دوکتور جلال بايانی
 

تحليل از : جلال بايانی
دسمبر
۲۰۱۱



 عمل وپديده انتحاردر افغانســــــتان تحفه بنيادگرايان است

 

در جهان امروز بسیاری از مردم پدیده انتحاری را مختص بنیادگرا يان می دانند. در حقیقت این پدیده نه تنها مختص مسلمانها نیست، بلکه بر اساس مطالعات انجام شده اکثر عوامل انتحاری شخصا ً انسان های متعصب و بنیادگرای مذهبی نیستند. در تاریخ معاصر خلبانان کامیکازی جاپانی بخاطر عرف ملی عملیات انتحاری انجام می دادند. در حالیکه عملیات انتحاری توسط ویت کنگ بر علیه اردو امریکا و زنان انتحاری الـجـزایر بر علیه اشغالگران فرانسه و بـبـرهای هندو مذهب تـامـِل ایلام در سریلانکا و حتی گروه بودائی اُم شینریکیو مسئول کشتار و مجروح شدن تعداد زیادی در مترو توکیو توسط حملات گاز کشنده سارین، نمونه های بارز این شیوه خشونت بار مبارزه می باشند. اسطوره سازی نوجوان انتحاری بنام حسین توسط جمهوری اسلامی مثال های دیگری در این زمینه هستند. البته خودکشی های سیاسی ـ اعتراضی مانند اعتصاب غذا تا مرگ و یا خودسوزی راهبان بودائی ویتنامی در دهه ۱۳۵۰ و خودسوزی هواداران سازمان مجاهدین خلق در اعتراض به دستگیری رهبران این سازمان توسط دولت فرانسه در سال ۱۳۸۲ را نمی توان جزو موارد کلاسیک عملیات انتحاری بحساب آورد. در طی سالهای اخیر بمبگذاری های انتحاری مستمر و تقریبا ً روزمره عوامل ِ بنیادگرا در عراق، پاکستان و افغانستان معنای دهشتناکتری به مقوله انتحاری داده است.
سوابق تاریخی بمبگذاری در منطقه
در منطقه ما به اصطلاح چهار نظام “جمهوری اسلامی”"!!" موجودند که عبارتند از جمهوری اسلامی (پاکستان)، جمهوری اسلامی (افغانستان)، جمهوری اسلامی (ایران )و جمهوری اسلامی( عراق) بارک الله . اکثریت قاطع کشتارهای مرگبار انتحاری و یا در این چهار کشور رخ می دهد و یا به تحریک و تشویق آنها در کشورهای دیگر نظیر دخالت پاکستان در افغانستان و هندوستان و یا دخالت و تشویق رژيم آخندی ایران درافغانستان ، عراق، ترکيه، لبنان و فلسطین (نوار غزه) صورت می گیرد. آمار منتشر شده توسط پایگاه داده های تروریسم جهانی (Global Terrorism Database) نیز دال بر این واقعیت است . بمبگذاری مقر تفنگداران دریایی ا مریکا و سربازان فرانسوی در بیروت در ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ میلادی آغاز بدیـُمنی بود در تاریخچه عملیات انتحاری در خاورمیانه و جنوب غربی آسیا. رژیم جمهوری اسلامی ايران و پیروان آن نظیر حزب الله به رهبری تروريست شناخته شده نصر الله در لبنان، جهاد اسلامی و حماس در فلسطین ، القايده ، لشکر طيبه و طالبان افغانی وپاکستانی در کشور تروريست ساز پاکستان به ترویج و اسطوره سازی “عملیات انتحاری ” روی آوردند. داوطلب شدن برای عملیات بمبگذاری توسط انتحاریون فلسطینی، القايده طالب تبدیل به یک “ارزش” شد. تحقیقات علمی و پژوهشی فراوانی در زمینه ریشه یابی انگیزه و علل “عملیات انتحاری ” و یا بعبارتی “تروریسم انتحاری” بخصوص در فلسطین اشغالی در عراق، افغانستان، چچن، اندونزی و دیگر کشورهای اسلامی و غربی صورت گرفته است.
