لطف الله راشد

        

بازخوانی یک پرونده  متروک

 

هفته ی گذشته رییس جمهور کرزی برای دومین بار دستور صادر نمود که چند وچون دفن زباله های اتومی پاکستان درخاک افغانستان به بررسی گرفته شود . نزدیک به چهار سال پیش نیزبدنبال اظهارات یک مقام ارشد دولت  که اعلام نمود، شواهد و مدارکی در دست دارد که نشان میدهد پاکستان در زمان حاکمیت رژیم طالبان درافغانستان زباله های اتمی  را در مناطق جنوب کشور و درولایتهای کندهار و هلمند دفن نموده است رییس جمهور کرزی  تصمیم به بررسی وتعقیب وضعیت گرفت .این خبر تکاندهنده در آنزمان با واکنش دولت افغانستان مواجه شد و ظاهرا گروهی از افراد به شمول پوهاند نظیفی یگانه  کارشناس اتمی افغانستان ورییس مرکز مطالعات انرژی اتمی کشور توظیف شد تا این مسله را رد یابی و مطالعه نماید.

هرچند از این تصمیم  (اپریل 2008)  تا اکنون بیش از سه ونیم سال  میگذرد  اما نشانه هایی از این تحقیق مهم و حیاتی برای مردم افغانستان بازگو نگردیده است .گفته میشود  این تحقیق به دلایل نامعلومی به تعویق افتادوپرونده آن نیز به فراموشی سپرده شد

باورها براین است که زباله های ا تمی   تششعات اتمی از خود متساعد میکند وسبب به و جود آمدن انواع امراض و مشکلات صحی برای محیط زیست وزنده جانها میگردد  این مهم برای مسوولان دولت افغانستان و جامعه ی جهانی به خوبی واضح است اما آنچه تاهنوز برای مردم مشخص نگردیده دلایل عدم جدیت و پی گیری دولت افغانستان وجامعه ی جهانی درقبال این موضوع است.

منابع موثق درکمیسیون تعیین شده ی دولت برای بررسی دفن  ذباله های اتومی پاکستان درافغانستان که نمیخواهند نامی از آنها برده شود می گویند که ظاهرا یکی از عوامل به تعویق افتادن کاربررسی این موضوع  عدم همکاری نیروهای بین المللی درقسمت تهیه ی وسایل تخنیکی ویژه برای بررسی ساحه ، فراهم آوری امکانات ترانسپورت هوایی وزمینی برای بررسی ساحات مشکوک بود . این درحالیست که همزمان با ایجاد کمیسیون بررسی ذفن زباله های اتومی پاکستان درافغانستان ، قوای ناتو اعلام نموده بود که برای هرنوع همکاری دراین راستا با دولت افغانستان حاضر است . . بیشتر باورها براین است که دولت افغانستان وجامعه ی جهانی ازاین مسله بیشتر استفاده ی سیاسی نموده است.

در زمان حاکمیت پرویز مشرف درپاکستان  که روابط میان افغانستان و پاکستان به تنش گرایید  و مقامات هردو کشور تلاش داشتند در مسله صدور تریزم و دست داشتن دربی امنیتی کشورهای خود یک دیگر را متهم نمایند  حتی باری دولت افغانستان اعلام نمودکه مذاکرات آنها با پاکستان به بن بست رسید ،امااندکی بعد تر مسله ی دفن زباله های اتمی درجنوب افغانستان از سوی یک کشور همسایه(؟)  توسط  رییس جمهور افغانستان مطرح گردید هرچند دولت هیئتی را که چند ماه پیش از این تنش برای ردیابی موضوع توظیف نموده اما با تصمیم رییس جمهور افغانستان این هیئت که   به دلایل نامعلومی کار خود را به شکل غیر مستقیم متوقف نموده بود، دوباره به کار آغاز کرد .

با گذشت زمان،سقوط حکومت مشرف  تعویض رهبری درحاکمیت پاکستان وبه گفته ی مقامات  ایجاد صفحه ی جدید از روابط پاکستان ، افغانستان این مسله بار دیگر به فراموشی سپرده شد و تا امروز خبری از آن دردست نیست .

اما آنچه فعال است و هرلحظه زنده گی مردم درافغانستان به خصوص شهروندان درجنوب کشور را به مبتلا شدن به انواع امراض تهدید میکند زباله های مرگ آفرین اتمی است .

بدون شک تاحال  دولتمردان افغان  از این مسله به عنوان حربه یی به ضد پاکستان و به نحوی معامله گری با مقامات این کشوراستفاده نموده است. چه در صورت بررسی و سرانجام ثبوت این قضیه که پاکستان زباله های اتمی خود را خلاف تمام قوانین بشری و بین المللی درخاک کشور ناتوان و فقیر همسایه ی خود مدفون نموده ، درکنار این که  مجبور به پرداخت ملیونها دالر غرامت از این بابت میشود حکام پاکستانی مجبور اند  بار گران انتقال دوباره ی این زباله ها به کشور خودشان و بی اعتمادی جامعه ی جهانی را نسبت به خود متحمل شوند .

اما زباله های اتومی چیست،چگونه باید بشر ومحیط زیست از آسیب آن درامان باشند  وچه تاثیری بر بشر ومحیط زیست وارد می کند ؟

ازدیدگاه آژانس بین المللی اتومی ذباله های اتومی مواد رادیواکتیف است که پس از تولید پلوتونیم ( موادی که بیشتر برای بمب های هسته یی بکار میرود)  به شکل خمیره باقی می ماند . این مواد باید درذخایر مخصوصی نگهداری شوند اما به شکل موقت نه دوامدار. زیرا تشعشاتی که از آن خارج می شود ممکن است به مرور زمان جدارهای فولادی مخازنی که این مواد باید درآن جابه جا شود ، را تخریب نموده و به محیط اطراف خود مشکل ساز شوند . دفن این مواد درعمق کمتر درزمین ، بحر وجغرافیای مختلفی درجهان به تجربه گرفته شده اما هرحرکت نتیجه ی منفی درپی داشته است.ده ها سال قبل متخصصین شیمیایی دریافته بودند که دفن این زباله ها درزمین به مرورزمان  جریانهای آب زیرزمینی ، ریشه های گیاهان وخاک را آلوده می سازد.واستفاده ی حیوانات از آب وگیاه ها نخستین حرکت ان به سوی آلوده سازی انسان ها است زیر  استفاده انسانها  از کوشت وشیر حیوانات آلوده به این مواد   وگیاه های آلوده  سبب سرایت این مواد به بدن آنها  شده وموجب ایجاد دها مشکل صحی به انسانها و عوارض بی شماری درمحیط زیست می گردد . آب بیشترین انتقال دهنده ی این مواد از زیر زمین به  سطح آن وانتشار آن در روی زمین  است به همین دلیل دانشمندان دفن زباله های اتومی درعمق بحر ها را نیز منع قرار داده اند .

روشهای مختلفی برای دفن این پدیده ی خطرناک  به تجربه گرفته شده ازجمله  انتقال آن توسط سفینه های مخصوص به فضا ، دفن آن دراعماق زمین ، دفن دراعماق بحر ها وسرانجام دفن آن درقطب شمال که اکثر این تجارب به ناکامی انجامیده است .

اما با این پدیده چی باید کرد؟ با پیشرفت تکنالوژی ودسترسی بشر به راهکارهای جدید تنها تجربه یی که بیشتر موثر بوده دفن این زباله ها دراعماق 6000 متری زمین است که با ید با شیوه ی ویژه و پیچیده ودقت تمام که مصارف وهزینه ی گرانی را می طلبد.انجام شود

بدون شک دفن زباله ی اتومی پاکستان درخاک افغانستان دربرگیرنده ی چنین مصارف هنگفت نبوده وبه باور کامل که  شاید یکی از موردی که پاکستان راترغیب نموده تا این مواد را به شکل قاچاق وغیر اصولی درخاک افغانستان دفن کند مصارف کم آن بوده است .

اما چرا باوجود این که موضوع دفن زباله های اتومی پاکستان درافغانستان از چهار سال به اینسو آفتابی شده هم دولت افغانستان وهم جامعه ی جهانی از پی گیری این قضیه و دریافت چند و چون آن طفره می روند ؟

 بیشتر باورها براین است که جامعه ی جهانی نیز نمیخواهد درچنین مقطعی که جنگ علیه تروریزم درمناطق  جنوب کشور ، جایی که به گفته ی مقامات افغان این زباله ها درآن مدفون است  جریان دارد این مسله را بیشتر اوج دهند وآنرا به یک بحران برای مردم خود و دولتهای افغانستان و پاکستان مبدل سازند.

درحال حاضر بیش از ده هزار سرباز انگلیسی ،هزاران عسکر امریکایی وکانادایی  در ولایتهای هلمند و کندهار حضور دارند و بدون شک پارلمان و مردم این کشورها  با آگاهی و اوج این مسله که فرزندان شان درکنار تششعات مرگ زای اتمی بسر میبرند وشاید دها مشکل برای خود وصدها  مشکل دیگر را برای نسل های آینده ی خود کمایی میکنند موافقه نخواهند کرد .

بدون شک انفجار این خبر در رسانه ها  وانعکاس آن در جوامع غربی که حکومت های آن برای مردم خود ارزش قایل اند وخود را درقبال هر آسیبی که به ملت میرسد مسوول میدانند خبر خوشایندی نخواهد بود و هرآن ممکن است حکام دولتها با واکنش جدی مردم خود روبه روشوند .

اما در افغانستان چه میگذرد و مردم این کشور با وضعیتی  که همسایه ی اتمی برمردم فقیر آن رواداشته چگونه دست و گریبان خواهند بود ؟

سوء شکل اطفال ، معیوبیت ،امراض عصبی ، عقیم شدن ،بروزامراض مختلف سرطانی و دها مشکل دیگر از مواردی است که به گفته ی دکتوران از این تششعات اتمی  به مردم انتقال میابد .

درواسط سال 2007 میلادی  مسوولان وزارت صحت افغانستان نیز از ازدیاد واقعات سوء شکل اطفال و مشکلاتی این دست حرفهایی به رسانه ها گفتند اما این  حرفها بدون هیچ واکنشی از سوی دولت ، مردم ، و رسانه ها  به فراموشی سپرده شد .

گفته میشود نقش نیروهای بین المللی دراین فراموشی وعدم همکاری درفراهم آوری وسایل وتخنیک  که برای ردیابی همچو موارد لازم است ازسوی کشورهای خارجی نیز سبب گردید تا این حرکت درهمان آغاز دوباره متوقف شود.

از جانب دیگر آماری که از سوی بی بی سی درماه می سال 2008  منتشر شد نشان دهنده ی افزایش دو برابر معلولیت های مادرزاد درولایات کندهار و کابل بوده . به اساس این گزارش نیروهای امریکایی درافغانستان درسال 2001 از اسلحه یی که درساخت آن از یورانیم تضعیف شده استفاده شده بود کار گرفته اند و شاید یکی از دلایل عمده یی که معلولیت های مادرزاد درکندهار را درکمترازیک سال  از 40 واقعه به 78 واقعه افزایش داده همین موضوع باشد

اداره ی  تحقیقات طبی یورانیم که مرکز آن درکاناد است درسالهای 2002 و 2003 آماری را منتشر نمود که به اساس آن  میزان استفاده از یورانیم تضغیف شده درجنگهای افغانستان توسط قوای بین المللی ( چشمگیر) توصیف شده بود.  

واضح است که این مسله به دلایل سیاسی ومعامله  دولت افغانستان درقبال برخورد با پاکستان وملاحظه دربرابر سربازان خارجی که این جغرافیا را بیشتر به میدان تجارب اسلحه تخنیک خود مبدل نموده اند افشا نگردید . ازسوی دیگر روابط به باور ریس جمهور کرزی ( برادرانه !؟ ) دولت افغانستان با پاکستان ، درنظر داشت سرمایه گذاری های برخی از مقامات دولت افغانستان درخاک پاکستان ، نفوذ سازمان استخباراتی پاکستان درنظام حاکم وپارلمان افغانستان ودها مورد دیگری از این دست که منافع  شخصی وگروهی را درقبال دارد سبب گردیده تا این مهم نادیده گرفته شود . درغیر آن هیچ دلیلی وجود ندارد که دولت افغانستان تحقیقی را که آغاز نموده بدون دلیل متوقف نماید وسرانجام چهار سال بعد بار دیگر متوجه آن شده ودوباره به آن بپردازد .

بازی های سیاسی که توام با نیرنگ ها ومعامله گری های مختلفی است جزءاز اصول سیاست  درجها ن خوانده میشود اما بدون شک درافغانستان بازی ها ونیرنگ های سیاسی پر رنگ تر از هربعد دیگر  سیاست مورد کاربرد قرار میگیرد وازاین نیرنگ ها وبازی ها  تا حدی بیباکانه ومعامله گرانه کار گرفته میشود که سرنوشت یک ملت ونسلهای آینده ی  آنرا به قمار می کشاند .

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت