ــــ

سیدموسی عثمان هستی

 

 

من ببرک کارمل  ومسعود را مقایسه کردم ، شمافهیم وکرزی را مقایسسه کنید

این ملت من نیست که  دست گدایی دارد

چون گرسنۀ پرُ زور دعوای  خدایی  دارد

بظاهرمزدورو درباطن خود نمایی  دارد

مزدوربه اجنی ودعوای تاج طلایی دارد

 

من خاطرۀ داشتم که نمی خواستم بدون اسنادو شواهد ودلایل بنشربرسانم  ولی عادت به مرگی که دارم روزانه یکساعت خبرو چیزهای جالب رادرسایت گوگل جستجوی می کنم.  در حالیکه جستجوی موضوع مورد نظرخودرا داشتم نظرم به چیزجالب که جنایت ابرقدرت هارادربرابرهمسنگران ودست نشانده های  خودشان بعد ازاینکه درک کنندکه گماشته گان شان دیگر بدرد حکومت داری ، رهبری ومزدوری  نمی خورند ازجنایت بشری ابرقدرت ها علیه آنها کارمی گیرند ومخفیانه دست به جنایت علیه آنها ناجوانمردانه  می زنند .

چنانکه فکرکنید آب از آب تکان نخورده درحالیکه سونامی جنایت شان  درحق همسنگران وهم پیمانان دیروزشان باکمال نامردی طغیان کرده  و انجام  یافته اسست  ولی  آنها درغندی خیر نشسته اند وبرروی پیروان آنها میخندند وپیروان آن گمشتگان ابرقدرت ها، درمزدوری سررهبران خودرا مثل فهیم ها  وشهنواز تنی ها ، گلاب زوی ها ، ،نورها وسلیمان لایق ها خاریده اند که از سنگ صدا می برآید نه از بیروی سیاسی ح د خ ا  ونه ازدارودسته احمدشاه مسعود.  اینها زیر چتر استعمارخودرا به ریاست جمهوری وشورای قلابی کاندید می کنندوبادول دوسره روس وغرب را درمیدان سیاست مصروف می سازند. فکرمی کنند که ما با دلقک بازی دلقک استعمار را فریب داده کرسی هارا بنام این وآن درحکومت کرزی حفظ کردیم . ومانند خرگوش لنگ هارا بالا گرفتم که آسمان سیاست سرما چپه نشود.

هفته که گذشت  من درقسمت ببرک کارمل یک خاطره خودرا با اسناد ، شواهد ودلایل در سایت وزین پنداربنشرساندم وگردانده سایت پندارکه مردبا حوصله دربرابرواقعیت ها وغیرواقعیت ها است با درنظرداشت اصل دموکراسی بدون کم وکاست نظردوست ودشمن را نشرمی کنند وبارها مردانه وارگفته که من با نظر"هستی" موافق نیستم ولی بدون کم وکاست نوشته های  وی  را درعالم ناشناسی مردانه وار بنشرمی رسانم . وی برمن منت می گذارد. این عمل مردانه گرداننده سایت پندارسبب رشک دشمنان قلمی من شده وکسانیکه دیگرسرنوشته های من که دراسناد، دلایل وشواهد کورگره خورده بهانه پیدانکرده  نمی توانند مرا به چمق اینکه د سایت شعلۀ ها وپرچمی ها نوشته می کنم به باد انتقادميگيرند. من عادت دارم که به مستعارنویسان جواب نمی گویم ومی دانم که ملت ما توجه به حرف های مستعارنویسان  قایل نیستند ، نوشته های مستعارنویس را به مسخره می گیرند این به مسخره گرفتن درذات خود یک جواب دندان شکن است اینکه حیا می کنند یا نمی کنند کارخود مستعارنویسان بی وجدان است. نوشته هايی  در سایت کابل پرس  ، طوريکه ازطرز نوشته های شان معلوم می شد که چپ های کیک پوستين احزاب افغانستان بوده که خود شان مردمقابله نیستند برمن تاخت وتازمی کنند وبد بختی من این است که یک مردی پیدانشد که با نام ونشان خود وخانوادگی خود ویا بانام ونشان حزب وتنظیم خود دربازه  من نوشته کند آن وقت ببیند که تنبان اش درجان اش است یا بسراش بسته شده است.  نامردانه ویدوکلپ به من وخانواده من می سازند می بینند که بازارندارد بعد درایمیل وتلفون به من دشنام می دهند وسایت ناشر را اذیت می کنند همه این روش ها وبرخوردها دوباره برروی خودشان کشیده می شودوآیینه شخصیت پنهانی شان مکدرمی گردد انها میخواهند که دشنام های تیلفونی شان با ایمیل های شان پنهان بماند من که چیزی را ازملت خود پنهان نمی کنم فردای همان روز نظریات دوست ودشمن آیینه دهکده انترنتی می سازم وقتیکه سروصدا دردهکده انترنت بلند کرد با ایمیل های پُرازدشنام، تهدید وایمیل های شاد باش روبرو می شوم که هر دوانکاس  بد وخوب مرا شاد می کردند وبه کسانیکه درایمل مرا تهدید ودشنام دادند وکسانیکه مرا مرد آزاده وبی تعصب وواقعیت بین وواقعیت  نویسس خواندند به هردو طرف دردل خوددودمی فرستم

 اگرمخالفین وموافقین نوشته های من نباشد نقش نوشته من ضزب صفرمی شود نه سیدموسی عثمان هستی وجود دارد ونه مارک توین افغانی یا افغانستانی ونه شاعربهترازروح زنده این سه نام مخالفین وموافقین نوشته های من درسایت های انترنتی می باشد

درود برسایت هایکه می دانند که من نه چپ می اندیشم ونه راست می اندیشم یکبارچپ آتشین می شوم ویکبارراست قرآن دربغل می گردم نقش بابه نانک را نقش برآب  می کنم فرق من وبابه نانک این است که اودین ساخت ومن نفرت از دین ساختن ومذهب ساختن دارم اگربشکل درست وانسانی ازدین مذهب وآیدیا لوژی بشکل معقول ودرست کارگرفته نشودخیمه مزخرف میخکوبی درکناربحررذالت  بیش نیست.

 همه سوالات مخالفین  جالب دلچسپ وقابل جواب بوداکثر می دانست که من هیچ وقت عضو دیموکراتیک خلق واخوان نبودم ولی با سرآن هردو حزب روبط تنگاتنک درزمان روشنفکری افغانستان خصوصاً دردهه دموکراسی داشته ام. آغازروشنفکری من در قطغن آغازمی یابد ودرپروان شعله ورمی شود.

از بزرگان اخوان وحزب دموکراتیک خلق می گذریم به کسانیکه زنده هستند ازهردو جناح چپ وراست نام می بریم 

اول ــ آصف جان نبرد وقدوس غوربندی از بخش پرچم

دوم بابه صاحب طوفان وشکورجان توغبیردی(یعنی محترم خوشه چین)از بخش خلق

سوم سید امیرتوغبیردی مشهوربه انجینرسلام ،غلام  حیدرجبل السراجی پسر حاجی غلام قادروستارجبیل اسراجی مشهوربه مستوفی اول شعلۀ بودند د زمان شعلۀ ودر زمانیکه گلب الدین از پرچم به اخوان پیوست در حالیکه پیوستن گلب الدین ازبخش پرچم دستوری توسط تهذیب دربین اخوان بود وبعد بشکل صادقانه با اخوان گلب الدین همکارشد ، سیدامیر، حیدر، ستاردستوری از شعلۀ جاوید که هنوز پاشان نشده بود به اخوان رفتند وبشکل صادقانه در اخوان کارکردندواز سران دست دوم اخوان شدند وامروز انجنیرسیدامیریا انجنرسلام ازجمله رهبران دست اول جناح انشعابی بخش حزب اسلامی گلب الدین  می باشد

تعداد زیاد سرشناسان دست اول و دوم این سه حزب که زنده هستند با من روابط دوستانه داشتند . من مثل دستگیرخان پنجشیری ازدوستی با افرادواشخاص صادق وخاین انکارنمی کنم .

