عبدالباری "عارض"

 

 

ائینه تمرینات مشترک چین و پاکستان

 

با انکه قبلا هم پاکستان و چین تمرینات مشترکی را انجام داده است اما درمقطع حساس کنونی درمنطقه، اینگونه تمرینات پیام اخطارگونه ای با خود دارد . در حالیکه ظاهرا نظربه تحلیل سیاسی و برداشتها ازمنطقه اینگونه تمرینات پلان شده و حسابی به نظرمیرسد ،که شاید یک عکس العمل کوچکی دربرابر فشارهای اقتصادی، دیپلوماتیک و نظامی امریکا در ارتباط به جلوگیری ازمداخله پاکستان درافغانستان تبارز مینماید. ولی بازی استخباراتی وسیاسی که بین امریکا، پاکستان، انگلستان، هند و افغانستان جریان دارد میرساند که حقیقت امرشاید دور از ظاهر قضیه، که درمطبوعات منعکس میگردد با شد .

اعتبار و باورمندی به دیپلوماسی ظاهری این کشورها نهایت پیچیده و بغرنج شده است. لذا به مشکل  وقایع به طور دقیق ارزیابی شده میتواند اما یک حقیقت به اثبات رسیده  و آن اینکه امریکا و پاکستان درگفتارهای ظاهری خویش درقبال قضایای افغانستان صادق نیستند. هرسال هرماه وهرهفته وهر روز موضیعگیریهای مختلفی داشته، گاهی امریکا ازدریچه زورگوی با پاکستان صحبت میکند ولی بسیارعاجل فردای آن از در مسالمت و دوستی صحبت به میان می آید واینکه امریکا از دوستی پاکستان درمنطقه چاره ندارد به سمع مردم میرسد .

تاسف بر آن است که به تدریج درسالهای اخیر به رهبری امریکا، سیاست و دیپلوماسی در برابر کارکرد های حلقات استخباراتی جهانی به زانو درامد، و مراکز دیپلوماتیک نماینده گیهای خویش را به سازمانهای جاسوسی واگذار شدند. جالبتر اینکه استخبارات صلاحیت انرا کسب کرد که به جاسوسان حرفوی نقابهای دیپلوماتیک پوشانده وارد کارزار سیاسی نمایند . مطلب آنکه تمامی سفارتخانه ها درجهان درحقیقت ازدیپلوماسی، نهایت دور و به مراکز استخباراتی مبدل شده است. همین موضوع سبب اصلی تشنجات جهانی گردیده و بسترمناسب را برای جنگها ، بهره برداریها، فروش سلاح و تکنالوژی وعدم اعتماد میان دول فراهم کرده است .

اکنون که افغانستان محورموضوعات داغ جهانی شده دستگاهای اهریمنی استخباراتی تمامی کشورهای متحد و مخالف به این سرزمین سرازیر شده و یک جال رقابتها و ستیزه جویی های استخباراتی را بر فراز این کشور نادار و ناتوان پهن کرده است. که از اثر آن نفس کشیدن هم برمردم مشکل شده است .

دروغگویی ها و شایعه افگنیها سرمشق سیاستهای استخباراتی آنان را تشکیل داده است و به همین سبب  کشورها  اعتماد خویش را بریک دیگر، و مردم اعتماد خود را نسبت به همه آنان از دست داده است . معیارهای اخلاقی، دیپلوماسی مثبت و فعال و برخورد های انسانی مفهوم وماهیت خویش را ازدست داده است و یک  استعمار و استثمار استخباراتی درکره زمین حکمفرما گردیده است. لذا مردم این کره خاکی به هیچوجه باور به گفتارهای ارشدترین مقامات رهبری ودیپلوماتهای جهان کرده نمیتواند .

سیاست مداری سالم برای تکامل و رهبری جهان به سیاست بازی مبدل شده است. دروغ وفریبکاری اساس دیپلوماسی متکامل عصرکنونی را تشکیل داده است. شخصیت و وقاریکه شایسته یک دیپلومات میباشد کاملا مفهوم خود را از دست داده است ایده لوژی بشری و انسانی را زیرسوال برده است. همین عملکردها، مبصرین و تحلیگران سیاسی را درتحلیل از وقایع جاری در دوراهی شک و تردید قرارداده اند. شما میدانید که شخصیت در راستگویی و وقار انسانی مضمراست، آنکه امروز در قاموس دیپلوماسی جای برای آن وجود ندارد. تا سرحدیکه مردم جهان حق دارد سازمان سیاسی ملل متحد را یک موسسه رقابتی ناسالم استخباراتی بداند.

یک مثال کوچک آن اینست که انگلیس و امریکا بحیث قوتهای متحد پا به خاک و خانه ما گذاشتند اما وقتی تشنج و تنیش بین پاکستان و امریکا ورد زبانها شد سفیرانگلیس درکابل به صراحت گفت که اگر امریکا با پاکستان درگیرشود ما درکنار امریکا نخواهیم بود. ازنگاه ادبیات میرساند که در کنار پاکستان قرارخواهند گرفت. مثال دیگری هنگامیکه انتحاری به وزارت دفاع افغانستان نفوذ کرد و حمله ای را انجام داد امریکا نتوانست عصاب خود را کنترول نماید و فورا اعلان کرد که انتحاری حدودا یک ماه میشود که از لندن امده است و مرمی های که استعمال کرده است ضد زهری بوده است. اما عاجل تغیرموضع نموده درسرویسهای بعدی خبری، آن خبر را حذف کرد.

برای آنکه ازموضوع دورنرفته باشیم در ظاهر امر تمرینات مشترک نظامی چین و پاکستان تسلسل همین شطرنج بازی منحوس میباشد. با ذکر دلایل فوق پاکستان باید بنام ای ایس ای وبرادرش امریکا بنام سی ای ای یاد  شود. ظاهرا ای ایس ای اهداف متعددی را درین تمرینات دنبال میکند . ازیکطرف چنان وانمود میکند که ما درنتیجه فشارهای امریکا به چین رو اورده ایم . حال آنکه این یک تلاش کاذبانه است. ما میدانیم که ای ایس ای روابط قبلی با چین دارد ، قبلا هم تمرینات نظامی این دوکشور عملی گردیده و این اخرین بارهم نخواهد بو و بعدا نیزبه وقوع خواهد پیوست .

دوم اینکه ای ایس ای میخواهد به این تمثیل کوچکی چین را امیدوار نماید که یکی از اقمار او منبعد ای ایس ای خواهد بود . این هم بیش ازیک تلاش نافر جام و مذبوحانه نخواهد بود، زیرا چین آنقدر هم کوچک نیست که ای ایس ای بتواند او را به ماحول داغ منطقوی و رقابتهای خونین کشانیده  و در رویایی با امریکا قرار دهد .  ازجانبی هم به هیچ وجهه چین برای ای ایس ای بدیل سی ای ای شده نمیتواند چی ازنگاه کمکهای اقتصادی و چی هم ازنقطه نظر کمکهای نظامی .

تنها طیارات اف 16 با تجهیزات مدرن عصرکه امریکا به ای ایس ای داده است  فراتر از قدرت چین است. و نیز غیر از سی ای ای هیچ قدرتی دیگری نمیتواند سالانه دو ملیارد دالر کمک را به ای ایس ای بدهد. چنانچه نظر به بعضی نشرات، پاکستان بعد از اسراییل دومین کشور درجهان است که بیشترین کمک اقتصادی امریکا را بدست می اورد .  ازجانبی هم چین یک کشور روبه  انکشاف  است.  درحالیکه سی ای ای منحیث یک غول اقتصادی جهان، به عنوان کشور انکشاف یافته، کره زمین را کنترول مینماید و دارای صنایع نهایت سنگین تکنالوژیکی میباشد .

مهمترآنکه نظربه اظهارات دیپلوماتهای دوجانب، امریکا از پاکستان گذشتنی نیست و پاکستان هم طبعا نظر به دلایل فوق از امریکا صرف نظر کرده نمیتواند حتی ثبات پاکستان وابسته به دوستی و کمکهای امریکا است. بالاخره وجود پاکستان درمنطقه وبقای آن مرهون الطاف امریکا وانگلیس است و این مطلب را هندوستان بهترمیداند.

ازجانبی هم طوریکه برهمه هویدا است از دیرزمان سیاست چین تقابل و مداخله در امور دیگران را نمی پذیرد بلکه درعوض به شدت متوجه انکشاف خود است. پاکستان به هیچ وجه خط مشق سیاست خارجی چین را انحراف داده نمیتواند. شما می بینید که حجم تجارت چین و امریکا وسیعتر از مناسبات با پاکستان است و اینکه چرا با پاکستان تمرینات نظامی را انجام میدهد یک امرطبعی است. چین هم به عنوان یک ابرقدرت میخواهد درمنطقه رول خود را داشته باشد ودر صدد توسعه نفوذ خویش در دور و پیش خود است .  

این هم طبعی است که پاکستان و یا هرکشور دیگر تلاش مینماید متحدین قدرتمندی را کسب نماید. شما شاهد سفر اصف زرداری به روسیه و ایران نیز بودید و این سفرها نیز در راستای همین مطلب صورت گرفت اما هیچکدام از آن نتایج ملموثی درقبال نداشت وهردو برصداقت پاکستان درمناسبات مشکوک هستند. آنها دیده اند که پاکستان درمناسبات خود با کشورها، مقطعی عمل کرده ثباتی درآن مشاهده نشده است.

علاوتا تمرینات جاری مشترک چین و پاکستان در حجم بسیار کوچکی برپا گردیده است آن هم از بد چانسی پاکستان درشروع تمرینات یک طیاره جیت پاکستان دراثر وجوهات تخنیکی سقوط کرد. بیم آن میرود که درخفا هردو استخبارات امریکا و پاکستان سناریویی مشترکی را علیه کشورما و حضور درازمدت امریکا درمنطقه ورخنه کردن امریکا توسط پاکستان درچین براه انداخته شده باشد.  

اگر از تمرینات بگذریم ملت ما مشکل خود را دارد. صرف میداند که در وجود یک لک وپنجا هزار عساکرناتو تحت عنوان مقابله با تروریزم ( که ما تعریفی از آن را نمیدانیم ) و امنیت به افغانستان امده اند. درحالیکه در ده سال گذشته صدها وهزاران بیلر خون واشک افغانها ریختانده شده است که این همه ، قربانی اغراض استخباراتی آنان است. ومعلوم نشد که مسول نگهداشت و حفاظت مردم ما کیانند و اگراین عساکروارده مسولیت انرا نداشته باشد پس برای چه آمده اند .

شما خواهید دید که پیمان ستراتیژیک با امریکا صرف منافع یکجانبه را تمثیل مینماید برای اغفال افغانان خواهند گفت که از ین بعد شبخونها علیه منازل افغانها پایان می یابد و زندانیان را به حکومت افغانان تسلیم مینماید و به اصطلاح حاکمیت افغانستان را احترام میگذارند. فروش خاک چنان مفت وبی قیمت کارفروخته شده گان خواهد بود. حق طبعی مارا در داد وستود برما حسن نیت وامتیاز به حساب می برد. (قربان این فضا  که یک بام ودوهوا).

ما نمیدانیم که ناتو درپی مبارزه با تروریزم آمده بودند یا برای شبخونها علیه محتاجان، وبی کسان. بی عدالتی هم ازخود حدی باید داشت. (هرچه ازحد بگذرد رسوا شود). شما دیدید که عساکر امریکایی هنگام محاکمه شان  گفته اند، افغانان وحشی اند و باید کشته شوند. اینست حقوق بشر و عدالت بشری و اینست قضاوت امریکاییان رد برابر مردم افغانستان. ازینکه کشورما غریب و مردم ما فاقد زنده گی نسبی میباشد لذا حق زنده ماندن را نیز برانان روا نمیدارند. اینست عقاید مدعیان حقوق بشر وعدالت جهانی. گاهی مردم ما به ستوه آمده بین خود میگویند( همان کفن کش سابقه را خدا ببخشد، او تنها کفن مرده را می دزدید ولی کفن کش امروزی هم کفن را می رباید وهم چوب را درجان مرده داخل مینماید).

کسانی را برمردم منحیث امیران تحمیل نموده اند که هرآنچه امریکا خواهد صرف صدای لبیک را از آنان میشنود . شما دربیانیه رییس جمهورچندی قبل شنیدید که میگفت خاموش باشید کار امریکا را کرده ام با سند استراتیژیک دست وپای شان را بسته کرده ام. شما خود فکرکنید که این یک سیاست بازی نیست؟ مردم را اغفال نمودن نیست؟ اقای رییس جمهور شما را کی مقررکرد؟ شما را کی نگهداری مینماید؟ زنده گی و مرگ شما بعد ازخدا بدست کی است؟ آیا شما هوشیارتر از آنها هستید؟  بکدام قدرت دست و پای امریکا را می بندید؟ آیا این نوع سخنان شما مورد تمسخرقرار نمیگیرد؟ آیا فریب دران نه نهفته است؟

به عقیده من این شما هستید که با چنان هنر و فریب مردم را پشت نخود سیاه روان میکنید در وجود شما زمینه را برای جنایات ضد بشری مساعد گردانیده است. این شما هستید که با دزد دهن جوال را میگیرید. شما هستید که تا اخرین ریاست کوچک واحدهای اداری محلی و مرکزی را دراختیار جنایتکاران جنگی گذاشته، دولت را انحصارنموده اید و مردم را ازهمه حقوق محروم نموده اید .

کسانی که به شکلی ازاشکال پیوندی با تنظیمهای جهادی؟ نداشته باشد و لواگرمایستران، لیسانسها و داکتران هم باشند جای پای دردولت ندارند زیرا تمام چوکی ها رابین رهبران به اصطلاح جهادی تقسیم نموده اید اسهام معین گردیده است. بدین ترتیب باید مردم همه غلام شما و دوستان جهادی شما باشند  .!!! ما شاه شجاع را می شناسیم وبه ترتیب کارمل را نیزدیده ایم شما و دوستان جهادی؟ شما را هم میشناسیم. رهبران سه لشکرکشی بزرگ خارجی را برافغانستان عهده دار بودید که واقعا مسولیت بس بزرگی است. آفرین برشما که آنرا بدست اورده و بدوش گرفته اید.

 

 


بالا
 
بازگشت