نورالدین همسنگر

 

به مناسبت روز جهانی محوخشو نت علیه زنان

به زنان رنجدیده ء کشور عزیزم افغانستان

لحظه پرواز

بر خیز از دیار شب آواز میرسد

مرغ سپیده بام سحر باز میرسد

برخیز شام خاطره ها را بهم بریز

نقشی زنو به نکته آغاز میرسد

عطری فشانده بذر امیدی بخاک یاس

وقت گل وشگفتن و پرواز میرسد

لبخند بر لبان تو گل می کند ز شوق

رنگ طرب به دیده ءتو باز میرسد

دگر ضعیفه گوشهءهر خانه نیستی

هستی ترا به مسند اعجاز میرسد

برخیز خار خرمن بیچاره گی بسوز

دور فلک به عهد تو دمساز میرسد

دام فریب ودرد نمی ماند عاقبت

شادی به رنگ عشق سرافراز میرسد

آن لحظه های گمشده پربار از امید

با گامهای عزم تو انباز میرسد

بغض گلوی درد تو فریاد می شود

شور شعف دو باره دلت باز میرسد

بیرون برآ زلانه دلگیر و سرد خویش

بالی بزن که لحظه پرواز میرسد.

هالند-نوامبر ۲۰۱۲

نورالدین همسنگر

 

 

 

´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´

 

هموطنان عزیز عید تان مبارک باد

بدین وسیله فرارسیدن فرخنده عید سعید فطر را به تمام هموطنان عزیز که در داخل ویا خارج از کشور به سر میبرند صمیمانه تبریک وتهنیت میگویم.

همچنان دستهای پاکی که ازعمق یک احساس متعالی انسانی درین ایام خجسته به یاری بینوایان شتافته ویا دستانی که خالصانه بلند بسوی آسمان بخاطر رستگاری مردم –آرامش خاطر هموطنان خویش-خواستار پایان جنگ وستیزه جویی شده است –توانمندی بیشتر آرزو میدارم

از با رگاه خالق بی نیاز التجا دارم که کلیه عبادات واجرای فرایض دینی مردم نیازمند مارا قبول در گاه خویش گرداند

بر علاوه آرزومندم که ایام شادیهای مانده گار-بهروزی های پایدار –ثمر بخشی اندیشه های پویا وسالم وبهرمندی از کلیه نعمات مادی و معنوی –توام با شگوفایی وباروری آرمانهای نیک مردمی نصیب باشند گان کشور عزیز ما گردد.

مردم عذاب دیده ءما توانایی آنرا بیابند تابا اتحاد وهمدلی بسوی نابودی کلیه مظاهر تیره روزی ها –عداوت وکینه توزی ها –تبعیض وتعصب وهمه عوامل بدبختی ها گامهای عملی بر داشته-آینده های پر بار از سرور وشادمانیها را به اسقبال بنشینند.

روان رفته گان شاد –آرزوهای نیک مردمان ما شگفته وآباد وعید سعید فطر به همگان فرخنده ومبارک باد.

با احترامات فراوان

نورالدین (همسنگر)

 

عید بهروزی

بیا فارغ بکن از غم دل دیوانهء مارا

به رنگ آرزو نقشی بزن ویرانهءمارا

فسردیم در حصار غربت سرد فراموشی

زآفاق محبت گرمی ده خانهء مارا

دل مسکین بجان آمد زشام تلخ تنهایی

بیا از نو چراغان کن شبی کاشانهء مارا

جنون سینه مارا گداز واپسین بخشا

بدم تاب دگر باره پر پروانهء مارا

بیا بانگ رهایی را بگوش لحظه ها سرکن

به زندان جفا بشکن زپا زولانهء مارا

خمار صد شبه دردل چه زار ودلفگاریم ما

به نور باده روشن کن بیا میخانهء مارا

بیاای عید بهروزی بما شور وطرب آور

بتاراج فنا بسپار غم ویرانهءمارا

هالند –اگست 2012

نورالدین همسنگر

 

 


بالا
 
بازگشت