الحاج اسرار خواجه

 

جامعه، دولت و سیاست در افغانستان

دولت ها درعملكرد و خط و مش سیاست داخلی و خارجی نسبت به مردم و كشور خود رضایت واعتماد عموم اقوام ساكن همان كشور را درنظرمیگیرند.

اندیشه های سیاسی دركشورعزیزوجنگ زده خویش را بردوخط جدا از هم قرار میدهم.

یكی وجود دولتمردانیكه مردم را مثل گوسفندان قرار داده درجهل،  بیسوادی و خرافات پسندی نگهداشته آنها را فرمانبرداروباجده میپندارند و تعدادی را با دادن امتیاز استخدام مینمایند تا خرافات پسندی را در روان جامعه ترویج وحاكمیت دولتمردانرا مشروعیت بخشند و نفاق مذهبی، زبانی و سمتی را دامن میزنند. درطرح قوانین یكجانبه دولت مصوونیت وامتیازات برای مقامات عالیرتبه درنظرگرفته، قدرت وصلاحیت سرنوشت كشوربه یك فرد محول میگردد، درحالیكه به اصول واصل دیموكراسی تفكر جمعی سرنوشت ساز و درشكوفایی جامعه تاثیر گذار است.

درماده شصت و چهارقانون اساسی كشورما در بند سه و پنج آن به ارتباط صلاحیت رییس صاحب جمهور میخوانیم :

«قیادت اعلی قوای مسلح افغانستان» و صلاحیت دربند پنج «تصمیم لازم در حالت دفاع از تمامیت ارضی و حفظ استقلال»، نظر به این مادۀ قانون اساسی فرد اول اگر احساس خطردرقدرت نماید، برای حفظ قدرت حالت اظطراراعلام وحاكمیت بالای مردم نظامی شده میتواند. نمایندگان مردم صلاحیت نقش دوم را دارند ودرموضع مهم كشوری شخص اول سرنوشت ساز است.

بخش دوم:

دولت ونظامهای میباشند که قوانین را با دید حقیقتجویی درتماماعرصه های زندگی جامعه درپرتوخرد جمعی اراكین ومنسوبین دولت را مسوولیت پذیروخدمتگارمردم قرارداده درپیشرفت و رشد دانش جامعه در تماما ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی وسیاسی با درایت و روشنبینی درتوسعه ساختارهای زیر بنایی كشورپلانگذاری وكاروپیكار مینمایند وموانعیكه استفاده از دستآوردهای علمی صورت میگیرد از میان برمیدارند تا زمانیكه مردم از تطبیق قوانین نافذه و تصامیم دولت عملا بهتر شدن سرنوشت خود را لمس نكنند مكلف به قبول و باور آن نبوده، اگر به آرزو ها و امیدواری های مردم و خواست جامعه خیانت شود طبعا نتیجه آن بحران آفرین و مرگبار است.

باید قبول نمود یكی از دست آوردهای زمانی ماده سی و چهار قانون اساسی كشوراست كه آزادی بیان و مطبوعات حق مشروع مردم افغانستان شناخته شده است به اساس آن تعدادی از رسانه های تصویری، صوتی وچاپی منحیث ابزارسیاسی مردم استفاده میشوند، این رسانه ها اكثرا نشرات شانرا درمحتوا قومی، سمتی، زبانی، مذهبی وگروهی را برنامه ریزی مینمایند، درحالیكه دراکثركشورهای جهان مطبوعاط به حیث قوه چهارم تشكیلات داشته و ساختار آن ملی بوده حاكمیت مردم را دروحدت ملی عموم اقوام ساكن كشور بنمایش میگذارند در تنویر و روشنگیری جامعه مسوولیت دارند تا رسومات وعنعنات فرسوده را با خطرات آن در جامعه امروزی بشری با هم آهنگی اساس مقدسات دینی برنامه ریزی نموده عمل كرد سه ارگان دولت و احزاب را زره بینانه ارزیابی و استفاده جویی، زورگویی و خودخواهی ها را افشا ومردم را آگاهی میبخشند و نیز به مسوولیت شان در جامعه متوجه میسازند و فرهنگ نوین را در زندگی انسان خصوصا در موضع تعلیم و تربیه فرزندان و پاكی و صفایی شهر ها و محلات بود و باش عامه رهنما میشوند.

