نصیرمهرین

 

 

در برابر گسترش تروریسم چه باید کرد ؟

 

چند سال است که سیمای نفرت بار دیگری از انسان کشی وانسان آزاری را در منطقه ودرکشور رنجدیدۀ خویش  می نگریم .

چهره هایی که در پیشینه ها از انسان کشی و انسان آزاری رسم شده است، در تداوم خویش در شکل انتحاری ، نگرانی ها و تشویش های بیشتری را در چشم انداز می گذارد. زیرا سلاح انتحاری، یا ابزار مبارزاتی ترس افگن و هراس آفرین، ریختن خون آن کتله های را مورد هدف قرار میدهد، که به آسانی قابل دسترس اند. ضایعات حاصله نیز به مراتب بیشتر اند.

دیروز، اگر حکام مستبد، و نهاد های سرکوبگر آنها،دست در گلوی مخالفین خویش می بردند و آنها را میکشتند، بیشترین موارد، آزاری که به خانوادۀ آنان میرسید، به مثابۀ یکی از یکی از پیامد های جانبی آن قتلها ظاهر میشد. آن آزار جوانب اقتصادی وروانی،و محرومیت از درس ومکتب رفتن داشت. مواردی را هم داریم که فرزندان مغضوبین را با داشتن هدف مقطوع النسل نمودن،به اعدامگاه ها فرستاده اند. اما جنگهای دهۀ هفتاد خورشیدی در کابل ، با توجه به تحقق ضربه وارد نمودن به حریف، تأمین هدف را در ویرانگری منازل وکل یک منطقه میدید. طبق نیاز آن منطق باید مناطقی به آتش کشیده می شدند تا شاید مخالف سیاسی / نظامی طرفین نیز می سوختند. از آنجایی که آن جنگها، بدون انگیزه های مذهبی و قومی نبود، تیر نفرت متقابل را نیز برجای می نشاند.

اما اینک، گونۀ ادامه دهنده  ازانسان کشی ورنج آفرینی را شاهد هستیم که در بیشترین موارد،بیگناهان  ومظلومان را نشانه میگیرند. این شکل انسان کشی خون خانواده هایی  را میریزد که ابعاد رنج آفرینی آن را با هیچ مقیاسی نتوان سنجید.

آن چه در روز عاشورای امسال به وقوع پیوست، مردمان معین ودارای مذهب معین یا شیعۀ کشور را در نظر داشت. ریختن خون آنها را نفرت کور وجهل برخاسته از تحجر و فقدان احترام وتحمل زمینه می بخشید.

 این خاستگاه انگیزه مصاف طلبی را نیز در قبال دارد. انگیزۀ ایجاد تشنج و دامن زدن به جنگ  داخلی. زیرا پای نحس و زمین آزار تروریستی زمانی بهتر به سوی تصرف قدرت میرود که بی امنیتی، تشنج، واصطکاکات داخلی با نتیجۀ ذله سازی و ضعف دامنگیر یک سرزمین شود. واین سرزمین نمی تواند تنها افغانسان باشد. دیریست که چنین اعمال غیر انسانی دامن پاکستان را نیز گرفته است.

درین راستا ،تروریسم طالبی تجربۀ دهۀ هفتاد خورشیدی را پشت سر دارد. آن وقت طالب وپاکستان/ القاعده را جنگهای ویرانگرانه و فرسایشی به قدر کافی چنان کمک کرد که زحمت ومصرف بسیاری برای  تصرف قدرت مردم آزاری در کار نبود.

اما حالا آن خواستگاه ها جهل آمیز چه تغذیۀ انگیزش خویش را از همنوایان عربی خویش بگیرد چه از پاکستان و داخل افغانستان، با تحقق مصاف طلبی روبرو نشد. با تمام ابعاد وحشتی که این عمل در پی داشت، صدا وشعار مبنی بربرخورد هم مانند و کشانیدن تفاوت ها واختلافات در سطح جنگ مذهبی را نشنیدیم. این گونه مو ضعگیری های خردمندانه احترام وتحسین بار میاورند. اما نباید غافل بود که تحمل وحشت هم اندازه یی دارد ونباید فراموش نمود که  جامعۀ ما دارای چند مذهب است. و این موضع خردمندانه نمی تو اند سر پوشی بر روی مسائل موجود درین گستره بگذارد. همانگونه که این نظر را پیرامون مسایل قومی وزبانی نیز میتوان تعمیم داد. نادیده گرفتن زمینه های واقعاً موجود آن در افغانستان، استفاده های سؤ وابزاری را  هر وقت در چشم انداز  میگذارد.

تصور می شود که این عمل وحشیانه که توسل به آن بار نخست نیست، آخرین بار آن نیز نتواند بود. برای مقابله با خطرات هردم احتمالی آن چه خوب است اگر فعالیت های قلمی وعملی، علیه همه جوانب افکار واعمال تروریستی، علیه همه اشکال واعمال مردم آزاری ، در ورای باور های گون گون قومی ومذهبی وفکری  سمت وسو بیابند.

آنانی که در تشخیص این خطر برای افغانستان و کشورهای منطقه از خود اغفالی وتنگنظری کار می گیرند، باید دریابند که  فراموشی مبارزه با آن ، دیر ویا زود، گریبان منطقه را خواهد گرفت.

 

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت