شگوفه زار بود بسکه بوستان قفس

به ما همیشه بهار است در میان قفس

                                                    "صوفی احمد علی"

نگاهی به "شــــرارستان"

 

صبورالله سـیاه سـنگ

hajarulaswad@yahoo.com

 

در واپسین روزهای سال دوهزاروده "شـــرارسـتان" (دیوان صوفی احمد علی قندهاری) به روشنای بیرون از چاپخانه راه کشود. اگر در این کار ارزشمند، هفت تن شایسته شادباش باشند، نام محمد ابراهیم شریعتی افغانستانی پیشتر از دیگران بر زبان خواهد آمد. نامبرده با پشتکار ویژه و دلسوزیی که به گنجینه فرهنگ سرزمینش دارد، این کتاب را نیز مانند دستاوردهای پیشترش گوارا پیشکش کرده است.

"شرارستان" نمای کنونی را نمیداشت، اگر کوششهای فراوان عبدالرحیم غفوری پشتوانه اش نمیبود. هنگامی که او سروده های صوفی احمد علی را گرد می آورد و  آنها به خط همچو مرواریدش مینگاشت، شاید در دل هر بیننده، این آرزو جوانه میزد: ایکاش دیوان همینگونه "دستنویس" چاپ شود، نه با حروفچینی.

"مـــن و صـــوفی" از زبان غفوری، خواننده را با نیمرخ شاعر  و سرگردانیهای برگه های تا آنگاه چاپ نشده اش از کوره راههای افغانستان و هندوستان تا امریکا و اروپا و در فرجام ایران آشنا میسازد.

محمد کاظم کاظمی که نشان انگشتان مهربار و گهربارش در برگ برگ بسی  از کتابها پیداست، بر چه کسی ناشناخته خواهد بود؟ این هنرمند نستوه با ویراستاری پیراسته همواره به یاری نویسندگان و دوستداران ادبیات آماده بوده و در این راستا از خود مایه ها گذاشته است. "شرارستان" در پرتو مهربانی او افروخته تر مینماید.

محمد حسین نایل با دیباچه روشنگرانه (انعکاس بیشتر وارستگی و صوفی منشی در شعر) به رموز و دقایق نهان کارکردهای این غزل آفرین فزون مرتبت پرداخته و با رویکرد به چندین سرچشمه و رسانه، آگاهیهای بیشتری فراچشم خواننده گذاشته است.

دکتور اکرم عثمان با نگاره فشرده تری زیر نام "شاعری از فراسوی حجاب زمان" افزون بر اشاره های فنی، جلوه های دو سبک خراسانی و هندی در پردازهای صوفی احمد علی را به تماشا گذاشته است.

بیشتر از سه صد غزل، پس از "مناقب" با یادداشت کوتاهی از "عاشق محبوب سبحانی/ نظام الدین حسین" و شماری از مخمسات و  مستزادها تا رباعیات و مثنویها این گزینه را بهینه میسازد.

صبورالله سیاه سنگ هم یادگاری با سرنامه "پاکیزگی در سروده های پارسایی" در برگهای این کتاب نهاده است. در بخشهایی از یادداشت او میخوانیم:

سروده های پارسایی پیشینه یی به بلندا و سنگینی آگاهی دارد. از سپیده دم ایمان تا نیمروز همین دم هر باری که پرگار روزگار به سود دلگرمیها و سرگرمیهای زبون زندگی وارونه گردیده و جا را بر معنویت تنگ کرده، وارسته آوایی از گوشه یی بلند شده و گمراهان، فراموشکاران و باژگونه سرشتان را به یاد باورها و ارزشها انداخته است.

صوفی احمد علی قندهاری با سوز و شور نهفته در سخن یکی از همان آگاهی دهندگان و مژده آوران است. زبانی که او برای فروزش چراغ خرد و هدایت برگزیده، هم از نرمای بریشمین برخوردار است و هم از درشتی آهنین؛ چنانی که خود در پیرامون دریافتها و پنداشتهایش میگوید:

این نکته سرایی به من از طبع روان نیست

نوشیم از آن باده که طعمش به زبان نیست

بیرون ز جهان نیست خبر هیچ کسی را

باشم به جهانی که نشانش به جهان نیست

صوفی احمد با درفش ساختن نشانه ویژه خودش، آشکار میسازد که از چشمه ناشناخته جوشیده در جهان پوشیده سیراب میگردند. به اینگونه، او از خاستگاه اندیشگی و عاطفی خود میگوید و از اینکه چرا بیتابیها و نگرانیهایش در برابر انبوه بیخبران و ناآگاهان در نمود شعر فواره میزنند.

این عارف وارسته برخلاف شماری از سخنوران پیشین بزرگراه طریقت کوله باری از خاطرات شام و حلب و حجاز ندارد. او جهان را از روزنه دل گشت زده و خود را باشنده سرزمین جغرافیانشناس و همروزگار فراسوی تاریخ میداند.

نامبرده سیر در وادی خویشتن را بسی ارجناکتر از سير و سلوك در جهان برون یافته است.  در حقیقت، این راهی خستگی ناپذیر راه بی پایان عرفان، تنها با استغنای داشتن "خم ابروی خوبان" و آنهم در عالم خیال، "محراب" آیین خویش را محور افلاک میداند و میگوید:

در خیالم تا خم ابروی خوبان جا گرفت

میکند دیر و کلیسا سجده بر محراب ما

شعر صوفی احمد به خاطر پهلوهای گونه گونه اش، برای هر خواننده در هر برشی از زندگی شایستگی و کارآیی دارد و به سخن شاعر "گاه ترنم، گاه ترانه، گاه فسون و گه فسانه میشود".

يكي از بهترين دلایل دلنشيني سخنان صوفی در ميان خواص و عوام وجهه و وزنه حقانیت بازتاب یافته در آنهاست. به بیانی، سختگی گفتار و شیوه بيان صوفیانه نيز نقش عمده در ماندگاری آنها دارد.

نشیده های صوفی احمد علی فرآورده محفوظات فکری و تجربی اویند. در این میان، اثرگذاری رودادهای اجتماعی بر منش و کنش او نیز نقش داشته و در هر نمونه اینجا و آنجا رخ نموده است.

گفتار شاعرانه صوفی از ساختار استوار، مایه نیرومند، اشاره های زیبا و معنای بلند برخوردار است.  از همین رو، برای هر خواننده و شنونده گیرایی دارد و زود پسند می افتد.

این شاعر معنویت و معرفت با دلی پر از وزنه عرفان شور ديدار یار دارد. یار در چشم او رونقی از آن حقیقیت بزرگ جاودانه بر فراز کاینات است. او اگر از گذرگاهی به گذرگاه دیگر و از منزلی به منزل دیگر راه میسپرد، چشم انتظار برتری دارد: روشن شدن دیده به دیدار آفریدگار.

صوفی وارسته مانند همه پارسایان پاکباخته در چندگونگی یگانگی میبیند و دیدگان نهان بین دارد. چشم انداز صوفی درویشانه نگاه کردن به ژرفای جهان و پدیده های درونی آن است.

 

[][]

 

ریجاینا/ کانادا

بیست و نهم دسمبر 2010

 

 


بالا
 
بازگشت