ا-پولاد

 

۲۰۱۱/۱۰/۱۹چهارشنبه Zwolle

ا.پولاد  ( بنا به تقاضای دوستان )

 

وال ستریت ووالستریت ژورنال

The Wall Street & the wall street Journal

وال ستریت طوریکه ازنامش پیداست یک کوچه (خیابان) است.  این کوچه(خیابان) مانند سرای شازده درافغانستان جائی است که مردم اسعار، اسهام و تبادلات تعهدی دیگر را انجام میدهند.  درمتن راجع به این کوچه(خیابان) و تاثیر آن دربازار تجارتی با شما به صحبت خواهم نشست.

یا اخباری است که هرروز درمورد تبادلات، قیمت های اسعار، بلند یا  روزنامه The Wall Street Journal

پائین آمدن بهای اسعار، اسهام، طلا، نفت و ازین قبیل اشیای قیمتی مانند تابلوها، انتیک و غیره را که دربازار وال ستریت و دیگر محل های تبادلاتی مشهورجهان قیمت گذاری ومورد داوطلبی وخرید وفروش قرار میگیرد به نشر میسپارد. این روزنامه یکی ازمشهورترین اخبار جهان امروزی است. مالک پیشین نشریه وال استریت ژورنال شرکت داوجونز(1) بود که در سال ۲۰۰۷ آن را به قیمت ۵ ملیارد دلار به شرکت نیوز کورپوریشن (2)(به مالکیت روپرت مرداک(3)) فروخت.

درین مورد با همین مختصر اکتفا نموده وبیشتر لزوم نوشتن آنرا نمیدانم اما اگر لازم دانند بازهم تماس گرفته ویاد آور شوند که کدام نقاط برایشان تاریک است تا درمورد توضیح بنویسم.

والستریت:  وال درانگلیسی دیوار و جائیکه با دیواراحاطه شده باشد که اگر معنی آن کوچه را به پارسی تحت الفظی ترجمه کنیم (کوچه دیوار یا خیابان دیوار) میشود که نزد پارسی زبانان مفهوم روشنی را ارائه نمیکند. چنانچه اگر بسا کلمات پارسی-دری مارا به زبان دیگری به عین شکل ترجمه کنید از مفهومی که نزد ما دارد بیگانه میشود. به این لحاظ باید بدانیم که کارترجمه بخصوص ترجمه مطالب علم وفلسفه کاربسیار دشوار وبرعلاوه تسلط کامل برهردو زبانیکه ترجمه میشود باید دررشته همان علم و روند های فلسفی جملات و کلمات قابل ترجمه ترجمان وارد باشد درغیرآن ترجمه مفهوم اصل را نمی رساند.  لازم بود ازمترجمینیکه برای ما خدمت مینماید یادآورشده وضمنا" ازاوشان سپاسگذاری نمایم.

جرج واشنگتن، اولین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در عمارت فدرال در خیابان وال استریت، به عنوان اولین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، قسم یاد کرد. این مطلب به ما میرساند که این خیابان بنا به یاد وبود اولین رئیس جمهورامریکا که بیش ازسه صد وپنجاه سال قبل واقع شده است یکی از خیابا ن های پرازد هام (شلوغ) نیویورک بوده وحال هم است. به همین سبب بعد ها مرکزتبادلات اسعارواسهام قرارگرفته باشد.

 

کلیسای ترینیتی در خیابان وال استریت.                                 نماهایی از ساختمان بازار بورس نیویورک در خیابان وال  استریت.

برای اینکه خوبتر این بازار اسعار را بشما معرفی نموده باشم باید سیستم اقتصادی جهان سرمایه را مختصر مرورکنم تا بدانیم که این بازار چه رولی دارد و امروز چرا مورد غضب افراد عادی امریکا قرار گرفته است.

کاربازار آزاد به اساس نفع شخص بخصوص سرمایه گذاز هابنا یافته که بصورت عمده عبارت است از : عرضه و تقاضا که هردو با اختیار وآزادی عمل کنند. رقابت که سبب تلاش برای سود بیشتروانکشاف سریعترمیگردد. سرعت دوران کالا (۴)و تبادله که این هم سبب سود بیشتر شده وکالا ها دربازار بنا به رقابت با کیفیت تر بلکه پر رنگ تر میگردد.  این اساسات سبب میگردد تا سرمایه گذار تلاش کند با بهای کمتر جنس مرغوبترتولید وآنرا به سرعت به بازار عرضه کند. فروش سریع این کالا نه تنها سرمایه تولید بعدی را برای سرمایه گذار سریعتر میرساند بلکه این سرعت دوران سود را بیشتر مینماید. یعنی هر قدرباری که سرمایه کذار دربازارکالا عرضه میکند سودی ازان برمیدارد. اگر این سود یکبار باشد حاصلش بیشتر است یا ده و بیست بار(به فرض مثال دریک سال) یا درمورد کالاهای کوچک (دریک ماه) حتما" شما میدانید که هرقدرزیاد دوران کند حاصل بیشتر میشود.

به همین لحاظ عرضه وتقاضا که هردو به اساس تئوری اقتصاد بازار آزاد اختیار کامل دارند میبنیم که این اختیار دوجانبه نیست. این اختیار بیشتر سود نصیب عرضه کننده یا سرمایه گذار میشود. این سرمایه در طول سالها سبب گردیده تا بانکها، بازارهای تبادله شرکت های تولید بزرگ و آسمان خراشها شود. برای حفظ  وارتقای این همه دارائی ها لازم است قوانین لازم به آن و قوای مدافع آن بوجود آید. همین دلیل حفظ منابع جهان را بسوی مسابقات تسلیحاتی کشانده است. با  رشد تولیدات جنگی سرمایه داران در یا فتند که یکی از پرعاید ترین راه سرمایه اندوزی بکار انداختن بی انتهای فابریکات تولید وسایل جنگی است. برای بکار انداختن وفروش این تولیدات راه های سیاسی داغ ساختن جنگها را بین مردمان جهان دامن زدند تا طرف های درگیر مجبورشوند ازین کشورها سلاح بخرند. به اینصورت جهان را به آشوب کشیدند.  امروز به توان همان تولیدات جنگی که ازکار ملیونها انسان روی زمین با هزاران نیرنک دزدیده شده کشور های نفت خیز را جهت بهتروارزان بکار انداختن آن فابریکه ها با هزارحیله و بهانه زیرضربه قرار داده و ازتیل آنها بافریب چند نفر محدودی از اتباع آنکشور ها استفاده مداری) مآبانه  بنمایند . همین امروزکشورهای خلیج دردام فریب آنها مستقیما" فرار داشته و بعوض اینکه برادران خود را کمک  نمایند بنام اینکه سود در اسلام حرام است دارائی های شرق میانه را در بانکهای کشور های غربی ذخیره کرده و  ازحاصل آن همان مداری ها  استفاده میدارند صدام حسین و معمرقضافی که  زیر بار شان نمیرفت با چه دسایسی بخاک و خون کشانده شدند. هنوز درکجاست اگر مردم جهان به پا نخیزند این روند نه تنها بحالت مردمان گرسنه افریقائی شدت خواهد بخشید بلکه تمام قاره ها بشکل بسیار مرموز آن زیر سلطه اقتصادی این جانوران قرار میگیرد. بنا بران نوشته تریمیسان (۶) درمورد مداخله خود دولت و سیاست مداران امریکا در ویرانی دوقلوهای مرکز تجارت جهانی  نمیتواند دورازحقیقت باشد. (او تلویحا" نوشته بود که تخریب مرکز تجارت جهانی که در ۱۱سپتمبر۲۰۰۱بوقوع پیوست کار چند فوندامیتالیست اسلامی که درحقیقت ساخته وبافته خود شان بود نبوده بلکه آنها این کار را خود انجام دادند تا بهانه برای حمله به عراق و دیگر کشورهای خاربغل شانرا درشرق میانه وجهان میسر سازند.)

