جليل پرشور

 

یک گم شدۀ دیگر باز نیامدنی لشکریان پراگنده شدۀ ما، انور جان جوانان است

 

عزیز گمشدۀ ما رفیق انور جوانان،دیگر درمیان رفقایش نیست!

یک گم شدۀ دیگرِ باز نیامدنیی لشکریان پراگنده شدۀ ما، انور جان جوانان است،که نا بهنگام وداع کرد.
انور« صفدری» ویا انورجوانان کی بود؟ وچگونه دربستر ناامیدی، مریضی وارزانی مرگ؛آنهم درشرایط (بیوطنی ورنجهایی بیکران وکشندۀسیاسی وخانواد گی) زندگی را که دوری از زادگاه برای اووهرهموطن دارای ضمیر آگاه، خاصتاً درایام اخیرعمر،حلاوتی ندارد ،از دست داد؟
درودبه همه یاران سنگروشرف، بیاران وهمرهان مردوزن صادق وننگ وعاربرحزب فروشان،این خادمین وعاملین اصلی بحرانها وامراض روانی دربین رفقا که باکل بی تفاوتی ، جزءبربادکننده گان وضعیف سازندگان روحیۀ رزم وپیکار طولانی هزاران انوربوده وعاملین اصلی فراهم شدن رنجها ودردهای درونی علاج ناپذیروشکل گیری مرگها ی ناشی ازپراگندگی حزبی وجنگ کشندۀ رفقا علیه رفقا میباشد.عامل جدی این نوع مرگها درشرایط بهترزندگی درغرب برای آن میباشد که برای این گروه، حزب شان،وحدت آن وبازگشت به صمیمیتها وروابط گذشته درحد توان از اهمیت حیاتی برخور دار است
لذا، بازی با حیات حزب وحزبی ها وخیانت به منافع زحمتکشان صدمات وضربات غیر قابل علاجی را درجسم وجان رفقایی مثل انور بوجود آورده است، این درحالیست که معامله گران، عهد شکنان ودشمنان بقای قوتمندحزب ازاین وضع پیش آمده راضی اند وخشنود.
با اینکه عاقبت، مرگ بسراغ هرانسان وزنده جانی میرسد و دروازۀ هر قصر،لاچیغ،چپری،صفه، غژدی ،خیمه ویا محلهای بی در وبی دروازۀ آنها را بابیرحمی میکوبد وخانۀ هستی اور ا اگر گرم بوده ویابانشاط،ویران میکند.طبیعیست که ثروتمندان ورهایی یافته گان ازفقر، مشکل های خانوادگی ودسترسی بموقع به سطح بالای وقایه وتداوی جداً عصری کمتر زیر ضربه قرار میگیرند وبیشتر درامان قرار دارند.
اگرچه این شتر سفید یعنی(مرگ)درپشت دروازۀ همه زنده جانها زانو میزند وبهترین هایی را که بقا ودوام موجودیت شان درحلقات خورد وبزرگ باعث ایجاد درد ورنج ومصیبت خواهد شد،اماهجوم مرگ علیه دارندگان فرهنگ عالی،آرمانهای تحول طلبانه وخواهان پیروزی عدالت وتساوی حقوق دربین مردمانی که سالها فریادهای حق طلبانۀ شان از طرف سر پنجه های شوم وخون آلود فشرده وخفه شده است،غم ومصیبت وسیع تر از سطح خانواده ها را سبب میگردد .
انور صفدری،مبارزمردیکه که ما دراین نوشتۀ غیرقابل مقایسه با تقوا، شخصیت،کارنامه ها وموقف طبقاتی وشخصی او صحبت میکنیم ، چهرۀ مطلوب ومورد بحث ما میباشد، که میخواهیم اندکی در مورد بخش هایی از زندگی وشخصیت ایشان برای آن روشنی بیشتر اندازیم که آن مبارز نستوه وکم نظیریکی ازباارزش ترین یاران وهمراهان ما بود ودر انواع (فساد)دیکه سرا پای حلقات رهبری،(پیش کسوت وتعدادی ازکادرها وفعالان حزبی – دولتی!) هیچ وقتی شرکت نکرد وبا دشمنان علیه حزب خودش توطـۀ نکرد وتا آخرین لحظات بستن چشم بروی زندگی، حقایق را طوری که بودند میدید وفرزند واقعی حزب وسازمان جوانان قبلی وابسته به آن بود.لذا با آن دومرجع تشکیلاتی ودرمجموع بحزب ورفقایش نه تنها خیانت وجفانکرد،بلکه به سبک واسلوبی که خود آنرااهمیت میدادو از آنها حمایت کردتا آنکه به استقبال مرگ رفت و جاودانگی را با پیکری(بی گوشت، کم خون وپیکر خوردشده ولی صاحب یک
