ا-پولاد

جهان مارا باردیگرعطش نفت

به جنگ جهانسوزسوق میدهد

خوانندگان ارجمند، من این مطلب را در اخیرسال۲۰۰۰بنا به تقاضا دوستی تحت این عنو ان نوشتم: " جهان ما درآستانه یک جنگ ترساننده است." این عنوان و توضیح بنا به صحبت های آقای الگورکاندید ریاست جمهوری امریکا که دوستم درین مورد ازمن تقاضای تحلیل سیاست جهانی را داشت نوشتم. باید گفت که آغازسخن روی صحبت های الگوربود. اما کارروائیهای فلمی بوش وبرادرش درانتخابات که روی رسانه های جهان پخش می شد توضیح کننده صحبت های پوشیده الگوربود. حد اقل برای من درهمان زمان روشن شد که گروهی از جهانخواران حزب جمهوریخواامریکا تعهد بسته بودند تاجهان رااز نگاه اقتصا د به  قدرت نظامی  وابسته امریکا سازند که  با آمدن قدوم نامبارک بوش و همزا دش بلراین آرزوی ناپاک و مهیلانه درجهان پیاده وعملی شد. حال که میبینم این نه تنها چند زیاده خاه و وابسته جمهوریخواهان است بلکه درضمیر ناخود آگاه هر گاویست که کنجاره سا لهای استعمار را بخواب میبیند.  باهمین  آگاهی  مختصر  به استدلال  حقیقت عنوانی  که در بالا نوشته ام می پردازم. برای روشنی بیشتر دونفر را درآغاز بشما معرفی میدارم: (سرمنشی موجود ملل متحد آقای بون کی مون که درلاتین یوکیو امانو ودراروپا وجهان غرب بنام  یاد میشود ازکوریای جنوبی و تحصیل یافته هارورد امریکاست. این شخص Ban Ki-Moon''

بعد از سرمنشی قبلی کوفی عنان که برعلیه جنگ عراق اظهارنظرکرده بود وانگلیس- امریکا ازان دلخوربودند بنا به نوبت فرد آسیایی مطلوب خود را که همین مون است به ملل متحد با حیل مختلف جا دادند. نظرپطروس غالی را درمورد جنگ عراق را بخوانید:

" عنان در طول زمان تبلیغات برای حمله به عراق در سال ۲۰۰۳، از ایالات متحده و بریتانیا خواست تا بدون تأثیر سازمان ملل به عراق حمله نکنند. در سپتامبر ۲۰۰۴، در طی مصاحبه‌ای از شبکهٔ بی بی سی از عنان در بارهٔ قانونی بودن این حمله پرسیدند و وی اینگونه پاسخ داد، «از دیدگاه شورای امنیت سازمان ملل و ملت عراق و همچنین از دیدگاه منشور سازمان ملل این حمله، غیرقانونی است.»[۱]

اما بازهم آنها حمله کردند که تا هنوز هم سیاست مداران دیده درای این کشورها از کار نا درست خود یاد نکرده اند. انتخاب مون نیز برای همین منظور که نادرستیهای شانرا صحه بگذارد روی کارآمده تا پلان بعدی شانرا که لیبیا و بعدا" ایران است صحه بگذارد. به همین لحاظ اولا دست به بی ثباتی کشور سوریه که با ایران روابط استراتیژیک دارد آغاز و توسط دیگر دست  نشانده هندی خود که آنهم دریونیورستی هارورد تحصیل و با مد روز همکارسیاست های استخباراتی و سیاسی امریکاست آنرا دامن میزنند." رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد از خطر وقوع جنگ داخلی در سوریه سخن گفته است." این زن رئیس این شورا است:

 "ناوانتم پیلای، با گرفتن کمک‌های مالی از چند گروه خیریه محلی مهاجرین هندی موفق به ادامه تحصیل شد.[۴][۵] در سال ۱۹۶۳ میلادی، موفق به کسب مدرک کارشناسی در رشته هنر و در رشته حقوق در سال ۱۹۶۵ میلادی، از دانشگاه ناتال شد. وی سالها بعد برای ادامه تحصیل به شهر کمبریج، ماساچوست در ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد و در سال ۱۹۸۲ میلادی، موفق به کسب مدرک کارشناسی ارشد در رشته حقوق و در سال ۱۹۸۸ میلادی، موفق به کسب مدرک دکترای حقوق خود از دانشگاه هاروارد شد"

به تعقیب مداخلات بیشرمانه در سوریه دروغ شاخدار ترور سفیر عربستان سعودی در امریکا را به میان آورد. حال پخش میکند که اسرائیل آمادگی برای یک جنگ راکتی را با ایران روی برنامه هسته ای ایران سر دست دارد.  همین اسرائیلی که چهل سال قبل به کمک مخفیانه انگلیس و امریکا دارای سلاح هسته ای شد وامروز بیشتر از دوصد کلا گک  هسته ای را دراختبار دارد اقداما تش توسط را دیوی بی بی سی از مردم جهان نظرخوا هی  میکند که چند ایرانی خود فروخته آنرا کارگردانی مینمایند. این خود فروخته ها باید بدانند که اگرایران مورد تهاجم امریکا قرارگیرد خود اینها نیزبیشترازتفاله اهمیت نخواهند داشت.

    روزچهارشنبه ۹نومبر۲۰۱۱شهرزووله ها لند:

BBC

دریک پروگرام همه پرسی امروز خواسته بود نظرخود راخوانندگان درباره گزارش مد یر انرژی اتمی ملل متحد ابرازنماید. من دران چنین اظهار نظر کردم: Yukiya Amano  

"این همه دسیسه های تکراری است. باز هم اضلاع متحده و انگلستان دست بدست هم داده اند تا دروغ دیگری را پی ریزی و ازطریق دست نشانده خود در آژانس اتمی روی آن صحه گذاشته و به ایران یورش ببرند. تا ازیک جانب نفت ایران را تصاحب کنند وازجانب دیگر بحران جهانی را مهار بزنند که درین زمان کاملا" کور خوانده اند. این دیگر قرن ۱۹و۲۰نیست  . رسانه ها باید کره زمین (خانه انسان ) را نجات دهند."

"یوکیا آمانو 天野 之弥 Amano Yukiya دبیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است. او از سال‌ ۲۰۰۵ مقام ریاست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را بعهده دارد."         این شخص کیست؟

" یوکیا آمانو (به ژاپنی: 天野 之弥 Amano Yukiya) دبیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است.

او از سال‌ ۲۰۰۵ مقام ریاست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را پس از محمد البرادعی برعهده دارد. وی که فارغ‌التحصیل دانشکده حقوق دانشگاه توکیو ‌است، از سال ۱۹۷۲ (میلادی) در وزارت امورخارجه ژاپن مشغول به کار شد[۱].

در ماه آوریل ۲۰۰۱ در مقام نماینده ژاپن با عنوان کارشناس دولتی در هیئت سازمان ملل متحد در زمینه مسائل موشکی منصوب و درست سه ماه بعد از آن وارد گروه متخصصان سازمان ملل در زمینه مطالعات منع گسترش و خلع سلاح هسته‌ای شد. وی در سفارتخانه‌های ژاپن در ویتنام، واشنگتن و بروکسل نیز حضور داشته و همچنین یکی از اعضای هیئت اعزامی ژاپن به کنفرانس خلع سلاح هسته‌ای در ژنو بوده‌است.

 

نوشته بالا به بی بی سی خلاصه و فشرده مطلبی است که در پائین با تفصیل درمورداهداف جهان غرب و آرزوی برون رفت شان ازبحران را  با توضیح بیشتر تاریخی و عینی بیست سال گذشته بیان میدارد. اگروقت کافی جهت مطالعه این نوشته ندارید میتوانید با همان مختصر نیز اکتفا کنید.

کامیابی جهان غرب ورسانه های اطلاعاتی آنها:

تلاشها و کوششهای دستگاه های جاسوسی غرب بعد از نیم قرن دسیسه سازی موفق شدند ترمز(برک) ماشین جهانی راویران کنند. این ترمزخود هم چرکین وقابل ترمیم بود. این ترمز که  در جنگ جهانی  اول بنا به شعار نجات انسان  زحمتکش بنا یافته  بود خود عامل کشتار جیزفهمان و صاحب نظران داخل کشور خود گردید. بعد ها با شعارهای عظمت طلبانه  خود میخواست جهان را مطیع خود سازد. تجارت ایده هایی که خاص طبقه کارگر آگاه، بهم بسته و متعهد باید میبود کوشش کردند تا به عادی ترین و مبتدی ترین انسانهای جهان تحمیل کنند. عقاید وباورهای مردم را لگد مال کردند. 

ازینکه درمورد عقاید صحبت کردیم باید کمی توضیح لازم را درین مورد برای خواننده ارائه نمایم، زیرامردم عادی به این تصوراند که این عقاید زدائی خاصه  جهان سوسیالیزم است. درحالیکه چنین نیست. مارکس که عالم اقتصاد و تاریخ بود درمورد عقاید دینی نه بلکه درمورد عرضه افکار وعقاید دینی و مذهبی که برای چه منظوری مورد استفاده قرار گرفته مینویسد که دین و مذهب جون تریاک دماغ مردم مورد استفاده قرار می گیرد. اگر جملات نوشته شده مارکس و انگلس را با توضیحات آنها که درطول مبارزات خود نوشته اند بخوانیم بخوبی درمی یابیم که واقعیت امردرکجاست. هردین ومذهی از۵۰۰ سال حد اقل به اینسومورد استفاده صاحبان غرض بوده و کوشیده اند تا بدین وسیله مردم را به جهل و نادانی کشانده وخود ازان بهره برده و انسانهارا زیر فشار به اوامر خود وبهره بردا ری از آنها وا دارد. درحالیکه دین و مذهب برای کسانیکه توان دورکردن بلاها را ازسرخود ندارند با پناه بردن به دین و عقاید دردها و آلام خود را فراموش کنند. این وسیله مسکنی که انسانها نا آگاهانه زیر تاثیر آن رفته اند در متن ادیان وجود ندارد. اما موقع طلبان و مفت خواران ازهمین صفت دین برای زندگی طفیلی خود استفاده میبرند. که این استفاده بردن در حقیقت همان خواباندن مردم عادی توسط تریاک یا (افیون) است تا با این خواب دزدان بتوا نند به سادگی انسانها را بقاپند.  این تفصیل را در بحث مذهبی دیگر پی خواهم گرفت.

آزادی های فکری و روابط  عادی انسانها را با قوانین دکتاتورانه غیر علمی دستخوش بی ثباتی وکوته فکری خود کردند. این اعمال رادکتاتوری پرولتاریا(معنی این کلمه کارگران مزد بگیراست.) نام نهادند.  درحالیکه دکتاتوری پرولتاریا مخالف قید وبند های روابط انسان و انکشاف فکری آنها با مسافرت ها و بحث های علمی است. کلمه  دیالکتیک که  همیشه مورد استفاده فلسفه وعلم اقتصاد مارکسیستی است معنی دیگری ندارد بجزگفتگوی سازنده. بدون گفت وشنید سازنده کجا ما میتوانیم حقایق را دریابیم و صاحب تجربه و تحلیل های علمی شویم.  درحالیکه  آنها همین ادعا را میکردند اما عمل شان با این اساسات مطابقت نداشت. چنانچه همین امروز ملاها، مولویها، واعظان دینی و مجتهدین با عبا وبا قبای ما با وجود صراحت بسا قوانین اسلامی روی آن خیززده و آرمانهای خود را با اینکه خلاف شریعت و حتی کسانیکه صاحب طریقه هستند خلاف طریقت شان است به خورد مردم بیچاره، بی سواد ومسکین ما داده و ازین راه امیال شوم خودرا برآورده میسازند.

با آنهم همین کشور، ترمزامیال وحشیانه جهان سرمایه داری بود. این ترمز را همین دستگا های جاسوسی غرب جهت برآورده ساختن امیال شیطانی خود ویران و ازبین بردند. امروز سکان کشتی جهان انسانی را بدست دارند و دراوقیانوس بیکران زندگی (حیات) همین مردم جهان است که تاوان عیاشیها، خورسریها، بی بند و باریها و قماربازیهای شانرا  با نیرویی جسمانی که آنرا از مزد بخور ونمیر خود بدست میارند میپردازند. بد تر اینکه همین ظلم را خود شان درک نمیکنند.  زیرا آنها تحت همین شرایط  و برای همین منظورتربیه شده اند. بد ترازان اینست که بسیاری ازانسانها بحالت فاقه، برهنه، بی سرنوشت و ناتوانی جانفرسا می میرند درحالیکه حق مسلم انسانی آنها را همین مفت خواران با هزاران حیله میدزدند. این همه سلاحهای جنگی برای چیست؟ برای حفظ همین دارائیها و مردمان سارق و استثمارگر.  حتی اگر همین دارائیهائیکه برای سلاح مصرف میشود درراه تربیه، تعلیم، آموزش و تغذیه انسانها بکاررود درجهان نه گرسنه ای باقی میماند ونه بی تعلیمی. تربیه به سرحدی بالا می رود که جای دزدی و هزاران فجایع دیگر باقی نمی ماند و کره خاکی ما مصئون میشود. همین جهان غرب که امروز داد از حقوق بشر و آزادی میزنند سه صد سال جهان ما را در کمال بیشرمی پوست و خون خوردند.  امروز این گرگها و زالوها انسان شده اند و خود سر نوشت حق و قضاوت را بدست گرفته اند. وا به این چشم سفیدی.

چرا نوشتم به جنگ جهانسوز: سوق میدهد. برای تحلیل این موضوع باید شرایط موجود جهان سرمایه داری را که همه شما ازان خبر دارید بشکل بسته منظم و مختصر از نگاه ضرورت تکامل تاریخی ، علمی و اقتصادی مرورکنم:

این چندمین بحران جهان سرمایه داری است. یکی از بحرانها درسالهای ۱۹۲۵تا ۱۹۳۳ واقع شد که درحقیقت آن بحران علل مختلف اقتصادی داشت اما حادشدن ومنجرشدن آن به جنګ جهانی دوم بنا بحران لاله یاد میشود. بحران لاله چیست؟

بسیاری از شما شاید بدانند که سرزمین هالند(نیدرلند) بنام سرزمین گلها یاد میشود.  این شهرت را ازنگاه واقعیت طبیعت خود و سخت کوشی مردم خود کمائی کرده است. شهرت کشت گل بخوص گل لاله در همانسالها توجه بانکداران بزرگ جهانی را جلب کرد. زیراگل لاله بعد از ختم جنگ جهانی اول بهترین تحفه قابل دسترس ومسرور کننده عشاق و علاقه مندان بود. بانکها که این عطش را دیدند درزمینهای هالند سرمایه گذاری و تمام سر زمین هالند (نیدرلند) را گل لاله کِشتند. این کِشت وسیع تقاضای بازار را نه تنها مرفوع بلکه از مشبوعیت به انبارشدن انجامید. گل نمیتواند انبار شود بنا بران گل ها بدون خریدار ماند و بانگها نتوانستند آنچه را سرمایه گذاری کرده بودند دوباره بدست آرند. بنا بران بدهی های شانرا تادیه نتوانسته و یکی بعد دیگر بسوی سقوط وورشکست رفتند. همه چیزسقوط کرد بجز همان بانکها ووشرکتهائی که لمتد (با مسئولیت محدود) یا تحت کنترول دولت بودند. هتلر که یکی از سوسیالیست – فاشیسهای آلمان ودر رآس حزب خودش یعنی حزب نازی قرار داشت وبه اثر محبوبیت بیحد توانسته بود رقبای خود را ازصحنه سیاست به دورریزد وتحت شعار همه چیز برای آلمانها و در رآس نازیها اعمال بانکها و شرکتهای تولیدی را به اختیاردولت یعنی خود قرار داد. این عمل عطش کاذب راکه در ذهن بانکدارها وسوسه سود بیشتر تولید نموده بود مهارنموده وبسوی تولید سلاح و قدرتهای نظامی سوق داد. به این اساس جرمنی(دوچ لند) یا به زبان فرانسه که بین ما رواج دارد آلمان ازبحران نجات و با تولید سلاح یکی از پرقدرت ترین کشورهای نظامی جهان شد. رقابتهای جهانکشائی و حاکمیت خود ساخته بحری که آلمان را درمضیقه قرارداده بود با عقده های درونی شخص پیشوا سازگار نبوده وآن زمان مناسبی بود برای کشیدن آلمان به سطح بالاترین اقتصاد و به اساس نظر نازیها مافوق دیگر انسانها یعنی بهتری نسل یعنی نسل آرین درجهان. این همه ایده ها از بحران لاله آغازیافت. جهان شکست خورده وورشکسته غرب بهتردیدند تا بحران را با یک جنگ وسیع مهارکنند. بهترین محک نیز المان و متحدینش بودکه روزبه روز بسوی قدرت و اوج اقتصاد بسرعت بالا میرفت. درین جا سرگوشیهای سیاست مداران به این نتیجه رسید که با یک حرکت دو غول را مهارکنند. یکی غول اقتصاد آلمان به ویژه رهبرآنرا و دیگری غول مهیب تر را که تا امروز ازدید وفهم جهانیان آنرا بیرون میکشند و حتی مسیر فهم آنرا برای مردم بسوی هلوکاست، دموکراسیغربی، حقوق بشر، حق خود ارادیت و غیره وغیره سوق میدهند، درحالیکه خود زراد خانه های تعرضی را برای همه کشور های جهان بخصوص کشورهائیکه دارای منابع طبیعی بخصوص نفت اند پراز انبار سلاح میسازند.  این سلاحها بازی چهارگانه درجهان دارند. یکی اینکه با فروش وتجارت آن سرمایه را ازچنگ کشورهای فقیر درمی آرند و دوم اینکه آنها را بجان هم انداخته و زمینه تعرض آینده خود هارا برای گرفتن حاکمیت ازدست مردمانیکه به وطن، سرزمین و مردم خود جان میدهند اما نمیدانند که با چه شیوه ای آنرا بکاربرند. سوم اینکه با تولید – فروش و دوران این سلاحهای جنگی و استفاده آن بالای مردمان عقب نگه داشته شده بی سواد و مسکین کارآئی آنرا ازمایش و طرحهای بهتری برای بهتر شدن تولید این سلاحهــا میریزند. چهارم اینکه بهترین این سلاحها را بین دوستان و دستیاران خود درجهان تقسیم وآنان را برای تصرف آینده جهان آماده ساخته وخود به قدرت این همه سلاح کشورهای نا باوربه روشن خود آنها را خلع سلاح و بالاخره آینده کثیف مد نظر خود را عملی میسازند. این همه پلان درجهان بنام های مختلف به راه انداخته میشود. به همین سبب است که من درنوشته های قبلی خود بارها نوشته ام که نه القاعده، نه طالب، نه فوندامیتالیستها و نه تخریب دوقلوهای نیویورک مایه جنگ افروزی درجهان است ونه مسایل نسل کشی دارفور ویا سلاح های شیمیائی عراق ویا غنی سازی اورانیم ایران، عراق، سوریه، کوریای شمال یا دسیسه های دیگریکه کشورهای با دولت های سیاسی شیطان صفت آنرا جهت مداخلات خود توجیه میکنند. این شیاطین کشورها را بنام کشورهای شرور و محور شرارت نامگذا شته وخود شروریت خویش راپنهان مینمایند. (مردم ما یک مثل دارندبگیرش که نگیردت ) این گربه های زاهد هیچ گاهی دوست مردم بیچاره ومسکین جهان سوم نبوده اند ونیستند. هیچگاهی نمیخواهند شما بیدارشده وجهان را به چشم علمی و خرد ببینید. یک مقوله مرد محترم و با تدبیر، خردمند وقابل احترام نسل بشروبرای مامسلمانان قابل پرستش را یعنی حضرت محمد(ص) را برایتان مینویسم. " علم را طلب کنید ولو درختن باشد" خوب دقت کنید اوشان به خوبی میفهمیدند که قرآن و شریعت در چین یا (ختن) نبود که آموختن آنرا برای مسلمین رهنمائی کند. مقصد آن بزرگ مرد (علم) بود تا برای انسان وسیله معیشت شودزیرا قوانین و احکام در قرآن است اما وسایل علمی که معیشت بهتر را بارآورده و انسان را به کمال آرامش برساند میتواند فراگرفته شده وبا قواعد توزیع عادلانه قرآن برای مردم توزیع  گردد. درحالیکه آن کشورها به اندازه ای مردمان سرزمینهای ماراتحمیق کرده اند که بجای جمله هاوکلمات مفید رهبران صدردین به ریش، واوهای دعای قنوت، تخریب وسایل علمی که خود برای شناخت دین بهترین وسایل اند، میپردازند. این هم کارهمان شیاطین است تا مردم را از آگاهی های علمی عقب نگه دارند و خود درهمین تاریکی ذهن شان آنها را برده وغلام خود سازند. بنا بران این دغل کاران دینی خود آب به آسیاب دشمن میریزند.  باید خا طر نشان سازم که این تحریفها دراسلام بعد از دوره خلافت آغازیافته است. چرابعد ازدوره خلافت برخوردهای داغ بنام علوی، اموی، شیعه، سنی، خوارج، قرمطی، محدثین، معتزلین متکلمین، اشعریها، خرمیه، تهمیه، مانویه، راوندیه وغیره وغیره به وجود آمد وبا همین – اختلافات ذات البینی و من درآوردی که زاده تبلیغ دشمن وکار موثر دشمن بود صدها دا نشمند وفاضل چیزفهم ما یا به دارآویخته شده، یا آنهارا پانسی کشیدند، تا بفرقشان کتاب های شانرا کوبیدند، یا حبس و تبعید شان کردند این همه زاده کار دشمنان بود که از کمبود دانش ما بهره میبردند. بدبختانه تا هنوز با همان ذهن تاریک باقیمانده ایم و فکرمیکنیم به اسلام و اسلامیت خدمت میداریم درحالیکه از ریشه آنرا فاسد ساخته ایم ومیرویم که درن اواخر بوی تعفن آنرا به جهانیان بنام خدمت به اسلام ومدافعه از اسلام جازده عرضه کنیم.                

هریک ازکشورهای اسلامی بنام سنی،شیعه، رافضی، وهابی، قاضیانی، بهائی وغیره بجان هم افتاده اند این همه ازکجا پیدا شده است.

امروزهم این گرگان شیطان صفت هر روزازما میبرند وما برای آنها کف میزنیم. اگر شما علم ودانش میداشتید چرا دشمن تا این سرحد ازشما درعلم پیش میرفت که خود شما دین، مذهب، آئین و آبروی شما را به کثافات شستشو میداد. پس شما به بیراهه روانید ازخواب غفلت برخواسته راه درستی را انتخاب کنید، گرچه دیر شده است اما بهتر ازهیچ است.

پلانهای آینده جهان سرمایه داری (استثماری واستعماری):

جهان سرمایه داری امروز به مخمصه رسیده است. واقعیت های تلخ زمان ما برای جهان سرمایداری اینهاست:

رشد کشورهای سوسیالیستی (شوروی مانند نیست) کشورهای امریکای لاتین و جنوبی بشمول کوبا با آگاهی بی نظیری مردم خود را به کنه وقایع جهانی میرسانند.

به نوشته رسانه خبری انگلیس بی بی سی  اژ دها بیدار میشود. چین به سرعت سرسام آوری بدون هیچگونه بحرانی بسوی تعالی و جهش علمی پیش میرود. هند با تما قدرت میکوشد تا خود را درجهان به مثابه ابر قدرتی به نمایش بگذارد. ایران اسلامی نیز راه تحقیقات علمی را بخوبی دنبال میکند و از منابع دست داشته به درستی استفاده می برد.

بحران اقتصادی روز بروز کمر جهان سرمایه را میشکند. تضاد حاد شده درون سرمایداری چون کویه مغز شیطانیش را میخورد که بوی تفاله آن جهان را مسموم کرده است.

عوامل دیگری نیز وجود دارد که قابل تذکر است اما اگر من درین مختصر ازتوضیح همین مقدار بتوا نم بدر آیم  کاربس بزرکی را کرده ام زیرا توان فکری من دیگر مجال تحلیل عمیق وقایع را نمیدهد.

جهان غرب درتلاش اند زمان را از دست ندهند. هر روزیکه میگذرد چین، هند، ایران و کشورهای امریکائ لاتین دربیداری  انسانها بسرعت جلو میروند. آنها برای گرفتن جلو پیش رفت اینها از هیچ پستی و دنائتی ابا نمیورزند.  نمونه آنرا درمورد عراق ولیبیا به چشم سر دیدید. حال ایران و سوریه را زیر نظر گرفته اند. بعد ازین هم نوبت شماست.

بهر قیمتی که باشد جهان سرمایه این جنگ را به جهانیان تحمیل میکنند زیرا آنها درذاویه گیر مانده اند، هر وقتی انیها در ذاویه گیر مانده اند راه حل شان همین جنگ بوده واست. بنا بران جنگ شان به نظر من حتمی است. این سروصدا ها که اسرائیل به دستگاه غنیسا زی اورانیوم ایران حمله میکند تو خالی نیست. همین تصمیم را انگلیس، فرانسه، ایطالیا، آلمان، دنمارک، اطریش،هالند، بلجیم، اسپانیه و پرتگال تحت رهبری امریکا هم دارند.  اسرائیل به کمک امریکا و انگلیس مجهزشده است تا این قدم را بردارد. بعد ازان با مهره هائیکه در ملل متحد ، اژانس بین المللی اتمی وشورای حقوق بشربشمول دیکر نقاط کلیدی  جا بجا کرده اند برای توجیه کردن و قانونی کردن همین اقدام غیر انسانی دست یازیده و یه امید اینکه اگر شکست بخورند برای رفع محاکمه ازین مدارک استفاده ببرند.

اول اسرائیل داخل اقدام شده راکتهای خود را بسوی دستگاهای غنی سازی یورانیم ایران حواله میکنند. ایران هم امروز مانند عراق نیست. اول اینکه ساحه خاک ایران وسیع است و دوم اینکه تا سرحدی ایران خود مسلح میباشد. هر حرکت اسرائیل ازطرف ایران بیجواب نمی ماند. بااینکه اسرائیل با وسایل ضد راکتی امریکائی مجهزشده است بازهم با آن ساحه کوچکی که دارد امیدی نیست که از زیر این ضربات سالم بدر آید. هر حمله ایران به اسر ا ئیل حملات امریکا، انگلیس و عربستان سعودی را به خاک ایران درمرحله اول و بعد ها جهت شریک شدن در دزدی فرانسه ، ایطالیا و دیگر کشور های اروپائی بجز آلمان درین جنگ مشارکت خواهند کرد.  این عمل نمیتواند چین را مضطرب نسازد. روسیه منافع قوی در ایران دارد. بنا بران همین الان نیز با حرکات کشورهای غربی مخالفت خود را ابراز نموده است. بنا بران ممکن نیست به آرامی و راحتی ای که ناتو در عراق ولیبیا عمل کرد در ایران نیز عمل کند.

به این اساس جنگ از سرحد درگیری با ایران به سرحد جهانی شدن روان است. این طبل جنگ نواختن از روی ناگزیری و حالت درحال مرگ جهان سرمایه داری است. ینا بران و قوع آنرا حد اقل من دور از حقیقت نمیبینم.

تشویشم در مورد آسیاست.  زیرا روابط هند و چین هنوز هم کش دار است.  از سیاستهای خموش چین چپ و هند راست درهراسم. زیرا مخالفت هریک ازینها درزمان جنگ به معنی فروش قاره آسیاست به مفاد دول پرطمع غربی.

به اطمینان گفته میتوانم که اگر چنین جنگی در جهان شعله ور شود دو کشورآلمان و ژاپن به طرفداری هیچ یک از طرفین درگیر پا به میدان جنگ نخواهند گذاشت. زیرااین دوکشور به حد کافی ضمیر ناپاک کشور های مانند انگلیس امریکا و خامی ایطالیا را میدانند.

اگر جنگ به همین طریقی که نوشتم آغاز و پیش برود درگیری اتمی نیز چاره نا پذیر می گردد اما اگر گفتگو های مجبوری طرفین این فاجعه را جلو بگیرد جهان غرب بازنده این نبرد به راه انداخته شده خود شان خواهد بود که با لگدی که ازبحران خورده اند وتاوانیکه از شروع جنگ خواهند پرداخت چهره جهان را به تمام معنی انسانی تر و با امن تر برای آینده نوید میدهد. اما اگر دست به سلاح ذروی برده شود دیگر ختم انسان وختم حیات در کره زمین و حتی مسیر زمین از مدار را برای این کائنات شیری به ارمغان خواهد آورد.

به این اساس من در نوشته خود به سوال بی بی سی نوشته ام که (زمین یا خانه انسان را نجات دهید.) باز هم مینویسم که دست آورد بشر حق مسلم چند بانکدار وسرمایه دارنیست به اصطلاح مردم ما برای این چند شبش پوستین را نسوزانید.

انسانهای کره زمین !

دست به دست هم داده خانه مشترک خود

را از چنگ این خون آشامان نجات دهید.

 

 


بالا
 
بازگشت