حسن پیمان

 

شمه ای پیرامون حیات سیاسی و

مشی برنامه ای چپ مترقی درکشور

هرگاه حرف ازخانواده ی چپ مترقی بمیان می اید؛حماسه ی غم انگیزواسف بار حیات سیاسی(ح.د.خ.ا.)(حزب)درذهن انسان تداعی مینماید که بمثابه ی محصول وچکیده ی مبارزات طولانی تاریخی خلقهای ستمدیده ی افغانستان درطی سده هاوحاصل سرکوبهای خونینی ازجبشهای رهایی بخش ضداستعماری گرفته تاجنبشهای ملی وازادیخواهانه ی هرسه مرحله ی مشروطیت؛قیامها وشورشهای ضد استبدادی مطلق العنان تمزکزخواهی تک قومی؛امارتی و"طائیفه ی سلطنتی"درمجموع؛تا تاسیس احزاب وگروه ها وسازمانهای ملی ووطنپرست بعدی بوده ومحصول همه ی کشتارهای دستجمعی ونسلکشیها،قتل عامها،اعدامها وغل وزنجیر وزندانها وبه توپ پراندنها وسرکوبهای خونین زمامداران وسلاطین جبارواستمگرقبایلی،خانخانی وارباب رعیتی نظامهای پوسیده ی پری فیوئدلی،فیئودلی ونیمه فیئودلی قرون وسطایی درکشوربوده که؛سرانجام ازمیان توفانهای خون وازمدوجزرپرتلاتطم قلب پرتپش واتشین مرکزاسیا؛دربطن جامعه ی عقبمانده ی خرافی -سنتی قبیلوی چون خورشید تابان بمثابه ی یک هسته ی انقلابی رشدیابنده وسمت وسودهنده؛عرض وجودنموده وبا تحلیلهاوارزیابیهای همه جانبه ی علمی وعملی ازشرایط وازاوضاع واحوال مشخص جامعه دروجود یک برنامه ی علمأ تنظیم شده ی که انعکاسدهنده ی منافع ملی وطبقاتی کلیه ی زحمتکشان،اعم ازکارگران ومتحدین نزدیکتران دهقانان،کسبه کاران،اقشارواصناف ولایه های مختلف زحمتکش اجتماعی بشمول تجاران ملی وبورژوازی ملی وشخصیتهای سیاسی اجتماعی ملی ومستقل ووطنپرست وروشنفکران انقلابی وسائیرنیروهای ملی ووطنپرست(ازطریق تشکیل جبۀ متحدملی بمثابۀ پایۀ سیاسی اجتماعی--باتعقیب سیاست تقویۀ سکتوردولتی اقتصاد--وبا اتخاذ راه رشدغیرسرمایداری-بخاطراستقرار حاکمیت ملی ودموکراتیک)؛راه مبارزۀاجتماعی وطبقاتی وراه نجات توده ها وراهائی انها ؛بدون انکه راه مسالمت امیز تکامل انقلاب را مردود شمرده باشد؛باطرح مشخص مشی سیاسی اهداف تاکتیکی واستراتیژیکی وتعین هدف غائی خود درجراید تابناک(خلق وپرچم)برای نخستین بار به پیشگاه مردم وجامعۀ مدنی افغانستان منتشرواعلام نمودکه؛چون بمبی افجارکرد وپشت ارتجاع داخلی وجهانی را به لرزه دراورد وبویژه دشمنان مردم افغانستان راسخت تکان داد که؛سرانجام درصددخنثا سازی وسرکوب ان مانند اسلاف مستبد وددمنش خود دست به کارگردیدند!-وحزب،علل وعوامل عدم پیروزی وشکستهای ناشی ازسرکوبهای وحشیانۀ جنبشها ونهضتهای ازدیخواهانه ووطنپرستانۀ پیشینۀ خلقهاراتوسط زمامداران مستبد قبیلوی؛باتوجه به نبود همچویک نهاد ارمانگرای انقلابی ودرنبود همچویک اهداف وبرنامۀ علمأ تنظیم شده وهمه جانبه مطابق به شرائیط ویژه مسلط درجامعۀعنعنوی-سنتی خرافی که راه مبارزه را؛برمبنای مبارزۀ اجتماعی"طبقاتی"بین طبقات حاکم ومحکوم،ظالم ومظلوم،،استثمارگرواستثمارشونده،بین فقروثروت،بین کارگروکارفرما وبطورعمده بین ملاک ودهقان وبین خلق ودشمنان خلق؛باتعین مرزهای مشخص بین انها درپرتو اندیشه های پناه ناپذیرجهان بینی علمی،بمثابۀ نیروی رهبری کننده،سمت وسو واستقامت دهنده ونجات دهنده ،برجسته نموده وبه توده ها نشان داد وداهیانه به انها اموخت.ازاینکه احزاب مترقی وانقلابی توده ای بمثابۀ نطفۀانهدام و اضمحلال نظامهای متخاصم طبقاتی همیشه زیر نظروفوکس ضربۀ مستقیم ارتجاع وامپریالیسم قراردارند؛وچون یک درد سربزرگ برای ارتجاع حاکم ودشمنان داخلی وخارجی (حزب)وخارچشم انها شمرده میشود؛باید به هرقیمت ازرشد وتکامل واز فعالیتهای سیاسی-اجتماعی ان به نحوی ازانها جلوگیری به عمل می امد.وباید سرکوب ودرنطفه خنثا میگردید.که این مأمول وسیاست با احزاب فرمایشی ودستوری ومحافظه کار ودنباله رو ارتجاعی وفرصت طلب که،باعث دردسربه ارتجاع وامپریالیسم ودشمنان خلق نیستند؛نه تنها این گروه ها واحزاب سرکوب نمیگردند،بلکه فعالیتهای سیاسی این احزاب تحت نام میانه رو ومعتدل که برخی ازانها به اشارۀ پیشانی رژیم حاکم راه میروند؛هنوز ازاد گذاشته شده وبرای ایشان بیشترمیدان داده میشود؛وحتا این احزاب بطوردستوری واگاهانه؛لبۀ تیزمبارزۀ خودرا بجای ارتجاع ودشمنان خلق؛برضد احزاب مترقی توده ای وانقلابی متوجه میسازند؛تا ازیکطرف بااین خدمات خودبه نفع ارتجاع؛اززیرضربۀ ان درامان بمانند وازجانب دیگر این گروه هادرکمین بوده ودراثنای هرپاچاه گردشی ویا باتحولات روبنائی سیاسی رفرمستی سرکوب کننده ازاینراه به مقام ومسند قدرت نیزمیرسند.وبرخی ازانها ازجانب طبقات حاکمه ومحافل ارتجاعی نیز مستقیم یا غیرمستقیم حمایت میگردند؛که ده ها نمونۀ ازاین گروه ها واحزاب راچه درگذشته ی جنبشهای تأریخی وچه درحال دیده ایم ومیبینیم.بگونۀ مثال؛حزب افغان نازی"افغان ملت یا ملت افغان"که تحت این نام فعالیتهای فاشیستی برترجوئی وتفتینگری را اشکارا درجامعه دامن میزندکه؛اکثریت تیم فاشیستی اقای کرزی ودرکابینه وپارلمان ودرسرتاپای ادارات فاسد-فاشیستی دولتی ریشه دوانیده؛مستقیم یا غیرمستقیم ازطریق پاکستان ودستگاه استخباراتی خون اشام-ای-اس-ای-ان این فعالیتهای فاشیستی تغذیه وبطورسیستماتیک تقویت میگردد.تادولت را ازطریق عمال بانفوذ خود درعمق قدرت سیاسی؛مطابق فراخور حال سیاست خود؛مستقیم یا غیرمستقیم به دست خودوبه نفع خودبچرخاند.ازاین رو(حزب)بمجرد ظهوروتشکیل خود ازبدو فعالیتهای سیاسی که بمثابۀ یک نطفۀ انقلابی ضدرژِیم استبدادی ومطلق العنانی خاندانی دربطن این جامعۀ متخاصم طبقاتی بسته شد؛وباحضورخوددرجامعه بمثابۀ نطفۀ انهدام نظام مستبده؛ازطرف محافل ارتجاعی حاکمه سنگین ترین ضربات را متحمل گردید.جراید تابناک وروشنگر"خلق وپرچم"یکی پی دیگری مصادره ودفاترانها مسدود گردیدند.بزرکترین تهدید مرگزای ان به پیکراین نطفۀ نوتشکیل؛انشعاب تحمیلی وغیررسمی توسط عمال معلومالحال ان بود که؛طی ده سال تمام انرژی مبارزۀ انقلابی خودرا؛بجای جستجوی راه تفاهم ووحدت برضد یک دیگر مصرف ودربین خود مصروف گردیدند..!-وازجانبی باظهور بیماریهای مزمن وناعلاج سرطانی؛عناصروپدیده های شوم ضدانقلابی میراثی قبیلوی؛خودبرتربینیها،خودخواهی ها،مقامپرستیها وسیطره جوئیهای هژمونیستی دررهبری وتصاحب قدرت.