من با سران واعضای دست دوم احزاب چپ وراست روابط غیرسازمانی وحزبی برضد سلطنت داشتیم وموقعیت جغرافیوی پروان با فرهنگ وکلچراصلی که داشت مرزهای آیدیالوژیکی را از بین برده بودوتا امروزهم که با هم روبرومی شویم حزب وسازمان مارا جدا ساخته نمی تواندشوخی های نبرد وخوشه چین وانجنرسیدامیر سرمن شروع می شودومن هم همیش این دوستان دستبند طنز درروزنامه پروان زده ام صرف نظر که چه اختلاف فکری داریم با یکدیگر مرده وزنده داشتیم واصلاً بودن مادر یک حزب نتوانست که ماراازهم جداکند وامروزهم اگردرجایی یک دیگر را ببینم ما روابط خودرا داریم

وبخاطریکه ما روابط خود را پنهان نمی کنیم مرا انتقاد در ایمیل خود مردمان تنگ نظرمی کنند والچه مذهب می خوانند.

آری آنهایکه انسان هستند به انسان وانسانیت می اندیشندمرزآیدیالوژی ، دین ومذهب مانع روابط انسانی وانسانیت شده نمی تواند. من مسلمان هستم ولی به  یک یهودی با وجدان وانسان دوست بهتراز گلب الدین ، احمدشاه مسعود، سیاف ، ربانی ، محمدی ، خالص ، گیلانی ،حضرت  ،محسنی ، مزاری ،محقق وخلیلی ملا عمر، ملا ربانی ، ملا خیرالله ،ملاضعیف ، ملا توکل ملا ملا ملا احترام می گذارم وبهترمی دانم یهودی که در خدمت انسان وانسانیت است بهتر از این آدم کشان ، تاجران دین ووطن فروشان است آیا کدام انسان با وجدان پیدا می شودکه از جنایت ووطن فروشی ودین فروشی اشخاص فوق را انکارکند.

ولی من زمانی با این جنایت کاران که دست شان به خون ملت ما آغشته نشده بودخصوصاًبا سران چپ وچپ معتدل با شعلۀ ها وحزب دموکراتیک خلق وهم سران دست اول ودوم اخوان که دست شان به خون ملت شان  آغشته نشده  بود روابط دوستانه داشتم.  ولی امروزباگذشت زمان تایید شان نمی کنم آگاهانه وغیر آگانه دست شان بخون ملت ما آغشته بوده هیچ یک از اعضای بیروی سیاسی ، کميته مرکزی وشورای انقلابی نمی تواند که بگوید مرتکب جنایت نشدیم خصوصاً کسانیکه ازاول حکومت تره کی تا حکومت نجیب در بیروی سیاسی ، کميته مرگزی، شورای انقلابی  ومنشی کميته ولایتی بوده اند اینها در جرم نظامیان غیر نظامیان مستقیم وغیرمستقیم آگاهانه وغیرآگاهانه شريک بودند وهستند وتاروزمحکمه شریک می مانند

گلب الدین ، احمدشاه مسعود، سیاف ، ربانی ، محمدی ، خالص ، گیلانی ،حضرت  ،محسنی ، مزاری ،محقق وخلیلی رشید دوستم ، ملا عمر، ملا ربانی ، ملا خیرالله ،ملاضعیف ، ملا سلام ملا ملا ملا اینها در جرم نظامیان غیر نظامیان دوران کار وحکومت شان درداخل وخارج مستقیم وغیرمستقیم آگاهانه وغیرآگاهانه شریک جرم افرادجهادی وطالب کیبل داربودند، هستند وتاروزمحکمه خلق شریک می مانند.

شاید مانند استاد ربانی از محکمه جان به سلامت ببرند ولی عوض این جنایتکاران تاریخ روزی همراه با سیما سمرمرتد شاگرد مینا روان شاد وقهرمان محکمه خواهد شدکه با دزدان سالها شده دهن جوال گرفته آدرس همه جنایتکاران درخارج وداخل به  اومعلوم است ولی سیما سمرمنحیث مسوول دستگیری جنایت کاران که اینهارا از چشم تیز بین پولیس بین المللی پنهان ساخته ، لست وآدرس شان به مراجع تحقیق و محکمه بدستورابرقدرت ها که حمایتگر این جنایتکاران است نداده است. ملت افغانستان مظلوم واقع شده اگر بشکل آیدیالستی فکرکنیم خدا  به این جنایتکاران شاه پرست وداودپرست ، حزب دموکراتیک خلق ، مجاهد گنده خشتک وطالب مزدورمتخصصین غسل ووضوو،چپ وراست نابکاربشمول سیما سمر جزا بدهدوانتقام ملت مظلوم خفته بخون افغانستان از این وطن فروشان بگیرد. فکرمی کنم که  انتقام را مستقیم نخواهدگرفت ولی غیرمستقیم طوريکه ازمسعود وربانی وکلظمی گرفت ازاینها هم بگیردوقلب تاریخ روشن شود

آه مظلوم روزی مثل سوهان تیزکند

آنکه هوشیاربودازظلم وستم پریزکند

ببرد گردن لین، لین نداند چسان  برید

مردحق شمشیربدست گیردوخیز کند

دوستیکه سال ها با من  از ایام جوانی ام رابط داشت وحالا هم گاه گاه با ایمیل وتيلفون از من یاد می کندبعد ازاینکه نوشته مرا تحت این عنوان () درسایت پندارمی خواند" او می نویسدمردی که درمیخ ونعل سالها زده واحمدشاه مسعود دراول جهاد بدستور او وپهلون احمدجان روان شاد به پنجشیرآمده وهم با ببرک کارمل پیش از بقدرت رسیدن اش روابط دوستانه وصمیمی داشت. این دوکرکتررا چطور مقایسسه می کند من یقین دارم که همیشه شما خواستید بیطرفانه وبدون تعصب حتی دربرابردشمنان خودقضاوت سالم کنید"  

دوست عزیزطرف داران احمدشاه مسعودموسسهً را بنام بنیاد مسعود وموسسه مسعودشناسی تاسیس کردند ولی طرفداران بی غیرت ببرک کارمل بمثل مخالفین فکری او جزدشنام  ویا سکوت چیزی نوشته نکردند. چندچیزی که ازنگاه ببرک شناسی نوشته شده است تنها من نوشتم. من واقعیت هارا نوشته کرده ام . نوشته های دستگیرخان پنجشیری خودخواهانه ووارونه  بوده است. متاسفانه دراین اوخراین نوشته ها دامن پاک ناموسی داکتر اناهیتا رابه اثر بی وجدانی دشمنان فکری اش غبارالود ساختند واورا ناجوانمرانه با الهام ازلابلای نوشته های  خام وبی اسناددستگیرخان پنجشیری عاشق ببرک کارمل  قلمداد کردندو دردانشنامۀ آریانا سرزبان ها انداختند.  شاید که ملت ما در قسمت ببرک واناهیتا هرنوع خوب وبد فکرکنند وهیچ مرد ویازن با ناموس وطن ما ببرک کارمل واناهیتا راآلوده به فخشانمی دانند . من شخصاً ببرک واناهیتا را باناموس وپاک ازتهمت مریم می دانم.  این عقیده شخصی من است کسیکه بی ناموس نباشد کس دیگررا ازعینک خود نمی بیند. من نه بحیث وکیل مدافع ببرک کارمل من بحیث مدافع ملت با ناموس وبا وجدانم حاضر هستم این بحث را ادامه بدهم وبگویم که دراحزاب افغانستان کی با وجدان وباناموس بود وکی نبود. در این جای شک نیست که قوماندان های اخوان طالب وحزب دموکراتیک خلق بی ناموسی وجنایت کردند. دوستم ومسلم در حزب دموکراتیک خلق زیاد بی ناموسی کردند ولی ازطرف حزب حمایه شدندوقومندان های طالب نه ملا عمروقوماندان های مجاهدین نه رهبران مجاهدین قربانی ناموسی فروان تا امروز از ملت ما می گیرندتجاوز بردخترچهارساله هم کردندولی تا جایکه من خبربودم وهستم هیچ یکی از رهبران چپ وراست بی ناموس نبودند وبه ناموس ملت احترام داشتند واینکه جلو زیردستان خودرا گرفته نتوانسته اند در برابرملت افغانستان مسوول می باشند وقابل محکمه هستندمن از روی وجدان و شناخت نزدیکم با رهبران چپ وراست  این حرفهارامی زنم ومن تازمانیکه با ببرک واحمدشاه مسعود تماس نزدیک داشتم ، من بی ناموسی ازآنها ندیده ام.

