آئین مزدک  در این برهه تاریخ که در آن مسائل اقتصاد و مذهب عمیقن بهم گره خورده اند ؛ بمثابه راهبردی بود در تقویه روحیه اجتماعی و رهایی مردم از تنگدستی و سیه روزی .  

قبادپادشاه با درک این اصل در ابتدا از روى عقیده و علاقه یا  بمفهوم یک راهکارسیاسى براى  فرونشاندن طبقه اشراف و روحانیون زرتشتى ونجات جامعه از بحران ورفع تناقضات اجتماعی به مزدك ميدان داد كه  اندیشه های اصلاحی دینی خود را تبلیغ نماید . مزدک موفق شد با حمایتی که قباد از او به عمل آورد، و با استفاده از فرمان هایی که از شاهنشاه می گرفت، مردم کشور را در راه دست یابی به عدالت همه پسند به حرکت در آورد .همین بود که آئین و اندیشه او با سرعت هرچه تمامتر گسترش یافت وپیروان زیادی پیدا کرد .

مزدک به مدد پیروانش انبارهای غله اشراف واعیان را گشود وبرای مردم تهیدست تقسیم کرد .

ولى به فاصله اندکى درهمان زمان قباد و بعد به دستیارى فرزندش انوشیروان و یا در زمان سلطنت خود انوشیروان مزدکیان قتل عام شدند وازآن پس به صورت یک فرقه سرى درآمدند. مزدکیان دردوره اسلام نیز لااقل تا دو سه قرن وجود داشته اند. دردوره اسلام برخی از نهضتهاى آریایی ــ خراسانی ضد خلافت و احیانا ضد اسلامى را غالبا مزدکیان رهــــبرى مى کـــرده اند. (2)  

 

نگرش آئین مزدک از خلقت و آفرینش :

در آموزش ومعرفت مانی نور و تاریکی ،  ونبرد این دو عنصر بایکدیگر جای مرکزی را اشغال می کند . این آئین موقعیت و حرکت نور را همچو تاریکی غیر ارادی و منفعل می شمارد و نور را ناتوان و مقهور پنجه تاریکی می داند .

ولی در اندیشه های معرفتی آئین مزدک روح این اصل بکلی دگرکون شده است . نور آگاه ولی تاریکی کوراست و مزدک برآن است که نورارادی وحرکت تاریکی غیر ارادی است ، لذا نصرت و غلبه نور ضروری و قطعی و نصرت وغلبه تاریکی تصادفی و موقتی است . مزدک تداخل نور وتاریکی و پیدایش جهان مادی را طبق این مقدمه امر تصادفی می شمارد . ولی براین تداخل سه مرحله قائل است .:

اول ــ مرحله بندهشن ( پایه آفرینش  ) : دراین مرحله نور و تاریکی باهم آمیخته نیستند . وهر یک با استقلال خود وجود دارند .

دوم ــ مرحله گومیزشن .: یا مرحله آمیخته شدن ــ دراین دوران این دوعنصربایکدیگردرمی آمیزند.  

سوم ــ مرحله ویچارشن .: یا جدا شدن نور از تاریکی ، که وقوع آتی این امر مسلم است وتحقق آن با یاری و مساعدت مردم از نورو نبرد با نیروهای تاریکی میسر است .

سخن حافظ بزرگوار در مورد چنین جاری است  .:

چون دور جهان یکسره بر منهج عدل است          خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل

 

 مزدک خدا را فرض میکرد که در عالم برین بر تختی نشسته مانندپادشاه آریا در این دنیا.

در برابر یزدان چهار نیرو است که به منزله ٔ چهار شخص عالیقدر آریا اند و آن چهار عبارت اند از:

دریافتن ، هوش ، حافظه و شادمانی .

تحت امر این چهار نیرو، هفت وزیر و دوازده وجود روحانی است . همانطور که هفت سیاره ٔ آسمان در دایره ٔ علائم دوازده گانه ٔ منطقه البروج میگردند وزرای هفتگانه نیز در میان دایره ٔ وجود روحانی گردش میکنند چهار نیرو در وجود انسان نهان اند و «هفت » و «دوازده » کار جهان را زیر اقتدار خود دارند. نور ازتاریکی  عاقبت رهائی خواهد یافت و انسان باید بوسیله  اعمال خود یا امساک به این رهایی یاری کند.

در آئین مزدک مانند مانی از هرچه علاقه ٔ روان را به ماده زیاد کند خودداری باید کرد. به این جهت است که خوردن گوشت حیوانات نزد مزدکیان حرام بوده است . در جامعه ٔ مانویان ، مؤمنان درجه ٔ اول (برگزیدگان ) مجبور بودند که سراسر زندگی را بدون زن و مجرد باشند و فقط اجازه داشتند خوراک یک روز و لباس یک سال رامالک باشند ولی اولیای  آئین مزدک متوجه شدند که مردمان عادی نمیتوانند از لذتهای دنیوی یعنی دارا بودن خواسته ٔ دنیوی یا بهره ورشدن از زنان چشم پوشی  نمایند مگر وقتی که قادر باشند میل خود را عملی کنند.

از این سنخ افکار نظریه ٔ اجتماعی آئین مزدک پدید آمد :

خدا وسائل زندگی را به روی زمین آفریده تا همه برابر یکدیگر از آن برخوردار شوند. چون هرکس میخواهد بیش از برادرش بهره ورگردد براثرخشونت و بدرفتاری ، عدم مساوات پیش آمده است . هیچکس را دراین دنیا برخواسته و زن بیش از دیگری حقی نیست .... آئین مزدک به خلاف آئین مانی ازدواج را منع نمی‌کرد و داشتن یک همسر را کافی می‌دانست. مزدکیان همچینین گیاهخوار بودند و باور داشتند که با کردار نیک و بدون انجام امور ظاهری دینی می‌توانند رستگار شوند."  (3) 

 

اندیشه های همزیستی و حق خواهی آئین مزدک :

 

مزدك خود را مُصلِحِ آيين  مزدا می‌دانست و بر اين باور بود كه اين آيين از سرچشمهٌ زلالش ـ‌ كه نويد دهندهٌ دادگری و نيكی و راست‌كرداری و راست‌گفتاری و پالايش درون از آلودگیها بود ‌ـ جدا شده و به بيراهه افتاده است.

در شاهنامه فردوسى  (4) مى خوانیم که : "  مزدک مردى خردمند و سخنور بود. روزى دید مردم گرسنه و بینواى کشور در اطراف کاخ پادشاه آمده اند و از او نان مى خواهند. مزدک که در دربار منصبى داشت، از پادشاه پرسید: اگر کسى را مار گزیده و در حال مردن باشد، ولى دوست یا همسایه او نوشدارویى داشته باشد و از دادن آن مضایقه کند، با این شخص چه باید کرد؟ قباد پاسخ داد: سزاى او مرگ است. مزدک پرسید: اگر مردم نیازمند نان باشند و کسى که نان دارد، به ایشان ندهد، سزاى او چیست؟ قباد پاسخ داد : سزاى او مرگ است.

سپس مزدک خطاب به انبوه جمعیت مى گوید :

این اهریمنان ناپاک را دروغ و کینه و ویرانى زنده مى کند. اما از این ها نیز بدتر، زردوستى و خواسته اندوزى است. همان گونه که الگ آسیابان پر از گندم و خس و خاشاک است که سرانجام از هم جدا خواهند شد، جهان امروز نیز آمیزه اى از روشنائى و تیرگى، خوبى و بدى است... مزدک در این هنگام با دست اشاره به مرده اى در میدان مى کند : 

نان این مرد را که خورده؟ زنى را که آفریدگار براى او فرستاده بود، چه کسى از او گرفته؟

 

مزدک میگوید : جهان ازآن خداست و مردم بندگان خدایند. خدا نعمت هایش را به جهان می فرستد تا همه بندگان بدون امتیازی از آن بر خوردار گردند. آئین ما به ما مى آموزد که هر چه هست، از این سه گوهر است که  خدا به مردم این نعمات را ارزانى داشته ؛ این سه گوهر جاودان :

آتش ( انرژی ) ،

 آب و

خاک است.

خداوندگار، در آفرینش گیتى، این سه گوهر را پخش ‍ نکرد تا از آن به یکى اندک، و به دیگرى بیشتر دهد؛ میوه هاى برآمده از این سه گوهر را نیز به همگان داد. شادى زیستن را به برابرى به همه داد. نظم  خدا این است. ... یعنی [همانطوریکه این سه گوهر خلقت  آب و زمین و آتش متعلق به همگان است ، به همان ترتیب نعمات مادی باید از همه گان باشد . بدیسان همگانی بودن نعمات مادی ثمره و نتیجه عامیت عناصر است که جهان از ترکیب آنها ساخته شده است .] 

هر چه جز این ، آشفتگى و تیرگى است. اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک سه بنیاد سترگ آئین  خداست. نیاز ما به روشنى تنها اندیشه است ؛ سرودهاى ما در بزرگداشت آتش ( انرژی ) ، تنها گفتارى است و بس . کردارى که باید این دو بنیاد را در برگیرد، کجاست؟ مردم از گرسنگى مى میرند، و انبارهاى ما انباشته است، بستر مردان و زنان سرد است، و شبستانهاى ما از زنان ما انباشته است. تنها به هم کیشان شکم سیر خود خوراک مى دهیم و زنان خود را نیز براى گذران شب به آنان پیشکش ‍ مى کنیم و فراموش مى کنیم که سیرى و شکمبارگى، به همان اندازه که گرسنگى و پرهیز، خون را سست مى کند... نگهداشت آتش در آتشکده هایمان به چه کار مى آید هنگامى که تیرگى بر روان هایمان چیره است؟... نباید به یک پنجم از اندوخته هاى خود بسنده کنیم، چرا که این اندک چیزى جز صدقه نیست و از صدقه چیزى زشت تر نیست؛ چرا که هم دهنده و هم گیرنده را به دروغ مى آلاید. باید درها و همه قفل ها گشوده شود. آنگاه است که روشنى مزدا، آنگونه که هست، در روان مردم افروخته خواهد شد.  ... "

فردوسی بزرگ چنین می‌گوید:

 

                                همیگفت هـــر کــو توانگــر بود          تهــیدست با او بـــرابــــــر بـــــود

                                نباید کــــه باشد کسی بر فــــزود          توانگــــر بود تار ودرویـــش پـــود

                                جهان راست باید که باشد به چیز          فـــزونی توانگـــر حـــــرامست نـیز

                                زن و خـــانه و چیز بخشیدنیست          تهیدست کـــس با توانگـــر یکــیست

                                من این را کنم راست تا دین پاک          شــــود ویژه پــــیدا بلند از مغــــاک

 

موفقیت نهضت حق خواهی مزدکیان نتیجه تغییرات اجتماعی عمیقی بود که در آن زمان در جامعه خراسان به ثمر رسیده بود . آموزش و تعلیمات مزدک پیام آورتعادل حقوق شهروندی در حیات اجتماعی یک جامعه بود . براساس اندیشه وی ثروتمندان و متمولین صرف بر حسب تصادف آنچه را که متعلق به همه است در تصرف دارند . او میگفت  : مساوات و دوستی را پیشه خود سازید وبا  سلطه و قدرت یکنفر بردیگران مبارزه کنید و ثروت را همگانی سازید ، رفتار و کردار پسندیده را پیشه خود سازید ، در صدد قتل و آزار کسی برنیائید . 

با عرض حرمت بصیرکامجو

 

منابع و مآخذ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تاریخ نهضت های فکری ایرانیان ، تألیف : عبدالرفیع حقیقت ، ص 40 .

ــ فرهنگ ایران باستان ،  ص 8 . 

2 ـ رجوع شود به :  (Diese Seite wurde durch Opera erstellt, auf Basis von http://mazdakism.blogspot.com/feeds/posts/default) .

3 ـ رجوع به : « پادشاهی قباد و کمونیزم مزدک »  مؤلف : کریستنسن ، کوپنهاگن ، 1925 ، و  ترجمه ٔ آن بنام « تاریخ سلطنت قباد و ظهور مزدک »   ، ترجمۀ : نصراﷲ فلسفی واحمد بیرشک ، تهران 1309 .

ــ   ایران در زمان ساسانیان  ، مؤلف : کریستنسن ،  آرتور ، ترجمه ٔ رشید یاسمی ، انتشارات صداى معاصر، ازص 237به بعد ، و 261 به بعد .

ــ دکتر مهری باقری، افدی‌های هژده گانه خسرو پرویز، صفحه 109  .

دکتر مهری باقری، دین‌های ایران باستان، صفحه 128 .

ــ و فرهنگ فارسی ، مؤلف : دکتر محمد معین ، جلد 6 ، صص 1963  ــ  1964.

4 ـ  شاهنامه فردوسی ، متن کامل ، به تصحیح : ژول مُل ، چاپ پنجم ، 1379 ، انتشارات بهزاد . صص  620 ـ 622 .

جهت معلومات بیشتردر مورد مزدک رجوع شود به آثار زیر :           

- آشنایی با ادیان بزرگ، نویسنده : حسین توفیقی، بخش ادیان ایران باستان، مانویت

- تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج اول، بخش ادیان و مذاهب ایران باستان، دین مانی، مؤلف : عبداللّه مبلغى آبادانى

- شهرستانى، ابوالفتح محمدبن‏عبدالکریم : الملل و النحل، ترجمه افضل‏الدین صدرترکه اصفهانى، تصحیح جلالى نایینى، تابان، 1335

- خدمات ایران و اسلام ، استاد مطهری ، مرتضی، انتشارات صدرا، 1382

- مزداپرستى در ایران قدیم ، ترجمه : ذبیح‏الله صفا ، انتشارات هیرمند، 1376                                              

- ماه نامه - اطلاعات سیاسی اقتصادی - 1387 - شماره 249-250، خرداد و تیر، مقاله جنبش های مانی و مزدک: ریشه‌ها‏، اندیشه‌ها و پیامدها، نویسنده: حنیف رضا – گلزار.

- اوتاکر کلیما، تاریخچه مکتب مزدک ، ترجمه :  جهانگیر فکرى ارشاد، انتشارات توس، 1371

 ــ ثعالبی، ملوک الفرس وسیرهم ، صفحه  600 .

 

 

+++++++++++++++++++++++++++++

 

چهارم ــ آئین مانی

 

 

مانی پسر «فاتک » از پدر و مـــادر آریایی منسوب به بزرگان اشکانی ( پارتها ) در نزدیکی بابل در میان رودان یا بین النهرین (1)  که در آن زمان بخشی از شاهنشاهی ساسانی بود در سال  215 یا 217 میلادی زاده شد  . (2)

او در ایام جوانی به آموختن علوم و حکمت وغور ومطالعه درادیان زرتشتی وعیسوی وبودایی پرداخت ودر 24 چهارسالگی ادعای پیامبری کرد و آئین خود را آشکار نمود . مانی چند بار مکاشفاتی یافت و فرشته ای اسرار جهان را بدوعرضه کرد. پس به دعوت پرداخت و خود را «فارقلیط» (3)  که مسیح ظهور او را خبر داده بود، معرفی کرد .

دین مانی آموزشی از ترکیب  دین زرتشت ،  دین بودا و دین  مسیحیت می باشد . او خود را جانشین این سه پیامبر بزرگ می دانست. ومیخواست دینی یگانه و مشترک بین این سه آئین بسازد واگراین فرض به موفقیت منجرمی شد ومورد قبول همه واقع می گردید خطربزرگ چندستگی دین واختلاف آنها برای همیشه رخت برمی بست .

 

دین مانی یکی از ادیان پیشرو و زنده عهد شاهنشاهی ساسانی است واین دین داعیه جهانی داشته و مانی خود را آخرین پیامبر و دین خود را کاملترین ادیان می خوانده است، مانویت رهبران وخلفای مبلغی دردوره های بعد داشته و توانسته است برخلاف  آئین زرتشتی گری این دین از مرزهای آریانا زمین فرا تر برود و مردم کشورهای زیاد جهان  را تحت نفوذ خود قرار دهد.

راجع به آئین و افکار مانی  زیاد بیان شده است اما آنچه که مسلم است، آموزش ومعرفت این دین از« جهان خلقت و آفرینش » نسبت به برخی از ادیان جهان خیلی پیچیده و مغلق است .

 

مانی یک چندی دربین النهرین به تبلیغ و ترویج دین خود پرداخت وآنگاه بوسیلۀ فیروز برادر شاپور که دین وی را پذیرفته بود به شاپور (شاه ساسانی  ) معرفی شد و یکی از کتابهای خود را بنام « شاپورگان » به او تقدیم داشت . شاپوراول شاه ساسانی ، نخست با مانی به مهربانی رفتار کرده واو و پیروانش را در مذهب خود آزاد گذاشت . ولی بعد طرف بی میلی پادشاه قرار گرفت واز سرزمین آریا تبعید گردید .

مانی در ایام آوارگی کشور های هند و تبت و چین را سیاحت کرد . او در این  سفرطولانی آموزش و معرفت خویش را از شیوه های  تفکر وشناخت آئین و اديان آن ديار که با روحیه ریاضت محوری ممزوج بود ،  غنا بخشیده  و تأثیر عمیقی که  آن اندیشه ها بالایش گذاشت ــ طبع صوفی گری و گونه های تفکرعرفانی را در دنیایی باطنی اش شعله ور گردانيد.

 

او پس از مرگ شاپوردر سال 272 میلادی به زادگاهش آریا بازگشت . هرمز جانشین شاپور ورودش را گرامی داشت و او اجازه یافت که تعالیم آئین خود را آزادانه منتشر سازد. مانی در این زمان بیشتر بین مسیحیان به نشر اصول وتعالیم مذهب خود پرداخت ودراندک مدتی پیروان بسیاری یافت . (4) پس از هرمز ، دیری نپایید که بهرام اول ساسانی برادر هرمز اول که پادشاه عشرت طلب و سست عنصر بود، مانی را دستگیر کرد وبه دست روحانیان زرتشتی واگذاشت و به قول یعقوبی مجلس مباحثه ٔعمومیی تشکیل شد و مانی با موبدان موبد به گفتگو پرداخت و شکی نیست که او را مجاب و محکوم کردند و به عنوان خروج ازدین ، به زندان افکندند و چندان عذاب دادند تا بدرود جهان گفت . سال وفات مانی 276 یا 277 میلادی  است . فردوسی بزرگ در شاهنامه چ بروخیم ، ج 7 ص 2063 در مورد می فرماید :

فــــرومــــاند مــانی میان سخــن       ز گــفــتار مـــوبـــد ز دیــن کهـــن

                                     ********

 

مگرآیین واندیشه های مانی در مدت کوتاهی بر پهنهٔ وسیعی از جهان آن روزگار مانند خاورمیانه، اروپا و مصر و هند و چین و آسیای مرکزی سایه گستراند. و تا سدهٔ دهم میلادی کماکان قدرت عالمگیری خود را حفظ نموده بود. پس از آن اندک اندک از همه‌گیری‌اش کاسته شد.عناد موبدان زرتشتی با شخص مانی و آموزه هایش و تکفیر پیروان این آیین عرفانی از سوی مسلمانان موجبات انحطاط مانوی گری رادرجهان فراهم ساخت. کلیسای مسیحی نیز گرایش مانویت را الحاد اعلام کرده بود.

 

در دورهٔ اسلامی نیز این مخالفت‌ها  در نفی آئین مانوی وجود داشت و به عبارتی شدیدتر شد. مهدی تازی خلیفه عباسی به فرزندش هادی سفارش می‌کند نسل زنادقه (5) یعنی مانویان را از روی زمین براندازد، یا مثلا خلفای عباسی هارون الرشید و مامون  برای شناسایی مانویان و کشتار آنها  روش خاصی داشتند. بدینگونه که آنها را وادار می‌کردند که مرغی را سر ببرند و ازآنجا که آزار جانداران درآئین مانی روا نیست آنان با سرباز زدن ازاین فرمان ماهیت مانوی خود را آشکار نموده و کشته می‌شدند. بهرحال بنظر می ‌رسد آئین مانی تا دهه‌های هفدهم یا هجدهم  میلادی نیز دوام آورده باشد. به ویژه اینکه در چین معبدی نسبتا جدید کشف شده که بر روی آن نوشته شده است : " بنام پدر روشنایی "  و این نامی نیست که در آیینی دیگر بجز مانوی بکار رفته باشد. در مناطق غربی چین با وجود اینکه دین مانوی میان اویغورها پذیرفته شده بود و خاقان های اویغور آن را بعنوان دین رسمی دربار شناخته بودند اما پس از شکست ایغورها از قرقیز ها ، دین مانوی مطرود و پس از مدتی جای خود را به اسلام سپرد.هرچند شواهدی از حیات دراز مدت این آئین در آن منطقه و البته در اختفا باقی مانده است .

 

آئین واندیشه مانی درشرح احکام وآداب اجتماعی و محیطی سرشار از ارزشهای اخلاقی و انسانی و صحی ایست که برخی از آن ارزشها در عصرما راهبرد سیاسی، اصل تعادل حقوق شهروندی و حفظ محیط زیست احزاب سبزها ودموکرات های اروپا و وسازمان صلح سبز (Greenpeace) جهان را تشکیل می دهد .

در آئین مانی آمده است :

1 ـ منع ایذا و آزار دادن جانداران

2 ـ خاموش نمودن و آلودن آتش

3 ـ منع تخریب منابع گیاهی وآلودن آب

4 ـ مجاز نداشتن کنیز ، برده وغلام

و همچنان ازاعتقادات اصول دهگانه برای نجات خود قایل بودند وآنها عبارت انداز : ایمان به خدا ، دوستی ، بردباری ، عقل ، راستی ، آشتی ، شادی ، مهربانی ، خوش اخلاقی ، پاکدامنی و عفت . (6)

 

مجموعه کتب مقدس وآثار مانی :

 

نوشته های مانی اساسن از طریق متن های مکشوف در ترفان در آسیای میانه در آغاز سده حاضر و یافته های فیوم در مصر در 1930 به دست آمده است. در میان آثار مربوط به شرح حال اولیا و قدیسان باید مجموعه دست نوشته های مانوی کلن را نام برد، که ترجمه ای یونانی از اصل سریانی و مربوط به سده پنجم میلادی است. این مجموعه که بیشتر آن از بین رفته است در یونان در منطقه ای به نام اکسیرینخوس پیدا شد، مجموعه های دیگری از مواعظ ، اشعار و سرودها نیز در دست است.

هفت اثر بود که به زبان آرامی شرقی، زبان محلی مانی، نوشته شده بود و در زمره متون مقدس مانویان و معتبر شمرده می شوند و منشورهای بسیار به اصحاب و پیروان خود و شاید دیگران هم فرستاده که اسامی عده ای از آنها در ضمن فهرست 76 رساله ٔ مانی و اصحاب او در کتاب الفهرست ابن الندیم به مارسیده است . که عبارتند از:

 

اول ــ اونجیلون زیندگ : نام این اثر مانی، انجیل زنده است، از آن رو که مانی خود را به منزلۀ  حواری مسیح و ادامه دهندۀ راه او می دانست. در نظر او، انجیل مسیحیان دست برده شده و انجیلی که خود آورده، انجیل زنده بود. این هفت کتاب، کتاب های آیینی مانوی به شمار می آیند. این اثر به زبان سریانی نوشته شده و بخشی از این کتاب که از سریانی به یونانی ترجمه شده است. در مجموعه دست نوشته های مکشوف در اکسیرینخوس وجود دارد. در این کتاب ، او خود را همان فارقلیط می داند که مسیح مژده آمدنش را داده بود. به نظر می آید که مانی در این کتاب ضمن همراهی با آموزه عیسی درصدد پیشی گرفتن بر اناجیل معتبر مسیحیان بوده است.

 

دوم ـ نیان زینده گان:  یا گنج زندگی یا گنج حیات ،  این عنوان یادآور کتاب مقدس منداییان، یعنی گنزه، (Ginza)به معنای گنج است و شاید این امر گواه ارتباط مانی و منداییان باشد. این کتاب که به عربی "کنزالاحیاء" معروف است در شرح آنچه در نفس از جهت روشنائی مایه خلاص و از جهت تاریکی مایه فساد است. و در این کتاب افعال نکوهیده را به ظلمت نسبت میدهد.بخشی از این کتاب در کتاب ابوریحان بیرونی آمده است. بخشهای دیگری از آن نیز در کتاب آگوستین نقل شده است.

 

سوم ــ رساله :

مضمون این اثر احتمالا نوعی اخلاق عملی بوده است .

 

چهارم ــ کتاب رازان (اسرار یا رازها) :  نام عربی آن "سفرالاسرار" است که آیات و معجزات انبیاء را مورد طعن قرار داده است. این کتاب شامل هجده فصل است. عناوین فصول این کتاب در الفهرست ابن ندیم  (7) آمده است، اما هیچ بخشی از آن کشف نشده است. آنچه از عناوین آن برمی آید این است که فصل 1 و 12 و 13 مربوط به تعالیم بردیصان بوده است. شاید بتوان حدس زد که این اثر به قصد مقابله با اثری باشد که به همین نام نزد پیروان بردیصان رواج داشته است. بخشهایی از این کتاب نیز در کتاب ابو ریحان بیرونی ترجمه شده است.

 

پنجم ــ کتاب کوان (غولان) :   آنچه درباره این کتاب می دانیم مدیون آثار مکشوفه در ترفان است. قطعات مذکور امروزه یک کل را تشکیل می دهد، گرچه قسمتهای افتاده ای نیز در آن دیده می شود. در این کتاب، مانی یک استوره کهن شرق میانه را انتخاب می کند و با استفاده از طرح آن به بیان نظرگاههای خود می پردازد.

این استوره همان افسانه هبوط فرشتگانی است که با اژدهایی درگیر بودند. در نوشته های  فارسی میانه، سام و نریمان، دو کشنده اژدها و از چهره های آشنای استوره ای ایران باستان هستند. مانی این طرح را که خاستگاهی  آریایی دارد با داستان هبوط فرشتگان آن چنان که در کتاب اول اخنوخ آمده است آمیخت و استوره ای نوین را آفرید.

 

ششم ـ دیوان (نامه ها)  این نوشته ها درمجموعه ای به زبان قبطی به دست آمده اند و اکثر بخشهای آن گمشده اند. جز عناوین و مقدمات آنها نمی توان نکته ای را از این نامه ها دریافت. دو نامه ای که از مضمون آنها مطلعیم محتوایی صددرصد عقیدتی ندارند بلکه بیشتر به نامه های شخصی شبیه اند. شاید بتوان گفت که این نامه ها برداشتهایی آزاد از رساله های قدیس پولس اند. این نامه ها مانند رساله های پولس شامل قطعه های عقیدتی، جهت گیری های عملی و روابط شخصی اند. گرچه این نامه ها در آغاز به قصد انتشار به صورت یک کتاب تهیه نشدند، اما مانی در دوره زندگی اش آنها را همچون بخشی ازدستاورد ادبی اش به دیگران می داد تا بخوانند. فهرست مفصلی ازنامه های اودرالفهرست ابن ندیم  آمده است . کتابهای معرفی شده همه به زبان سریانی به رشته تحریردرآمده اند .

 

هفتم ـ مزامیر و نیایش ها : یعنی ادبیات غیرمقدس (Non - Canonical Literature)

دو اثر دیگر مانی را دربرمی گیرد ، که بیرون از مجموعه رسمی و دینی قراردارند. این دو اثر عبارتند از:

شاپورگان و ارژنگ  .  

1- کتاب شاپورگان مشهورترین اثری است که درطی 255- 250 میلادی توسط مانی به رشته تحریر درآمد. مانی در این اثر اندیشه های ناب خود را در باره زمان و مکان  ، آفرینش زمین و جهان مادی و پا گرفتن اهریمن و جهان فروغمند و درخت فروغمند و رویدادهای پایان جهان بازگو می کند .

این اثر تا سده چهارم هجری هم بخش‌هایی از آن در دست بوده‌است اما از میان رفت و بعدها در بخش‌های تکه تکه‌ای از آن در بیابان ترفان (در سین کیانگ در غرب چین) در زیر شنهای کویر بازیافته شد.

اثر « شاپورگان » از سوی بانو « نوشین عمرانی »  در ایران به چاپ رسیده ‌است. در ویرایش این اثر، از متن چاپ شده «شاپورگان» به کوشش «مکنزی» (استاد زبان‌های ایرانی در دانشگاه لندن) و بخش‌های به چاپ رسیده از سوی «مری بویس» - در آکتا ایرانیکا- بهره گیری شده‌است.(8) 

 

2 ـ ارژنگ  معروف ترین کتابی است که توسط مانی، در زمان ساسانیان نگاشته شد.  نام این کتاب در فارسی میانه ( پهلوی ساسانی و اشکانی ) بصورت  (Ardahang ) ، در یونانی بصورت (Eikon ) ، در چینی بصورت (  Ta-men-ho-I Tu) ، ودر فارسی جدید ارثنگ یا  ارژنگ  ... آمده است . مانی در این کتاب، اصول عقاید معرفتی خویش را دربارۀ  دو اصل روشنایی و تاریکی ، آغاز و انجام هستی و داوری واپسین درقالب تصاویری که خود کشیده بود ، آموزش می‌داد. کهن ترین ارژنگ در ترفان چین بدست آمده‌است.

بسیاری از شاعران و نویسندگان، گوناگونی رنگ‌ها در پاییز را به کتاب مانی، ارژنگ، ماننده کرده‌اند.

پاییزاست و آذر دلفروز در میانه روز، گاه سرایش ارژنگ است و ترنم باران برسنگ.  (9)

 

دست نقاش طبیعت صدهزاران رنگ را         گونه گونه نقش ریزد مانوی ارژنگ را

نظامی میگوید :

به تیشه صورت شـــیرین بـــرآن سنگ         چــنان بـــرزد کــه مــانی نقــش ارژنگ

 

                                              ********

رده های دینی در آئین مانی

 

پیروان مانی براساس اعتقاد و علم و معرفت آنها از این آئین و مراتب زهد و پرهیزگاری وپاکیزگی  نفسانی ایشان نسبت به آلودگیهای مادی حیات به رده های زیرمنقسم می شوند :

 

یک ــ آموزگاران : آموزگاران یا فریستگان بلند مرتبه ترین رده دینی مانویان بودند که همیشه تعداد آنان 12 نفربود.اینان خلفای مانی و نمایندگان وی پس از مرگش قلمداد میشدند.

 

دو ـ ایسپسگان  : رده دوم را در رده های آئین مانی داشته اند که از 72 نفر اسقف بودند وظیفه آنان نظارت بر اجرای آئین ها و رسیدگی به امور مومنین در مناطق مختلف تحت نفوذ آئین مانی بود.

 

سه ـ مهستگان : در هر دوره 360  نفر از آنان وجود داشت.

 

چهار ـ برگزیدگان :   رده دینی فعال و کوشای مانوی بودند تعدادشان محدود نبود.اینان روحانیان دینی نیز بشمار می رفتند و کسانی بودند که وظیفه داشتند کلیه امور دینی و عبادی دین را بجای آورند.از آنجایی که آداب این دین مبتنی بر ریاضت, بسیار سخت می نمود گروهی از مردم که تاب نداشتند از این رده خارج و به رده ی با آزادی عمل بیشتربه رده  نیوشایان می پیوستند.

افراد رده برگزیده حسب سنت ها نمی بایست زنی اختیار کنند و از خوردن گوشت و چیدن گیاه و نوشیدن شراب پرهیز می کردند.از آنجاییکه در باورهای مانوی جهان مادی آفریده بدی و ظلمت محسوب می شود می بایست با ریاضت و پرهیز خود را از جهان خارج کنند.آبادگری در جهان کمک به اهریمن محسوب می شده و گزیدگان اجازه نداشتند کشاورزی کرده یا پیشه ای اختیار کنند که به بهبود جهان کمک کرده و اسباب آسایش را فراهم کند . بنظر می رسد برگزیدگان از سوی رده پایین تر یعنی نیوشایان انتخاب می شده اند. روز مقدس برگزیدگان روز یکشنبه بود.

 

پنج ــ  نیوشایان :  نیوشایان افراد رده ای پائین دین مانوی محسوب می شدند وسخت گیری های رده های بالاتر بر آنها نبود اما می‌بایست از عواملی مانند :  بت پرستی ، دروغ ، زنا ، بخل ، کشتن ، دزدی و سحر و جادو ؛ پرهیز نموده و اعمال مهم مذهبی مانند :  نماز و روزه و صدقه را بجای می‌آوردند.

نماز مانویان چهار نماز بود که دو بار در روز رو به خورشید و دوبار در شب رو به ماه گزارده می‌شد. آنها می‌بایست با آب مسح می‌کردند. دو نوع روزه داشتند که یکی از آنها دو روز کامل و دیگری از صبح تا غروب بود و زمانش بر اساس شواهد نجومی تعیین می گشت. آنها عیدی نیز داشتند که در روز پایانی ماه روزه برگزار می‌شد. در روز عید، مردم تصویر مانی را در دست گرفته و به گناهان خود اعتراف می کردند و یک تخت یا کرسی برای مانی خالی می‌گذاشتند. آنان این عید را « بما » می‌نامیدند. (10)

 

نگرش از خلقت و آفرینش :

 

چنانکه در فوق آمد ،  آئین و فلسفه مانی امتزاجی ست از آئین های زرتشتی ومسیحیت و بودایی . از اینرودرنگرش آئین مانی  از مسیحیت ایده مسیح ، از آئین زرتشتی اعتقاد دوگانه به نیکی و بدی واز مذهب بودایی  ، ورود اصل تناسخ  در این مذهب مشهود است .

مانی بر این عقیده بود که هستی یا عالم  از دو عنصرروشنایی و تاریکی بوجود آمده است و به همین سبب اساس آن بر خوبی و بدی استوار است . ولی در پایان دنیا روشنایی از تاریکی جدا خواهد شد وصلح ابدی همه جا را فرا خواهد گرفت . یا بعباره دیگر" او معتقد به دو اصل خیر و شر بود واین دو اصل را دو پایه می خواند و می گفت گه در گذشته خیر و شر از هم جدا  بودند . اکنون خیر و شربا هم آمیخته اند ودر آینده باز خیر و شر از هم جدا خواهند شد ." (11)

  

وظیفه یک نفر مانوی آن بود که بکوشد تاروشنایی و تاریکی را از یکدیگر دور سازد و آمیزش آنها را بهم زند یعنی وجود خویش را از بدی و فسادی که منسوب به تاریکی است منزه کرده واز لذات دنیایی مانند :

ازدواج ، خوردن گوشت ، و نوشیدن شراب وگرد آوردن مال و امثال آن خود داری کند .

 

از این بابت دنیای مادی در اندیشه  او نماد تاریکی و پلیدی است و انسان که موجودی دوگانه است ( روح از دنیای روشنایی و جسم از دنیای تاریکی ) می‌تواند به نیروهای روشنایی برای پیروزی نهایی کمک کند.

 

به عقیده مانی در آغاز دو اصل اصیل وجود داشته که که عبارت اند از : نیک و بد . نخستین پدر عظمت بود واو را پنج موجود تجلی کرد که به منزلۀ واسطه های بین آفریدگار و آفریدگان اند . چون : ادراک ، عقل ، فکر ، تأمل واراده . و خدای تاریکی هم پنج عنصر ظلمانی دارد  مانند : وخان (مه ) ، آتش مخرب ، باد مهلک ، آب گِـل آلود و ظلمت .

 

مانی راه نجات را افزایش معرفت و شناخت و خودآگاهی می‌دانست و براین باور بود که به این وسیله بشر به گمراهی خود در شناخت واقعی که بر اثر پیوستگی با ماده به او دست داده آگاه شده و می‌تواند پس از مرگ به سرای جاودانهٔ نور - که همان بهشت مانوی است - بشتابد.

در آیین مانی آمده که جهان نور جهان شادی و پاکی و جای خدای آسمانی یا « زروان » بود و در زیر که محلی کثیف و پلیدش خوانده بود اهریمن بسر می برد. میان نور و ظلمت جنگی در گرفت که در نهایت اهریمن پیروز شد و نور و روح به اسارت تاریکی و ظلمت و جسم رفتند. مانی بر این عقیده بود که این اسارت تاکنون باقی مانده است.

 

طبق آراء مانویان، نور از مکان اصلی خود به سرای جسمانی و تاریکی جهان مادی سقوط می‌کند. در مانویت نور و ظلمت هر دو ازلی و قدیمی بوده و پیش از آفرینش وجود داشته‌اند .(12) و «بوده‌اند و هستند و خواهند ماند».

مانی رسالت زرتشت ، بودا ومسیح را تائید می کرده ولی در باره مسیح می گوید : مسیح حقیقی روح محض بوده وجسم نداشت و شخص مصلوب بنام مسیح یکی از مخالفان وی بوده است .

 

منابع و مآخذ وشرح واژه ها

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ میان رودان یا بین النهرین نام منطقه‌ای جغرافیایی است که میان دو رود دجله و فرات قراردارد . بیشتر سطح این منطقه در کشور عراق قرار گرفته‌است.

