دكتراندس نبي هيكل

 

حــــــــــکــــــومــــت  در  هــــــمــــــســایــــگــــــی

گمان می‌رود به هر اندازه‌ای که افغانستان به انتخابات آینده نزدیکتر می‌شود به همان پیمانه ایلیت حاکم تلاش  دلبری خواهد کر د.هشدار خریداری سلاح  از روسیه و چین و هند نه تنها یکی از این دلبریها ست، بلکه مانند اره چند سره نیز خدمت میکند. به آمریکا هشدارمیدهد که به رقبای منطقوی آن روخواهد آورد، برای روسیه و چین و هند  نشان میدهد که حکومت افغانستان نه تنها از وضعیت ناراض بلکه متمایل به آن‌ها و منتظر بهانه است. برای ملت بیچاره افغان  نشان میدهد که علت بی پاسخ ماندن راکتهای پاکستانی  فقدان توانایی نظامی افغانستان است نه فقدان اراده سیاسی.این هشدار منظره دپلماسی حکومت را در قبال پاکستان تکمیل مینماید. سیاست خوب و سیاستمدار خوب عاقلانه عمل میکند و از راه‌های دپلماتیک دشواریها را حل مینماید. مهمتر از همه دموکراسیهای لیبرال در صلح بسر میبرند و فرهنگ دموکراتیک نیز چنین میخواهد که باید  نخست با حکومت همسایه مساله را درمیان گذاریم و  سپس به  سازمان ملل شکایت نماییم و از راه‌های دیگر دپلماتیک نیز استفاده نماییم. اما دفاع از منافع ملی و تمامیت ارضی افغانستان نیز مد نظر قراردارد.

کمتر  کسانی وجود خواهند داشت که چنین استدلال به قناعت آن‌ها بپردازد، زیرا اکثریت به این باور است که  ُ آزموده را آزمودن خطا است.ُ ایلیت حاکم در سالهای حکومت داری خود  توانسته ثابت کند هرچیز ی میتواند باشدبه استثنای ملی بودن و وطن دوست بودن.

اکثریت افغانان ( به استثنای تعدادی که ملت بودن افغان را انکار میکنند) میدانند ملی چیست و ملی بودن یعنی چه؟  اما لازم است مشخصه های  ملی و ملی بودن را مختصر بیان نماییم. در زبان بسیار ساده آن ملی هرآنچه منافع مادی و معنوی افغانستان و  سازمان سیاسی ملت افغان را بیان دارد ملی  است. هر آنچه گروپی و حزبی خاص نیست ملی است. وهرآنکه برای ملت نه بلکه برای فرد یا گروپ یا حزب می‌اندیشد ملی نیست. به عبارت دیگر ما میتوانیم دو حالت نفعجویی و الترویزم را در برابرهم قراردهیم. یکی در مورد نفع خویشتن یا نفع گروپ و حزب خود می‌اندیشد و دیگری به نفع  سایرین.  دعوای  عده‌ای از دانشمندان با  اکثر دانشمندان  طرفدار تیوری انتخاب عقلی نیز بر همین موضوع نادیده انگاری الترویزم است.در حالیکه حکومت و آنهم حکومت های انتخابی مسوولیت اجرای برنامه‌های ملی را به نمایندگی از موکلین خود دارند. حال یا موکلین این حکومتها را برای کاردیگری برگزیده اند و یا این حکومتها به موکلین خویش گوش نمیدهند.اما افغانستان جایی نیست که رایدهندگان از راه انتخابات به پاداش دهی یا مجازات سیاستمداران انتخابی بپردازند.

دو مساله را نمیتوان چون آفتاب با دو انگشت پنهان کرد:

یکی اینکه حکومت کنونی هنر دولتداری را بر اساس مدلهای تیوری انتخاب عقلی تجربه میکند که درآن هم تخم دینو ساور به قیت یک ملیون را نگهمیدارد و هم بهای آن را از خریدار بدست میاورد، زیرا بکس خالی را با بکسی که در آن قیمت تخم دینوساور قراردارد تبادله میکند.

یک مثال کوتاه  برای توضیح بسنده است : شما رشد سرمایه  منقول و غیر منقول خصوصی را با سرمایه ملی مقایسه کنید وباز به  رشد سکتور خصوصی و عامه در کشور توجه نمایید. شما سرک عامه و پیاده رو را با بلند منزل همجوار آن مقایسه کنید.

 دو دیگرمردم افغانستان در یک حالت ناتوانی قرار دارد. آین مردم نه تنها نمیتواند بر  یک فرد یا گروپ اعتماد نماید، بلکه چنین فرد یا گروپ وجود ندارد. آن‌ها از جنگ طولانی خسته و آسیب دیده  فارغ شده‌اند و به تن بیمار و افسرده ای همانند است که دکتوران و پرستاران تقلبی به مدد آن‌ها شتافته اند. تنی که از انواع بیماریها و مکروبها رنج میبرد.

هشدار رئیس جمهور حکومت انتخابی در شرایط سیاسی معیین صورت میگیرد. نه تنها افغانستان بسوی انتخابات به پیش میرود، بلکه جامعه جهانی به سوی افغانستانی  گام برمی‌دارد که  شرایط نطامی و سیاسی درآن دگرگونه خواهد بود. انتخابات ریاست جمهوری امریکا، فشار افکار عامه و بحران اقتصادی  در غرب از یکسو و تفکر  تمویل یک حکومت فاسد در افغانستان مشخصه های این شرایط اند. هشدار به معنای این است که افغانستان را باید نگهداشت ورنه از دست غرب بدست رقبای آن قرار خواهد گرفت. مردم غرب نیز حاضر نخواهند بود از چنین یک انکشاف اوضاع حمایت کنند.

اما آیا افغانستان برای واکنش به حملات پاکستان باید منتظر دپلماسی و  خریداری سلاح از کشورهای غیر از آمریکا بماند؟ آیا ممکن نیست از راه‌های دیگر علیه این خصومت عملآ اعتراض صورتگیرد؟ وقتی ما در این را ستا فکر کنیم فقدان اراده سیاسی ایلیت حاکم برای اتخاذ یک مشی ملی در قبالا حکومت پاکستان آشکار میگردد. بیایید بپذیریم که  افغانستان توانایی نظامی  مقابله با پاکستان را ندارد. اما  نه حملات راکتی تنها مثال خصومت پاکستان با افغانستان میباشد و نه هم ضربه نظامی یگانه راه پاسخدهی. راه‌های دیگری نیز وجود دارند که حکومت افغانستان میتواند از‌آن راه‌ها نشان دهد  حد اقل یک حکومت وظیفه شناس  میباشد که وظیفه دفاع از منافع ملی ، استقلال و تمامیت ارضی را برعهده دارد.  حتی در ریتوریک سیاسی خود در برابر  پاکستان و ایران به مقایسه  آمریکا به مراتب   پسیف عمل کرده است.  چرا حکومت  در برابر بزرگترین نیرو و متحد خویش  ایالات متحده آمریکا چون شیر میغرد و دربرابر پاکستان و ایران کرنش میکند درحالیکیه وابستگی آن به آمریکا به مراتب بیشتر است؟

 مثالهایی در  سیاست ، تجارت و ترانزیت و مطبوعات نیز وجود دارد که افغانستان تنها در رابطه با روزنامه های پاکستانی به یک اقدام نمایشی دست زده است.حکومت  همچنان با  آنانی که برای تامین و تحکیم سلطه پاکستان در افغانستان خدمت مینمایند، با مدارا و مروت و محبت برخورد مینماید.

افغانستان باید  دارای اردوی مجهز باشد و آنانی که در پروسه به اصطلاح ملت -سازی در افغانستان از جانب افغانان یا خارجیان از کنفرانس بن اول تنها در فکر ویران کردن داشته های نظامی شدند و باز سازی آن را در ده سال نادیده گرفتند مسوولیت بزرگی را برعهده دارند.

این وظیفه حکومت افغانستان است تامطابق قانون اساسی کشور به دفاع از  استقلال، تمامیت ارضی ومنافع ملی کشور بپردازد.  درست است که »براساس قرارداد همکاری‌های استراتژیک که افغانستان و آمریکا سال گذشته امضا کردند، آمریکا ملزم است از افغانستان در برابر حمله‌ها و تهدیدهای بیرونی دفاع کند.خبر بی .بی. سی« اما تعهد یا سهل انگاری  آمریکا  در این مورد حکومت افغانستان را از انجام وظیفه آن معاف نمیسازد. در حالیکه سایر قراردادها (بخصوص با حکومت پاکستان) نتیجه‌ای مطلوب نداشته‌اند، قرار است قرارداد ستراتیژیک نیز  با پاکستان به امضابرسد.

حکومت افغانستان باید  مشی خود را در برابر پاکستان و ایران بر اساس منافع ملی افغانستان بحیث یک دولت دارای حاکمیت عیار سازد. شیوه برخورد کنونی با مواد قانون اساسی کشور در تناقض قراردارد، زیرا با درنظر داشت حسن همسایگی و رضایت همسایگان و عیار گردیده است. حکومت باید از تصفیه رهبری واداره از عمال پاکستانی و اعمال فشار سیاسی و اقتصادی بر پاکستان کارخود را آغا نماید.

این نفوذ را نه تنها در رهبری و اداره دولتی میتوان شاهدبود، بلکه در  سکتورهای  تکنالوژی مخابراتی، تحصیلات عالی خصوصی، بانکداری، صنایع چاپ، دیزاین و گرافیک  و در مجموع بازار کار مسلکی را در افغانستان پاکستان و ایران در دست دارند.

این انکشاف برای دورنمای انکشافی افغانستان  زیانبار میباشد.

پایان

  

 

   


بالا
 
بازگشت