مهرالدین مشید

 

کشتن اسامه کشيدن چراغ سبز پاکستان به امریکا برای بازی تازه با افغانستان

 

با آغاز جهاد افغانستان در دهۀ هشتاد رقابت و نزاع شدیدی  میان کشور هایی شرق وغرب در گرفت که سبب بر انگیخته شدن رویای تسخیر منابع نفتی خلیج فارس و بحیره خزر در محافظه کاران امریکایی گردید .  این رقابت انگیزۀ حمایت از مجاهدین افغانستان را در زمامداران کاخ سفید بوجود آورد .

از گفت و گوی برژنسکی مشاور امنیت ملی وقت امریکا با "نول آبزرواتور" چاپ پاریس آشکار میگردد که سرویس های اطلاعاتی امریکا کمک به مجاهدین افغانستان را شش ماه قبل از از مداخلۀ شوروی آغاز کردند. درواقع د رسال 1979 در زمان جیمی کارتررییس جمهور وقت امریکا  بود که اولین حکم کمک مخفی به مخالفان رژیم هوادار شوروی در کابل به امضا رسید . ؛ گرچه  اسناد به دست آمده از سفارت امریکا در تهران ، ایران  نشان میدهد که امریکا تصورت مخفی  دراپریل 1989 هشت ماه قبل از تهاجم شوروی در پاکستان با نماینده گان مجاهدین درتماس شده بود .

این تحول سبب بهبودی رابطۀ امریکا با پاکستان شد که بعد از سال 1977 بخاطر فعالیت های بین المللی این کشور برای گسترش تولید سلاح اتومی ونقض  حقوق بشر (کشته شدن بوتو ) کمک های خود را به پاکستان   قطع کرده بود . کارتر کمک های اقتصادی خود را برای پاکستان از سر  گرفت و بعد از اسراییل و  مصر به سومین کشور دریافت کنندۀ کمک های امریکا مبدل شد  تا آنکه در زمان رونالد ریگان همکاری ها میان استخبارات پاکستان و امریکا گسترش چشمگیری پیدا کرد . پس از آن سلاح های زیادی از کشور های مصر ،  چین و امریکا محموله های نظامی برای مجاهدین افغانستان سرازیر شد که بوسیلۀ نظامیان پاکستان برای مجاهدین سپرده میشدند .

جهاد افغانستان تمامی نیرو های اسلامی رااز سراسر  جهان عرب و غير عرپ به پاکستان سرازیر نمود . در سراسر  جهان اسلام مانند مصر ، سعودی  مراکزی برای سربازگیری برای  جذب افراد داوطلب تشکیل شد و مپارزان را به پاکستان گسیل میکردند . الجزایر سومین منبع تامین کنندۀ داوطلبان برای جهاد افغانستان بود . طی سالهای دهۀ هشتاد سفارت پاکستان 2500 ویزای خروج برای داوطلبان الجزایری صادرنمود .  دراین سال ها صد ها هزاز داوطلب از سراسر جهان به پاکستان آمدند . ګفته می شود که واحد های جنگجویان اسلامی در پشاور ماهیانه  هر کدام 1500 دالر امریکایی دریافت میکردند .

حامیان جهاد افغانستان فعالیت های سربازگیری را از سراسر جهان به نفع مجاهدین آغاز کردند . چنانکه به گفتۀ کوولی " (١) مرکز پناهنده گان افغان الکیفه" در امريکا به مرکزی برای جلب داوطلبان و جمع آوری کمک های مالی پرای مجاهدین افغان مبدل شده بود که به مرکز الجهاد معروف شد . دو شیخ معروف عبدالله عزام و شیخ عمر عبدالرحمان دو روحانی معروف از جمله مبلغان این مرکز بودند . در این تبلیغات هماهنگی یا استخبارات امریکا داشتند .

شیخ عبدالرحمان به جرم انفجار مرکز سازمان تجارتی جهانی نیویارک درسال 1993 زندانی شد . ایمن الظواهری یکی از مریدان او بود که به این مرکز رفت و آمد داشت  . کوولی به برخی پایگاههای نظامی مانند" فورت برگ" در کارولینای شمالی و مرکز آموزشی به نام "کمپ پری" در ویلیامز برگ در ایالت  ویرجینیا، مراکز آموزشی نیروهای سیا در "هاروی پوینت " در کارولینای شمالی ، "فورت   هیل " د رویر جنیا و "کمپ پیکت " درویرجینیا قرار داشتند . 

بعد ازسال های 1980 جهادگران از سراسر کشور های  اسلامی  بویژه الجزایر ، سعودی ، مصر ، اندونیزیا و از میان جوامع مسلمان امریکا و بریتانیا روانۀ اردوگاههای نظامی درپاکستان شدند . در آنزمان عبدالله عزام نقش مهمی را در رهبری و گسیل داوطلبان به پاکستان بازی میکرد . به گفتۀ "لورنس رایت " عزام  در رشتۀ حقوق از الاظهر مصر سند داکتری  داشت ، برای تدریس دردانشگاۀ سلطان عبدالعزیز در جده رفت و در آنجا با  اسامه بن لادن یکی از دانشجویان آن دانشگاه آشنایی حاصل کرد .