عوامل موثر در تشدید تضادها و تقابل مرگبار در بلوچستان
قبل از پرداختن به زمینه های نظری و عملی بستر خشونت زا در منطقه و مکانیسم تاثیرگذاری آنها، لازم است حداقل اشاره ای اجمالی به حضور نیروها و عوامل تاثیرگذار تاریخ سه ده اخیر در منطقه و بخصوص در مثلث جغرافیائی پاکستان ـ افغانستان ـ ایران داشته باشیم، زیرا بمبگذاری انتحاری بيشتر نشت گرفته از فرهنگ مردم ايران وپاکستان و عوامل متعدد خارجی و منطقه ديگر می باشد. این فاکتورها عبارتند از:
١ – حمله و اشغال نظامی ارتش سرخ به افغانستان و رشد اسلام بنیادگرا و “فرهنگ جهادی” سـُنی و شعيه مذهب در افغانستان .
٢ ـ [انقلاب ][!!]اسلامی ایران و به قدرت رسیدن اسلام بنیادگرای لگام گسسته تشیع در ایران توسط چند آخند مريض روانی .
٣ ـ کودتای جنرال ضیاالحق با حمایت آمریکا در پاکستان، و حمایت مستمر دايمی اردوو استخبارات پاکستان از به ا صطلاح “جهاد در افغانستان”، و گروه های بنیادگرای افراطی سُـنی مذهب برای مبارزه در کشمیر بر علیه هندوستان ، وشعيه مذهب توسط ايران بر ضد افغانستان .
۴ ـ پشتیبانی بیدریغ ا مریکا، غرب و کشورهای اسلامی از “ مجاهد و طالب در افغانستان”، و اردو و اسلام بنیادگرا در پاکستان، بمثابه یک سپر در مقابل کمونیسم
۵ ـ تبدیل شدن منطقه به صحنه جنگ بین دو ابر قدرت شرق و غرب از یک سو، وبه اصطلاح جهاد امريکايی بین [کفر و اسلام ][؟!]از سوی دیگر.
۶ ـ تعلیم، آموزش و بقدرت رساندن متعصب ترین جهادیون انحاری (طالبان) در افغانستان توسط اردو و استخبارات پاکستان ،عربستان ، عمارات عربی ، انگليس و امريکا و بخصوص نقش آی اِس آی در گره خوردن گروه های متعدد جهادیون متعصب پاکستانی، عرب، افغان و کشمیری با اندیشه طالبی و القاعده ای و تشویق عملیات انتحاری در افغانستان و هندوستان.
٧ ـ به اصطلاح فاجعه خود ساخته یازده سپتامبر و حمله ا مریکا به افغانستان و اشغال اينکشور سرنگونی طالبان، ٨ ـ حمله آمریکا به عراق و رشد تفکر تکفیری ـ جهادی در منطقه علاوه بر موضوع فلسطین به مثابه یک زخم در روان آزرده مسلمانان منطقه
٩ ـ تحریک ، تمويل و حمایت ایران از شیعیان کشورهای منطقه و بخصوص شیعیان افغانستان ، عراق ، ترکيه ، بهرين و لبنان در جدال مرگبار آنها با گروه های افراطی سُنی مذهب .
١٠ ـ گسترش و توسعه دادن محدوده جغرافیایی صحنه “جنگ نیابتی” توسط بنیادگرایی شیعی جمهوری اسلامی، در افغانستان .١١ ـ حضور نیروهای امریکایی در افغانستان و اشغال اين کشورذ١٢ ـ رقابت ایدئولوژیکی برای گسترش و رهبری اسلام انقلابی و رهایبخش بین جمهوری اسلامی و رقبای سُنی مذهب آن در صحنه های مختلف. از کشتارهای افغانستان ،عراق ، ترکيه و لبنان گرفته تا جدال حقوقی بر سر کنترل مساجد در لندن و کانادا؛ از غزه و بحرین گرفته تا یمن و سنگال که عامل اين فتنه و جنايت جمهوری اسلامی ايران است. سایت درگاه پاسخگویی با مسائل دینی جمهوری اسلامی در پاسخ به این سوال که آیا عملیات انتحاری جائز است یا حکم خودکشی را دارد ؟ رژيم آخندی ايران با بی شرمی عملیات انتحاری برای احقاق حقوق را بعنوان راهبردی استراتژک تائید می کند و اضافه ميکنند که عملیات ، عملیاتی ا نتحاری يک عمل دفاعی است و در چارچوب استراتژی مقاومت اسلامی قرار دارد و موقعی به اجرا در می‌آید که ابزار دیگری برای دفاع در دسترس نباشد جائز است ذهی خجالت برشما قاتلين. پایگاه اینترنتی امام نیز نظرات مشابهی دارد . حوزه با تجلیل “فرهنگ ایثار، شهادت و فداکاری” رژيم ايران ادعا می کند که “با توجه به ادله موجود می توان با اطمینان از جواز شروعیت بلکه از فضیلت و ارزش عملیات انتحاری سخن گفت محمد علی صمدی سخنگوی پاسداران رژيم و ستاد شهدای جمهوری اسلا می ايران نیز خبر از ثبت نام چهل هزار داوطلب عملیات انتحارير خبر می دهد . سایت آفتاب وابسته به رژيم ( تهرون) تهران نیز با رجوع به فقه شیعه و ادلٌه مذهبی، یافته های پروفسور رابرت پئیپ را در راستای تائید دیدگاه تشیع در مورد عملیات انتحاری مورد بررسی قرار داده و می نویسد: ” اهمیت نظریه پئیپ از آن روست که با تکیه بر داده های آماری از سال ۱۹۸۰ میلادی، نوعی از عقلانیت و انتخاب عقلانی معطوف به هدف در مجموعه عملیات انتحاری را تبیین و گزارش می کند، شاید بتوان تبیین رابرت پئیپ را درآمدی بر طرح تبیین دیدگاههای مذهبی شیعه در خصوص این پدیده تلقی کرد، زیرا دیدگاههای شیعی نیز ماهیت این نوع عملیات را ذیل “دفاع مشروع” و در قالب “جهاد دفاعی” ارزیابی می کنند و از این حیث دیدگاه شیعی در باب جهاد با مجموعه مذاهب اهل سُنت (حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی) تفاوت های استراتژیک دارند” . آفتاب با استناد با کشفیات سه دهه اخیر می نویسد: “عملیات انتحاری اقدامی استراتژیک است و بیشتر مهاجمان انتحاری افراد جزمگرا و از لحاظ روانی گوشه نشین و پرخاشگر نیستند، بلکه سیاسی و اسلامی است . نوجوانان مذهبی افغان ، تاجک تاجکستان ، چچن ، پاکستانی وعرب به صفوف مجاهدین و طالبان وابسته بودند و ميباشند و اکثرأ در عملیات انتحاری در افغانستان کشته ميشوند.