حالا به جواب دوست دیرنه خود که مرا درکنارببرک کارمل واحمدشاه مسعودبارها دیده وچند وقتی درجهبه پنجشیرمهمان من بود ، می پردازم.

نمی دانم که وی چرا این سوال سخت را از من کرده وسوال خودرا سوال حتمی دانسته  این قضاوت من است نه قضاوت تمام ملت شاید این قسم نباشد وحق هم دارند که مثل من فکرنکنند ونظرمستقل خودرا داشته باشند.

هردومرد استوار بودند وگاهی خودرا به کوچه حسن چپ می زدند واز باداران خود فرمان می بردند  وفرمان بری از اجنبی را یک نوع سیاست می خواندند

 ببرک کارمل تنها چپ گرا بود واحمدشاه مسعود با چپ چپ وباراست راست بود. هردو خودخواه ،  سرکش ولی در برابرزوراز سیاست معتدل کارمی گرفتند. هردو خوش باور بودند وزود اقدام می کردندکمتر حریفان شان موفق به پلان های خود برضد آنها می شد . هردو با سلطنت مخالف بودند ببرک کارمل باداووددوستی داشت ،  احمدشاه مسعود در صف آی اس آی در برابرداوود قرار گرفت وبه دشمنی خود ادامه داد ولی ببرک تا آخر کوشش کرد که داوود را ازدست ندهد. داوودخودرا کناره از ببرک کارمل ، باختری وزیرزراعت وحسن شرق نمودولی دو مهره ببرک کارمل که عبارت از جلالر وشاه محمد دوست بودند  تا آخرهم باببرک ماندند وهم با سردارمحمدداوود.

احمدشاه مسعودمردجنگ وقومانده درجهبه بود وببرک کلرمل مردسیاست واداره دردولت داری بود . فاکولته را هم درهمین رشته خوانده بود مسعود از صنف دوم انستوت پلتخنیک کابل به پاکستان فرارکرد ودرزمان داوود دوباره با یک گروپ به پنجشیر آمدچون پشتی بان مردمی نداشتند شکست خوردند دوباره به پاکستان رفتند ودر زمان حکومت حزب دموکراتیک افغانستان به لیزنورستان آمدند با من وپهلون احمدجان تماس گرفتند وما در آوردن دوباره آنها مقصر می باشیم نه مردم باشهامت پنجشیر.