از عبدالله عزام به نام سردار مجاهدین عرب در افغانستان نام برده می شود .

او در سال 1941  در جنین واقع در فلسطین اشغالی به دنیا آمد . در اردن و سوریه درس خواند و از الاهز مصر دوکتورا گرفت . وی در جنگ شش روزۀ عرب و اسراییل در صف داوطلبان اخوان المسلمین شرکت کرد . او که درزمان تحصیلاتش در مصر به این سازمان پیوست و تا زمان وفاتش در سال 1989 به آن وفا دار ماند . عرام   در پوهنتون اردن برای اخوان المسلمین فعالیت میکرد . او در سال 1981 به اساس سفارش اخوان المسلمین بحیث استاد در پوهنتون ملک عبدالعزیز مقرر شد . وی در این پوهنتون با "کمال السنانیری" که مسؤولیت پروندۀ جهاد افغانستان را داشت ، آشنایی حاصل کرد . سنانیری از عزام خواست تا به نماینده گی از اخوان به افغانستان سفر کند تا در آنجا جنگجویان کشور های مصر ، اردن ، سعودی و ... را تنظیم نماید . وی این را پذیرفت و از رییس پوهنتون خواست تا او را بحیث استاد به پوهنتون اسلامی اسلام آباد بفرستد . برای او وظیفه داده شد تا یک سازمان فعالی را از جوانان مسلمان تشکیل بدهد که اعضای آن آمادۀ هر نوع از خودگذری باشند. وی برنامۀ خود را در سال 1981 عملی گردانید .

وی ابتدا در یک موسسۀ خیریۀ عربی کار میکرد و بعد سازمان جدیدی را به نام مکتب خدمات تاسیس نمود . وی در سال 1980 زمینۀ ورود هزاران جوان عرب را به صفوف مجاهدین میسر گردانید و با نشر مجله جهاد کار های گستردۀ فرهنگی  و سیاسی را نیز راه اندازی نمود . وی توانست تا با احیای ذهنیت جنگ صلیبی دیگر کشور های عربی بویژه سعودی را برای اعزام هزاران جوان عربی به صفوف مجاهدین افغان  ترغیب نماید . اسامه از جمله مبارزان عرب بود که زود تر  به صفوف مجاهدان افغان پیوست و چند ماه بعد از تهاجم شوروی در سال 1979 وارد پشاور گردید و در آغاز مهاجرتش به پشاور مجاهدان عرب را از لحاظ لوژیستیکی کمک میکرد و به امر عبدالله عزام خانه های کرایی را برای آنان تهیه و تدارک مینمود . همین خانه ها بودند که بعد ها به نام هایی چون بیت الیمین ، بیت العراقیین ، بیت الالجزایرین و غیره شهرت یافتند که این بیت ها شاخه های القاعده را در یمن ، عراق یعنی دیار رافدین ، الجزایر ، سومالی و غیره کشور های عربی تشکیل دادند .

زمانیکه عبدالله عزام  برای جنگجویان عرب مرکزی را به نام " آشیانۀ شیران" تاسیس کرد  . اسامه دوشادوش او فعالیت های اکمالاتی مبارزان عرب را به پیش می برد . برای اولین بار جنگجویان او که به 120 تن میرسیدند . بصورت عملی در جهاد افغانستان سهم گرفتند . کارشناسان سال های 1984 – 1992 زمان تشکیل القاعده خوانده اند . در این زمان اسامه مرکزی را به نام "ببت الانصار" و عزام دفتری را به نام " مکتب خدمات" در پشاور تاسیس کردند .

اسامه شهزادۀ ثروتمند سعودی بدیل خوبی برای امریکا بود تا از او برای بهره گیری های سیاسی و نظامی خود استفاده کند ؛ زیرا امریکا میدانست که اسامه مرد خاموش و آرام و در ضمن یک مسلمان پرجاذبه است . اسامه هفدمین فرزند از جملۀ 52 فرزند محمد به لادن است . وی در رشتۀ مدیریت تجارت تحصیلات خود را در پوهنتون ملک عبدالعزیز به پایان رسانید . او بعد از پایان تحصیلات خود  در سال 1979 در شرکت پدر خود مسؤولیت هاییرا پذیرا گردید و بعد از وفات پدرش 900 ملیون دالر از پدر به ارث برد  که بخش زیاد آنرا در جهاد افغانستان به مصرف رسانید . وی در سال 1979 به صفوف مبارزان در جهاد افغانستان پیوست . او  در سال 1984 با همکاری نزدیک عبدالله عزام سازمان فرهنگی  "مرکز خدمات" را در پشاور پیریزی کرد که هدفش دعوت اسلامی بود و در کنار آن یک مرکز نظامی را به نام "الفاروق" بنیانگذاری نمود که مجاهدین عرب ، پاکستان  و افغان را تمویل مینمود . اسامه برای تشکیل سازمان القاعده از سال 1981 کار را آغاز کرد که زمان تشکیل القاعده را میان سال های 1981تا 1984 تلقی شده است  و اما سازمان القاعده بصورت علنی در سال 1988 تشکیل گردید  .

په ګفتۀ احمد رشید اسامه  که تحصيلات خود را  در دانشگاههای "هارورد و ویل" امریکا په پایان رسانده بود  ادعا دارد  که  شاهزاده ترکی الفیصل با مواقفت امریکا اسامه را برای رهبری   جهاد افغانستان برگزید . او طی دوسال  جهت اخذ کمک ها سفر های متعددی به سعودی نمود  و در سال 1982 تصمیم گرفت درپیشاور مستقر گردد .

 اسامه که در ابتدا در سازمان عبدالله عزام زیر نام "مکتب خدمات اسلام " کار میکرد و بعد گروۀ انصار را در پشاور تاسیس کرد . وی بعد از شهادت عبدالله عزام با ایمن الظواهری پیوست و جنبش "القاعده" را بوجود آورد .  اسامه رابطۀ نزدیکی با مدارس دیوبندی و گروههای سلفی اسلامی در پاکستان پیدا کرد و از این مدارس بحیث مراکز سربازگیری استفاده میکرد ؛ گرچند از لحاظ فکری فاصلۀ زیادی میان عرب های سلفی و دیوبندی های حنفی موجود است که این نزدیکی بیشتر رنگ سیاسی داست تا رنگ مذهبی . اسامه  برای حمایت از جهاد افغانستان با همکاری و هماهنگی با   "سیا" سفر های زیادی به کشور های جهان نمود و در تمامی تظاهرات در امریکا بر ضد تجاوز شوروی حضور می یافت .

اسامه روحیۀ انقلابی داشت و شعار مبارزاتی او  تنها جهاد  و تفنگ بود ، نه مذاکره ، نه کنفرانس  و نه گفت وگو . او در همکاری نزدیک با سازمان های بین المللی طیف راست اسلامی ، مانند : اخوان المسلمین مصر ، اتحادیۀ جهانی مسلمانان ،  جماعت تبلیغی که به مثابۀ سازمان های فرستندۀ مبارزان اسلامی عمل میکردند،  نقش سازنده یی در بسیج نیرو های جهادی و سربازگیری از سراسر کشور های اسلامی داشت . سازمان های یاد شده هر کدام  مرکزی در پاکستان داشتند . این فداییان بودند که کار زار مبارزه را بر ضد مهاجمین شوروی و مزدوران شان را گرمتر کردند . این مبارزین به شیوۀ خاصی تحت آموزش گرفته میشدند . به گفتۀ "کوولی" (2) برای شش هفته این مبارزین  تحت آموزش های خاص قرار میگرفتند . در این مدت از آموزش های نظامی برای آنان سخن گفته نمیشد و از جهاد و تجاوز شوروی هم چیزی برای آنان گفته نمیشد . پس از آن برای آنان مطرح می گردید .

در این هنگام افسران سرویس های اطلاعاتی امریکا و پاکستان به مثابۀ مفتی ها عمل کرده و تنها از موقعیت و فرصت برخورداری طلاب از آموزش های نظامی سخن می زدند وبس  . نویسندۀ کتاب "  طالبان" بین سال های 1982 – 1992 می گوید دراین مدت 35000 اسلامگرای تند رو از 43 کشور دوشادوش مجاهدین ماشۀ تفنگ ها  را می فشردند .

اسامه که مراکز دینی بویژه مدارس مذهبی را محل مشروعی برای سربازگیری میدانست ، رابطۀ نزدیکی را با آنان برقرار نمود و استخبارات امریکا به عنوان همنوایی با اسامه و هم با توجه به حساسیت موضوع و دخیل شدن در عمق مسایل جهادی  روابط نزدیکی را با مدارس دیوبندی در پاکستان برقرار کرد. چنانکه دیلیپ هیرو روزنامه نگار هندی (٣)  نوسته است که سیا انقلاب اسلامی در افغانستان را پیش در آمدی بر انقلاب های اسلامی در کشور های که اکثریت جمعیت آنها مسلمان هستند ، تلقی میکرد . مدارس دیوبندی در سال های دهۀ  هشتاد داوطلبان را از آسیای میانه فراخوانده  و تمامی مصارف آنان را می پرداختند .

 احمد رشيد (٤) از زبان دگروال یوسف که 4 سال مسؤولیت بخش مربوط به افغانستان را داشت ، نقل قول کرده که او می گوید : طی 4 سال در حدود هشتادهزار مجاهد آموزش دیدند .  در  حدود 35 هزار مسلمان افراطی از 43  کشور اسلامی از 1982 تا 1992 در کنار مجاهدین افغان جنگیدند . از زمان خروج نیرو های شوروی در سال 1989 تا سقوط نجیب در سال 1992 در حدود 2500 داوطلب دیگر در این مراکز آموزش دیدند.. سرمایه گذاری سیا در سال 1984 برای مجاهدین به 250 ملیون دالر و در سال 1986 به 470 ملیون دالر و در سال 1987 به 630 ملیون دالر رسید . بنا به گزارش "چارلزفریمن " که سفیر امریکا در چین بود ، از سال  1981 تا 1984 چین به ارزش 600 ملیون دالر اسلحه به افغانستان فرستاد . "ویلیام کیسی" مدیر سیا نه تنها سرمایه گذاری برای جنگ افغانستان را توسعه داد ؛ بلکه هدف های جا طلبانۀ خود را نیز گسترش داد که سبب ورود استنگر به جنگ افغانستان گردید . با رسیدن این سلاح به مجاهدین ضربات مهلکی بر ارتش سرخ وارد کردند

 اسامه توانست تا پایگاۀ نظامی را به کمک الجهاد مصر در جاجی ولایت پکتیا تاسیس کند . از سال 1986 تا 1992 در حدود 40 هزار جنگجویان عرب وارد افغانستان شدند. به اساس گزارش نشریۀ القدس لندن از جمله این ها 2000 از سعودی ، 5000  از یمن ، 4000 از مصر ، 2000 از الجزایر و به همین گونه شماری هم از کشور های لیبیا ، متحدۀ امارات عربی ، عراق ، سوریه ، لبنان  ، موریتانیا و سومالیا آمده بودند . هزاران پاکستانی هم در جهاد افغانستان سهم گرفتند . از سال 1988 فکر توسعۀ جهاد مطرح گردید . گروۀ القاعده در اصل بعد از شهادت عزام در سال 1988 بوجود آمد . عزام از اسامه خواست تا فهرستی از نام های عرب ها را که برای جهاد به افغانستان میروند ، تهیه کند  . رفت و آمد عرب ها به افغانستان از سال 1988 آغاز و تا 1992 ادامه یافت .

اسامه بعد از پیروزی مجاهدین در سال 1989 به سعودی رفت که رابطۀ او با دولت سعودی به دنبال  حملۀ عراق بر کویت در سال 1990خراب گردید . دولت سعودی با استقرار نیرو های امریکایی در آن کشور خشم اسامه را برانگیخت  . اسامه با این تصمیم دولت سعودی ابراز مخالفت کرده و گفت که او حاضر است تا هزاران جوان سعودی را برای دفاع از کشورش به میدان های نبرد بکشاند . وی د رسال 1992 از سعودی اخراج و به سودان مهاجر گردید . بعد از سال 1992 شماری عرب ها در کمپ های نظامی جمع شدند ، شماری ها به اروپا رفته وخواهان پناهنده گی شدند ، شماری ها به کشور های خود رفتند و شماری هم به پدر معنوی خود مخلص باقی ماندند . بعد از سقوط شوروی و جنگ های تنظیمی بعد از سال 1994 گروۀ طالبان در کویتۀ پاکستان بوجود آمدند.

پس از آنکه در سال 1993 انفجار ها در دهران عربستان سعودی تعدادی سربازان امریکایی را کشت ، نام عرب های افغان به عنوان خطری از سوی امریکا مطرح شد . بعد از انفجار سفارت های امریکا در تانزانیا و  در سال 1995 امریکا به دنبال اسامه افتاد . اسامه که در سال 1990 به سودان رفته بود ،  در سال 1996 نظر به تقاضای دولت مجاهدین دوباره به افغانستان آمد . به گفتۀ ابومصعب سوری هدف امریکا از این تصمیم به علت نگرانی های بود که در موجودیت اسامه در آنجا احساس خطر میکرد و این کشور را فشار داد تا اسامه را بیرون نماید . حمله بر دهران در واقع حمله به منافع امریکا بود که در حادثۀ یاد شده منافع هر دو کشور به خطر مواجه گردید . سعودی ها هم بر سودان فشار آوردند تا اسامه را بیرون براند . بدون موافقت امریکا و سعودی آمدن دوبارۀ اسامه به افغانستان ناممکن بود . زیر این طرح برنامه های سیاسی  دراز مدت هم نهفته بود که کشاندن گروههای مجاهد عرب به سر زمین های دورتر در مرز میان افغانستان و پاکستان بود ؛ زیرا امنیت شرق میانه برای امریکا ارزش حیاتی دارد .

اسامه در سودان به کار های ساختمانی می پرداخت و اما موجودیت او در سودان برای امریکایی ها زمامداران خود کامۀ عرب چندان خوش آیند نبود . از سویی هم دولت مجاهدین امید وار بود تا او نقش میانجی رامیان طالبان و دولت بازی کند و از سویی هم پرداختن او به برنامه های بازسازی برای دولت نو تاسیس مجاهدین که از چشم امریکا افتاده بود ، مایۀ دلگرمی بود .

