غلام محمد زارع

 

جامعه بین المللی در مورد افغانستان کم حوصله شده است

 

دوبحران اقتصادی پیهم و دو جنگ ( افغانستان و اعراق ) باعث گردید که حکومت امریکا که عطش سردمداری جهانی اش هنوز فروکش نکرده است از لحاظ اقتصادی ناتوان گردیده ، سطح بلند بیکاری در کشور ، پایین آمدن توان اقتصادی ( خرید )شهروندان ، نا رضایتی میان امریکاییان متوسط الحال را بیشتر ساخته و زمینه های تجدید نظر در سیاست های خارجی ( سیاست های جنگی ) این کشور را حتی اگر الی سپری شدن دور دیگر انتخابات ریاست جمهوری هم باشد فراهم نموده است .                                                                                                                                

یگانه دست آورد جنگ در اعراق سرنگونی ، محاکمه و بدار اویختن صدام و شرکای جرمش برای اعراقی ها میباشد . ولی این جنگ ثبات در منطقه را از بین برد ، اختلافات موجود میان شعییان و سنی مذهب ها را چاقتر ساخت . دموکراسی ، حقوق وآزادی های انسانی که امریکا در نظر داشت با سرنگونی صدام حسین به مردم اعراق به ارمغان بیاورد ، جز جنایات سربازان بحری امریکا چیزی دیگری نصیب مردم اعراق نشد .از دستگاه های اتومی سیار ؟؟ صدام که وزیر خارجه وقت امریکا ( کالین پاول ) در شورای امنیت ملل متحد از آن سخن گفت چیزی بدست نیامد . دست ایران که با هیچ کشور همسایه خود مناسبات خالی از غرض نداشته و در تلاش صدور انقلاب اسلامی و افراطیت میباشد جهت مداخله باز گردید . احزاب وسازمان های افراطی و تروریستی شبکه های خود را تاسیس و تقویه کرده و هر هفته ویا هر ماه با انفجار بم های کنار جاده ویا عملیات انتحاری جان ده ها انسان بی گناه را که به هدف پیدا کردن لقمه نان برای خانواده و فرزندانشان سرگردان هستند ، میگیرد . با فروپاشاندن نیرو های نظامی و انتظامی نرخ جنایات وفساد اجتماعی افزایش یافته و هزاران خانواده در کشور های دور ونزدیک آواره و فراری شده اند . ویرانی بنیاد های اقتصادی در نتیجه جنگ و بمبارد نیرو های خارجی ، نظام اقتصادی اعراق را برهم زده و تا امروز هم کشور مذکور با داشتن امکانات بزرگ اقتصادی و منابع سرشار نفتی نتوانسته است موسسات مذکور را به صورت کل فعال و سرپا سازد .موسسات علمی و فرهنگی و تحصیلات عالی زیر تاثیر حالات جنگی موثریت و کار ایی خود را از دست داده است . زور آزماییی نیرو های سیاسی بر سر تقسیم قدرت که با فشار امریکا فروکش کرده بود ، دوباره اوج گرفته و اختلافات جدید در سطوح بالای قدرت بروز نموده و ادامه دارد . اگر از ویرانی های اقتصادی ، تخریب فرهنگی ، برهم خوردن مناسبات اجتماعی و تیره و تار شدن مناسبات سیاسی در جامعه اعراق بگذریم ، در طی سال های اشغال اعراق بدست امریکا ومتحدینش یکصدو سی و پنج هزار انسان این کشور کشته شده است که جبران آن غیر ممکن میباشد . تلفات انسانی اشغال اعراق آنقدر وسیع و دردآور است که نه به اصطلاح دموکراسی آورده شده در کشور ، نه هم اعمار جامعه مدرن و تامین رشد علمی و فرهنگی و اقتصادی ، هیچکدام نمیتوانند این درد را مداوا و این ضایعات را جبران نمایند .                                                                       

امریکا وشرکا آنچه را از اشغال اعراق در نظر داشتند ، بدست آوردن . ولی بازنده های اصلی مردم اعراق هستند که با خروج نیرو های امریکایی بر سر چهارراه مانده ، گروگان زد وبند های سیاسی گروپ های افراطی مذهبی و تروریستی و مداخلات کشور های همسایه گردیده اند .                            

ولی در مورد افغانستان موضوع طوری دیگریست . ما نه منابع سرشار نفت وگاز داریم و نه تخنیک و فن استخراج آنرا . اگر ادعای مقامات درست باشد که سه بلیارد دالر منابع دست نخورد ای زیر زمینی داریم . واگر داریم از لحاظ علمی ، تخنیکی و اقتصادی توان استخراجش را نداریم . تاشور خوردن ارباب امور این دارای ها را مانند دیگر منابع ( پول های آمده از خارج ) سروزیر کرده و در فروش شان به قیمت جو کمر بسته مردم همان بیچاره که بودند خواهند ماند و حتی تا سرحدی که توان خرید مال تلپت پاکستان ، ایران و . . . را هم نداشته باشند . آنچه امریکا و غرب در طی چند سال بنام مردم افغانستان کمک کردند ، حیف ومیل شده و مردم عادی از آن بهره نبردند . اکنون سرو صدا های بیرون رفتن ناتو و قوایش از افغانستان بلند تر شده مردم ـ زنان ، دختران ، جوانان و همه انها که دلشان بخاطر آینده خود شان کشال و لرزان است در هراس افتاده اند که باز چه بلای برسر شان خواهد آمد . مردم به حق از اینده خود نگران هستند ، زیرا به وضاحت نمیدانند چه معامله ای برسر شان صورت خواهد گرفت .لجام زنده گی شان باز بدست کدام تاریک اندیش و نابخرد خواهد افتاد . از آنهایکه در طی سال های 1992ـ 1996 حکومت های پوشالی در کشور برپا کرده و برسر تقسیم غنایم جنگی همدیگر راریش ریش کردند ، دل خوش نداشته غم واندوه عزیزان شان را که در زیر چکمه های تیره و تار نظام بربریت جهادی ، جان های شیرین خود را از دست داده و به ناموس و عزت شان بی رحمانه تجاوز شده است ، فراموش نکرده اند . از آن نماینده های وحشت و دحشت ، جهل و نا فهمی ، کوردلی و ذلیل اندیشی که سال های طولانی در مدارس بیگانه ها درس ذلت و پستی ، بیگانه پرستی واز خود بیگانگی ، ویرانی ، چپاول ، تخریب و تحجر ، بی دانشی و کوردلی اموخته و تا سپتمبر 2001 هر چه از دست شان آمد زیر نام دین ومذهب بر مردم روا داشتند ، هم انتظار بهتر از گذشته را نداشته ، مظلومانه به جریان حوادث که خود در آن جز وسیله سهم دیگری ندارد ، مینگرند و ناگزیر هستند آنچه که برسر شان میآید بپذیرند و اه بدل نیاورند . مردم این اکثریت خاموش که درطی سال های متمادی قربانی سلاله داران تفنگ بدست شده و هرکدام از نامشان حرف زده و خود را حامی شان جازده است ، همانند جامعه جهانی کم حوصله گردیده و می خواهند بدانند که بعد از خروج کامل نیرو های ناتو در سال 2014 چه بلای بر سرش خواهد آمد و چگونه با این بلا ها مقابله کنند .

گفتیم جامعه جهانی از حضورش در افغانستان کم حوصله شده است .اگر ناتو از جغرافیای سیاسی خود پا فرتر نهاده و در فکر دفاع از منافع اش در هندوکش برآمده است کار  ومنافع خودش میباشد . اکنون احتمالأ منافعش تامین شده و خواست هایش برآورده گردیده ، دیگر به من وتو ضرورت ندارد و حتی حاضر است گلیم خود را زودتر جمع کرده تا جای دیگری پهن نماید . به همین رو هم بود که وزیر دفاع امریکا که در جریان سفرش به بلژیک برای دیدار با وزرای دفاع ناتو در هواپیما [ طیاره ] با خبر نگاران صحبت میکرد گفت : امید این است که از اواسط تا اواخر 1013 بتوانیم نقش رزمی را به نقشی آموزشی ، مشورتی تغییر دهیم که اساسأ همان خواسته های پیمان لیسبون را برآورده میکند . (1)

چرا با این عجله افغانستان را باید ترک کرد و مردمش را با رنج ها و درد هایش تنها گذاشت . ایا ناتو و امریکا تعهداتی هم دربرابر افغانستان دارند ؟ هنوز قوای مسلح ما آنطوریکه لازم است شایستگی دفاع از کشور را نه از لحاظ تخنیکی ـ تعلیمی و نه هم پابندی به منافع ملی کشور دارند . گذارش ناتو که به بی بی سی درز کرده حاکی از آن است که همکاری گسترده ای میان شوریشیان و نفرات [افراد] پولیس افغانستان و نظامیان این کشور وجود دارد . در گذارش آمده است که ظرف سال گذشته ، تمایل زیادی در میان اعضای دولت افغانستان ، برای یکجا شدن با طالبان دیده شده است . (2)این به صورت قطع تعجب  اور نیست ، زیرا افراد طالبان در پهلوی ثایر گروپ های جهادی در رده های بالایی حاکمیت و قطعات قوای مسلح نفوذ کرده ویا نفوذ داده شده است . روی همین ملحوظ هم است که مردم بالای دولت و قوت های مسلحه اش اعتماد ندارند . اگر این قوت ها که در وفاراریشان به مردم و منافع ملی افغانستان شک و تردید های زیاد وجود دارد . باز هم کمر همت ببندند تا از کشور دفاع کنند نیاز به شش ملیارد دالر دارند تا نیازمندی های تخنیکی وتسلیحاتی خود را فراهم ساخته و مسوولیت کامل تامین امنیت را بدوش گیرند .(3)

تا سال 2014 که خروج کامل نیرو های ناتو ختم میشود ، وقت کافی وجود دارد تا مردم و نیرو های که به منافع مردم وفادار اند ، تجدید تعهد نموده از خمار گذشته بیرون شده ، دست بدست هم داده یک قوت را بسازند که مردم و جامعه بالای آن اعتماد کرده و بدور آن جمع شده خود را از طاعون مجاهد و طالب رهایی بخشند . اقای راسموسن در حاشیه اجلاس وزرای دفاع ناتو در بروکسل گفت که توافق اعضای ناتو مبنی بر ادامه ماموریت این سازمان تا پایان 2014 میلادی هنوز معتبر است . (4) نباید دست زیر زنخ نشست و منتظر ماند تا چگونه گروپ های دهشت طلب باز بر هست وبود مردم سینه زده و در تخریب دست آورد های مادی ومعنوی چند سال اخیر نا جوانمردانه دست بکار شوند .

 

پایان

05.02.2012

ماخذ :

1ـ2ـ4 ـــ صفحه انترنیتی بی بی سی برای افغانستان

3 ـــ صفحه انترنیتی آژانس باختر

 

 


بالا
 
بازگشت