کجرویها،کج اندیشیها،تندرویها وافراطگرائیهاوعدول کلی ازبرنامه وائین نامۀ علمأ تنظیم شده وپذیرفته شده؛بمثابۀ پدیده های ضد انقلابی وتشدید کنندۀ انشعابات وضدیت باهمسوئیها.وحتا باوحدت دراماتیک میکانیکی تحریک کنندۀ ارتجاع وبا تحمیل کودتا بازیها؛بویژه بعدازسقوط رژیم مطلق العنان قبایلی اخرین بقایای خاندان ال یحیا"طائیفۀ سلطنتی"یکه تازیها،تصاحب وتمرکز قدرت،بیبندوباریها،پاچاه گردیشیها؛انچه که شائیستۀ یک حزب انقلابی وتوده ای نبود؛به ان دچارگردید.وسرانجام درزیرضربات وهجوم ارتجاع منطقه وجهان امپریالیستی؛راه زوال وسقوط را درپیش گرفت.واینک به دنبال این همه وقایع وجریانات درد اور؛سرنوشت اعضای (حزب)هم می بینیم که امروز همه به جزائیرجداگانه؛چه درداخل کشورویا درهرگوشۀازجهان ازهمان جناح بازیها،وگروپسازیها وسائیرپدیده های شوم اتنیکی؛برترجوئیها وخودمحوربینیها وهژمونیزم گروهی؛عقیدتی ومقام پرستی میراثی پیشینه؛تأثیرگذاربوده وبه حالت اسفبار دشمن شادانه؛به حیات سیاسی-اجتماعی ویا شخصی خود بسرمیبرند.که درقبال همۀ این مسائیل مهم و عمده ی دشمنانه داخلی ومداخلات کشورهای منطقه وجهان با(حزب)که همه برای نابودی وفروپاشی حزب ودولت دموکراتیک وقوای مساح انقلابی ووطنپرست ان؛دست بدست هم دادند.وبااین همه تجارب تلخ در پسمنظرمبارزات تأریخی خود(حزب)ودرمجموع چپ مترقی؛نتوانسته اند راه تفاهم ومشارکت وراه وحدت اصولی راکه رسالت انها بود برای ایجاد یک نهادرزمندۀ انقلابی بسوی کنگرۀ واحد؛دریابند،واین درحالیستکه درطی این بیست سال که یک عمراست ؛در طی این مدت ده ها حزب ایجاد گردیدو ایجاد گردیده است.وجای خالی خودرادرجنبش چپ مترقی درجنب جنبش عمومی کشور پرسازند.وبادریغ نتوانسته اند تا هنوزبالای عناصربازدارندۀموئلفه های وحدت وهمسوئی غلبه نمایند.ونتهناجای خودرادرجنبش چپ مترقی وانقلابی ونهضت جوشان،اما بیسرنوشت،سردرگم وبی داهی وبی رهبری کنونی کشور خالی ساخته اند؛بلکه بااین کوتاهی ونقیصه درراه ایجادوتشکیل وحدت اهنین وهمبستگی پولادین درراه کنگرۀواحد که چشم امید همۀ اعضای رزمنده واصولی(حزب)وهمه روشنفکران ارمان گرابطرف ان دوخته شده است؛که درواقع این جنبش رستاخیز نهفته دردرون این جامعه رابه اصطلاح درگروگان گرفته اند!-ومیدانرا برای ایجاد وفعالیتهای احزاب فرمائیشی ودستوری سرکاری وارتجاعی مساعد وهموارنموده اند.معذا؛جبرزمان وحکم دوران قاطعانه امرمیکندکه؛باید بدون فوت وقت به گرد هم حلقه زده وبه هرقیمتی راه تفاهم،همسوئی وهمگرائی را مسئولانه دریابند.تا جای خالی خودرادرجنبش چپ مترقی درجنب جنبش عمومی جامعه بازیابند.مردانه وشجاعانه ووطنپرستانه وباایمان راسخ وپایدارو مصمم؛بمثابۀ ادامه دهندگان ناستوه وپیگیر سنن پرافتخار مبارزات تأریخی خلق مبارز وسلحشورکشور و(حزب)سلف خود درفش پرافتخارمبارزه را هرچه بلندتر به اهتزاز دراورند.شانه به شانه وسنگربه سنگر راه شرافتمندانه وانسانی تأریخی خودرا؛بیهراس واستوار بدون هیچگونه لغزشهای راست وچپ افراطی واپورتونیسم بطورمسئولانه درراه تأمین وتحقق ارمانهای والای انسان زحمتکش به پیشببرند.

