سید احمد ضیا  نوری

 

ضیافت با شکوه و مجلل

سقراط فیلسوف بزرگ یونانی که چهار صدو هفتاد سال پیش از میلاد در آتن به‌ دنیا آمد فرموده است:  وقتی مردم زبان همدیگر را بفهمند و از اینرو با همدیگر سخن بگویند و همدیگر ار درک کنند، تعقل و تفکر هماهنگی پیدا کنند، سپس بر سر نتایج و اصول توافق میکنند و آن اصول را به عنوان قانون عمومی جامعه قبول میکنند و به آن قوانین تن میدهند. در این صورت روال و گرایش به همگرایی و انسجام اجتماعی در بین مردم ارتقا پیدا میکند تا هنگامی که مردم زبان هم را ندانند و نفهمند و از اینرو به نتیجه نرسند محال است که بسوی همبستگی و همگرایی اجتماعی و اعتقادی، اخلاقی گرایش پیدا کنند.

بدون تردید اولین شناخت و معاشرت های انسانی و اخلاقی از زبان و سخن آغاز میگردد. برای هر انسان هویت وی زبانش است که به معرفی اش میگیرد که تا چه حد دانش و فهم دارد. گذشته از آن همزیستی مسالمت آمیز نوع گره خوردگی عاطفه و احساس است که انسان ها را بهمدیگر نزدیک و نزدکتر میسازد، برای جامعه افغانستان مبرم و حیاتی است که مردم در قدم نخست هماهنگی و سازش داشته باشند سپس بر سر آنچه خواست های انسانی ایجاب میکند بر سر توافق برسند، مهمتر از آن برای درد کشیدگان غریب غربت بالاتر از آن چه تصور گردد گرایش های اخلاقی، معاشرت های انسانی و همدیگر را قبول نمودن نیاز اصلی و اساسی است. چون ما هنوز و هنوز در این جامعه با مردمش بیگانه و با محیط شان نا آشنا هستیم پس این افغان است که برای هموطن افغان خود در تمامی رویداد های تلخ و شیرین که در زندگی در این دیار غربت اتفاق میآفتد یار و یاور منیر و همیار است.

روی همین منظور بخاطر انسجام و بسیج بهتر و صمیمی تر هموطنان در این شهر تا ساعات را فارغ از کشمکش و هیاهوی زندگیی، باهم بودن و شاد بودن را بیشتر تجربه کرد،  بروز جمعه بیست و یکم ماه دسمبر سال روان 2012 م ضیافت با شکوه در یکی از سالون های این شهر ( گتنبرک، سویدن) برگذار گردید.   هدف از این محفل گرم و بیاد ماندنی غیر از دید و بازدید، نخست جشن بازنشستگی یا تقاعد محترم الحاج رحمت الله حسن بود و در قدم دوم مصادف بود با شصت و پنجمین سالروز میلاد عمر پربار جناب (حسن) که از جانب خانواده گرامی ایشان برگذار شده بود. 

 این محفل با ارزش و معنوی ساعت هفت شام با سخن توسط مجری برنامه چنین آغاز گردید:  

با سلام گرم به محضر ارزشمندان فرهنگیان و فرهنگ دوستان: 

 اینکه با گل حضور تان محفل آرای سرور جشن امشب شده اید سپاس بیکران، حضور شما در این جمع نشانه پاکترین و صمیمانه ترین محبت ها دانسته میشود.  

  قدم تان گرامی

در بیشه اندیشه  اندیشمند سترگ، دانشمند و عارف وارسته حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی در قسمت از سخنان گهربار شان اشاره نموده اند که انسان شریف ترین مهمان جهان است. که کاملا مطابقت دارد با جمله که منت خدای عزوجل را که از جمله موجودات انسان را برگزید. واقعآ انسان موجود خارقلعاده روی زمین است.   زمانیکه انسان برای همنوع خود انیس و مونث میگردد همانا با جمله ارزشمند حضرت مولانا در مطابقت کامل قرار میگیرد چون انسان سازنده جهان و جهان آزمونگاه انسانیت است تمام انسانها چند صبای مهمان این دنیای دون هستند که دور عمر شانرا باید باآرامش خاطر امن صفا و صمیمیت پیش ببرند.   ما در سرزمین خود انسانهای بیشمار داشتیم و داریم که عمر و دوره مهمانی شانرا در جهان هستی با شایستگی تمام پیش برده اند و از خود فخر و مباهات بجا گذاشته اند و میگذارند.  

