سنجر غفاری

اگر به موقع نیست ، مگر بجاست !

پو یایی  سیاسی  مردم افغانستان  وابسته بر دید باز سیاسی  ، عاری از انواع دیکتی و تحمیل فشار در جهت کسب اهداف  دور و نزدیک برای ادامه و بقای حیات سیاسی – اجتماعی و اقتصادی  هر قوت و قدرتی بوده و میباشد .  روی این اصل است که شالوده  عقیدتی و فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی مردم افغانستان در بند این واقعیت های   پیوند خورده  ، دشوار است تا  به راحتی و کمال رضاعیت اجنبی ها بتوانند  این  مردم و طرز  اندیشه و آهین عقید تی ایشان را به یکبا رگی در گرو خویش  داشته استحصال  اهداف و خواست های خود شان را بنمایند .                                                روشنفکران ، روحانیون ، سران قوم و قبیله  در افغانستان  هیچگاهی از محدوده این اصل مردمی  بیرون جسته نمیتوانند . مگر جبر و فشار زمانه ، تحرک و نفوذ شبکه های استخباراتی  بیگانه ها زمینه همکاری رهبران سیاسی ، قومی و مذهبی  افغان را مساعد می سازد تا  با بیگانه ها خلاف  منافع ملی و مردمی شان در خدمت  بیگانه قرار بگیرند . مشا هده  می گردد که این همکاری ها موقتی بوده ، آسیب پذیر و تراژیدی بار گردیده است .  حوادث تحمیلی  چهار دهه در افغانستان شکل گرفته از چنین روشی میباشد که  یکی پی دیگری با انواع  مصیبت ها و بحران آفرینی های  سیاسی ، نظامی ،  اقتصادی ،  مذهبی ، مفکوروی ، قومی ، اید یالوژیکی  بلا خره سمتی و لسانی  به وسیله  یکعده از روشنفکران ، رهبران  مذهبی ،  قومی ،  در قالب تشکیلات های مختلف سیاسی ، قومی ، مذهبی  ارمان ملی و خواست همگانی مردم خویش را در گرو خواست و اهداف بیگانه ها در خانه مشترک ما افغانستان  قرار داده اند. اگر به واقعیت های حوادث چند دهه آخیر در کشور خویش  بپر دازیم  این  واقعیت روشن می شود که جنگ در افغانستان میان خود افغانها،  نه به خاطر سعادت همگانی  و کشور شان آغاز و ادامه دارد بل بخاطر تآ مین  اهداف و منافع بیگانه ها  افغان و افغانستان به  وسیله  و مکان خواست هاوضروریات اجنبی ها درمنطقه اعیار گردیده است .روی این اصل  مشکل افغانستان  راه حل سیاسی و نظامی ندارد تا زمانی که  اسباب مصیبت ها که  خود افغان است  از دست بیگانه ها نجات نیابد به اصطلاح مردمی ما اگر همین  مکتب باشد و همین ملا ، حال ملت خراب می بینیم !!!!    همه میگویند که پس از سال 2014زمانی که نیروهای بین المللی افغانستان را ترک نمایند  جنگ های داخلی در افغانستان  دوباره آغاز می گردد . چنانچه زمانی می گفتند  که رژیم فقید داکتر نجیب الله  و حاکمیت ح. د. خ . افغانستان از قدرت کنار برود  افغانستان و مردمش آرام و آزاد می گردد.             واقعیت در این  است که  جنگ  های  داخلی  و تحمیلی  که بنام  جنگ اعلام ناشده یاد می گردید در افغانستان به حمایت و هدایت کشور های  خارجی و مداخلات همسایه های منطقوی در دهه هشتاد آغاز گردیده و الی امروز با همه  قوت و شدت اش  در مقیاس  داخلی ، منطقوی و بین المللی گسترش یافته حفظ و حمایت  از جنگجویان به شدت و قوت اش باقی بوده هیچ گونه تغیری در شکل و واقعیت جنگ بوجود نیامده است .در دهه هشتاد شوروی  وقت حمایت از حاکمیت ح . د .خ افغانستان می نمود ،  کشور های همسایه ، منطقه و جهان  منجمله ایالات  متحده امریکا از مخالفین حاکمیت مردم  در وجود  تشکیلات اپوزسیونی تنظیم های هفتگانه پشاور ، هشتگانه  تهران  بر علیه کشور و مردم شان بنام جهاد افغان با افغان خویش درگیر بوده  حمایت می کرد و بعدآ  مجاهدین میان خویش برای کسب امتیاز بر تری جویی برای  حمایت گران  خارجی شان باهم درگیر شدند کابل  پایتخت کشور شان را به حمام خون  و ویرا نه های جنگ مبدل ساخته  بنیاد نوین  حاکمیت ، قانونیت  و امنیت را برای همیشه از جغرافیای کشور به دور ساختند کشور ومردم مارا فاقد قوت های نظامی و مدافعوی به نفع دشمنان ملی و کشور شان