روح سرکش وتسلیم نشدنی ،درکشوری پذیراشد که باوجود داشتن امکانات خوب زندگی توأم با رفاه(خانوادگی) یی،که همه ثمرۀ کاری بودکه پیوسته برای پیداکردن لقمۀ نا ن خشک وتری درهواهای گرم وسرد اروپایی زحمت کشید وتلاش نمود.او سمبول کار،تقوا، فداکاری، رفاقت واقعی دربین یاران ورفقای دیروز بدون درنظر گرفتن تعلق فرکسیونی بود، وازهمین جهت طرف احترام همه رفقا قرار داشت . حرمت گذاری اعضا ومنسوبین، اعضای سازمان جوانان دیروز به انور جانِ جوانان؛ که فقید گفتن برای او قبول مرگ اوست؛ شخصاً برای من که بیشتر ازسی سال است که با آن یار وعزیز گم شده ،بهترین روابط وشناخت نزدیک داشتم ؛ واز داستانها وقصه های سیاسی شخصی یک دیگر خبر بودیم سخت است.اوغریب بچۀ پرکار وکم توقع بود ،اوهمیشه با لبهای خندان با رفقا وکسا نی مواجه میشد که با او صحبت میکردند.
اگر بخواهیم دربارۀ دردها ومشکلات « جان سوزوکشندۀ» انور که درخانۀ لالا رزاق که شادروان انور،لالا رزاق، برادرش ومن درآنجا با هم بودیم اندکی معلومات پیدا کنید؛ بدون شک تن تان میلرزد وسراپای تان را تأثر ،دلهره ورنج فرا میگیرد . با اینکه انور شخصیت مقاوم داشت ،زیرا رنج فراوان ودردهای سیاسی وشخصی فراوانی را تحمل کرده بود.
اما دراندک زمانی که برای( گوشه کانیها ) که قبلاً بین ما در موارد سیاسی وجود داشت ،نه تنها درآن دیداربلکه درصحبتهای تیلفونی ویکی دودوبار، رودررو درفرانکفورت بین ما صورت گرفته بود،درمورد وضع زندگی اش روزی برایم به وسایل زندگی شباروزی اش در عقب موترش اشاره کرده گفت: این بستر زندگی ووسایل روزمرۀ من است. وقتی پرسیدم که چرا ؟ فقط با آهی پرسوز وپرمعنی خواست جواب بدهد.
پافشاریهای من باعث گردیده بود که آن شخصیت با ارزش ،بارها بخشهای مختلفی از زندگی رنجبار خودرا بمن قصه کند.دردها وپرابلمهای فامیلی دربین بسا فامیلها،همین اکنون برای بهترین رفقا ودوستان ما مایۀ پرابلم وحتی مرگ گردیده است .ازین دسته ،تعدادی از درد ومصیبت خود قصه میکنند وتعدادی با حفظ ونگهداشت آن ( درون خور ) گردیده وبه امراض مختلف مبتلا گردیده وآمادۀ پیوستن به ابدیت اند.
این درحالیست که هیچ مرجع وافراد دارای احساس مسوولیت دراین زمینه وجود ندارد که حد اقل از فداکاران خوابیده دربستر مریضی،خبرگیری عادی نمایند،جزطعنه زدن. درحالیکه دیروز از زندگی وجبهه تا رفتن رفقا را درزیر حاکمیت ورهبری خود قرار داده بودند.حال کجایند آن حاکمان تعین سرنوشت حزبی- شخصی وفامیلی ما که اکنون دیگر( دَرَ کِ شان درهیچ عیادت ،مردن وحتی مراسم بخاک سپاری وفاتحه گیری ) بهترین فرزندان حزب که اقلاًبا ( حضور مبارک شان )مراسم مردن ،تدفین وتکفین را (داهیانه رهبری کنند.
باکمال نهایت تآسف باید تذکر داده شود که با تأسف فراوان تعدادی از کادرهای به (منزل رسیده )بنابر اختلافات قابل زیر پاکردن درمراسم غم وانده فامیلهای رفقا اشتراک نمیکنند ورفاقت،اصول اخلاقی وسنت های ملی را لگد مال میکنند.
اما ، بتو،ای انورعزیز ویاران همچو تو وبه همه فرزندان حزب ومبارزین راه آزادی،عدالت،ترقی وخوشبختی انسان  اطمینان میدهیم که اگریکروزی نیزباقی بمانیم؛شما،مبارزات وفداکاری های با ارزش تانرا فراموش نکرده وبه آن احترام نموده وافتخار نیزخواهیم کرد .
روح انور، این فرزند فداکار ،باتقوا ،متواضع ومظلوم حزب در پهلوی همه رزمندگان ویاران هم مسیرش ، همیشه شاد باد!
وحدت طلبان صدیق حزب با مشاهدۀ خیانتهای جفاکاران ودشمنان داخل حزب، بارها از بیتفاوتی رهبران خود ساختۀ امروز برای آن شکایت میکنند که درکلیه مسایل مهم وسرنوشت ساز حزبی وسیاسی ،ازجمله درمورد رسانیدن حداقل مساعدت  برفقائیکه زیرعوامل مختلف، آخرین روزهای زندگی شان را بارنج وعذاب سپری میکنند،وبا این حالت زار،هنوزدرصف اول فداشدن درراه وحدت همه جزایرحزبی،قراردارند،هیچ مرجع وافراد دارای احساس دراین زمینه وجود ندارد؛ درحالی که همینها بودندکه حاکم یکه تازسرنوشت مان بودند.و از زندگی وجبهه تا رفتن رفقا را درزیر حاکمیت ورهبری خود قرار داده بودند.حال کجایند آن حاکمان تعین سرنوشت حزبی- شخصی وفامیلی ما که اکنون دیگر( دَرَ کِ شان درهیچ عیادت ،مردن وحتی مراسم بخاک سپاری وفاتحه گیری ) بهترین فرزندان حزب ( حضور مبارک شان غایب است .اما،برای گرفتن محافل سوگواری خواهراندر خشواندر وبی بی کلان اندر، پدراندرهای شان ده ها هزار یورو ودالر را مصرف میکنند ولی یک دالری برای مداوای بهترین رفیق وعزیز ترین مبارز وهمسفر مان کمک نمیشودوخوب ترین کادر درداخل کشور به لقمه نانی محتاج است.
باکمال نهایت تآسف باید تذکر داده شود که تعدادی از کادرهای به (منزل رسیده !!)بنابر اختلافات جداً بی ارزش و قابل زیر پا کردن ،درمراسم غم واندوه فامیلهای رفقا اشتراک نمیکنند و رفاقت،اصول اخلاقی وسنت های ملی را لگد مال میکنند.
روح انور، این فرزند فداکار ،باتقوا ،متواضع ومظلوم حزب در پهلوی همه رزمندگان ویاران همراهش ، همیشه شاد باد!
یقین داریم که همسنگران انورها وافرادی مثل انورفقید که با داشتن ایمانی قوی وعشق بی پایان بحزب،مردم وشکست پذیر بودن حتمی ارتجاع چند سر وفریب کار،که درنوبت پذیرایی مرگ قراردارند وآنهائیکه با چنین ایمانی به زندگی ومبارزه ادامه میدهند ،جاودانه در روح وقلوب بهترین انسانها مبارز وطن، برای آن باقی خواهند ماند که دیوارهای جاه طلبی، شخصیت  پرستی وانواع فساد وکجرویی را لگد مال کرده وبمردم، وهمه آحاد بشری  قیمت یکسان قایل اند.
بزرگترین رنج انور ومردانی مثل انور اینست که دردها،رنجها ومصیبتهای مشکلات خانگی را پنهان میکنند؛ودرغمی میسوزند که تحمل آنرا جزبزرگمردان، کسانی دیگررا نشاید. اما، ازدید من این نوع زندگی صوفیانه نباید ادامه یابد .
انورِهرلحظه درغم واندوه غوطه ور،سالها با وجود تهیه کردن امکانات خوب زندگی ازطریق کار ومشقت طاقت فرسا، ازامکانات تهیه شده از طرف خودش استفاده نتوانست،ومثل فقیر مرد تارک دنیا درخانه وکاشانۀ خودش زند گی کرد وجان داد.
ما، درحالیکه به شهامت،قدرت کاروتحمل پذیری انورو همقطارانش  حُرمت میکنیم، چنین گذشتها را جایز نمیدانیم وقیام ومبارزه علیه چنین شیوه های زندگی را راه بهتر برای خلاصی ازدست چنین ( فرشته های جهنمی  چه مردخانه باشند ویا خانم خانه یا عضوی از این کوچک ترین نهاد اجتماعی ) امر برحق میدانیم وخموشی دراین زمینه را گناه وترس ارزیابی وقیمت میدهیم..