قوانینیكه منافع عامه را دربرداشته باشد تفسیرنموده ازتطبیق سالم آن مردم را آگاه میسازند.

ضرورت دیموكراسی است كه جامعه مدنی و نهاد حقوق بشراز رسانه ها وخبرنگاران كه به منافع ملی و تنویر اذهان عامه فعالیت دارند حمایت همه جانبه نموده تا قدرت طلبان و زورگویان آزادی بیان را به نام های اخلاق رسانه یی و غیره دسایس از گلو خفه ننمایند.

اینكه چرا و به چه نسبت در كشورما انتحاری،  بمبگذاری كنارجاده، راكتپرانی، شهادت مسلمانان و غیر نظامیان دوام دارد، انگیزه وعوامل آن درماهیت قابل تحقق، جستجو و شناسایی است.

دراین مقطع تاریخی افغانستان خطربه هیچ كشوری نبوده و توانایی ایجاد خطررا نیز نداراد، این همسایگان است كه پلان شده بی ثباتی، بی امنیتی و بحران اقتصادی را دركشورعزیزما بوجود آورده و می آورد.

همه كشورهای ذیدخل درامورافغانستان بشمول ملل متحد كه وجدان جهانی را تمثیل میكنند ومیدانند كه رهبریت طالبان، حزب اسلامی و گروه حقانی درپاكستان جایداد و محل بود و باش دارند و زندگی مینمایند، صفوف آنها روی عوامل فقر و بیسوادی كه فاقد شعور سیاسی اند و حتی ازاسلام درك درستی ندارند، از داخل افغانستان جلب وجذب وسربازگیری استفاده نموده ودایركتیف استخباراتی آنرا از طریق آی اس آی پاكستان تنظیم و درمدارس مثل دیوبندی تعلیمات نظامی و تخریبی در چوكات اصول فرقه وهابی تجهیز و به كشورخود اعزام میشوند تا هموطنان مسلمان خود را به خاك و خون بكشند و ملكیتهای بیت المال را تخریب نمایند و رهبریتی كه در پاكستان وجود دارد مسوولیت آنرا میپذیرد و همچنان یكتعداد اشخاص سست عنصر در بدنه دولت از جمله ایجنتهای پاكستان وایران اند كه آنها با روش دپلوماسی با تعداد زیاد اراكین بلند رتبه دولت تماس همه جانبه دارند تا اهداف و خواستهای چون پاكستان و ایران را توسط آنها تحمیل نمایند، در موضوع این ضرب المثل پشتو صدق مینماید

« ډ‌وډ‌ی زما خوری اوعوعو په سلاخانی كوی »

سیاستمداران پاكستان همیشه نشخوار میكنند كه در افغانستان باید دولتی باشد در امور داخلی و خارجی دستور از پاكستان بگیرد. دستگاه استخباراتی شان آی اس آی وظیفه گرفته تا سوق و اداره یك پروژه را غرض تخریب زیر بناه های اقتصادی و نفاق قومی كه در افغانستان هسته گذاری كرده بودند توسعه بخشند و این شبكه درك نموده اند كه مذهب عقب گرای وهابی كه سبب بقای رژیم مطلقه عربستان سعودی وکشورهای خلیج فارس است و این كشورها که ثروتمند اند، آی اس آی یكتعداد مولوی ها و ملا نما ها را سازمان داده و ترویج فرقه وهابیزم را به عرب ها وعده داده و از پول آنها پروژه مذكور را تربیه نظامی، اعاشه و اباطه و كمك مالی میکنند و به منظور این هدف عربها پول خودرا مصرف و پاكستان تا حدودی از این پول نیز بهره برداری مینماید. چنانچه پاكستان، عربستان سعودی و امارات عربی حاكمیت طالبانرا در افغانستان برسمیت شناخته بودند.

حالا طالبان افغانی، حزب اسلامی و گروه حقانی روی احساس وطنپرستی اگر كشور خودرا اشغال شده میپندارند ، آزاد ساختن كشور توسط آنها بكمك خارجی نیز موجه نیست، زیرا دوست و دشمن در سیاست معنی ندارد، آنچه كه معنی دارد نفع و سربلندی مردم در وطن است.

باید دانست كه حالادرقرن بیست و یك دست آوردهای بشری رشد نموده و از یك قاره به دیگر قاره دنیا در ظرف دو سه ثانیه تماس مكالمه و تصویر برقرار میشود. روی چه اصل اسلامی و اخلاقی، مردم طرز تفكر كهنه و پوسیده را بپذیرند  در حالیكه در جهانبینی اسلام خداوند متعال در قرآن مجید برای جهانی شدن اسلام طرح و دستور داده است.

امروز مردم به دانش و بینش علمی ضرورت دارند، اگر گروه ها و احزاب در افغانستان آزادی  و رشد دانش و حاكمیت مردمی سالم را میخواهند،  با مردم رنجدیده در پرتو وحدت ملی همنوا شده به دل توده های ملیونی جا پیدا كرده و با نیرومندی مردم دولت سالم پایدار مردمی داشته و نظر به ایجاب زمان مردانه وار با خاینین وطن، معامله گران و استفاده جویان از دارایی عامه در چوكات موازین اسلامی و اخلاقی مستند و با بینش علم و خرد افغانی تصفیه حساب نمایند.

موضعیكه سوال بر انگیز است از یكطرف امریكا و ناتو حمایتگر دولتهای شاهی مطلقه عربها است و از جانبی عربها با داشتن ثروت سر شار پول اعاشه و تجهیز ثوق و اداره نظامی طالبان را در صوبه سرحد پاكستان تامین مینمایند تا به كشتن مردم بی دفاع و تخریب دارایی عامه در افغانستان بپردازند و از طرفی قوای نظامی امریكا و نا تو تحت پوشش سازمان ملل متحد از دولت افغانستان حمایت میكنند.

تاریخ نمایانگر آن است كه در جنگ دوم جهانی اءتلاف چند كشور محدود دولت مقتدر جرمنی و حزب نازی را تار و مار ساخت، فعلا در افغانستان در عصر حاضر قوه نظامی جامعه بین الملل با سلاح های نهایت پیشرفته،  دو سه گروهی كه با تفكر فرسوده ضد بشریت فعالیت میكنند، مراجع سازماندهی و تمویل كننده اقتصادی آنها روشن است|،  در مدت یازده سال از بین برده نمیتوانند ؟ و تنها به گرفتن نام آنها در لست سیاه و سفید اكتفا میشود ؟

به باور این قلم، مسلمانان در این مقطع زمانی بدون در نظرداشت اصل مكتب اسلامی در جهانبینی  خود راجع به موضوعات فرعی بر خورد مینمایند.

آخوند های ایران میخواهند تفكر مذهب تشیع در جهان اسلام حاكم باشد، دیگر فرقه های مذ هبی به اساس نگرش دیدگاه ها و تعریف هر یك مذاهب خود را رونق داده و ترویج میكنند و اعتقادات پاك مردم را تبدیل به فرهنگ سیاسی نموده اند.

این نظریات نامتجانس از طرف دشمنان اسلام دامن زده شده و میشود و نتیجه آن بین جهان اسلام نفاق و شقاق بوجود آورده، كشتار، انفجارات و جنگ بین ممالك اسلامی جریان دارد و اضافه تر قربانی را افغانستان داده.

امریكا و انگلیس این جنگهای غیر انسانی را در جهان بشریت بنمایش گذاشته و در خفا منافع و استراتیژی خودرا پیش میبرند.

مولانای بزرگ چه زیبا و پرمحتوا فرموده اند:

ای برادر تو همان اندیشه ای     مابقی استخوان و ریشه یی

 

هفدهم دسامبر دو هزار و دوازده

الحاج اسرار خواجه

 

 


بالا
 
بازگشت