عواملی که بستر مناسب برای رشد و شکل گیری ذهنیت بمبگذار انتحاری در افغانستان را بوجود می آورند، استثنایی و یا منحصر به فرد نیستند. اگرچه می توان، علاوه بر ماهیت و عملکرد پاکستان در کـُلـیّت قرون وسطایی خویش در سراسر پاکستان حداقل چهار حوزه مشخص را که باعث پیدایش بستر مناسب برای رشد ذهنیت بمبگذاری در افغانستان می شوند، شناسایی کرد. این حوزه ها عبارتند از: ۱ ـ صوبه سرحد ، باجور ، ميرامشا دره آدم خان ، مومند ۲ـ اسلام آباد و پندی۳ ـ کويته ، بندر گوادر ۴ ـ کراچی مرکز سند علاوه بر شگرد و شیوه های مشابه بمبگذاری در کشورهای منطقه دلایل جذب عوامل انتحاری به طالبان و متعاقب آن پروسه پرورش هدفمند ذهنی و القاء نهایی نیز شبیه آنچه که در کشورها و یا مناطق دیگر نظیر کردستان ترکیه، شبه جزیره جفنا در سریلانکا اتفاق می افتد؛ یا می افتاد، متفاوت نیست. حس استیصال، تبعیض و تحقیر جمعی و قومی باعث بروز میل وافر برای انتقامجویی می شود. بر پایه تحقیقات پژوهشگران متعددی برای رشد بمبگذاری انتحاری سه عامل اساسی لازم است. اول افراد با انگیزه ی انتقامجویی؛ دوم وجود یک سازمان با امکانات لازم برای عملیات انتحاری مانند القايده و یا اجتماعی که بمبگذار انتحاری را بعنوان قهرمان و یا “شهید مقاومت” مورد تقدیر و ستایش قرار دهد و اين تحفه پليد ، کثيف ، ضد انسانی و ضد اسلامی اپتدا از شبه جزيره عرب بخصوص عربستان ب پاکستان آورده شد در پاکستان در اختيار جنرال ضياالحق جنرال ختر عبدالرحمن ،جنرال حميدگل ،جنرال پرويز مشرف ، جنرال اسلم بيک ، جنرال نصرالله بابر ، جنرال امام جنرال اشفاق کيهانی قرار گرفت و پخته شد. ذهنیت بمبگذار انتحاری افغان در فرایند کـُـنش های نامتجانس و وا کـُـنش های ناهمگون این عوامل تاثیرگذار در پاکستان و ايران شکل می گیرد. این نیروهای فعال مقوله “جــهــاد” و یا “عملیات انتحاری ” را قبول دارند و آن را از دیدگاه فکری و یا منظر اجتهادی خود تبلیغ و توجیه می کنند. در نتیجه هیچگونه “قــُبح بنیادین و اصولی” برای کشتن انسان ها، به شرطی که کلاه شرعی داشته باشد، وجود ندارد. جدال بر سر تفسیر و استعمال جایگاهی آن می باشد و بس!. ذهنیت نوجوان عرب، پاکستانی و افغانذ در محیطی شکل می گیرد که در آن خشونت معیار قانونی، مذهبی و حتی آرمانی و “ارزش” ِ رایج بخش کوچک اما فعال جامعه است و نامش را پاکستان گذاشتند «؟!» یعنی قبح خشونت از بین رفته است. متاسفانه گستاخی عملکرد تحقیرآمیز و تبعیض آمیز جمهوری اسلامی ايران در بلوچستان به حدی است که حتی برخی از بلوچهای تحصیلکرده و به اصطلاح “سکولار” که سالهاست در غرب زندگی می کنند (Baloch Diaspora)، قــُـبـحی برای عملیات انتقامجویانه انتحاری مبتنی بر “جنگ مذهبی” جندالله قائل نمی شوند و آن را اجتناب ناپذیر تلقی کرده و بعضا ً حمایت می کنند. وانگهی هرگونه تقبیح کشتار جمعی و یا انتقاد از عملیات انتحاری، با واکنش تند جانبداران جندالله و عکس العمل شدید و تهدید و افتراء از سوی طرفداران و سمپات های جندالله مواجه می شود. با این