  در افغانستان انسانهای بی شماری داریم که به نحوه در خدمت مردم بوده و هستند یا با زبان و قلم و یا با اجرایی کمک های انسان دوستانه،  که همین است که نام شان همه جا انباشته می شود و مورد حرمت تعظیم و تکریم قرار میگیرند. از جمله انسان های با معرفت و خدمتگذار برای افغانستان و ملت ما یکی آن جناب الحاج رحمت الله حسن می باشند که امشب سخن از ایشان در میان است. 

   جناب حاجی صاحب مدت بیش یک و نیم دهه ست که با خانواده گرامی شان در کشور سویدن مانند ما غریب غربت هستند، ایشان انسان خیر اندیش و نیک اندیش اند، دوستی و آمیزش بسیار با همگان دارند، در تمام پدیده های خوب و ناخوشآیند که در این شهر اتفاق میآفتد صمیمانه اشتراک مینمایند و شریک شادی و غم میگردند نه دلیل!! 

  بدون تردید با همه افغانهای مهاجر در سطح اروپا بیشتر در این کشور ( سویدن) با اطرافیان مراودات عالی و انسانی دارند که در نتیجه مورد حرمت بسیار میان افغانها هستند. دارای تحصیلات عالی هستند و مدت زمان زیاد یا سالیان مدیدی در پست های بلند در افغانستان ایفای وظیفه نموده اند، ایشان سیاستمدار ، آگاه سیاسی و نیز فرهنگی و فرهنگ دوست هستند. پدر مهر گستر، همسایه مهربان و هموطن با احساس و وطن پرست اند.     که نام شما جناب الحاج حمت الله حسن بر فراز آزادگی همیشه باد و بلند

و در ادامه پیام تبریکه و گفتار کوتاه در مورد پدر به سمع حاضرین رسانیده شد.

آغاز شصت و پنجمین سالروز پربار عمر تان مبارک باد،  الهی جاده زندگی تان هموار،   آسمان چشمان تان صاف و دریای دل تان  همیشه آرام و زلال باشد    و هیچ وقت از دنیا خسته نباشید

پدر :

از غوغای زندگی تا سکوت مرگ باید پدر را دوست داشت

پدر يعني : محبت، دوست، همراز
پدر يعني : ترانه، عشق، آواز
پدر يعني : صبوري، استقامت
تلاش و كوشش و معيار طاقت
پدر يعني : مروت، مرد خانه
پدر يعني : چراغ‌آشيانه

................................

پدر همان يار قدیمی من
پدر همان نور افتاب من
پدر صدای تو در گوشهايم دائم زمزمه ميکند
نباشد روزی که ان صدا را نشنوم....
پدر حضورت در کنارم سنبل شادابی و نشاط من است.
پدر احساس ازادی و رهایی میکنم وقتی دست نوازش بر سرم میکشی،  نگاهم میکنی و بوسه ای بر صورتم میکاری. احساس غرور میکنم.
پدر، پر افتخارترین انسان برای من ،
کسی که تمام زحماتش را نثار من کرد
و خود را به غربت داد تا من آینده ای روشن داشته باشم
باشد روزی که به من افتخار کنی  

 پدر من         

دوستت دارم .........

 

 

سپس جانب الحاج رحمت الله حسن با خیر مقدم گفتن به مهمانان شان سخن کوته و مختصر در مورد خودشان ایراد نمودند و از اشتراک حاضرین سپاسگذاری نمودند.  بعد محترم فرین محسنیان نیز سخن فشرده بیان نمودند و نظری گذرا به دوره خدمت محترم (حسن) در سالیان زیست شان در افغانستان انداختند و به نمایندگی از مهمانان از خدمتگذاری جناب الحاج (حسن) برای وطن و مردم قدردانی نمودند.  

 ساعت بعد همه به صرف طعام دعوت گردیدند که میز مجلل با غذای های متنوع برای پذیرایی مهمانان آماده گردید و  غذا صرف شد. برنامه با شور شادی ادامه داشت و در این محفل کیک که بخاطر سالروز تولد جناب حاجی صاحب آماده گردیده بود روی میز قرار گرفت و با کف زدن ها کارد زده شده و به همه تقسیم گردید و همزمان ترانه پدر نیز پخش گردید. در همین هنگام چهار نقش که از جانب شبانه جان حسن دختر محترم الحاج حسن اماده گردیده بود و بروی دیوار سالون نصب شده بود توسط مجری برنامه قرآت شد که بدین شرح بود

 

نقش پدر از روز ازل الی امروز

نقش نخست، فرزند خانواده

فرزند در میان خانواده حسن مرد با احساس برای اعضای فامیل،  در تحکیم صفا و

صمیمیت و محبت میان خواهران و برادران سهم فعال داشت. اهل صالح و مسوولیت پذیر بود، زحمات پدر و مادرش نا دیده نپداشت و به آن ارج میگذارد از این بابت در قلب همه ی ما جا دارد

نقش دوم، برادر مهربان 

برادر با مهر و عطوفت و الگوی خوب برای خانواده اش بوده است، در همه حالات هم فکر، همراز، همدرد و همکار محسوب گردیده است.  تمامی مواقف خوبی که در میان خانواده خود داشت تا به امروز حفظ نموده است.

نقش سوم، همسر با عهد

همسر با وفا مسوولیت پذیر که ارزش عالی برای همسرش یا خانمش است ، احساس عمیق و سرشار از عاطفه بوده و در همه عرصه های زندگی برای همسرش همسفر با عهد و پیمان است.

نقش چهارم: پدر       

آنچه را که در مورد پدرم باید گفت آنست که میتوان وی را بهترین پدر دنیا نامید.  دوست صمیمی، رهنمای عالی، و بهترین شنونده برای من خانواده  و اطرافیان ما هستند. پدرم از روز ازل تا به امروز از فراز و نشیب ها عبور نموده و در زندگی و اجتماع برای ما موقف خوبی مهیا نموده است، پدرم با ما همفکر هم نظر و همنوا است و از تصامیم حقوقی و انسانی ما حمایت می کند، در همه ی امورات روزمره به همه ما روحیه عالی میدهد  و در تمام مسایل زندگی مشاور قدرتمند هستند. من و همه اعضای خانوده ما همیش نصیحت های عالی پدر را بیاد خواهیم داشت و آنرا  در عمل  اجرا مینماییم.

از دید من نقش پدر برای ما بسیار موفق با صداقت وایمان کامل است.

از اینرو میتوان گفت  که پدر من که بهترین داشته های زندگی ما می باشد، مونس جان و در لطف و احسان چون ماه تابان و خورشید درخشان درخشش یکسان دارد، و سایه وی بدون شک همچو سایه همای سعادت و خوشبختی بر سر ما پر و بال میزند. با گل رویت حیات ما همچو گلستان رنگین زیبا و شگوفا است......   پدر جان

همچنان عده بی شماری از حاضرین پیام های کوته جداگانه را برای جناب الحاج رحمت الله حسن در داخل سالون ایراد نمودند و از محفل با شکوه ابراز تشکر و امتنان نمودند.  ترانه دیگری به صدای وصال  و علینا نوه های محترم حسن پسر اسد جان حسن و دختر بکتاش جان حسن اجرا گردید با استقبال بسیار گرم روبرو شد. در این جشن با شکوه موسیقی نیز شامل بود که محترم نصرت پوپل هنرمند جوان، سرشناس، موفق، مستعد، و خوش صدا با اجرای غزلیات ناب، جذاب، دلنشین و دلپذیر و ترانه های شاد جشن اینشب را رنگ و رونق بیشتر افزود.  این شب پر صفا و بیادگار ماندنی بعد ساعت دو شب با شور و هلهله به پایان رسید.  من بعنوان حاضر و مهمان این بزم دلچسپ و با صمیمیت، ستایش میکنم از همچو فرزندان و خانواده که برای پدر شان ارج و منزلت والا بخشیدند.   

 دلشاد به آنم که مهر، صفا، محبت، یکدلی و یکپارچگی هر آن روز میان همشهریان ما مقیم در این شهر افزوده میگردد و بر تحکیم آن خرسندم.

                   با هر دلی که شاد شود شاد میشوم               آباد هر که گشت من آباد میشوم

 

سید احمد ضیا  نوری   

    دسمبر 2012 م   

   گتنبرک، سویدن                                    

 

 

    

 

 


بالا
 
بازگشت