روح انور گرامی را بار دیگر شاد میخواهیم.
 درود های گرم ما، فدای تمام شهدا،وقربانیان وطن که خونهای سرخ وداغ شان را فدای عدالت،آزادی وتساوی حقوق انسانها ساختند.

بادرود واحترام: جلیل پرشور

 

 

 

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

 

 

 

انور صفدری مبارز باتقوا وبرخاسته از ازبین غریب ترین لایه های مردم باهمراهان وداع گفت و جاودانه شد

یک چراغ  پرفروغ،یک شمع روشنی دهنده وزدودندۀ تاریکی وجهالت ،شخصیت پرکاروآرامش نشناس یعنی رفیق شادروان انور صفدری، با مرگ نابهنگام شان،همه اهل احساس وشرف را داغدار ساخت. روحت شاد باد ای انور عزیز!

درسوگ انور جان ،عزیز ترین یار همنبردهمه مبارزین  ( نوشتۀ ناچیزی از جلیل پرشور،یار وهم کارقدیمی )آن رفیق پرازرنج وعذاب که سالها باوجود داشتن مصیبتهای فراوان (...)آهی نکشید وبا ده ها رنج مریضی و شخصی ،دردکشید ،دردرون باخود پیچید وچیزی نگفت ودرعالم کار وزحمت وخموشی ،خاموش شد، بنام همدردی وغم شریکی ،بمناسبت این دردعظیم واندوه بزرگ به همنبردان واقعی رزم ونبردهای دادخواهانه،غرض ابراز تسلیت به دختران باوقار وصاحب عزت او،به خانم و برادران غریب وزحمت کشش،برفقای با شرفی که ازفقدان مبارزین واقعی رنج میبرندوقلوب شان درهمچو حوادث جریحه دار میگردد،وشخصیت وارزش رفقا وانسانها را در(پلۀ) ترازوی فرکسیونها وگروپکها،مورد قیمت گذاری قرار نمیدهند،این ضائعۀ بزرگ راازطرف خود،خانواده ام وهمه رفقای صدیق ومبارز موجود درسویدن تسلیت  عرض میکنم.

 

انور جان عزیز!

تو همیشه درقلوب ووجدانهای بیداررفقایت زنده هستی و خاطرات باارزش وگرانبهایت همیشه زنده  وجاویدان خواهد بود. 

انور صفدری، فرزند دردها ورنجهای بیکران خلقهای زحمتکش افغانستان ،انقلابی ومبارز صادق حزب پارچه چارچه ساخته شدۀ ما ، یکی از چهره های بارز وکم نظیر آرمانهای عدالت خواهی وتساوی حقوق همۀ مردمان وطن، دشمن آشتی ناپذیر ظلم، بیعدالتی وتحمیق توده ها ،انسان صمیمی ،خوش برخورد ودشمن با تکبر،جاه طلبی، فریبکاری ،شخصیت خواهان وحدت ویکپارچه شدن رفقا وهمراهان حزبی وسیاسی ی ما،بعدمدتها دست وپنجه نرم کردن با انواع سرطانهای سیاسی وجسدی،به قافلۀ رفقا وانسانهای به ابدیت پیوسته، پیوست وهزاران انسان باشخصیت ومبارز واقعی را درسوگ خود کشانیدومتألم ساخت.

انور صفدری  مبارز باتقوا وبرخاسته از ازبین غریب ترین لایه های مردمان غریب وتهیدست جامعه، بعد مبارزۀ طولانی باامراض تباه کن روانی،جسمی واجتماعی ، باهمراهان وداع گفت و جاودانه شد!

 دراین مورد غم انگیز ومصیبت عظیم، مطالبی به نشر خواهد رسید، وازچشم دیدها وکارمشترک مان قصه خواهم کرد.(دریک جمله اوآدم بی جوره وقابل دوست داشتن بود.)روح آن مرد مبارز وهمقطاران او،همیشه شاد باد!

بادرود وتسلیت : ازطرف جلیل پرشوروهمرزمان هموطن ساکن درکشورسویدن
 

 


بالا
 
بازگشت