گل آقا عمرزی

 

یگانه چاره برای بیرون رفت از مشکلات تفاهم ووحدت است

 

انسانها در جریان زندگی تمام پدیده ها را از ابعاد مختلف آن مورد مطالعه قرار میدهند.دو چیزکه درمطالعۀ پدیده هابیشترمورد بحث قرارمیگیرد.

1- رابطۀ واقعی

2- رابطۀ ذهنی

بعضا" تحلیل های ذهنی انسانها بر تحلیل های واقعی چربی مینماید.همه میدانیم که واقعیت و ذهنی گرائی دو پدیدۀجداگانه بوده به نیک و بد آن نیز آشنائی کامل وجود دارد.منافع شخصی عدۀ را وادار میسازد تا در چهار چوکات محدود ذهنی گرائی با واقعیتها در مخالفت قرار گیرد.انسانهای که باعلم وفرهنگ اشنائی کامل دارند میدانند که واقعیت ها را آنچنان که است باید دید .زیرا هر واقعیت از خود معنی ومفهوم نیز دارد.ولی ببینید که عدۀ ازاشخاص و افراد این واقعیت ها را چگونه نا جوانمردانه تعبیر غلط نموده ومیخواهند آنرا به بیراهه سوق دهند.پس میتوان حکم نمودکه این چنین شیادی ها مربوط به هویت های محدود فکری بوده اصالت وفطرت انسان هابرخلاف اعمال نا شایسته میباشد.

ذهنی گرائی ها انسانها را وادار میسازد تا واقعیت ها را وارونه جلوه دهد.چنین اشخاص متکی به ذهنی گرائی در واقعیت از اصالت و ماهیت معنوی خود دور گردیده اند.برای این که از اصالت و معنویت خود دور نباشیم یک لحظه هم صداقت و انساندوستی را نباید فراموش نمائیم .در برخورد های روزمرۀ خود آنقدر صادق باشیم تا بتوانیم ماهیت اصیل انسانی را در وجود خود تقویت نمائیم.در غیرآن وجود و باطن ما به یک نعش گندیده مبدل خواهد شد که نفرت دیگران را خواهد بر انگیخت.

مخالفین تفاهم ووحدت همان نعش های گندیدۀ هستند که دیگران از ایشان نفرت مینمایند.

عدۀ از اشخاص و افراد بر خلاف خواست وضرورت جامعۀ ما از  چنان برج های بلند زمان صحبت مینمایند که تو گوئی با جامعۀ افغانستان اصلا" اشنائی ندارند.

در وضع کنونی چنین اعمال و بر خورد ها در اصل خود نوع دیگر از تفتین و ایجاد بد گمانی نسبت به نهضت کشور ما است.با. تمام عقلانیت خویش متوجه گذشته های خود بوده از تجارب آن استفادۀ اعظمی نمائیم.

دموکراسی ووحدت که دو مطلب کاملا" عالی و انسانی است .برای توصیف هر یک از اینهاباید از آن شناخت کامل داشته باشیم.

توجه باید کرد عدۀ از دموکراسی ووحدت در بین نهضت و جامعه شناخت ندارند.

بناء" از توضیح وتشریح آن عاجز هستند.

این چنین اشخاص و افراد فقط اتکا به هویت های فکری محدود خود دارند.

لهذا رابطۀ چنین اشخاص با وحدت و یکپارچگی در نهضت و جنبش افغانستان شمول در مخالفت قرار دارد.

تفاهم وحدت وهمبستگی را از راه های ورودی مردم بخاطر استقبال از آن را باید بررسید.

واقعیت مسلم این است که مردم جامعه از بی اعتمادی ها افتراق و بد گمانی ها نفرت دارند.

هر گاه ما از لحاظ دید و فکر محدود خود که شخص خود ما به آن ارزش قایل هستیم با پدیده ها بر خورد نمائیم.به خس و خاشاک روی آب مبدل گشته فاقد اراده و تصمییم خواهیم شد.

چرا در چنین حالت بد قرار داریم ؟

علت آن خود بینی ها و تک بینی های ما بوده که ما را احاطه نموده نمیگذارد وسعت نظر داشته باشیم.بدبختی های دیگرمااین است که قالب های متضاد فکری دست های ما را به یخن همدیگرما می اندازد و حاضر نیستیم با یکدیگرخود کنارآئیم.

موجودیت افکار محدود و نا سالم فکری باعث میگردد تا یک جامعه را از جهت های مختلف متلاشی نماید.همین افکارمتفاوت ومحدود خود بین انسان ها را تا سرحد خیانت سقوط میدهد.بلاخره در مقابل واقعیت های جامعه با ذهن فرسودۀ خود برخورد نموده در موارد مختلف پدیده ها قضاوت ذهنی مینماید.

درین حالت بین افراد و گروه های مختلف سیاسی اختلافات عمیقتر گردیده در مقابل همدیگر با خصومت بر خورد مینمایند.

یگانه چاره برای بیرون رفت از مشکلات تفاهم ووحدت است.

کمیسیون تفاهم ووحدت  قسمی که از نام مختصراش پیداست از چندین سال به اینطرف مصروف همین قضیه بوده امید واری بیشتر وجود دارد که بر مشکلات غلبه نماید.

یک عدۀ محدود با داشتن افکار محدود و نا مناسب با پدیدۀ تفاهم ووحدت بر خورد غیرعقلانی مینمایند.دروجود چنین اشخاص افکار کهنه وفرسوده اشیانه دارد.لهذا همین افکار کهنه وفرسوده کار کمیسیون تفاهم ووحدت رابه مشکل روبرو نموده است. ما نباید معتقد به انسانهای کلیشه ای با شیم زیرا با هر گونه نو اوری در مخالفت قرار میگیرد.افکار کلیشه ای تشتت افکار  را در عدۀ از احزاب بوجود اورده بود و تا بحال  هم  به  شدت در بعضی حلقات واحزاب ادامه دارد. هر گاه به گذشته ها نظر اندازیم

موجودیت فرکسیونها در داخل حزب و مداخلۀ حزب در امورات دولتی و برخورد های پیهم اعضای حزب بر سر اشغال کرسی های دولتی یکی هم  نتیجۀ همین افکار کلیشه ای بود.یقینا"ذهنیت های محدود آزادی های انسانها را محدود میسازد.انهای که با الفاظ و کلمات خوش هستند و علاقه مندی به محتوی ندارند زندگی کلیشه ای دارند. به تفاهم ووحدت نیروهادلچسپی ندارند برخلاف اصالت وفطرت انسانها عمل مینماید.هوا داران چنین الفاظ وکلمات را به هیچوجه نمیتوان انسانهای متعهد خطاب نمود

زیرا این چنین اشخاص تنها با ارزش های قراردادی  سروکار دارند. انها با ارزش های اصیل انسانی در خصومت قرار دارند

چنین اشخاس بدون جهت و افکار معین حرکت مینمایند و با همه مطالب با تعصب بر خورد مینماید.هر یک از ما مکلف هستیم برای دریافت راه های بیرون رفت از وضع بهرانی کشورهمه مطالب را با عمق مسئولیت احساس نمائیم.باید یاد آور شوم که هرگاه ذهن ما از اندیشیدن در مورد آینده نسبت ضعف و بی بندوباری خویش عاجز باشد از تحلیل و بررسی های گذشته به مراتب عاجز خواهد بود.

هر گونه اعمال که باعث جلوگیری از پیشرفت کار تفاهم ووحدت میگردد همه علیه آن به مبارزه بر خیزیم.با تاسف که عدۀ از اشخاص و افراد به خاطر منافع شخصی خود ارزشهای واقعی تفاهم ووحدت را نا دیده گرفته و از آن طفره میروند علت این است که در حافظۀ این اشخاص متاسفانه تصاویر از گذشته ثبت است. لهذا تمام اعمال و کردار این افراد تحت تاثیر همان تصاویر قرار دارد.

آیا ما توان آن را داریم که این تصاویر را از حافظه های خود دور نمائیم ؟

آیا ما توان آن را داریم تا یک طرح جدید را به نفع مردم  کشور خود به  میدان اوریم ؟

آیا ما حاضر هستیم مبارزات داخل و خارج را مشترک سازیم ؟

آیا ما حاضر هستیم همه امکانات را برای جوانان کشور در راس نهضت وجنبش جامعه فراهم سازیم ؟

ایا ما حاضر هستیم به کشور خود بر گردیم ؟

از همین قبیل ده ها سوالات دیگر وجود دارد

برای جواب دادن به همۀ سوالات  راه تفاهم ووحدت را اختیار نمائیم.

ما در وضع موجود مطالب تاریک را به همکاری همدیگر خود از ابهام بیرون نمائیم.عدۀ بد بختانه مسایل بسیار اساسی را با تحکیم روابط قومی مورد بررسی قرار میدهند.به گمان اغلب پیش کشیدن موضوعات قومی ولسانی هرگونه تحلیل و ارزیابی را پر از تعصب وبد بینی جلوه میدهد.طرح چنین مطالب انسان ها را  در بند حصار های کهنۀ افکار قرارمیدهد. لهذا با بینش محدود که از زندگی دارند با واقعیت ها در زندگی سیاسی در مخالفت و لجاجت قرار دارند. ارزشهای اصیل انسانی و ارزشهای که انسانها به   آن

اعتبار بخشیده است این دو را از هم تفکیک کرده نمیتوانند این اشخاص لجوج و متعصب به دیگران توصیه مینمایند که زندگی سیاسی واجتماعی ... را از دریچۀ افکار انها باید دید.امراض تحمیل کردن حرف خود بالای دیگران و تعین خط مشی برای دیگران جز عادت های روزمرۀ عدۀ از افراد و اشخاص به شمار میرود.در اخیر یک پیشنهاد دارم

پیشنهاد به همه نیروهای ملی و دموکراتیک شخصیت های مستقل احزاب وسازمانهای ایجاد شده از بدنۀ حزب وطن

از دادن تفصیل به ارتباط موضوع صرفنظر مینمایم.دوستان و رفقا هر یک بهتراز من به عمق موضوع وارد هستند.

یک صندوق تعاونی ایجاد گردد هر یک از دوستان و رفقا نظر به امکان خود ماهانۀ یک مقدار پول به صندوق تعاونی کمک نمایند .پول جمع شده  به وقت وزمان به کشور انتقال داده شود.تا دوستان و رفقا از ان مستفید گردد.

    طریقۀ کار در اروپا و یا سایر از کشورها

مثلا" در اروپا

1- یک نفر مسئول عمومی تعین کردد

2-در هر کشور یک مسئول و در هر ایالت همان کشوریک مسئول تعین گردد

مسئولین ایالات  کمک را جمع آوری نموده به مسئول کشور تسلیم مینماید.مسئول کشور به مسئول عمومی تسلیم خواهد کرد

خوبترین طریقۀ کار باز هم به مسئولین محلات و ابتکار شان تعلق دارد

سایر مطالب مربوط به این موضوع میتواند مورد بحث و ارزیابی قرار گیرد.طریقۀ کار تغیر پذیر است.به ابتکار دوستان و رفقا تعلق دارد.

با درود های بی پایان

 

 

گل آقا عمرزی

 هالند

20-8-2011

0031263703775

 

 


بالا
 
بازگشت