حال میزان حمایت جندالله در داخل بلوچستان قابل ارزیابی مستند نیست؛ تحقیقات در کشورهای مختلف اسلامی نشان می دهد که میزان حمایت از “عملیات انتحاری ” به چهار عامل مهم ارتباط دارد. اول تبعیض و سرکوب موجود در جامعه. دوم فقر اقتصادی. سوم میزان سواد و تحصیلات عالیه. چهارم حضور پر رنگ مذهب و تضاد مذهبی. متاسفانه وجود این عوامل تاثیرگذار در افغانستان قابل انکار نیست. در باره عامل اول و دوم مطالب فراوانی نوشته شده است. اما برای روشن شدن نقش تاثیرگذار عوامل سوم (آموزش و تحصیلات عالیه) و چهارم یعنی “مذهبی تر” شدن جامعه در بستر تنازع فرهنگی ـ مذهبی موجود در افغانستان و متعاقبا ً تاثیر آن بر ذهن بمبگذار افغان ، ناچارا ً با رجوع به داده های موجود حقایق ناگفته بیان شود. سیاست جمهوری افغانستان برای مقابله با بمبگذاری انتحاری
افغانستان با استفاده از مشوره های غربی ها با مطالعه سیاست های گوناگون مقابله با ستیزه جویان انتحاری در کشورهای مختلف از جمله کارزار دولت ترکیه بر علیه کردهای پی ک ک و گاها ً تعقیب آنها در خاک عراق؛ و سیاست دوگانه سرکوب نظامی و جذب رهبران شورشی چچن توسط دولت روسیه؛ و سیاست جذب و بسیج عشایر سـنُی مذهب بر علیه القاعده در عراق؛ و سیاست جداسازی فیزیکی انتحاریون فلسطینی از طریق دیوارکشی توسط اسرائیل، و غیره تلاش می کند تا با ترکیبی از سیاست های مذکور القايده وجنبش طالبان را شکست دهد. در این راستا افغانستان به کمک امريکا از استراتژی های ذکر شده را در ترکيه دنبال می کند. از طرفی افغانستان ادعا می کند که آموزه های مذهبی در مدارس در ايران و پاکستان ، بمبگذاری انتحاری را ترغیب می کنند و به همین دلیل تلاش دارد تا کنترل و مدیریت این مدارس دینی را در اختیار خود بگیرد، و آمار پژوهشگران از جمله مطالعات دکتر مارک سئجمن، جامعه شناس و متخصص امور تروریسم، و کارمند سابق سازمان سیا در افغانستان نشان می دهد که فقط ٪١٣ از انتحاریون در کشورهای مختلف کويت ، ايران ، قطر وپاکستان طلبه مدارس دینی بوده اند . علاوه بر تطمیع و تهدید دیپلماتیک پاکستان و سازمان اطلاعاتی ارتش پاکستان موسوم به آی اِس آی (ISI)، جمهوری اسلامی ايراننيز تلاش می کند با مسدود کردن فیزیکی مرز با پاکستان از طریق احداث دیوار سمتی ، سیم خاردار، حفر کانال و خندق، احداث سدهای بتونی در مسیل رودخانه ها، ایجاد پاسگاه و برجک های مرزی، قرارگاه های مجهز مرزی سپاه و نیروهای انتظامی، مین گزاری راه های صعب العبور و مال رو، گشت های نیروهای مسلح بسیج عشایری، نسب دوربین های پیشرفته الکترونیکی و مادون قرمز و رادارهای پیچیده که ایران به بهانه مبارزه با مواد مخدر از اتحادیه اروپا وصول نموده است، با جندالله، که به ادعای جمهوری اسلامی در خاک پاکستان مستقر است، مبارزه کند
نتیجه گیری و کلام آخر
