خوشه چين

 

 

بهترین آهنگ

 

قسمت دوم:

عیاران توهین به ملت را گناه کبیره می پندارند.

توکه بازوربی پنجاودوحاکم مردم شدی پس چه نیازی جهت نجات خود برای علف خوردن مردم داری.

خداوند متعال انسان را اشرف مخلوقات خلق کرده است.

اگر«خوشه چین» درچنان یک وضعیت نظامی وسیاسی دررأس رهبری مملکت قرار داشته باشد.نفوس تحت اداره اش،درداخل کشته شود،درخارج ازکشورتوهین وتحقیر شوند.به صراحت اعلان می دارد که من به حیث حاکم نه بلکه بحیث خدمت گارازشما توقع میدارم همه با یک آواز شعارسر دهید که دشمن بر ای تباهی مردم ما آستین برزده است.بیایید که برای نجات خانۀ مشترک گام عملی بردایم.

بد ترین آهنگ شنیده شد درجلسۀ نمایندگان که ملت سنگ بدل ببندد وعلف بخورند تا دولت قوی شود.؟؟؟؟؟؟؟؟؟وسوالهای دیگر؟

بلی!بهترین آهنگ شنیدن وخواندن،نام جنرال عبدالرشید دوستم درفصل خبرها است.

بهترین آهنگ شنیدن شعاری است که هرازبک وترکمن بگویند کله خام نیستند.اینها می خواهند که پوست قره قل شان را مردان باشرف وبا عزت وطن پرست به سرداشته باشند.جیلک شان را به تن قالین شان رونق بازارجهان باشد.

بهترین آهنگ شنیدن آهنگ ملیت هزاره های محکوم شده است که بگویند ما رهروان راه مزاری شهید میباشیم.ریسمان برسر شانه،انتقال بارهای سنگین ذریعۀ کراچی ازیک به محل دیگری،شورنخود فروشی،لب جاده وپارکهارا کارشریفانه پنداشته،آموزش علم ورعایت از سزاجایای اخلاقی وانسانی را تحفۀ نسلهای بعدی خود میشماریم.اما ذلت خواری بی وجدانی درپای بیگانه به سجده رفتن را عارمیدانیم.مردان هزاره ازبک وسائر ملیتهای زحمت کش تصمیم گرفته اند که نفرخدمت صاحب منصبان مانند نظام های شاهی نمیباشند.

بهرین آهنگ اهنگی است که اززبان خلق پنجشیر شنیده میشود.خلق پنجشیر به آن حد ازتکامل شعورسیاسی خویش رسیده است و تحصیل کرده های رشته های مختلف تابه سطح اکادمیک را با خود دارند.عاقلانه میاندیشند ومیگویند که دیگر نیازی به حمایۀ خویش ازقماش((معامله گران با خانوادۀ سلطنتی))ندارند.این خلق شریف عملاً موقف خود را درمیدان جنگ وصلح به اثبات رسانیده اند.

بهترین آهنگ آهنگی که اززبان خلق زحت کش پشتون شنیده میشود میگویند که درافغانستان انسان برتر،قوم برتر،نژاد برتر وجود ندارد.بلکه همه میدانند که خردمندان ونخبگان باوجدان درسراغ انسان بهتر با سجایای اخلاقی سرگردانند ازین به بعد هیچ پشتونی برای حمایۀ انگشت شماروطن فروش ازیکی دوسه خانوادۀ محدود حاضر نیست هزاران درهزارانسان وطنش را به تباهی دهند.

بهترین آهنگ آهنگی است که ازبان خلق تاجک وتمامی ملیت های محکوم وستمدیدۀ افغانستان شنیده میشود کنون زمان زورگویی وزورازمایی سپری گردیده است.همه معتفق القول اند که اتحاد ملی سرانجام باعث نجات کلیه خلقهای افغانستان می گردد.

حالت گدا نشینی خانوادۀ چپ را به موقعیت فقر،فقیر،فقیرتر تابه قهقرا سوق داده است.

