بصیرکامجــو

دکترنت بصیر کامجو

آلمان ــ اگست 2011 میلادی

حاکمیت سیاسی وهویت ملی ، صلح وامنیت

در گروه شؤونیزم قبیله

جسم زخم خوردۀ  ــ سرزمین خراسانیان یک بار دیگر درطی ده سال اخیر تحت رهبری، حاکمان دو سره شؤونیزم قبیله مثل گذشته داردکه درد می‌کشد . رهبران دولتی حاکمیت به رهبری حامد کرزی ورهبران به اصطلاح مخالفین ( طالبان ، حزب اسلامی ، گروه حقانی ) به رهبری آی .اس .آی پاکستان و حمایت تلویحی نهاد های سرمایه جهانی  جهت تداوم تشدید جنگ و خشونت، قتل و کشتارها را در یک برنامه شوم ونافرجام ، علیه مردم بومی ما به پیش می برند.

ازمنظرماپیشبرد چنین یک سیاست تشنج پرورــ بوسیله رهبران شؤونیزم قبیله به منظورتأمین اهداف کلان سیاسی زیر صورت می‌پذیرد .:

اول ــ استحکام  پایه‌های سیاسی قدرت وحاکمیت شؤونیزم قبیله در سرزمین خراسانیان

دوم ــ تأمین دایمی منافع اقتصادی وسیاسی پاکستان درکشورما و

سوم ــ آماده سازی شرایط  و اوضاع سیاسی واجتماعی کشور برای پذیرش سیاست راهبردی ایجاد پایگاه های نظامی آمریکا در سرزمین خراسانیان جهت حفظ منافع دایمی آن کشوردر منطقه می‌باشد .

حکومت کرزی برای دستیابی به این سه هدف کلان سیاسی فوق ، رول مرکزی را بازی می نماید . وبدین منظور تلاش دارد تا با استفاده ازهمه صلاحیت هاوامکانات قدرت دولتی با شیوه‌های ناپاک  ــ تزویر و ریاء وفریب در لباس تدلیس ، همه نهاد های دولتی  وشخصیت‌های سیاسی ، گروه‌ها وافراد مخالف نظامی واجتماعی ایکه سد راه تحقق این اهداف می‌گردند  از سر راه خود دور کند . که تا از اینطریق بتواند رسالت تباری خویش را دراستقرار دایمی  حاکمیت شؤونیزم قبیله اداء نماید وراه را برای مشارکت همتباران پاکستانی اش  در حاکمیت سیاسی هموارنماید  .

مؤلفه هائیکه در سر راه حامد کرزی قرار دارد و مزاحم تحقق آن سه هدف کلان راهبردی سیاسی حاکمیت وی می‌گردد قرار ذیل است .:

1 ـ وجود هویت زبان تفاهم ملی فارسی وفرهنگ باستانی این سرزمین 

2 ـ وجود هویت ملی خراسانی ( تاجک وهزاره و ازبک و ترکمان ونورستانی و...)

حاکمان شؤونیزم قبیله خود شعورانه  تشخیص داده  اند که یگانه دشمن اساسی ایکه در این سر زمین جلوی استقرار حاکمیت بدوی شان را می‌گیردهمانا موجودیت این  دو هویت ( هویت زبانی وفرهنگی وهویت ملی خراسانی  ) باستانی این سرزمین می باشد.  وبه همین اصل بوده که در مدت زمان ده سال اخیر، سیاست پشتونیزه سازی ساختار نظام سیاسی ، بدون وقفه با سرعت هرچه تمامتردر همه سطوح حیات سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی جامعه ما ادامه داشته و داردو بدین اساس  :

ــ تبدیل هویت زبانی  و فرهنگی  زبان فارسی  به هویت زبانی پشتو  و

ــ تبدیل هویت ملی خراسانی ( تاجک وهزاره و ازبک و ترکمان ونورستانی ووو) درشناسنامه های شهروندی به هویت افغانی ،

 ــ محروم سازی مشارکت خراسانیان درساختارهای سیاسی قدرت و حاکمیت دولتی ؛ درالویت های راهبردسیاسی حاکمیت توتالیترحامد کرزی قرار داشته ودارد .

 یک خرده اگر از دید انسانی کارکرد های نظام را بررسی کنیم آشکار می‌شود که حامد کرزی جهت  ادای رسالت شؤونیستی قومی وعطش سیری ناپذیر وی به قدرت و حاکمیت همه ارزشهای اخلاقی و انسانی را زیر پا گذاشته  . ازعمل ده ساله اوهویداست که تحت نام :

شرم و حیاء، صداقت وراستی ، دلسوزی وهمدردی ، قانونیت و عدالت ، آزادی و استقلال ، حرمت شناختی اصالت و نجابت انسان وزن ، در حقیقت ، چیزی را نمی شناست . غبارآسمان حرص و کیف قدرت ـ دریچه ضمیر ناخود آگاه وی را بر روی تلقینات انسانی و اخلاقی او بسته است . 

این هم یک مسئله و مسئله دیگر این است که مردم ما سرانجام باید  ماهیت ذاتی حاکمان قبیله را بشناسند ودیگر فریب این‌ها را نخورند  که این ها در طول تاریخ صرف مولد خشونت و جنگ و قتل و قتال ، تعرض و تعصب در این خطه باستانی بوده و هستند ودر اندیشه قبیله:  قدرت ، مادیت وشهوت و ملکیت ــ جای همه ارزشهای اخلاقی و انسانی را گرفته است . ازینرو گزینه حرف تفنگ  به جای حرف صلح  ، نزد ایشان گرامی ترین اندیشه ایست که تداوم خشونت را تشدید می‌بخشد واستقرار حاکمیت قبیله را  ضمانت می نماید .

بگونه مثال :

ما همه از موضع گیری حکومت در قبال قضایای سیاسی کشور آگاهیم ، مثلاً اگر حرف بر سر برسی تقلب انتخاباتی اعضای محترم مجلس نمایندگان است ویا چیز دیگری ، همه موضوعات و قضایا  بصورت آگاهانه از طرف طراحان حاکمیت قبیله تولید و به  اشکال مختلف سیاسی سازماندهی می‌شود وبه نفع تحکیم حاکمیت شؤونیزم قبیله بکار گرفته می‌شود .

 اکنون که مسئله تقلب درانتخابات دور دو مجلس نمایندگان خیلی بالا کشیده شده وگویا که مورد بازبینی قرار گرفته شده وسرویس های خبری مطبوعات برون مرزی ودرون مرزی رامصروف خود ساخته در حقیقت امر این داستان‌ها کلش بجزچال وفریب و مخشوش ساختن و مصروف ساختن اذهان عامه و مطبوعات از طرف حکومت کرزی چیز دیگری بیش نیست .

چون از یک  سوی  کمیت کرسی های طرفداران حاکمیت قبیله درمجلس نمایندگان دریک اقلیت محض قراردارد وبا چنین کمیت کرسی ها در مجلس نمایندگان ،  حاکمیت کرزی نمیتوانست  درعمل کرد های قبیلوی عقب گرای خود دست باز داشته باشد .

از سوی  دیگر حکومت کرزی به اصل حقوقی صلاحیت های آزاد اجرایی  تفکیک قوای سه گانه : اجرائیه و مقننه و قضائیه در دولت نیزباورمند نیست .

با در نظر داشت این اندیشه ، و موقعیت ضعیف سیاسی حکومت ، حامد کرزی برای حفظ بقاء حاکمیتش راه  ناجایزی را انتخاب کرد و با استفاده از قدرت دولتی ونقض قانون اساسی و قانون انتخابات ، قصداً مجلس نمایند گان منتخب مردم را اغفال نمود  وباایجاد نوع محکمه های خود ساختی از جنس قبیله ، خواست  که قوه مقننه منتخب کشور را غیر مشروع جلوه دهد وقدرت اجرایی این نهاد قانون گذاررا به حالت تعلیق درآورد وبدین وسیله  مجلس نمایندگان مردم را در گروه حاکمیت قبیله قرار داد .

ودر نتیجه حکومت حامد کرزی  با استفاده از سنت‌های بادیه نشینی ومحصور ساختن نهاد ها در جال سنت‌های قرون وسطایی از 29 اسد 1388 تا کنون موفق شده است که با صد حیله ونیرنگ وافسرده حالی بمدت نزدیک بدو سال رهبری  وزارتخانه ها را خلاف قانون اساسی  بوسیله سرپرست های دست نشانده قبیله اداره کند .  یعنی با این شیوه قبیلوی اکنون مانند یک پادشاه مطلق العنان در رأس سه قوه دولت با حمایت مستقیم پاکستان و نهاد های سرمایه حکم می راند .

   نتیجه :

ــ حکومت حامد کرزی مشروعیت مردمی ندارد . یک حکومت مصلحتی یی بیش نیست . بناً شهروندان کشور ما و بویژه نسل دگر اندیش ونو نگرما عمل کرد های ضدانسانی قبیلوی مآبانه حاکمیت را دقیق تر ، بیدار تر و آگاه ترمطالعه کنند وبا جسارت خاص برنامه‌های ضد مردمی آن‌ها رادرهمه نهاد های قدرت واداره دولتی خنثی نمایند. زیرا از حاکمیت غیر مشروع قبیله جز هراس افکنی وخشونت چیز دیگری راانتظار نمیتوان داشت .

ــ حکومت حامد کرزی ، طالبان ،حزب اسلامی ، شبکه حقانی همه نماینده های شؤونیزم قبیله هستند تمام اینها یک هدف را تعقیب می‌کنند یعنی استقرارسیاسی حاکمیت قبایل در سرزمین خراسانیان . و محو دایمی زبان فارسی ودست آورد های فرهنگی : مولانای بلخ  ، رودکی ، فردوسی، ابن‌سینا ،ابو ریحان بیرونی ، ابو نصر فاریابی  ، سعدی و جامی و سنایی ، حافظ و عطار و سهروردی ، ووو …..وهویت تاریخی مان .

 

باعرض حرمت

بصیر کامجو

 

 

 


بالا
 
بازگشت