عبد البشیر پیوستون

 متن سخنرانی در کنفرانس بین المللی کار شناسان در دبی

مورخ ۸ و ۹ نوامبر ۲۰۱۱

 

افغانستان در مسیر دگرگونی ها

 

حضار محترم، دانشمندان عزیز اشتراک کننده در کنفرانس !

 قبل از همه  میخواهم از ساز مان دهندګان و تدویر کنندګان این کنفرانس ؛ که  پيرامون وضع جاری  و بررسی راه های بیرون  رفت از  بحران موجود  در افغنستان دایر شده است ، اظهار سپاس نموده برای جریان و ختم  کار  موفقانه آن  ارزوی موفقیت نمایم ۰ ازینکه برګزارکنندګان محترم کنفرانس از من دعوت نموده اند تا در زمینه نظریات و طرح های خود را  با شما  دوستان  محترم در میان بګزارم، قلبآ ابراز امتنان می نمایم ۰  بدون شک مسایل مطرح  شده از جانب من   که بیشتر حاوی نظریات  اجمالی  پیرامون  وضیعت  فعلی کشور  خواهد بود ؛ صرف در  حد ارایه یک نظر  مطرح میګردد، که جریان بحث های کار شناسانه و مفید این کنفرانس میتواند بر تکمیل و غنای ان اثر بزرګ داشته باشد ۰ در عین حال تذکار میدارم که  دید ګاه هــای مطرح شده درین  بحث ،همچنان حاوی نظریات  سیاسی تعدا د زیادی از روشنفکران افغانی است که با حزب وطن ـ که در پروسه  انسجام مجدد و تدویر مجمع عالی خویش قرار دارد ـ  تعلق اندیشه یی ـ سیاسی دارند.

 دوستان محترم !

کنفرانس حاضر در حالی تدویرمیگردد که کشور ویران و مردم متأذی و متألم ما روزهای نهایت حساس و تاریخی خود را سپری مینمایند و آنچه مردم مان از اهداف و تعهدات جامعه جهانی اِنتظار داشتند، نه تنها ثمر مطلوب نداشته است ؛ بلکه انکشاف وضع طوریست که تداوم آن و طن باستان و ملت آزاده و سربلند مآنرا بطرف تراژیدی و فروپاشی خواهد کشانید.

زیرا مردم ما نه تنها نتایج مطلوب ناشی از تصامیم منعکس شده ء جامعه جهانی  در کنفرانس های ویژه  و معتبر بین الملی را در راستای تأسیس دولت مشروع مرکزی، تأمین صلح، ثبات وامنیت سراسری، احیا و توسعه پایه های حاکمیت دولتی، بوجودآوردن انستیتوت های حاکمیت مرکزی در کشور و همچنان مبارزه بخاطر محو فقر، بد بختی های اجتماعی، افراط گرایی، تروریسم ، مواد مخدره و کمک درایجاد، اِحیا، رشد و توسعه انستیتوت های اجتماعی اقتصادی، انستیتوت های قانون گزاری و موا ظبت از قانون ،  دولت داری خوب و مصئونیت اجتماعی لمس نه نموده اند .

دوستان عزیز اشتراک کننده در کنفرانس !

 بد ون شک   وضعیت  پیچیده و بحـــرانی کشور ما  متـــاثر از  انکشافـــات ، تحولات و تشنجات بین المللی است که  بویژه در طول  سا لهای اخیر در نتیجه ء مداخلات صریح  و اشکار کشور های منطقه و حامیان بین ا لمللی انها  مردم  با غرور و وطندوست افغانستان را به فاجعه  ء سقوط و از هم پاشی کامل  تاریخ وسرزمین  شان نزدیک ساخته است۰

 دانشمندان محترم

 جهان در دو قطب مختلف  نتوانست بقا و موثریت  خویش را ثابت سازد، برندګان جنګ سرد  سرمست از تسلط بلا منازع خویش ، خود را نیروی یکه تاز و بدون رقیب بعدی جهان، اینده بشریت و تاریخ تصور نموده و حتی  تا سرحد تقابل با دوستان بین المللی خویش در مسایل عام   جهانی پیش  رفت و با تمام قوت و امکانات برای بقا  و تسلط خویش میرزمد. اما بانهم نه  تلاش برای  حفظ و بقای جهان دو قطبی ، و نه  رزمیدن به خاطر حفظ یکته تازی جهان یک قطبی  نتوانست  و نمیتواند  از  تسریع روند ناګزیر و تاریخی زوال  سیستم  های ایدیولوژیک  دیروزی جلو ګیری نمایید ۰ وضعیت کنونی مؤید این واقعیت است که  تمام تلاش ها ئیکه برای حفظ نظام های ایدولوژیک صورت میگیرد به شکست مواجه شده  است و بدین ترتیب  جهان یک قطبی متعاقب با جهان دوقطبی دیگر از روند تکامل طبعی باز مانده و پله  های آخرین زندگی خود را می پیمائید. 

 و مسلم اینست که اکنون جهـــان وارد مرحـــله کیفتـــآ جــــدیدی از تکامل  خود شده است۰ این روند ، انکشاف مشخصات و ممیزات مختص به خود را دارد ، پروسه نوین و کیفی  انکشاف جهانی  قهاروبا شتاب است و هر نوع مقــــاومت  اعــــم از جغــــرافیایی، تاریخی سیاسی، اقتصادی  و یا فرهنګی  را از مسیرش بیر حمانه  میزداید۰ بنیاد  و اساس روند  کیفتآ جدید تکامل  بشری را ا نقلاب معلوماتی وارتباطی تشکیل میدهد این روند که با پوتنسیال نا محدود، دینامیک و جهان شمول عمل میکند بر کلیه  مناسبات جوامع بشری بشکل  تحمیلی  تاثیر میګذارد،  این تحول  انقلابی  با ایجاد  کمیت ها و کیفیت های  جدید اګر از یک طرف برای پیشرفت و  انکشاف ، کارا و موثر است از طرف دیګر میتواند بستر ګسترده برای انحرافات اجتماعی ، تشنجات ،برخورد ها و انګیزه های عقب ګرایی باشد. بهر حال، انسان های متفکر و دور اندیش میباید به این واقعیت تسلیم شوند که تمدن بشریت درمرحله جدیدی از سیر تکاملی خویش قدم گذاشته است که با جهان دیروز مطلقأ در تفاوت میباشد. این مرحله از رشد و تکامل تمدن بشری، ارمغانها،  انگیزه ها وتراژیدی های منحصر بخود را خواهد داشت .

 دانشمندان محترم

 چیزی را که میخواهم برجسته نمایم - آموخته ها و تجارب بسا دلخراش غیر منتطره و غیر پیش بینی شده  از وقایع تاریخی کشور خودمان است که درس و عبرت نگرفتن و نیآموختن از آن اشتباه بزرگ و جفا به مادر وطن شمرده میشود.

 البته  هـــدف من این نیست تا  ګذشته را از دید ګاه تاریخی؛ سیستماتیک بکاوم ، برای من این نګاه، نګاه سیاسی به ګذشته ء نزدیک، به قصد اموزش از دستاورد ها، خطا ها و اشتباهات است .

 افغا نستان کشوریست که به اساس موقعیت جیو  پلتیک  خویش (  پلی میان جنوب اسیا واسیای میانه و یا هم بقول پرفیسور فرید ریک ستار « اسیای مرکزی بزرګ») همیشه مورد توجه  بوده   و است۰ 

ما افغانها در تاریخ معاصر خویش  با  وجود  داشتن  چنین دشواری ها ، شانس هایی نیز برای تغییر و تحول مثبت داشته ایم  که متاسفانه  بنابر دلایل متعد د از ان استفاده مفید و موثر  صورت نګرفته است ۰

 بشکل ګذرا و سریع به چند  مثال تاریخی مراجعه میکنیم:

موانع در راه تلاش های شاه اما ن الله برای تسریع رشد کشور ، ارزو هایش را به یاس مبدل ساخت۰ اګر از یک طرف شاه امان الله بر  وارد کردن تغییراتی  ګرچه مثبت اما روبنایی  در جامعه افغانی متمرکز ګردید، سوء استفاده  و  شناخت وضیعت اقتصادی – اجتماعی افغانستان بدست بریتانیای کبیر وقت با استفاده از عقب ماندګی عمومی کشور، احساسات و اعتقادات پاک دینی – مذهبی و استخدام ګویا رهبران مذهبی و روحانی درین کشور؛ بحران افرید و برای نسل های متمادی استبداد و تحجر را بر سر نوشت کشور حاکم ساخت.

 با کمال تاسف روشنفکران افغانی نتوانستند از جو نسبتآ مساعد دهه ء دموکراسی با در نظر ګرفتن شرایط عینی داخلی، منطقوی و جهانی استفاده موثر نمایند.

 در سال ۱۹۷۳ با آنکه رژیم جمهوری جانشین رژیم سلطنتی شد  ، در سیستم سیاسی واجتماعی تحولات جدید کیفی رونما  گردید و رهبری وقت توانست به یک سلسله تحولات اجتماعی واقتصادی دست بزند و کمک های جهانی را  بمنظور رشد و ترقی افغانستان در عرصه های مختلف  جذب نماید . این اقدامات در سال ۱۹۷۵ با عکس العمل عدۀ از گماشگان خارجی مواجه گردیده و یکبار دیګر زمینه برای دخالت  عریان کشور  های منطقه در امور داخلی افغانستان   و یا بقول  ویلیام پتی ، سفیر انګلستان در کابل « لاشخواران منطقه» مساعد ساخته شد۰

