ارسالی : سهراب پروان دره يی

 

زندگی پر فراز و فرود محمدطاهر بدخشی

محمدطاهر بدخشی فرزند وکيل محمد ذاکر فرزند ميرزا محمد ناصر به روز دوشنبه هشت عقرب 1312 خورشيدی دريک خانواده منور و دانش پرور در گذر ميرشکاران ناحيه سوم شهر فيض آباد مرکز ولايت بدخشان ( افغانستان ) چشم به جهان گشود. از سن شش سالگی تا ده سالگی به عوض مکتب رسمی و دولتی شامل مدرسه اسلامی خرقه مبارک در زادگاهش گرديد و مدت چهار سال در خانه نزد عمو و مادر بزرگش و هم در مدرسه آموزشهای دينی آموخت. در سال 1323 شامل مکتب ابتدايی گرديد و تا صنف نهم دانش آموز ممتاز آن دبيرستان بود ، از صنف هفت به بعد يکی از همکاران قلمی روزنامه بدخشان شد . بعد از فراغت از صنف نهم جهت ادامه آموزش راهی کابل گرديد ، بعد از ختم ليسه حبيبه در سال 1336 چانس شموليت در دانشکده حقوق و علوم سياسی دانشگاه کابل را کمايی نمود که در سال دوم شعبه اقتصاد آن ، به دانشکده مستقل تبديل شد و بدخشی شامل آن گرديد. بدخشی در سال 1340  با اخذ ديپلوم از آن دانشکده فارغ شد و بعد از سپری نمودن يک و نيم سال خدمت عسکری به حيث عضو شعبه ريسرچ تا سال 1346 در دانشگاه کابل ايفای وظيفه نمود. بعدا تا اوايل سال 1357 بحيث کارمند و کارشناس رياست تاليف و ترجمه وزارت تعليم و تربيه به کار ادامه داد و از بهار 1357 يعنی تا آخرين روزهای زندانی شدنش مدت چند ماه به صفت رئيس تاليف و ترجمه در آن وزارت با کار و پيکار اجتماعی و سياسی مشغول بود. بدخشی در سال 1331 خورشيدی در تشکيل اولين سازمان سياسی بنام " سازمان آباد خواهان ميهن" اشتراک ورزيد. در سال 1342 خورشيدی کميته سرپرست هفت نفری که در کابل تشکيل شده بود بدخشی يکی از اعضای فعال آن بود و در 11 جدی 1343 اولين کنگره جميعت دموکراتيک خلق را با 27 نفر در شهر کابل تاسيس نمودند. در سوم عقرب 1344 خورشيدی تظاهرات موسوم به " مظاهره سوم عقرب" را با دوستانش رهبری نمودند.

بدخشی بعد از انشعاب های جناح خلق و پرچم در سال 1346 در جناح خلق قرار گرفت و بعدا بخاطر حضور عناصر شئونيست مشکوک ووابسته به بيگانه در کدر رهبری حزب در سال 1347 از فرکسيون خلق جدا گرديد و به اميد اينکه شايد بزودی فرکسيونهای جدا شده از جميعت دموکراتيک خلق دوباره اتحاد نموده و تشکل وسيعتری را از جمع شخصيت های ملی ووطن پرست ايجاد نموده ، چشم براه در انتظار چنين تشکلی ، حلقه ای را بنام " محفل انتظار " ايجاد نمود. اما با تاسف ديد که کدام حرکت سازنده در اين راستا از طرف جوانب صورت نمی گيرد ، بنابرين بعد از مدت کوتاهی با عده ای از روشنفکران و شخصيت های ملی کشور ، تشکل بزرگتری را بوجود آوردند که بعدها بنام " سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان " مسما گرديد. گفتنی است که زنده ياد بدخشی برای اولين بار طرح عادلانه مسائل ملی را در افغانستان هم زمان با تاسيس جميعت دموکراتيک خلق مطرح نموده بود ، ديری نگذشت که اين طرح کينه توزانه سبب مخالفت شديد عناصر شئونيست و قبيله گرا از يک طرف و آنهايی که شعار انترناسيوناليزم پرولتری را پيشه و انديشه خود ساخته بودند از طرف ديگر قرار گرفت. اسناد و شواهد تاريخی نشان ميدهد که اين بحث در سال های 1345 ـ 1347 به دليل اولويت و برتری بخشيدن به بعد مبارزات طبقاتی و انترناسيوناليزم پرولتری به خصوص در جمع آنهايی که خواب " شهر روياها " را در سر می پرورانيدند به شکل بی سابقه يی اوج گرفت ، که در نتيجه اصطلاح " ستمی و ستمی ها " وارد آشفته بازار سياست های توطئه گرانه ی روشنفکران قلابی گرديد ، که بدخشی و همباوران او را از چپ و راست به نام سيکتاريست ، ناسيوناليست ، تجزيه طلب وغيره متهم می نمودند. بدخشی به جرم فعاليت های سياسی اش بارها  پشت ميله های زندان قرار گرفته بود.

