په اروپا کی دمیـشـته افغانانو د تولنو فدراسـیون

   فدراسـیون سازمانهای پناهندگان افغان در اروپا

Federation of Afghan Refugee Organizations in Europe         


 

اعلامیه

هستند کسانیکه فجایع بعد از شش جدی را انکارمیکنند!

امروز مصادف است با سی وسومین سالروز اشغال افغانستان توسط ارتش شوروی. این روزصفحۀ سیاهیست در تاریخ دو کشور افغانستان وشوروی سابق. با سرکوب خونین مقاومت دلیرانه ملت ما روسها ومتحدین بومی شان جوی های خون را جاری ساختند. نیم میلیون بیوه ویک میلیون معیوب که فریاد شان تا امروز نا شنیده مانده است، یادگاردورۀ اشغال افغانستان توسط روسها ومحصول دورۀ حاکمیت حزب دموکراتیک خلق درافغانستان میباشند.

ابر قدرت تا به دندان مسلح اتحادشوروی پس از 10 سال مقاومت در برابر ارادۀ آهنین مردم ما به زانو درآمد. درگیری در افغانستان اقتصاد ورشکستۀ شوروی را بیشتر از پیش ضعیف ساخته این ابرقدرت رادر سطح جهانی تجرید کرد. روسها در فبروری 1989 افغانستان رابا سر افگندگی ترک نمودند. آنها تحت فشارجهانی در آغاز 1992 شریانهای کمک اقتصادی ونظامی را به حکومت وابستۀ نجیب الله قطع نمودند.  حزب دموکراتیک خلق که آنزمان با اسم مستعار" حزب وطن" قدرت سیاسی ونظامی را بدست داشت، عملأ از هم پاشید وکادرهای این حزب خود را بدامن تنظیمهای جهادی انداختند. قدرت سیاسی را گروه ببرک کارمل به احمدشاه مسعود وایتلاف تحت رهبری اش تسلیم نمود. سایراعضأ حزب نیز در خطوط قومی تقسیم شده درخدمت تنظیمهای مختلف قرار گرفتند. مزارشریف تحت رهبری قاتل مشهوردوستم پناهگاه جناح کارمل شد. ، منبعد کادرهای که پول کافی داشتنداز طریق اتحادشوروی سابق روانۀ کشورهای غربی شدند و به جمع"فراریان کشورهای امپریالیستی " پیوستند.

اشغال کشور افغانستان ، طولانی ترین عملیات شورویها علیه یک کشورخارجی بود. اشغال افغانستان ، به اعتراف نسل جدید رهبران روسیه ، یکی از اشتباهات بزرگ کرملین در سیاست خارجی بشمار می رود . دیپلماتهای روسی بارها اظهار نموده اند که چنین اشتباهی را دیگر هرگزمرتکب نخواهندشد. بدین ترتیب میتوان گفت که روسها اشتباه خود را میپذیرند واز ابراز اینکه اشغال افغانستان بزرگترین اشتباه تاریخی شان بوده باکی ندارند. ببینیم رهبران وکادرهای حزب دموکراتیک خلق هم به این سطح تعقل رسیده اندکه اعمال وپالیسیهای فاجعه بارخود را بپذیرند ووعدۀ عدم تکرارآن را بدهند؟

البته وظیفۀ تشخیص اینکه کدام پالیسیها واعمال "جمهوری دموکراتیک خلق " برای افغانستان فاجعه بار بوده اند، شناسائی این فجایع ومعذرت خواستن از ملت افغان وظیفۀ رهبران آنزمان حزب ودولت است. به استثنای فرید احمد مزدک وتا حدکمی هم سلیمان لایق، هیچیک ازرهبران سابق حزب منحل شدۀ دموکراتیک خلق راهی را که عقل سلیم در برابر شان قرار داده است، انتخاب نکرده اند. جرأت اخلاقی فرید احمد مزدک اینست که وی بحیث عضو بیروی سیاسی آن حزب حاضر است در برابرمطبوعات حد اقل به بخشی ازاعمال فاجعه بارحزب ودولت آنزمان اعتراف نموده وابرازتأسف میکند. آیااین عمل افشأ حزب تلقی میگردد؟ جواب ما به این سوال منفی است.  آنچه در دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق اتفاق افتاده در اذهان مردم ما تازه است وبه افشأگری در مورد آن ضرورتی دیده نمیشود. انکار اکثریت رهبری حزب از پالیسیها واعمال فاجعه بارحزب باعث کتمان این اعمال وپالیسها نشده است. آیا میشودبا انکار، واقعیتهای تاریخی را کتمان کرد؟ آیا مردم افغانستان دو میلیون کشتۀ و نیم میلیون معیوب خود را به سادگی فراموش میکنند؟ آیا ده ها هزارزندانی آنزمان ویا بازماندگانشان خاطرات تلخ شکنجه ها وتوهینهای خادیستها را با گذشت زمان فراموش میکنند؟ البته نه. بنأ انکاراین واقعیتها خودفریبی است. آنانیکه دیروز مسؤلیت سیاسی داشتند، امروز نیزمسؤلیت سیاسی حل سوالاتی را دارندکه هر عضو حزب دموکراتیک خلق در جامعه به آن مواجه میشود.  نپرداختن به این مسؤلیت، بی مسؤ لیتی تاریخی دیگریست که بدوش این رهبران سنگینی خواهد کرد.

 

کمیتۀ حقوق بشرفارو

 

 


FAROE, Post Box 707,   2300 AS,   Leiden,     www.afghandiaspora.org,    

faroe_af@hotmail.com

 


بالا
 
بازگشت