حسن پیمان

 

قتل اوسامه بن لادن درقلب پاکستان

دال برمحکومیت انکشور بمثابۀ حامی تروریسم

 

امروززمان ان رسیده است که امریکاتعهدات سپرده شدۀخودرا بنابردلائیل صریح وشواهدعینی علیه تروریستهاوحامیان ان بدون تعلل انجام دهد.

 

برمبنای دلائیل وشواهد عینی وتکذیب ناپذیر زیرین؛برای به محاکمه کشانیدن علنی جنرالان خون اشام پاکستانی واقدام بلادرنگ وچون وچرای امریکا ومتحدین ضد تروریسم دراجرای تعهدات سپرده شده در زمینه واهداف ان مطابق به منافع ملی افغانستان این(یگانه کشورقربانشدۀ تروریسم پاکستانی دراین عصر)وایجاد صلح وثبات دراین عرصه؛امروز به یک امرقطعی تاریخی مبدل گردیده است:

یک:-بعدازکشته شدن اوسامه بن لادن رهبر القاعده در"ابیت اباد" درنزدیکی یک اکادمی نظامی امنیتی پاکستان؛باوجود فعالیتها وشبکۀهای گستردۀ-ای-اس-ای-که از موجودیت القاعده وفعالیتهای تروریستی ان ازداخاخل پاکستان برعلیه افغانستان،امریکاوسائیرنقاط جهان؛خودرابی خبروانمود میساخت؛واما مدت (6) سال درپناگاه مطمئن درانجا مورد حمایت این شبکۀسیاه وخون اشام دوزخی قرارداشته است؛معتبرترین وموئثق ترین سند انکارناپذیربرای محکومیت پاکستان منحیث یک کشورمتجاوزوجنایتکار بشمول جنرالان خون اشام وابسته به القاعده ان بوده که؛برمبنای ان امریکا ومتحدین ضدتروریسم باید بدون کدام چون وچرا؛علیه لانه های تروریستی وتربیتی که شماران به هزارها مکتب ومدرسه میرسد؛که بویژه بیش از (3000)مدارس تروریستی وتربیتی تروریسم تحت نام"اسلامی.ا؟"که درمناطق مرزی باافغانستان فعالیت دارند؛بخاطر جلوگیری بیشتراز فعالیتها وحملات تروریستی بعدی انها؛تمام مدرسان،استاذان وجمع ملا های دیوبندی تروریسم ان درسراسر پاکستان؛وبویژه خطرناکترین گروپ تروریستی بنام"حز ب التحریر"وابسته به القاعده را که در سراسر جهان شبکه های گستردۀ تخریباتی وفعالیتهای وحشت ناک تروریستی رابرای "برانداختن نظامهای قانونی وایجاد حکومتهای بنیادگرای افراطی اسلامی"شناخته شده است که؛بمثابۀ خطرناکترین وجانی وجنایتکارترین شبکۀشیطانی تروریستی؛بائیست بدون تعلل سرکوب ورهبران انها پیگرد قانونی وازطریق محاکمات بین المللی مجازات قانونی گردند.ودرمقابل هرنوع مخالفت ومقاومت وعدم همکاری دراین مبارزۀضد تروریستی ازطرف پاکستان؛به همان میزان لازم پاسخهای کوبنده ودندان شکن باید داده شود.

دو:-انعده جنرالان وابسته به القاعده وطالبان مربوط به شبکۀتروریستی وحامی تروریسم بین المللی(-ای-اس-ای-)این دستگاه جهنمی استخباراتی پاکستان که؛درسیل فون ویا تیلفون موبایل بدست امده از بن لادن که نامهای ایشان ثبت گردیده است؛بشمول"افسرعلی خان" که بنابرارتباطات ان باطالبان والقاعده ورهبر ان" بن لادن"که قبلأگرفتار گردیده بود؛بلامعطلی وبدون انکه ازچنگال قانون فرارنمایند؛دستگیر وبه اساس اسناد موئثق بدست امده به چنگال عدالت ومحاکمات قانونی بین المللی سپرده شوند.

سه:-جنرال پرویزمشرف رئیس جمهورمخلوع اسبق این مداری انگریزی دورویه ودوپشته ودروغگوی مشهور وشارلتان ماهر دوزبانه ویگانه تسریع کنندۀ تشنج وبحران ومداخله گرشیطان ونفاق بازوحامی تروریسم؛ برای تشدید خصومتهای ملی درداخال افغانستان؛گویا خودرا حامی قوم "پشتون"وانمودساخته درمسافرت رسمی خود درکابل به اقای کرزی رئیس جمهور دستور داده بود تا"کابینۀخودراازپنجشیریها وازصفحات شمالی افغانستانیهای غیرپشتون تصفیه نماید؛درغیران صلح وثبات تأمین نمیگرددو...!!!؟؟؟"ونوازشریف نخست وزیراسبق پاکستان رهبر حزب "مسلم لیک" واسلامگرای افراطی و"پدردومی طالبان"که درارتباط باالقاعده؛و نظربه اظهارات اصف علی زرداری درروزیادبودمراسم خانم متوفای خود بی نظیربوتو"صدراعظم اسبق ومعروف به مادرطالبان.ا؟"در ایالت لاورپندی پاکستان؛برای حمایت ورشد تروریسم ؛بمانند پرویزمشرف ؛فعالیت وتلاشهای مذبوهانه به عمل می اورد؛وبویژه برای رسیدن به قدرت واستقرار(حاکمیت بنیادگرای افراطی اسلامی؛بنابر نفوذ نظامی خود درقوای نظامی جانی پاکستان بااستفاده واستعمال ازهمین قماش جنرالان تروریست وابسته به القاعده؛امکانات راه اندازی یک کودتای خونین علیه اصف علی زرداری صدراعظم را؛بنابرمخالفتهای ذات البینی سیاسی که دارند درنظرداشته؛که دسترسی (به سلاح اتومی توسط نیروهای افراطی وابسته به القاعده )را؛بیش ازپیش ممکن میسازد؛وبنابر اظهارات زرداری؛اورانیزبه سرنوشت ذولفقارعلی بوتو وبی نظیر بوتو وده ها عضوفعال وبرجستۀ"پیپلزپارتی دچارساخته وطالبانرا بدون معطلی به سلاح هستوی مجهز خواهد نمود که بدون فوت وقت ودراین فرصت مناسب ومساعد هردو صدراعظمان اسبق نیز بائیست مورد پیگردقانونی قرارگیرند.