 با همه این ناهنجاری ها رژیم مصممانه بسوی تحقق ریفورمهای حیاتی رشد قدم میگذاشت، اما در عین حال واقعات پراگنده جهانی و حاد شدن تضادها میان قدرتهای بزرگ جهان به خصوص تحولات جانبدارانه در کشور های رو به انکشاف افریقائی، امریکای لاتین و آسیا، حساسیت ها ی جنگ سرد را چنان داغ میسازد که طرفین جنگ سرد در هر گوشه وکنار جهان بخاطر تضعیف جانب مقابل به تحریکا ت و اقدامات منفی علیه همدیگر با جواز پنداشتن هر نوع وسیله و افزار مشروع و غیر مشروع متوسل میشدند، در این برهه زمانی یکی از مساعدترین میدان رو یا روئی ابر قدرت ها کشور مایان میباشد که از موقیعت جغرافیائی خیلی ها پیچیده وحساس، ترکیب ملی نهایت آسیب پذیر، وضع نا مساعد و الم انگیز اقتصادی و اجتماعی ، سطع نهایت نازل سواد، سوابق تاریخی تسلیم نا پذیری و مقاومت در مقابل اجنبیان،عمومیت عدم تجربه طولانی از مبارزه عملی سیاسی، ناکافی بودن سطح مسئو لیت پذیری اجتماعی در بین گویا روشنفکران، تکنو کراتان و احزاب و سازمانهای مختلف سیاسی- اجتماعی، مو جودیت بد ترین پدیده اجتماعی- سیاسی یعنی گروپ ها و سازمان های بی بند و بار افراطی چپ و راست افراطی ملهم از سیکا لوژی بعغض، کینه،تعصب، نفرت و انتقام جوئی، مو جودیت مخالفین مسلح  مذهبی  دراراضی همسایه مغرض ( پاکستان) بر خوردار بوده است .

 بدین ترتیب کشور های بزرگ جهانی  طرفین جنگ سرد ،از این میان اتحاد شوروی وبریتانیای کبیر که طی دوران طولانی بازی بزرگ ،در  ساختار های دولتی و در سازمانهای سیاسی- اجتماعی راست و چپ،  میانه ودر میان کانون های مذهبی  کشورمان نفوذ نموده ، گماشتگان  و اجیران خویشرا ماهرانه نطفه گذاری، پرورش و تمویل مینمودند

 نمو نه های بارز چنین  دسته بندی ها وجبهه ګیری را  میتوان در میان جنبش چپ افغانستان

بو ضوح مشاهده کرد۰ منقسم ساختن جنبش چپ بنام های مختلف پرچمی، خلقی ، ستمی، ماویست وغیره از مثال های  برجسته ان است .

این چنین گروه بندی ها در  پاکستان و ایران  نیز در پانزده تنظیم متخاصم  سیاسی -  مذهبی  چون  یکی اسلامی و دیگری اسلامی تر بوجود  آورده شد. ریشه  چنین صف بندیها سلیقوی که از وابستگی با  دستگاههای مغرض اجنبی تغذیه میشدند ، سبب گردید که رهبران این ګروهبندی ها نتوانند حد اقل  بخاطر نجات وطن ، ارمان های ملی و منافع علیای وطن حداقل دریک  گفتگو سازنده ملی  گرد هم آیند۰ بخصوص بعد از امضای قرارداد ژنیو سال ۱۹۸۸ و در مراحل بعد از خروج قوای اتحاد شوروی -۱۵فبروری سال ۱۹۸۹که حاکمیت وقت توانست  زمینه های همه جانبه  خروج قوای اتحاد شوروی را آماده ساخته و آنرا در کمترین مدت تحقق بخشد.

 ما برانیم کـــه بعد از امضای قرارداد ژینو و  خروج نیرو هـــای متجاوز شــــوروی در حالیکه دکتور نجیب الله ، معقولترین بدیل افغانستان شمول جنګ و بحران سیاسی کشور( سیاست مصالحه ملی) را برای همه افغانها و جوانب در ګیر مطرح نمود، اتکا بر سیاست ادامه جنګ و اقدامات کودتایی هیچ ګونه تقدس و مشروعیت اسلامی و ملی نداشته و تقابل ناجایز با اراده و مصالح ملت افغان محسوب میګردد .

دوستان عزیز، دانشمندان محترم،

 حاکمیت جمهوری افغانستان توانسته بود تا امنیت و مصئو نیت نسبی را در اراضی کشور مان بر قرار سازد و به هر متعرض خارجی پاسخ مناسب بدهد و با اعلام سیاست انساندوستانه  مصالحه ملی حاکمیت  و شخص ریس جمهور افغانستان دوکتور نجیب الله شهید، با مراجعه مستقیم به  افراد با نفوذ و موثر جامعه افغانی  از جمله به مرحوم  محمد ظاهر پادشاه اسبق  کشور ، جهت برگشت  شان به  کشور  و ایفای نقش در پروسه تفاهم بین الا فغانی، تامین صلح، امنیت وثبات، قطع جنګ و برادر کشی، عملآ اقدام نماید۰ همچنان  حاکمیت  جمهوری افغانستان به پیروی از عنعنات ملی مذهبی و ارزشهای کهن پسندیده جامعه مان بخاطر بوجود آوردن فضای دوستی، آشتی و اعتماد ملی و ختم کدورت ها، کینه ها، نفرتها و انتقام گیریها، اقدامات مشخص را انجام دادند که  مورد استقبال بینظیر مردم خسته از جنگ  کشور مان  قرار گرفت. اکثریت اشخاص از گروپهای مسلح مخالف به حقانیت سیاست مصالحه ملی پی برده از مخالفت دست کشیدند و بطور کتلوی به خانه ها و مناطق خویش برگشتند و فضای صلح و خوشی بطور روز افزون دامنه وسیع کسب نمود. اما متاسفانه عدۀ تکنوکراتها و روشنفکران و برخی از لیدران تنظیمی تا آنحدی در بازیهای سیاسی قدرتهای اجنبی غرق شده بودند که دیگر هیچ رحمی به ملت بینوا و معصوم نداشته و تمامآ ارزش ها و فرایض ملی و مذهبی را فراموش کرده بودند.

