نویسنده :  مهرالدین مشید

 

پاکستان در حمایت از تروریزم منافع استراتتژیک و حیاتی خود را دنبال میکند

کشوری که بعد از سیصد سال حاکمیت استعماری انگلیس  از بدنهٔ نیم قارهٔ هند به مثابهٔ نوزاد بیمار و چندین قلو تولد یافت و اکنون به نام پاکستان یاد میشود . اين کشور به ظاهر اسلامی در سال 1948 با تلاش های خستگی ناپذیر مردانی  چون علامه اقبال لاهوری، شاه ولي الله، مجدد الف ثاني، خواجه نظام الدين اوليا، سيداسماعيل شهيد، اورنگ ذيب عالمگير و هزاران نفر ديگر ايجاد گردید.  اگرچه اينها كساني بودند كه پايه گذار احياي تفكر اسلامي بوده و به عنوان منبع الهام در تمامي نهضت هاي اجتماعي و ديني قرن نوزدهم و بيستم مطرح بوده اند؛ اما زمامداران این کشور بدون ارجگذاری به اندیشه های بنیانگذاران پاکستان راهٔ نظامی را در پیش گرفته و آرزو دارند تا نقش ژاندارم را در منطقه داشته باشند.

پاکستان تا کنون سه بار با هند بر سر کشمیر جنگیده و در سال ۱۹۷۳ به دو کشور پاکستان شرقی ( بنگله دیش) و پاکستان غربی تجزیه شد . این کشور دارای ۶۰۰ هزار سرباز و مجهز با سلاح اتومی بوده و دارای راکت های بورد دور و متوسط نیز است . پاکستان یگانه کشوری در خانوادهٔ کشور های مستقل جهان است که هویت تاریخی نداشته٬ در بحران بی  هویتی دست٬ پازده و از این ناحیه سخت رنج می برد و بخش عظیمی از درگیریهای او با هند و افغانستان حتا ایران ناشی از این بحران است  ؛ گرچه اقبال لاهوری رهبر مسلم لیگ در نشستی در  سال ۱۹۳۵ خواهان کشوری مستقل به نام پاکستان گردید . وی با این گزینش خواست تا به این سرزمین بی نام و نشان هویت تاریخی بدهد و  جایگاهٔ آنرا در میان کشور های مستقل اسلامی تثبیت نماید ؛ اما با تاسف که او نمیدانست ٬ این کودک بیمار و اسیر حتا اگر آزاد هم شود ٬ زمامدارن آن توانایی و ظرفیت حرمت گذاشتن بر حریم مقدس پاکستان را نخواهند داشت و هر گز تصور نکرده بود که این نام بی مسمایی برای یک کشوری است که سرنوشتش را در طول تاریخ نظامیان پنجابی قربانی اهداف هژمونیستی و غارتگرانهٔ خود قرار خواهند داد . اقبال با منتهای حسن نظر طوری اندیشیده بود که وارثان فردای کشوری به نام پاکستان صاحبات اصلی این سرزمین خواهند بود که قرآنکریم آنان را بنده گان صالح خداوند خوانده است ؛ البته با این تعبیر که در آینده فرزندان پاک نژادی مدافع و حامی سرزمین های پراگنده یی به نام پاکستان خواهند شد و این سرزمین پارچه پارچه و متشکل از ملیت های مختلف را در محور پاک و مقدسی گرد هم خواهند آورد که در حریم مقدس آن هویت های پنجابی ٬ بهاری ٬ سندی ٬ بلوچی  و پشتونی به مقام شناخت دقیق از یکدیگر رسیده و با حفظ منافع ملیتی هویت ملی خود را در لباس زیبا و پاک اسلامی در خواهند یافت ؛گرچه اقبال  درست نمیدانست که این سرزمین بعد از آزادی چه سرنوشت ملی را در ساختار ملیتی پیچیدهٔ خود  دارا خواهد بود ؛ زیرا در آنزمان بلوچ ها و پشتون های سرحد هر کدام خواهان استقلال بودند .  چنانکه بلوچ ها در آنزمان بر اساس قرار دادی با انگلیس ها دارای خود مختاری بودند و حتا تا امروز خط دیورند را قبول ندارند . مدعی اند که بلوچ ها بحیث یک طرف در عقد قرار داد دیورند میان افغاانستان و پاکستان قرار نداشت . چنانکه میر آزاد خان   بلوچ  سکرتر جنرال شعبهٔ دولت بلوچستان در حال تبعید مقیم اوریشلیم  اسراییل در مقاله یی « بلوچستان » را از حدود بیش ار ۱۸۰ سال از ۱۸۳۸ معاهدهٔ سه جانبهٔ‌ لاهور میان شاه شجاع و رنجیت سنگه حاکم مقتدر پنجاب  و مکناتن و تجاوز اول انگلیس تا ۱۹۴۸ برابر به یورش محمد علی جناح  منطقه یی مستقل میداند  . وی می گوید که معاهدهٔ سه جانبهٔ لاهور بدون موافقت مهراب خان حکمران بلوچستان مرحوم مهراب خان وهم معاهدهٔ دیورند  بدون اجازهٔ میر خدا داد خان حکمران بلوچستان به امضا رسیده ٬ غیر قانونی هستند .

در بخشی از این مقاله آمده است که در اگست ۱۹۴۷ دولت هند بریتانیایی ادارهٔ بلوچستان را به عالی  جناب  میر احمد خان که عهده دار قلات بود ٬ سپرد . جناح ادارهٔ‌ بلوچستان را زیر حاکمیت میر احمد خان مذکور امضا کرد و میر احمد خان بلا فاصله اعلام استقلال کرد و در ۱۳ اگست نیویارک تایمز نقشه بلوچستان مستقل را نشر نمود . (۴) در ۱۵ اگست ۱۹۴۷ میراحمد خان اجتماع بزرگی را در قلات تشکیل و استقلال کامل بلوچستان را اعلام نمود . مجلس علیا و سفلی بلوچستان را تشکیل نمود . هر دو مجلس تقاضای پاکستان رامبنی بر پیوستن بلوچستان به پاکستان رد کردند . در ۱۵ اگست  ۱۹۴۸ دولت مستقل بلوچستان مورد حملهٔ جناح قرار گرفت ٬ مجلس قانونگذاری را منحل و رهبری دولت بلوچستان را زندانی نمود . (۱)

بلوچ ها از آن به بعدهم  آرام ننشسته و به مبارزهٔ‌  خود بر ضد جرنیل های پاکستانی ادامه دادند و در این راه قربانی های زیادی را متحمل شده اند . چنانکه نظامیان پنجابی بکدی رهبر بلوچ ها را بصورت مرموزی به قتل رسانید و هر  روز دهها بلوچ آزادی خواهٔ دیگر بلوچ را کشته و دههای دیگر را روانهٔ زندان مینمایند . سیاست های حمایتی امریکا از نظامیان پاکستان برای سرکوب بلوچ ها سبب شده که آنان روحیهٔ ضد امریکایی داشته با شند . چنانکه میر علی کانسی بلوچ در سال ۱۹۹۳ دو عضو سیا را در قرارگاهٔ مرکزی سیا در مکلین ویرجنیاکشت و ۳ تن را زخمی گردانید . وی از امریکا به پاکستان فرار کرد . امریکا بر سر او جایزه تعیین کرده بود و درسپتمبر ۱۹۹۷ استخبارات پاکستان او را در بدل پول به امریکایی ها تسلیم کرد . بعد از این رویداد یک قاضی امریکایی همچو معامله های پولی را رد کرده و گفت که هرگاه برای پاکستانی ها پول داده شود ٬ حاضر خواهند شد تا مادر خود را نیز برای امریکایی ها تحویل کنند .  نگاهٔ گوشه چسم پرلطف امریکایی ها نسبت به نظامیان پاکستان سبب شده تا بلوچ ها نسبت به هند مخالف نظامیان پنجابی دلگرمی داشته و تا حدودی مورد لطف هندوستان قرار دارند .  از سویی دیگر عبد الغفار خان مبارز بزرگ نیم  قارهٔ  هند با صراحت ، متمایل به پیوستن به هند بود، نه افغانستان. حتا مشورهٔ  جواهر لعل نهرو را برای اعلام پیوستن به افغانستان قبول نکرد. داکتر خان برادر بزرگش که مدتی رییس حکومت ایالتی بود، به صراحت به نهرو نوشت که: «ماهیچگاه حاضر به پیوستن به افغانستان نبوده‌ایم. دولت افغانستان فقط می‌خواهد از اوضاع به‌وجود آمده، به نفع خویش استفاده کند.» (۲) در حالی که از تمایل شدیدش برای پیوستن با هند هرگر نکاست و  اما در هنگام مرگ برای خانودهٔ خود نصیحت کرد که جنازه اش را در جلال آباد دفن کنند . هنوز این راز سر به مهر را کس نمیداند که آیا او بنا بر تعلق خاطری دست به این کار زد که سالهای زیادی را بصورت تبعید در افغانستان سپری نموده بود یا با این حرکت خواست ٬ طوری وانمود کند که نه تنها قصد پیوستن آن سوی دیورند چه که آرزوی پیوستن این سوی دیورند را نیز با هند بر سر داشت .