چهار:-ومهمترازهمه(تعهد قاطع امریکا)بعد از فروریزی ساختمانهای دوقلو مرکزتجارت خانۀ بین المللی که درنیویارک وپنتاگون درواشنگتن دی سی امریکا؛بوقوع پیوست؛این حادثۀ خونین وفاجعه بار"11/سپتمبر/2001را"کولن پاول"دردولت رءیس جمهور بوش"پسر"؛"اعلان جنگ"ارزیابی نموده بود.که به تعقیب ان درهمان شب؛درسخنرانی تلویزیونی خودرئیس جمهوربوش اظهار داشته بود که:"ما میان کسانیکه این عمل تروریستی راانجام داده اند؛ودولتهائیکه انها را درخود پناه میدهند؛هیچ تفاوتی قائیل نیستیم...".ا؟(1).وبه تعقیب ان مشاورامنیت ملی امریکا اعلان کرده بود که:..برانانی نشان خواهیم داد؛زمانیکه بما حمله میکنند قادریم بانیروی بیرحمانه تلافی کنیم..."-و"یلیام سافیر"درنیویارک تایمز اظهارداشت:"..زمانیکه پایگاه های انانیکه بما حمله کردند؛دقیقأ شناسائی کردیم؛باید انها راچنان موردحمله قراردهیم که بفهمند کیفرخساراتیکه برما وارد کرده اند به چه شکل خواهندپرداخت وبا انان مستقیم ویا غیر مستقیم برخورد خواهیم کرد که به پروفاشی شان منجر گردد...روزدهم سپتمبر درست یک روز قبل از حادثۀ یازدۀ سپتمبر؛بن لادن دریکی ازبیمارستانهای نظامی پاکستان بستر میشودو-"ای-اس-ای-"به شبکۀ "سی-بی-اس"اعلان میکندکه بن لادن دریکی ازبیمارستانهای نظامی راولپندی پاکستان درستاد فرماندهی ارتش پاکستان تحت درمان قرارگرفته است..."(2)--خوب؛دراینجا همه چیز ومعماهای مبهم ومجمل روشن وشفاف میگردد وجای تبصره هم باقی نمیماند..ا--و بازهم هرگاه"درزیر کاسه نیم کاسۀدیگری بزرگترازکاسه های نخستین ان،نهفته نباشد.ا؟"وممبعد نهفته نخواهند ماندا.بلکه داشته های این کاسه های رسوائی ازبام سیاسی پاکستان سقوط نموده وزود زود هم افشأ میگردند.ا؟ مگراین همه شواهد واسناد معتبرواقرارها واعترافات برای محکومیت پاکستان وشبکۀ تروریستی -ای-اس-ای- که حامی تروریسم شناخته میشود؛ایابازهم کافی نیست؟؟؟-وبویژه که اقای بوش حتا درزمان ریاست جمهوری خود وعده داده بود که"مراکز این تروریستها وکشورهای که به انها پناه گاه میدهند؛هر دویکی بوده بما کدام تفاوتی نمیکند وباید سرکوب وپاشان ساخته شوند..؟"-وازجانب دیگر؛افزون برکشتارها،تلفات،ضایعات وویرانیها وتباهیهایکه درطی این مدت طولانی درافغانستان صورت گرفت؛هزینه وخساراتیکه تحت عنوان"ازبین بردن به اصطلاح تروریستها وتروریسم"بمراتب بیشتر ازخسارات غیرقابل مقایسه که ازناحیۀحملات یازردۀسپتمبر که گویاتوسط القاعده به امریکا وارد گر دید وتاامروز صرف کمکهای نظامی امریکا غیر ازسائیرهزینه های هنگفت دیگربه پاکستان به بیست ملیارد دالررسیده است؛که با نظرداشت همه ای این تلفات وضایعات ومصارف هنگفت؛ وانکشاف اوضاع اخیر درقلب پاکستان بمثابۀ مرکز تروریسم بین امللی ؛هرگاه بازهم درزمینۀسرکوبی وفرپاشی مراکز ولانه های شیطانی تروریستی درپاکستان وپناه گاه های ان؛تعلل به خرچ دارده شود؛دران صورت ؛ایاتمامی این عملکردها وتلاشهای صورت گرفته به هدررفته وجدأ تحت سوالات جداگانه قرارنمیگیرند؟وایا این روشهای سکوت مأبانه ویا سازشکارانه به اصطلاح"دشمن درجه یک" که تاحال به این نام درسر خط مبارزات تروریستی ایالات متحده باسائیر قوتهای ائتلاف بین المللی ضدتروریسم قرارداشت ودارد؛هرگاه به ان تعلل صورت گیرد؛بدون انکه صلح وثبات تأمین گردیده باشدوهرگاه خرابیها روز بروزبیشترگردد وحتابه ارامترین وصلح دوست ترین مناطق شمالی کشور گسترش داده میشود؛سازش وتسلیم به ان یعنی به تروریست وتروریسم؛ایابیشترازهمه به حیثیت وابرو واعتبارسیاسی خود امریکا ومتحدین ضد تروریسم ان درنزد مردم خود ومردم افغانستان وجهان؛برنمیخوردولکه دار نمیسازد؟ وازسوی دیگریک نوع برائت ومشروعیت دادن به همه جنایتکاران وتروریستان،القاعده وطالبان وحامی مستقیم ان"پاکستان"که دیگر خلقهای کشورماوجهان بالای پاکستان بکلی بی باورگردیده اند؟؛ایاامریکا ومتحدین بالای پاکستان دراجرای عملی تعهدات انکشور درمبارزات ائتلافی ضد تروریسم بالای ان فشاراورده ودرشرائیطی که اکنون مساعد گردیده است؛برای سر کوب تروریستان ولانه ها وپناه گاه های انها؛امریکا ومتحدین؛تعهدات سپرده شدۀ خودرا دراین زمینه دراجرای عملی ان؛صادقانه وباشجاعت وجرئت تام وقاطعانه انجام دهند ؛شرائیط ان مساعد نیست؟؟؟ تا به صدای ملیونها انسان مظلوم ومصیبت دیده وجنگ زده وزمین سوخته وبرباد رفتۀ مردمان بی دفاع افغانستانی لبیک گفته شود؟

پنج:-ایابااین همه اعمال شارلتانی وابروریزی وبی حیثیت سازی وشیطنت بازی وشرارت پیشه ای وبابازیهای سیاسی دوگانه وچندگانه وترفندهای چند پهلوئی پاکستان این"داله ماران اصیل انگریزی.ا؟"؛برای گول زدن امریکا برای اخذ دوامدار کمکهای نظامی تحت نام "جهاداسلامی.ا؟ ومبارزه باتروریسم.ا؟که بدون هیچ شک وشبه(برای تقویت تروریسم)هزینه مینماید؛بازهم میتوان بالای پاکستان اعتماد وبه او اعتبارکرد.ا؟ وبا همچو یک کشور روسپی سیاسی وطالبان اجیر ومزدوران جنگی ان"صلح ومصالحه.ا؟"رامطرح نمود؟؟؟واین سناریو رابه شکل دیگری وبه بازی دیگری خونین تر ازپیش بالای مردم ماتحمیل نمود؟"ایا همچو مذاکرات نمایشی وطرحهای یک جانبه مانند "مصالحۀ ملی داکترنجیب.ا؟"کاملأیک جانبه وبه نفع یک طرف معامله(پاکستان،طالبان وتروریستهای مربوط به القاعده.ا؟) نیست؟ومانند"کشت درشوره زاربوده.ا؟"وجزیک نمائیش سیاسی دیگری بوده ویک هدیث بیش نخواهد بود.ا؟که افغانستانرا به دوزخ داغ مبدل نموده ومردم بیگناه وبی دفاع وبریان شدۀ انرادوباره بسوزانند!!!وبه اصطلاح جنتهاوفردوسهای برین این دنیا واندنیا .ا؟را تیکه داران اسلامگرای انگریزی وحامیان جنایتکار ومنفعت جویان وثروت اندوزان ان درملکیت شخصی خود دراورند واگرملونها انسان دیگرقتل وغارت وباهمه هستی وداشته های باقیمانده اش نیزنابود شوند؛صدقۀ سر "ملاعمر،حقانی ورهبران القاعده و-ای-اس-ای-پاکستان ملاهای دیوبندی وجنرالان خون اشام پاکستان "باشد.ا؟باکی نیست.؟ا--وهرگاه احیانأبجای پاکستان این محورشرارت دیرینه درقلب اسیا؛ دراین بازیهای سیاسی؛هرکشوری دیگری اکر قرار میداشت؛چه تصوری باید نمود که چه بلای بالای ان اورده میشد؟؛برمبنای این همه حقائیق عینی واسناد بسیارمعتبروموئثق وغیرقابل انکارکه؛اثبات کنندۀ کلیۀجرم وجنایات غیرقابل عفو وبخشش که ازحدود نیم قرن به این سو درکشوربیدفاع ما ازطریق پاکستان براه انداخته شده است؛به اصطلاح مردم عامۀمان بالای ان کشورکه بجای پاکستان اگرمیبود "چه پخته پرانک میگردید.ا؟ وسرنوشت ان به کجا میکشید؟ واما این حرف درست است که امریکا مطابق به اهداف استراتژیک خود دراین منطقه بزورپول دوستی پاکستانرا خریده است؛زیراپاکستان دوست وعاشق پول است نه عاشق دوستی ومناسبات برادری که پسمنظرسیاسی ان این حقیقت را بیان میدارد.ا؟بنابراعمال شیطانی وتعقیب سیاستهای دوکانه وچندپهلوئی ان؛این دوستی پاکستان باامریکاصادقانه نبوده وریاکارانه است وبمانند مصالحۀ ملی ؛این دوستی نیز یک طرفه ویک جانبه بوده وپاکستان ازان سودها وبهره برداری ها وکمکهای گوناگون هنگفتی را بدست میاورد وبرای تقویت طالب وتروریسم مطابق به اصطلاح عمق استراتژیک خود هزینه میکند.ا؟-بناأروی این حقائیق اشکاراوعینی؛امریکا به چه میزان واندازه مطمئن است که این شیطان داله مار مداری به دوستی خود با امریکاصادق ووفادار بوده ووفاداراست ویاخواهد بود.ا؟ وتحت نام دوستی چه مقدارکمکها ومنفعتهاراتا کنون کمائی کرده است؟؟؟ ودرمقابل ان درراستای تأمین منافع استراتژیکی این کشورها صادقانه ودلسوزانه عمل نموده است؟وبویژه باانکشافات اوضاع وحوادث اخیر د"رقلب"پاکستان که ماهیت شیطانی ودروغهاوپرروئیهای بیشرمانۀ اورا به اثبات قطعی میرساند؛ایابازهم بااو به همچو دوستیهاادامه داد؟؟؟-ایا بمجردقطع کمک ویا توقف دادن ان؛پاکستان انأبا تغیر (180 درجه) بطورمغرورانه تکیه برسلاح اتومی خود؛به دشمن درجه یک امریکا مبدل نخواهد شد.ا؟ایا ازبرکت این دوستی مغرضانه وریا کارانه خودچندین مراتبه بیشترخسارات غیر قابل باورتا حال به امریکا ازجهات مختلف نرسیده است؟؟؟وافزون بران خصومت کشورهای منطقه رادرزیرچتر این دوستیها حاصل نکرده است؟؟؟

شش:-زیرا مردم افغانستان،باتأریخ باشکوه ومملو ازافتخارات پنج هزارساله تمدن درخشان وفرهنگ اصیل وغنامند خود؛این پاکستانی (حرامیگک تأریخی .ا؟)دیروزی را که رگ وریشۀ انها انگریزی بوده وهست؛وجزاز شطنت،دروغ،بیحیائی،دیده درائیه وبه چشم زنیهای انها وچون منگس کثیف هردوغ؛وازبه اصطلاح (شله گی)ولجاجت انها؛ازروسپیگری سیاسی واز عدم صداقت انها؛مردم تیزبین ودلاور ما ؛باتمام معنا ازانها شناخت کامل دارند وحتا زمامداران این بی ننگان تأریخی به شهادت تأریخ ومردم ما دربرابر"یک کلدار...در خودرا فروخته اند؛نوکری وچاکری وغلامی را بیشتر ازهر چیزدیگر،موئجه تر میدانند.ا؟وازین روهم وبه قیمت ارزان توسط هراستعمارگرجهان بزودی هم خریده شده میتوانند وحتا به این مزدوری وغلامی خود؛به باداران خود هم صادق نیستند؛وهرزمانیکه ازاین دوستی چیزی منفعتی برای ایشان حاصل نگردد؛ازهمان لحظه به دشمن سرسخت همان دوست خود مبدل میگردندا؟-واما پاکستانیها؛به ننگ وغیرت،دلاوری وشجاعت ومتانت ومردانگی وسربازی وعدم ترس وتسلیم ناپذیری رادرچشمان تیزبین ودرچهره های پراژنگ وخشمگین دشمن شکن تمامی باشندگان وشهرمندان این سرزمین مرد خیز وقهرمان پرورماافغانستان؛بویژه از سه جنک سرنوشت سازی که باباداران انگریزی ایشان پنجه نرم نموده به زانودراورده بودند، به این سو،تجربه کرده امده اند؛وهرلحظه که،شمشیرزنی ان فاتحان پرشور وبیباک تأریخی مابه یاد وخاطرۀ ایشان خطور مینماید؛هنوزپشت شانرا میلرزاند وانهاراتالندن دلهره میسازد..ا؟--بنا براین دلائیل قوی وحقائیق تأریخی؛خلق مبارز وتسلیم ناپذیر افغانستان؛نسبت عدم اعتماد بالای پاکستان؛هرنوع طرح(صلح ومصالحۀ مضحک و یک جانبه وتسلیم طلبانه.ا؟)راباپاکستان واجیران جنگی ان بنام طالب والقاعده ازهرقماشی که اند؛که خون ملیونها انسان بیگناه را تحت عناوین خوش اهنگ وگیرندۀ ودلچسپ به مردم مسلمان وبی الائش افغانستان بنامهای"جهاد واسلام درخطراست وکفروالهادو...ا؟"به بیرحمانه ترین وغیراسلامی ترین شکل ان ریخته اند؛سرسازش نخوهند داشت.ا.ا.ا--زیراکه جلو (اسپ اتمی)پاکستانراامروز هیچ قدرت جهانی نمیتواند به اسانی بگیرد.مصالحه بادشمنان صلح وثبات واشتی وسازش باانان؛چون "کشت گندم درشوره زار است.ا؟ "که مردم ما بارها انرا تجربه نموده امده اندونتیجه نداده است.ا-ونتیجۀان صرفأبرای تقویه ای مورال جنگی اجیران تروریست وحامیان ان منجر گردیده است.ا- بناأ ،سولات اساسی دراینجا مطرح میگردد که:

الف:-ایاجامعۀ جهانی وامریکا وناتو؛با این طرح مصالحۀ یک جانبه با پاکستات ومزدوران جنگی ان؛صلح وثبات را وبویژه یک افغانستان واحدرا درحدود اربعه ای فعلی ان گرانتی نموده میتوانند وعدم مدخلات پاکستانرا رسمأضمانت نموده میتوانند؟هرگاه پاسخ مثبت باشد؟پس ؛به کدام طرهای عملی ضمانت شده میتواند؟

ب:-زیرا مردم افغانستان بالای پاکستان بخاطری اعتمادندارندکه؛هرزمانیکه هرطرح صلح امیز وعملی ازطریق هررژیمی که با پاکستان مطرح گردیده است؛ یا ازطرف پاکستان رد گردیده ویا هم ظاهرأبه ان درزیرپردۀسیاه دپلوماسی؛بلی ولبیک گفته واما بعدأ درباطن؛نیات شوم وشیطانی وشارلتانی خودرابرضد افغانستان بیشترازپیش درخفا ویا اشکارا بابازیهای دوگانۀ براه انداخته است.ومردم افغانستان درطول تأریخ ازبدو پیدائیش این دانۀ کثیف وناسورسرطان بنام پاکستان دراین منطقۀ ازجهان؛تاکنون بالای پاکستان نظربه دروغ وعدم صداقت ان درتعهدات خود؛اعتماد نکرده اند ونمیکنند،زیرا ازاعتمادمردم بی الائیش وازطرح های صادقانۀ ما استفادۀ سؤ نموده وبه مثابۀ ابزاری انرا دوباره برعلیه مردم ومیهن مابکاربرده است.بناأهیچگاه بااشتی یک جانبه ودوستی یک جانبه ویا با امتیازدادن وبه قدرت رسانیدن دوباره طالبان وتروریستان فاشیست وافراطگرا واستقرارحاکمیت فاسد-فاشیستی طرازقبیلوی وقبیله سالاری به پایۀ یک قومی ممبعد ،مردم ما هیچگاهی سازش کرده نمیتوانند.ا واین یگانه انگیزۀ(بر بپاخیزی وجوش وخروش وجهشهای بی سابقۀ خلق دلیر این کشور)منجرخواهدگردید.ا-زیرا مردم ما ازسیاست شیطانی"تفرقه انداز وحکومت کن"انگریزوانگریزیها سخت بجان امده اند وخیانتها وجنایات بزرگ اگاهانۀ نسلکشیها؛فرهنگ کشیها وملیت کشیها را طی250سال است که تجربه کرده امده اند وبالای ایشان تحمیل وتعمیل گردیده است .ا -وتخم دشمنی هاو خصومتهای قومی وقبیلوی ونژادی وزّبانیرا به حدی دربسترمساعد این جامعه درتبانی باانگلیس وباپاکستان وسائیردشمنان خلق افغانستان کاشته اند ومردم را وادار ساخته اند تا به چوچه های انگریزی پاکستانی بگویندکه:

پدرکشتی وتخم کین کاشتی"

پدرکشته را کی بود اشتی"

واین همان مردم غیوروحماسه افرین ودشمن شکن تأریخی ما هستند که به قول ابرمردشجاع ومبارز میهن"سید جمال الدین افغانی"که مگوید:"مردمان این سرزمین هرچندی که دربین خود اختلافات قومی وقبیلوی خودرا دارند؛واما درمقابل اجنبیها وبیگانه گان ومداخله گران ودشمنان مشترک خود منحیث یک مشت پولادین وسرسخت وچون یک تن واحدبپا میخیزند وشکستهای مرگ باری برای شان بجاگذاشته اند.ا.."دراینجاشاعروسعت نگربه مصداق ادعای بالای ما گفته است:

گربه ظاهر ازتودورم دورسنجیدن خطاست"

اب اگرصدپاره گردد بازباهم اشناست"و

هفت:-یکی ازفکتورهای عمدۀ بیرون رفت ازاین بحران وختم اختلافات وتنشهای خونین؛به رسمیت شناختن"خط منحوس وشوم استعماری میراثی امیران وطن فروش وخاک فروش اسلاف شان.ا؟"توسط اقای حامدکرزی رئیس جمهورکنونی افغانستان است.که به شهادت وگواهی انکارناپذیر تاریخی یگانه عامل اساسی وفکتورعمدۀ ادامۀ جنگها؛کشمکشها،خونریزیها وخصومتها وبحرانهای مزمن کنونی افغانستان است که توسط امیرعبدالرحمن خاک فروش وخائین ملی وسائیر رژیمهای یک قومی دست نشانده وشاه شجاع های صادرشدۀ انگلیسی؛به دستورانگلیسها طی چندین معاهده های ننکین وبالاخره باامضای معاهدۀننگین بنام"دیورند"نمایندۀانگلیس به هندبرتانوی دودسته فروخته شد.ا-که همه ازان ریشه میگیرد .که عامل اساسی وفکتورمحوری را در ایجاد(صلح وثبات)منطقه وحتا جهان تشکیل میدهد.که حتا توسط تمامی زمامداران وقبیله سالاران تاکنون ظاهرأبه رسمیت شناخته شده امده است. ونتوانسته اند باشعارهای قومی وزبانی"داپختونستان زمونژ "ویا باطرح شعارهای یکجاشدن پختونهای "لروبر"این بخش خاک فروخته شدۀماراازغلامان انگلیسی دوباره بدست اورند؛زیرااین زمامداران یک قومی،شهامت وغیرت انرا نداشته اند وازجانب دیگر؛دعوای ایشان برسر این بخشی ازخاک کشور نتنها وطن پرستانه نبود ،بلکه مطلقأشکل ومحتوای فاشیستی -قومی وقبیلوی داشت.ا-زیرا به سائیربخشهای ازدست رفتۀخاکهای کشورعلاقه نشان نمیدادند وازلحاظ قومی،نژادی وزبانی وفرهنگی نتنها همسوئی نشان نمیدادند بلکه؛تحت عنوان دشمنان خراسانی وتورکستانی باایشان دشمن وخصومت میورزیدند واززمان ابدالیها به اینسو با"لشکروشمشیرقبیلوی"دست به قتل وغارت ونسلکشیها وتاراجگریهای بیمانندی دست یازیده اند وازامیرنشینان ایندیارمردخیزهمیشه باج ومالیه میگرفتند وازغارت اقتصاد وازهست وبود این سرزمین بهره برداری طفیلی نموده حتا ازاین غارت ودزدی هزینۀاسپ ومرکب ومواشی خودرانیزتأمین مینمودند واما بامردمان این سرزمینها خصومت قومی وقبیلوی داشته وباایشان همیش برخوردهای تعصب امیز فاشیستی داشته اند.ازاین رو اقای کرزی که ردپای اسلاف خودراگام بگام تعقیب مینماید؛ درموردبه رسمیت شناختن این خط استعماری دیورند ازطریق امریکا فشاراورده شود تاپلانهای شوم انگلیس که بخاطرایجادهمچو بحرانات وجنگهای خونین کنونی هرگوشۀخاک ماراطبق میل و اهداف شوم استعماری خود خط کشی نموده ازپیکران بریده بود باید خنثی وبکلی خاتمه داده شود وان شعارهای کهنه وتفرقه اندازی انگلیسی رابه زباله دان تاریخ بسپارد.ا-که؛جامعۀجهانی دررأس ایلات متحده باید این مطلب را درنخستین مواد وسطور مندرجات قرارداد تضمین وتأمین صلح ومصالحه با پاکستان واجیران جنگی ان بگنجاند؛ودربدل این امتیاز بزرگ به پاکستان که این بخشی ازخاک ماراواگذارمینمایند؛باید (واگذاری ویا اجازۀیک راه بحری ودریائی تجارتی واقتصادی رابه افغانستان بالای پاکستان نیزبقبولانند وضمانت انراازطرف پاکستان دراین قرارداد به اصطلاح صلح ومصالحه بصورت شفاف وروشن درج نمایند)؛تابه ختم این بحران منتج گردد.

هشت:-عمده ترین وتعین کننده ترین فکتورپیشنهادی که قید قراردادمصالحه بین افغانستان وپاکستان ومزدوران جنگی ان میگردد؛عبارت ازعدم مداخله وتجاوز به هرشکلی که؛امنیت واستقلال وتمامیت ارضی افغانستانرااطریق مرزهای پاکستان به خطر مواجه سازد؛ازطرف پاکستان به صراحت دراین قرارداد تضمین گردد.

هرگونه تربیت نظامی با اهداف تروریستی وتجهیزنمودن وپناه دادن به انهادرداخل پاکستان به منظورمداخله به افغانستان؛کشورهای منطقه وجهان؛جدأممنوع وضمانت قطعی ورسمی پاکستان درزمینه درقرارداد مذکور؛اشد ضرور ولازمی پنداشته میشود.ودرصورت تخلف ازان؛هرگاه دیده شودکه دراینده به همچو اعمال جنایتکارانه بازهم دست میازد؛مستقیمأنزدشورای امنیت ملل متحد وناتو وسازمان حقوق بشر بین المللی سخت مسئول بوده وشدیدأباید مجازات شود.

بنابراظهارات مختاراحمد وزیر دفاع پاکستان که گفته بود:"هرگاه امریکا کمکهای نظامی دوملیارددالری سالانۀ خودرا به پاکستان متوقف سازد؛پاکستان حاضراست ازطریق قوای نظامی خود ازتمامیت ارضی وامنیت خود دفاع نماید.." برمبنای این پیشنهادپاکستان هزینۀ حدود (صدهزار عسکر)که توسط پاکستان درسرحدات غربی ان کشور هم مرز باافغانستان به بهانۀ گویا جلوگیری از عبورومرور تروریستها جا بجا گردیده است؛جز ازعبورومرور مطمئنانۀ تروریستها که تاکنون به منظور مداخلۀ بیشترازاین سرحدات به داخل افغانستان ازانها استفاده گردیده است یعنی بجای کنترول ؛مداخلات بیشترشدت یافته است؛تاحال هیچ سودی به نفع صلح وثبات وگرفتاری تروریستهادراین منطقه وافغانستان نداشته است؛باید این کمکها ازطرف امریکا بدون تعلل قطع وبرای تربیت وتقویت نظامی وتأمین امنیت افغانستان؛هزینه گردد.ونگرانی "هینلری کلنتن"وزیر خارجۀامریکا نیز اازاین ناحیه مرتفع گردد.زیرا او در23/جون/11درکمیتۀروابط بین المللی سنای امریکا به پاکستان هوشداردادکه؛:"هرگاه به روابط خود صداقت نشان ندهد؛کمکهای ملیون دالری که ازسالهای 2001به این سو به(20 ملیون دالر امریکائی)میرسد؛(وپاکستان بخش اعظم این وجوه مالی را واضح هست که برای تقویت نظامی وحمایت ازتروریسم هزینه میکند-این قلم)ازان استفاده به عمل می اورد؛بکلی متوقف گردد."وخانم کلتن می افزاید:"کشته شدن بن لادن وکشته شدن جوانان امریکائی تا امروز نشان دهندۀ انست؛بین امریکا وپاکستان تفاهم صادقانه درمیان نبوده است؛که این عمل پاکستان خلاف منافع امریکا بوده وبا اهداف استراتژیک ان مطابقت ندارد...".ا؟وهمچنان به همین منوال نگرانیهای دیگری نیز وجود داردکه مسئولین ملکی ونظامی پاکستان را درکردار وگفتار وتعهدات ایشان تفاوتهای فاحشی دیده میشود وازاین رواین بی اعتمادیهابالای پاکستان روزافزون گردیده است.

وافزون بران دلائیلیکه برای محکومیت پاکستان وحمایت ان ازمرکز تروریستی وتروریستان را به صراحت به اثبات میرساند؛انست که؛یک عدۀ زیاد سناتوران امریکائی بصراحت میگویند که دربین اردو ونظامیان پاکستان برخی گروپهای اند که باالقاعده نیز ارتباط دارند.وتبلیغات انها ذهن مردم را برضد امریکائیها تغیرداده است(3)این سناتوران؛ پاکستانرا هنوزهم خوب تشخیص نداده اند.زیراپاکستانیها انگلیسهارابیشتردوست دارند وانهاراپرستش مینمایندوافتخارامیزنیز میگویند که؛ماتحصیلات عالی خودرابه انگلستان انجام داده ایم وانجام میدهیم،فامیل واولادهای ما درانگلستان بسر میبرند؛زندگی درانگلستانرا مردم ما خوش دارند؛وما لهجۀ سخن انگلیسی را نسبت به تکلم زبان امریکائیها بیشترترجیه میدهیم...وزیاد میخواهندوابستگی خودرا به انگلیسها نسبت به امریکائیهاداشته باشند تاپاس مزدوری وغلامی میراث استعماررابجاکرده باشند وازاین قبیل روابط وصفت ازانگلیسها بخود می بالند وبه ان زیاد افتخار مینمایند.ا؟البته مسئلۀ تحصیل شان به هرصورت؛واماصفت نمودن ازانگلیس منافق و پرستش نمودن ان؛ یک گناه کبیره است که درقبال سائیر خیانتهای زمامداران انان ثبت تاریخ میگردد.االبته این افتخارمخصوص خود پاکستان است وبه مردم ماارتباط ندارد واما پاکستان زیاد تلاش دارد تامردمان وطنپرست وباشهامت وازادۀمارا نیزمثل خودبرده سازد.ا؟مگرغیرت افغانها را در سه جنگ افغان وانگلیس تا ابد نخواهدفراموش کند.ا؟که هنوزپشت شان میلرزد.

رابرت مندیز"یک سناتور امریکائی میگوید؛این چگونه میتواندکه حکومت پاکستان تا حال از موجودیت وزندگی بن لادن خبرندارد(4)-این بهترین پرسشی است که مقامات پاکستانی،بویژه -ای-اس-ای-وارگانهای امنیتی هیچگونه پاسخی"ندارند وتاحال ارئیه کرده نتوانسته اند وازاین ناحیه سخت سرخجل وشرمنده نزد مردم خود ومردم افغانستان وجهان گردیده اند.والبته که به بی ننگ(شرمیدن)مفهومی ندارد ودرمقابل ان بی تفاوت است وبه او مهم انست که؛چه منفعتی از راه ماکیاولیستی بدست اورد.و"گردن خم راشمشیرهم بریده نمیتواند"

نهم:_واما سخنان واظهارات اقای سناتور"جانکری"دلایل محکمی است براثبات جرم ومحکومیت پاکستان وجنرالهای وابسته به طالب والقاعده ان که میگوید:"ملاعمردرجنوب افغانستان که به القاعده پناه داد،وگروه سازش ناپذیران جنگ را ادامه داده وعلیه ما حمله مینمایند؛مانند شبکۀ"حقانی"ومتحدین انست که درمناطق شرقی افغانستان ودرمناطق غربی پاکستان مستقرگردیده اند؛وما وظیفه داریم تامشترکأبانیروی افغانی وپاکستانی این گروه هارا برای همیش ریشه کن سازیم...وبرای مردم امریکا غیرقابل باوراست که چگونه این مهمترین فردی که تحت تعقیب امریکا قراردارد ؛درهمچو یک منطقۀ هموار دریک فاصلۀ چند ساعته ازاسلام اباد؛پنهان شده است...جان کری اضافه میکند؛درهمان حال رهبری پاکستان به خشم امدند وبخاطرنقض حاکمیت ملی شان شرمنده شدند...".ا؟--جان کری ازغیرت پاکستانیها خبرنداردکه هرگاه دروجودشان درخت بی ننگی سبز کند به افتخار به سایۀ ان میلمند.....ا؟--سناتورجان کری میگوید:"..برخی ازشبکه های شورشی روابط دیرینه با دولت پاکستان دارندوهمواره به عنوان ابزرادرجنگ علیه هند مورد استفاده قرارگرفته اند؛دولت پاکستان به انهاپناه داده تاازانجابرنیروهای امریکائی درافغانستان حمله کنند...."..(5)

ایاهمه بااین صراحت لهجه برای افشای جرم وجنایات جنگی ومحکومیت پاکستان؛انهم از هنجرۀ قوی ترین سناتوران امریکائی ازتربیون"سنای امرکا"بیرون میاید کافی نیست.؟ودرجای دیگرهمین اظهارات خود اضافه میکند:"...طالبان ودیگرگروه ها؛باید بفهمند که ایالات متحده به مدت طولانی باقی میمانند وهرگزپناه گاه های شورشی راکه منافع امریکاراتهدیدکنندتحمل نخواهند کرد...نیروهای مامیتوانند به وطن برگردند؛ودرهمان حال باید بک افغانستان با ثبات را بجا بگذاریم که قادربه تعین سرنوشت ایندۀخودباشند.."(6)-که این حرفهای جان کری؛این مطلب عمده وتعین کننده؛ یعنی ازایجاد"خلأقدرت"که بابیرون برامدن قوای امریکا ومتحدین بنابرعدم توانائی اقای کرزی دردفاع ازاستقلال و تمامیت ارض کشور بوقوع می پیوندد وبدتر ازدوران حاکمیت اسلامی مجاهدین وطالبان که دوباره؛جنگ وفجائیع وفساد وقتل عامها ونسل کشیها وغارتگریها؛دامنگرمردمان بیگناه افغانستان میگردد را،میرساند.وبازهم سوال اساسی اینجا مطرح میگردد که؛ایا بدون نابودی لانه هاومراکز تروریستی بویژه درداخل پاکستان ومهار نمودن این کشورمغرض ومداخله گردارندۀسلاح اتومی؛یک افغانستان باصلح وثبات درجواراین کشور جانی ومداخله گر؛باقی خواهد ماند؟؟؟هرگزنه.ا--بنأاذعان باید کرد که:مردم افغانستان میخواهند؛تا امریکا ومتحدین ضد تروریسم؛مطابق به منافع ملی ومصلح افغانستان تعهدات خودرا بروی انکشافات اخیر وکشته شدن بن لادن در"قلب پاکستان"وحمایت اشکاراوپنهان پاکستان ازطالبان والقاعده وپناه دادن انهاطی سالیان متمادی برای ادامۀ جنگ ویرانی وقتل وغارت ونسل کشیها وتشدید خائینانۀ نفاق ملی درتبانی باحلقات فاشیستی وتیم فاشیستی حاکم ودنباله روان انها درداخل افغانستان؛باید که صریحأ وسریعأ بدون هیچگونه تعلل وچون وچرا تحت اجرا قراردهند؛وپاکستانرا باید به تضمین قطعی وقاطع در مندرجات قراراداد مصالحۀ مطروحه؛بشمول کشورهای ذیدخل درقضیۀ افغانستان؛به هرقیمتی که ممکن باشد؛واداربه قطع جنگ وتجاوز ومداخله درداخل افغانستان ازطریق سرحدات ازادان نموده وتمامی شبکه های تروریستی وتربتی درپاکستان وشاخه های انرادرسمتهای نا ارام جنوبی وجنوب شرقی کشور و بویژه لانه های تروریستی"حقانی"وسائیرشبکه های ارتباطی تروریستی ان باالقاعده را؛بدون فوت وقت سرکوب ورهبران انرا مورد تعقیب وپیگرد قانونی قرارداده وبه محاکمۀ بین امللی بکشانند.

ده:_وازهمه دلچسپتر اینست که؛جنرالان خائین،جنایتکار وخون اشام پاکستانی و-ای-اس-ای-که تاکنون الا کشته شدن بن لادن رهبرالقاعده درابیت اباد؛خودراازهمه چیزبی خبرانداخته مانند پرویزمشرف که بانهایت بیشرمانه وبا دیده درائی میگفت که؛این مانیستیم که تروریست صادرمیکنیم ومداخله مینمائیم بلکه افغانستان است که این کاررا علیه مامیکند.ا؟که بااین ترفند سیاسی؛صاحب ملیاردها دالر امرکائی گردیده ودستیابی به سلاح اتمی وبه ابرقدرت رسیدندکه؛امروزاین جنایتکاران به جرم خودبلبل واراعتراف مینمایند و به اصطلاح ،نو برسرگپ امده اند.ا-که منجمله وزیردفاع پاکستان احمد مختاردررسانه هابه صراحت کامل به جرم وخیانت خود ودولت خود مبنی براگاهی ایشان ازمراکز وپایگاه های طالبان والقاعده اعتراف نموده وچنین پرده برمیدارد:"برای حکومت پاکستان معلوم است که طالبان درکجا هستند ومراکزوادارات انها درکجاست وتماس گرفتن باانهاچندان مشکلی نیست...باطالبان بایدمذاکره صورت گیرد؛چراکه تمام محلات انهابه حکومت معلوم است.ا؟ احمدمختار وزیردفاع که دراینجا بوضاحت وبصورت مستقیم که کدخدائی ونمایندگی ازطالبانرا نموده و ادامه میدهد؛..."طالبان میتوانندبرای مذاکره به عربستان سعودی بروند؛زیراانهاباکشورهای دیگراسیای میانه نیز ارتباط دارند...وطالبان مسلح بااحزاب مذهبی پاکستان نیز رفت وامد دارند..نظامیان پاکستان روابط دراز مدتی که درراه تأمین صلح دارند وبصورت مکررگفته اند راه تأمین صلح ازاسلام ابادمیگذرد..."(7)

فکرمیکنم که؛اسناد وشواهد قوی ومعتبرازاین اعترافات صریح مقامات مسئول امنیتی ؛ان هم به سطح وزیر دفاع پاکستان؛افزون برده ها وهزارها اسنادافشا شدۀپیشین با شبکۀ"ویکی لیکس" وغیره دال برمحکومیت پاکستان بخاطرمداخله وتجاوز وادامۀجنگهای خونین حتا چهار دهۀپیشین وبویژه جنکهای جنایتکارانۀده سالۀاخیر وغیره فجائیع وبربادی وتشدید خصومتهای ملی وتلاشهای خائینانه برای"تجزیه ای افغانستان"ازجانب پاکستان؛بااین شفافیت انکارناپذیرعینی وتأریخی برملا گردیده است؛اسناد قویتردیگربرای محکومیت ومجرم بودن پاکستان وجود نداشته باشد.

یازده:_بخاطر انکه طالب والقاعده به سلاح اتمی پاکستان دست نیابند وازخطرنابودی بشروملیونها انسان بیگناه دیگرکه تحت عنوان "جهاد".ا؟-بازهم بکام مرگ سپرده نشود؛نکات زیرراباید دراسناد مصالحه مدنظرگرفت:

پاکستان مکلف ساخته شود تا"حق تعین سرنوشت"خلقهای تحت ستم واستبداد"پشتون وبلوچ انطرف مرزدیورند"رامطابق به قوانین ومیثاقها وحقوق بین الدول وسازمانهای حقوق بشر ملل متحد؛به رسمیت بشناسد؛وازادی واستقلال انها را بطور مسالمت امیز به خود ملت ازادۀایشان واگذارگردد.

ویا تحت نظرسازمان ملل متحد؛طی یک رفراندام عمومی ملی؛بگذارد خلقهای این منطقه سرنوشت خودرا بصورت دموکراتیک بدست خود بگیرند وپاکستان به این رفراندام ملی ومردمی تن داده؛حاکمیت قانونی انها رابه رسمیت بشناسد.

پرابلم کشمیر یا"ازاد کشمیر"نیز طی یک رفراندام عمومی به ارادۀ خلقهای ان ازادی خودرابه صفت یک کشورمستقل بدست خود بایدبیگیرد. ویا دریکی از کشورهای پاکستان یاهندوستان سرنوشت خودرا بصورت دموکراتیک تعین نماید. درانصورت هیچ یکی از کشورها ی مذکورحق هیچگونه مداخله را درامورداخلی کشمیر نمیداشته باشند .وسرنوشت ایالتهای سند وپنجاب وسائیر مناطق ان نیز از همین راه دموکراتیک عبورمینماید وصلح وثبات ان تأمین میگردد.و.که باعملی شدن این طرح دموکراتیک به اراده مردم ان مناطق؛دیگر انگیزه ای برای تنش وتشنج وجنگ ونا ارامی ومداخله وتجاوز اصلأ باقی نمیماند.ودران صورت است که ؛افغانستان مجال تنفس یافته درزیر چتر صلح وارامی میتواند ازادانه ومستقل درتعین سرنوشت دموکراتیک خود منحیث یک کشور ازاد باندیشد وراه انکشاف وترقی وعدالت اجتماعی رادرپیش گیرد.درغیران هرگونه معامله باهمچو کشوربنام پاکستان ولو که تمام افغانستان برایش بخشیده شود؛این نارامی وعدم صلح وثبات نتنها دراین منطقه بلکه نوک شاخهای اتومی تروریسم به تدریج در سراسرجهان اسلام خواهدرسید.ا-که انگار انگشت ندامت گزیدن دیگر سودی نخواهد داشت.

این اندیشه واهداف ازراه دموکراتیک ازمیان مردم عبور مینماید.زیرااین کشور درطول سده ها نتوانسته است ازطریق"حاکمیتهای مرکزی یک قومی"صلح وثبات،ارامی وراه انکشاف وترقی را بپیماید.بویژه بعدازسقوط خراسان بدست ابدالیها وایجاد کشوری افغانستان بنام یک قوم که عمران از(250سال)تجاوزنمیکند؛وانهم تشکیل نظامی مرکزی بربنیاد قومی وقبلوی بشکل غیرمشروع ؛ با مراسم تاجگذاری بایک خوشۀکندم به دستار احمدخان ابدالی توسط یک ملاه بنام "صابرشاه کابلی" (8)برحسب تصادف دورازنقش توده ها درامورملتسازی وانتخاب حاکمیت مردمی ویا بشکل صادرشده وتحمیلی ازخارج که؛ ناکامترین وفاسدترین رژیمهای فاشیستی یک قومی وقبیله سالاری راتا این مدت تجربه کرده امده است.برای نجات کشور ازاین بن بست وبحران وفجائیع؛این نوع رژیمها وسیستم حکومت داری ازطریق انتخابات ازاد ودموکراتیک به اردۀ مستقیم مردم؛نه بشکل (قلابی ازبالا ودستوری) ؛ بلکه ازطریق محلات؛ولسوالیها،ولایات ومرکز؛ازطریق اتخابات پارالمانی وایجاد شوراهای خود؛بدست وارادۀ ازاد مردم ایجاد میگردد.به سخن دیگر به مردم حق داده میشود تا مطابق به قانون اساسی وقانون انتخابات؛حاکم وولسوال ووالی وشاروال قومندان ؛قاضی وسارنوال وغیره پست های کلیدی ورشته ای فنی وتولیدی وامران ذونها؛ الا صدراعظم ورئیس جمهور؛را بدست خود وبه ارادۀ خود مطابق به (معیارهای تعین شده حقوقی و اداری، ومسلکی وفنی ورشته های علمی؛انتخاب مینمایند.تا ازخیانتها وجنایتها ورشوه ستانیها؛دزدی وخویش خوریها،خودکامگیها وتعصبات اتنیکی(قومی وزبانی ونژادی وسمتی..و..)بیعدالتیها وعطالت وسوستی درکارها وعقبمانیها ازتطبیق وتحقق وظائیف پلانی؛جلوگیری به عمل امده؛وسرعت عمل دروظائیف محوله ورشد سریع درهمه عرصه ها ونهادهای تولیدی واقتصادی؛معارف،ساختمانها،بهبود بهتروضع صححی وهزینۀ موئثر وبموقع وجوه مالی اختصاصی درهمه عرصه های احیا وبازسازی وسائیر پلان وپروگرامهای مطروحه ورویدست وتحقق بموقع ان وبهره برداری موئثر ازهمه عواید؛مدارک ومالیات درراه انکشاف وترقی ان؛بصورت جدی وبه سرعت،شفاف،ولمس کننده؛به منصۀ عمل واجرا قرارمیگیرد؛تابارفع نیازمندیها بسوی خود کفائی وترقی ومطمئنانه با گامهای سریع پیش برود.

این ارمان باتقسیم قدرت مرکزی انحصاری استمگستر وجامد قبیلوی به ولایات ومراکز ذونها که قبلأ هم ماداشتیم،بطورموئثر وشائیسته با براه اناختن رقابتهای سالم ومثبت درراه تطبیق پلانها وانکشافات وترقی بین ولایات وذونها به خوبی براورده شده میتواند؛.

تقسیم وظائیف وصلاحیتهای مرکزی وولایات وذونها توسط قانون باتفکیک قوای ثلاثۀدولتی مطابق به نیازها وپرابلمهای اقتصادی وتولیدی ان طوری تنظیم میگردد که؛باعث رشد سریع مناطق عقبمانده وکم درامد گردیده؛این مشکل نیز باتشریک مساعی بین ولایات دارا توسط قانون اساسی به پیشنهادات ولایات وذونهای مربوطه واخذ نظرپارالمان مشترکأمرتفع میگردد.

نمایندۀ های شائیستۀملیتها، اقوام ،احزاب وسازمانها واتحادیه ها بنابرحضور و شعاع هستی خود؛درانتخابات سهم ازاد ومساوی گرفته ودر انتخابات ازمردم نظر به نفوذ ونفوس خود رأی قانونی خودرا اخذ وسهم وموقف خودرا درشوراهای انتخابی عملا احساس ولمس مینماید.

یگانه عامل اساسی که باعث انگیزۀ به اصطلاح"تجزیه طلبی.ا؟"میگردد وکشوررابسوی تجزیه سوق میدهد عبارت اند از(نبود وحدت ملی)وایجاد نارضائیتهای ناشی از(حق تلفی ها)دریک جامعه است.نارضائیتها ونبود وحدت ملی وقتی بروز یا ظهورمیکند وایجاد میگردد که(جامعه رشد موزون ومتوازن)نداشته باشدوحق اتباع عملأتلف وپایمال گردد-بنأحاکمیتی که(به ارادۀ مردم پایه گذاری میشود)؛برخلاف رژیمهای(مرکزی انحصاری)وانهم بربنیاد یک قومی؛باشد.رشد متوازن جامعه را؛بنابر(ماهیت غیرمردمسالاری خود)درهمه ابعاد وعرصه ها ونهاد ها واهرامهای اقتصادی،اجتماعی،سیاسی وفرهنگی؛دردستورروز خود قرارداده ودر خطوط نخستین اهداف پلانی خود میگنجاند وانراگام بگام عملی میسازد. ونارضائیتها را به تدریج ازجامعه ریشه کن میسازد ویا تحت چنان یک شرائیط عادلانه وحاکمیت قانون ،خود بخوداین پدیده های نامطلوب ازبین میرود.واین(اغاذ گامهای متین واستواری است که بسوی ایجاد وحدت ملی واقعی ؛ نه،قلابی ازبالا؛که جلو هرگونه"اندیشه های تجزیه طلبی ویا استقلال خواهی رامیگیرد وسد میشود.برداشته میشود.ا)که برخی رجولان محترم ازاین رهگذر به خودتشویش نشان داده که درحقیقت عکس این مطالب را قسمأدرک کرده اند.زیرادرتحت چتر همچو یک نظام که حق رابه حق دارمیرساند؛اصلأ انگیزه ای برای نارضائیتها بین اقوام وملیتها باقی نمی ماند وبا ایجاد وحدت ملی واقعی هیچ گونه بهانه ویازمینۀ بر ای تجزیه ویا تجزیه طلبی واستقلال خواهی وغیره اندیشه های انحرافی باقی نمیماند. زیرا(حاکمیتی ویارژیمی که به ارادۀ مردم پایه گذاری میشود؛در ان نماینده های شائیستۀ همه ملیتها واقوام سهم فعال ومساوی داشته وهمه به حق وحقوق خود مساویانه میرسند)-ونظام"مردمسالاری"،ماهیتأ نظامیست که؛(هرگونه اختلافات؛نارضائیتها،بدبینیها، برتربینیها،،تعصبات گوناگون وتنشهای ناشی از"اتلاف حقوق اتباع وعدم رشد موزون وتوزیع غیرعادلانۀ ارزشها ونعمات مادی)درجامعه را؛برمی چیند وچنان شرائیطی را درهمه عرصه ها ونهاد ها واهرامهای جامعه نهادینه میسازد که؛درزیر چتر(حاکمیت قانون وعدالت ودموکراسی)همچو پدیده های مضر ومنفی ونا مطلوب؛اصلا مجال رشد نمی یابند.

قانون درسراسر جامعه حکومت میکند؛فرد فرد اتباع؛ازعالی ترین مقامات رهبری کننده الا سطوح پائینی؛واتباع جامعه وهمه رهبران ،خانان وسران قوم وقبیله؛یکسان ازقانون پیروی وانرا جدأرعایت ودرک وشناخت درست قوانین را به وظائیف روتین وروزمرۀ خود مبدل میسازند.درجامعۀ که درانجا قانون حکومت کند ورژیم ان که قانونی ومردمی بوجود اید؛حق وحقوق مدنی همه باشندگان واتباع بدون تبعیض وامتیاز ومساویانه تأمین گردد؛وعدم این همه ضرورتها وخواسته ها برای یک جامعه که؛ریشه ومنشأ کلیه ای این اختلافات،تنشها ونارضائیتها وجنگها وحصومتها میگردد،درتحت این سیستم وقانون حاکم ان ،ازریشه خشک گردد.انگار؛جز وحدت وهمدلی وهمسوئی، وهمکاری،وجز ازصمیمیت ومهر ومحبت وبرادری ودلسوزی به یک دیگر،برادری وبرابری وایجاد اعتماد بالای یک دیگر واحساس مسولیت همگانی دربرابررشد وانکشاف وترقی وتأمین عدالت اجتماعی؛ایا،بازهم جائی برای نارضائیتها،بی عدالتیها، خشونتها،حق تلفیها،برترجوئیها وانحصار قدرت یک قومی وتلاش به مرکزیت خواهی وتوتالیتاریستی وشئونیسم وفاشیسم،ملیتاریسم وفساد اجتماعی؛وجائی برای قتل وغارت ونسل کشی واوارگی های دیگر باقی می ماند؟که افغانان ماامروز به همچویک نظامی که عادلانه باشد اشد ضرورت دارند.

بنابربروزبرخی حسادتها وواکنشها وبیم از دموکراسی؛نامگذاری همچو رژیمهای مردم سالاری باید ازطریق پارا لمان عبورنماید.پارالمان که بمثابۀ عالیترین مقام باصلاحیت دولتی وممثل واقعی ارادۀ مردم عمل میکند؛میتواند هرنام ودولت وسیستمی رابالای ان بگذارد که فراخور حال مردم مابوده حساسیت برانگیزویا هم دست اویزی برای محافظه کاران وعقبگرایان درجهت تخریب وتبلیغ علیه ان استفادۀابزاری نگردد.بگونۀ مثال هرگاه نام همچو یک نظام مردم سالری بنامهای(فدرالیسم،ویادولت دموکراتیک ویاهم نظام شورائی و..)گذاشته شود؛برای برخی حساسیت برانگیز است؛قبل از انکه به چگونگی ماهیت مردمی این نظام خودرا واقف ووارد نمایند؛بطور اتومات به ذهن شان ازاستعمال نام نظامهای ازقبیل(خلقی،توده ای،سوسیالیستی،کمونیستی ویا نظامهای توتالیتاریستی ودکتاتوری....)خطور مینماید.وبادریغ بنابربرخی تجارب تلخ تحمیلی گذشته ونسبت ازرده خاطر بودن ازانها؛امروز دربرابرهرنوع طرح تجدد خواهانۀعملی ومردم سالاری ودموکراتیک؛تعلل وبرهان تراشی،ویا هم بیم وترس ازان نشان داده میشود.وبدون انکه،کدام طرح ویا پیشنهاد سازنده تر ،علمی تر واموزتده تردیگری که برای ایجاد یک دولت قانونی ومشروع ومردم سالار دیگری که دربرگیرندۀ رضائیتها وانعکاس واقعی منافع طیف وسیع ازمردم و تمام ملیتها وباشنده های جامعه را بدست بدهد ومنافع کلی انها را مساویانه وعادلانه تعریف وانعکاس بدهد وازان یکسان دفاع نموده بتواند؛ارائیه گردد؛به باد انتقاد گرفته وبه ان بدبینی وحساسیت نشان داده میشود.روی این اصل نام دولت ویارژمیکه برقرارمیگردد باید ازنظر پارالمان عبور نماید.واما ماهیت دولت ویاسیستمی که برقرارمیگردد؛باید مردم سالاری وبه ارادۀ مردم ایجاد گردد؛تا به کلیه ای بحرانات مزمن وفجائیع وجنایات وفساد وبی عدالتیها خاتمه داده شود.ادرغیر ان خلق محروم وستمدیۀ افغانستان الا پیروزی ارمانهای خود به مبارزات حق طلبانۀ خود ادامه میدهند؛که این حق طبعی انها را هیچ کسی ازانها گرفته نمیتواند. ومن الله توفق.

حافظ وظيفه توسخن گفتن است وبس

درقید ان مباش که کس شنید یانشید

"حافظ شیرازی"

حسن پیمان

 

جولای/23/11

رویکردها

 

یک :-میشل شوفسکی_به ترجمۀ جعفرپویا_کتابی بنام_جنگ وجهانی شدن فاشیسم درقرن -21-اینگونه ازقارۀ امریکا سربراورد-سایت سپیده دم

دو(همان):_

سه :-رحمت اللاه روان_پاکستان په پوزکی:سخت دریزو نفوذ په زیاتیدو دی_-27-/جون/11

سایت اریائی

چهار،پنج،شش،هفت(همان)و

هشت:_دای فولادی-قلم رو استبداد-سال1377ص47-49-و116-137

نه :_میرغلام محمد غبار-افغانستان درمسیرتأریخ-سال1383-ص355

ده:_یادداشتها وخاطرات صاحب این قلم.


بالا
 
بازگشت