در سال 1996 گروهی از فرماندهان  جهادی افغانستان (٥) مانند قوماندان فضل حق مجاهد  از حزب اسلامی حکمتیار ، سازنور قوماندان اتحاد اسلامی ، انجنیر محمود از  حزب اسلامی مولوی خالص برای اشتراک در جشن پیروزی سودان عازم آن کشور شدند .  اين هيآت از اسامه  دعوت کرد که به افغانستان بیاید . اسامه به دلیل بد قولی ها وبد عهدی های رهبران مجاهدین حاضر به بازگشت به افغانستان نبود و بالاخره به دلیل خرابی اوضاع سودان و تحت فشار بودن این کشور از سوی امریکا ، ناگزیر به بازگشت به افغانستان شد. برای بازگشت اسامه به افغانستان مسعود و ربانی به دلیل خشم امریکا نسبت به او راضی نبودند ؛ اما سیاف به امید ایجاد آشتی میان محاهدین به بازگشت اسامه ابراز آماده گی کرد و تصمیم بر آن شد که اسامه به جنوب و شرق کشور جا بجا گردد . عبدالرحمان که در آنزمان وزیر ترانسپورت بود . ترتیبات آوردن او را بوسیلۀ دو بویینگ  آریانان آماده نمود و هر دو طیاره عازم شارجه شدند و طیارۀ اول در میدان ماند و طیارۀ دومی  از سودان اسامه و یاران او را به شارجه منتقل کرد و سرنشینان آن شامل اسامه و خانمش به شتاب سوار بر طیارۀ اولی شدند . طیاره به سوی افغانستان به پرواز درآمد .  به میدان هوایی جلال آباد فرود آمد و روز مهمان فضل حق مجاهد و شب در منزل ساز نور مهمان شدند که در این مهمانی  جمعی از عربها که در گذشته در افغانستان بودند ؛ نیز حضور داشتند . هدف از بازگشت اسامه به افغانستان بوسیلۀ دولت مجاهدین انتقامگیری از امریکا و استفاده از امکانات او برای بازسازی افغانستان جنگ زده بود . چنانکه او در سودان به کار های سرک سازی  و بند و نهر سازی مصروف بود . او زمانی در سودان کار های بازسازی را به پیش میبرد که سودان مورد خشم امریکا قرار داشت . با ترک سودان از سوی اسامه از فشار امریکا هم بر این کشور کاسته شد  . 

اسامه در افغانستان مورد استقبال رهبران و فرماندهان جهادی قرار گرفت و در جلال آباد مسکن گزین گردید تا زمانی در آنجا ماند که دولت مجاهدین بوسیلۀ طالبان واژگون گردید . اسامه از احترام زیاد رهبران و فرماندهان جهادی برخوردار بود  . چنانکه مصعپ سوری (٦) در کتاب خود نوشته است : زمانی که اسامه وارد جلال آباد شد . در محفل دعوتی اشتراک  کرد که رهبران طالبان نیز درآن حضور داشتند در نشست یاد شده طالبان برای عربها گفتند : شما مهاجر هستید و ما انصار  . بعد تر زمان ترک محفل از زبان یکی ازوزرای طالبان چنین نوشته است : شما نگویید که ما مهمان شما و شما میزبان ما هستید ، ما افتخار می کنیم اگر خدمتگذاران خاک پای شما باشیم   !

وی سخنی از مولوی خالص یاد نموده است که او برای اسامه گفته بود : هیچ چیز عزیزتر از نفسم نزد من نیست و من آنرا فدای تو میکنم . به او تاکید کرده بود : تو مهمان ما هستی و تا نزد ماهستی دست هیچ دشمنی به تو نخواهد رسید .

مصعب سوری مخالفت بزرگان طالبان را با رهبران نهضت اسلامی مانند مودودی ، حسن البنا ، سید قطب ورهبران اخوان المسلمین را که فاسق خوانده و حتی از تکفیر  آنان هم ابا ندارند . به انتقاد گرفته و ازفساد در میان بعضی مسؤولین آنان نیز سخن هایی دارد . نا آگاهی طالبان از شریعت و رابطۀ  شرع با سیاست و اجتماع را بزرگترین مشخصۀ سلبی آنان دانسته است  ؛ اما میگوید که یگانه دلیل ماندن عرب ها در کنار طالبان جنگ آنان در برابر حکومت های مرتد و ظالم و جامعۀ جهانی در راس آن امریکا پوده است .  همچنان حمایت طالبان از اسامه را نیز ستوده است که با وجود فشار های امریکا از حمایت او خود داری نکردند .

پس از سقوط دولت مجاهدین اسامه نظر به دستور ملا محمد عمر از توره بورۀ ننگرهار  به قندهار فرستاده شد . ملاعمر دستور داد تا جای مناسبی را برای او در قندهار آماده بسازند . در سال 1996 طالبان آغوش خود را برای اسامه  گشودند و در نیمۀ دوم سال 1996 جنگجویان عرب به رهبری وی برای بار دوم فعالیت های نظامی خود را در افغانستان آغاز کردند .

جنگجویان عرب در میان سال های 1996 – 2000 در مراکز شهر های افغانستان مانند خوست ، قندهار و جلال آباد بوجود آمدند و کمپاین وسیعی را برای جلب مهاجران عرب آغاز نمودند . در این سال ها شمار زیادی از عرب ها به افغانستان رفت و آمد داشتند و اما 350 خانۀ عرب در افغانستان مسکن گزین شدند که به 1400 تن میرسیدند . در کنار این شماری ها از تاجکستان و ازبکستان نیز در افغانستان زنده گی داشتند. در سال 1998 تحول بزرگی پیش آمد و جهان در برابر اعلان بی سابقه یی قرار گرفتند . گروههای مسلح اسلامی زیر عنوان " جبهۀ جهانی اسلام برای قنل یهود و نصارا " به رهبری اسامه ، ایمن الظواهری ، رفاعی طه احمد رییس شورای جماعت اسلامی مصر ، منیر حمزه ، جمعیت علمای پاکستان ، سکرتر اسلامی و جمعیت علمای اسلام بنگله دیش ابراز موجودیت کردند . در این زمان 14 گروۀ مختلف در افغانستان فعالیت میکردند که در اداره های امنیت ، دفاع و داخلۀ طالبان رابطۀ نزدیک داشتند .

در زمان طالبان در کنار سازمان القاعده به رهبری اسامه سیزده گروۀ دیگر در افغانستان فعال بودند که عبارت اند از :  جماعت اسلامی در جنگ با لیبیا به رهبری عبدالله صادق که اکنون زندانی است – جماعت اسلامی مجاهدین المغرب (مراکش ) به رهبری ابو عبدالله الشریف  - جماعت اسلامی مصر که در ایران بودند  و بعد به افغانستان فرستاده شدند – تجمع الجهاد الجزایرین – تجمع المجاهدین من تونس ( حمعیت مجاهدین تونس ) – جمعیت مجاهدین اردن و فلسطین به رهبری ابومصعب زرقاوی  .

پایگاۀ نظامی خال که یکی از پرسابقه ترین پایگاهها بود و در زمان عزام تاسیس شده بود . در حدود 20 هزار جنگجو در این پایگاه آموزش دیدند . رییس این پایگاه ابن الشیخ صالح لیبی و معاون آن ابوزبیده بود .

پایگاۀ نظامی ابوخباب مصری است که در این پایگاه بیشتر آموزش های انفجاری در اختیار جنگجویان قرار میگیرد.

پایگاۀ  الغربا رابطه نزدیک با طالبان داشت و مرکزی برای ارایۀ لکچر ها برای جنگجویان بود . این پایگاه در سال 2000 تاسیس شد

اسامه که در سال  1998 با امریکا اعلان جنگ نمود و گفت : امروز در جهان بد ترین دزدان  و بد ترین تروریستان امریکایی ها هستند . او در مبارزۀ خود بر ضد امریکا هرگز تفاوتی میان نظامیان و غیر نظامیان آن کشور قایل نبود . او در  همین سال سفارت های امریکا در کینیا و تانزانیا را منفجر گردانید که سبب کشته شدن ده ها شهروند امریکایی گردید . بل کلنتن بخاطرانتقامجویی از این عملیات مرکز اسامه در ولایت خوست افغانسان را موردحملۀ موشکی قرار داد و او را وادار به ترک مرکز اصلی اش نمود . او فرار امریکایی ها را از سومالیا بعد از تهدید نیرو های القاعده  الگوی مبارزاتی خود در برابر امریکایی ها قرار داد که حمله به سفارت های یاد شده در راستای چنین طرحی قرار گرفته بودند و اما در این عملیات مسلمانان زیادی به شهادت رسیدند که برنامۀ اسامه را زیر سوال برد  . 

اسامه در سال 2000 حملۀ موفقی را بر کشتی جنگی "یو اس اس کول" یک ملیارد دالری امریکا در بندر عدن یمن سازماندهی کرد . وی با این حمله ضرب شصت خود را بر امریکایی ها نشان داد

بعد از آنکه عرب ها از پی اسامه به منطقه سرازیر شدند و امریکا از خیزش های اسلامی در آسیای مرکزی به وحشت افتاد ؛ زیرا امریکا کشور های آسیای مرکزی و حتی روسیه را غنیمتی میدانست که بوسیلۀ ضرب شمشیر مجاهدین افغان فراچنگ آمده بود تا آنکه در یازدهم سپتمبر 2001 آسمان خراش های امریکا مورد حملۀ مبارزان قرار گرفت . بوش رییس جمهور وقت امریکا مسؤولیت این حمله را به دوش  اسامه افگند و از طالبان خواهان تسلیمی او به امریکا گردید ؛ اما ملاعمر به دلیل رابطۀ دینی از تسلیمی اسامه به امریکایی ها خود داری کرده و تحویلی یک مسلمان به کافر را خلاف شریعت دانسته و آنرا گناهی عظیم شمرد .

