سید دا وود مصباح

آزادی رهایی از فقر است

 

انسان تا زمانی که از فقر رهایی نیا بد ، آزاد بوده نمیتوا ند . انسان در اصل بحیث یک مو جود آزاد و گل سر سبد طبیعت پا به روی این سخره عظیم گذاشته است . انسان از ژرفنای زمان قدم به قدم خود را با خصوصیات بس پیچیده و سهمگین طبیعت هم آهنگ ساخته ، خود را از انقراض کامل ر ها نیده ، آرام آرام به رمزو راز طبیعت پیرامون آ شنا گر دیده و شا یستگی  زیستن را بد ست آورده است . انسان در طی مدت میلیو نها سال تجارب خود را به نسل های بعدی منتقل و انباشت آموزه های انسانی بعد از گذر سه دوره توهش و سه دوره بعدی بربریت ، سر انجام به تمدن دست یافت . انسا ن های پلیئوسن که تنها زمانه آنان از 95 تا 60 میلیون سال را در بر گرفته و بعد به مرحله چهارم زمین قدم می نهد . در چنین دوران طولا نی انسان رزمیده و با انواع پدیده های نا شناخته ای طبیعت ، زیستگا های خو ف ناک ، جنا وران جسیم و درنده و خزیندگان زهر ناک تا نسل های متوالی این راه دشوار زیستن را بر روی زمین عبور کرد .

این واژه در طول سده ها و قرن ها مورد بحث متفکرین بو ده است . آزادی واژه ای است در مقابل اسارت  وگرفتاری ، به این سبب در جریان زست و زندگانی آدمی این مقدس ترین و خوش ترین واژه ای است  که انسان برای رها یی از گرفتاری در این راه قر بانی داده  و برای بدست آوردن آزادی جان داده اند .

     از زمان بو جود آمدن پدیده ای شوم و خبیث حکو مت ها و ما لکیت شخصی بر و سایل تو لید و یا به عبارت دیگر اشغال و ربودن و سایل تولید ، زمین ، جنگلات و آب از دست عامه به اشخاص و افراد قلدور و شریر ، آزادی انسان هم اشغال شد.

     با تشکیل اولین حکو مت در 3500پ م در مصر و بعد در کلده و آسور ، روم ، ری ، بلخ ، چین و هند و غیره ، بد بختی انسان آغاز می یابد . در قبل از آن در تمد نهای با ستان آزادی انسان  احترام می شد ، مثلا در تمدنهای :

دوره حجر قدیم در فلسطین 40000پ م 

"  "     "          نیل   18000پ م  - دوره مفرغ در ترکستان در 9000سال پ م . – در شوش 4500پ م .- در سومر3600

پیش از میلالد . در شهر سوخته سیستان 6000 پ م . -  در آق کپروک بلخ 6700پ م . – در مو هنچو دارو 4500پ م

در چین 8900پ م . -  در جزیره کرت 5000پ م . – در جزیره آژه 4500پ م .

    بردگی از پیدایش اولین پد یده شوم و ضد بشری حکو مت ها به میان آمده است . این حکومت ها است که از بر دگی واسارت انسان به نفع زور مندان حما یت نموده است . بیجا نبود که " ژورژ سورل " سندیکا لیست ، از " کارل مارکس "  - طی ناهه ای در خواست نمود  : که نخست باید از اول حکو مت را از میان بر داریم و بعد به تشکیلات طبقه کار گر بپردازیم

" ژورژ سورل " در اثر معروف خود " انعکاس طغیان" فصل دوم در مورد دولت چنین می نویسد: " دولت و تمام دستگاه و تشکیلات ان را باید از میان بر داشت ، بجای آن اساس دیگر نهاد ، وگر نه انقلاب به نفع رژیم سابق تمام می شود و همان اوضاع قدیم منتها در لباس دیگر محفوظ مانده و تقو یت می شود و مدت دیگر باقی می ماند ، در حقیقت انقلاب کمک به حفظ اوضا ع سابق می کند . " وی انقلاب فرانسه را مثال می دهد .

    بلی چنانچه ملاحظه می شود این حکو مت ها بودند که عا مل اسارت انسان گردید، بردگی و استعمار این دو پدیده ای  -ننگین  و ضد بشری محصول کار حکو مت ها در تمام دوران حیات ان بوده . پدیده ای شوم بردگی تا قرن 17 م ادامه یافت و بعد کشور های اروپایی که خود را متمدن می دانستند ، از اسارت فردی به اسارت در آوردن کشور های آفریقا و آسیا پرداختند و بیش از 400سال این اسارت و استعمار ادامه یافت ، تا به نیوکلو نیالیسم انکشاف یافت .

دکتر علی شریعتی در یکی از سخنرانی ها یش در مشهد چنین اظهار نموده است : " ... کارل مارکس می گوید که اروپا  و سرمایه داری آن از نتیجه استثمار کار گران ثروتمند شدند ، در صورتی که سرمایه دار و ثروتمند شدن اروپا ئیان از کار 24 ساعته مفت و مجانی برده های سیاه افریقایی و برده های آسیایی بوده است . و صد ها سال برده ها زن و مرد و کودک مفت و مجانی در مزارع و کارگاه و کار خانه های اروپایی ها کار نمو دند  و باعث ثروتمند شدن غربی ها گردید.

مجموع بی عدالتی ، تجاوز و جنایات ضد بشری را اروپایی ها تمدن و فرهنگ بر تر می نا میدند ، در حا لی که حکو متهای شان با حمایت از سرمایه داران و کمپانیهای غارت گر دست به تجاوز و اشغال سرزمین های افریقا و آسیا و امریکای لاتین  زدند .  اشغال هند ، ایران ، افغانستان ، الجزایر و شمال ومرکز و جنوب افریقا و امریکای لاتین را همه بخاطر دارند .  در کیوبا ، اسپا نوی ها 400سال حکو مت استعماری داشتند ، و تمام مزارع نیشکر کوبا در تصرف سرمایه داران اسپا نوی بود

   بعد از مبارزات شدید نیرو های آزادی بخش و رهایی بخش و پیروزی بر اهرمن سرمایه داری ، موضوع نیوکلونیالیسم مطرح گردید . آمپریالیسم امریکا و اروپا اکنون با طرفند های تازه پا به میدان گذاشته اند . سازمان دادن کود تاه ها ، ترور به راه اندازی خون تاه ها و ایجاد جنگ های داخلی و تشکیل باند گروپ ها و ده ها ترفند دیگر راه بسوی اسارت و غارتگری مردمان کشور های مختلف به رواه انداخته اند .

هم اکنون در مورد اشغال افغانستان توسط امپریالیسم امریکا و انگلس و امپریالیسم اروپا ه به بهانه مبارزه با تروریزم علاوه برحضور گسترده نظامی پیمانکاران و نمایندگان مستقیم تراستها و کمپانی های شان به افغانستان هجوم آورده اند .

    مبارزه با تروریزم یک مبارزه سر پایی و موقت است . پس چرا امریکا پایگا های نظامی اساسی و ماندگار و دایمی در بگرام و کندهار و هلمند و سایر نقاطی که در نظر است ، می سازند ؟

     کدام احمق قبول می کند که میلیارد ها دالری را که امریکاه در افغانستان صرف امور نظامی خود می کند ، بخاطر صلح و امنیت در این کشور و بخاطر پا برهنه های این سرزمین است ؟!

     بشترین قسمت بر هم زدن امنیت همان اجیران و مزدوران جنگی است که شهر کابل و دیگر شهر ها راتخریب و دارایی های ملی و شخصی را غارت کردند و اکنون مورد حمایت امپر یالیست ها است ، چون حمایت از متحجر ین و ارتجاع از شگرد های کهنه استعمار است ، " جواهر لعل نهرو " در کتاب خود می نویسد : " فیودالیسم در هند ریشه کن شده بود ، وقتی که استعمار گران انگلیس درهند مسلط شد ، دوباره عناصر مرتجع و خائن و متحجرو عقب افتاده ذهنی را سرکار آورد و فیدالیسم مرده را زنده کرد. " اکنون در افغانستان چنین عملیه ای تکرار گردیده است  .

     امپریا لیست ها برای دست یابی به اهداف شان محیط اشغالی شان را به معیار های قابل حصول و عمل تراست ها و کانون سرمایه داری مساعد می سازند. در این محیط ها بازی دموکراسی و لیبرالیسم را به نما یش می گذارند.

در سرزمین های اشغال شده  ، حکومت های ضعیف دست نشانده و اداره فاسد را تعبیه میدارند . این حکومت ها ستمگر و  نما یشی و ضدملی می با شند . گرچه در واقع هرگونه حکومت ستمگر خواه به شیوه نرم و یابه درشتی حافظ منافع امپریالیسم و اقلیت استثمار گر داخلی  می با شند .

      " کنفو سیوس " فیلسوف بزرگ مشرق زمین در چین باستان متولد 552پ م هنگام سفر از زادگاه خود به قصد امارت " چی " در راه با پیر زنی بر خورد که در کنار گوری می گریست " کنفو سیوس " از دیدن آن منظره تعجب کرد . به وسیله یکی از شاگردانش از احوال او پر سید ، پیر زن گفت : در این مکان پدر شوهرم ، شوهرم ودر اخیر پسرم به وسیله ببری به قتل رسیدند . " کنفو سیوس" از وی پرسید که چرا در چنین جای خطر ناک بسر می بری ؟ - زن پاسخ داد : در اینجا حکومت ستمکار نیست . " کنفو سیوس " به شاگردانش گفت : " فرزندان من این را بیاد بسپارید که حکومت ستمکار سبع تر از ببر - است "

      چون حکومت ما هیتا مدافع منافع ستمگران است با آرایش و پیرایش دموکراسی ، وملی وغیره نمی تواند شکم مردم را سیر کند . در حقیت حکومت ها تضمینی برای رفاء عامهء مردم نیست . می گویند که خوب ترین دموکراسی در هند است اما فقرو غربت در هند بیدادمی کند  . پس ملاحظه با ید کرد که آزادی جز رهایی انسان از فقر نیست . نظام های ملی دموکراتیک ، با اقدامات ترقی خوا هانه متوصل می گردد که در کوتا مدت نمی تواند فقر را از بین ببرد . سوسیالیسم می تواند این مشکل اساسی را حل کند به آن شرط که توتالیتریالسم بر محور شخص و یا اشخاص محدود بنام و عنوان رهبر متوقف نشود " لنین " گفت که : " دیکتاتوری پرولتاریا سوسیالیسم نیست ، بلکه یک مرحله کوتاه مدت است که منتهی به نابودی حکومت گردد. " یعنی انتقال آرام حکومت به یک سیستم سویت ها یعنی شورا ها ی خود گردان مردمی .

     بعد از انقلاب اکتوبر در روسیه ، در پی آن جنبش های آزادی بخش و رهایی بخش در کشورهای مختلف جهان ، بویژه  تشکیل نهاد های شورایی مردمی در اتحاد شوروی ثابت ساخت که تنها سوسیالیسم است که آزادی انسان را تسجیل و تضمین می نما ید و این افتخار سوسیالیسم است که روسیه را از یک کشور عقب افتیده فیودالی و نیمه بورژوازی با وجود تخریبات و تلفات سنگین که بیش از 2000شهرو قصبه و تمام تاسیسات زیر بنایی تخریب و بست میلیون انسان تلفات انسانی ، باز هم در راس رهبری بعد از " والادی میر ایلیچ لنین " " استالین " مرد آهنین و قهرمان و فاتح جنگ دوم ، در دو دهه آن کشور را بحیث یک کشور نیرومند صنعتی نبد یل نمود . در نتیجه  در 300میلیون انسان اتحاد شوروی یک نفر گرسنه ، بی سرپناه و بی کار نبود . این یک واقعیت انکار ناپذیر است که بشریت دو راه دارد : " سو سیا لیسم  یا فاجعه " .

    انسان تا وقتی که فقر و گرسنگی گریبان گیرش باشد آزاد نیست . انسان زمانی آزاد بوده می تواند که دنبال نان و آشیانه سرگردان و گرفتار نبا شد .

آزادی انسان زمانی تحقق می پذیرد که ، بجای حکو مت های ضد بشری و ستمگر وا بسته به تراست ها و کمپانی های سرمایه داری ، نظام شورایی  مردمی بوجود آید و امور اجتماعی و اقتصادی مستقیما به قاطبه مردم واگذار گردد.

  بایست فقر را از واحد های کو چک از بین برد این مودل روستا است . در روستا عملیات رفاه بخوبی قابل کنترول می باشد .

     یکی از دوستان سوال کردند که کی این عملیه انتقال را اجرا می کند ؟  بلی سوال خوبی است که در پاسخ باید گفت که بر اساس ویژگی های جوامع عقب نگاه داشته شده ای مثل افغانستان ممکن نیست جزاز طریق حزب یا احزابی که معتقد به " نظام شورایی" باشند . به ان شرطی که آن حزب یا احزاب دارای رهبری جمعی با شد . شخص بحیث رهبر قرار نگیرد . در سطح جهان تجارب نشان داد که بسا رهبرانی بودند که در قبل از پیروزی شعار های خوبی می دادندو از دمو کراسی داخل حزبی شدیدا حمایت می کردند، اما زما نی که به قدرت رسیدند تمام موازین دموکراسی درون حز بی را زیر پا کردند و به  فرمان روای مطلق تبدیل شدند . و دیکتا توری از نوع خونتاگر آن تبدیل گر دیدند . از همه اول تر کادر  های اصلی و مکتبی را یا به نام های مختلف خا ین قلم داد نموده کشتند و یا کنار زدند . لذا بالای شخص اعتماد نادرست ثابط شده است . در احزاب انتر نیشنل و برادر تعداد کمی از رهبران ، رهبر باقی ماند .

   جهت دیگر سوال این است که جوامع بشری قابل رهبری و هدایت است ، خود به خود یک جامعه آید آل بوجود نمی آید . از لحاظ جامعه شناسی ، جامعه نه فاعل است و نه مفعول ، بل که منفعل است . از این سبب باید رهبری و جهت داده شود . در این راستا انتظار کشیدن برای تنویر اذهان عامه کار بسیار خسته کننده و طولانی مدت است . از طرف دیگر در مقابل تنویر کننده صاحبان زرو زمین و سرمایه قرار دارد ، که متوصل به هزار تر فند و دسیسه می شوند . این  چنین جنگ تبلیغا تی زمان می برد و راه حل اساسی نیست . باید یک حزب واقعا مترقی و پیش آهنگ این رسالت را بعهده بگیرد . و از طریق مبارزه تند و بی امان راه رسیدن  به پیروزی را از طروق علمی تا حد ممکن مسالمت آمیزو مدنی به  پیش ببرند. البته که شعار های تا کتیکی و راه کار های عملی در جریان مبارزه طرح و تد وین می شود و از قبل قابل پیش نگری نیست .

     عزیزی دیگری سوال فر مودند که نظام شورایی منابع اقتصادی را از کجا بدست خواهد آورد؟

بلی ، در این زمینه از تجارب کشور هی که در جهان در مقابل امپر یالیسم استادند و اقتصاد را از صفر آغاز کردند . یعنی کشور های سوسیا لیستی ، منجمله اتحاد شوردی که از میان خاک و خاکستر جنگ با فاشیسم به ساختار پر داختند .

دیگر کشورهای که مانع دخالت کشور های امپر یالیستی و استعمار گر دیدند و بخود سازی پر داختند مثل کشور " جا پان"  :  این کشورمعادن کم دارد . وشش یک زمین قابلیت کشت و زراعت دارد . لکن همت بلند و شم کاری دارند. جاپان از 1867م شروع به خود سازی کردند . در سال 1872م بیش از 300 متخصص رشته های صنعت را به بلند ترین معاش و امتیازات از کشورهای اروپایی استخدام نمو دند .

از انگلستان ماشین های نخ ریسی و از فرانسه ابزار ابریشم ریسی از المان کار خانجات آبجو سازی و ذوب سرب ، فولاد سازی و کار خانجات تولید محصولات شیمیاوی را خریداری کردند و بکار انداختند در ختم جنگ 1914تا 1918م جاپان برای فروش در بازار های جهان ، منسوجات پنبه ای ، ظروف شیشه ای ،کالاهای سلو لویید ، وسایل اکترونیک ، بایسکل ، ماشین خیاطی، چتر.لوازم تحریروغره سامان داشت.

در حالی که اغلب انها در کارگاه های کوچک که 4 تا 7نفر کارگر داشتند تولید می شد . اما در سال 1923م زمین لرزه ای رخ داد که سبب مرگ بیش از صدهزار نفر در توکیو و یوکو ها ما شد و با عث تخریب نه دهم تمام خانه ها و تاسیسات گردید. وضع جاپان تا 1930م کاملا به وخامت گرایید . بیکاری ، گرانی و کمبود شدید مواد ضروری وغیره . در 1933م جاپان بار دیگر بدون آن که حتی به یک شرکت خارجی اجازه سرمایه گزاری در کشور شان بدهند شروع به کار کردند . در سال 1933مصنعت آهن در 1934م صنعت نفت  . و دیگر صنایع را تاسیس کردند طرح ده ساله رشد سریع صنایع و صنایع سنگین را تد وین کردند . بدون کمک های خارجی و حتی به یک تاجر خارجی اجازه ورود کالا داده نه شد .

ملاحظه فر مایید که ملتی اگر خوب رهبری شود به چنین مرزهای رشد می رسد. بخصوص در کشوری مثل افغا نستان که کشور زراعتی و کشور هزار معدن است . در افغانستان تنها معدن آهن نه بل که میدان آهن وجود دارد . به جای لیلام قرادادن معادن به امپریالیست ها با اقساط 20ساله از کشور های اطراف افغا نستان می توان کمپلیکس ذوب فولاد را خریداری توسط معدنچیان و انجینران داخلی آن را بکار انداخت

آریایی ها در 2000پیش از میلاد در معدن میس عینک لوگر با ظرف های گلی می توا نستند که میس را ذوب نما یند آیا با این همه انجنیر و مردان فنی چه شده که نمی توان به ذوب میس پرداخت ؟  وطن فروشی را گپ است ، تا زمانی که مزدوران امپریا لیست های امریکا و انگلیس سر کار با شد جز وطن فروشی چه انتظاری می توان داشت.

فردوسی بزرگ می گفت : اگر سر به سر تن به کشتن دهیم  از آن به که کشور به دشمن دهیم حیف صد افسوس که کشور به دشمن داده شده و یک مشت رهزن حکومت می کند و امپر یالیست ها در  پی غارت آمده اند و روشنفکران کشور هنوز هم غرق در خود خواهی های دیروزو امروز خود هستند. کشور به دشمن داده از آسمان پرواز می کنند.  یا آن احزابی که خود را در یک حکومت دست نشانده – امپریالیستها راجستر نموده و شعار مبارزه سر می دهند ، تعجب آور نیست؟

    بهر صورت از موضوع دور نرویم ، گفته آمدیم که اگر جامعه خوب رهبری شود ، با سهولت می وان فقر را نابود کرد و راه رشد سریع را بدست آورد .

    مثلا  در افغا نستان به تناسب چراگاها می توان بیش از پنجاه میلیون گو سفند و بز پرورش داد و این موضوع  بر صادرات گو شت افزوده بر ذخایر نقدینه گی افزایش به عمل آمده و از آن در راه فقر زدایی استفاده کرد . از جانب دیگر بارندگی و مرطوب بودن تپه زار های شمال افغانستان برای غرس بادام مساعداست ، بادام درخت میوه داری است که آب کم ضرورت دارد و فصل بارندگی برای بار وری آن کافی است . همچنان در زمین های آبی و هموار کاشت پسته فرارده خوبی برای صادرات است .

ده ها موضوع عمده برای تهیه نقدینه گی وجود دارد .

    خانمی ایمیل دادند و پرسیدندکه این نظام شورایی در چقدر مدت می تواند فقر را از کشوری مثل افغانستان ؟

    پاسخ کوتاه و فشرده این است که ، نظام شورایی به مرتب از راه حل راه رشد غیر سرمایه داری و دموکراتیزه نمودن اقتصاد و اجتماع و شعار های از این قبیل ، خیلی کوتاه و قابل اطمنان است " نظام شورایی " کوتاه ترین راه رهایی از فقر و گرسنگی و سایر مصیبت ها است . خوبی و شفافیت این سیستم در آن است که توسط اراده مستقیم مردم مورد عمل قرار می گیرد و نتایج آن زودقابل دید توده ها است . دیگر خوبی آن این است که به مالکیت شخصی افراد و باورهای دینی و عقیدتی و مناسبات خوانوادگی شهروندان آسیب نمی بیند . در این سیستم هرگز شعار های خلاف مقدسات وجود ندارد.

در نظام شورایی مطرح شده ای ما ، اخلاق ، تهذیب، محبت، احترام و حرمت به مقام انسان و شهروند از جمله اصول اساسی می با شد. این نظام اشتراک همه شهروندان را در ساختار اقتصادی بر می انگیزاند در این سیستم از کسی گرفته به کسی دیگر داده نمی شود ، باید همه در رشد سریع اقتصاد خوانوادگی خود سهم فعال داشته باشد . هدف این سیستم متوازین ساختن عرصه ای اقتصادی نیست ، بل که رشد همگانی و بلند رفتن عواید خوا نوادگی شهر وندان است . و ثروتمند شدن تمام خوانوادهها می باشد .

   در نهایت می توان گفت که " نظام شورایی " نسخه ای است برای فقر زدایی واقعی ، و این کوتاه ترین راه است برای رهایی انسان از فقر مادی و معنوی و تا مین آزادی واقعی . 

    تبصره :

    همه در این بحث می توانند اشتراک فر مایند ، برای هرگونه پاسخ آماده هستیم .

آدرس قبلا داده شده است .

                                                                                            " سدم "

 


بالا
 
بازگشت