به پا خواستن مردم جهان باید با دقت و هنر سیاسی و اقتصادی همراه باشد نه اینکه مانند القاعده اسامه بن لادن که ساخته خود کشورهای پرطمع و شریربوده واست. و ازین به بعد باز هم هرازگاهی به این نیر نگ به اشکال مختلف دیگر دست خواهند زد. برای اینکار پرسونل های فنی افراد فنی دیگر را تحت تربیه دارند تا چنین کارهائی را سازماندهی کنند. درحالیکه سایر مردم جهان ازان توانائی ها بی بهره اند. اگر جهانیان هشیارانه و منسجم حرکت نکنند کاری از دست شان ساخته نخواهد بود.

  بانکها شکل انکشاف یافته فابریکات تولیدی است که تولید آن خدمات بانکی و دوران سرمایه جهت سود بیشتر است. برای سرعت عمل بیشتر جابجائی سرمایه و مواد تولیدی که به کالا تبدیل میگردند با قوا محرکه آن که عبارت از برق، گاز و نفت است باید مراجعی که تحت بیروکراسی کمتر باشد ضرورت است.  این مراجع عبارت اند از همین بازار های تبادله اسعار واسهام. درصورت لزوم پول – اسهام و دوران آنها را که چه نقشی دربازار تجارت جهانی بازی میکنند برایتان بصورت ساده خواهم نوشت. اما این ساده را که بشما وعده میدهم آنقدر هم نمیتواند ساده باشد زیرا علم اقتصاد نیز به بسیار سادگی نمیتواند به خورد هربا سوادی که میتواند بخواند و یا دررشته های دیگر علمی  پروفشنل باشند  قابل تحلیل وتجزیه است. دوقرن قبل کارل مارکس که یک عالم اقتصاد و تاریخ بود نتوانست با نوشتن کتاب سرمایه این هنر بهره بر داری را به تمام مردم جهان برساند و تا امروز هم عام نتوانسته اند ازان تحلیل ساده مارکس واقعیت های دوران سرمایه را درک کنند. 

سرمایه هائیکه در بانکها، شرکتهای تولیدی، خدماتی و بازارهای آزاد تبادلوی مانند وال ستریت جمع میشوند نمیتوانند که درجیب اشخاص باقی بماند. بنا بران آنانیکه این سرمایه هارا ازین راه ها بدست می آرند دوباره در شرکتها، بانکها و مؤسسات تجارتی بکار انداخته ازان سود بدست میآرند. این سهیم شدن در چنین مؤسسات بشکلی اجرا میشود که این مؤسسات اسناد سهم، یا اسناد قرضه نشر و آنرا دربازار عرضه میدارند.  کسانیکه خود قدرت بکارانداختن چنان دستگاها را ندارند ازطریق این اسناد سهم درسر مایه و تولید آنها شریک میشوند.  بنا بران کسانیکه این اسهام را میخرند با سویه های مختلف شامل و شر یک آن مؤسسات میگردند. به این لحاظ است که:  یکی یک یا دوسهم دارد، دیگر ده یا صد سهم دارد و دیگری صدها و هزارها سهم دارد.  کسانیکه  صدها و هزارها سهم  دارند  این اسهام  شان  مربوط  به مؤسسات مختلف تولیدی،  بانکی و یا خدماتی است.  اما کسانیکه  یکی دو سهم دارند  دریک  شرکت، یا بانگ و یا دستگاهی  سهم  جزئی  را میتوانند داشته باشند،  اگر همان مؤسسه ایکه او دران سهم دارد به ضررمواجه شود داروندارش به باد فنا میرود درحالیکه سهم دار وسیع یعنی مالک سهم درچندین شرکت و  مؤسسات  تجارتی  است  آنها هیچ  ضر ر نمیکنند،  زیرا همه مؤسسات  همزمان  به  سقوط  مواجه نمیشوند.  به  اینصورت  سهم دارهای  کوچک  به  تدریج  منحل شده  و اسهام  شان  با قیمت های پائین در بازارهای تبادله  بورس اسهام  به  فروش  رفته  دوباره  به  دست همان  کسانی میرسد  که در چندین مؤسسه و دستگاها شریک است وسهم آنرا خریده اند.  این مردم چه زمانی به ضرر مواجه میشوند؟ زمانی که بحران عمیق شده و بازارها به رکود مواجه شود.  کارل مارکس این دوران را بین پرولتاریا یعنی (کارگران مزدبگیر فابریکات) و صاحبات فابریک یا سرمایه گذاران توضیح و تشریح کرده است.  به این اساس زمان کار لازم برای تولید یک شی و ارزش شی دربازار را به مقایسه گرفته و به اساس آن اضافه عایدی که از هریک کارگر نصیب سرمایدار میگردد حساب نموده و تمرکزآنسرمایه را سبب فقر کارگر و پندیدن سرمایه دار دانسته و تکامل جامعه را در طول زمان حساب و به آن اساس نوشته است که: " سرمایه دار گورکن خود را دربطنش تربیه میکند."  یعنی صف مزد بگیران بیچاره و مسکین را چندان قوی میسازد که همان صف ازفرط رنج و گرسنگی به دستگاهای سرمایداران هجوم برده و آنرا نابود و اگر این صف گرسنه ها تنظیم شده باشد دستگاها را از اختیار سرمایه دار گرفته وآنرا به دسترس همگان قرار میدهد.  یعنی بعوض اینکه  دستگاها  ویران  شود به اختیار مردم قرار گرفته و نظم دیگری برجامعه که منافع اکثریت را درنظر گیرد به وجود  میآید.  به  این  لحاظ  مارکس همیشه  از  پرولتاریا (کارگران مزد بگیر) منظم و با دسپلین سخن میراند نه ازلومپنها یا  (کارگران بی بندو بار) ازجانب دیگر مارکس ازیک جنبش فراگیر وجهانی بحث میکند نه ساحوی.

درحالیکه امروزه این بهره کشی چندان ماهرانه و محیلانه شده است که به مشکل میتوان حرکت آنرا دید یا حساب کرد. اما نظم طبیعی چنین دوران همان نتیجه را دارد که مارکس درهمان تولد منوفکتوری آنرا بررسی و ارزیابی کرده است. امروز جهان مزد بگیر بپا خواسته و اولین سمت حرکت خود را به مرکز شعبده بازی و مکاری جهان سرمایه تعین کرده است. هجوم مردم را در عکس اولی (ازسمت چپ) به بازار وال ستریت مشاهده مینمائید.  لازم است برای مثال نوشته های روزنامه ها وجراید را با این چند سطر بشما پیشکش کنم:

 اشغال وال استریت : عنوانی است در اشاره به اعتراض‌ها و گردهمایی‌های خیابانی که از تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱ در وال استریت نیویورک آغاز شده‌است و همچنان در جریان است. تصرف و اشغال وال استریت به وسیله گروه کانادایی اکتیویسم ادباسترز فراخوانده و صورت گرفته است. برخی این جنبش را با خیزش‌های مردمی بهار عربی به ویژه تجمعات میدان تحریر و انقلاب ۲۰۱۱ در مصر مقایسه می‌کنند. خواسته اشغال‌کنندگان وال استریت عمدتا" رفع نابرابری‌های اقتصادی، مبارزه با فرهنگ اقتصادی سرمایه‌داری و از بین بردن دسترسی و نفوذ دلالان شرکتی و غول‌های پولی در دولت آمریکا می‌باشد.

باید تذکر داد که مقایسه این جنبش با جنبش میدان تحریر مصر کاملا" نادرست و بچه گانه است. آن یک جنبش براندازی یک نوکر جهان سرمایه بوده که به مقایسه برانداختن نظام سرمایه داری کاملا" درمغا یرت است.  بنا بران این جنبش های اولی را نباید به این سرحد دست کم گرفت. این جنبش براندازی همه دستگاهای ستم را پیشرو دارد نه یک نوکر آنرا.  آن تمرد بود این طغیان است.

جنبش وال استریت

برخی از جوانان امریکا در خیابان وال استریت مقر بورس نیویورک در تاریخ ۱۷ سپتامبر در اعتراض به اوضاع وخیم اقتصادی آمریکا و سیاست کنونی این کشور دست به تظاهرات گسترده زدند.

در این تجمع که آرام و بدون هیچ گونه ابراز خشونتی از سوی معترضان بوده، معترضان از مردم آمریکا می‌خواهند برای اعتراض به سیاست‌های دولت آمریکا، به آنها بپیوندند. معترضین در این تجمعات در پارک خصوصی «زوکوچی» در نیویورک، کمپی برای اقامت برقرار کردند که چند خیابان با بورس اوراق بهادار، واقع در ساختمان وال استریت فاصله دارد. بررسی گفته‌های معترضین نشان می‌دهد که دلایل این اعتراضات، «طرح نجات بانک‌ها»، «بحران وام مسکن» و «اعدام تروی دیویس»، سیاهپوست آمریکایی است که چندی پیش، توسط دستگاه قضایی آمریکا اعدام شد. معترضان معتقدند که مدل تجمع آنها، استقرار شبانه‌روزی در مقابل ساختمان وال استریت با هدف افزایش تعداد تظاهرات‌ کنندگان و رسیدن به خواسته‌هایشان است و آنها این مدل را از تظاهرات مصر و اسپانیا الهام گرفته‌اند.

این نوع اعتراضات در امریکا "وال استریت را تسخیر کنیم" نام گرفته است. در میان شعارهای تظاهرکنندگان جملاتی همانند "به کار بانک مرکزی پایان دهیم!"، "وقتی ثروتمندان پول فقرا را می دزدند، نام آن را معامله تجاری می گذارند!"، "وقتی فقرا از خود دفاع می کنند، نام آن خشونت گذاشته می شود!"، "وال استریت را نابود کنیم، پیش از آن که دنیا را نابود کند!" شنیده می شد.

پلیس نیویورک در اقدامی تحصن کنندگان را به جرم مزاحمت در حرکت عبور و مرور و مقاومت در برابر پليس دستگیر کرده است. در آخرین آمارها پلیس نیویورک ۷۰۰ نفر را با این جرم دستگیر کرده است. در ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱ میلادی هفت نفر از اعضای جنبش تسخیر وال استریت با حضور در یکی از جلسات کنگره آمریکا با قطع سخنان لئون پانه تآ وزیر دفاع آمریکا و سردادن شعار ضد جنگ، خواستار خروج نظامیان آمریکایی از عراق و افغانستان شدند.اين معترضان با سروصدای خود بارها اظهارات لئون پانه تآ، وزیر دفاع امریکا را در کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان امریکا قطع کردند.

ازخوانندگان گرامی تقاضا دارم درصورت روشن نشدن بعضی نقاط این نوشته بسیار ساده،  با مرکز مشترک ما وشما آقای عزیزجرأت گرامی درتماس شوید. مجموع تماسها را ازاوشان بدست خواهم آورد.

------------------------------------------------------------------------------------------------

(۱) (Dow Jones & Company)

) ۲News Corporation(

 

    (۳)Robert Murdoch

(۴)کالا--- این کلمه در تجارت و اقتصاد بعوض اشیا، لوازم، خدمات و نیروی کارانسانی که همه اینها دربازار تجارتی خرید و فروش میشوند به یک نام نامگذاری شده است(کالا) نیروی کارانسانی نیزدربازار خرید وفروش میشود بنا بران درجمله کالا است که ما آنرا در توضیح علمی اقتصاد بعوض کالا نیروی کار انسانی مینامیم اما همه بقیه چهارکلمه ذگرشده فوق دیگر را به یک کلمه کالا خلاصه میکنند.

(۵) شعبده بازهایی که در روی بازار هنر نمائی مینمایند تا نان بخور ونمیر خود را حاصل کنند درشهرکابل بنا مداری یاد میکنند. چقدرحیف است نام چنین انسانی که برای نان درآوردن مردم را سرگرم میسازد به آن کسانیکه با چنین هنر چپاول میکنند تذکر داده شود اما چه باید کرد مناسب ترازین نام برای آن شعبده بازانیکه  هست وبود انسانها را میقاپند نیافتم. لذا خوب میشد اگر این نام حقیر را ازین شعبده بازانی که با آن شکم خودرا سیر میکنند برداشته وبرای همان انسان فریب ها برای ابد باقی میماندیم.

(۶)Tremessanنویسنده ، ژورنالیست و تحلیل گر سیاسی  که در فرانسه زندگی میکند .

 

 

 


بالا
 
بازگشت