وضمنأ خاطرنشان میسازم اینکه:اهداف وبرنامۀ عملی راکه؛باتحلیلهای همه جانبه ازاوضاع واحوال مشخص گذشته وحال پیریزی نموده برای تصویب نهائی درکنگرۀاینده پیشکش نموده اند وازطریق کمیتۀ فعالین(حزب)درسایت وزین سپیده دم انتشاریافته است؛مطالعه نمودم که یک برنامۀ بامحتوا ودربرگیرنده وانعکاسدهندۀ عمده ترین مطالب واهداف وارمانهای انسان زحمتکش بوده وچگونگی راه نجات ورهائی توده هارابادرنظرداشت اوضاع مشخص کنونی؛ مشخص نموده ومنعکس داده است.واما ازانجائیکه زراعت ومالداری ؛ستون فقرات اقتصادورشکسته وعقبماندۀ فیوئدالی را میسازد وبیشتراز(71)درصد تمام عایدات ناخالص ملی داخلی سالانۀکشور ازاین مدرک تأمین میگردد. واگرچه مطالب باجزئیات ان دراین بخش مهم اقتصادی یک مقدار گنجانیده شده است واماباانهم سیستماتیک بنظرنمیرسد.معذا؛خواستم تا ازلحاظ مسلکی ورشتۀ تخصصی؛برخی بخشها ورشته های تولیدی که دربرنامۀ مطروحه کمبود به نظررسید ویا دربرخی رشته ها ی مهم فنی وتولیدی بطور سطحی تماس گرفته شده است.چون تذکرمشخص تران به اهداف عالی استراتژیک و انکشاف ومیکنایزیشن زراعت ومالداری بستگی درارد؛نقاط نظرخودراپیرامون عمده ترین مطالب انها خدمت اعضای محترم کمیتۀ فعالین(حزب)ارائه میدارم؛هرگاه دربخش اقتصادی زیرعنوان زراعت ومالداری گنجانیده این بخش راغنیترسازند مفید خواهد بود.:

