نصیرمهرین

 

نگاه دیگر

               به

                    جنرال السید محمود سامی

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

       درحق محمود سامی جفا شده است

 

سالها پیش شادروان داکترعبدالاحمد جاوید طی نامه یی برای نگارنده نوشت، که گزارش جریان محاکمۀ محمد ولیخان ومحمود سامی در پشاور تجدید نشر شده است.* این مطلب را در پیوند با موضوع "محاکمۀ" آن دوتن به این دلیل یادآوری نموده بود ، که چندی پیش از آن نامه، ازکمبود برخی سرچشمه ها برای ابراز نظردر پیرامون رویداد ها و اشخاص صحبت نموده بودیم.

پس ازمطالعۀ جریان "محاکمه"، باردیگر وبرمبنای سخنان توطئه آمیزخود دولت نادرشاهی،گمانی برجای نماند، که درحق آن دوتن هم ستمگری بی محابا اعمال شده است. مانند صدها تن دیگر که درهمه مواردحاکمیت نظام های دیکتاتوری واستبدادی؛قساوت و ظلم رواداری شده،جریان محکمه با وجود یکطرفه بودن گزارش های آن به نفع نظام نادرشاهی، بسیار به وضاحت این برداشت را در دست خواننده میدهد. یادداشت هایی را گرد آوردم که اندکی محتاج دیدن چند مدرک دیگر نیز بود تا صورت انتشار ببیند. اما تهیۀ وانتشارکتاب های " محمد ولی خان دروازی وکیل سلطنت اعلیحضرت امان الله خان" و " محمود سامی پاشا"، توسط دوست گرامی ام جناب عنایت الله شهرانی ،مرا ازتلاش بیشتر درآن جهت بازداشت. این موضوع را درکتاب "درنگی برزمینه های استبداد شناسی نادرشاه" یادآوری نمودم.

میسرشدن زمینۀ مطالعۀ اثارجنرال سامی پاشا درکتابخانۀ ویجیتال افغانستان، این ذهنیت رابیشتر تقویه نمود، که به فراورده های قلمی وتوانمندی واستعداد او باید نگاه دیگری را به کاربست. زیرا اگر نقش شادروان قاری عبدالله را در تهیه وترتیب کتاب های فارسی و در صورت کل در معارف برجست تر میابیم،اگردرمطبوعات پهنۀ کارو زحمات شادروان محمود طرزی برازنده گی دارد، اگر در زمینۀ روشنگری وداشتن استقلال کار وکوشش شادروان محی الدین انیس را سزاوار احترام می بینیم، درزمینۀ سازمان دادن ارتش افغانستان، در بخش تهیۀ مواد درسی وآشنا نمودن جوانان وصاحمنصبان، یا به سخن دیگر در حوزۀ نظامی، نام جنرال سامی را می نگریم. دیداربا نقشی که از انظار پنهان شده است.

در پایان بخشی از یادداشت های پیشینه را که برای نقد" محکمه" درکاغذ ها داشتم آوردم تا مقدمه یی باشد برای ابراز نظر به فراورده های قلمی محمود سامی . کاری که به کمک چند دوست عملی تواند شد و محتاج زمان است.

مطالعۀ " جریان محکمه" وآثار سامی این برداشت را بیشتربرای نگارنده متبارز نمود، که درارزیابی های خویش از شخصیت های مطرح ونخبه، جامعیت بررسی را باید درنظر گرفت . افزون بر آن، درارزیابی از آنانی که قربانی استبداد شده اند، نباید تفاوت میان سلیقه های خویش با آنان را تا آنجا بزرگ نماییم که فراموشی ضرورت تقبیح ظلم وستم ِ دیکتاتوری و دفاع ازحقوق وکرامت انسانی را در پی بیاورد. با این نگاه وگذاشتن نام اودرردیف نخبگانی که درایجادساختارهای نظام امانی( با وجود حضور زمینه های بحث) سهیم بودند، آرزومند هستم، ارزیابی های ما درجادۀ انصاف سمت بیابند.

                    هامبورگ/ 5 اکتبر 2011

 

             

            قربانیان استبداد تهمت پذیر نیستند

 

 قربانیان حاکمیت محمد نادرشاه وبرادرش سردارمحمد هاشم خان،از بسا جهات مستلزم رعایت تأمل بیشتر وسزاوار بازنگری ویژه اند. تأکید روی این موضوع بی توجهی به قربانیان نظام های پیشینه را معنی نتوان داد. بدیهی است که قربانیان نظام خودکامه وجاهلانۀ امیرعبدالرحمان، قربانیان حاکمیت مطلقۀ فرزندش، امیرحبیب الله خان، همچنان تأمل به قربانیان دوتن دیگر(شاه امان الله خان وامیرحبیب الله خادم دین رسول الله) ؛می توانند عبور گاهی بیافرینند برای تشخیص هویت قربانی شونده وانگیزۀ سرکوبگر.

 تأکید بربازنگری قربانیان نظام نادرشاهی،ازنیازدریافت وجوه متمایز،یا به سخن دیگر ازتفاوت های که با پیشینیان( به استثنای امیرعبدارحمان خان که مشابهت ها میان دونظام بسیار اند) دارد، حاکی است. زیرا سرکوب های آن نظام، خود گونه یی ازتفاوت ها را نشان میدهند.

با نمونۀ عبدالرحمان نیز باید توجه داشت که زمینه های تفاوت پرورش خانوادۀ نادری با امیر وجود دارد . خانوادۀ نادری بیسواد نبودند. ادعا ها داشتند. میدانستند که نظام مشروطه یعنی چه؟ می دانستند که محکمه یعنی چه؟ میدانستند که قانون یعنی چه؟ می دانستند که شورای ملی یعنی چه؟

اما امیر عبدالرحمان خان نه از آنها سخنی گفت ونه تظاهر به رعایت آن ساختار ومقوله ها نمود.

ویژه گی نظام استبدادی نادرشاهی را باید با درنظرداشت این آگاهی وسواد آنها دریافت. نادرشاه وبرادرانش با تظاهر به رعایت قانون، اروح خبیثۀ دستورهاوفرمان دهی های سرکوب کنندۀ استعدادها وبیگناهان ها را در تن داشتند.

چند نمونه را درمقام مقایسۀ بیشتر پیش میاوریم:

 

- با امیرحبیب الله سراج الملة والدین: امیرحبیب الله خان مطلق العنان بود. وقتی میراث ونتایج پیروزمند مطلقیت پدررا گرفت، پاره یی ازتعدیلات را در روش حکومنداری سلف خویش به کاربرد. در نتیجۀ آن روش تعدادی اززندانیان آزاد شدند. این آزادی زندانیان، مفهوم رعایت حقوق انسان ها ومخالفت با حبس مورد نیازمطلقیت نداشت. سرکوبها حضور بی وقفه یافت . منظوراین است که سراج الملةوالدین سرکوب های نظام خود را برمبنای گزارش های کذایی و یا درست منابع جاسوسی انجام میداد. مثلاً امیر که با فرمان دادن وتوقع انجام هر کاری مطابق فرمان ودستور امارت  می نمود، همین که شنید تعدادی درپی تعدیل نظام خودکامۀ او برآمده اند، وپیشنهاده یی را خواند که چند تن با وجود پذیرش او به عنوان اولامر، دست به تشبثی در حریم قدرت او نهاده اند،و به پیشرفت وترقی می اندیشند؛ با سهولت دستورمورد نیازمطلقیت خود را ابلاغ کرد وآنها را به دهن توپ پراند ویا به محبس فرستاد.

- دستورهای امان الله خان برای اعدام ملاعبدالله وملا عبدالرشید وتعیین بقیه جزا ها، ویا امر اعدام وزندان برای کسانی که با طرح احتمالی کودتای محمد اختر خان همراهی داشتند؛ ازآن نمونه هایی حکایت دارد که یا بالفعل مانند شورش تحت رهبری ملاها،به ظهوررسیده بودند ویا گزارش های کتبی وقراینی در دست بود که اختر جان به نفع سردار نصرالله خان دست به اقدامی می زند که امیرامان را از صحنه بردارد. امان الله خان آنهارا سرکوب نمود. اگرآن رفتارخودرایانه وشتاب آلودامان الله خان، می تواند زمینۀ بحث ونقد فراهم بیاورد، جانب دیگری از کار کردهای او را هم داریم . مثلا ًهنگام شروع امارت خویش، ظرفیت هایی را از قید زندان وا رهاند که چرخ حرکت تعالی وترقی نسبی را به حرکت آوردند. امان الله خان برای کسب استقلال و پیاده نمودن برنامه هایی ( درست یا نادرست و یا چگونه؟ با آنها اینجا کاری نداریم ) برای افغانستان دارای ارمان هایی بود. با آن ارمان تعدادی از مغضوبین زمانۀ پدرش وتعدادی هم از آنانی را که در آن زمینه کم وبیش مشارکت داشتند گرد آورد و در دستگاه دولت به کارگماشت. حتا مخالفین درون دستگاه را به زیر شلاق قهر قرار نداد. نمونۀ محمد نادرشاه را بنگریم که او را به سفارت فرانسه فرستاد.

- دربارۀ امیرحبیب الله کلکانی هم نمونه های مشابهی را درزمان حاکمیت او می توان نشان داد. سردار حیات الله خان و سردارعثمان وچند تن دیگر را سرکوب کرد. زیرا راه وروش حکومتداری سنتی- خود کامه همچنان حاکم بود.امابا جمعی ازروحانیون والهام دهندگان،با همان طرزتلقی ساده وبرداشت القایی از اسلام وفادار ماند.سردار شاه محمود خان را پول خرچی ومسافرت  وپیام داد تا به محمد نارخان برساند که به وطن برگردد ودر ادارۀ امور سهیم شود. اما محمد نادرشاه را درین حوزه متمایز می نگریم:

 نخست، او که قرار را براین گذاشت که براسلام تکیه میکند، اتکأ اش به آن مصلحتی سیاسی بود. دین ومذهب ابزاری بود دردست او؛ به منظورتحقق آرزوی قدرت. نگرش مقایسه یی میان امیرحبیب الله کلکانی ومحمد نادرخان، درموردسخن گفتن ازاسلام وادعای ابرازاعتقاد به آن، شایدجای تردیدی براین ادعا باقی نگذارد.زیرا حبیب الله کلکانی با آن باورمندی وفادار بود. دودیگر،محمدنادرشاه تظاهر به ایجاد ترقی می نمود،و درچارچوب نیاز حاکمیت،دست به اقداماتی هم زد. اما برخلاف زمانۀ امانی، تا توانست نخبگان پیشینه و آنانی را سر برید که سرشان به تن شان می ارزید و توانمندی نوآوری وپیشراندن چرخ را داشتند. چرا او این کار را کرد؟ در پاسخ آن چه روشن به نظر میاید، ترسی سیاسی ،بود که او را برای حفظ  قدرت یا وظیفۀ محوری حکومتداری او فراگرفته بود. 

 هراسی که او را همواره چون سایه دنبال مینمود این بود، که نشود قدرت از دست او وخانواده اش بیرون شود. قدرت را هم با حیل ونیرنگ وخونریزی متمم آن به دست آورده بود. گونۀ برخورد وپیشامد او با اشخاصی که به عنوان قربانی فهرست نموده بود، بوضوح نمایانگر آن ترس و پاسخگویی به حفظ قدرت است.

ازمیان نخبگانی که تصمیم خونریزانۀ استبداد دست در گلویش برد، جنرال السید محمود سامی است.

او را با نتیجۀ معلوم پیشین، همراه با محمد ولیخان کفیل سلطنت شاه امان الله خان، به محکمۀ نظامی سپردند.تصمیم نهایی را شاه گرفت. بسیار ساده وآسان گفت : اواعدام شود.

حکم اعدام به زودی اجرا شد. اما تصورمن این است که تا حال به چرایی لزوم دید اعدام او، تأمل لازم نشده است.( این یادآوری پیش از انتشار کتاب جناب شهرانی است ) زیرا اگرازاستبداد وزشتی های نظام محمد نادرشاه درخفا،همزمان با حاکمیت اش در سطح محدود ومستور، و به گونۀ آشکارا وگسترده ؛ دیرتر گفته ونوشته شده است، نگرش ها به ژرفای آن استبداد کمتر دیده بودند. ابعاد تکمیلی استبداد او کمتر مورد وزمینۀ بحث یافته بود. واین کمبود،تا حال  نارسایی هایی را برای شناخت قربانیان او برجای نهاده است.

نقیصۀ دیگر این است که دربیشترین موارد، ازمغضوبین وقربانیان ستم نظام استبدادی، تنها به عنوان قربانی نام برده شده است. که صد البته درین مورد گمان وتردیدی نیست. اما جان سخن در یاداوری این کمبود نهفته است که خود شخصیت های قربانی شده به قدر شاید وباید معرفی نشده اند. با آنکه در موردبساشخصیت هایی که قربانی شده اند، این نظر میتواند تعمیم بیابد،ومی تواند نقیصۀ موجود هنگام بحث استبداد شناسی رفع شود. نگاه دیگر به سرنوشتی که سامی با آن روبرو شد، پیشینه های اختلاف با محمد نادرخان را بیشتردر نظر میاورد.

هنگام جناح بندی های دورۀ امانی دیده می شود که محمد نادرخان، شخص بازنده بود. آن موقعیت شکست دیده و به انزوا رسیده، کینه یی عظیم در دل او نشاند. سامی از جمله کسانی بود که طرف مخالفین محمد نادرخان قرار داشت وجانب او را در وزارت حربیه الزام ننموده بود.

سامی که درافغانستان مسؤولیت تدریس وپرورش نظامیان را درمکتب فنون حربیه عهده دارشد، درپهلوی تدریس به ایجاد نظم ونسق امورنیزپرداخت. ورنه چگونه امکان پذیرمی بود که در سطح قوماندانی مکاتب حربیه برسد. سامی که زبان عربی وترکی میدانست، برای فراگیری زبان فارسی نیز باید دارندۀ استعداد، کوشایی وپشت کاری بوده که  توانست آثاری بنویسد. وی دربرگردانی از منابع دیگرهم آثاری را تدوین نماید .

 

فراورده های قلمی محمود سامی

 

10-                 بحث اخپور. 1299 خورشیدی

 

                                                                     

                                                                                       تعلیمنامۀ پیاده

 

 درین کتاب محمود سامی،از شاه امان الله خان و محمد نادرخان با عبارات نیکو یاد میکند. بحث اخپور، تعلیمنامۀ پیاده است. که چاپ سوم آن اول عقرب 1299 است. ادبیات بحث اخپور، از منظر دیدار با ترکیب ودخول کلمات دیگر به زبان فارسی  نیزجالب است. به این جملات ببینیم :

" کافۀ چاووشان( یعنی حواله داران)  و دلگی باشی ها وافراد لیاقتدار باید که از وظایف دلگی باشی گری وتعلیم وتربیه کرده شوند ." ص 5

2- جغرافیای عسکری. 1302 خورشیدی

این کتاب از کتاب های عثمانی گرفته شده است. بیشترین قسمت آن برگردانی از آن منابع است. در مقدمۀ آن آمده است که :

 "معلومات مختصرکتاب در باب سوق الجیشی ویا مناسبات وارتباط مابین حرکات عسکریه واحوال جغرافیه  است "

مدون کتاب به تعریف مقوله های حربی می پردازد.

3- مقیاسات جدیده . 1300 خورشیدی

درمعرفی محتوی  ین کتاب می خوانیم :" اهل کمال، یک نصف النهار کرۀ ارض را یعنی محیط کرۀ ارض را به 40000000 قسم ینی به چهل ملیون حصۀ مسا ویا ً تقسیم کرده اند. طول حصۀ مذک.ره، تقریبا ً به یک ذراع افغانی مساوی میباشد.  این حصه را " متره" نامیده اند. اصول مذکوره را به لسان اروپا « سیستم متریک . . .» می گویند."

4- مختصر مگر مکمل صرف ونحو فارسی به طرز جدید برای مکاتب ونشریۀ عسکریه

     1301 خورشیدی

5- مختصر های تعلیمنامۀ سواری به حال مسوده. 1302 خورشیدی

این اثر را سامی و تحسین حسن ، تهیه نموده اند.

6- پروغرام ( پروگرام) دروس فن انداخت/ 1301 خورشیدی

7- پروغرام نظریات تعلیم . 1302 خورشیدی

8- پروغرام علم حساب برای شاگردان مکاتب عسکریه. 1298 خورشیدی

9- تعبیه . 1302 خورشیدی.

سامی در مقدمۀ کتاب می نویسد که " کتاب تعبیه در مکاتب حربیۀ آلمان وعثمانی تدریس کرده می شود ."

10- تعلیمنامۀ مخابره بواسطۀ فلامه یعنی بیرق.1919.ع

جنرال محمود سامی در تهیۀ نظامنامۀ حربیه نیز سهیم بود.

 --------------------------------------------------------

 

*- اصل نام  جزوۀ دستکاری شده ویک جانبه ، که در زمان محمد نادرشاه انتشار یافته،" رویداد ریاست دیوان عالی حکومت شاهی افغانستان . راجع به محاکمۀ خائنین ملت وغداران مملکت ،محمد ولی  ومحمود سامی " می باشد.اما چاپ دوم آن  در پشاور  با نام "محاکمۀ خائنین" انتشار یافته است.

 

 

 


بالا
 
بازگشت