 با ید تذکار داد اگر چه  اکثریت مطلق  کارمندان دولت و حاکمیت وقت در تحقق ارمان های انساندوستانه سیا ست مصالحه ملی که خواست سراسری ملت  داغدیده ما ن و ارزش های عنعنوی زندگی مشترک مردمان مآنرا انعکاس میداد ،صادقانه و شریفانه  عمل مینمودند ولی بودند تعدادی گویا از روشنفکران حزبی که  میخواستند هنوزهم با ریختن خون ملت بر اریکه قدرت باقی بمانند. چنانچه وزیر دفاع وقت شهنواز تنی در روز روشن بالای مردم و شهر کابل بم ریخت. او  که از ایدیولوژی چپ افراطی در حاکمیت حزب وطن- حزب دیموکراتیک خلق افغانستان نماینده گی میکرد بعد از اجرای این عمل ننگین و خیانت ملی به اراضی دشمن دیرینه – پاکستان  فرار نمود  و  جالب آنست که  لیدر جریان راست افراطی -  گلبدین خان حکمتیار از وی استقبال می نماید.

 و عده یی دیگری از روشنفکران تشنه ء قدرت که خویش را در انزوا و تجرید روز افزون از صفوف شان میافتند  در داخل و خارج از کشور  دیوانه وار به هر نیروی ضد وفاق ملی و حتی کشور های مغرض خوش خدمتی پیشه کردند. بطور مثال گروپی از لیدران تنظیم های مسلح در پاکستان به اتحاد شوروی سر تعظیم فرو آورد و عده یی از رهبران حزب و حاکمیت وقت با گروههای بی بند و بار مسلح داخلی در بغاوت علیه حاکمیت وقت و پلان صلح پنج فقره یی ملل متحد  همدست  ګردیده و با راه اندازی کودتا ، زمینه های سقوط حاکمیت را بدست  نیرو های واپسګرا و قرون وسطی ای مساعد ساختند .

 اینکه در این معامله گریها  چرا طرز دید و ایدیالوژی اصلآ  کدام مشکلی خلق نمیکرد، حقیقت دیگریست که شکنندگی و آسیب پذیری طرز تفکر روشنفکران افغان را تبارز میدهد! 

 عدم درک چنین واقعیت است که  غالبا تحلیل گران مسائل سیاسی افغانستان در  تحلیل ها واستنتاج های شان اکثرأ دچار اشکال شده و مغالطه می نمایند ؛ زیرا  چنین زد وبند ها و ائتلاف ها هیچ نوع اساس علمی و منطقی  ندارد.

 با کودتا ی اپریل ۱۹۹۲ و حوادث بعد از ۲۸ اپریل ۱۹۹۲ یعنی دوران از هم پاشی دولت،حکومت و قانون ، محو تمام سیستمها  و انستیتوت های سیاسی ، اقتصا دی ،اجتماعی ، کلتوری و فرهنگی  در حالیکه جنگهای تنظیمی با زشت ترین شکل آن بر مردم مان تحمیل می گردید،  بودند سادیست های روشنفکرنما و تکنو کرات ها ییکه  نوک های قلم را خنجر ساخته از نام قوم، زبان، دین و مذهب، ترمینالوژی کاذب اکثریت و اقلیت های ملی و...قلب ملت مظلوم و پیکر وطن را  جریحه  دار کردند۰

تعداد کثیری از روشنفکران که همکاری و مشارکت در چنین اعمال را عار، ننگ و جنایت ملی میدانستند از صحنه سیاست و اجتماع دوری جسته و یا بعضآ ترک دیار نمودند تا بالاخره  بخشی وسیع  از کشور تحت کنترول انتر ناسیو نال تروریستها درآمد و وطن به آشیانه ء قطاع الطریقان قرن بیست یکم مبدل گـــردید. بعد از فاجعه انسانی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در ایالات متحده امریکا و متعا قبآ  با حمله نظامی ایالات متحده امریکا به افغا نستان - مردم از قید قوانین بربریت وحشیان و مرتکبین  هزاران جرم و جنایا ت نا بخشیدنی ضد ملی، ضد بشری و ضد اسلامی رهائی  یافتند.

کشور ما به کمک و مساعی بینظیر جامعه جهانی دوباره هویت بین المللی خویش را بدست آورد. در کشور قانون اساسی دوباره احیا گردید. ادارات دولتی، حکومتی، موسسات خدمات اجتماعی و ادارات واحدهای اداری، پارلمان و شورا های ولایتی، مکاتب وموسسات تعلیمی، مطبــوعات  مخابرا ت و قوای امنیتی و محا کم  و... دوباره ولو ابتدائی و با داشتن کمبودیها و نواقص، احیا و ده ها سازمان سیاسی و اجتماعی و صد ها سازمان غیر دولتی و موسسات کمک های اجتماعی و خیریه در کشور فعال گردیدند. بدین ترتیب  کشور های بزرگ و توانمند جهان و سازمانهای جهانی با لاخص سازمان جمیله ملل متحد هر آنچه ممیزات یک کشور مدرن است در کشور ما دوباره  تهداب  گذاری و یا طرح ریزی نموده اند.  نباید فراموش کرد که  متباقی وظیفه روشنفکران، تکنوکراتان، اشخاص با رسوخ ملی و وطندوست  بود که در رشد  کیفیت و موثریت  هر چی بیشتر این نهاد ها  با درک رسالت  و مسولیت تاریخی خویش  یکجا با هم و در کنار هم  فعالانه  مبارزه میکردند۰

  روشنفکران میبایست از بغض، کینه، عداوت و انتقام گیری دست برداشته و زمینه های اتحاد نیرو های سازنده و خدمتگذار مردم و وطن را تامین، اعتماد ملی را توسعه وتحکیم بخشیده و زمینه های کار و مساعی مشترک را جستجو نموده ، خود و مردم شریف ما نرا کمک و افتخار ملی را نصیب میشدند.

