برلاس

 

چشمان خون ریز

 

چو سیاف دو چشمانت که دارد میل خون ریزی

به جانم صد شررهردم چو گلب الدین همیریزی

چه برهان داری ای خون خواربرای کشتن انسان

به تفتین های امریکا و تلبیس های انگریزی

خرا سان چون شبستانی تهی گردید از خرشید

تو ای مهتاب عالم تاب توهم میخواهی بگریزی

ز بعد پنج وهم ده سال هنوز برخویش می لرزم

ز بیم وحشت طالب همان کشتار چنگیزی

بنام صلح و آزادی بشد فرمان روا (کرزی)

به قلب مادر میهن فرو کرد خنجر تیزی

رژیم مافیایی را به کشور چون نمود حاکم

هنوزبر توسن قدرت زند هرلحظه مهمیزی

تبه کاری گذشت از حد شرو فساد حاکم شد

سیاه شد سرنوشت خلق مثال شام شبدیزی

بود کشتی امید ما روان بر گرداب ناکامی

برون رفت اختیاراز کف زدست آدم حیزی

( برلاس )

 


بالا
 
بازگشت