سران جمهوری اسلامی ا يران دايمأ تاکيد دارند " به مصداق ضرب المثل “مرگ خوب است اما برای همسایه”، با یافته های منتشر شده توسط پژوهشگران پوهنتونی، محققین و کارشناسان در مورد علل ریشه ای “تروریسم انتحاری” کاملا ً موافق است و به این یافته ها استناد می کند، اما به شـرطـی که در مورد بقیه کشورها از جمله “عملیات استشهادی” در عراق و افغانستان و غیره صدق کنند، و نه در مورد ایـران و پاکستان! این برخورد دوگانه با کشفیات مستند و علمی، همراه با حاشای واقعیت و انکار “حقیقت” که با سرشت دوپهلوی جمهوری اسلامی ايران و پاکستان عجین شده است، مانع اساسی حل مشکلات موجود در افغانســـــــــــــــــــــــتان می باشد. بعنوان مثال جمهوری اسلامی ايران نتایج تحقیق ۳۰ ساله پروفسور رابرت پئیپ در توجیه و یا تشریح “مقاومت مشروع” در شکل “عملیات انتحاری” بر علیه سرکوب و “تحقیر جمعی” در همه جای دنیا از جمله عراق، افغانستان، لبنان، بحرین ، یمن وترکيه و غیره را با جان و دل می خرد، و آن را درآمدی بر طرح تبیین دیدگاههای مذهبی شیعه در خصوص این پدیده تلقی می کند . سوال اساسی این است که گذشته از عملکرد مرگبار، ماهیت و وابستگی ایدئولوژیکی القايده ، طالب ، حزب الله و لشکر طيبه، چه عوامل و زمینه های تاثیرگذار و یا تاثیر پذیر موجود در بستر اجتماعی، سیاسی، مذهبی و فرهنگی افغانستا ن باعث جذب جوانان بسوی “مـُردن و کـُشتن” می شوند؟ چرا، آمریکا و انگلیس و اسرائیل و پاکستان و ايران وعربستان به اصطلاح “وهابیون” قادر هستند جوان را برای “مرگ” (انتحار) بسوی خود جذب کنند؛ چـــرا؟ این سوال واضحی می باشد که بی جواب مانده است! نیز به علل ریشه ای رشد خشونت گرایی و “تروریست پروری” در جهان پرداخت همه اینها زاییده استبداد و دیکتاتوریت و ظلم و اجحاف هستند؛ وقتی که به حرف مظلوم گوش نکرده و به خواسته‏ های آنان توجهی نمی‏ کنند، بلکه با توسل به زور و قدرت اقدام به لشکرکشی و اشغال سرزمینهای مردم می ‏نمایند، و اعلام می کنند که هر کس حرفی بزند یا اعتراضی بکند با او برخورد خواهد شد، مسلم است که در نتیجه چنین برخوردها و زورگویی‏هایی، چنین جریاناتی به وجود می آیند”. ایشان پیش بینی کردند که استبداد و دیکتاتوریت در خاورمیانه وافغانســــــتان تمام خواهد شد، و این نکته را هم تاکید کرد که “تا زمانی که استبداد و دیکتاتوریت از جهان برچیده نشود، اگر هزاران بن لادن را هم بکشند، این جریانات خاتمه پیدا نخواهند کرد؛ خشونت و حملات انتحاری و تروریستی زمانی پایان می یابند که دیکتاتورها و متکبران از تکبر خودشان باز بیایند و حرف مظلوم را بشنوند”
متاسفانه علیرغم ادعای پیشرفت های علمی خیره کننده و شگرف دانشمندان از علم نانو گرفته تا هسته ای، از پروژه های اعجاب آور سپاه تا فتح فضاء، از آخرین سیستم های پیچده موشکی گرفته تا ساخت زیردریایی های پیشرفته و رادارگریز، و کسب مقام پنجم علمی جهان و غیره؛ به امروز حتی یک مقاله تحقیقی ـ علمی و یا پژوهش کارشناسانه و مستند در تجزیه و تحلیل ریشه ِ معضلات و درگیری ها، از جمله “بمبگذاری انتحاری” در توسط محققين صورت نگرفته است؟ این بیانگرعمق فاجعه و فقر مفرط علمی در حیطه علوم انسانی است .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 


بالا
 
بازگشت