ولی برخلاف عده یی از روشنفکران ما بازهم  گمراه و اله ء دست مغرضان و اجنبیان شده  بدون تعقل، دور اندیشی و درک مسئولیتهای تاریخی شان ، پروسه ءاعمارو احیا دوباره وطن را  به بهانه های مختلف  سد میګردند ۰

 در حالیکه  در میان روشنفکران کشور ما استعداد ها  و  نیرو های کافی و توانمند  وجود دارد  که میتوانند در اتحاد با هم  پروسه ء تامین صلح و تفاهم ،اعمار مجدد و انکشاف را مدیریت نمایند.

 اما  با کمال تاسف ، روشنفکران مان ده ها  فرصت طلائی را که در آزمنه های تاریخ  برای شان مسا عد گردیده است با بر خورد های ذهنیګرانه از دست داده اند. که یکی از دلایل  فاجعه و بحران امروزی هم محصول این نوع برخورد میباشد

 دانشمندان محترم:

 بد ینترتیب افغانستان وارد مرحله جدیدی از بحران ګردیده است که مشخصات  ان را شما دانشمندان محترم خوبتر میدانید  ۰

  از نظر ما شاخص های اصلی وضیعت  کنونی کشور را میتوان  مختصرآ  به این شکل فورمولبندی  کرد:

 -    نقض و عدم اطاعت از قانون، تقابل قوای ثلاثه در برابر یکدیګر، وضعیت بحرانی  و پیچیده ای امنیتی و وخامت روز افزون ان، قطع تدریجی خدمات اجتماعی و اداری دولت برای  اتباع،مسلط شدن تشکیلات ما فیایی اقتصادی و مواد مخدر بر ساختار های دولتی و حکومتی،اوج فساد ادری و اختلاس، افزایش بی سابقه تولید و ترافیک مواد مخدر، همګانی شدن بیکاری، فقر، ګرسنګی و امراض ، مخصوصآ میان اطفال، جوانان و زنان، افزایش جنایات سازمان یافته،مهاجرت و ګریز اتباع از وطن، دخالت عریان و مغرضانه  کشور های همسایه با لاخص پاکستان و ایران  در امور داخلی مان و ۰۰۰۰

همچنان :

وضعیت نابسامان کنونی کشور را میتوان در چند تضادِ و گرایش حاکم بر وضعیت اِجتماعی تذکر کرد :  

·        تضاد منافع ملی  با اهداف استرتیژیک کوتاه  مدت و دراز مدت  دول خارجی در افغانستان

·         تضاد  ضرورت های حاد لایه های آسیب پذیراجتماعی با  خواستهای ا قلیت مفسد

·         تضاد  بین خواست صلح، ثبات، نظم، امنیت و مصئونیت اجتماعی  اکثریت جامعه  با خشونت گِرایی و افراط گرایی  یک اقلیت محدود انارشیست و غیر مسئول

·        تضاد بین کلتور و فرهنگ تمویل کننده گان و امداد رسان های بین المللی  در پیاده نمودن پلانهای قبول شده انستیوت های جهانی برای کشور های فقیر و کمترین رشد یافته با نورم ها و ازرش های فرهنگی و سیاسی  زندگی اجتماعی افغانها. 

  توام با مسایل فوق ، بیگانگان مغرض با لاخص پاکستان و ایران و عمال آنها در داخل و خارج از دستگاه حاکمیت بی شرمانه و بدون در نظر داشت اصول و موازین ملی و بین المللی به سلب استقلال ، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان مان   کمر همت  بسته اند  و بدینگونه میخواهند با بیرحمی و قصاوت،  اهداف سیاسی، اقتصادی و نظامی شآنرا در کشور ما در یک تمثیل جهانی به معرض اجرا قرار دهند!

 اینکه بالای کشور و مردم ما شروع از ۱۹۷۵ الی اکنون چرا و چگونه جنگها ی تباه کن  تعمیل میشود، مملکت ومردم ما چرا با چنین سرنوشتی غمبار دچار گردیده است، مبحث فوق العاده پیچیده ودردناکی است که تاریخ  هم اکنون در حال  پاسخ گفتن به آن میباشد.

 حقایقی زیادی که فقط چند سال قبل در پرده ء ابهام قرار داشت امروز علنیت یافته و دیگر منحیث سوال تاریخی مطرح نمیباشند ؛ چنانچه اکنون با کشف پناهگاه اسامه بن لادن دریک منزل مستحکم در شهر بسته نظامی ایبت آباد  در مجاورت پایتخت پاکستان، که حامی اصلی رهبرگروه القاعده در مقابل جهانیان رسوا و آفتابی گردیده است ، دیگر هیچ کدام مرجع حقوقی، سیاسی و یا استحباراتی اخلاقاً حق ندارند این سیاست دو روی حلقات معیین پاکستانی را توجیه دیگر ی نمایند ؛ زیرا به ضرب المثل ما افغانها دزد با پشتاره گیرآمده است. رسوایی عدم صداقت پاکستان در تطبیق تعهدات بین المللی آنکشور، مصداقی ایست بر حقانیت چار دهه فریاد روشنفکران افغان.

