دستګیر نایل

 

یادی ازسینماهای افغانستان وساخت

یک فیلم کوتاه در کابل

    هنر تیایر و سینما در کشور ما هرچند سابقه ء بس دراز ندارد اما طی دهه های چهل وپنجاه وشصت، چهره های درخشانی از هنر پیشه گان وفیلم سازان را تقدیم جهان سینما وتیاتر کرده است. سینما که هفتاد سال بیش عمر ندارد،با وصف عدم توجه نهاد های مسوول دولتی و نبود مالی و آشنایی با تکنولوژی معاصر،موالید هنری هنر پیشه گان، چشمگیر بوده است.سینما در کشور ما، بیش از هر هنر دیگر علاقه مندان و بیننده گان بیشاری داشته است.                            ازهمان اغازین سال ها وشروع جنگ های داخلی تا پایان دهه ئ شصت تنها درشهر کابل افزود بر تیاتر ها، دوازده سینما فعال بود و بعلاوه نمایشات در تیاترها، درسینما ها پیوسته فیلم های هندی امریکایی، ایتالوی،ایرانی وفیلم های ساخت وطن به  نمایش گذاشتنه میشد.که میتوان از سینماهای کابل،آریانا، زینب، بریکوت، بهارستان ،آریوپ، تیمور شاهی،اقبال، فرخی، میر_ ویس، میوند و بسیار دیگر.نام برد بدین ترتیب ما، نگارستان ها وهنرستان هایی داشتیم با هنر پیشه  گان موفق،موسیقی دانان و نوازنده گان توانا وچیره دستی داشتیم با کوچه ء خرابات و خراباتیانی، و بزم های غزل و موسیقی و استادان با نام و نشانی که  برای افغانستان افتخار می افریدند.اما با درد و داغ که با شروع  جنگ های داخلی و مدا خلات قدرت های منطقه و جهان، افغانستان به تل هایی از خاکستر وخون بدل گشت.دشمنان هنر وفرهنگ، این میراث ها را غارت کردند،ما را بی هویت ساختند و ننگ ونام را هم از ما گرفتند.

    در قرن حاضر، هیچ ملتی مانند ما افغان ها اواره، جنگ زده ومصیبت رسیده نبوده است.چرا که خفاشان شب پرست و کور دلان بی فرهنگ، که دست نشانده گان بیگانه ها بودند،هنرستان های مارا به اتش کشیدند، نواختن تار و طنبور را قدغن کردند دروازه های مکاتب ومدرسه ها را بستند و دفاتر هنر وسینما ها را قفل زدند وحتا تندیس ها دربامیان را تخریب وپارچه هایش را به دلالان بین المللی و قاچاقبران پاکستانی وغربی ها فروختند تا روی ایینه ء خاطرات طلایی تاریخ ما را با غبار فراموشی، بپوشانند و مارا بی هویت وبی نام و بی تاریخ سازند.این سالها که به شهر کابل نگاه کنیم، از هنرستان ها و سینماهایی که نام برده شد، و از ان هنرمندان و هنر پیشه گانی که قلب این کانون ها را گرم  نگه داشته بودند، نشانه ای نیست. یا وطن را ترک گفته اند و یا با هفت هزار سالگان، پیوسته اند!

    سینمای اقبال، هوتل عروسی ساخته شده، در دیوار های زخمی وخون الود سینمای بهارستان، یاد گار های شهروندان کابل خوانده میشود. دریک جای میخوانی:« روزگار،ایینه را محتاج خاکستر کند!» این خاطره چی معنی دارد؟ روشن است که عمق فاجعه را نشان میدهد.خانه ی علم و فرهنگ که  روزگاری محل علم وفرهنگ وهنر بود، این سالها به پناه گاه معتادان چرس و تریاک ،مبدل گشته تعمیر ان کاملن ویران، سینه و دیوار هایش زخمی و خونچکان است.فقط به گناه اینکه شوروی ها ان خانه را ساخته بودند!! وباید نشانه های به اصطلاح کمونیزم، به خاکستر ودود،بدل گردند.مگر انصاف  هست که  ادمی خانه ی علم وفرهنگ خود را خراب کند؟ واگر پاسخ آری است، این گروه های تخریب کار ومتعصب را چه نام باید گذاشت؟

       به اصل مطلب که برگردیم، این روز ها کارگردان و فیلم ساز جوان افغان مقیم بریتانیا( فضل حکیمی ) فیلم کوتاهی را در کابل ساخته و به علاقه مندان وعاشقان سینما اماده کرده است که  انعکاس دهنده ء همین درد ها و فاجعه های خونین کشورما است.این فیلم ساز و کارگردان جوان که تا کنون بسیار ساخته هایش را به تماشا نشسته ایم، فیلم را با یک پرسوناژ اغاز کرده که در واقع این پرسو ناژ، همان سینما های کابل است که با او، درد دل می کند و با زبان بی زبانی سخن میگوید.وروزگار هنر سینما را به کار گردان، شرح میدهد.و از سینما گران و نهاد های فرهنگی میخواهد که به سروقت فاجعه بار سینمای افغانستان برسند.به راستی طی این دهسال که ملیارد ها دالر کمک های کشورهای خارجی به افغانستان سرازیر شد، چرا گوشه ء چشمی هم به حال سینما و سینما گران افغانستان نشده است.؟ در کشورما، بجای تقویه و گسترش نهاد های فرهنگی، علمی و هنری، توسعه ء زراعت،بهداشت، صنعت و زمینه های کاریابی،بازار های تجارتی،رستورانت های مجلل وساختمان های چند طبقه ای ساخته اند.این ملت گرسنه ، جنگ زده و بیکار وبد روزگار، به رستورانت و هوتل و قصر نیاز ندارد. باید صلح ،تامین گردد و زمینه های کار و پیدا کردن لقمه نانی فراهم کرده شود.که تا کنون این کار ها را نکرده اند.کار گردان فیلم ( فضل حکیمی ) هم همین هدف را دنبال کرده است. و از هموطنان و فرهنگیان کشور خواسته است در این زمینه  هنر سینما را از بد بختی نجات بدهند. کار های این هنر پیشه وکارگردان جوان و متعهد را باید ستود موفقیت های درخشان برایش آرزو می کنم.         

__ دسامبر 2012 _ لندن

 


 


بالا
 
بازگشت