گفتندکه بهترین آهنگ کدام آهنگ است؟آهنگ موزیک یا آهنگ آفتابه ولگن؟ درجواب گفته شدکه بهترین آهنگ،آهنگ آفتابه ولگن است.درینجا آفتابه و لگن همانا،رفاه اجتماعی است که دررأس آن حاکمیت((حق مردم است))قرار دارد حلال مشکل شده میتواند.

آهنگ آفتابه ولگن پیام دهندۀ غذای لذیذ وخوشمزۀ است که باشنیدن این آهنگ لعاب دهن ترشح میکند.

غذای تازه،گرم ،با جمیع ملحقات مساله باب ازمیان دیک کشیده شده درقاب آراسته روی میز ویا دور دستخرخوان،خیلی اشتها آورولذت بخش است. زمانیکه به فردا گذاشته شد.باسی وپس فردایش به حیث مواد گنده به دور انداخته میشود.

خواندن استاد شیدای مرحوم با این مضمون:

شب زفاف کم از پادشاهی نیست

به شرط آن که پسرراپدرکندداماد

بهترین آهنگ بود.

این آرزوی به ثمررسیده نتیجۀ ماه ها گفت وشنید بحث وجدل طرفین است که دوخانوادۀ را دریک ثبات دوام دار وپایدارحفظ مینماید.

غذای که هنوز پخته نشده خوردنش بی موقع معده را به درد می آورد.

دختری که هنوزآمادگی رفتن درزنده گی نوجوانی نگرفته است اجباراً به سرنوشتش معامله کردن روابط خانواده هارا سرانجام تا به سرحد دشمنی میکشاند.

آرزوهای دوجوان آینده سازبه خاک یکسان میگردد.

فیلسوفی گفته است گدا هرقدربه گدایی روآوردهمان قدر فقیرترمیگردد.انسان پرتحرک ازتلاش زیاد مفاد فراوا ن بدست می آورد.

روایت اسلامی است: که خداوند متعال درعلم قدیم خود گفته است ازتوحرکت ازمه برکت.ازین خاطراست که این زورمندان گدایی گرقدرت ازبیگانه دراخیرزنده گی به شکل فجیحانه به زوربرکنارمی گردند.

حزب دوکراتیک خلق افغانستان بدون اراده وخواست «مادروطن»دراسارت حزب کمونست اتحاد شوروی درآورده شد.زمانیکه اتحاد شوروی سقوت کرد((حزب)) بی سر پرست باقیماند.

کنون این یتیم بچه های سیاست،درکوچه وپس کوچۀ عصرحجر،مشت درگر یبان همدیگرشده اند؛موسفید ازمود افتاده هنوزباهمان قبا وابای پدری که مال خالص ما بوده است.هیچ کسی را درین ملکیت حق تصرف نیست.نسل جوان وبا استعدادش بادلسوزی کامل اشاره به موقف کم خور بالا نشینی،اشاره میدهد.بگذارید که این کشتی درآب غرق شده را متحدانه بالا بکشیم. ازلای کانالهای انترنت اعتراضات دادخواهانه بیان میدارند.مگرآن تجربه کارمعامله گر،سیاست بازاست،که خزیده درگوشۀ تا اگرازنعمت جهان سرمایه چیزی بزی رابه برگی نصیب گردد!

بده بنام خدا.

این حالت گدا نشینی،با حفظ اندیشه وارمان ((وجدان،شرافت، عقلانیت،تعهد وفداکاری)) خانوادۀ چپ را به فقر،فقیر،فقیرتر تابه قهقرا سوق داده است. ازینکه چرا جنبش چپ درموج عظیم نکبت بارغرق شده قدرت سیلان خودرا از دست داده است.

کسی که خردنداردهمواره ازکرده های خویش پشیمان ودررنج است.

فردوسی

رنج منتهی به گنج را کسی خريدار نيست .

فردوسی خردمند

شخصیتهای که ازملامتی تاریخ می ترسند،وجدان خودرا با لاترین مقام عدالت می پندارند.آنچه که براوفرض گردیده است وجیبۀ انسانی در دائرۀ اخلاق وشرافت است. میخواهد اوراازطریقی درعمل پیاده نماید.جیست؟عبارت است ازمبارزه بخاطرارمان.

«خوشه چین»

بیا درکنارم بنشین بی وطن تا به تو گویم

اندوه چيست،عشق کدام است،غم کجاست

عشق به ارمـــــان چون کوه بلند بــــــود وبــــــــزرگ

درآن مفـــــاهیم کثیرالجوانب نهفــــته بــــود وستـــرگ

دراندوهم که ترس ازتوبیخ وملامت کرده است جاعــوض

روآورده است به قانون که درجنگل فساد میکند خورد وبزرگ

بلی! درکم ازان کــــوه بلند گویم چنــــــین است

ازدامنـــــه افتیــــــده روبه بالا چین درچین است

انسان موقفش بالاترین«زحمتش»باارزش ترین

باهمه زیبایی اش درآتش،امریکا،روسیه وچین است

ارتجاع وطن فروش« کته دانۀ سرخ گندم» مال بیگانه بود

انسان باوجدان میان غربال قدرت،ته چغلی به زمین است

اسپ تازی زیر،ضربۀ پاشنۀ آهنین گشته است خورد وخمیر

آن عشق به ارمان به گردن خرشده آویزان طوق زرین است

مسئــــولیت این همه بد بختیها بدوش این ویا آن نبوده

فقروبیسوادی،برفرق انسان وطن،گونۀ قمچین است

«خوشه چین»

دربالا نوشت چنان درپائین خوانده است چنین:

خدا هست.مرگ است،اندوه هست،آرامش نیزهست،شادی هست،رقص است.

زنده گی همچون دامان خدا می جوید،زنده گی همچون رود بزرگ ،جاودانه روان است.

خورشید هنوز طلوع میکند.فانوس ستارگان هنوز ازسقف شب آویخته است.
بهارمدام میخرامد ودامن سبزش را برزمین می کشد.وامواج دریابرمیخیزند آواز می خوانند.خودرادرآغوش ساحل پنهان میکنند.گلها بازمیشوند،جلوه میکنند ومیروند.نیست،نیستی.هستی هست.پایان نیست.راه هست.تولد هرکودک نشانۀ ازان است که خدا هنوزنا امید نشده است

«رابنیندرتاگور»

امواج مثبت+

زندگی آب روان

بوی عطرگندم زار در هوا پیچیده

گندم ها همچون طلایی برزمین می درخشند

خوشه های خشک آفتاب

صدای شرشر آب صدای غار غار کلاغ از دور

می برد انسان را در اعماق وجود

می کند قلب انسان را از جنس بلور

انعکاس نور بردشت می بارد گیاهان زنده می شوند

آبشار خروشان می شود

زندگی در آب جریان پیدا می کند

در همین نزدیکی ده ی است

از همین جا خانه ها معلوم است

خروس بر روی پرچین می خواند همان آواز همیشگی را

بوی نان تازه صدای آواز کبوتران

چه صفایی دارد رقص پروانه در میان گلها

دوست دارم زندگی را

زندگی آب روان است

زندگی شکوفه است

باد خبری می آرد از هیاهویی در آن سوی جهان

می کند آگاه می کند روشن

صداقت باید داشت

راست باید گفت

کارباید کرد

«خواهرمشیری»

 

+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

 

قسمت اول:

درطول تاریخ کشورعزیزما بجزاز«عیاران»که درقبال مردم به تعهدات خودپا بندبوده است.دیگراکثریت قابل ملاحظۀ حلقات سیاسی راجستر شده تحت زعامت موجود برخلاف تهدات سیاسی واخلاقی خود عمل کرده اند.

دونفر دزد خـــــــــــــری دزدیدند

سرتقسیم به هــــــــــم جنگیدند

آن دو بودند چو گرم زد وخورد

دزد سوم خـــرشان را زد وبرد

اصول است که نداف هنگام پخته تکانی به منظورجدا کردن،گرد وکثافت ازپخته،همراه کوبه درتناب میزندوتناب صدا میکشدومیگویدکه، دزد،دزد،دزد

بلی! پخته«اجتماع» سفید است،«زعامت فرومایه» گردوکثافت.اگرروشن فکران ونخبگان متوجه نقیصه نباشند دست به الاشه بنشینند.گویند که طفلکان بی نظافت.