حوادث افغانستان و جفا هائیکه در حق این ملت مظلوم صورت گرفته است دیر یا زود افشا شدنیست زیرا جغرافیای سیاسی افغانستان به این کشور ویژه گی های خاص بخشیده است، اگردرقرن ۱۹ این خطه در محراق میدان زور آزمائی دول در گیر بازی بزرگ و در نیمه دوم قرن بیست میدان خونین جنگ سرد قرار گرفت و اگر اکنون در محراق توافق وائتلاف جهانی مبارزه علیه تروریزم قرار دارد: هر یکی  از واقعات فوق صفحات برجسته تاریخ سیاسی جهان را تشکیل داده است ناشی از ویژه گی های خاص این خطه جغرافیائی یعنی "میدانگاهی از دنیای باستان" بقول مورخ مشهور   ومعاصر انگلیس ارنولد توین بی، است.

 تداوم جنگ در کشور باستان مان، مملکت ما را از شاهراه تمدن و ترقی مطلقاً به عقب راند و این خطۀ باستان را به ویرانه یی مبدل کرده است. اما چیزی که فعلاً وهمین حالا بالای مردم نجیب، با عزت و با شرف مان تحمیل میشود عملی دور از انصاف، اخلاق و تفکر انسانی در برابر این معصومان ــ مردم بی دفاع ــ ما میباشد .

دوستان و دانشمندان عالیقدر !

 با تأسف باید گفت روند فعلی یا نوین- حالت پیچیده و سیاه جنگ و انارشیزم که بالای ملت ما تحمیل میگردد، آغاز یک فصل جدید بازی های جیوپولیتکی قدرتمندان منطقه و خارج از منطقه میباشد که بتأسی از آن روز تا روزآزادی های اساسی ملت ما در تعیین سرنوشت شان سلب میشود، وفاق و مشارکت ملی تخریب میگردد و تمامیت ارضی کشور به مخاطره می افتد، چنانچه اقداماتی چون:

- موجودیت و ابقای حاکمیت آلوده به فساد؛

-  بوجود آمدن نواحی خود مختار (واحد های اداری) در اطراف و اکناف کشور؛ 

-  تشکیل گروه های مسلح بی بندوبار و غیر مسئول (ملیشه سازی) در مناطق مختلفه ؛

-  هرج ومرج گسترده اجتماعی؛ تاراج منابع طبیعی کشور و حیف و میل امداد های جامعه جهانی ؛

-  و... در فرجام  نه تنها منجر به محو حاکمیت و از هم پاشی افغانستان میگردد، بلکه از هم پاشی افغانستان تهدید  بزرگی به بی ثباتی کشور های آسیای میانه ، تشدید تشنج و شعله ور شدن جنگ اختناق، هرج و مرج خونین، تشدید بی نظمی ها ی سیاسی اجتماعی ونهایتأ  فروپاشی پاکستان و ایران شده ؛ وضع منطقه را نهایت وخیم و بحرانی میسازد.

واقعیت انکار ناپذیر اکنون آنست که معضله افغانستان نه تنها با رول و پرستیژ ایالات متحده امریکا و موجودیت و اعتبار سازمان ناتو گره خورده بلکه ما افغانها  باور کامل داریم که  تامین امنیت، ثبات و مصئونیت افغانستان، تنظیم کننده نظم آینده جهانی و تامین صلح و ثبات در افغانستان تظمین کننده صلح در منطقه و جهان است. برخلاف بحرانی شدن وضع افغانستان عواقب وخیمی را متوجه همه بشریت خواهد ساخت.

واقعیت این اصل که مشکل افغانستان تنها از راه نظامی حل شده نمي تواند و مستلزم بر طرح سه فقره ای ایالات متحده امریکا در قبال افغانستان و پاکستان تاکید میکند: که "جنگ، مذاکره و ظرفیت سازی" میباشد. این خود حاکی از  پیدایش افقهای جدید سیاسی و گشایش روزنه های جدید انکشاف وضع میباشد. یقینأ که پروسه جدید ، توأم با نظریات عاری از تعصبات ذهنیگرایانه  در قبال روشنفکران افغان، میتواند بر موثریت تطبیق ستراتیژی جدید کمک نماید. به هر حال  اینک که جهت بیرون رفت از معضله افغانستان ،سیاست مصالحه ملی – سیاست استراتیژیک حزب وطن ـ یکبار دیگر بمثابه تفکر سیاسی بدون آلترنتیف ، به ضرورت استراتیژیک ملی و بین المللی  مبدل  شده است، بیمورد نخواهد بود اذعان بداریم که : این سیاست و تحقق آن صرفأ بوسیله یک نظام سیاسی  مردم سالار ، متمرکز، منضبط ،مؤثر و شایسته که توانمندی القای حس مشارکت ملی  و حل بحران اعتماد بین الافغانی را  داشته و باورمند به مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشری بوده و دارای ظرفیت ها و قابلیت های دفع و طرد  عوامل تشنج، دهشت افگنی، خشونت، جنایات سازمان یافته وستیزه جویی  اید یولوژیکی را دارا باشد ،عملی شده میتواند.

  دانشمندان عزیز، اجازه دهید چند حرفی از دید گاه های حزب مان را بحضور شما ارائه بدارم:

 در چنین یک وضعیت نهایت حساس، مشارکت نیروهای ملی و وطن پرست (وحدت، ائتلاف، اتحاد) ضرورت مبرم و حاد زمان است. دیگر برای فرد فرد ی از نیروهای ملی، دموکرات، صلحدوست، ترقیخواه و عدالت پسند افغان ،بخصوص اعضای حزب وطن این مورثین مبارزات پر افتخار کشور باستان ما، خاموش نشستن و موقف نظاره گر را اختیار نمودن ، جفا تاریخی خواهد بود.این حزب بخاطر رشد واعتلای وطن، بخاطر نجات وطن از تباهی و بر بادی کامل، بخاطر قطع خونریزی و بالاخره بخاطر حفظ نوامیس ملی مان فداکاری های زیادی را نموده است که همه درج تاریخ پرافتخار افغانستان میباشند.

  در حالیکه امروز اعضای این حزب قهرمان بخوبی میدانند که:

  مقاومت کردن در برابر استراتیژی  های جدید منطقوی، مافیای بین الملی اقتصادی و مواد مخدر،قدرت های نظامی بزرګ، شبکه ها انتر ناسیونال تروریزم، سازمان های جنایت پیشه،چباولګران و دزدان بیت المال و هزاران جواسیس و ګروپ های استخباراتی کشور های مغرض  در معضله  افغانستان و ۰۰۰۰

کاریست بی  نهایت  دشوار  که  قربانی، شجاعت و فدا کاری های دور از تصور را میطلبد.

 در این مبارزه مردان، زنان و جوانان سر بکف ضرورت است  طوریکه یکباری دیگر خاطرات مبارزات پر افتخار و قهرمانانۀ محمد جان خان وردک، وزیر محمد اکبر خان، میر مسجدی خان کوهدامنی، غازی محمد ایوب خان، امین الله خان لوگری، میر بچه خان کوهدامنی ، غـازی امان الله ، شهید نجیب الله و ده ها و هزاران قهرمان بی نام و نشان این خطه باستان و افتخار افغان را باید زنده کرد۰

 حزب وطن بمثابه نیروی خاموش سراسری ملت افغانستان به همکاری و مشارکت سایر نیروهای صلح دوست و ترقی خواه  و همه نیرو هایکه  به حفظ تمامیت ارضی افغانستان و حاکمیت ملی  در کشور علاقه دارند ، با درک از وضیعت  حساس کنونی و رشد سریع و خطرناک آن مصمم هستند تا یکبار دیگر با حضور فعال در وضعیت سیاسی کشور نقش وطنپرسانه خویش را در امر تامین صلح و ثبات در وطن ایفا نماید ، به یاری خالق بزرگ  این حزب وطن است که در این برهۀ دشوار و تاریخی میتواند ابتکار سیاسی تأسیس یک جبهه   صلح و دفاع  از وطن را بدست بگیرد.

ما یقیین کامل داریم که:

  نخست مردم ستمدیده و عذاب کشیده افغانستان از این ابتکار حمایت مینمایند ودوم شورای امنیت سازمان  ملل متحد و جهان مترقی با این ابتکار با صداقت پیش خواهند آمد.

از آنجاییکه افغانستان طی قرنها میدان لشکر کشی های جهان گشایان و میدان جنگ های متعدد و رویارویی های خونین و فاجعه بار انسانی بوده است بطور طبیعی  سایکولوژی و روان مقاومت، ستیز و بعضأ تحمل و صبر ، جز معنویات مردمان مان گردیده است.

  در شرایط کنونی که بعد از گذشت ده سال و اندی از کنفرانس بن اول میگذرد افغانستان نه تنها به مشکلات وضعیت بحرانی امنیتی، سیاسی و اداری روبرو بوده ، بلکه  حاکمیت دولتی  از مشروعیت  لازم سیاسی ، ملی  و بین المللی برخوردار نمیباشد. نظر به معیار های قبول شده بین المللی کشور ما امروز یکی از جمله فقیرترین و بی ثبات ترین کشور جهان و تهدیدی جدی به ثبات و امنیت منطقه و جهان معرفی میگردد.در عین حال برخی حلقات در حاکمیت فعلی افغانستان در تبانی با حامیان ایرانی و پاکستانی شان ؛ اکنون  به چنان تبلیغات دست زده و تشویش خلق نموده اند که گویا افغانستان یک کشور کاملاً اشغال شده  است  وبدین ترتیب تلاش بعمل می آورند تا جامعه جهانی را  بحیث یګانه  مقصر اصلی این وضعیت معرفی نمایند که نباید به عواقب و تاثیرات منفی سیکالوژیکی آن بالای روان مردم آزادی دوست و سلحشور افغان، مردمان منطقه و جهان کم بها داده شود. ضرور است جامعه جهانی وهمچنان کشور های آسیای مرکزی بخاطر عواقب منفی چینن  تبلیغات در میان مردمان کشور های شان نگران باشند .

بنأ روشنفکران و اکثریت مطلق مردم افغانستان امید واربه ارزیابی جدی سیاست جامعه جهانی و تغییرکیفی در این سیاست میباشند. زیرا روشنفکران افغان میدانند که درسالهای آینده جامعه جهانی را یک وضعیت  نا ملایم و حتی خطر ناک اقتصادی  تهدید خواهد کرد و موازی بآن اگر جنگ با تروریزم و افراط گرایی وعمال آن در افغانستان و منطقه به همین شکل بجای خود گذاشته شوند و یا حاکمیت فعلی با  گروه طالبان اداره ائتلافی بوجود بیآورند! دیگرغیر قابل پیش بینی خواهد بود که چه مشکلات بزرگ دیگری توام با تراژیدیهای انسانی را در سطح منطقه و جهان  باعث خواهد  شد؟

 چیزی که در این مقطع زمانی ارزش حیاتی دارد عبارت از آنست که استراتیژیست های دوران جنگ سرد که اکثرأ امروز به مریضی های روانی دچار گردیده اند از صحنه سیاست و تصامیم در مبارزه علیه تروریزم بیرون کشیده شوند.  زیرا شرایط و مرحله گذار به مراحل ابتدائی نظم نوین بین المللی به اشخاص و موسسات جدید و بینش کیفیتأ جدید ضرورت دارد. 

سیاستمداران و استراتیژیست های جنگ سرد تمامأ تلاش های شآنرا در محوراهداف بسیار کهنه و فرسوده خصوصأ درکشور و منطقه ما که  در خور شرایط آغازین نظم نوین بین المللی نیست، می چرخانند که این خود باعث بی اعتمادی در کشور های منطقه، جامعه بین المللی و حتی بی اعتمادی بین دول ائتلاف مبارزه علیه تروریزم  میګردد ۰ما معتقد هستیم که در اوضاع فعلی تأسیس جبهه   صلح ودفاع از وطن  بمثابه  یکی  از راه های نجات کشور از بحران بی اعتمادی و ختم نفاق و ناهنجاری های موجود در  سطح ملی بوده و در عین حال مؤثر ترین اسلوب برای بیرون رفت کشور و جامعه جهانی از بن بست مغلق سیاسی نظامی در افغانستان است.

 دانشمندان عالیقدر!

 در شرایط و روزهای نهایت دشوار برای نجات افغانستان از  فاجعه ، به نیروهای سیاسی طرفدار اعمار یک جامعه مدنی با ثبات و پیشرفته در کشورمان  و به برخورد مسئولانه کشور های منطقه و جامعه جهانی در این مرحله حساس  نیاز اشد  احساس میګردد. رهبری تشکیلات مؤقت انسجام اعضای حزب وطن بدون انحصار گری و تک تازی از همه نیروهای ملی بدون در نظرداشت موضعگیری های دیروزی و امروزی شان تقاضا میدارد تا در امر دفاع از مادر وطن متحد شوند. فراخوان حضور دوباره حزب وطن  و تدویر  مجمع عالی آن متوجه همه نیروهای وطندوست افغانی در داخل و خارج کشورمیباشد تا برای نجات کشور و ملت شان بطورهمه جانبه همکاری و تلاش مشترک نمایند.

 اکنون زمان اتکا به شیوه های گذشته و ناکام و عقب مانده پایان یافته است. امروز مسئله مقام و موقف سیاسی این  و یا آن شخص ،این حزب ویاآن حزب و این منطقه و آن منطقه مطرح نبوده بلکه مقام و جایگاه وطن و ملت افغان در نقشه  سیاسی جهان مطرح است که اگر با آن با مسئولیت برخورد نگردد ادعاهای وطندوستی و خدمت برای مردم  از جانب این نیروها شعار های میان تهی و عوام فریبانه بوده و طرح وحدت ها و همبستگی ها و اتحاد ها در آینده ها هم سود ی نخواهد داشت.

مبتکرین انسجام اعضا و تدویر مجمع عالی حزب وطن مصمم و معتقد اند که با توکل بخداوند(ج) و به یاری کافه ملت افغان  ، با دستان خالی واما همت بلند ، با  فداکاری بخاطر حفظ نوامیس ملی در مساعی مشترک با جــامعه جهانی، ســـازمان ملل متحد، ســـازمانهـــای اجتمـــاعی و سیاسی جهانی، کمسیون حقوق بشرسازمان ملل متحد، وطن را از خطر از هم پاشی نجات خواهند داد. حزب وطن  در حالیکه حفظ  حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، استقلال سیاسی کشور- این امانت بزرگ نیاکان مآنرا وظیفه و رسالت تاریخی خویش پنداشته، برای آوردن ثبات دایمی در کشور سیاست بیطرفی  دایمی عام و تام افغانستان را طرح و پیگیری نموده و با اساس گذاری دولت رفاه ، این امانت  بزرگ را به نسل های  جوان وآینده مصئون و با عزت  تضمین می نما ید.

 دانشمندان محترم

 با ابراز تشکر از  همه شما بخاطر حوصله مندی، برای  کارکنفرانس و بررسی های مسولانه و کار شناسانه ای دانشمندان  محترم  بخاطر دریافت را های موثر و عملی  مشکل افغانستان   استدعای    موفقیت دارم .

 


بالا
 
بازگشت