سال 1343 به جرم رهبری مظاهره سوم عقرب رهسپار زندان شد.

سال 1348 مدت چهار ماه در توقيف کابل زندانی گرديد.

سال 1354 به ارتباط قيام مسلحانه درواز به رهبری زنده ياد مولانا باعث ، با پنجاه تن از فعالين سازمان در محبس دهمزنگ زندانی گرديد که مدت هژده ماه در کوته قلفی بسر برد.

وسرانجام بدخشی بزرگ يکجا با فرزند عزيزش بايقرا محصل سال اول پلی تخنيک کابل و بيشتر ازهزار کادرها و فعالين سازمانش بدون محکمه در تيرماه 1358 بدست جلادان رژيم وقت به شهادت رسيدند. روح شان شاد باد.

آثار ونوشته های مرحوم بدخشی :

1 ـ تاريخ ادبيات تخارستان

2 ـ تاريخ معاصر افغانستان

3 ـ لعل بدخشان

4 ـ  تحليل در آفريده های شاه عبدالله يمگی بدخشی

5 ـ مساله ملی و اشتراک های اتنيکی در افغانستان

6 ـ آريانا و آريا بازی

7 ـ  جند قطره اشک ، داستان گونه

8 ـ  اشعار شعرای بدخشان

9 ـ تاريخ خرقه مبارک در شهر فيض آباد

10 ـ داستان کاوه آهنگر

11 ـ از بلخ تا بدخشان

12 ـ مقالهً " بيدل از بدخشان است"

13 ـ دو رساله ادبی ( در بازه ابومحشر بلخی ، رياضی دان و اختر شناس معروف ) و ابراهيم ادهم بلخی

14 ـ مروری بر تاريخ اقتصادی افغانستان  از نوشته های پژوهشی و علمی است که بعضی از مقالات آن در روزنامه های کشور به نشر رسيده است.

15 ـ زندگينامه مولوی سليم راغی ، قسما در مجله عرفان اقبال چاپ يافته است.

16 ـ ياداشتهای پژوهشی در مورد تاريخ سنگی محمد بدخشی

17 ـ در مورد فرهنگ مردم و ادبيات کودکان

و دوازده جلد خاطرات زندگی اش را که از نظر علمی و پژوهشی بسيار با اهميت می باشند، برشته تحرير در آورده است. علاوه بر آنها بدخشی در حدود يکصد مقاله در روزنامه های  اتحاد بغلان ، فارياب  ، بدخشان ، انيس ، افکارنو ، پيام وجدان و مجلات کابل ( ژوندون ، برگ سبز ، آريان وغيره ) به اسم خود و به نام های مستعار چون ابوذر و بسی منتشر نموده است.

ياداشت :يک نکته را ميخواهم خدمت خوانندگان ارجمند به عرض برسانم که از مدت سه دهه بدينطرف مقاله و ياداشت های فراوانی در رابطه به شخصيت کثيرالابعاد زنده ياد محمدطاهر بدخشی و مکتب او ، از جانب مخالفين و هم دوستان و رهروانش به رشته تحرير درآمده است که دربعضی ازاين ياداشتها سخنان ضد و نقيض به چشم ميخورند که گاهی آگاهانه و عمدی و گاهی هم غير آگاهانه بدون اطلاعات موثق بروی اوراق کاغذ ويا صفحه ای انترنت آورده شده است. بنابرين چند مورد مشخض زير را جهت رفع اشتباهات وارده ، لازم به توضيح ميدانم.

يک ـ چنانچه بارها از جانب رهبران محفل انتظار ( سازا و سفزا) و ديگر شخصيت های سياسی و فرهنگی کشور تاکيد گرديده است ، سازمان ويا حزبی بنام ستم ملی در تاريح جنبش ها و نهضت های سياسی افغانستان وجود نداشته و اين اصطلاح برچسپی است مغرضانه به مکتب زنده ياد طاهر بدخشی ، که از جانب استخبارات و محافل حاکمه وقت در داخل و باداران اجنبی آنها در بيرون از مرزهای افغانستان مشترکا اختراع گرديده و در قاموس فتنه انگيز " سياست نامهً استعمار" تسجيل گرديده است که تا به امروز در فضای غبارآلود سياست پردازان دسيسه کار ، طنين انداز است.

دو ـ در مقالات بعضی از دوستان محل تولد مرحوم بدخشی اشتباها قريهً حافظ مغل ارگو نوشته شده است که نادرست می باشد. البته قرار اطلاع دقيق بزرگان خانواده و ياداشتهای بجا مانده از ايشان محل تولد بدخشی گذرمير  شکاران ناحيه ی سوم شهر فيض آباد مرکز ولايت بدخشان ( افغانستان )  بوده نه  قريه ای  حافظ مغل ارگو. بدخشی در ناحيه سوم شهر فيض آباد در آغوش خانواده و محيط فرهنگی فيض آباد رشد نموده و بعد از ختم مکتب از همين محل ، برای ادامه تحصيل به کابل سفر نموده است. چنانچه زنده ياد بدخشی در زندگينامه اش به عنوان " اگر فرد سرگذشتی داشته باشد " روز تولد خويش را چنين شرح نموده است : "  روز دوشنبه هشت عقرب 1312 هجری شمسی در خانواده فوق الذکر در شهر کوچک فيض آباد مرکز بدخشان تولد گرديدم و نامم را محمدطاهر گذاشتند.

سه ـ روز شهادت زنده ياد بدخشی در اسناد و نوشته های داده شده از جانب سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان هشت عقرب 1358 ثبت گرديده است و برخلاف آن در بعضی از مقالات خاطرات و ياداشتهای به نشر رسيده از جانب رهروان و دوستان آن مرحوم از جمله محترم مجيد سکندری و جناب سينا دليری اين تاريخ را هر کدام به روزهای سه عقرب و شانزده عقرب تخمين نموده اند و کسانی هم ماه های قوس و جدی را محتمل ميدانند. چنانچه محترم داکتر احمد قلی ضيا زاده از دوستان و خويشاوندان نزديک بدخشی اين " جنايت تاريخی " را به روزهای اشغال افغانستان بواسطه ارتش شوروی قرين ميداند. قرار گفته ايشان احتمالا مرحوم بدخشی تا اولين روزهای ورود قوای شوروی به افغانستان زنده بود ( منبع ، عساکر محبس پلچرخی). همچنين در سايت دانشنامه آريانا مطلبی را به خوانش گرفتم که در آن چنين گزارش شده بود : "  در يک گزارش ديگر آمده است که هر چند محمدطاهر بدخشی بنابر آوازه عده ی در هشتم عقرب 1358 در زمان حاکميت حفيظالله امين کشته شده است اما قوانين نشان ميدهد که او پس از ورود ارتش سرخ به افغانستان ، روز هفت جدی 1358 توسط گروه اختصاصی عمل سريع مربوط به ( کی جی بی ) از بين برده شده است. افزون براين ، از رهنورد زرياب نيز سخن به ميان می آيد که در ماه قوس يا اوايل جدی 1358 بدخشی را در زندان ديده است" ر.ک ، به ، مرحوم بدخشی و زمزمه هايی در تاجکستان ، سايت انترنتی دلمر رنا.

البته از روايات و اطلاعلت مختلف دوستان چنين نتيجه گيری کرده می توانيم که تا هنوز از تاريخ شهادت اين بزرگ مرد کدام سند معتبری که دال به يقين باشد در دست نيست. اگر دوستان چنين سندی را در اختيار داشته باشند ، اميدوارم لطف نموده آنرا به نشر بسپارند. ارزومندم تا جناب رهنورد زرياب نيز دراين زمينه اظهار نظرنمايند.

درخاتمه روان همه شهدای گلگون کفن کشور عزيزم افغانستان را گرامی می دارم و در ضمن از آن عده هموطنان ارجمندی که بنا به دلايل مختلف در جريان سه دهه اخير در نهاد های امنيتی کشور ايفای وظيفه نموده اند احترامانه التماس می نمايم که اگر احيانا از تاريخ شهادت مرحوم محمدطاهر بدخشی و ديگر شخصيت های سياسی و فرهنگی کشور و مواردی از اين قبيل ، اطلاعات موثق در اختيار داشته باشند جهت آگاهی هموطان عزيز اسناد و اطلاعات شانرا در صفحات انترنت و روزنامه های کشور به نشر برسانند. به اميد آنکه ديگر هيچچ هموطن عزيز ما بنام ستمی ، خلقی ، پرچمی ، اخوانی ، طالب وغيره کشته نشود.

 

اقتباس از نشريه آريانای برون مرزی

 


بالا
 
بازگشت