محمدیعقوب هادی

 

نامه سر گشاده به رفقای گرانمایه شورای مرکزی حزب مردم افغانستان

سلامتی شما و فامیل‌های شریف شما را از صمییم قلب آرزو دارم. با آنکه پیرامون تدویر «کنگره وحدت» و فیصله های آن نظریات خود را به لطف گردانند گان محترم سایتهای خوانای انترنتی به خوانش تقدیم نموده ام، اینک بار دگر در حالیکه میخواهم از طریق این تماس خود مانی و رفیقانه تدویر «کنگره وحدت» را تبریک وتهنیت بگویم، اجازه دهید درب بستهء دهلیز همدلی را بسوی همدلی بگشایم .

رفقای ارزشمند! من از تماس خود مانی نوشتم. تماس خود مانی بدان معنی که این تماس در شکل یک نامه‌ ناشی از اعتماد همباوری های ما در دیدار های رفیقانه، شناخت در زمانهای متفاوت مبارزه حزبی ، همنوائی با آرمانها، آرزو ها واهدافی که رهبر فقید ما رفیق «ببرک کارمل» در راس آن قرار داشت، اعتماد به اساس هم کناری با آن عده ازرفقا که در اثر لجام گسیختگی صلاحیتداران تشکیلاتی دوران مصالحه ملی؟ از کار های شان بر کنار میشدند ویا دسیسه پلان کشتن آنان با اعزام در ساحات نا امن تطبیق میشد، از حزب اخراج میشدند به زندان وتبعیت گاه فرستاده میشدند. همهء این‌ها دست بدست هم داده این فضای خودمانی را در ذهنیت من ایجاد نموده است. پیوسته به آن میخواهیم بی پیرایه اینرا بگویم هر ازآنگاهی که سخن شما رفیق گرانمایه شیرمحمد «بزرگر» را بیاد میاورم که میگویید من رهرو آرمانهای آن حزب استم که رفیق «ببرک کارمل» رهبر شایسته آن بود روح مبارزه سیاسی در وجودم توانمند تر میشود. وقتی بیاد میاروم که شورای پیشه وران افغانستان به ریاست رفیق گرامی حسن «سپاهی» مرکز تجمع آن عده رفقای بود که آنان با دسیسه و توطئه از وظایف بیکار ساخته شده بودند اما درشُعب این اداره با توجه وحُسن رفیقانه تقرر یافته وامرار معاش میکردند به رفاقت باورم محکمتر میگردد. و آنگاه به یاد روز های می‌اُفتم که بخاطر سرنوشت حزب و رفقا با رفقای بسیار پاک نفس و متعهد چون رفیق انجینر عزیز، رفیق نسیم «سمون» می نشستیم فضای زندگی پر از قناعت ایشان باور وایمان را چون خون در رگهای تنم میدواندووو...

خودمانی که من گفتم از چنین فضایل رفاقت حاصل شده است. لذا به اساس همین اعتماد با شما سخن میگویم. این اعتماد نه تنها برای بیان مطلب به حضور شما خود سانسوری را منتفی میسازد بلکه مسئولیت گویش محتوای این نامه را در هر زمان ومکان با تمام قوت می پذیرم. وبی هراس از آن استم که اگراین نامه کسی را بر آشفته بسازد.

 

رفقای ارزشمند !

من در جمع کثیری از رفقا به آرمانهای مجموعه سیاسی باورمند استم که هویت فعالین آن نخست ازهمه آنچه در بالا مختصر گفته شد( باور مشترک، هدف مشترک، سرنوشت مشترک و قضاوت مشترک) متاثراست. وابستگی به حزب خود مان «حزب مردم افغانستان» ریشه در همین تفکر دارد، و و جوه رفاقت ما با هم اندیشان از فلتر چنین اعتماد میگذرد. لذا وقتی چانه زنی ها وایجاد تشنج را در پروسه کادر رهبری آگاهی یافتم به فکر گذشته رفقای افتادم که با طرح این پلانهای محرمانه همنوائی کردند.

بیاد آوردم زمانی رفیق دو آتشه دیروز که حالا در کانادا آتش او خاکستر شده و به خاموشی گرائیده منشی ناحیه هفتم حزبی شهر کابل بود. این رفیق دو آتشه قدیم وندیم همان «معصوم سرباز» است که رفیق فقید محمود «بریالی» را با همرائی عده دیگر احاطه کرده بودند. بعد از آنکه درمیان جمع رفقا در زمان تسلط حکمرانان سیاست مصالحه ملی؟ از زندان بیرون ساخته شد همانند یکی ازرهبران شرمنده تاریخ ، فرید احمد «مزدک» تمام تفکراتش عوض شد، و در دیداری با رفقا گفته بود «ما اشتباه کردیم رفیق ما را (منظورش رفیق ببرک کارمل فقید بود) ازمقام دور کردند ما قهر شدیم» با وجود ندامت کشیدن او، به مقام قبلی ابقا نشد و رفیق نصیر احمد «صدیقی» جانشین آن «معصوم » شد. این جای گزینی در ناحیه هفتم حزبی شهر کابل زمانی رخ داد که درآنوقت رفیق صلاحیتدارکنونی شورای اروپائی ما محمد داوود «رزمیار» منشی کمیته حزبی شهرکابل بود. اکنون که بیست دو سال واندی از آن زمان میگذرد و شوربختانه یک سلسله رفتار های هم قدمان ما آن خاطرات ذهنی را به تصویر میکشد.

رفقای ارزمند! آنچه از ورای گفته ونشریات خوانده میشود روشن است که ما برای انتخاب کادر رهبری حزب خود مان به مشکل مواجه شده‌ایم. اگر بگوییم که این مشکل طبعی در بسی از احزاب میتواند رخ بدهد دقیق است. اما این مشکل طبعی از طبعیت های مشکل آفرین بوجود می آید. مخصوصآ در جامعه ء متاثر از خصایل شرقی ما بسی دیده شده که تحت تأثیر همین خصایل روابط برضوابط مرجحیت پیدا میکند. میخواهم با تمام صراحت اینرا بگویم که در مورد کاندید شدن رفیق راوش گرامی در انتخابات کادر رهبری حزب هیچ ملاحظه ومشکلی از جانب رفقا وجود ندارد رفیق رواش عضو حزب ما معاون حزب ما شخصیت دانشمند و مدبر استند به لحاظ صلاحیت عضویت درحزب نه تنها رفیق رواش بلکه هر رفیق دیگر حق دارد که خود را در کادر رهبری انتخاب کند . از این جهت مشکل با این انتخاب شدن وانتخاب کردن وجود ندارد مشکل اینجاست که عدهء خود مختار وهمه کاره از این پروسه سوء‌استفاده نموده اغراض خود شان را پیش برده‌اند وپیش میبرند واکنون هوشیارانه میخواهند این اشتباهات و خطا های خود مختاری شانرا نیز با دامن رفیق گرامی راوش پوشش بدهند.

با نظرداشت این مسئله مشکل پیش آمده را با تجسم کردن رفتار های رفقا در ذهن خود خوب گردان کردم. بیاد آوردم زمانی که در کابل بودم هنگامه ای «نامه 25 می 2011 به عنوان کمیته انسجام مرکزی» که بالاخره عده‌ای هم در نهضت آنوقت وهم در متحد ملی آنوقت خود شان حزب شدند و در نتیجه افکار عمومی را به اراده و خواست خود چرخش دادند و «حزب واحد» در پلان آنوقت واحد نشد. در آنوقت رفیق نصیر احمد «صدیقی» با این برداشت که رفقای متحد ملی گویا میخواهند رفیق داود «رزمیار» را بد نام بسازند اظهار تشویش میکرد. اگروجوه این تشویش را خصلت شرقی بپذیریم پس رفیق «صدیقی» میخواست پاس زمان ادا نماید. در غیر آن مسئول شورای اروپائی حزب ما داوود «رزمیار» از دشواری های دیگر مانند برکناری صد ها عضو حزب از وظایف شان در مقام منشی کمیته حزبی شهر کابل بخوبی گذشته است. بدون شک هم قدمی در تشکلات هم اندیشان خوش نامی است که نباید اجازه داد این هم قدمی بدنام شود. بیشتر از این در حالیکه خوش نامی برازندهء دیگری را در وجود رفیق ما تصور کرده نتوانسه ام در همان زمان با روحیه توافقات میان دو حزب رفیق یادداشتی زیر عنوان « مکثی پیرامون یاداشت مرخ 25 می 2011» را به لطف قدیم سایت انترنتی «بامداد» به دست نشر سپردم. واما در مورد کار نامه‌ های فعالین سیاسی که از خود اثرات منفی گذاشته‌اند نمیتوان خطوط تاریخ مبارزات حزبی سیاسی را تغیر داد ولی میتوان آنرا فراموش کرد. در مورد رفیق داوود «رزمیار» رفقای هم سرنوشت توانسته اند گذشته را تا آنجا فراموش نمایند که حتی در پروسه تخریب وحدت با حزب متحد ملی بسوی مسئول شورای اروپائی ما هیچ یک از رفقای هم سرنوشت یک نظر هم توجه نکرد. در حالیکه در باره پروسه وحدت با حزب متحد ملی حقیقت این است که طرح وحدت در زمان تصدی رفیق «سرخابی» در شورای اروپائی همنوا با تفکر وحدتخواهی تمام رفقا در مرکز وخارج آغاز شد وشکل گرفت، اما در‌واقع درزمان مسئولیت ریاست داود «رزمیار» به چالش کشیده شد. میخواهم اینرا بگویم اصولی را که شما رفقا در مرکزمطرح میکردید صد در صد درست بودو اینرا صد در صد نیز باور داریم که آن اصول عامل شکست نبود ونشد. بلکه در پناه آن اصول کسانی با اغراض دیگرگونه پروسه وحدت را به شکست مواجه ساختند که اکنون مرحله دیگر از آن اغراض در انتخاب کادر رهبری حزب خود ما رونما شد