نمودند که امروز بزرگترین کشورها و قوت های جهانی از تجهیزو اکمال نیروهای امنیتی ، نظامی و تخصصی در عرصه های مختلف ساختار حاکمیت دولتی و نظام سازی در افغانستان  ناکام و ناتوان گردیده اند . پس از تکمیل پروسه  چپاول و غارت سرمایه های ملی  مردم افغانستان به نفع  بیگانه ها و سقوط  نظام نوین و قانون در سال 1992 افغانستان   به کام  دشمنان ثروت های ملی و مذهبی ما فروبرده شده تاریک ترین عناصر قرن بنام دفاع از جهاد و مقاومت مردم افغانستان بنام  تحریک طالبان از بیضه زاغان  انگلیسی ، نطفه عربی ، تاریک اندیشان پاکستانی و استخبارات غربی وامریکایی  به گونه غم شریکی بامردم  و کشورافغانها  به خانه ما پرتاب گردیدند .و از  نقش  مرحوم محمد ظاهر شاه سابق در استحکام بخشیدن  هویت ملی و مبتکر آرامش و تآمین امنیت سر تاسری برای تحریک طالبان  ، استخبارات پاکستان خیلی ها موفقانه توانست تا از امکانات و نفوذ سران قبایل دو طرف دیورند برای طالبان  هویت ملی  بدهند تا با استفاده از نام محمد ظاهر شاه اکثریت قوماندانان جهادی را در گرو اندیشه های بیگانگان در بیاورند و برای مقاصد بعدی خویش الی حضور نظامی امریکا و متحدین در افغانستان از این تاکتیک و شیوه موفقانه استفاده نمایند . جناب حامد کرزی نیز پس از ایجاد وتشکیل حکومت موقت  پس از سقوط طالبان  از این تاکتیک  موفقانه استفاده برده محمد ظاهر شاه را از ایتالیا جبرآ به افغانستان عودت دادند . مگر برای شاه مرحوم که شعار صد ساله اش  تنها لویه جرگه بود  لقب بابای ملت داده شد و با این بابا شدنش کشور و مردم افغانستان  نوکر نوکر ها گردید. بعدآ  برای محمد ظاهر شاه و طرفدارانش  به اشاره  دوستان پاکستانی  مقام و موقف بیش از این  در نظر گرفته نشد و کادر های متحد به شاه از حاکمیت بدور شدند. چونکه نفوذ شاه باعث آن میگر دید تا بار دیگر پاکستان و حمایت گران عربی و انگلیسی  طالبان در مناطق قبایلی  دو طرف دیورند برای شان سرباز گیری کرده نتوانند  . اگربرای محمد ظاهر شاه ، طرفدارن شاه ، کادر های نظامی و مسلکی حاکمیت دوکتور نجیب الله  در قدرت و حاکمیت دولتی پس از سقوط رژیم سیاه طالبان نقش داده می شد هیچگاهی دوباره طالبان به قدرت سیاسی و نظامی در منطقه و جهان مبدل نمی گردید.  چنانچه طی سالیان نخست  حاکمیت پس از طالبان این جهره ها در دستگاه دولتی فعالیت داشتند آرامش در افغانستان دیده می شد . این بازی های استخباراتی کشور های همسایه و منطقه و جهان بود واست که هرگز نمی خواهند تا افغانها بین هم  به دیالوک و مذاکره پرداخته با پاکستان  تصفیه حساب نمایند و با قدرت های بزرگ جهانی بیلانس و محاسبه داشته باشند  نباید از نقش و موثریت  مرحوم شاه سابق در تآ مین امنیت سراسری در کشور و برگشت ثبات و حاکمیت قانون ونظام سازی در افغانستان به دور از واقعیت ها و نا هنجاری ها رفت . کادر های نظامی و مسلکی در ح . د . خ افغانستان ،  تکنو کرات ها و یک تعداد از چهره های مردمی در میان تنظیم های هفتگانه وهشتگانه را مردم افغانستان طی سالیان پس از سقوط حاکمیت قانون در سال 1992 تشخیص نموده اند که مردمان با تجربه و آزموده شده بودند در جنبش های چپی و راستی  کشور کادر های خاص و موفق خویش را داشتند این استخبارات پاکستان بود که وسیله فشار به امریکا و متحدین گردید تا از نفوذ و نقش فرزندان واقعیت بین و ملی  در حاکمیت دولتی جناب حامد کرزی  جلوگیری نمودند و نگذاشتند تا نیروهای چپ دیموکراتیک  در اتحاد با تکنوکرات ها و راستی های مترقی  رژیم و حاکمیتی را در افغانستان بوجود بیاورند تا بیلانس سیاسی ، نظامی و اقتصادی در افغانستان و منطقه به نفع روسیه ، امریکا  و چین در پیوند مشترک با منافع مردمان کشورهای هند ، ایران ، جمهوریت های آسیای میانه ، و جامعه اروپا یی ایجاد گردد .  کشور پاکستان در صد د  ایجاد دهلیز استراتیژی و اقتصادی خویش طالبان را در مخفی گاهای خویش پنهان نموده و برای  امریکا و متحدین هم نقش پولیس و دزد را ایفا نموده ، سعودی ها نیز برای امریکا ومتحدین به منبع تمویل مبدل گردیده مصارف مالی را عهده دار بوده واست . کشور ایران در منطقه  روسیه وچین را در آغوش داشته امریکا  را می جوراند ، کشور هند  با وسعت و موجودیت کلتور و فرهنگ خویش در آغوش محبت امریکا و روسیه قرار داشته به شاهین ترازوی دو قدرت در  منطقه قرار گرفته است مگر کشور چین با در اختیار داشتن بازار اقتصادی جهان  چون تفنگ خالی در تفکر  امریکا و روسیه قرار ندارد بلکه حراس دو قدرت جهان از چین بیشتر از همدیگر شان میباشد . کشور پاکستان به ژاندارم منطقه مبدل گردیده بازی موش و پشک را در منطقه با کشور های عربی ، غربی ، چین ، روسیه و امریکا دنبال مینماید . پاکستان  حامی شبکه های اسنخباراتی  کشور های منطقه میباشد که طالبان مختلف را در اختیار داشته این امر باعث ان گردیده است تا در منطقه به خصوص در افغانستان  بحران انکشاف نماید و جنگ دامنش را به همه کشور های منطقه وسعت بخشیده گسترش نا امنی ها با عث ایجاد ناباوری ها میان همه کشور های منطقه گردیده  افغانستان به دهلیز انتقال صلح و جنگ برای این همه کشور های منطقه دارای اهمیت خاص استراتیژیکی خود باشد . ادامه بازی استخباراتی امریکا و متحدین در وجود استخبارات و نظامیان پاکستان  مردمان کشور های منطقه منجمله مردم افغانستان را خیلی ها نسبت به آینده حضور   خارجی ها بی باور نموده  هر حرکت  سیاسی و تاکتیکی ، استراتیژیکی را قبل از آغازش ناکام و بی نتیجه میخوانند. وتشخیص مینمایند که تحمیلی و دکته بوده عاقبت آن برای همه خارجی ها دشوار است منجمله  دیالوگ و مزاکره با طالبان در قطر ، ایجاد بلوچستان بزرگ ، عقد پیمان استراتیژیک با امریکا ، صدور فرمان تاریک و پاکستانی صفت شورای علما در افغانستان که در برابر توهین و بی حرمتی در مقابل مقدسات اسلامی طی ده سال گذشته از طرف دشمنان  اسلام ، قرآن شریف ، پیغمبر آخرزمان  حضرت محمد ( ص ) هیچگونه قربانی از خویش نثار راه اسلام و مسلمانان ننموده اند  امروز در اختیار پاکستان قرار دارند و میخواهند تا دوباره در پیشگاه حضور مجدد سیاه دلان تاریخ رفع گنا ه های کبیره شان مبنی بر خاموشی در برابر اعمال ضد اسلامی که در نقاط مختلف جهان و افغانستان بر ضد کلام و پیغمبر خدای بزرگ  در حضور داشت این  علمای دین گویا  انجام پذیرفته شده است  مسولیت پذیری  و حفظ نوامیس ملی افغانهارا امروز نمایند . شب ها که دختران و بیوه زنان را در اردوگاها می برند و می رقصانند ، بچه های نابالغ در محافل عروسی در هوتل های شهر کابل آرایش کنان می رقصند ، بی ریش بازی ها به سطح عالی و دولتی اش رسیده ، تجاوز جنسی بر اطفال و دختران  نابالغ ادامه دارد و بلا خره محرم مسلمانان به وسیله  اجنبی ها تلاشی بدنی می گردد و شب ها عساکر بیگانه و نامحرم ها  در بستر زنان مسلمان به تلاشی و جستجوی مردان در نقاط مختلف کشور میروند و هزاران طفل و زن قربانی این اعمال گردیده است و در فرجام سوزاندن کلام مجید چندین مراتبه در کشور اسلامی و در موجودیت شما شورا نماها صورت گرفت چند تن شما خودرا فدای کلام مجید نموده اید که امروز فرمان  زنان و محرم ملت را  صادر وحکم میدهید . باید به رهبران و علمای واقعی  دینی و کشوری  بگویم که بیدار شوید و خومختار باشید . تا زمانی که خود باهم در یک تفاهم واقعی انسانی و اسلامی راه ختم مصیبت هارا جستجو و تصمیم  اتخاذ ننمایم  نه افغان خواهیم بود و نه فرزند افغانستان ، یقین  بر این است که نسل  های بعدی از شنیدن نام ما شاید اگر متحد شویم  افتخار خواهند نمود اگر مانند امروز باشیم  مایه سر افگنی های شان خواهیم بود .  باید راست باشیم و راست بگویم .                                                                                               سنجر غفاری مارچ 2012  

 

 


بالا
 
بازگشت