مصطفی اباسین

 

نظام ریاستی یا پارلمانی

بعدازحکومت سلطنتی ظاهرشاه راسای جمهور یکی پی دیگربدون امادگی کشوربه پذیرش تغییرناگهانی باتمایلات گاهی ملی گرایانه و گاهی خاینانه به سودکشوردیگرعرض اندام کردند. ملت که درفقردانش درزمان شاهی به سرمیبرد اولین باربا کلمه کودتا اشنا گردیدند انهم کودتای سپید که کودتاهای سرخ و سبز را یکی پی دیگری درپی داشت.تغییر نظام شاهی به ریاستی صرف چندسالی توانست مردم رادررفاه نگهدارد ولی به رفاه کشور با اضافه نمودن دموکراتیک خلق به جمهوری نقطه پایان گذاشته شد و تاامروز افغانستان درمنجلاب بدبختی دست به گریبان است. افغانستان بسیار ریاست جمهوری ها و ریاست جمهورهارا تجربه کرده است ولی جزدوره های سردارداود خان و داکترنجیب هیچ حکومتی ازخوددستاورد های به جا نگذاشته است. دیگرحکومات و حاکمان ملت را محکوم دانسته و هرنوع ظلم بر ان را روا داشته اند.

طوریکه درمبحث قبلی اشاره گردید چنانچه یک ریس فامیل برای اینکه یک عضو منزجر از فامیل مفسد و دغلبازرا برای احکام مقاصدشوم خویش به خود جبرا مقید گرداند ازافراد بین الفامیلی شریر و دروغ پراگن استفاده نموده و با شب نشینی ها بادزدان و اوباشان ماحول خویش بر علیه وی توطیه میچیند همچنین یک ریس جمهورفاسد و قدرت طلب اقدامات وحشیانه علیه ولایت یا ولایات خسته از بی کفایتی ریس جمهوریا ریاست جمهوری که صدای اعتراض براورده نموده و از همه توانایی های مشروع و غیرمشروع بااستفاده ازجواسیس و پولیس نظامی اش جهت خفه نمودن صدای معترضین استفاده به عمل میاورد. برای چنین ریس جمهوریگانه اولیت بودن درمقام تداوم قدرت نامشروع و غیر مردمیست. ریس جمهور با قدرت دست داشته زر می اندوزد و بانک های دبی و سویس را از خون ملت پرازپول می گرداند. برایش قدرت حزبی مقدم ترنسبت به قدرت مردمی است چون قدرت حزبی ضامن بر اورده گردیدن خواست هایش میباشد. به این ملحوظ هر نوع تقابل به خود و حزب خویش را تقابل با دولت به اصطلاح قانونی تعبیر نموده و به ان به شدت مقابله میکند.   

تاریخ نظام پارلمانی درجهان باتقلیل اختیارات شاه بریتانیا توسط سنای ان کشورجهت کاستن اختیارات سلطنتی و احترام به ازادی های مدنی مردم اغازگردید. کشورهای اروپای باالگوقراردادن سیستم نظام پارلمانی انگلیس باقراردادن شاهان خویش به سمبول وحدت و افتخاراموراداری ممالک رابه انانی که بامردم ارتباط قرینه داشتند سپردند جزممالک محدود اروپایی که نظام ریاست جمهوری برگرفته ازسیستم اداری روم باستان رابرای ممالک خویش همچو فرانسه و ایتالیا برگزیدند.جوامع اروپایی پا به عرصه دموکراسی نوین گذاشتند. ایالات متحده امریکا به رسم اثبات استقلال خویش ازبرتانیانظام ریاست جمهوری رااعلام داشت. کانادا و استرالیا بادارابودن نظام پارلمانی تحت تاثیرقرارداشتن به لندن را ترجیح دادند. اختیارات امورمملکت درکشورهای شاهی اسکاندنوی به دست صدراعظم است. هندو پاکستان دارای سیستم نظام صدارتی به شکل بریتانیا استند.

درافغانستان داکترعبدالله عبدالله اولین شخصی نیست که نظام پارلمانی را به کشورتوصیه میکند. محمودبریالی قسما شرایطی رادرصفحات شمال محیا گردانید که افغانستان را بدون طی نمودن مرحله نخست گام نهادن به پارلمانیزه نمودن کشوربه حکومت فدرال داخل میساخت. رشید دوستم اداره کل صفحات شمال را به دست داشت. افغانستان با تلاش طالبان مورد حمایه پاکستان ازقسما فدرالیزه شدن خارج گشت چون حکومت فدرال افغانستان میتوانست بالای پاکستان جهت تجزیه پاکستان تاثیرگذارباشد. بعد ازبرقراری حکومت اقای کرزی تلاش برای پارلمانیزه نمودن و درنهایت فدرالیزه نمودن کشور صورت گرفت که اهمیت طراحان این موضوع مبرم نهایت کمترازطرح این موضوع بود. عبدالله عبدالله یکی از طرفداران سرشناس طرح حکومت پارلمانی دارای گذشته با روشنی قلیل تحت سایه تبلیغات گویا کمک بی شایبه ایران به وی برای احراز چوکی ریاست جمهوری قرار دارد که خیلی بعید به نظرمیرسد که دریافت اقبال پیروزی درانتخابات ریاست جمهوری برایش مقدورباشد. محترمین محقق مسعودو دوستم چهره های نیستند که بتوانند به این خواست جامه عمل بپوشانند.

نظام پارلمانی میتواند برای افغانستان مناسب باشد. به این منظور ضرورت به مهیا سازی کشورطی دوسال میباشد تا نظام پارلمانی جای نظام ریاستی را بگیرد وبرای گام بعدی شکل گیری کنفدراسیون  دولت مرکزی به قدرت خوددرولایات افغانستان بیفزاید.افزایش قدرت دولت مرکزی به پولیس مرکزی امنیت دولتی اردوملی و معارف مختص گردد. پاکستان و ایران ممالکی اند که حریصانه به خاک افغانستان چشم دوخته اند. به این علت تمرکزقوادرمواردفوق الذکر صورت گیرد. مورخان افغان میتوانند دراین امرمفیدواقع گردیده و ایالات افغانستان را با زنده نمودن اسامی تاریخی ان تثبیت نمایند. جنگی که درافغانستان ادامه دارد با اماده سازی کشور به پذیرش دولت فدرالی وزمینه سازی انتخاب ایالات افغانستان میان قوانین مدنی و دینی میتواند به پایان برسد. افغانستان کشور اسلامیست ولی قوانین دینی در مناطق جنوبی افغانستان خیلی پررنگتر است نسبت به مناطق شمالی. برای ایالات افغانستان که خواهان زنده گی مترادف به خواست اکثریت اند زمینه انتخاب مساعد گردد.  انتخاب ازاد طرق زنده گی مردمی را میتواندیک دولت پارلمانی به صورت احسن در افغانستان پیاده کند. درراستای رسیدن به ارمان حکومت پارلمانی و دولت مقتدر فدرال صرفا به موثریت وجود تکنوکرات های زمان ظاهرشاه و کارمندان ارشد دوره های سردار داود خان و داکتر نجیب میتوان حساب کرد.   

 

                 


بالا
 
بازگشت