خوشه چين

 

بیانیۀ «خوشه چین» بمناسبت پانزدهمین سالگرد شهادت شادروان داکترنجیب الله درتالارسخنگاه هم اندیشان وحدت خواه

بزرگان،دوستان،عزیزان ورفقای گرامی حاضر درپالتالک سخنگاه هم اندیشان !

سلام ها واحترامات بی حدوحصر خود را خدمت تک تک شما تقدیم میدارم.

جای خیلیها خوشبختی است که بعد اززمان طولانی دورازوطن درجمع یاران همسنگر،همفکر،همعقیده وهم اندیشۀ خودجایگاه خویش راباردیگریافته میتوانم.

گوشم هنوزبه شنیدن صدای هریک تان آشنایی دارد صداهارا بیگانه  نمیشنود ازین خاطراست که قلبم را نوازش میدهد.

امروزبخاطر یاد بود از پانزدهمین سالگرشادروان داکترصاحب نجیب الله این شخصیت والا دارم که حرفهای خودرا بیان نمایم.

پدری درپشت دروازه می بیند بوت فرزندهمان نمره بوت است که نمرۀ پای پدراست،ازهمان زمان پدرهوشیارفرزند را شخصیتی میشناسد چنانچه که خودش است.«رفیق»

کسی مرامجبورنساخته بود که زیرعنوان پادشاه دزدک که درسایت مزین آریایی به نشرسپاریده شد.این طوریک نوشته بکن.

 کودتای هفت ثورالی سقوت کودتای هشت ثور شخصیت حقیقی شهید داکتر نجیب الله را به حیث قهرمان صلح درتاریخ پنج هزارسالۀ کشورثبت کرد.

قاتلش را به چه نام باید شناخت؟

این موقف خداداد را برای شادروان داکتر نجیب الله افتخارتاریخی مردم افغا نستان میدانیم.

 بلکه این عشق سوزانی بوده که شعله اش ازدرون دلم فواره میکرد ومن  آنچنان و این چنین نوشتم.

برای شهید داکتر نجیب الله به سسله مراتب ذیل ارزش واحترام قایل بودم هستم وخواهم بود.

1- شهید داکتر نجیب الله یگانه رئیس جمهوربا اتوریته سخن ورجذاب درطول تاریخ کشورما بود.

2- بحیث منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک افغا نسان کارت عضویت حزب را{{بعد ازان که پروسۀ وحدت سازمانی وتشکیلاتی میان((حزب دموکراتیک افغا نستان وسازمان پیش آهن کارگران جوان)) مراحل نهای را می پیماید}} درقصر استور وزارت خارجه برایم توزیع نمود.

کارتیکه نمایان گرصداقت به ارمانهای والای انسانی، عشق به انسان،عشق به کاروتولید........ ازین نمونه کلمات دیگری وجدان شرافت، وفاداری به ارزشهای اخلاقی بوده و دارندگان چنین یک کارت مکلف به تطبیق آن بودند.

گنهکاری که گناه میکند گناه اواست.گناه کارت حزبی نیست.

همان کارت حزبی همین اکنون بحیث دست آورد 46 سال فعا لیت سیاسی ام به حیث سرمایۀ معنوی نزدم قید است.

یعنی متوجه زنده گی شخصی نبوده ام  خوشبختی خود را درخوشبختی  مردم یافته میتوانم.بناً با حفظ افتخارازگذشته میلان وسیلان تا به امروزدرفرازنشیب سقوت وشکست،باتجربه وهوشیارترازگذشته در ذخیره خانۀ آگاهی ام جهت حصول آزادی کشورم افزوده شده است میگویم.

ازینجا من صدا میکشم

گه صبح وبیگاه میکشم

به نماینده گی از فقیروگدا

ضددشمن تووما میکشم

میگویم

 بیایید که رنگهای سرخ خون هموطنان را ازچمن سبز با رنگ آبی پاک بشوییم تا چهرۀ انسانی جامعۀ ما رخ از نقاب وحشت سیاه قرن بیرون کشد.

3- داکتر نجیب الله درخود انقلاب ودگرگونی فکری آورده بود می خواست که کشور ومردم خودرا ازتگنای وحشت زمان((جنگ سرد)) عبوردهد. تا جامعه درمسیر قانونمندی تکاملی خودش ره روان شود.

  4- درزمان ملاقات بامراجعین،مراجعین رابه حیث انسان مستحق میشناخت، راه حل مشکل برایش جستجو می نمود

5- قوۀ ممیزۀ قوی داشته به حرف های پیشنهادی دقیقاً گوش میداد وازان تئوری بوجود می آورد وتصمیم گیرندۀ خوب بوقت وزمانش بود.

6- سازمانده وبسیج کنندۀ خوب درشرایط دشواربود.

مثلاً سخن رانی تاریخی شادروان داکتر نجیب درچهارراهی آریا نا بعد ازعودت کامل قطعات اتحاد شوری سابق برای اعضای حزب اتوریته بخشید.

قوماندان نظامی خوب بود،بیانات شفاهی اوجنرالهای ارشد را برای،فرار شهنواز تنی وخنثی سازی کودتا نقش اساسی  بخشید.

شهنوازتنی زمانیکه لوی درستیز قوت های مسلح کشوربود. بنا به ضرورت وظیفوی دردفترش رفتم به استقبال گرم رفیقانۀ شان روبه روشدم. از لا بلای صحبت شان احساس کردم که یک مرد شجاع دلیر ناموس پرست وحافظ منافع افغانستان مستقل وغیروابسته شده وقادربه اجرای امورنظامی بحیث نفراول شده میتواند.

 اصولاًوزیردفاع یک کشورمسؤل حافظ امنیت ننگ وناموس وطن درمحدودۀ سیاسی قید درقانون اساسی کشوربوده.

بدبختانه که اودردل تاریخ پنجهزار سالۀ آریانای کبیراولین کودتا چی علیه نظام برسراقتدار ثبت گردید. 

جنگ جلال آباد اظهرالمنشمس است که تارخ منکر آن نیست. 

7- اصطلاح دوقدم به عقب یک قدم به پیش را بهترین راه پیروزی میدانست.

8- شاد روان داکترنجیب درقسمت شناخت دولت پاکستان دست بالا داشت تشخیص کرده بودند که دولت پاکستان به حیث لانۀ شیاطین وفتنه انگیزان برای دولت افغا نستان درد سربوده بناً حیات شهید داکترنجیب الله توانا وبا اتوریته وبا انظبات برای کشور((پاکستان)) وحامیانش وایران تشویش برانگیزبود.بناً کشورهای بزرگ جهانی به حمایۀ کشورهای مربوطۀ داخل اقدام شدند وزمینه های سقوت حاکمیت مصالحۀ ملی را توسط ستون پنجم وروباهای داخلی وموشهای همسایه قدم به قدم نزدیک ساختند. ورنه این خدایی خدمت گاران وروده خوران وسوخته خورهای بینی حصاردوروپیش آی، اس،آی شکستاندن رژیم را نداشت.

 بناً با حفظ حرمت به مقام بلند بالای شهید اکبرداکترصاحب می نویسم که اجتماع انقلابی کهنه میشود وفرسوده. مگرانقلاب اجتماعی به سوی لا یتناهی میلان مینماید اجتماعات دیگری باخواست وآرزوهای نوین شان ایدیالوژی جدید می آفرینند به مانندداکترنجیب((سرخ وسبز)) خودرا ازوابستگی {{امریکا،ایران، پاکستان بیرون آورده شعار انتخاب مینمایند((آزادی است که آگاهی میدهد وآگاهی  است که آزادی را با تمامی مفاهیم آن نصیب انسان می گرداند)) بدین حساب انقلاب  مینمایند}}.

برای اعضای حزب دموکراتیک خلق((حزب مادر)) پیشنهاد مینمایم که شمع  بیافروزانید ازشمع افروخته ملیونها شمع روشن نمایید.مدت سقوت وشکست بهترین زمانی بود برای تمرین و آمادگی برای به پا خاستن بیایید که همه باهم درکنارهم، ازخورده گیریها بگذریم خورده گیریهای که همه را به گونۀ موریانه میخورد،ازکلمه بافیها گذرکنیم کارکردهای شهید بزرگ مان را سر مشق قرارداده به سوی ساختارجبهه دفاع ازمیهن قدم درپیش گذاریم.

                                                    باحترام

                                                   «خوشه چین»

 عبد الشکور«خوشه چین» میگوید که از بازارقصه خوانی پشاور برای بی ثباتی اوضاع کشورما. استفاده های نا مشروع کرد.

کنون یاد گرفته سند آورده است مطالب خوب آمو زشی را برای با ثبات سازی یک کشور بی ثبات وتحت اشغال چون افغا نستان((سرانجام کشورآزاد مستقل وغیروابسته)).

  مطلب داخل گیمه بیان گر این مطلب است که بعد ازعودت قطعات اتحاد شوروی سابق درچوکات مصالحۀ ملی ضرور بود که امنیت ملی تحت غور وبررسی قرارداده می شد.

امنیت: عبارت است ازتوانایی یک کشوردردفع تهدیدهای خارجی علیه حیات سیاسی یا «منافع ملی» میباشد.

 چون اقدامات جدی برای حفاظت وحراست ازنوامیس ملی،آنچه که ((مجموع قوت های سه گانۀ مسلح دولت جمهوری افغا نستان دراختیار بود)).

صدراعظم آن وقت پاکستان نواز شریف.اعلان کرده بود که بزرگترین قوت نظامی منطقوی((افغا نستان)) را منحل کردم.

زمانی بود که مجاهدین درصحنۀ سیاسی به حیث قوت ودولت مدار حضور پیدا کردند.رسماً دولت را ازمعاونین رئیس جمهور درغیاب داکترنجیب که هنوز استعفای خودرا رسماً اعلان نکرده بود تسلیم گردیدند.

این انقلاب نه بلکه کودتای«سیا»ازموقف رنگ سبز((درمقابل رنگ آبی بود))

تمامی عزت وآب روی  دولت جمهوری افغا نستان درهمان موقع فروخته شد که نواز شریف ((چک ناچیزدالری)) برای حضرت صبتعت الله مجددی تقدیم داشت.

والترلپمن محقق امریکایی می نویسد:یک ملت وقتی دارای امنیت است که درصورت اجتناب از جنگ بتواند ارزشهای اساسی خودرا حفظ کند ودرصورت لزوم اقدام به حمله نماید. درآن زمان اوضاع سیاسی ونظامی افغا نستان به گونۀ امروزآتش جنگ درگلخن((سرد))شرق وغرب شعله وربود.  درهمان وقت بود که مسیر جنگ رویا رویی قدرتهای اتومی ازحالت مقبله  ظاهراًدرمسیررقابت مشروع گرایش پیدا کرد.ازآسمان سیاه دود جنگ وخون درسرزمین ما((افغانستان)) روان مصالحۀ ملی برزمین مستعد به تکامل اخلاق وانسانیت باریدن گرفت.

درین فضابود که صاحب نظران وتحلیل گران((ارمان گرایان،اصول گرایان واثبات گرایان،)) درتطبیق اهداف درجادۀ اختلافات مصروف نگه کرد.اصل به فرع کشانیده شد وفرع جایگزین اصل قرارگرفت.

عدۀ زیرعنوان تاجک به شمال رفت

وعدۀ دیگربه جنوب زیرعنوان پشتون

جهان انسانیت وفضایل اخلاقی شد کن فیکون.

هم ابه رفت هم دبه وهم ریش از کله

اثبات گرایان به جای خود ماندند

تخم های اصیل را برای آینده  درزمین شاندند

اصول گرایان:راه انکشاف را ازلای تحلیل مشخص از اوضاع مشخص به تحلیل می گرفتند. به اصل مفهوم مصالحه صحه می گذا شتند. وتعریف میر کردند: امنیت یعنی «سنتز»عبارت است ازجنگ«تز»وصلح«انتی تز» صلح پایدار ضامن تأمین امنیت است. ولوطرف جنگ هرکسی باشد.

جنگ است که هزار یک نوع نا امنی راببار می آورد.

اصول گرایان«مورگنتاوکار»:قدرت ومنافع ملی مبنای اصلی حاکم برروابط  کشورها را تشکیل میدهد.

 بلی شرایط بین المللی همراه بارقابتها ونزاعها است که اصول گرایان را معتقد به این امرمیسازد. که بگویند ارمان گراه ها بدون آنکه برای تطبیق هدف توجۀ ازتحلیل مشخص از اوضاع مشخص داشته باشند. صلح را برهم میزنند.

 اصول گرایان: مانند مورگنتا،بول ووالتز دولتها تنها بازیگران عرصه جهانی هستند که درپی منافع ملی می باشند از این رو امنیت ملی نیزدرارتباط مستقیم باقدرت این بازیگران قرار دارد.

آرمان گراها: همچون رابرت کوهن،نای وبورتن براین عقیده اندکه قوام حیات بین المللی برپایه صلح می باشد.ازاین رو موضوع اصلی امنیت ملی باتحصیل رضایت عامه ازطریق برآوردشدن نیازهای مختلف ودموکراتیزه شدن نظام بین الملل ممکن است.

(( اصول گرایان جستجوی امنیت رادرسایه کسب قدرت دانسته ودرواقع معتقدند که برای دستیابی به امنیت بایدقدرت راآنچنان افزودتا تهدیدات مقابل،قادر به ایجادناامنی نگردند.آرمان گرایان نیزبرای جستجوی امنیت درپناه صلح به نظریه سازیهایی برای قدرتمندشدن مجامع بین المللی پرداخته اند.))

ازنظر اصول گرایان: قدرت امری ضروری برای تامین منافع دولتها تلقی می شودوبه عبارتی ازدیدگاه آنان امنیت به عنوان یکی ازمشتقات قدرت تلقی می گردد.جهان را به دلیل افزایش بازیگران،پراز درگیری وکشمکش پیش بینی می کنندومعتقدند که هرج ومرج ویژگی محیط بین المللی است.

بطور کلی می توان گفت از نظراصول گرایان سیاست بین المللی بر مبنای یک کشمکش بر سر قدرت استوار است ودر سایه قدرت است که امنیت بوجود می آید وقدرت به عنوان وسیله ای برای تامین و افزایش منافع دولتها و حفظ برتری آنها بسیار اساسی تلقی می شود،و جنگ در نظریات آنان ابزاری برای حفظ موازنه قدرت محسوب می شود.

 اما آرمان گرایان امنیت را حاصل صلح می دانندومعتقدند که در سایه صلح پایدار ما شاهد تامین امنیت خواهیم بود.

امنیت ملی ازدیدگاه مثبت گرایان:

اثبات گرایان معتقدند که دانش تنها ازطریق تجربه و حس بدست می آید. حقایق وایده های پیچیده درمورد دنیا ازاختلاط نظرات ساده تربدست آمده اند،پس به نوعی مسائل پیچیده،درنهایت می توانندبه اجزای ایده های ساده ترکه ازطریق تجارب حسی کسب شده اند بازگشت نمایند.

((اسموک وهارمن می گویند:فقدان تصورگسترده ازامکان وقوع صلح مهم ترین مانع درپیشرفت علمی وتحقق اهداف اثبات گرایان است))

آنها معتقدندکه اگرمردم بیشتری به امکان وجودصلح واقعی معتقدباشند احتمال برقراری صلح خودبه خود بیشترخواهد شد،زیرادرنظرآنها اعتقادات وساختارهای اجتماعی به مراتب مهمترازمسائل ژئوپلتیک هستند.

الکساندروندت نیزمعتقداست((که هیچ واقعیت مستقلی برای بی نظمی بین المللی وجودندارد بلکه بی نظمی چیزی است که حکومتها آن رابه وجودمی آورند.))

 نظرات اثباتیه می پنداردکه پدیده های امنیتی وبین المللی برپایه های مادی استواربوده ونیازبه تفاسیرمادی دارند.امنیت راعینی وقابل کشف وباروشهای عقلانی وباتجربه قابل تفسیروتبیین می پندارند.

کنون دستم به الو نمی رسد آلو ترش است.

همین کــلاه است همیـــن  لشکر

همـــان پالان است همـــان خـــــر

تعویض خر جادارد که بگوییم

همان کلاه باشد همان طاق ظفر

آزادی خواهان وفرزندان صدیق وطن!

برای اینکه ملامت تاریخ نباشی چه باید بکنی؟

به شما خطا ب مینمایم.خائنان وویران گران وطن را به هرجامۀ که خرامان کرده میگردند وهکت می کنند که هنوزرهبرهستند. خودرا وتمامی جرایم اخلاقی وانسانی خودرا درپناه زبان مذهب، قوم، سمت، ملیت پنهان کرده اند،بشناسید وسنگ باران نمایید.

همه«متولدین افغانستان»دست برادری وفاق ملی را به سوی همدیگردراز نمایید،متحدانه کشورتان ازبحر جوشان خروشان وحشت جهان سرمایه که قادربه کنترول آن نیست.نجات بدهید ورنه امروززمانی است که به تاریخ سپرده میشود.

ماوشما ملامت تاریخ.

           با احترام«خوشه چین»

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت