.

 عبدالباری عارض

 

ائینه توافقنامه ستراتیژیک

با انکه در چهار دهه ګذشته کیشتی استقلال و حاکمیت ما دستخوش طوفان بود اما از اوان ایجاد کشوری بنام افغانستان تا کنون هیچګاهی استقلال و حاکمیت ملی ما به مثابه امروز در معرض تهدید تاریخ قرار نګرفته بود . سردمداران نام نهاد جهاد ، خون شهدا ،مقاومت و روحیه ازادی خواهانه ملت افغان و درخشش جهاد برحق مردم افغانستان را که باعث فروریزی دیوار برلین و ازادی اسیای میانه و اروپای شرقی ګردید در برابر دالر و کلدار به بیګانګان تقدیم کردند ، عشق به غصب زمین ،ثروت اندوزی و بلدینگ سازی  درانان ،سیاستمداری را در سطح دولت به سیاست بازی مبدل نموده است. امور دولتمداری را نسبت عدم کفایت و ظرفیت به بیرونیها وامیګذارد ولی درّ را بروی  افغانان متخصص ، باکفایت و وطن دوست می بندد  .شاید به ذهن خواننده محترم در تاریخ کشور بعضی ادوار اشغال خطور نماید ولی متوجه باید بود که تفاوتهای زیاد زمانی و خطر واقعی انوقت تا اکنون وجود دارد به همین ترتیب مفاهیم و طرز اشغال نیز از انزمان تا اکنون متفاوت میباشد. حال کشور ما با کمال ناتوانی در فقدان  مدیریت خوب ،با داشتن دولت متشکل از گروهای متضاد با افکار و خواسته های متفاوت در محاصره کشورهای اتومی و توانمند قرار ګرفته است .از جانبی هم تدریجاً افغانستان به دخیل شدن در منازعات فی مابین امریکا وایران ازیکطرف،و کشمکشهای فی مابین هندوستان و پاکستان از طرف دیگر کشانیده شده است .  علاوتاً پیچیده گی و نهان کاری در پیمان ستراتیژیک با امریکا  بر تشویش افزوده است .

حفاظت از موقعیت ستراتیژیک  کشور،این بام دنیا و شاهرگ تجارتی بین اسیای میانه و جنوب اسیا مستلزم رهبری مدبرانه است، رهبری که ممثلین ان سوابق خوب داشته اعتماد و حمایت مردم را باخود داشته باشند تا ظرفیت و کارآیی خویش را در تامین امنیت یقینی سازد. و با توانمندی موضیعگیری ثابت در برابر همسایگان و جامعه جهانی بر مبنای منافع کشور و مردم اتخاذ نماید. و این موضیعگیری وقتی موثر و عادلانه تلقی شده میتواند که تیم حاکم دارای برنامه واحد ، طرز تفکر واحد و هدف واحد بوده مبری او هر نوع فساد باشد.

 اگر رهبری توانا و راهبرد مدبرانه و جود نداشته باشد شکی نیست که کشور ، استقلال و حاکمیت همه به خطر نابودی مواجه خواهد شد. تفاوت اقتصادی ، سیاسی ،نظامی و ساختار اجتماعی ما با همسایگان انقدرها است که حاکمیت نسبت نابسامانی در اداره مجبور ګردیده نگهبان قوی را درجهان سراغ نماید تا از شر همسایگان مصون بماند.اگر دقیقا ارزیابی گردد مداخلات همسایگان و تحمیل افراد و حلقات معلوم الحال بُن اول است که اسناد و پیمانهای ستراتیژیک را بالای مردم ما تحمیل نموده است. بالاخره افغانستان مجبور است برای بقای خود در منطقه دست به هر اقدام لازم بزند ، با انکه افغانستان مشکلات زیادی با متحد قوی خویش امریکا نیز دارد ولی مشکلات ناشی از مداخله همسایگان نهایتا زمینه توافقنامه ستراتیژیک باامریکا را مساعد ساخت.

ازینکه از توافقنامه استراتیژیک یاد شد بد نخواهد بود اگر یک نظر گذرا و اجمالی بالای ان داشته باشیم . باید گفت که متن موافقتنامه مطلب جدید را در بر ندارد همان مطالبی است که در ده سال گذشته هم امریکا و هم حکومت افغانستان از ان داد زده اند اما در عمل مشکلات خود را داشته است ولی فراموش نباید کرد که در حقیقت این موافقتنامه راه را برای پیمان اصلی ستراتیژیک که محتوای ان پایگاهای نظامی امریکا را در افغانستان تشکیل میدهد باز مینماید. قابل تذکر است که توافقات یا پیمانها بین کشورها وقتی جنبه عملی را بخود گرفته میتواند که طرفین ،حاکمیت تمام بر مقدرات کشور خود داشته باشند یعنی حکومتهای قادر میتواند عهد وپیمان را به سر رساند. من قبلا متذکر شده ام که در اثر زدوبندهای کشورهای قدرتمند مطالباتی که درپیمان ستراتیژیک باامریکا در وجود یک سند مساوی ،متعادل ،استوار بر منافع مساوی دو جانبه درنظر گرفته شده بود عقد نگردید بلکه بر سه قسمت از نگاه قوت الزامیت ان منقسیم گردید . قسمت اولی ان سپردن زندانها به جانب افغانی و قطع عملیاتهای شبانه توسط قوای امریکایی بود که جانب امریکا حاضر نبود الزامیت قوی حقوقی را داشته باشد لذا در سطح پائین توسط وزیر دفاع افغانستان و قوماندان امریکا و ناتو جان الن امضا شد ،  این سند نه توسط پارلمانهای دوجانب ونه توسط روسای جمهور دو کشور امضاشده لذا الزامیت بخصوص ندارد.چنانچه همین دو روز قبل در اثر بمبارد شبانه قوای امریکا یی درولایت هلمند افراد ملکی جان بحق سپردند بدین ترتیب سند نقض گردید و جان الن قوماندان ناتو وامریکا در کابل از رئیس جمهور معذرت خواست .مرحله دوم را توافقنامه ستراتیژیک نام گذاری نموده توسط روسای جمهور دو کشور امضا و تنها پارلمان افغانستان با در نظر داشت مندرجات قانون اساسی کشور انرا تصویب مینماید لذا الزامیت ان نسبت به سند قبلی بیشتر ولی مطلق و بدون چون وچرا قابل تطبیق نیست چنانچه موارد نقض ان در متن موافقتنامه تصریح شده است،  سند سومی که تحت نام پیمان ستراتیژیک در نظر است یکسال بعد به تصویب برسد الزامیت بیشتر دارد زیرا قرار است که هم توسط روسای جمهور امضا و توسط پارلمانهای طرفین تائید گردد.در هر صورت موافقتنامه ستراتیژیک کنونی بین افغانستان وامریکا نیز کاستی ها و مشکلات خود را دارد.

  سفر شبانه و نااعلام شده اوباما به کابل صرف به منظور امضا توافقنامه دو پیام مشخص را به منطقه و جهان صادر کرد . اول انکه به همسایه های افغانستان و منطقه تفهیم نمود که افغانستان برای امریکا مهم بوده و هیچگاه انرا تنها نخواهد گذاشت دوم انکه که افغانستان به دو دهه هشتاد و نود باز نخواهد گشت . با انکه توافقنامه قوت دوستی دو جانبه را تمثیل مینماید ولی قوت الزامی تطبیق و عملی ان در دراز مدت شک و تردیدهای به همراه دارد لذا گفته میتوانیم که  اهمیت سیاسی ،تاکتیکی و مقطعی این موافقتنامه نسبت به جنبه های اقتصادی،نظامی و عملی ان بیشتر میباشد..بد نخواهد بود که به بعضی  نکات اشاره شود.

1 : در موافقتنامه از کمک به قوای امنیتی افغان و تجهیز ان تذکر بعمل  امده اما در مورد اندازه کمک مالی و چگونگی تجهیزقوای امنیتی وضاحت وجود ندارد.ازینکه اندازه کمک مالی واضح درج موافقتنامه نه شده بنا از تصویب کانگرس امریکا باز ماند.چنان توضیح داده شده که هرسال باید حکومت امریکا منظوری مبلغ پیشنهاد شده را برای افغانستان از کانگرس مطالبه نماید و گانگرس انرا تصویب نماید، لذا اگر حکومت یا کانگرس امریکا ملاحظاتی را پیش کش نماید میتواند از تصویب ان ابا ورزند و توافقنامه نقض گردد .گذشته از ان در طول ده سال گذشته هم از تجهیز و تسلیح قوای امنیتی افغان ،توسط ناتو و امریکا ،سنگهای به سینه کوبیده شده بود ولی تاکنون نتیجه مطلوبی حاصل نشده است.در حالیکه قبلا مصارف قوای امنیتی الی هفت ملیارد دالر سالانه بود ولی چیزیکه لازم بود بدست نیامد و حال قرار است در کنفرانس شیکاگو حدود چهار ملیارد دالر کمک شود.

2 : در ارتباط به مذاکرات صلح با مخالفین و اشتی ملی ،امریکا متذکر گردیده که از تلاشهای حکومت درین راستا حمایت می نماید.تاجائیکه دیده شده امریکا در طول یک دهه از تمامی اجراات و تصامیم حکومت حمایت نموده است درحالیکه اداره کنونی در چندین سال گذشته موفق به برداشتن یک قدم هم بطرف صلح نه شده است و در اینده هم توقع صلح از انان وجود ندارد پس ایا این حمایت امریکا از موضع حکومت به معنی رد صلح نخواهد بود؟ از جانبی هم ایا امکان دارد بدون وساطت مرجع مصلح سومی صلح بین طرفین متخاصم به میان اید؟ با انکه در توافقنامه پیش شروط های  برای اشتی وضع شده که مفهوم سد راه مصالحه را میرساند.

3 : در توافقنامه تذکر بعمل امده که دوستی و موجودیت قوای امریکایی در افغانستان هیچ کشور دیگری را تهدید نمیکند. این مطلب را جانب افغانی به کشورهای ایران و پاکستان در دوسال گذشته زیاد یاد اور شده اما حمله از جانب قوای امریکایی بر پسته نظامی پاکستان در امتداد سرحد بوقوع پیوست که تلفات سنگینی ببار اورد به همین ترتیب طیاره بدون سرنشین امریکا در ایران فرود اورده شد  که هردو تجاوز از خاک افغانستان صورت گرفته است. ونیز گفته می شود که اکنون نیز طیارات بدون سرنشین از خاک افغانستان در پاکستان عملیات را اجرا مینماید پس در اینده چی تضمینی باعث اعتماد این دو کشور همسایه خواهد شد.؟ همچنان درتوافقنامه تذکر بعمل امده که درصورتیکه دولت افغانستان از داخل و خارج کشور با حمله روبرو گردد امریکا در توافق با حکومت افغان به عمل مناسبی دست خواهد زد ، این درحالی است که چند ماه قبل در موجودیت تمام قوای ناتو، سرحدات افغانستان از طریق کنر و پکتیا دوامدار مورد حملات توپچی قوای نظامی پاکستان قرار گرفت اما نه امریکا ونه عضو دیگر ناتو عکس العمل مناسبی را نشان داد ، پس در اینده چگونه اعتمادی وجود خواهد داشت که در تکرار چنین حملات امریکا عکس العملی مناسبی را نشان خواهد داد؟. و نیز در متن موافقتنامه گفته شده که:ایالات متحده تعهد مینماید که از سرزمین و یا تاسیسات افغانستان به عنوان نقطه اغاز حملات علیه کشورهای دیگر استفاده نمی کند.این به معنی انست که اگر بنام اغاز حمله یک فیر هم از خلیج علیه کشورهای منطقه صورت گیرد بقیه جنگ از افغانستان ادامه یافته میتواند.

4 : هر توافقنامه مکلفیت های مشخصی را متوجه طرفین متقاعد می نماید ، در سند مذکور هم بعضی مسئولیتها متوجه افغانستان شده است ، دولت افغانستان مکلف شده است که دامن فساد را برچیند و حکومتداری خوب را ایجاد نماید . در حالیکه با توجه به ده سال گذشته  چیزی که در وجود حاکمیت کنونی ممکن نیست همین دو مطلب است.  با انکه امریکا و کابل در مفاهمه باهم برای برداشتن قدم نمایشی ،تورن اسماعیل وزیر اب وبرق را به اتهام غصب زمین معادل هفتاد ملیون دالر به میدان کشانید و ملت خوشباورانه و امیدوارانه این اقدام را به پال نیک گرفته منتظر کشاندن تمام مجرمین یکی پی دیگری به میز عدالت بود اما نه تنها این پروسه متوقف گردید بلکه از نظریات لوی څارنوالی بر می اید که شاید به زودی اسماعیل خان هم برائت حاصل نماید .این در حالی است که تمام قصرهای شیرپور زمینهای غصب شده است که یک وزیر نه بلکه تمام رهبری دولت در ان شریک هستند.

لهذا نباید خوشباورانه برخورد نمود بلکه مراقب باشیم که چی اتفاقاتی در حال وقوع است . در برخورد ابتدائی نظر به نشرات غربی توافقات مذکور به همان اندازه ایکه در افغانستان بزرگ و مهم جلوه داده میشود در امریکا ارزش خاصی نداشته طرفداران زیادی ندارد . و حتی ملت امریکا هنوز هم مسئله افغانستان را برای امریکا درد سر تلقی دانسته خروج قوای خویش را ارجحیت میدهد.

 

 

 


بالا
 
بازگشت