یک :-احیا،تقویت واحداث انستوتهای تحقیقات علمی وتطبیقی زراعتی ومالداری درتمامی ولایات عمدۀ زراعتی کشور؛بمنظورانکشاف تحقیقات"توافقی وتحققی"و"تحقیقات تجربوی وعلمی"درهمه عرصه ها ورشته های تولیدی وفنی سکتورهای زراعت ومالداری درکشور که ستون فقرات زراعت پیشرفته ومیکنایزرامیسازد.و

دو:--احیا،حمایت وپرورش وایجاد فارمهای بخصوص تربیتی"گوسفند قره قلی"بمنظوربهبود پوست صادراتی رفع احتیاجات داخلی وگوسفند"مرینو"بمنظوربهبود محصول پشم ان برای قالین بافی وصدوران درخارج.

سه:--حمایه وپرورش نباتات "طبی"اقتصادی بویژه"شیرین بویه وهنگ یا انغوزه"وجلوگیری ازریشه کن کردن وقاچاق نمودن ان درپاکستان که؛ازعمده ترین اقلام صادرات واسعار بازار ازاد بشمارمیرود.

چهار:--حمایت وپرورش وتحقیق ومطالعۀ انواع "نباتات تیلی یاروغنی"ونباتات"طبی"که بیشتراز(1200)نوع ان الا سالهای 1992م ،شناخت ومطالعه گردیده بود که بویژه درکوه های بدخشان ودرکوه های صفحات شمال کشورمیرویند.که یکی ازعمده ترین اقلام صادراتی برای ادویه سازی بشمارمیرود.

پنج:--احیا وانکشاف باغداری بویژه "انگور وانار"که تاسالهای1992م،بیشتراز(94)نوع ویا ورایتی مختلف انگور درکشورتحقیق،مطالعه وشناسائی گردیده بود که ازعمده ترین اقلام صادراتی کشور به حساب میروند.

شش:--حفاظت وحمایت ازنباتا وجنگلات وجلوگیری ازقطع بیرحمانه وخائینانه وغیرفنی وغیرمسلکی جنگلات کنرها وپکتیا توسط دزدان ومافیای چوب چارتراش؛قاچاق وفروش ان به قیمتهای نازل دربازارهای پاکستان؛وانکشاف جنگلداری وجنگلات مصنوعی وبویژه انکشاف جنگلات پسته که ،مهمترین اقلام صادرات کشوروثروت ملی را تشکیل میدهند.

هفت:--احیا وانکشاف وایجاد فارمهای دولتی تولیدی وبویژه فارمهای تطبیقی-تولیدی انواع تخمهای اصلاح شده بذری ازجنسیت عالی تولیدی بمنظوربالابردن سطح فی واحدتولید ازطریق تعویض تخمهای محلی غیرتولیدی باجنسیت پائین وپرمصرف وغیراقتصادی وغیرتجارتی؛بویژه درساحۀ"گندم وپخته"که؛پخته یک قلم صادرات عمده ی کشوراست.ورشد تولیدات گندم برای رفع احتیاجات داخلی وخودکفا.؛

هشت:--احیا،بازسازی واحداث وتجهیزلابراتوارهای تحقیقاتی وتطبیقی زراعتی ومالداری وحفاظۀ نباتات درولایاتهای عمدۀ زراعتی ومالداری درکشورکه؛اساس رشد وانکشاف زراعت میکنایزوتقویه کنندۀ ان است.

نه:--ایجاد بیسهای مرکزی ماشین الات واستیشنهای میکانیزۀ زراعتی درعمده ترین مناطق زراعتی وتأسیس یونتها وواحدهای فرعی ان درتمامی ولسوالیهای نیازمند درکشور؛بمثابۀمراکز واحدهای کمک رسانی مادی وتکنیکی به دهاقین ومالداران وباغداران.

ده:--احیا وبازسازی وتقویۀ ترویج وانکشاف زراعتی وفعالسازی بیش از(250)یونتهای ترویجی بمثابۀ مراکزتربیوی واموزشی فنی وتبادلۀ تجارب دهقانی باکارمندان فنی ترویجی ؛بخاطربالابردن سطح فی واحدتولید؛وبمثابۀ یگانه ادارۀ تهیه کننده ی ارقام واحصائیه به سطح قراء وقصبات کشور ازطریق وزارت زراعت به وزارت پلان واحصائیۀ مرکزی وترویج عمده ترین دست اوردهای علمی وتحقیقاتی زراعتی ومالداری،وبمثابۀ یگانه ادارۀ ارتباطی وکواردنیتور با سائیرادارات سکتورزراعت وتوزیع خدمات زراعتی ومالداری ؛تخمهای بذری اصلاح شده،کودهای کیمیاوی،ادویه جات مختلف زراعتی وحیوانی تاسطح قرا وقصبات؛اشدضرور است.یازده:--احیاوتأسیس بانک انکشاف زراعتی بمنظورتهیۀ قروض به شرائیط سهل وحمایوی برای دهاقین وتشویق انها به کشت وتولید وارتقأسطح فی واحد تولید.

دوازده:--احیا وحمایه وپرورش فارمهای گاوداری نسلی وشیری ومرغداری ازجنس عالی بمنظور تعویض جنسهای محلی غیرتولیدی وباجنسیت خراب وغیراقتصادی درسراسر کشور.

سیزده:--احیا وبازسازی وتأسیس دستگاه های قالین بافی وتربیۀ کارمندان رشته های مختلف فن قالین بافی وتشویق انان بخاطر جلوگیری ازمهاجرت انها درپاکستان وزمینه سازی بازگشت دوبارۀانان به وطن که یکی ازعمده ترین اقلام صادراتی کشوربوده که؛دریغا؛پاکستان بالای مهاجرین قالین باف وطن ماقالین میبافد وتحت نام قالین افغانی دربازار های اروپائی- امریکائی برای شکست بهای قالینهای افغانی ؛ بامخلوط نمودن تارپخته ای یکجا با پشم با جنسیت خراب عرضه مینماید؛ورنگ امیزی ان نیز رنگ طبیعی نبوده به رنگهای عادی بازار رنگ امیزی نموده به بازارهای جهان عرضه مینماید.

چهارده:--اعمار(قوتن ها)درنواحی علفچرها برای شب باش گوسفندان مالداران بخاطرحفاظۀ انها ازحیوانات ودرنده گان وحشی وحفرچاه های عمیق ونیمه عمیق درمسیر حرکت مواشی مالداران وایجاد کلنیکهای سیار برای کنترول امراض.

پانزده:--حمایت وحفاظت وجلوگیری از شکارحیوانات وپرندگان وحشی مانند شیروپلنگ،روباه،موشها وپشکهای صحرائی بمنظورپوست انها توسط قاچاقبران شکارچی که یک قلم عمدۀ صادرات بوده که؛ازطریق پوستین سازیها وبالاپوش وکلاه وسائیر پوشیدنیها صورت گرفته؛وجلوگیری ازشکاراهو وبویژه شکار باشۀ شکاری که ازجملۀ ثروتهای مهم ملی بوده که؛ بگونۀ مثال:یک باشۀ شکاری درافغانستان غیرمسوئلانه شکار وبه پاکستان قاچاق گردیده به قیمت گزاف به لکها افغانی به فروش میرسد وازانجا به کشورهای خارجی توسط قاچاقبران پاکستانی به قیمتهای گذاف دالری بفروش میرسدکه؛به این ترتیب جویهای ثروتهاست که به پاکستان مانند ابهای دریاهای مابه قیمت ملیونها دالربه هدررفته؛جاری است!وبجای ان ازطریق پاکستان و-ای-اس-ای- تروریست؛ بااعزام وصدور تروریسم وتروریستهای مزدوربه جامۀ(اسلام)جویهای خون بطرف افغانستان جاری گردیده است.

شانزده:--انجام پلان وپروگرام اصلاحات ارضی مرحله به مرحله وبه تدریج بعداز تحلیل ومطالعه وشناخت دقیق وهمه جانبه ازجامعه ی عنعنوی-سنتی خرافی،ازاقتصاد،ازروابط ومناسبات تولیدی وزمینداریهای بزرک وکوچک ونظام فیئودالی ونیمه فیوئدالی به کتگوریها ودرجه بندیهای مختلف وشناخت دقیق ازلایه ها وطبقات اجتماعی؛ودرجه بندی زمینهای قابل توزیع به مستحقین واقعی براساس فرمول معینه ومعیارهای علمی وفنی وعوامل وفکتورهای که به درجه بندی زمین مستقیمأتأثیرمیگذارد؛که درگذشته این نقیصه درنظرگرفته نشده بود.ودرجه بندی ملاکین وزمینداران وملاکان وفیئودالان به کتگوریها ودرجه های مختلف ودرج بندی دهاقین بیزمین وکم زمین وزمیندار به درجه های مختلف.وبویژه تشخیص وتهیۀ مبرم ترین ضروریات انهایکه دراین پروسه زمین دریافت میدارند؛با درنظرداشت تعین حقابه ها،تخنیک ووسایل زراعتی وقروض به شرائیط سهل ازطریق بانک انکشاف زراعتی ونیازمندیهای مادی-تخنیکی وفنی ووسایل تولیدی؛وضرورتهای عاجل انها برای کودهای کیمیاوی،تخمهای اصلاح شدۀ بذری، ادویه جات مختلف زراعتی؛ وحیوانی،که این همه کمکها؛البته قبلأمهیا وبمجرد توزیع زمین به دهاقین مستحق برای انکه زمینهای انها بی کشت نمانده باشد به شرائیط سهل واسان بدون سرگردانی ازطریق واحداهای مرکزی این خدمات به دسترس انها گذاشته میشود.که ازجملۀ (اشد ضروریات ومکمل پروگرام اصلاحات ارضی بوده وبه اشتراک دهاقین وبه نفع انها؛مطابق عرف وسنن مسلط مردم؛بادرنظرداشت مسائیل ارث ووراثت وتوزیع ان به قیمتهای نازل زمین با سبسایدیهای معین دولتی؛بمثابۀ بخش مهم وضروری اهداف اقتصادی-اجتماعی وزمینه رشد تدریجی انکشاف ورشد تولیدات زراعتی به محوراهداف استراتژیک(حزب)قرارمیگیرد.که قبل ازانجام همۀ این اقدامات وخدمات؛ مهم وضرور انست ؛تا اگاه سازی وبیدارسازی مردم به ارزشها ومحسنات وفوائید اصلاحات ارضی دربین مردم بطوروسیع وگسترده صورت گرفته شرائط ذهنی برای براه اندازی چنین یک اهداف بزرگ ودگرگون کنندۀ مناسبات اجتماعی وتولیدی درجامعه ازهرلحاظ مساعد واماده ساخته شود.وبگونۀ مثال فهمانده شودکه:زمینهای وسیع که برخی ملاکین وزمینداران بزرگ همه ساله بطورمکمل تمام زمینهای خودرا کشت کرده نمیتوانندوحتا برخی ازانها که پرداخت مالیۀسالانۀ زمین بالای ایشان دشوارگردیده وبهربرداری موئثرو اعظمی اززمین کرده نمیتوانند وبه موجب ان یک قسمت زمین خودراکشت وقسمت دیگرانرا درکشت سال بعدی ویا حتا هم به سالهای بعدی خاره ویا بدون کشت میمانند که این عمل ونقیصه هم اقتصاد ملاک ویازمینداررا ضربه میزند وهم درمجموع باعث کثربزرگ وکاهش فاحش درسطح تولیدات گردیده وضربۀ قاطع به اقتصاد ناتوان کشوروارد میسازد.ازاینرو برای رفع این نقیصه درسیستم زمینداری ومناسبات تولیدی واشکال غیرعادلانۀ مالکیت؛ضرورت انجام اصلاحات ارضی طبق رضای مالک همچو مازادکشت ازطرف دولت به یک قیمت مناسب اززمیندار خریداری وباسبسایدی معینی برای دهاقین بی زمین وکمزمین توزیع وبه بهره برداری اعظمی وموئثرسپرده میشودوغیره...

دربخش سیاسی برنامۀ مطروحه؛صرفأیک مطلب بسیارمهم معضلۀ ملی که همین اکنون بمثا بۀ یک پدیدۀ سرطانی تمامی ابعاد سیاسی-اجتماعی وفرهنگی رابطورگسترده تحت شعاع قرارداده است؛بادرنظرداشت حساسیتهای کنونی درج ان منحیث یک مادۀ کاملأ جداگانۀ اتی ؛اشد ضرورپنداشته میشود:-هفده:--علاوه برتخصص ورشته ای تحصیلی که درزمرۀ معیارهای شائیستگی محسوب میگرد ودربرنامۀ مطروحه نیزقیدگردیده است.افزون بران؛سهمگیری ملیتها واقوام درقدرت سیاسی لازم است تابخاطرایجاد یک حاکمیت واحد ودارای پایه های وسیع ودموکراتیک ومردم سالار ودوامدار وپایدار وباثبات ومتشکل ازتمامی اقوام وقبایل وملیتها درمحوراهداف استراتژیک (حزب)قرارگرفته ودربرنامۀ عمل چنین درج گردد:--بخاطر ایجاد وتحکیم وحدت ملی واستقرار حاکمیت ملی ودموکراتیک غیرمتمرکز ومردمسالارپارالمانی فدارالی با پایه های وسیع سیاسی-اجتماعی مستحکم وپایداروباثبات درجهت تأمین حقوق وازادیهای ملی ودموکراتیک وعدالت اجتماعی و حاکمیت قانون ؛مشارکت وسهمگیری فعال وگستردۀ تمامی اقوام وقبایل برمبنی شعاع حضوروهستی نفوس درافغانستان بطورمساوی وبرابردرقدرت سیاسی ازطریق براه انداختن انتخابات دموکراتیک ازاد ومستقل،علنی وسرس برای ایجادشوراهای محلی،ولسوالی وشهری،ولایتی ومرکزی یک ضرورت مبرم بوده واین میکانیزم درمرکزمحوراهداف سیاسی ومشی استراتژیک (حزب)قرارداده میشود.

امیداست این مطالب وپیشنهادات ماده وار اشاره شده ی فوق شامل مندرجات اهداف وبرنامۀ مطروحه گردیده برای تصویب نهائی برای کنگرۀ وحدت که چشم امید مردم است،پیش کش گردد.

پیروزبادوحدت کنگره ی پیوند بامردم ستمدیدۀ افغانستان

به پیش درراه نابودی هرگونه ستم وبهره کشی انسان ازانسان

حسن پیمان

دسمبر/25/اا

مژده

باهمسفران رویاسرخ حریرطلائی

راهی جنت بودیم

رویای مهرومحبت،عشق وفابرگزیدیم

دریک سفرطولانی

همسفران خسته وناتوان

لنگ لنگان عقب کاروان

چندی جامۀمخفی ریابرتن

کو چه ی جدائی پوئیدند

ومن درکوچۀتنهائی!؛:و

بپای ذلت وخواری

باتپ وتلاشهای نهائی

براه همسوئی وهمگرائی

وسدراه جدائیها

چوقطرۀ شفاف لرزان درمژگان یتیمان

مقابل امواج تندوتوفانی گل الودجدائیها

زیرساتورعفریت سیاه جدائی

عفریت ارتجاع

یارای مقاومت نبود...

خسته وذله ومبهوت

همه درکوچه های تنهائیها

درامتداد این سفرطولانی

چو شبنم روی افسرده گلبرگی

درتنورجدائیها

تهدیدبدمای سوراب ان

ازهم پاشان پریشان

وشگوفه های ارزوها

به بادهای یأس پائیزی

پرپرشدند!!!؛

در،عشق ومحبت وهمسوئی

بروی همگان مسدود!...؛

وبدام جدائیها حیران وسرگردان!؛

اما:؛

نسل نوین درکمین

همچوطلعۀ زرین

باعزم وعهدپولادین

چیره بر ابرهای سیه غولین تن

دریده جامۀ فریب روکش طلائی

به امتداد راه

وبه کوچۀ عشق صفا،صف میبندند

وان نهال پربارمهرهمسوئی که درژرفای دلم

وبه دلهای همسفران راه طولانی ازهم جدا

ریشه داشت:؛

بهاران شگوفانترعشق وارزو وهمدلی را

دراینده های پربارترمژده میدهد....

حسن پیمان

فبروری/2002

مسکو

 

 


بالا
 
بازگشت