سنجر غفاری

 

مخلوط ومرکب  بی حاصل

جنگ در افغانستان چهره بدل مینماید . ای کاش  ختم جنگ هدف حقیقی باشد، وعملی گردد.  آوازه  مزاکره ومصالحه از تنور گرم جنگ و انتحاری ، از میان شلیک ها و انفجارت ،  فریاد مردان و مادرانی  طنین انداز گردید که  همه روزه فرزندان شان را قربانی میدهند . مگر سخن گویان  طرف های در گیر  جنگ  خواست ها و اهدافی را در میان هزاران قربانی جنگ ، فریاد یتیمان و بیوه زنان جستجو می نمایند و شرایط خاص خویش را مطرح نموده و طلب دارند.   طالبان به دو بخش تقسیم بندی و صف آرائی گردیده اند ، طالبان پاکستانی ، طالبان  افغانی . طالبان افغانی  نیز به دودسته  مربوط میگردند . طالبان مربوط به القاعده ، طالبان مربوط به .....؟ در این میان روشن نیست که رهبر این دو گروپ افغانی آیا امیر المومنین  ملا محمد عمر آخند است و یا کدام فردی دیگری ؟  بر علاوه این گروپ بندی ها ،  نظامیان پاکستان  از موجودیت  رهبری و مخفی گاهای این تشکیلات  همیشه خود و جامعه جهانی  را گول  میزدند و بی خبر می انداختند . امروز چه  انگیزه باعث گردید که چشمان باز شان بسته است .؟ کجاشد تروریستان بین المللی ؟  شاید جهانیان  خواب باشند، ویا خواب دیده باشند که  جنگ با تروریستان بین المللی  در جریان بود ؟  شاید بت های  بامیان کم ارزش تر از بلند منزل های امریکا باشد. که بخاطر ویرانی بلند منزل ها  با لشکر خویش به جنگ آمده بودند ، چونکه انسان افغان ارزش و بهای ندارد ، بت های  بامیان   صاحب و بازخواست گر نداشت  . این جنایت نیست  .، ارزش ملی نیست، طالبان را کی ها به افغانستان آوردند؟  . 

 طرف دیگر جنگ : حزب اسلامی حکمتیار میباشد که موجودیت قوای خارجی را  یک بهانه قرار داده   برعلاوه  انسان افغان با سنگ و صخره افغانستان ،  جنگیده است . مگر با خارجیان  در مزاکره و تفاهم قرار دارد . اسلحه و اکمالات  نظامی و معیشتی  خویش را از خارجیان می گیرد .  در ویرانی کابل سهیم نیست . تنها راکت زده است . 

 طرف دیگر جنگ در افغانستان : مادر همه مصیبت های ملی افغانها و پدر همه  جنایتکاران جهان و افغانستان  استخبارات نظامی و نظامیان اردوی پاکستان  قرار دارد که  به شمول رهبری حزب اسلامی ، طالبان افغانی والقاعده ، حمایت و اکمالات طالبان پاکستانی را نیز داوطلبانه و با افتخار عهده دار میباشد حتآ از امریکا و متحدین  پنهان نیست ،  همه در تفاهم با همدیگر قرار دارند . پس چگونه میتوانیم  بگویم که چرا جنگ درافغانستان متوقف نمیگردد ،  ادامه دارد،  چراآغاز شد ه است ؟  

کشور های همسایه افغانستان ،ایران ، هندوستان ،  چین ، فدراسیون  روسیه و جمهوریت های آسیای میانه  نیز از این ناحیه  خیلی ها نگران و تماشاگر هستند  که در منطقه چگونه یک بازی سرگرم کننده  و جنگ دلخواه  به خاطر رسیدن به هدف  بعدی  گره خورده است.همه  میدانیم  که حا کمیت های سه  دهه  گذشته  منجمله  حاکمیت  موجوده درافغانستان تحت رهبری جناب محترم کرزی   فدائی  و قربانی این  سازش و آمیزش گردیده ، جنگ و مصیبت ها  آرامشی نداشته  و ندارد.  همان طوری که توافقات ژینو با فشار جامعه جهانی و استخبارات نظامی پاکستان  جبرآ بالای حاکمیت افغانستان  تحمیل گردید و قوت های شوروی افغانستان را ترک نمودند  حلقات  در نظام دولتی و حزبی اتحادشوروی وقت  در یک سازش بدون اراده و خواست رهبری دولتی افغانستان و دور از دید مردم افغانستان با اپوزسیون  به خواست پاکستان در یک سازش  کور کورانه  باعث بزرگترین اشتباهاتی گردیدند که  کابل و مردمش در حمام خون غلتیدند ، ملیونها انسان به خصوص نیم ملیون قوای مسلح کشور به خواست پاکستان و زمان نابود گردید و آژدهای سیاه طالبانیزم با سینه سفید گونه از وجود استخبارات پاکستان  و سعودی  ها ، حمایت امریکائی ها  و انگلیس ها و متحدین را  کسب نموده و در افغانستان رها گردیدند  با وجود بیش سه دهه مصیبت وتحمیل قربانیها  فشار جنگ در افغانستان و منطقه هنوزهم  خواست ها و امید های کشور پاکستان  در افغانستان و  هندوستان  به قوت اش باقی است . چگونه میشود که با بازگشائی  دفتر سیاسی و یا تماس با طالبان  همه یخ ها آب گردید ؟   با باز گشائی دفتر طالبان در قطر استخبارات پاکستان  و طالبان   تحت رهبری ملا محمد عمر از اتحاد  قو ماندانان  و طالبان  افغانی و پاکستانی برای ادامه جنگ و حملات بالای نیروهای امریکائی در افغانستان  خبر دادند.  از تصامیم  هزاران هزار جنگجوی القاعده  هنوز خبری نیست . چه تظمینی  وجود دارد که باز گشا ئی دفتر طالبان  مفهوم به رسمیت شناختن  و امتیاز دادن در سطح سیاسی و بین المللی برای طالبان به خواست پاکستان ، تسلیم شدن  در برابر حامیان شان ( استخبارات و نظامیان پاکستانی ) نمی باشد . ؟  از بیانات و مطبوعات دولتی در افغانستان چنان بوی ناراحتی و خشم علیه  ایجاد نماینده گی سیاسی طالبان به مشام میرسد که تصور نداشت .  سخنان مسولین شورای صلح افغانستان  در ضدیت با تصامیم و فیصله های امریکا و طالبان در قطر بیان یک ناباوری  میان حکومت افغانستان و جامعه جهانی را بیان میدارد و بر علاوه خواست حکومت افغانستان برای مزاکره و تفاهم با دولت مردان پاکستان مبنی بر آغاز مزاکرات صلح با طالبان از  طریق پاکستان ، پرابلم زندانیان افغان در بگرام ، آزادی سه تن از فرماندهان بزرگ طالبان از زندان گونتانامو خشم  دولت افغانستان و رهبران سیاسی و تنظیمی را بر افروخته است ، از جانبی مزاکرات رهبران شمال در کشور المان با امریکائی ها و المانی ها روی جریانات کشور و آینده حضور طالبان در حاکمیت و یا در حل بحران کنونی  تشویش ها و نگرانی های را برای مردم و دستگاه دولتی افغانستان ، وهمسایه ها ، بوجود آورده  قیاس میگردد تا حوادث و جریانات سیاسی و پشت پرده ابریل سال 1992 که منجر به سقوط حاکمیت دوکتور نجیب الله و ایجاد خلای قدرت در افغا نستان گردید تکرار گردد.  نشست بن دوم در عدم اشتراک پاکستان سناریوی  بود که  امروز نمایانگر این واقعیت را مینماید که تفکر سیاسی و فشار های تحمیلی استخبارات و نظامیان پاکستان روی اشتراک و سهمگیری طالبان در قدرت سیاسی افغانستان امر حتمی و ضرورت زمانی بوده باید الترناتیف دیگری  را جامعه جهانی در افغانستان جستجو و عملی ننمایند . چنانچه در بن اول خواست پاکستان اشتراک و حضور طالبان در اجلاس بود ، ترور قوماندان عبدالحق عکس العمل پاکستان  علیه فیصله های بن اول را ثابت نمود ،  پاکستان هرگز نمی خواست که پس ازسقوط رژیم طالبان در افغانستان  اتحاد شمال در حاکمیت موقت و دوره انتقالی شرکت داشته باشد . فیصله های بن اول  تکمیل کننده خواست های این کشور نبود . از دیدگاه پاکستان نباید در افغانستان  قوت های نظامی و اردوی ملی ایجاد میگردید . روی این خواست پاکستان بود که  برنامه عجولانه ( دی. دی .آر)و خلح سلاح  تنظیم های مربوط به  اتحاد شمال منجمله قوت های دوستم ، حزب وحدت ، شورای نظار و جمعیت اسلامی را امریکا به میل  پاکستان عملی نمود . حادثه قلعه جنگی، معاصره کندوز ،  اشغال کابل به وسیله قوت های مشترک شورای نظار و جمعیت اسلامی ،  سقوط مزار و ولایات شمال  به همکاری مشترک قوت های دوستم و کوماندوهای خاص امریکا،  استخبارات نظامی  و نظامیان پاکستانی را خشمگین نمود . در عین زمان  اشغال میدان هوایی بگرام به وسیله قوت های شورای نظار و عملیات امداد روسیه فدراسیون  در ایجاد پل هوایی و اکمالاتی  در ابتدای سقوط رژیم طالبان برای پاکستان غیر قابل قبول بود.  چون که قبل از حضور نظامیان امریکا در افغانستان  استخبارات و قوت های نظامی پاکستان در دروازه های جمهوریت های آسیای میانه همدوش با طالبان حضور عینی داشتند. استخبارات نظامی پاکستان جنرال مشرف را مجبور ساخت تا با امریکا و انگلیس  روی یک برنامه مشخص کاری و منطقوی  به توافق برسند . مناسبات حکومت جدید در افغانستان با پاکستان روز به روز در عرصه سیاسی و دیپلوماتیکی  روبه  وخامت گذاشت و  از این تیره گی های دوکشور  سازش های پشت پرد میان  نظامیان واستخبارات  نظامی پاکستان با  طالبان و امریکا  زمینه استفاده های خاص خویش را در افغانستان و منطقه بوجود آوردند.  طالبان  دوباره روح و قوت سیاسی گرفتند   پس از انجام ترور های زنجیری در افغانستان  و فیصله های جرگه مشورتی در کابل  امریکا مطمعین تر از گذشته  فریاد محبت و دوستی را با طالبان  پس از گذشت ده سال  نهایت دشوار و خونین برای مردم افغانستان  اعلام نمود ه رئیس جمهور افغانستان هر قدر فریاد نمود که  جنگ  و تروریزم در انطرف دیورند و بیرون از قریه و خانه افغانها قرار دارد ، عملیات های شبانه متوقف گردد. مطالحه با طالبان  به مشوره و توافق حکومت و با در نظر داشت  قانون اساسی کشور صورت بگیرد ، کجا بود گوش شنوای که  جواب بدهد . 

پس گغته میشود که از مخلوط و مرکب  کنونی هیچ حاصلی  برای مردم و کشور مصیبت دیده ما افغانستان  بدست نمی آید . چیزی که بدست خواهد آمد دراپریل سال 1992قیماق اش را دیگران خوردند و شیراش را پاکستان ،  خونش  بر سرو صورت  مردم وکشور ما بارید و پاشانیده شد.  تکرار حوادث قبلی با رنگ و موزیک جدید .  همه باهم دریگ گور ( افغانستان  ) ؟؟؟؟نصیب مردمش .           سنجر غفاری جنوری  2012

 

 


بالا
 
بازگشت