گرچه در جرگه‌ٔ بزرگ    «بنو»، تمام رهبران ملی و مذهبی سرحد فیصله صادر کردند که: « نه هند می‌خواهند، نه پاکستان نه افغانستان، بلکه جمهوری بر بنای اسلامی می‌خواهند.» ؛ اما در انتخابات ماه جون 1947 م به نفع پاکستان رأی دادند. در این انتخابات تنها ۲۸۰۰ تن به نفع داعیه غفار خان برای پیوستن به هند رای دادند . در جرگه‌ٔ بزرگی که در سال 1949م به نام پشتونستان در کابل تشکیل شد، اشتراک‌ کنندگان پشتون و بلوچ با صدور قطعنامه یی، با پیوستن به افغانستان مخالفت کردند. در جرگهٔ  بزرگ جلال آباد (1949م) نیز روی استقلال خود پافشاری و آجندای مجلس مبنی بر پیوستن خود به افغانستان را رد کرده‌اند. مقاله‌ٔ تحلیلی سال 1963  خان عبدالولی خان پس از برگشت از سفر کابل نیز بصورت صریح باز گو کنندهٔ عدم تمایل او برای پیوستن به افغانستان است .

بعد از جدایی پاکستان در سال ۱۹۷۳پشتون های ماورای سرحد به قانون اساسی رای داده و در تشکیلات صوبه یی پاکستان صوبه سرحد و بلوچستان را پذیرا شده و حتا اصراری بر گذاشتن نام پشتونستان نکردند . دو حزب ناسیونالیست خان ولی خان کابینهٔ‌ بلوچستان و با جمعیت العلمای اسلام کابینهٔ ایتلافی را در  صوبه سرحد تشکیل داد . (۳)

بعید نیست که دهن کجی های خان ولی در برابر حاکمان پنجابی ماهٔ عسلی بیش نبوده و اسم بدون مسمای خیبر پشونخواه نتواند از عطش استقلال طلبی پشتون های سرحد در برابر استعمار پنجابی ها چیزی بکاهد و دیر یا زود شعلهٔ خشم آنان بر ضد پنجابی ها مشتعل خواهد گردید. احتمال زیاد میرود که طالبان پاکستانی این دست پرورده های آی اس آی روزی از خواست های کلان خود پایین آیند و به سرزمین مستقل سرحد بسنده کرده و از مبارزات خود بر ضد پنجابی ها دست بردارند ؛ گرچه اکنون فریادی از استقلال طلبی در برابر حاکمان پنجابی به گوش نمی رسد . به قول معروف ساحل در آنجا ها آرام است و اما بلوچ ها برای آزادی خود در برابر نظامیان پنجابی میرزمند ؛ زیرا این ها میدانند که پنجابی ها بر اساس

  طرح   « ون یونت»  (۴)‌ پشتون ها را بخاطر منابع سرشار آبی و برق ٬ بلوچ ها را بخاطر معادن سرشار گاز و سندی ها را بخاطر کشتزار های حاصل خیز آن خواهانند تا از این منابع سرشار برای آبادانی پنجاب بهر ببرند . چنانکه اکنون بصورت عموم فابریکه های تولیدی و صنعتی بزرگ پاکستان در لاهور و سایر شهر های پنجاب قرار دارند .

از سویی هم مخالفت خاموش سندی ها بویژه مخالفت حزب مهاجر قومی کراچی را نمی توان در برابر نظامیان پنجابی به هیچ گرفت . این ها به گونه یی خود را تحت بهره کشی پنجابی ها دیده و برای رهایی از یوع اسارت آنان در تلاش هستند . تشدید تضاد های قومی بویژه میان سندی های مهاجر و پشتون ها در کراچی بازگو کنندهٔ اختلافات شدید قومی و نوعی بجزیهٔ قومی را نشان میدهد . چنانکه  ذوالفقار میرزا یکی از رهبران پشتون ها در کراچی می گوید که الطاف حسین رهبر حزب قومی مهاجر می گوید آنان پشتون ها را می کشند . این رخداد ها هر لحظه خطر تجزیهٔ پاکستان را نزدیک تر میسازد .

از اظهارات وزیر ارشدی (۵) که چندی پیش بخاطر اعتراض در برابر سیاستهای پاکستان از وظیفهٔ حزبی و دولتی خود استعفا داد٬ به خوبی می توان به عمق اختلافات قومی و هویت شکنندهٔ ملی در این کشور پی برد . وی بعد از آنکه اتهامات سنگینی را بر الطاف حسین و رحمان ملک وزیردخلهٔ پاکستان وارد کرده و افزود٬ الطاف حسین برای او گفت که امریکا در صدد تجزیهٔ پاکستان بوده و حسین را در این برنامه همکار امریکا خوانده است.   

اکنون پاکستان شاهد یک تشنج درونی به ظاهر نرم است که بزودی این کشور را به سوی آشوب بزرگ خواهد برد . تضاد های قومی در محور تفوق طلبی پنجابی ها از دیر زمانی در داخل این کشور روی هم رسوب کرده و سیاست های حاکمان پنجابی با در دست داشتن اردوی این کشور هر لحظه بر آن بیشتر دامن میزند . در برابر توفان فزایندهٔ‌ آن احزاب مذهبی این کشور هم توان مقابله را ندارند تا با عنوان کردن داعیهٔ اسلامی حاکمیت پنجابی ها را بر پشتون ها ٬ سندی ها  و بلوچ ها توجیه کنند ؛  زیرا اقوام تحت ستم پاکستان میدانند که احزاب اسلامی این کشور بصورت عموم بر ضد مردم پاکستان در تبانی با اردوی آن قرار دارند . این مردم هیچگاهی فریب کرشمه های اسلام نمایانهٔ مولانا فضل رحمان ها ٬ مولانا نورانی ها ٬ مولانا سمع الحق ها ٬ مولانا فقیر ٬ مولانا فضل الله و ... را نخواهند خورد و تنهای سیاهی لشکری از عمال استخبارات پنجابی ها اند که زیر نام طالب قربانی عشوه های کذایی آنان می شوند .

نظامیان پنجابی از مبارزه با تروریزم دوکانی برای خود ساخته اند و هر روز به بهانه های گوناگون گاو سیا ( امریکا ) را میدوشند . بخشی از این پول ها را به تاراج برده و بخشی را هم زیر نام مبارزه با تروریزم صرف تهیهٔ تجهیزات و اکمالات  طالبان می  کنند . شاید نظامیان پنجابی به یک سلسله کمک هایی برای طالبان بویژه شبکهٔ حقانی و سایر شبکه های طالبانی در این کشور دل بسته و از عواقب خطر بعدی احساس آرامش کنند ؛ اما از این غافل اند که اکنون گروههای زیادی زیر نام طالب از وزیرستان شمالی تا کرم و خیبر ایجنسی و کویته فعال هستند و هر کدام منابع خاص مالی و تسلیحاتی‌ دارند . شماری ها به ایران ٬ شماری به سعودی ٬ شماری به امریکا ٬ شماری به انگلیس٬ شماری به امارات٬ شماری به روسیه ٬ شماری به چین و به همین گونه به کشور های مختلف دیگر وابسته هستند . هر کدام این کشور ها اهداف خاصی را در قبال حمایت از طالبان به پیش می برند که در این میان طالبان تحت حمایت امریکا (۶) و بریتانیا خطرناکتر از هر کدام خواهد بود؛ گرچه این را هم نمی توان از نظر دور داشت که شماری از این کشور ها به گونه یی همدست امریکا و انگلیس بوده و طرح های تجزیه طلبانه را در سطح منطقه دارند که پاکستان در این راستا آسیب پذیر ترین کشور خواهد بود؛ زیرا پاکستان نسبت هر کشوری در دنیا دامنگیر بحران هویتی بوده و ساختار های هویتی آن شکننده تر است ؛ گرچه پنجابی ها می خواهند تا از نیروی طالبان بحیث وسیلهٔ سرکوب و ژاندارم گروهی برای سرکوب پشتون ها ٬ بلوچ ها ٬ سندی ها و ... استفاده کنند و با عنوان کردن مخالفت با هندوییزم جریان ها و احساسات اقوام زیر ستم  را تحت پوشش دین پنهان کنند . بدین وسیله صلاح ملیتی و خواست های مشروع اقوام تحت ستم را قربانی دشمنی با هند نمایند ؛ اما این حربه به زودی زنگین خواهد شد . دانه های نفاق برخاسته از کشت نظامیان پنجابی یکی پی دیگر به بار و برگ خواهد نشست ٬ دامن گیر پنجابی ها شده ٬ از سویی بمب های پنهان شدهٔ طالب امریکایی و بریتانیایی یک باره منفجر گردد و بالاخره پاکستان را پارچه پارچه بسازد . پارچه پارچه شدن کشوری دارای اقوام گوناگون و خیلی نامتجانس مانند پاکستان که عمر آن بیشتر از ۶۴  سال نیست ٬ آنقدر دشوار نیست . این کشور نه از بتهٔ‌  آزمایش جنگ های میهنی مستقل بیرون بدر شده و نه احساسات مردمی در این کشور رنگ ملی را بخود گرفته است. بخشی از درگیری های پاکستان با هند نوعی ابراز و اثبات هویت ا ست . از همین رو است که قدرت های بزرگ مانند امریکا در اولین گام به تجزیهٔ آن خواهد پرداخت ؛ زیرا ساختار هویتی در این کشور شکننده تر از هر کشوری است . در آنزمان نظامیان پنجابی با چشمانی شگفت زده رویای توطیهٔ انگلیسی و امریکایی را برای  تجزیهٔ افغانستان با خود در گور خواهند برد.

پاکستان با توجه به شکننده گی های جغرفیایی و قومی خود خیلی نگران است تا مانند گذشته شکار هندوستان نگردد  و بنگال های شرقی ٬ شمالی و جنوبی را از آن بوجود نیاورد. حمایتش از گروههای تروریستی نیل به اهداف عمق استراتتژیک در افغانستان است تا در جنگ آینده در هند از ارتفاعات کوهستان های شرقی کشور هند را مورد حمله قرار بدهد . شکی نیست که حمایت آشکار او از حقانی ها و سایر گروههای طالبانی ریشه در این هدف دارد . برای به قوام رسیدن چنین هدفی جنگ در افغانستان را دامن می زند تا باشد که روزی بوسیلهٔ گروههای مانند حقانی از خاک افغانستان هند را هدف گیری نماید . نظامیان و سیاستمدارن پاکستان این نیات خود را پنهان کرده هم نمی توانند . چنانکه مشرف در گفت و گو با روزنامهٔ دیلی میل (۷)چاپ لندن در ویلایش در این شهر گفت : گروهٔ‌ حقانی به پاکستان کمک میکند .  بر پاکستان است تا بصورت مستقیم در مورد منافع خود صحبت کند . در مورد این که چرا پاکستان بر ضد شبکهٔ‌حقانی عملیات نمیکند  و در مورد دخالت پیدا شدن اسامه٬ دلیلش همین است . وی  میگوید ٬ کرزی آلهٔ دست هندی ها است . وی برای هندی ها اجازه داد ه است تا هر چه می خواهند د رافغانستان انجام  بدهند .

پاکستان نه تنها به  هدف بهره برداری های نظامی و سیاسی از تندروان اسلامی استفاده میکند؛ بلکه این ها منبعی برای تقویهٔ منابع مالی و اقتصادی پاکستان نیز است . کمک های ملیارددالری امریکا در سال به این کشور و سرازیر شدن ملیون ها دالر از کشورهای خلیج بویژه امارات عربی عربستان سعودی و سایر کشورها مانند چشمه های مالی اند که بنیاد مالی پاکستان را تقویه و اقتصاد آنرا رشد میدهد . 

منابع و یادداشت ها :

 

۱ - در ۱۳ اگست نیویارک تایمز نقشه بلوچستان مستقل را نشر نمود . (۴) در ۱۵ اگست ۱۹۴۷ میراحمد خان اجتماع بزرگی را در قلات تشکیل و استقلال کامل بلوچستان را اعلام نمود . مجلس علیا و سفلی بلوچستان را تشکیل نمود . هر دو مجلس تقاضای پاکستان رامبنی بر پیوستن بلوچستان به پاکستان رد کردند . در ۱۵ اگست  ۱۹۴۸ دولت مستقل بلوچستان مورد حملهٔ جناح قرار گرفت ٬ مجلس قانونگذاری را منحل و رهبری دولت بلوچستان را زندانی نمود . (۵

در جای دیگر نوشته که در تمام دورهٔ زمامداری انگلیس بر هند بلوچستان هیچگاهی به تصرف کامل بریتانیا در نیامده و تنها معاهده های تجارتی میان هند بریتانیایی و بلوچستان به امضا رسیده است . هیچ کدام از این اسناد برای انگلیس ها اجازه  نمیداد که انگلیس بدون اجازهٔ  حکمران های بلوچستان مرز های بلوچستان را با افغانستان تقسیم نماید . در حالیکه معاهدهٔ دیورند در ۱۸۹۳ مرز های سه حاکمیت هند بریتانیایی ٬ بلوچستان و افغانستان را تعیین نمود  . (۶) پشتونستان خواهی ... ٬ ماندگار٬شمارهٔ۵۹۱ ٬ ۱۳ جون ۴ – مجلهٔ دو هفتگی شورای متحد ملی افغانستان ٬  ص ۵۷ ٬ شمارهٔ پنجم سال ۱۳۸۷ خورشیدی کابل

۵ – همان اثر ٬ مقالهٔ میر آزاد خان ٬ ترجمهٔ داکتر مهدی ٬ ص ۵۷

۶ – همان اثر ٬ ص ۵۷  و ۵۸

۲ -  به استناد صفحه 42      ۳۴         کتاب «ما و پاکستان»

۳ - پشتونستان خواهی ... ٬ ماندگار ٬ شمارهٔ ۵۸۰ ٬ ۲۹می ؛ مرحوم غبار ٬ افغانستان در مسیر تاریخ

۴ - در صفحۀ دوم  کتاب غفارخان   عنوانی زیرنام "ولی ون یونت " آمده است : پاکستان شرقی و غربی با داشتن زبان و ادارۀ مختلف دشواری هاییرا برای پاکستان (پنجابی)ها خلق کرده است . این دو مانند دو بال پاکستان است که دهها میل با هند مرز مشترک دارند . با توجه دشواری های چغرافیایی و اداری این دو بال دشواری های حل ناپذیری را برای پاکستان بوجود آورده  اند . در این سند افروده شده این در حالی است که پاکستان شرقی با نفوذ فراوان در آمد کم و پاکستان غربی با نفوذ کم منابع فراوان طبیعی دارد  که باید از برق پشتون ها ، معادن بلوچ ها و کشتزار های حاصل خیز سندی ها به نفع پنجاب استفاده شود . خدمتگار ، شمارۀ 267 ، اول فبروری

۵ - ویسا ٬ شمارهٔ۱۵۵۱ ٬ ۲۹  اگست

۶ - یک سرباز امریکایی چینایی الاصل مسلمان که در اردوی امریکا وظیفه دارد و هم سرگروپ ۱۰۰ تن طالب است . در یاد داشت های خود نوشته است که او در امریکا آموزش های نظامی برای نابودی افغانستان‌ دیده است. وی میگوید که هدف امریکا در افغانستان‌ نابودی امنیت و فرهنگ آن بوده است . امریکا کوشش میکند تا در جای مخفی با طالبان مذاکره نماید ؛زیرا این ملاقات بخاطر طالبانی مهم است که آمریکا آنان را آموزش داده است . وی می گوید که امریکایی ها گفت که بر قوماندان مطیع الله قوماندان امنیهٔ ارزگان و دارای یک کمپنی خصوصی امنیتی  حمله کنید و اما به دلیل نیرومندی مطیع الله بر وی حمله نکردند . وی افزوده است٬ از این که طالبان به اقوام مختلف مربوط هستند ٬ خود را برای امریکایی ها فروخته اند. وی میگوید که امریکا در کنار سلاح و مهمات برای هر طالب ۵۰۰دالر و برای قوماندان آنان ۱۰۰۰ دالر در ماه میدهد . سرنوشت ٬ شمارهٔ۴۳۰ ٬ ۲۹ اگست

چندی پیش حمید گل رییس سابق استخبارات پاکستان و رهبر معنوی طالبان هم از موجودیت سه گونه طالب در وزیرستان سخن گفت که یکی از آنان را طالبان امریکایی خواند که بوسیلهٔ این کشور تمویل  و تجهیز میگردند. 

۷ -  اقتدر ملی ٬ شمارهٔ۴۳۰ ٬ اول اکتوبر

 

 

 


بالا
 
بازگشت