جهانی را که ما شناختیم در این جهان شناختی نقش تفکر ما محسوس وملموس بود. اکنون این جهان شناختی ما با لمس واقعیت‌های که تفکر ما آنرا تجسم داده بود چگونه میتواند اجازه بدهد که هنوز هم باید رابطه‌ را ها بر شانه ضابطه های حیات سیاسی سواربسازیم و قصوررابه گردن خصلت شرقی بودن آویزه کنیم.

ما رفقای خود را به حرف معروف نه فرشته میدانیم ونه فکر میکنیم که آنان میتوانند فرشته خیالی باشند. اما میتوانند یک باور واعتماد را در گفتار و رفتار شان متبارز بسازند. توقع داریم که رفقای ما نسبت به روابط خود بی‌ حرمتی نکنند، اما آنرا به شانه های ظوابط سوار نسازند. من شکایت نمیکنم که مسئول کنونی شورای اروپائی ما رفیق داود «رزمیار» چرا دیروز در مقام منشی کمیته حزبی شهرکابل صدها رفیق را از وظایف حزبی شان سبکدوش کرد؟ چرا که من به این باور استم هر کس که میتواند قضاوت خود را نسبت به سرنوشت مشترک ما در هر زمان همگون و هم آهنگ بسازد رفیق ماست. آنچه برای هر یک رفیق با اعتماد آرزو میکنیم آنان نیزدراین لست اعتماد قرار میداشته باشند. چنانچه رأی سپردن مسئولیت شورای اروپائی برای رفیق «رزمیار» مبین این حقیقت است. اما یک حقیقت دیگر را از محتوای طبیعت شناختی انسان زدوده نمیتوانیم، که هیچ نیروی توانمند تر از نیروی عادت نیست. هر غریضه انسانی که به عادت تبدیل شود تغیر دادن آن دشوار است. عادت هر چه باشد خود خواهی ، غرور، تکبر، مقام خواهی، دسیسه سازی، توطعه ووووو... ویا خصایل مثبت انسانی، خود بخود توانمند استند. همه میدانیم در زمینه آنچه را تجربه نشان داده که تنها راه تغیر، تغیر محیط و ماحول انسان خوی پذیر وعادت پذیراست

من با رفقای اروپائی که شورای وحدتخواهی تشکیل کرده‌اند به اساس تفکر وحدتخواهی به نمایندگی شماری از رفقای وحدتخواهان در تماس استم. برای این رفقا از جانب خودروی برخورد های خود مختاری که زمانی پروسه وحدت دوحزب رفیق را به چالش کشید از رفقای چون یاسین بیدار، فرید سیاوش، فواد پامیری، اظهار نظر کردم. متاسف استم که آن رفیق، نام رفقای چندی را در پُشت پرده ای این رفتار ها نیز شامل این لست ساختند که در این نامه از گرفتن نام آن رفقا به نسبت خواهش رفقای شورای وحدتخواه در اروپا تا زمان بدست آمدن نتائیجی که آنان انتظار دارند خود داری میکنم واکتفا میکنم به نام های رفقای که خود ذکر نموده ام.

بلی معلومدار هر مشکلی که تا اکنون رونما شده باید یک منبع وماخذ داشته باشد. برداشت ، سلیقه ورفتارهای متفاوت عده‌ای از رفقای تشکیلی ما گواه بر این امر است. مثلآ مسئول سایت شورای اروپائی حزب ما سایت «بامداد» رفیق فواد «پامیری» با یک اطلاع نامه و نوشتن یک عالم توهین و تحقیر به آدرس رفقای که آنان نسبت به رفقای طرف توجه رفیق ما «پامیری» هزاران بار بیشتر معتقد، وفا دارو متعهد به مبارزه هدفمندانه حزبی سیاسی استند از حزب استعفا میدهد ولی به اساس یک خواهش از طرف مسئول شورای اروپائی داود «رزمیار» آنهم از طریق سایت انترنتی بدون هیچ نوع باز گویی از پروسیجر دو باره حزبی شدن، در حالیکه در یادداشت دوم خود به پاسخ رفیق «رزمیار» باز هم به استعفا ی خود از حزب تأکید میکند دوباره حزبی می‌شود ، دو باره در مقام صلاحیت خود مختارقرار میگیرد، دو باره مسئول سایت بامداد می‌شود که در همان استعفا نامهء خود آنرا بار اضافی برای خود خوانده بود

در‌واقع این نوع برخورد ها که، حزب، را حزب بی در و دروازه جلوه میدهد رفتارخود مختاری نیست پس چیست؟ که گاهی همین رفقاکُــل حزب میشوند وبه نمایندگی 700 عضو حزب ما در اروپا سخن میگویند. دیروز زیر نام باور و اندیشه در برابر حزب متحد ملی قرار گرفتند. امروز از ادا های فرید احمد «مزدک» در رادیوی بی بی سی که حزب دیروز ما را با اشاره منابع نامعلوم پخته پرانک میکند حمایت میکنند. رفیق مسئول سایت شورای اروپائی ما در یک جمع آمد افغانان در پالتاک میگوید

http://www.youtube.com/user/antitalibanism?feature=mhee

عجب؛ حزب متحد ملی را به خاطر شرکت داشتن در یک جبهه سیاسی روی اهداف مشخص همین رفیق ما خیانت میخواند، ولی بیانات شرم آور فرید احمد «مزدک» را که میگوید ما از اول یک حلقهء توطئه ودسیسه از بیرون بودیم مورد ستایش قرارمیدهد..

رفقای شرافتمند !

ما از این برخورد ها بسیار آسیب دیده ایم . با این رفتار ها خوب ترین رفقای ما را از سازمان ما راندند، وهمه میدانیم که این تعداد کم هم نیست. برای اینکه این خود مختاری ها را حفظ نمایند. نسبت به بهترین رفقای ما چه در داخل سازمان و چه بیرون از سازمان به شدت ذهنیت سازی کردند. با در نظرداشت همین مساله بود که در یادداشت خود پیرامون گزارش اساسی «کنگره وحدت» خواستار ایجاد یک تیم آشتی شدم. وضعیت جاری درون سازمان ما حکم جدی دارد که در قضاوت ها نسبت به رفقای که به اساس همین برخورد هادر مورد آنان ذهنیت سازی شده باید تجدید نظر صورت بپزیرد.

رفقا گرامی !

سکوت ، بی نتیجه گی وعدم اظهار نظر شفاف در قبال مشکلاتی که بروز میکند بعد از این به نفع سازمان ما نیست. سایت بامداد در شیوه‌های برخورد خود یک روحیه مستقل را منعکس میسازد. البته مستقل در وجود یک حلقهء که اصطلاح خود مختار به آن نسبت داده میشود. ما جدآ ضرورت احساس میکنیم که اراده مرکزی حزب ما در تمام قلمرو سازمان خود ما و تمام سازمان های رفیق، هم اندیش وهمسوتجسم داشته باشد. فکر میکنم حزب ما اولین حزبی است که موضعگیریها، دیدگاه‌ها و طرح های خود را از طریق امکانات رسانه ای یک سازمان شعبه ای خود منعکس میسازد.با صراحت تمام میخواهم بگویم که با در نظر داشت امکانات مرکزی در این امر بازهم خود خواهی حلقه خود مختار شورای اروپائی حزب ما متصور است که تا اکنون نخواسته اند این امکان را برای شورای مرکزی و بنام شورای مرکزی حزب ما فراهم بسازند. من در گذشته نیز پیشنهاد تاسیس یک سایت انترنتی را به آدرس شورای مرکزی مطرح نموده بودم. بار دیگر این پیشنهاد را با آماده گیهای که شورای مرکزی برای رفقای آرزومند این خواست لازم ببیند به حضور رفقا تکرار مینمایم

رفقای گرامی ! آنچه تا اکنون به بیان آورده شد همه از احساسات حزبیت سر چشمه دارد. از تعهد آرمانی ناشی شده ، الهامی از اندیشه باوری وانگیزهء از اصول رفتاری است که در مکتب مبارزه آموخته‌ام. از همین جهت میخواهم بگویم که جز پیروزی آرمان و سر بلندی رفقای خود در خط اندیشه ،آرمان وهدف چیزی بیشتر نمیخواهم به همین لحاظ است که همیشه به قول معروف گفته‌ام سر معلمی من نمیخواهم و زیر معلمی کدام بست وجود ندارد. لذا از آنجای که همه مامیدانیم مرگ دیر یا زود به سراغ هر یک ما میاید بگذارید اوراق تاریخ مبارزه حزبی سیاسی ما با بیان کلمات واضح و برخورد های شفاف مزین باشد

  

با ادای احترامات بیشتر رفیقانه

محمد یعقوب هادی

 

 

 


بالا
 
بازگشت