اسلام الدین  اندیش

 

نباید گفت، بما چی 

اگر نگاهی گذرا به نشرات  و یا گفت مان های هموطنان چه در داخل  یا خارج  باندازیم به خوبی دیده میشود که تقریبا در همه موارد  مضمون  هاو صحبت هادارای کمی ها  کاستی های فرا وانی، هستند که بجای  انگیزه دهی مثبت  افکار مخاطبان را مغشوش نموده، بر علاوه اسیب های جبران ناپذیری را به ادبیات پر بار فارسی دری نیز، وارد می نمایند در حالیکه هیچ کدام ازین نویسنده گان محترم  و سخن گویان متوجه این زیان نبوده و به زعم خود شان خدمتی را انجام داده اند یا میدهند ، برای اینکه مطلب بهتر درک گردد اینک به بعضی نکات اشاره های کوتاه  می نمایم  امید وارم ،دوستان نویسنده سخنرانان محترم  عرایض مرا جسارت نپنداشته، درک کنند وکه هدف من جز این نیست که نوشته ها و گفت مان ها هدف دار ، معیاری شوند و رهکشا ،ماند گار.

اکثر نوشته ها و صحبت ها مطا لب کهنه بوده و تکراری میباشند که ضرور نیست بار بار به خورد مردم داده شوند که چنین نوشته ها غیر از اینکه از اعتبار نویسنده ها می کاهد ،و کمترین ، پی امدش این خواهد بودکه   نوشته های خوبشان   نیز  ، از خواندن باز ماند.

تعداد از نوشته ها سخت تعصب امیز بوده  به جای اینکه اعمال طرف مقابل را پیرامون موضوع مشخص مورد نظرقرار دهند ، شخصیت افراد را مورد تاخت تاز قرار میدهند ، که این طرز بر خوردبا مسائل بدون در نظر گرفتن جوانب  مختلف موضوع ، مطالعه و دانستن دقیق یک مطلب، اگر اظهار نظری صورت مگیرد بدون شبهه درست از اب در نمی اید ،این نوع نوشته ها تخم نفرت را بین نویسنده ،مخاطب و خواننده گان پاشیده ، و انسانهارا بویژه هم وطنان را از هم دورمیسازد.

 در مورد کار کرد های دولت هر کس هرچه دلش می خواهد، ، مینویسد ولی اگر صادقانه قضاوت شود هیچ یک ازین انتقاد ها که بیشتر با روحیه منفی و بد بینی همراه میباشد،مبنائی بر بنیاد فکت ها ار قام و حقایق نداشته، بیشتر سلیقه های خودرا به اساس انچه در ذهن خودشان میگردد   یا از رسانه های دیگر  شنیده خوانده یا دیده اند ،به پندار خود شان که گویا حقیقت همین است ، بدون هیچ ملاحظه ای ابراز میکنند،برای اینکه گویا چاشنئی داشته باشد ، چند حرف پست بلند را بدون در نظر داشت عفت کلام و نزاکت های نویسنده گی  ردیف کرده از طریق تلویز یون ها یا سایت های انتر نتی به خورد مردم میدهند، که در بعضی ازین گونه ،گفت مان ها    حتی خود گوینده و یا نویسنده ها نیز نمیدانند که  چه میگویند یا مینویسند،  بیشتر بالای نکات منفی توجه میکنند ، اگر موضوعی  صد نکته مثبت داشته باشند و یکی منفی ، همین یکی را دست آویز میسازند،که چنین نوشته ها  به خصوص بالای طبقه جوان اثرات ناگوار دارد، و انهارا از حقایق دور مییسازد.

مشکل دیگر هم موجود  است که هیچگاه از نوشته های وسخنان  دوستان حذف نمیشود، و ان منفی بافی تعدادی از نویسنده های، هم وطن ما بوده که هیچگاهی به هیچ چیزی به نظر مثبت نمیگرند  ، بیشتر نویسنده گان مقیم خارج با وجودیکه خود سالها شده است روی وطن را ندیده اند ولی همیشه با اه ناله می نویسند یا پشت مکرو فون ها مینیشنند  هرچه ازدهن شان می اید نثار میکنند و چند بی خبر دیگر از همه جا، گپ های انها را باور میکنند، اشک تمساح میریزند ،و گوئی سال ها است که این اقایان ز حمت، تحقیق پژوهش های دوامدار ، را برای خود هموار کرده اند ،از همه امور اگاهند،  اگر از ایشان خواسته شود که حتی برای مدت کوتاهی، به کشور  بروند به مردم به نوعی که می توانند یاری برسانند هم اوضاع را از نزدیک مطالعه کنند ، ده ها مشکل را بهانه کرده از رفتن به وطن سر باز میزنند،وبه ( اصطلاح از دل گرم از موضع اسپ درکمند نان در کار خانه )  حرف زده ،خودرابسیار با احساس وطن دوست نشان میدهند،با بی انصافی تمام در حق همه انانیکه صادقانه در وطن( اگرچه انگشت شمار اند)، کار کرده اند، کار میکنند قضاوت نموده هم به همه انانیکه در وطن هستند که با هزاران مشکل دست گریبان بوده اند و هنوز هم هستند ، هر  گز فکر نکرده هرچه  در زبان و قلم شان  به شمول بد بیراهه  می اید میگویند و می نویسند.

زبان پر بار ما ، اهسته اهسته دارد که غمنامه شود ، با این نوشته های غمگینانه ، مدتی نخواهد گذشت این زبان تهی  از موضوعات غنائئ گردد ،جز یک مشت اه ، ناله چیز دیگری ازین زبان پر بار  باقی نماند،اگر دقیق شویم واثار چهار دهه اخیررا بررسی کنیم به خوبی می توان در یافت که سراسر موضوعات از مقاله داستان وشعر همه تراژیدی اند  و بس، اگر مدتی دیگر هم بدین منوال ادامه بیابد ، با یک ادبیات خشک بی روح ، سروکار خواهیم داشت ، نه ان ادبیاتی  که در سر تا سرش ، شور، حرکت و زندگی موج میزد .

تعدادی از نوشته ها کم مایه بوده ،و طوریکه ایجاب میکند ،از اساسات دستوری نوشتاری پیروی نمیکنند ، بیشتر بی محتوا با اشتباهات همراه میباشند،و ازین که نقدی وجود ندارد ، کسی به کاستی ها اگاه نشده ، بار بار عین اشتباهات تکرار میگردد.

- یک نوشته خوب که البته بعد داشتن یک عنوان که توجه خواننده را به موضوع جلب کند، نخست از همه دارای مقدمه است ،و مقدمه باید کوتاه و زمینه ساز ورود به اصل متن باشد، که متاسفانه گاهی این موضوع بکلی فراموش میشود.

-اصل مطلب طوریکه از نامش پیداست ، تراوش فکری  وبرداشت نویسنده از موضوع مربوطه میباشد،.ولی اکثرا درین بخش بیش از حد نویسنده ها غفلت نموده یا توانائی انها در حدی نیست که بتوانند موضوع را خوب بپرورانند ، یا   هم در موضوع وارد نبوده چون برای  نوشتن هر موضوعی باید مطالعات عمیق دوامدار صورت بگیرد اطلاعات کافی جمع اوری شود ، اگر شخص نویسنده به خود زحمت ندهد و مطالب و موضوعات مختلف را پیرامون موضوع   جمع اوری ننماید هرگز امکان ان نیست تا  موضوع خوب پرورش یابدو تا زمانیکه مطلب خوب پرورش نیابد هرگز مضمونی که واقعآ مضمون باشد بوجود نخواهد امد ،در بعضی از نوشته ها خام  موضوع اصلی  روشن نمیباشند ، فقط حاشیه هاست که خود نمائ میکنند ، در حالیکه خاتمه تقریبا خلص یا فشرده موضوع مورد بحث میباشد، که گاهی از یاد میرود.

در سالهای واپسین ادبیات پر بار ما بیشتر گرایش های غمگینانه یافته و اگر به همین منوال ادامه یابد ، بزودی جز یک مشت  آه، ناله و افسوس چیزی دیگری درادبیات خود نخواهیم داشت ، اگر به داستان ها چه کوتاه بلند یا بهِ اشعارمعاصر نظری بیندازیم بخوبی می توان یافت که ادبیات ما دارد از مضامین غنائی تهی میشود.

و نویسنده های  بنام و خوب کشور ما هم به اصطلاح در( غندی خیر) نسشته اند و خاموش،  به نسل های اینده وانحطاط ادب زبان زیبای فارسی دری هر گز نمی اندیشند هرکس هرچه نوشت، در رسانه ها چاپ میگردد،  که جفای ایست در حق ادبیات و نو جوانان ما ، پیشنهاد من اینست که باید بالای نوشته ها، بویژه داستان ها و اشعار نقد های نوشته شود تا ، تازه کاران به اشتباهات خود پی ببرند ، که این مسئولیت همه پیش کسوتان زبان ادبیات ماست.

در  اخیر خواهشمندم تا مطالب را با در نظر داشت جوانب مختلف پس از تدقیق و مطالعه فرا وان بدون تعصب، بدبینی بنویسید و هم پیشکشوتان نباید از رهنمائی تازه کاران شانه خالی کنند.به امید نوشته های خوب، انگیزه دهنده ، و رهکشا.

 با احترام

اسلام الدین اندیش

همبورگ جرمنی

 

 

 

 


بالا
 
بازگشت