اسامه در زمان حملۀ امریکا بر افغانستان در توره بوره ننگرهار بود که از آنجا موفق به فرار گردید . مجاهدین حزب اسلامی به رهبری انجنیر حکمتیار او را برای رهانیدن از چنگال امریکایی ها یاری رساندند . اسامه پس از آن مخفی گردید و از مخفی گاه های خود جنگ با امریکا را ادامه داد تا آنکه در

بارک اوباما (7) رییس جمهور امریکا در صبحگاۀ  افغانستان و بوقت شام واشنگتن در یک بیانیۀ تلویزیونی گفت که در مورد اسامه عدالت برقرار شد و بوسیلۀ یک گروۀ کوچک کماندو های امریکایی ها کشته شد . بعد از انتشار این خبر مردم امریکا به اطراف کاخ سفید جمع شدند و کشتن اسامه را با شور و هیجانات زیاد جشن گرفتند . اوباما کشته شدن اسامه را یک پیروزی بزرگ برای صلح جهانی خواند و اما وی افزود که مبارزه با تروریزم هنوز پایان نیافته است و این را به معنای پایان تلاش ها  برای مبارزه با تروریزم ندانست  .

این عملیات  (8) بوسیلۀ 40  کماندوی امریکایی با استفاده از  چهار هلیکوپتر بر خانۀ اسامه اجرا گردید . در این عملیات اسامه و فرزند 24 ساله اش کشته شد  و شش فرزند  و سه خانمش بازداشت شدند . امریکایی ها مدعی اند که از طریق تماس های تیلفون همراه اش خانۀ او را تثبیت کرده اند .  گفته شده که دولت پاکستان از این حمله آگاهی نداشت . شاهدان عینی گفتند که دو ساعت پیشتر از عملیات برای باشنده گان محل گفته شد تا برق های خانه های شان را خاموش کنند .  پیش از عملیات انفجاری منطقه را  تکان داد که بعد ها معلوم شد  که یک هلیکوپتر امریکایی در محل عملیات سقوط کرده است .

امریکایی ها در مورد سرنوشت جسد اسامه (9) سه نظر ارایه کرده اند . خبر گزاری اسوشیتت پرس  گفت که جسد او به بگرام افغانستان منتقل گردیده ویک مقام امریکایی گفت که جسدش به دریا افگنده شده و مقام دیگر امریکایی گفت که اسامه تحت شرایط اسلامی در محل نامعلومی تدفین گردیده است. اوباما گفت که برای اولین بار در ماۀ اگست سال گذشته از محل اختفای اسامه آگاهی یافت و یک هفته پیشتر از آن مطمین گردید .

امریکایی ها یک (10) سال پیش گفته بودند که آنان میدانند که اسامه در کجا است  . اوباما گفت که یک هفته پیش امر قتل او را صادر کرده بود . وی افزود که باوجود کار شکنی ها موفق به این کار شد . وی افزود که نیرو های امنیتی پاکستان ، نیرو های امریکا را تا رسیدن به خانۀ اسامه همکاری کردند و از زرداری ابراز تشکر کرد  وی افزود که در این مورد با زرداری ملاقات کرده بود. اما زرداری (11)  گفت که در عملیات حمله بر خانۀ اسامه نیرو های امریکایی نقش نداشتند .

در هر حال اکنون امریکایی ها با جوش و خروش فراوان کشته شدن مردی را جشن میگیرد که دیروز شکم شوروی سابق را درید و از ده سال بدین سو ابر قدرت امریکا را زمین گیر کرده بود . اسامه در واقع شخصی که در برابر دو ابر قدرت جهانی دیروز و امروز پایمردانه صف آرایی کرد و بالاخره قربانی خیان نظامیان پاکستان گردید . این در حالی است که هنوز ابهامات زیادی در مورد کشته شدن او وجود دارد ؛ گرچند شواهدی وجود دارد که به گونه یی دلالت به پایان بازی نظامیان پاکستان با القاعده بویژه با اسامه دارد ؛ زیرا فشار های امریکا بر پاکستان و در ضمن تلاش های پاکستان برای منتفی گردانیدن و مردود شمردن مبارزه با تروریزم برای جلوگیری از بمباردمان های وزیرستان زیر نام کشتن اسامه بوسیلۀ طیاره های بدون پیلوت امریکایی از جمله علت هایی است  که نظامیان پاکستان را وادار به تسلیمی اسامه برای امریکایی ها کرده است . نظامیان پاکستانی به نحوی ماموریت اسامه را شاید پایان یافته تلقی کرده و با تسلیمی او برای امریکایی ها بازی دیگری را بیاغازند . اسامه که از تکلیف گرده رنج میبرد ، سال ها قبل از صحنۀ نظامی کنار رفته و فرماندهی عملیات های نظامی را برای معاون خود ایمن الظواهری سپرده بود . پاکستانی ها که برای پول خیلی علاقمند بوده و به قول یک قاضی امریکایی که در زمان تحویلی ایمل کانسی از سوی پاکستان برای امریکا ، به زمامداران کاخ سفید توصیه کرد که هر گز در برابر پول وعدۀ تحویلی اشخاص را ارایه نکنید ؛ زیرا پاکستانی ها در برابر پول مادر خود را هم برای امریکایی ها میدهند . خیلی به پول عشق می ورزند و با این عشق ورزیدن ها اسامه چه که حتا از دادن مادر خود هم ابا نمی ورزند ، مصداق روشنی بر عملکرد های نظامی و سیاسی زمامداران پاکستان دارد ؛ پس جای تردیدی نمی ماند که معامله یی در پشت پرده در کار بوده و این بار اسامه قربانی این سازش گردید و بعید نیست که فردا ایمن الظواهری ، ملاعمر و انجنیر حکمتیار از قربانیان آنان به حساب روند .

در این میان آنچه مهم است بازی های پشت پردۀ زمامداران بویژه نظامیان پاکستان در برابر مردم افغانستان است که در هر پرده جنایت تازه یی را در حق مردم افغانستان روا میدارند  . این به معنای آن است که بازیگران نظامی و سیاسی پاکستان با نشان دادن چراغ سبز برای امریکایی ها قبر جدیدی برای زمامداران کابل خواهند کند که برای مردم افغانستان فاجعه بار خواهد بود  و بصورت قطع معنای بازی تازه را دارد که با رویکردی دیگر آغاز شده است ،  شاید این سناریو خطرناکتر از گذشته بوده و قربانی های بیشتری را به همراۀ خود داشته باشد . بدون تردید کشته شدن اسامه ، سفر غیر مترقبه و مهم مقامات ارشد سیاسی و نظامی پاکستان به کابل در میان هیاهوی ایجاد پایگاه های نظامی امریکا در افغانستان در موجی از  تناقض گوییهای مقامات کابل و واشنگتن (12) و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آیندۀ  امریکا و ...چیز های بیرابطه یی بهم نیستند و سر نخ هر یک به رشتۀ خاصی میرسد که همانا معامله با سرنوشت مردم افغانستان خواهد بود .  بیم آن میرود که تجربۀ تلخ سیاست های استعماری انگلیس باز هم در افغانستان سه باره تکرار شود و بجای امتیاز قلیلی ، متاع کثیر را از دست مردم افغانستان برباید . چنانکه انگلیس ها (13) بعد از تحمیل معاهدۀ ننگین گندمک در سال 1879 با یعقوب خان سالانه شش صد هزار به نام امتیاز برای افغانستان میدادند و در زمان امضای معاهدۀ دیورند در سال 1893 این امتیاز را از 12 صد هزار به 18 صد هزار افزایش دادند .  این در حالی است که با کشته شدن اسامه منطق جنگ امریکا در افغانستان نه تنها ضعیف که به کلی مشروعیت نامشروع خود را نیز از دست داده است . بهانۀ تجاوز امریکا به افغانستان نابودی یا دستگیری اسامه بود و حالا که اسامه در نزدیکترین مرکز نظامی پاکستان در ایبت آباد کشته شده است . دیگر این بهانه منتفی گردیده و آشکار است که امریکا در تبانی با پاکستان بازی همدستی را با سناریوی دیگر برضد مردم افغانستان آغاز خواهند کرد و پردۀ سوم مداخلۀ  پاکستان در افغانستان شکل بگیرد .

منابع وماخذ :

1 - ایجاد بنیادگرایی و بهره گیری از آن ، ماندگار، شمارۀ 340 ، 8 جون

2 -             همان منبع

٣ - ایجاد بنیاد گرایی و بهره گیری از آن ، ماندگار ، شمارۀ 339 ، 7 جون

4 -           همان منبع

٥ - عربهای افغان ، وسرزمین جنگ مقدس ،  قسمت 16، افغان جرگه ،شمارۀ 131 ، 25می

٦ - قسمت 22 ، افغان جرگه ، شمارۀ 138 ، اول جون

7 - رادیو آزادی ، اخبار صبح دوم  می

8 - خدمتگار ، شمارۀ 339 ، 3 می

9 - افغان جرگه ، شمارۀ 378 ، 3 می

               10 - رادیو آزادی ، اخبار صبح دوم  می

               11 - رادیو آزادی ، اخبار صبح 3 می

              12 - مارک گروسمن نمایندۀ خاص امریکا در امور افغانستان و پاکستان می گوید که امریکا قصد تاسیس پایگاه در افغانستان را ندارد و اما حامد کرزی میگوید که برای داشتن روابط استراتیژیک با افغانستان خواهان ایجاد پایگاه های دایمی در افغانستان است . افغان جرگه ، شمارۀ 378 ، 3 می ؛ رادیو آزادی ، اخبار صبح 3 می

               13 - سفر یوسف رضا گیلانی نخست وزیر ، اشفاق کیانی رییس عموم نیرو ها و احمد شجاع پاشا رییس استخبارات پاکستان به کابل به تاریخ 27 - ­1 – 1390 . افغان جرگه ، شمارۀ 376 ، اول می

 

 

 


بالا
 
بازگشت