هردو در زدن حریف های سیاسی خود کوتاه نمی آمدند. احمدشاه مسعود دست به کشتن وترور دشمن سیاسی خود می زد ببرک کارمل  فکر دوری وبرکناری حریف سیاسی خودرا در یک اقدام فوریی می دید.  ببرک کارمل خوشباوروبه دوستان خود اعتماد داشت ودرعین حال تحت نظر دوستان ودشمنان خودرا داشت. احمدشاه مسعوداگر از کسی بد می برد دیگربه او اعتماد نمی کرد اگراز پهلوی خوددورهم نمی کرد دیگراو قابل اعتماد او نمی شد واگر فریب حرفهای نرم وچرب کسی را می خوردآن وقت با او کار نداشت از مرد چاپلوس هیچ وقت هراس نداشت می گفت خطر چاپلوسان کم است داکتر عبدالرحمن شهید که ازمهره های اصلی شعله جاوید بودنبض احمدشاه مسعود را بدست داشت تا آخر او مغزمتفکراحمدشاه مسعود بود که می گویند نزدیگ بودن داکتر عبدالرحمن هم یکی ازسبب مرگ مسعود است که اطرافیان آن مانند فهیم ، قانونی وعبدالله عبدالله از او دردل ناراضی بودند. ببرک کارمل زبان دشنام وتهدید نداشت مسعود اگردرک می کرد که درمقابل اش نفرمطلوب اواستادگی نمی کند اورا تهدید ودشنام می داد.

ببرک کارمل ماردرآستین تربیه می کرد ولی از عاقبت ان ترس نداشت چنانچه اکثریت اشخاص درحزب پرچم که اکثریت آن با تاجکان وازبک ها وکمتربا هزاره هاارتباط داشت یک پشتون مرموز سالها بادیگاردببرک  بود ، تااینکه وی نقش حفیظ الله امین را دربرابراوبازی کرد.

ببرک درآخرزندگی خود نفرت از روس داشت چنانچه از مصاحبه آن دربرابریک خبرنگاردرحیرتان معلوم می شود.

احمدشاهمسعود هم در آخرعمراز آی اس آی سخت نفرت داشت ومقاومت آن در برابرطالب بخاطر وطن اش نبود بخاطریکه از آی اس آی سخت نفرت پیداکرده بودکه علت آن را من می دانم ، بی عدالتی آی اس آی در برابراو وحمایت آی اس آی از گلب الدین بود.

احمدشاه مسعود با گلب الدین مخالفت شخصی نداشت جنگ قدرت طلبی فاصله بین دوستی این دونفر ایجاد کرده بود چنانچه چندین مرتبه احمدشاه مسعود سبب نجات گلب الدین گردید.

ببرک کارمل با روس تا آخر عمرخود درحال روابط سیاسی وغیرسیاسی داشت ، با نیرنگ های امریکا وانگلیس وناتوتا آخرعمر تن  نداد باوجودیکه سبب مریضی خود آغشته به سرطان توسط نجیب وروس می دانست واسنادی که نوبنشر رسیده حدس ببرک کارمل درقسمت آغشته شدن به سرطان توسط داکترنجیب وروس حدس ببرک درست بودولی اوزیر بار امریکا، انگلیس وناتونرفت مرگ را از هرجایی بودن شرافتمند دانست سرانجام توسط مارآستن خوداش ودوستان قلابی خوداش با مایوسی وناامیدی درعالم فقرومریضی  جان دادوپیروان سرافگنده اش از اویادی بشکلی که شایسته او بود نکردند.

احمدشاه مسعوددراول با آی اس آی وبعدباغرب وسرانجام باروس سرسیاست شورداد اویک خراسان  بزرگ تراز نقشه زمان احمدشابابا را درسرمی پرورانید خودرا در بازی های سیاسی یکه تاز وبی رقیب می دانست نه از امریکا نه از آی اس آی نه از روس نه از انگلیس  ونه از ایران وچین ونه ازغرب ونه از عرب می ترسیدونه از ازبکستان  همه را بازیچه دست خود می دانست با سیاست وتدبیری که داشت از همه استفاده کرد ولی نمی دانست که دردرون شورای نظاردشمنان آن بنام دوست رخنه کرده اندامریکا از ضعف روس کارمی گیردناجوان مردانه اورا سوسایت بم می کند.

دانه دیگر به سطرنج سیاست پیش می کند ویتیم های شورای نظار را که تشنه قدرت وپول بودند به پای خود شان  توسط پول وزر بنام یازده ستمبردر دام می اندازند

استعمار با نیرنگ بهانه محو القاعده که توسط خود امریکا انگلیس وآی اس آی ساخته شده بود داخل افغانستان می شود وبا دادن مارشالی برزنده  وقهرمانی برمرده آتش نقشه خراسان بزرگ تا یک مدتی خاموش وبرسرآن آتش  آب می ریزند ودوباره از این نیرنگ خراسان بازی وفدرالیزم بازی بخاطر تجزیه افغانستان کارمی گیرند وهمان کسانیکه از هم پیمانان احمدشاه مسعود درجنگ طالب بودندبخاطر تجزیه افغانستان دورخود جمع می کنندتا در شهر بن المان یخن پاره سازند.

این نظر شخصی وشناخت من از احمدشاه مسعود وببرک کارمل بود. به جواب سوال دوست خود که هردورا از من کرده بهترمی شناخت پرداختم آروزو ندارم همه مثل من فکرکنند تنها آروزی من قضاوت بی طرفانه وسالم از این دوسیاست مدارشکست خورده  که قربانی ابرقدرت های جهانی باوجودخدمت صادقانه به بهانۀ قربانی شدند ولی قربانی این دوشخصیت سیاسی که در تاریخ سازی افغانستان نقش داشتند وامروز دوست ودشمن فراوان داخلی وخارجی دارند کارخوب وکار بد هم به وطن وملت خود کردند ولی پیرون شان از شکست اینها پند نگرفتند هنوز هم با مارابر قدرت ها بازی می کنند .

سرمشق پند دیگر دنباله روان بنام رهبرنشدند امید است کسانیکه بنام رهبردنباله روی از ابرقدرت های جهانی مانندفهیم ، عبدالله ، عبدالله ، یونس قانونی ، خلیلی ، کرزی ، محقق ،محسنی سیاف ، گیلانی ، حضرت ، دوستم ،عطامحمد نور اسماعیل خان ، خلیل زاد ، جلالی ، غنی احمدزی ،احدی، علومی ،بصیر رنجبر، شهنواز تنی ، گلاب زوی واگبراوریا ، مژده  ،حبیب الله رفيع ، ملاسلام ، ملا توکیل ، ملاعمروچپ های کیک پوستین  مخفی که با ابرقدرت ها تماس مخفی دارند از سرنوشت این دوسیاستمدارکارکشتۀ، کشته شده استفاده کنند تا مانند ببرک کارمل  واحمدشاه مسعود بیخبر از دنیا نروند. زود است که با ملت خود پیوند خودرا محکم کنند ومشت محکم به دهن استعمارگرانیکه سبب فریب وکشتن ببرک  کارمل ومسعود شدند  با مشت اهنی سیاسی  بزنند وملت وسر زمین خودرا از تجزیه نجات بدهند. هنوز هم سر وقت است تا امروز ملت اشخاص فوق را بنام جاسوس ، وطن فروش ودشمن ملت می شناسند واینها هم به سکوت  ظاهری ملت فریب نخورندکه این ملت ملت انتقام گیر است تنبان بجای لنگی روزی که دست اش برسد برسردشمن خود بسته  می کند، چنانچه که برسر انگلیس بست.  از 1600 هزار سپاه انگلیس تنها داکتربرآیدن نیم جان به جلال آباددرجنگ افغان وانگلیس رسید. اگرکس است یک نکته بس است.

ایمیل ها زیاد است به جواب گفتن دارم از اینکه فعلاً به شکل سر کشاده جواب نگفته ام معذرت مرا قبول کنید من هیچ چیز ازملت خود پنهان نکردیم ونمی کنم آهسته آهسته به ایمیل های شما در قسمت نوشته که درتانمای پندارکرده ام جواب می گویم از دشنام های شما آزرده نیستم ملتی که سالها رنج کشیده حق دارد که من ودیگران را انتقاد کنند حتی دشنام بدهند هردو حق شما ملت داغدیده است ولی مرا با دشنام وتهدید ازروابط گذشته ام منکرنسازید که من به هیچ صورت زیر این بارنمی روم هیچ سیاست مداروطن من ار نگاه دین ، مذهب ، آیدیا لوژی ، منطقه ، زبان ورنگ با آنها مخالفت ندارم درقسمت صداقت وخیانت شان  اگرچیزی می نویسم  حکایتی است  از یک تاریخ واقعی وسرنوشت ساز.

ناراحت نباشید بدون اسنادنه  بسرکس تاج می زنم ونه سرکسی را با قلم می زنم کارصداقت وخیانت هرسیاست مداربه اساس وجدان خوددر دهکده انترنتی نوشته می کنم بدون ترس وکم وکاست.

 وقت خودرا به دشنام وتهدید ضایع نکنید بیشتر تاریخ مطالعه کنید تا ملت ، وطن وکسانیکه کارخوب وبد کرده اند بشناسید ونوشته های مرا زیر زربین نقد ببرید هرگاه به نظرشما کدام نوشته من عاری از حقیقت بودفوری انگشت بگذارید وسرمن انتقاد کنید اگر اسناد داشتم خدمت شما پیش می کنم واگر نداشتم مردانه معذرت میخواهم چنانچه بارها دیده اید که معذرت خواسته ام وچیزی که از نظر من گذشته سران رویداد ها ایمان دارم نوشته می کنم کسی که قبول می کند یا نمی کند من مسوولیت وجدانی خودرا دربرابر ملت خود ادا می کنم پروای خوشی وغم دیگران را ندارم هردو سیاست مداراز نزدیگ می شناختم از کارکردهای خوب وبد این دونفر ونقش شان در تاریخ افغانستان کس انکار کرده نمی تواندسر انجام قربانی دست باداران خودشدند ما با وجودیکه این دورهبرسیاسی وطن خودرا مقصرمی دانیم یا نمی دانیم بد خود دیده می توانیم وبد اجنبی دیده نمی توانیم چنانچه روزی من سر شا ه شجاع با یک کانادایی برخورد لفظی کردم وثابت ساختم که انگلیس دشمن ملت وسرزمین من بود از ضعیفی  شخصیت شاه شجاع انگلیس استفاده کرداورا درتاریخ افغانستان مسخ نمود.

من با کلچر وفرهنگی که دارم به اجنی اجازه نمی دهم که اورا درمقابل من خاین بگوید چراکه مقصد انگلیس کانادائی خاین بودن شاه شجاع یعنی خاین بودن ملت افغانستان خودم بخاطرروشن شدن واقعیت های تاریخ خوب وبد سیاست مداران را نوشته می کنم ولی کشتن سیاست مداران وطن خودراتوسط دشمنان افغانستان وملت افغانستان در لباس دوستی تقبح می کنم وعاملین آن را قابل محکمه می دانم

 من  به جرأت وصراحت  قاتلین ببرک کارمل و احمدشاه مسعود که چه داخلی است وچه خارجی  باشد قابل محکمه می دانم وحتی بحیث وکیل مدافع حاضر هستم که با طرف قضیه دعوا مطابق قانون افغانستان وقانون بین الملی کنم من یک ناخن ملت خودرا بربر به یک اجنبی نمی کنم ولی از حقیقت گویی هم خوداری نمی کنم من هر چیزرا به ملت خود میگویم وپنهان نمی کنم کسی خوش می شود یا خفه من پری آان راندارم من آزاده بودم هستم وآزاده می میمیرم هردولت افغانستان دولت دنیا ، هرحزب آفغانستان درگذشته وامروزمیداند که من پاپند به یک آیدیا ، مذ هب ، دین ، منطقه ، زبان ، نژاد هستم اشتباه می کنند من مسلمان هستم وقتیکه پای مزخرفات دین ومذهب در بین پیش شوددیگر من آن مسلمانی که القاعده فکرمی کند نیستم  من آن خدا ، دین ومذهبی رامی پذیرم  وقبول دارم که زیبا پسند ودرخدمت انسان وانسانیت قرارداشته باشد ازجاسوسی ، وطن فروشی ، توهین وکشتن نفرت داشته باشدمثلیکه من دارم

 

 


بالا
 
بازگشت