بلی!بهترین آهنگ معرفی کردن یک دزد است.درزمستان سال 1345ازکانال بی بی سی لندن شنیدم که برای دزد جزا تعین میکرد.

جزای دزد از نگاه شریعت ا سلامی درصورتی که اثبات شود.قطع دست است.

ازقول بی بی سی لندن: ازدید استالین که میگفت:دزداگرشکمش سیرشود. دزدی نمی کند.تفسیر وتوضح دزد ازدید اسلام حق نویسنده نبوده خودرا ازفهم آن عاجزمیداند.حق علمای اسلام است که درین باره تبلیغات بکنند.دزد را میتوان بنامهای مختلف یاد کرد،دزد آفتابه،دزد کفش،دزد مال ومتاع یک منزل،قطا ع الطریقی،بواسطۀ باند گروپها،سرقت ادبی وفر هنگی،دزد قانون وشریعت،خودرا درحمایت ازقانون وشریعت جا زدن برخلاف قانون وشریعت عمل کردن را هم دزدی گویند.

تمامی اشیای((مادی ومعنوی)) مورد ضرورت چه به شکل انفرادی بوده باشد ویا به طورجمعی به فردویا جمع تعلق دارند.دست برد درآنها بدون رضایت درغیاب فردویا جمع را میتوان گفت که عمل یک عمل دزدانه است.

حاکمیت سیاسی حق مردم است

 

ظاهرقضیه،حاکمیت سیاسی امیرحبیب الله خادم دین رسول الله بنا برارادۀ مردم شکل گرفته بود.اما دراصل دزدان شریعت((یکی را فراردادند دومی تیرباران کردند)) قومی را تحقیربرای قومی مدال شجاعت دادند. با دزد دهن جوال گرفته بودند حاکمیت سیاسی که حق مردم بود.با حمایه وپشتی بانی انگلیس ازمردم دزدیدند صاحبان خانه را به قتل رسانیدند.

درجامعه دولت بربنیاد دزدی تهداب گذاری گردید که دزدی ازان زمان تا به امروز تا ثریا قد کشیده است.

اگراین گونه دولت های دزد را به درخت تشبه کنیم.پس گفته میتوانیم که ریشه دزد،گِنده دزد،تنه دزد،شاخ وپنجه دزد،برگ ،گل وشگوفه میوه همه دزد،سرانجام تخمش دزد.

دزدان همیشه شبانه دزدی می کنند.کودتای 26 سرطان 1352ازطرف شب شروع شده بود حاکمیت سیاسی را ازپسرکاکای خودش دزدید.درین کودتای ارادۀ ملی دخیل نبود ومرم هیچ آگاهی نداشت.بناً مشروعیت جمهوری داودخان زیرسوال برده میشود.بناًجمهوریداوودخان تهدابش بر منطق دزدی اساس گذاشته شده بود که حادثۀ7ثور1357 دزدانه ومسلحانه دزدی شد. بلی! ارتجاع خصلتش معلوم است که باید به خانواده، مردم وجامعۀ خود خاین باشد.پا فشاری به اشتباه تاریخی ودفاع نا به جارا ازجانب افراد میتوانیم شدید تربه خیانت تلقی کنیم وگناه نا بخشیدنی به حساب بیاوریم.

همینکه گفته حاکمیت حق مردم است

این حاکمیت دزدانه تصاحب گردید،اگر دزدانه نمی بود،مخالفت تحت عنوان جهاد باوسایل مختلف شکل نمی گرفت.

حقیقت وگل وسرخ هردوخاردارند

داودخان این «عروسک»دزدحاکمیت«حق مردم»،ازامربادارسرپیچی کرد.

بادار«دزد کلان»به عوضعش باعروسک دیگر خویشی کرد.

بادست شکسته برگردن آویزان

ناگذیر شدم که درآیم درمیدان

میر اکبر که مخالف حرکت مسلحانه بود:

شهادت او بهانۀ شد برای یک جنگ تمام عیار بلاک شرق وبلاک غرب که تمامی صاحبان آیدیولوژی متخاصم را((داخلی))به نفع((بیگانه))درمصاف هم قرارداد.

ریخـــــــــــتن خـــــــــون ارزان

تکۀ الـــــــــــوان فــــــــــراوان

ازخانه الـــــــی دارالامــــــــان

دردرودیـــــــــوارآویـــــــــزان

نیمی با لبهـــــــــــــای خنـــــده

نیمــــی باچشمهای گریــــــان

انسانیت زیرسوال آمـــده است

چرا؟خلق بی دفاع گشته پریشـــــــان

گویند پائین آمده است ارزش انسان

آیندۀ سیاسی افغانستان((حاکمیت))برای استقامت دهی خود منبعد به آن شیوۀ کهن دروجود افرادکهن بااندیشۀ کهن نیازندارد.چراکه گذشتۀ سیاسی افغانستان محصول شرایط جهان دوقطبی بوده است.وجهان دوقطبی درسراسر جهان درصددایجاد ودریافت هواخواهان بودند.تا بتوانند دریک رقابت دشمنانه ونا مشروع مواضع ایدیولوژی((سیاسی،نظامی واقتصادی))راازان خود بسازند. روی همین منظورهم جهان سرمایه وهم جهان کمونیتی ماسکاو)) نیل به اهداف درازمدت خود شان ازامکانات داخلی افغانستان دروجود افراد مستعد وتوانمند((خلق وپرچم ومتحدین &شعلۀ جاوید))و((احزاب اسلامی)) با پرداخت امتیازات مادی و تبلیغاتی استفادۀ ابزاری کردند.*

یادی ازشصت ویاهفتاد سال قبل

درآن هنگام زمستان ها سخت خیلی سرد وطولانی می بود.ضخامت برف روی زمین درساحات مرکزی افغانستان، درحدود یک متر ودربعضی ساحات یک ونیم متر،اگربالای برف قدم گذاشته میشد پادربرف گور نمی رفت میگفتند که برف سُرجه است.

اطفال قدونیم قد،آدمک های برفی تیار میکردند.این آدمکهای برفی ازبسکه هوای زمستان سرد می بود.تازمانیکه هوای گرم بهار نیامده بود.این ادمکهای برفی طرف توجه اطفال قرار داشتند.زمانیکه هوا گرم می گردید آدمک های برفی ذوب میشدند دیگر از آدمک های برفی اثری نبود.

دردوران جنگ سرد آدمک های برفی ساخته شد.پریسترویکه رقم جنگ سرد را تغیر داد،آهسته آهسته هوا رفت به طرف ((گرم شه لا گرم شه))آدم های برفی قدم به قدم هم دراقمار شرق((خود مختاری جمهوریت های اتحادشوروی سابق به حیث کشور مستقل وفاصله گرفتن اروپای شرقی به حیث کشورهای آزاد ومستقل،ازماسکاو تغیرات برق آسارا دربرداشت.آدمک های برفی به سرعت ذوب گردیدند.دراقمارغرب،

فهمیده شد اطفال عزیز سیاسی.

درزمان سلطان محمود غزنوی،شلی درگوشۀ خوابیده بود،ناگهان ابری آمد ازپیش روی آفتاب سایه انداخت وآواز بابه غرغری بلند شد.بعد از چند لحظه عین حالت تکرارازسمت دیگری آواز بابه غرغری شنیده شد وسایۀ ابرفضارا تاریک ساخت.شل عکس العمل نشان داد.گفت که ترت این طرف چه کردی که آن طرف کاری را ازپیش ببری.

«خلق»:نیروی عمده وتعین کنندۀ مسیرتکامل جامعۀ بشری،((مردم) است.

«خلق»:دانشمندان علوم،ایجاد گران،وهنرآفرینان،رشته های مختلف زنده گی اجتماعی((مردم))است.

«خلق»:پیش آهنگ سیاسی که برای تبلیغ آگاهی سیاسی و حصول آزادی، وتحقق ارمان والای انسانی ازجمله انسان زحمت کش،داوطلبانه قربانی میدهد «مردم» است.

توکه دیروز ارمان خلق را بیهوده برباد دادی

با اردوی بیگانه آمدی میدان رابه جهاد دادی

مفهوم«انقلاب»؟مرحلۀ نوین راتـعریف کردی

بازوراجنبی به خود رهبر نام نــــــــهاد دادی

زبان سیاست بازان معامله گرخیلی شرین مزه داروخرامان رفتن شان فریبنده و کشنده است.ما که فریب خورده بودیم کفایت میکند.

هوش کنید که شما فریب نخورید.

این انسان است که سیاست میکندتاهمه چیز راقدم به قدم به نفع بشریت تسخیرنمایدوتغیردهد.

ازخررانی تا به انترنت رانی

اما شیطان درلباس انسان کارهای خراب.

تفصیلش را درمقالات آینده می نویسم.

خاکیشاه مداری به همراه شادی خود میگوید: دزد که دزدی میکنــــــد ازقصر بلند خیز میزند

ازمیان سوراخ این دزدخانۀ کهن،شلندخیزمیزند

این دزدان نا اتفـــــــاق

به رخ هم زدند قفــــاق

شاگرد جانشین استاد

استاد مرده درقنداق

حادثه بــــــــد افتاد

دزد اصلی«خروسچف» کرد اشپلاق

خروسچف «امین» را کـــــــــرد طلاق

بارژۀ نظامی خاص ومراسم عسکری

کارمل عزیز را بنشاند دربالای طاق

*بربنیاد همان مناسبات همبستگی ایدیالوژیکی بودببرک کارمل درسخرانیهای خودبه کرات ومرات اعلان میکرد که درپشت سرما کشورعظیم اتحاد شوروی بزرگ است.اگرچنان نمی شد که شوروی سقوت نماید. با آنکه قدرت حاصل شده به زورارتش سرخ((خلق زیرپا،حاکمیت ازما)).

آیدیولوژی چپ باهدف سازنده گی وبالنده گی: وضعیت سیاسی ونظامی ازین حالت به گونۀ دیگری می بود. اگرازمواضع اخلاقی قضاوت شود.نظام سیاسی ونظامی به مراتب بهتروخوب تراز نظام موجود می بود((درجایکه شرافت قدبالا کندکثافت می میرد))درخت پربارمعیارهای اخلاقی وانسانی، دربستر جامعه با قد بلندبالاتمامی فساد وبد اخلاقی سیاسی را تحت سایۀ خود ازمیان بر می داشت.

ازمی بود ومی شدها که بگذریم درمیدان عمل خودگفته ها را ثابت کنیم.

بلی!بهترین آهنگ،آهنگ صلح بود((مصالحۀ ملی بحیث استراتیژی،درقدم نخست ترک ازمخاصمت درقدم دوم بادرنظرداشت اینکه«انسان» اصل است ترک ازوابستگی فردی،گروهی،قومی،سمتی،نژادی ،گامی فراترازان به سوی همبستگی ملی،فرا منطقوی،بین المللی، بربنیاد مناسبات،حسن همجواری، تفاهم ورعایت تمامی موازین حقوقی جامعۀ ملل))ازمقرشورای مرکزی حزب وطن ازحنجرۀ شهید داکتر نجیب الله رئیس جمهوروقت به اهتزازدرآمد.بعد ازعودت قطعات اتحاد شوروی سابق که فضای سیاسی ونظامی افغانستان درحالت سکوت مرگبار قرارگرفته بود. بهترین آهنگ،آهنگ داکترنجیب الله رئیس جمهوروقت درچهارراهی آریا نا بود.این آهنگ پیامی بود.برای استقلالیت وخود ارادیت،حفظ ناموس وطن، مورالی بود برای کلیه وطن پرستان دورۀ دفاع مستقلانه ازتمامیت ارضی کشور.

 

 


بالا
 
بازگشت