2 ـ فرهنگ فارسی ، مؤلف : دکتر محمد معین ، جلد 6 ، ص 1889 .

3 ـ فارقلیط : بمعنی تسلی بخش و شفیع ومددکار  ، وبه زعم نصاری مراد از آن روح القدس است . اما در اخبار و آثار و دیگر کتب سماوی از حضرات موسی و عیسی محقق و ثابت گردیده که فارقلیتا (فارقلیط) بمعنی تسلی دهنده عبارت از خاتم النبیین است . و این بشارت حجتی است ساطع و برهانی است قاطع بر نبوت آن حضرت ... و معنی فارقلیط احمد است یعنی ستاینده تر.... روح القدس . روح والایی که یاری میکند و آسایش میبخشد.

4 ـ فرهنگ فارسی ، مؤلف : دکتر محمد معین ، جلد 6 ، ص 1889 .

5 ـ علی بن حسین مسعودی که در سال 346 هجری خورشیدی درگذشت ، دراثر مروج الذهب ، در سخن از شاپور اول ساسانی از پدید آمدن مانی و آئین وی  یادکرده، می‌نویسد ، اسم زندقه با مانی پدید آمد و از کلمه زند که تفسیر اوستاست درآمده‌است، پیروان مانی را زندی گفتند برای اینکه بدلخواه خود اوستا را تأویل کنند.

زندیق معرب واژه‌های زندیک یا زندیکیه است (به معنی تفسیر آزاد، آزاداندیش، خداناباور یا ملحد) این واژه توسط مسلمانان در خصوص افرادی که تصور میشود نظرات یا عملکردهایی دارند که با تعصبات بنیادی اسلام در تعارض است بکار میرود. مسلمانان شروع به خواندن مانویان، مرتدان، کفار و ملحدین و معارضین اسلام با عنوان زندیق نمودند عنوانی که مجازات آن مرگ بود. از اواخر قرن هشتم میلادی (قرن دوم هجری) خلفای عباسی شروع به شکار و قلع و قمع آزاداندیشان در مقیاس وسیع نموده و هرکس را که ظن زندیق بودن به وی میرفت از دم تیغ میگذراندند. در دوران جدید گاهی این لغت برای اشاره به پیروان مذاهب و فرقه هایی که در جامعه اسلامی ریشه گرفته اما توسط مسلمین سنتی کفرآمیز یا دگرکیشی محسوب میشود بکار میرود .

6 ـ دین‌های ایران باستان، مهری باقری، ص 110  تا 112 .

7 ـ  کتابِ الفهرست، نوشتهٔ محمد ابن اسحاق ابن ندیم می‌باشد. این کتاب در377  هـ. ق. به اتمام رسیده. کتاب مزبور حاوی اطلاعاتِ مبسوطی ست راجع به کتب و خطوطِ دورهٔ ساسانی. همچنین کتابِ ذکر شده منبع بسیار مناسبی در مورد مانی و آیین مانی می‌باشد. این کتاب را فهرس العلوم نیز نامیده‌اند.

8 ـ آثار الباقیه از ص 190 ببعد " آثار الباقیه عن القرون الخالیه (به فارسی: اثرهای مانده از قرن‌های گذشته) کتابی نوشتهٔ ابوریحان بیرونی، نویسنده و دانشمند بزرگ آیارنا زمین است. این کتاب مطالعه تطبیقی تقویم‌های فرهنگ‌ها و تمدن‌های گوناگون، درهم‌بافته با ریاضیات، نجوم، اطلاعات تاریخی، به همراه کاوش در سنن و مذاهب ملت‌های گوناگون است. آثار الباقیه در سال 290 تا 291  هجری به پایان رسید و جزو نخستین آثار بیرونی است . که تقریباً در بیست سالگی او توسط دربار قابوس در گرگان گردآوری شد. نسخه‌ای از این کتاب به خط ابن الکتوبی و متعلق به اوایل قرن چهاردهم میلادی در زمان فرمانروایی ایلخانان، اکنون باقی مانده‌است که در کتابخانه دانشگاه ادینبورگ نگاهداری می‌شود. این نسخه شامل 25 نگاره‌ است که در نسخه باقی‌مانده دقیق دیگری متعلق به قرن هفدهم میلادی در دوره عثمانی نیز وجود دارد.     "

9 ــ فرهنگ تک جلدی دکتر محمد معین، چاپ چهارم،1383 .                         

10 ـ وزین افضل , مهدی ، .تاریخ ایران باستان ، تهران نشرپوران ،  پژوهش ، 1389 ، ص216 .

ــ سعید نفیسی ، تاریخ تمدن ایران ساسانی ، تهران ، نشرپارسه ، چاپ اول ، 1388 ، ص78  .

11 ـ دانشنامه رشد ، شبکه ملی مدارس  .

12 ـ اسطورهٔ آفرینش در آِیین مانی، تالیف دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور، نشر کاروان- ص 62 ـ 65 .

ــ دین‌های ایران باستان، دکتر مهری باقری، نشر قطره ، صفحه  110 .

جهت معلومات بیشتربه منابع زیر مراجعه فرمائید :

ــ فرهنگ فارسی ، مؤلف : دکتر محمد معین ، جلد 6 ، ص 1890 .

ــ تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج اول، بخش ادیان و مذاهب ایران باستان، دین مانی، مؤلف: عبداللّه مبلغى آبادانى     

ــ مجله هفت اقلیم ، پیش شماره 2 ، مقاله یادمانی از مانی، نوشته سجاد واعظی منفرد     .

ــ پایگاه اطلاع رسانی کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت .

ــ فصلنامه هفت آسمان ، شماره 12 و 13 مقاله : متون دینى آیین مانى، نوشته : فروزان راسخى .

ــ استاد مطهری ، خدمات متقابل ایران و اسلام ، صدرا ، 1383 ، صفحه 171- 167 ، صفحه 216-214 .

ــ ماه نامه  ــ  اطلاعات سیاسی اقتصادی - 1387 - شماره 249- 250 ، خــرداد وتیر،مقاله جنبش های مانی ومزدک : ریشه‌ها‏ ، اندیشه‌ها و پیامدها، نویسنده : حنیف رضا – گلزار.

 

 

 

+++++++++++++++++++++++++++++++++

 

 

سوم : مهرپرستی یا میترائیسم

 

آریائی ها درمعرفت و شناخت ازخلقت و جهان آفرینش در فرآیند هزاره های پسین  به کشف راز و رمز جهان هستی دست  یازیدند وبا آگهی ازاین باغستان دانش به کنه باروری  شگفتن درخت پربار گشن خرد پی بردند ودر روشنایی این آگهی فلاسفه وخردمندان ، ادبا وشعرای این سرزمین باستانی  فرهنگ آدمیت آفریدند و جهان بشریت را بسوی حرمت شناسی و انسانگرایی  وشناخت اصالت انسان دعوت نمودند .

تفکرباستانی مهر پرستی درستایش ونیاش خورشید گلدسته های از کلام معطراین دست است  .

تفکر ِمهرپرستی  یا میترائیسم  آئین رازآمیز برپایه پرستش : مِهر، میترا یا میثره ـ  یکی از قدیمی ترین عقاید و آئین آریائیان بوده ودر دوران پیش ازآئین زرتشت بنیان نهاده شد است .

آریائیان باستان معتقد بودند که میترا خدای نورازلی و آسمانی ، خدای عدالت وعهد و  پیمان ومحبت  است .

در(یشتها ج 1) ودر فرهنگهای فارسی :  (برهان قاطع) (1) ، (جهانگیری ) ، (انجمن آرا) (2) ، (آنندراج ) (3)  ، (ناظم الاطباء) (4) ، مهر را فرشته ای دانسته اند که  گمارده شده است برمهر ومحبت و تدبیر امورمالی و مصالحی که در ماه مهر (ماه هفتم از سال شمسی ) و روزمهر(روز شانزدهم هر ماه ) بدو متعلق است و حساب و شمار خلق از ثواب و عقاب به دست اوست ؛ چنانچه دقیقی میگوید .:

آنکــــه گردون را به دیوان برنهاد و کار بست

وآن کجا بودش خجسته مهراهــریمن گراه (5)

 

در آثار تاریخی وکتیبه های شاهان هخامنشی و اشکانی و ساسانی از میترا به عنوان یکی از خدایان در کنار اهورا مزدا و آناهیتا یاد شده است. میترائیسم (Mithraism) مقارن استقرار آئین زرتشت در اواخر دوره هخامنشیان در آریانا رونق گرفت و از این سرزمین به آسیای صغیر گسترش یافت.میترائیسم یا پرستش میترا در هند و آریانا زودتر از جاهای دیگر معمول شد.

اما این تفکر واندیشه مهرپرستی در دوره اشکانی در برخورد سربازان آریائی  با سربازان رومی به اروپا منتقل شد و تا انگلستان ، پیروان بسیاری یافت. رواج آن در اروپا هم زمان با رواج مسیحیت بود و این دودین و آئین با هم رقابت می کردند. تا این که شاهنشاه  مسیحی روم دستور توقف فعالیت ادیان دیگر را صادر کرد و مهرپرستی یا میترائیسم رو به زوال گذاشت. در جایی که محل عبادت مهرپرستان(مهرابه) بود کلیسا برپا کردند و اکنون هم بقایای مهرابه ها در زیر کلیساهای بزرگ در تمامی اروپا وجود دارد .

داستان های افسانویی درباره زایش وپیدایی میترا وجود دارد ،  گویند که میترا از دوشیزه ای که در آب بارور شده است .  از اینروی در نمادها و یا سمبل های مهری همبستگی ویژه ای با آب و آنچه در آب بارور می شود و می روید، دیده می شود که برجسته ترین آنها : مروارید ، دلفین و نیلوفر است.

در سرزمین آریانا  با آمدن دین اسلام آئین میترا ئیسم جانی تازه می‌گیرد، ریشه‌های آسمانی باور به میترا و آئین پرستش او در آمیزش با اسلام زیباترین و با شکوه‌ترین اندیشه را پدید می‌آورد. این که مولوی و حافظ .... بی پروا از آمد و شد خود به خرابات (خورآباد یا پرستشگاه خورشید که نماد میترا است) یا از آیین‌های آن (سروده‌های حافظ گزارش انجام آئین مهرپرستی است نه اینکه انباشته‌ای از واژه‌های کنایی) سخن می‌گویند ویهانی ( برهانی )  بر این گفته است. برای نمونه در این سروده علامه طباطبایی : "پرستش به مستیست در کیش مهر...." از نوشیدن می‌هوم (6)  هنگام پرستش در آیین مهر پرستی سخن به میان است. پله‌های چیستا (7)  (عرفان) نیز بازتابی از پله‌هایی است که رهرو میترایی برای رسیدن به پلهٔ شیر مردی و سر انجام "پیر" شدن، باید بپیماید.

 

باور میترایی یا خورشید نیایش در اشعار مولانا جلال الدین چنین بازتاب می آید . جائیکه می گوید:

 

چوغـــــــــلا م آفــتــابـم ،هـم از آفــتـاب گــویــم

نه شـــــــبم نه شب پرستم که حدیث خواب گـویم

چــــــو رســـول آفـــــتابم ، بطـــریق ترجمــانی

پنهــان از او بــــپرسم ، به شماجــواب گــــــویم

به قــدم چـــوآفــتابـــم ، به خـــــرابه هــــا بــتابم

بگـــریـــزم ازعمـــارت سخن خــــراب گـــویـم

به ســـــردرخت مــــانــم که زاصـل دور گشــتم

به مـــیانـــه قشــــورم همـــه ازلــــباب گــــویـم

من اگــــر چـه سیب شیـــبم زدرخــت بس بلنـدم

من اگـــر خـــراب و مستم سخــن صـواب گویم

چــو دلــم زخــاک کــویش بکشـیده است بـویش

خجلــم ز خــاک کــویش کــه حــدیث آب گـویم

بگـشا نقاب از رخ کــه رخ تـــو اســت فــــرخ

تــــو روا مبـــین کــــه بــا تو ز پس نقاب گویم

چو دلت چــوسنگ باشــد پر ازآتشــم چــو آهن

تو چـــو لطف شیشه گـیری قدح و شراب گویم

ز جبـین زعــفــرانی کــر و فـــر لالــه گــویــم

بــه دو چشـم نــاودانی صفــت سحــاب گــویــم

چــــو ز آفـــتاب زادم بــه خــدا کــه کیــقــبادم

نه به شب طلوع ســازم نه ز مـاهتاب گویم(8)

                                                 **************

تا آنجائیکه از فلسفه ونگرش معرفت اشعار حافظ معلوم می گردد  که او اعتقاد به « وحدت وجود » دارد . مگربسیاری به این باور اند که حافظ ، خود پیرو آئین مهرپرستی بوده ودراشعار او عقاید ومفاهیم این آئین به بیان گرفته شده است . چنانچه میگوید :

ياد بــــاد آن كــــه نهایــت نظــری با ما بود                رقـــم مهـــر تو بـــر چهــره ما پـــيدا بود

یاد باد آنکه خـــرابات نشین بـــودم و مست                  وانچــــه در مسجد امروز نبود آنجا بــود

ياد باد آن كه رخت شمع طرب می‌افروخت                 ويـــن دل ســوخــته پـــروانه نا پروابــود

ياد باد آن كه خــرابات نشين بــودم و مست                 وانچه در مسجدم امروز كم است آنجا بود (9)

 

**************

 

با عرض حرمت

بصیر کامجو

 

 

 

منابع و مآخذ وشرح واژه ها

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

1 ـ برهان قاطع یک واژه‌نامهٔ زبان فارسی‌ست که در سال 1062  هـ. به دست محمدحسین بن خلف تبریزی ــ متخلص به برهان - در حیدرآباد هندوستان نوشته شد  (برابر با 1030 ش ـ 1651  میلادی ) و سعی او بر آن بوده‌است تا فرهنگش نسبت به فرهنگ‌های پیشین جامع‌تر باشد که در مصاحب می‌گوید در حدود 19417   لغت و کنایه و اصطلاح و استعاره مستعمل در فارسی را در بر دارد و بار اول در1818  میلادی . در کلکته و سپس در کلکته و بمبئی و لکهنو و تهران مکرراً به طبع رسیده‌است.

2 ـ فرهنگ انجمن آرای ناصری امیرالشعرا رضاقلیخان متخلص هدایت  ،  در سال 1288  هـ.ق. پایان یافته‌است. این کتاب شامل بیست و چهار « انجمن » است که واژه‌ها توضیح داده شده‌اند. بخش پایانی کتاب در : آشکار کردن برخی کنایات و استعارات فارسی و عربی با شواهد آنها از اشعار فصحا و بلغا ،  است.

3 ـ فرهنگ آنَنْدراج یکی از فرهنگ‌های زبان فارسی و از کامل‌ترین و منظم‌ ترین فرهنگ‌های زبان فارسی عصر خود است. این فرهنگ را محمد پادشاه متخلص به «شاد» فرزند غلام محیی‌الدین، منشی مهاراجه میرزا آنند گجپتی راجمنه سلطان بهادر، حاکم ویجی‌نگر از ایالات دکن هندوستان، بر اساس چند کتاب لغت دیگر گردآوری کرده‌ است. این کتاب به اشاره ابن راجه و به نام او (آنندراج‌) نوشته شده است‌. کار تألیف کتاب ، در1267  خورشیدی (برابر با 1306  قمری و1888  میلادی) به پایان رسید و یک سال بعد، در سه جلد بزرگ به قطع رحلی به هزینهٔ مهاراجه آنندراج در مطبع نولکشور لکهنو به طبع رسید.

این فرهنگ در سال 1335 خورشیدی در هفت جلد به کوشش محمد دبیرسیاقی در تهران منتشر شد. در1363 تجدید چاپ شد.

4 ـ فرهنگ ناظم‌الاطبا در اویل سده چهاردهم توسط دکتر میرزا علی‌اکبرخان نفیسی ناظم‌الاطبا تالیف گشت. این فرهنگ به فرنودسار نیز معروف است. فرهنگ ناظم‌الاطبا نخستین فرهنگ فارسی است که از حروف لاتین برای نشان دادن تلفظ کلمات (آوانگاری) استفاده کرده‌است. این کتاب شامل چهار جلد بزرگ و مشتمل بر 26٬000 لغت فارسی و تازی است. از ویژگی‌های این کتاب این است که بسیاری از واژگانی که در زبان فارسی متداول است - اعم از تازی، ترکی، مغولی، زبانهای اروپایی و زبان‌های دیگر و همچنین اعلام تاریخی و جغرافیایی جهان اسلام در این فرهنگ گرد آورده شده است.

5 ـ رجوع شود به لغت نامه دهخدا ــ در واژه ( مهر ) بیت :  ابومنصور دقیقی

6 ـ یکی از خمسه ٔ قدمای دین زرتشت به نقل صاحب التنبیه و الاشراف و معنی آن طینت ، سرشت و خمیره[ماده ] است

7 ـ چیستا : ایزد بانوی آریایی است. معنای چیستا، دارنده راه‌های خوب و آموزنده و راهنمای راه‌های خوب است. به همین دلیل او را ایزد بانوی دانش  هم می‌دانند. 

چیستا : بقول جعفری : الهه هوش و دانایی نزد آریائیان  باستان بوده است .

چیستا را ایزد بانویی می ‌دانند که  با سروش ، همیشه میترا را همراهی می‌کنند. سپیدپوش است و در طرف چپ مهر است. بعدها در دو  جلوه چیستی و دین نمایانگر می‌شود.

ــ بر روی لوح زرین  تپه حسنلو ( 800 پ . م.  ) نقش سروش ، میترا ، مهر ــ را به همراه هم می‌توان دید.

ــ برخی نیز او را ایزدبانوی دانش شهودی یا عرفان می‌دانند.

8 ـ جهت معلومات بیشتر به منابع زیر مراجعه شود :

ــ رستم‌ پور، سالومه  ، مهرپرستی در ایران هند و روم ، انتشارات خورشید آفرین  1382

ــ ملیحه کرباسیان، فرهنگ الفبایی موضوعی اساطیر ایران باستان ، نشر اختران 1384  

ــ یشتها : سرودهایی هستند که در آنها ستایش ایزدان قدیم  آریایی مطرح شده است.

ــ نویسنده کومن ، فرانتس- ترجمه و پژوهش رضی، هاشم- آیین پر رمز و راز میترایی- انتشارات بهجت 1379

ــ شمایل  میترا در ایران و آسیای میانه، دانشنامه ایرانیکا به قلم فرانس گرنت .

ــ سایت : (www.panjara.net/mawlana/?mode=view&cat=1...)

9 ـ  رجوع شود به : سایت جامع گردشگری ایران

 

++++++++++++++++++++++

 

دوم ـ آئین زروانی

 

واژه زروان از اوستایی ( zaurvan ) به معنای پیری آمده است. این واژه از ریشه هندواروپایی (ger(e  به معنای بزرگسال شدن آمده و با واژه‌های « آسی » (zarond) پیرمرد ، سانسکریت (jara) پیری ویونانی (geron)  پیرمــــرد از یک ریشه است . (1) آيين زروانی مذهبی از دين زرتشت بود كه در اواخر عصر هخامنشيان پديد آمد و رواج يافت.

دراوستا چند بار زروان را در ردیف دیگرایزدان نام برده اند . واز آن فرشته زمانه بیکرانه اراده شده.

اغلب زروان  باصفات ( بی کرانه  ) آمده که در آثار: مینوی خرد (2 ) پازند به « زروان درنگ خدای » ودر رسالۀ فارسی « علمای اسلام » به  « زمان درنگ خدای »   ودر مجموعه « دینکرت  (3) » ، کتاب « شگند گومانی وزرا » ، « ملل و نحل (4) » شهرستانی ، « الفرق بین الفرق (5 ) » ... تفسیر و تعبیر شده است . 

از این دو صفت (زمانه بیکرانه) آشکارمی شود که برای مفهوم « زمان » آغازوانجامی تصورنشده , وآنرا همیشه پایدار و قدیم وجاویدانی دانسته اند. ودرآثارمتعدد آنرا درخورنیایش خوانده اند .

شک نیست که بعد ها زروان بمنزله پروردگاری شناخته و پرستش شده . درزمان شاهنشاهی هخامنشی ها عقاید مختلفی درباب این پرورد گار وجود داشته است . بعضی او را با مکان و برخی دیگر با زمان یکی می دانستند .

 در لغت نامه دهخدا آمده است که مذهب زروانی آيين‌ها و مناسكی خارج از دين اصيل زرتشتی نداشته است اما در جهان بینی آن دو ، تفاوت های بزرگی وجود دارد .  زروانیان در مقایل ثنویت (Dualism) اصیل زرتشتی ( یعنی اعتقاد به وجود ازلی دو بنیان جداگانه و متضاد هستی : 1 ـ هرمزد ، 2 ـ اهریمن ) ، به تثلیث باورمند بودند و عقیده داشتند که « هرمزد » و « اهریمن » برادراند. پدری بنام  « زروان » دارند که او خدای نامخلوق وازلی است واراده او فوق همۀ ایزدان و کائینات است.

همچنان زروانیان معتقد به زهد و تقوا ، پاکیزه نفسی و دنیا گریزی و تقدیرگرایی و جبرباوری بودند . کیهان شناسی واسطوره های دینی زروانیان نیز ماهیت بسیار پیجیده و خیال پردازانه دارد . واین اندیشه ها تأثیرات بس شگرف در میان اسطوره های اقوام مختلف جهان  داشته است . 

چرا كه بيان كنندۀ  محور و بنيان كيهان شناسی (Cosmology) و يزدان شناسی (Theology) آن مردم و نشان دهندۀ منشأ و خاستگاه جهان هستی و پيدايش آن و روند و آرمان حيات است.

آئین زروانی یکی از باستانی ترین ادیان آریائیان است که پس ازگذشت هزاران سال دوباره بصورت گسترده درزمان شاهنشاهی ساسانیان رواج یافت و نقش سازندۀ دررویکرد های فکری ، اندیشه های فلسفی ،  آداب و رسوم وپرستش، ادب و هنر ــ  سرزمین تمدن ساز آریائیان و ( خاور و باختر ) داشته واز قرن سوم قبل از میلاد به بعد نزدیک دوهزار سال دوام آورده است .

آئین زروانی  معرفتی است که مشکل اصل آفرینش و هستی ــ مقولات  و مفاهیم فلسفی  و حیاتی را به تأمل و بحث می گذارد، وگونه هایی ازنگرش ، اعتقادات وباور های  آدمی را که  میخواهد به سرشت اشیاء پی ببرند واز راز دورانی متضاد زیست و مرگ  آگاه شوند  مورد  پژوهش وبرسی قرار می دهد.

بنیانگذاران آئین زروانی جمعی از روحانیان  پژوهندۀ زرتشتی بودند که به  سه گانه انگاری در معرفت یزدان شناسی اعتقاد داشتند.

بسیاری از نویسندگان و مورخان قرنهای 5 تا 8 میلادی داستان عقاید « سه گانه انگاری » در یزدان شناسی آئین زروانی آریائیان عهد ساسانی را با نگرش اسطوره ای چنین نقل کرده اند :

" زروان , خدای نخستین , درمدت هزارسال قربانیها کرد تا پسری بیابد ونام اورا هرمزد نهد .اما عاقبت وی دربارۀ تأثیرقربانیهای خود بشک افتاد . پس دو پسردربطن او پدید آمدند , یکی « هرمزد » , چون وی قربانی کرده بود . زروان وعده داد که پادشاهی جهان را بیکی از آن دو ـ که زود تر به حضورش آید عطا کند . پس اهریمن سینۀ پدر بشکافت وخود را بدو نمود . زروان پرسید : کیستی ؟ پاسخ داد : پسر توام . زروان گفت : پسرم دارای بوی خوش و نورانی است و تو ظلمانی و بدبویی ! در این هنگام « هرمزد » باپیکری نورانی و معطر خویشتن بدو نمود . زروان اورا به فرزندی شناخت . اهریمن وعدۀ پدر را بخاطر او آورد . زروان پاسخ داد که سلطنت جهان را  مدت 9000 سال باهریمن خواهد داد , اما پس از انقضای مدت مزبور هرمز تنها سلطان جهان خواهد بود . " (6) 

راستش شناخت ما در مورد  داستان آفرینش فوق درآئین زروانی  مدیون تحقیقات تاریخی ــ نویسنده ای بنام [ ازنیک کلبی (Eznik of Kolb) ] در سدۀ پنجم میلادی است . او در یکی از آثار تحقیقی خود در بحث نقد اسطوره آفرینش جهان در آئین زروانی بصورت مشرح موضوع بالا را بگونه اسطوره یی چنین می نویسد :

"  مغان گويند آن گاه كه هيچ چيز وجود نداشت ، نه آسمان و نه زمين و نه هيچ يك از مخلوقاتی كه اينك در آسمان‌ها و روی زمين‌اند، فقط خدايی بزرگ به نام « زروان » وجود داشت. زروان هزار سال قربانی كرد تا از او پسری پديد آيد و او را «هرمزد » بنامد تا وی آسمان‌‌ها و زمين و هر چه در آن است را بيافريند.

زروان پس از هزار سال نسبت به كوشش‌های خود دچار شك شد و انديشه كرد كه آيا پس از اين همه قربانی كردن، پسری به نام « هرمزد » خواهد داشت يا آن كه تلاش‌ و انتظار وی بی ‌نتيجه خواهد ماند؟ آن گاه كه زروان غرقه در انديشه بود، هرمزد  و اهريمن همزمان در شكم وی پديد آمدند «هرمزد  » به جهت قربانی‌هايی كه كرده بود و «اهريمن» به سبب شك و ترديدی كه زروان ورزيده بود.

چون زروان از اين حال آگاه گشت، با خود گفت از دو فرزندی كه در شكم من است هر كدام زودتر زاده شود و خود را بنماياند، پادشاهی جهان را به او خواهد بخشيد. هرمزد با آگاهی يافتن از انديشۀ  پدر، ساده‌ دلانه موضوع را با اهريمن در ميان گذاشت و گفت كه پدرمان به چنين انديشه است كه هر كدام از ما كه زودتر زاده و آشكار شود، فرمانروای عالم خواهد شد! اهريمن با شنيدن اين موضوع بيدرنگ شكم زروان را شكافت و به نزد پدرش شتافت. زروان به او گفت كه تو كيستی؟ اهريمن پاسخ داد كه من پسر تو هستم : هرمزد!

زروان به او گفت : پسر راستين من خوش‌بو و درخشنده است اما تو تيره و بدبويی .

در اين حين بود كه هرمزد در وقت مقرر، خوش‌بو و درخشان زاده شد و به نزد زروان آمد. همين كه زروان وی را ديد دانست كه پسر راستين او است ؛ همو كه برای‌اش هزار سال قربانی كرده بود. پس دسته چوب مقدسی را كه در دست داشت [و نشانۀ  قدس  و روحانيت بود] به هرمزد داد و گفت : تا كنون من برای تو قربانی می‌كردم و از اين پس تو بايد برای من قربانی كنی و فدیه دهی، و آن گاه كه دسته چوب را به او می‌داد، هرمزد را تقديس كرد. دراين هنگام اهريمن به زروان گفت :

مگر تو عهد نكرده بودی هر يك از فرزندان‌ام كه زودتر زاده شود او را به پادشاهی عالم برخواهم گزيد؟ زروان برای آن كه از پيمان خود بازنگشته باشد به اهريمن گفت :

ای موجود خبيث و بدكار! تو 9 هزارسال پادشاه عالم خواهی شد وهرمزد نيز بر سر تو [در آسمان‌ها و بهشت] فرمانروایی خواهد كرد تا پس از آن 9 هزار سال، پادشاهی تمام جهان از آنِ او گردد. پس از آن هرمزد و اهريمن هر يك جداگانه آغاز به آفرينش مخلوقات خود كردند. هر چه هرمزد می‌آفريد خوب و درست بود و هر چه اهريمن پديد می‌آورد، زيان‌كار و نادرست… " (7)  

گرچه در باره  آئین زروانی چنانیکه در این نوشته مطرح می شود در منابع باختری : ارمنی ، لاتینی ، یونانی ، سریانی ، عربی ، تحقیقات دامنه داری صورت پذیرفته و پژوهندگانی نظیر ارتسفلد ، کریستن سن ، بنونست ، زینر، ، اومستد ، نیبرگ  ، تئوپمپوس خیوسی ( زاده شده در 380 پ . م . و همزمان با ارد شیر دوم هخامنشی ) ، پلوتارخوس فیلسوف یونان ، باروش های علمی دقیق کنجکاوی وپژوهش گسترده  نموده اند .  واین آثار پر ارزش تحقیق باختری به همت پژوهشگران فرهنگ پرورفارسی زبان  همچو : همائی، قزوینی ،  بهار، کسروی ، بدیع الزمان فروزانفر، اقبال ، زرین کوب ، معین ، خانلری ، مجتبائی ودیگران ــ به بازشناختی گوشۀ از هویت فرهنگی این سر زمین پرداختند وبا ترجمه و تکثیر این منابع کهن علمی ، فانوس معرفت تاریخی این خطه باستانی را پر فروغ ترگردانیدند .

مگردلایل وحکایاتی که در این زمینه در متون باستان کهن ساخته و پرداخته شده ، با مایه های اسطوره ای و خرافی آمیخته شده ودست یابی به اصل وکُـنه مطالب را دشوار می کند .

اکنون  با بهره گیری از علوم جدید و ممکنه های ارتباط ماهواره ای پژوهندگان فارسی زبان  رسالت دارند تا به سراغ این مطالب باارزش هویتی فرهنگ باستانی این سرزمین تمدن پرست بروند وبا کنار گذاشتن مایه های اسطوره ای آنها ، استدلال پیشینیان مارا در باره مقولات فلسفی :  زمان ، مکان ، پیدایش جهان و اجسام وباشندگان ، از پنهانی به روشنی آورند تا معلوم شود که پیروان آئینهای آریائیان باستان  اعم از : زروانی و مزدائی ومانوی ... در تاریخ فکر بشری چه مقامی شایستۀ و مراتب رفیع معرفت را دارند ودر قیاس با فیلسوفان هند و یونان به چه کشف های بزرگی رسیده بودند .

در داستان ها واسطوره های بالا ، پیشینیان ما پیوسته با مقولات زمان ومکان  و  پیدایش جهان و هستی دست و پنجه نرم کرده اند . آنها می خواستند بدانند جهان چگونه واز کجا آغازمی شود و چه نظمی برآن حاکم است . آیا جهان و هستی بر حسب تصادف پیدا شده ، یا حکمتی در ایجاد آن مؤثر بوده ؟

از منظرحق نگران  ، آئین زروانی ، معرفتی بوده اســــت برضـــد دو بن انگــــاری باستانی وگرایش به یک بن انگــــــــاری ( یکتا پرستی ) . چنانیکه در فوق از گفتۀ مغان «  ازنیک کلبی  » نویسندهً ارمنی سدۀ پنجم میلادی آورده است :

" آنگاه که هیچ چیزوجود نداشت نه آسمانها و نه زمین، نه آفریدگانی که در آسمانها و زمین اند ، فقط زروان وجود داشت . "

بر حسب این گفته و همانند های آن ، زروان ناکرانمند تنها وجود قدیم است و جز او همه حادثند ، افزوده براین ، زروان خود سرچشمه کیهان است وهرآنچه در جهان جز او هست  ، هستی بخشیده است .

« ژاک دوشن گیمن »  نویسنده کتاب ( دین ایران باستان ) می گوید :

" در یسنا 44 بخش اول اویستا ، آهورامزدا خدای آسمان و زمین است ، اما چون خدای زمان نیز هست، میتوان گفت باور به زروان نیز در این بند موجود باشد . " (8)

اما درآئین زروان ، جهان از زروان صدور می یابد ، زیرا پیروان او می گفتند : " زروان منشاء همه چیز هاست . " زروان کرانمند به تعین میل می کند ودر عمل جهان کرانمند را بوجود می آورد ؛ در طبیعت خلاقۀ اوست که دو حوزۀ مینویی بود   : ( جهان معنوی ) و گیتایی ( جهان مادی ) از هم جدا می شوند و در یک جنبش و شدن در آن روی می دهد . ازینروی جهان نتیجه کنش وواکنشهایی است که درون ذات همیشگی زروان بظهور می رسد . گویا نزد آریائیان باستان ، پدیدار شدن جهان از هیچ ( عدم ) مفهومی نداشته ودر دوره شاهنشاهی ساسانیان نیز باور داشته اند که آفریدگار با مادۀ آغازینی که همواره وجود داشته ، صورت بخشیده است . این اندیشه را ارسطو بطور فلسفی صورت بندی کرد و صورت بندی او قرنها رواج داشت ، اما روشن نیست که ارسطو ایدۀ خودرااز حکمت باستانی آریائیان گرفته است یا حکیمان ما در دوره ساسانی صورت بندی ارسطو را پیش روی داشته اند .

بسیاری از مسائل ایکه در علم وفلسفه به بحث گذاشته شده است وحتا تا زمان ما ادامه یافته ازدل اسطوره ها بیرون آمده است . یکی از مهمترین  این  مفاهیم « زمان » است .

در نزد آریائیهای کهن ، زمان و خدای زمان بیان و پیدایش جهان و هستی گرچه بزبان  اسطوره ای و تیولوژیک بیان شده  دارای هستۀ فلسفی است وگاهی نیز با استدلال فلسفی بشرح گرفته شده است.

اما زمانی که نوبت به فلسفه یونانی رسید ، زمان وسایر مقولات معرفتی به صورت فلسفی مطرح شد هرچند هنوزعناصر اسطوره ای نیز در آن دیده می شود .

در اثر بلند و باارزش « آئین زروانی » نوشته :  دکتر مسعود جلالی مقدم  ( 1372 )  آمده است :

[ " یکی ازشاخصه های با اهمیت ومحوری آئینهای باستانی ما تضاد دو نیروی نیک و بد ، روشنایی و تاریکی است . پیدایش این باورواستدلال فلسفی وکلامی دربارۀ آن در میان آریائیها ( که یونانی ها واز جمله فیلسوف بزرگ ، هراکلیتوس که  وقتی می گفت : " همه چیزجاری است ، در واقع با مشکل زمان تماس می گیرد  . "  از آن الهام می گیرد) در چند هزارۀ پیش از این بسیار شگرف است . میتوان پرسید که چه گونه نیاکان ما به تضاد دو نیرو ــ هم در جهان و هم در اندیشه انسان ــ پی بردند ؟ در آئین زروانی ظاهراً یگانگی اسرار آمیز بین دو سوی هستی ( انسان و خدا ) برقرار است واین نماینگر قسمی گرایش عرفانی است ، زیرا در همۀ مکاتب عرفانی بین انسان برترین ذات رابطه ای مستقیم ، با سنخیت واتحاد پذیرفته شده است .

 

از آثار بازماندۀ دورۀ سامانی وگزارش تاریخدانان ارمنی و مسیحی و مورخان دورۀ اسلامی برمی آید که جدال پیروان آئین مزدایی وزروانی برسر آزادی و جبر بسیار جدی بوده است .

آئین مزدایی (9) انسان را در کردار خود آزاد می دانست وجبرگرایی را بدعتی در دین می دانست . از سوی دیگر تحولات اجتماعی و مصائب روزگار تا به پذیرش جبر و سرنوشت مقدر رهنمون می شد وهرچه به پایان دورۀ ساسانی نزدیکتر می شویم ، باور به سرنوشت وجبرگرایی را پر رنگترورایجتر می یابیم .

در « مینوی خرد » (10) آمده است که :

" بخت [وتقدیر] برهرکسی و هرچیز مسلط است . زیرا همه چیز رو بسوی مرگ دارد . قانون هستی این است که هر چیز به حوزۀ ایجاد می آید ، دچار تباهی می شود . باشندگان این جهان را از نابودی گریز نیست . از دیو مرگ کسی نمی تواند بگریزد " مشکل آزادی و اختیار یا جبر و تقدیر ، مشکلی است که در سراسر تاریخ بشری به انحاء گونه گون به بحث گذاشته شده ودانشمندان علم کلام وفلاسفه در این زمینه مجادله ها کرده اند .

این مشکل درعصر ما نیز بازارگرمی دارد ، فیلسوفان اگزیستانسیالیست یا (پیروان اصالت وجود)(11 ) به ویژه در باره آن بشرح و بحث پرداخته اند .

در عصر بعد از دوره ساسانی این بحث ها به جدال و منازعه کشید و اشعریان (از عرب‌های قحاطانی   مقیم یمن (12)  می گفتندانسان ، آدمی در کردار و گفتار خود آزادی ندارد ومحکوم تقدیر الهی است که هر چه بر سر ما می رود اراده اوست . معتزلیان (13) می گفتند که آدمی دارای اختیار و آزادی است واین آزادی را خدا به او داده است ، پس انسان می تواند نیک را برگزیند وبد و شر را از خود براند. اگر انسان اختیاری نداشته باشد وانجام دهندۀ اراده الهی باشد ، پس صواب و ناصواب و حسن و قبح افعال چه می شود ؟ اگر آدمی در اعمال خود مجبور باشد ، بظور عقلانی مستوجب پاداش و کیفر نیز نخواهد بود. زیرا گناهکار می تواند بگوید : من در کردار خود مجبور بودم اراده الهی را به فعل آوردم . پس کیفر دادن من نیز بدور از دادگری الهی است .

در آئین زروان راه رسیدن به فردوس از در وازۀ بنیاد های اخلاقی ، نیکی و نیکخواهی می گذرد. در « مینوی خرد » (14) آمده است که بنیاد اخلاقی کار نیک پنج اصل است : رادی و بخشنگی ، راستی ، سپاس داری ، خرسندی ، آرزوی نیکی کردن به نیکان ودرست بودن نسبت به هرکس .

این اهمیتی که اخلاق یافته نتیجه الگو برداری از خصال الهی است . اگر انسان بهره ای از وجود الهی و چکیدۀ جهان برین است ، باید از نمونۀ مقبول زروان ( یعنی هرمزد ) پیروی کند .

آئین زروانی پس از سقوط ساسانیان از بین نرفت و قضایای عمدۀ آن ، جبر ، تقدیر ، تضاد نیک و بد ، تأثیر حرکات سپهر و ستارگان بر سرنوشت آدمی ، زندگانی و مرگ وعاقبت کار انسان ها ... در ادبیات فارسی ودر دانش های کلامی رایافت وبا استدلال های نیرو مند تری بیان شد . " ] (15)

چنانیکه در فوق گفته آمد بحث بر انگیز ترین مقولات ایکه پیروان آئین زروان و خردمندان دوره سامانی از خود به بحث گذاشتند « زمان » و « مکان » است .

 

با عرض حرمت

بصیر کامجو

 

 منابع و مآخذ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ زرتشتیان نگاه کردن زرتشتیان در Dictionary.com

2 ـ مینوی خرد. اثری است که داراب سنجانه پسر هرمزدیار در سال 1046 یزدگردی (1627 میلادی) به نظم کشیده است و تقریباً شامل 68 سوال می باشد و در فصلی که به نعت پیغمبر اختصاص دارد و از زردشت و معجزاتش گفتگو می کند، داستان چنگر گهاچه به تفصیل شرح داده شده است.

برای اطلاعات بیشتر، رجوع شود به ادبیات زرتشتی به زبان فارسی، بقلم خانم ژالهٌ آموزگار، دکتر در ادبیات پهلوی .

3 ـ دینکرت : مجموعه ای است بزرگ بزبان پهلوی دارای 169000کلمه تألیف آذرفرنبغ شامل اطلاعات مربوط بقواعد و اصول و آداب و رسوم و روایات و تاریخ و ادبیات زردشتی . تألیف این کتاب در اواخر قرن نهم میلادی بپایان رسیده است . رجوع به آذر فرنبع و مزدیسنا، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی صص 18-26، ایران باستان ج 2 ص 1516، خرده اوستا، و یشتها ج 2 و فرهنگ ایران باستان شود.

4 ـ این کتاب دائرة المعارف مختصری از ادیان و مذاهب وفرق وآراء فلاسفه در ماوراء طبیعت است که توسط محمد بن عبدالکریم شهرستانی به زبان عربی نوشته شده‌است .

5 ـ کتاب الفرق بین الفرق  ، مؤلف : ابی منصور عبد القاهر بن طاهر بغدادی متوفای  ( 420 ) هـ. ش .  .

6 ـ  فرهنگ فارسی , مؤلف : دکتر محمد معین , چاپ یازدهم 1376 , مؤسسه انتشارات امیرکبیر تهران

7 ـ  رجوع شود به : آرتور كريستنسن: «مزداپرستی در ايران قديم ، ترجمۀ  دكتر ذبيح الله صفا ، انتشارات هيرمند، 1376 ، ص 6 ـ  144  .

ـ روبرت چارلز زنر: « طلوع و غروب زرتشتی‌گری »، ترجمۀ  تيمور قادری، انتشارت فكر روز، تهران

1375 ، ص 50 ـ 349    .

8 ـ آئین زروانی ، دکترمسعود جلالی مقدم ، تهران ، 1372 ، ص 34 .

9 ـ مزدا به معنی "داناترین"، نام خداوند در کیش زرتشتی می باشد.

10ـ رجوع شود به  مینوی خرد ( 46 /7 ) ، ( 46 / 8) ،  مینوی خرد :  کتابی به زبان فارسی میانه است که صورت پهلوی و پازند (ثبت تلفظ کلمات پهلوی با خط اوستایی ) آن ونیز ترجمه هایی به سنسکریت و فارسی کهن ( هم نظم و هم نثر ) باقی مانده است .

11 ـ اگزیستانسیالیسم یک جریان فلسفی و ادبی است که پایه آن بر آزادی فردی ،مسئولیت ونیز نسبی گرایی است .

12  ـ اشعریان  : اشعریان از عرب‌های قحاطانی و در اصل مقیم یمن بودند و چون جد ایشان - ادر - هنگامی که از مادر زائیده شد سر او پر مو بود، وی را اشعر نامیدند. نخستین فرد از آل اشعر که به قصد مسلمان شدن از یمن بیرون آمد و در مدینه به حضور محمد رسید، ملک بن عامر اشعری بود که در اسلام مقام بلندی یافت.

13ـ معتزله : معتزله از جریان‌های اصلی کلامی در میان اهل سنت است. ایشان بر خلاف اهل حدیث که توجه به انبوه حدیث‌های اصیل و جعلی پیامبر و صحابه را مورد توجه خود قرار داده بودند، عقل و خرد را به تنهایی برای پیروی از اسلام راستین کافی می دانستند. و گاهی نظرات فلاسفه را با دین مخلوط می ساختند. بعدها اشاعره برخواستند و جانشین اهل حدیث شدند.اشاعره را می توان جمع میان معتزله و اهل حدیث دانست ولی آن‌ها نیز عقاید معتزله را مردود می دانستند.

14 ـ رجوع شود به : مینوی خرد ( 36/2 )

15  ـ جهت معلومات بیشتربه آثار زیر مراجعه فرمائید .:

ــ آئین زروانی ، دکترمسعود جلالی مقدم ، تهران ، 1372 .

ــ دلدز خوانش انتقادی ، پول پائون ، چاپ آمریکا ، 1996 .

ـ کانت ، کارل یاسپرس ، ترجمه :  دکتر عبدالحسین نقیب زاده ، تهران ،  1372 .

ـ جمهور ، افلاطون ، ترجمه فواد  روحانی ، تهران ، 1342 .

 

 

 

++++++++++++++++++++++

 

معرفت آریائیان

از آفرینش جهان هستی

دکترنت بصیر کامجو

آلمان ـ اپریل 2011 میلادی

اول ـ آئین زرتشتی

        ویکتا پرستی

 

آئین زرتشتی یا مزدیسنا ( پرستندۀ خدای یگانه ) مجموعه ای از اندیشه ها وگزاره های اعتقادی در مورد خلقت وآفرینش کائینات ودساتیرو اصول عملی اخلاق تطبیقی ، برای راهنمایی و پرورش انسان به سوی کمال و رستگاری است .

زرتشت اِسپنتمان  پیامبرآریائی ها بود کـــــه آئین زرتشتی را پیرامونِ 1200 تا 1000 ق . م . بنیان گذاشت . (1) اوستا کتاب مقدس آریائیان باستان وزرتشتیان است که اساسات معرفتی ، اعتقادات و اندیشه ها  و قواعد وسلوک اجتماعی این آئین و مکتب فکریِ درآن شرح گردیده است  .

این مجموعه فکری هزار فصل داشته ومشتمل بر  بیست و یک : نسک (کتاب) بوده است . پلینی عالم معروف رومی ( 23 ـ 79 میلادی )  در کتاب « دانشنامه تاریخ طبیعی » خود نقل می کند که : " زرتشت در طول عمر 77 ساله خویش مجموعاً دو میلیون و بیست وجیزه تصنیف کرده است . " که امروزه پنج بخش ازآن باقی است وعبارت اند از :

اول ـ یسنا یا نیایش : سخنان زرتشت : شامل گاتها  : یعنی سروده های آسمانی زرتشت  را گویند  که به معنی ستایش ونماز و حمد وثنا  و جشن می آید  وبه نام نخستین منظومه آریائیان یاد می شود واز روز گار کهن بجا مانده وشامل پنج قسمت است :  1 ـ گاتهای اهنود ، 2 ـ گاتهای اشتود ، 3 ـ گاتهای سپنتمد ، 4 ـ گاتهای وهوخشتر ، 5 ـ گاتهای ویشتواشت .

دو ـ یشتها : سروده های پرستش و نیایش خدایان قدیم آریایی ها مانند : مهر ، ناهید ، تیشتر وغیره می باشد . یشت به معنی نیایش و فدیه و مانند آن است و آن مجموعه ٔ سرودهایی برای هرمزد و ایزدان هفتگانه یعنی امشاسپندان و فرشتگان دیگر است این مجموعه بگونه  موزون بیان گردیده و آن جزوی از اوستای کنونی است .

یشتها اگرچه بصورت منظوم سروده نشده ، ولی هنوزهم سخنش سنجیده و بارمزشاعرانه ، با بیان ناب وعبارات نغز و تخیلات بلند  سروده شده است .

اکنون 21یشت موجود است که بعضی از آنها کوتاه و برخی  دیگر بسیار بلندند. اسامی یشتها به قرارذیل است :


1 ـ  هرمزدیشت  ، 2 ـ هفت امشاسپندیشت ،3 ـ اردیبهشت یشت  ، 4 ـ خردادیشت  ،5 ـ  آبان یشت  ،6 ـ خورشیدیشت ،7 ـ ماه یشت ، 8 ـ تیریشت ، 9 ـ گوش یشت  ، 10 ـ مهریشت  ، 11 ـ سروش یشت  ،12 ـ رشن یشت  ، 13 ـ فروردین یشت   ،14 ـ بهرام یشت  ،15 ـ رام یشت   ،16 ـ دین یشت  ،17 ـ اردیشت  ،18 ـ اشتادیشت  ،19 ـ زامیادیشت  ،20 ـ هوم یشت   ،21 ـ ونندیشت  ، ( 2)

سه ـ ویسپرد  : این بخش معرفتی در باره آئین شش گهنبار و نماز های وابسته به آن است . شش گهنباراز نظر زرتشت سپنتمان بقول مجوس(تابعان زرتشت)  درکتاب « زند » (گونه‌ای تفسیر کتاب اوستا)   از زرتشت نقل می کند :

" ... که خدای تعالی عالم را درشش گاه آفرید ، واول هر گاهی نامی دارد ودر اول هرگاهی جشنی سازند . یعنی در آئین آریائیان کهن ، خدای یکتا ( آهورا مزدا ) خلقت وآفرینش جهان مادی را در شش گهنبار به انجام می‌رساند . " (3)

ــ روز پانزدهم ماه ثور که در این روزسال  ،  آسمان آفریده شد .

ــ روز  پانردهم ماه سرطان که در این روزسال ،  آب آفریده شد .

ــ روز سی ام سنبله که در این روزسال ،  زمین آفریده شد .

ــ  روز سی ام میزان که در آن روز سال ، گیاه آفریده شد . 

ــ  روز بیستم جدی که در آن روز سال ، جانوران آفریده شدند

ــ در آخرین روز کبیسۀ سال یعنی سیصد و شصت و پنجمین روز سال که وهیشتواشت گاه می نامند واقع است ، که مردمان آفریده شده اند . (4)

چهار ـ وندیداد :  مجموعه فکری است شامل بیست و دو فرگرد (فصل ) ــ که از قوانین وعمل اجتماعی  ،  معرفت وشناخت جهان ، آفرینش زمین وکشورها ، داستان جم  « یمه » ، خوشی و ناخوشی جهان ، قوانین مذهبی و احکام دینی  :

از قبیل سوگند خوردن و پیمان داشتن و عهد شکستن و نظافت و غسل و تطهیر وپاک نگاه داشتن آب و آداب دخمه (سردابه ای که جسد مردگان را در آنجا نهند) و اجتناب از لاشه و مردار و توبه و کفاره و درباره ٔ مزد پزشک و در موضوع پیشوایان درست و دروغین و آداب ناخن چیدن و بریدن موو شرحی درباره ٔ خروس که در بامدادان بانگ زند و مردم را به تسبیح و ستایش یزدان خواند و درباره ٔ زن  دشتان  ( عادت ماهوار ) ....  وغیره  مسایل ضرور حیاتی گفت و گو شده است . (5)  

پنج ـ خرده‌اوستا (6)  : نام قسمتی از اوستای حاضر است .  این ادعیه و صلوات بوسیله آباذرباد مهراسپندان موبدان موبد عصر شاپور دوم ساسانی از اوستای بزرگ استخراج وگرد آورده شده است که شامل اصول و قواعد نماز و ادعیه ٔ اوقات روز و ایام متبرکه ٔ سال و اعیاد مذهبی و غیره می باشد.

 

خرد اندیشی درفلسفه و آئین  زرتشت :  

در آموزش وشناخت آئین زرتشت « اشا » یا خردِ مقدس بمثابه صفات ِ آفریدگار ، مقام شامخی را احراز می کند ؛ زرتشت با دستگیری خردِ مقدس بوسیلۀ عقل و دانش و فهم و شعور و دانائی و ادراک به شناخت خلقت هستی وکنه صفات اشیاء و وجود خالق پی می برد  و بدریافت حقایق حیات دست می یابد .

نگرش و آموزه های زرتشت از جهان هستی بربنیاد خرد و تعقل انجام گرفته است . ازینرو آموزش وی را نه یک آئین بلکه یک مکتب فلسفی ای که  بربنیاد منش نیک تکوین یافته  شناخت و به آن ارج گذاشت . او نقش خلاق تعقل و خرد ورزی  را  در « یسنا » هات سی ویک بند هشت می ستاید و می فرماید :

 " ای مزدا ، هنگامی که با ياری انديشه خويش ، تو را سر آغاز و سرانجام هستی و سرچشمه منش نيک شناختم و آن گاه که تو را با چشم دل ديدم ، دريافتم که تويی آفريدگار راستين  خرد مقدس و داور کردارهای جهانيان " .

 زرتشت با خرد و حس چشم دل خود قادر به درک مزیت قانون حرکت و تغییر وتکامل و نفی واپسگرایی وایستایی و سکون می شود . او در گاتها ، یسنا  ، هات سی و یک بند نُـه میگوید :

"   ای خداوند خرد ، بشود ما نيز چون ياران راستين تو در شمار کسانی باشيم که جهان را نو و زندگانی را تازه گردانند .... " 

او در این  بیان ــ  بشریت ، تفکر و تعقل انسان ، اخلاق و فرهنگ تمدن  بشری را در آمیختگی با منش حق گرایی راستین بسوی  حرکت و تغییر وتکامل ، بهتر شدن و بهتر زیستن   دعوت می کند .

در اندیشه زرتشت مفاهیم شادمانی و خوشبختی واقعی بمثابه نعمت زندگی مورد پژوهش قرار می گیرد . ومسیر حرکت بسمت قله های  این نعمت از دید گاه وی  درعبور از راه راستی و همگرایی انسانی حاصل می شود . بفکر ما شاید  گزینه « راه راستی »  متناسب « اصل عدالت »  با خوشبختی در فکر وی بوده  باشد .او در این مورد در گات ها ، یسنا ، هات چهل وسی بند یکم بصراحت میگوید :

" خوشبختی از آن کسی است که خواهان خوشبختی ديگران است . " یعنی خوشبختی هر فرد را  نعمتی برای فرد می شناسد. لهذا سعادت و خوشبختی جمعی نعمت وثروتی برای بشریت است .  "

آموزش زرتشت از لحاظ اصول اخلاقی نسبت به دیگر اندیشه های فلسفی برتری خاص دارد . چنانچه دکترویلهلم گیگر(7)  آلمانی ، آموزش زرتشتی را پاکترین وعالی ترین نظریات که تاکنون وجود داشته اند ،  معرفی می کند .

در آموزش زرتشت انسان مقام شایسته ووالای دارد  از این رو دید وشناخت همه ای اندیشه و نظریات فلسفی اوپیرامون کردار و رفتار وسلوک وخوشبختی بشر بوده است . او در اثر پر ارزش « گاتها » مفهوم « راستی » را با زندگی مترادف می داند. می گوید : " همان طوریکه مرگ قادر نیست که زندگی را از بین ببرد . دروع با وجود مسلح بودنش قادرنیست که « راستی » را محو کند . سرانجام این راستی است که بر خلاف میل پیروزی های موقت  « دروغ  » به پیروزی نهایی نایل می شود .

 مفاهیم جبر و اختیار در اندیشه و آئین زرتشت متفاوت از دیگر سیستم های فلسفی بررسی می شود . او میگوید : " سرنوشت بمفهوم آنچه از روز ازل برای بشر مقدر شده " مغایر فرهنگ مزادیی است .:

او براین عقیده بود که : " بشر به علت داشتن آزادی در گزینش « خوب » و « بد » که در اختیار و اندیشه او قرار دارند اثری مستقیم و قطعی در خوبی و بدی زندگی خود دارد . بدین اساس در این آئین و اندیشه سرنوشت هر کس بدست خود اوست وبه همین دلیل موضوع جبر هم منتفی است  ، یعنی همه اختیار است واز اجبار اثری نیست .

ما با این اندیشه  « هاشم رضوی » همسویم که :

" اگر ذات حق توانای مطلق بقول ادیان بزرگ تنها نیکی است ونیکی می گستراند پس بدی و تیرگی از کجاست و پریشانی و زشتی را که آفریده ؟  زرتشت راز مسئله نیکی و بدی را از دیدگاه فلسفی و اخلاقی با شگفتی خاصی می گشاید و آنرا با الاهیات نمی آمیزد ، او می آموزد ، نیکی و بدی دو اصل مینوی و ذهنی  است یعنی وابسته به منش و نیروی اندیشوی می باشند و این اندیشه آدمی است که نیکی بدی و زشتی و زیبایی افزونی و کاستی را می سنجد وگرنه خود وجود یا بودی ندارند .  " (8)   . چنانکه ملک الشعرای بهار می فرماید :

                                         هـــــر آن بد که بینی هم از چشم تست

در این بد ،  زمـــــــانه گنهکار نیست

مقام و منزلت شایستۀ  « زن » در آموزش زرتشت خیلی برازنده و انسانی است . زن در این اندیشه در یک تعادل حقوقی با مرد شناخته شده است . این  متفکرو فیلسوف بزرگ  وپیامبرآریایی های قدیم ،  زیاده از سه هزار سال پیش از امروز به اهمیت والای مادر و نقش کلیدی او در تعلیم و تربیه کودکان پی برده و تأکید نموده که دختران بیش از پسران دانش و هنر آموزند .

دستور کلی زرتشت که مبین حقیقت عینی از سیستم کامل اخلاقیات بوده در سه اصل مشهورش بیان می کند .:

1 ـ انیشه نیک

2 ـ کردار نیک

3 ـ گفتار نیگ (9)

با این نگرش ، درآموزش زرتشت یک انسان در برابر خویش سه وظیفه اساسی دارد . 

1 ـ دشمن خود را باید دوست نماید .

2 ـ آدم پلید را پاکیزه سازد .

3 ـ نادان را دانا گرداند .

در آثارنویسندگان متقدم یونان و روم ، زرتشت واندیشه فلسفی وی همه جا به حرمت یاد شده و ظاهراً شهرت فلسفه و آئین او به دیار آنان رسیده بوده و آنها را فریفته ساخته ، چندانکه در کُتب و نوشته های خود از او به بزرگی نام برده اند .

طوریکه افلاطون (427 ـ 348 ق . م .  ) حکیم بعد از وفات سقراط در صدد برآمد که بمشرق زمین سفر کند وفلسفه و آئین زرتشت را مطالعه نماید ، چون تأثیر جنگ های آریائیان با یونانیان در آن زمان مشتعل گردید ( در حدود 396 ق . م . ) مسافرت آن حکیم را مانع آمد . 

آئین وجهان بینی و فلسفه زرتشت و شرح مقولات : « نیک » و « بد » یا خیر و شر او در این آموزش در فرآیند اعصار متمادی بر افکار بسیاری از فلاسفه یی شرق و غرب و ادیان بزرگ ابراهیمی  اثر گذارده است . این آموزش از قرن هفتم قبل از میلاد دوگانه گرایی فیلسوفان یونان را تحت شعاع قرار داده ، اندیشه دوگانه گرایی افــــلاطون را تقـویت کـــرده ودر کتاب « قوانین »  ـ  فصل دهم ، از روان جهان پاک و روان جهان پلید بحث می کند ، که بدون هیچ گونه تردید از آئین زرتشت اخذ گردیده است . هراکلیت آتش را عنصر اصلی کائینات می خواند . اناکسیماند ترتیب اجرام آسمانی زرتشت را جنبۀ فلسفی می بخشد . امپیدوکلس (490 ـ 430 ق . م . ) آموزه « خیر » و « شر» زرتشت را به عنوان اصل فلسفی کائیات معرفی می کند .

کورنه من در کتاب (10)  « تاریخ جهانی » منطقه مدیترانه ( 1948 م . ) مینویسد : " کسی که بخواهد حضرت عیسی (ع)  وحضرت محمد ( ص)  را بشناسد باید ابتدا از عقاید بزرگ زرتشت شروع نماید . ... به همین جهت آریایی ها نه فقط از نظر سیاسی بلکه از نظر مذهبی [و فلسفی ] نیز دارای رسالت تاریخی می باشند که همرا با فرهنگ یونانی چه از نظر سازمان حکومتی وچه در زمینه رابط با خدا  ــ مبنای اصلی فرهنگ اروپایی را پایه گذاری کرده اند .

                                                                                       

منابع ومآخذ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ رجوع شود :

ــ آبان یشت ، 18 ؛ یسنای 9 بند 13384

ــ وندیداد ، فرگرد 19 : 4 ، 6 ، و 46384

ــ پیامبر از یاد رفته ، ( ضمیمه کتاب خراسان بزرگ مهد آئین زرتشت ، ص 131 ).

ــ  مری بویس ، تاریخ کیش زرتشت ، ج 1 ، ص 384 .

ــ فرهنگ فارسی ، مؤلف : محمد معین ، تهران ، چاپ یازدهم 1376 .

2 ـ رجوع شود :   رضی، هاشم . اوستا. تهران : سازمان انتشارات فروهر،1363   .

ــ یشت‌ها، جلد اول ،

یشت‌ها، جلد اول، ترجمه و تفسیر ابراهیم پورداوود ،  تهران : انتشارات دانشگاه تهران،1356 .

ــ تفضلی، احمد، و به کوشش آموزگار، ژاله. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام. تهران: انتشارات سخن،1376  .

3 ـ اذکایی، پرویز. نوروز تاریخچه و مرجع شناسی . تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و هنر مرکز مردم‌ شناسی ایران، 1353 .

4 ـ همانجا

5 ـ رجوع شود به لغت نامه دهخدا  ؛ حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین از پورداود، گاتها چ 1 ص 57  و مزدیسنا به قلم معین ص 129 .

6 ـ از کتاب یشتها ج 1،  ص  14 . و لغت نامۀ دهخدا .

7 ـ زرتشت در گاتها  دکترویلهلم گیگر با ترجمه وچاپ فرگرد اول وندیداد ،  موفق به اخذ درجه دکترای فلسفه دانشگاه ارلانگن به سال 1877 گردید در سال 1878 موفق به تألیف و تهیه متون کتاب «  پازند »  باخترکهن  متن اوستایی و سانسکریت شد ــ رجوع شود  : زرتشت در گاتها .
8  ـ زرتشتیان یکتا پرست هستند ، نوشته : موبد رستم شهزادی ، ناشر : انجمن زرتشتیان تهران  ، چاپخانه فروهر ، سال 1364 ، ص 24 . 

ــ رضی، هاشم  ، راهنمای دین زرتشتی، تهران : سازمان انتشارات فروهر،1352 . 

9 ـ  تاریخ نظریات فلسفی ، نویسنده : بصیر کامجو ، سال چاپ : 1381 هجری شمسی ، بنگاه انتشارات میوند ، کابل ، ص 64 و 65 .

10 ـ همانجا ، صص 68 و 69 . وهمچنان اثر :  خدایان آریایی وآئین یکتا پرستی زرتشت ، نویسنده : رحیم عزیزی ، انتشارات زهاب ، 1373 ، ص 174 .  

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

 


بالا
 
بازگشت