ــــ

سیدموسی عثمان هستی

 

سید موسی عثمان هستی مارک توین افغانستانی

پروازنمودازقفس سینۀ من خاطرۀ مغز

من شاعربی وزن وبی ترازوسنگم

ازعروض وقافیه واز شعرنودلتنگم

باشاعرمذهبی وبا مذهب اودرجنگم

درطنزو طنزنویسی سبک نوبیرنگم

«شاعربیترازو»

چهل وچندسال قبل من شوق کردم درامه نویسی کنم ناخوانده سرمنبربالا شوم نصيحت رفیق صادق هم سرمن تاثیرنکردمرغ من یک لنگ داشت خودراحاتم بیگ قلم فکرکرده بودم چون ملابودم ریاضی نمی دانستم که صفرضرب صفرمساوی به صفراست وحالاهم باورندارم که این طورباشد وترس ازتکنالوژی دارم صفرضرب صفرمساوی به صفرراروزی غلط ثابت کنندویاحرف گالیله بعدازسالهای طولانی بینی دین ومذهب راکه گفته بودندزمین سرشاخ گاواست دروغ اش ازدودکش بخاری کلیسا درهواابربی باران شدولی آن نوشته راکه به رفیق صادق داده بودم اوبه روانشاد جلیارداده بود

چون کمترمردم نظربه فرهنگ عقب مانده افغانستان حاضرمی شدکه در تیاترنقش داشته باشدبازی کردن درتیاتر،سرکس وصحنه تمثیل یک قربانی بودای کاش که این قربانی رامن درآن روزمی دادم

جلیارکه تاآن روزمرانمی شناخت به روانشادصادق گفته بوداوراپیش من یکمرتبه بفرستیدمن وقتیکه این خبرراشنیدم خوش شدم خودراباعجله نزد جلیارروانشادرساندم وقتیکه مراخواست داخل اتاق شدم ازجای خودبلند شدبایک لبخندنمکی بعدازاحوال پرسی ومعرفی گفت این چندصفحه راشما نوشتیدگفتم بلی دوباره به من دادکه بخوانم من باوجودیکه زیرتاثیررفته بودم میخواندم اوبه دقت گوش به صدای من فراداده بودواقعاًمردباحوصله بودنوشته راخواندم عرق ازروی پاک کردم

تشنگی احساس می کردم دیدم که نفرموظف باچای داخل اتاق شدآن رافال نیک گرفتم باعجله چای راپف کردم کمی سردساختم نوشیدم آن یک پیاله چای درآن لحظه برمن بهترازیک پیمانه شراب بودجلیارمتوجه حرکات من بودباخنده گفت وقتیکه پیاله چای رابرداشتی پف کردی ونوشیدی مرابیادیک هنرمند تیاترانداختی که نقش یکنفرراکه دردکان سماوارچای مینوشیدبازی می کردمن که دیدم شمااستعدادهنرنمایی راداریدگفتم استاد شمامرادرحالت امتحان قراردادیدناپلون باهمان شجاعتی که داشت ازامتحان می ترسید

من دست پاچه شده بودم دست پاچه شدن تشنگی رابارمی آورداوگفت تا انسان زنده است دربرابرامتحان قرارداردحرفیست از یک مرد بزرگ درسی است برکسانیکه همیش مایوس هستند

گفت اگرخواسته باشیدبه شماچندرول می دهم ویکی ازهمکاران خودرامی گویم که باشماکارکندمن درکتاب های کلاسیک خوانده بودم که شاهان دربارمثل محمود کسانی رابنام دلقک داشتندکه آنهادرنقش دیگران هنرنمایی می کردند

من گفتم استادمن استعدادهنرنمایی راندارم ونمی توانم درنقش دیگران بازی کنم بازی کردن ،پیروی وهنرنمایی درنقش کس دیگراستعداد میخواهد

باگردن پت گفتم استادمن این استعداددروجودخودنمی بینم ویکی ازآروزو های من این است که من آزادی خودراداشته باشم ومقلب نباشم کاغذ به دست من دوباره به بهانه خواندن افتاده بودمن کاغذرادرجیب کردم بااستادخداحافظی نمودم وقت خداحافظی استادگفت فکرکن تودرقسمت شناخت خوداشتباه کردیدی استعدادنقش داردوکوشش هم می توانداستعداد به وجودبیاوردبشرطیکه مردیا زن پایدارباشدزودمایوس نشودباآنچه که روبرواست پنجه نرم کنداین خاطره مقدمه نوشته زیراست

همان طوریکه من ازشاعران نوکهن بصورت دقیق پیروی نمی کنم وهم دستورات طنزنویسان کهن ونوموردتائیدام نیست بارهاگفته ام طنزدرقالب ویک چوکات محدودنمی گنجدبایدطنزنویس برای خودبفکرخودراه تعین کندبفکراین نباشدفلان قطب ویاغوث زمان ازباب سلام داخل کعبه شده من هم بایدازهمان دروازداخل شوم وحضرت محمد (ص) بایاران بهشتی خود ازفلان دروازه داخل شده بودندمابه پیروی ازسنت ازهمان دروازه داخل شویم اول اگرتمام حجاج ازهمان دروازداخل شوندحتماً صدکشته بجاخواهدماندخصوصاًمسلمان پیرکه درجوانی هرکاری که پیش آمدانجام دادندوحالارفته اندکه تن پاک کنند

خرعسی گراش به مکه بری،

اگربه جای بابای آدم وحوامن داخل جنت شوم به من بگویندچیزنخوری که تراازجنت بیرون می کنیم من می گویم من انسان آزادهستم این نوع جنتی که قیود داشته باشدبه من دردسراست آری آدم وحوامرد وزن آزاده بودنددستورات خدارابخاطرآزادی نسل های بعدی خودبرپشت پازدندوبه اولاد های خوددرس شهامت وآزادی دادند

اینکه مفسرین نادان چه تفسیرازخوردن دانه گندم دارندخیله بسیار است خانه آن جدا

پدرم بردانۀ گندم بدل کردجنت

من نترسم دراین معامله ازبغت

«شاعربیتراز»

به خدایان قلم می گویم تواگرازیک سبک کهن پیروی می کنی من دنبال خاقانی نمی روم شاملوهم نتوانسته که مراقانع کندمن وقتی قانع می شوم ازهرنوع قیودآزادباشم وبه خوشی دل خودطنزوشعربینویسم من کاری به شاملو، خاقانی وعبدزکانی ندارم من تنهامسوولیت دارم که خوانده از نوشته من لذت ببردودرگ کندکه مقصد من ازاین نوشته چه است وبه خواننده چه ارزش داردمن نه نوکرخانجان هستم نه ازبادنجان

بروجای دیگراین نازبفروش

که آزاده نخواهدحلقه درگوش

«شاعربیترازو

همان طوریکه من قبلاً گفتم ازکس پیروی نمی کنم شعریکدست ،طنزیکدست ونوشته یکدست ندارم خاطرات نویسی من بادیگرهموطنانم فرق داردمن خاطرات پنجاوچندسال قبل تاامروزراباشرایط گذشته وباشرایط امروزبامثال های گذشته که درلابلای یاداشت های من قرارداردخدمت خواندگان سایت وزین آریایی تقدیم می کنم

شاه محمودخان صدراعظم مرد زرنگ وکوره دیده بوددرظاهربرخلاف سردارهاشم خان جلادازصورت اش دیموکرات می باریدودردل ازروشنفکران خصوصاًازغباروداوی بدش می آمدکسی راکه همیش سراش دست می کشیدسیدقاسم رشتیا زابلی ، وعلامه صلجوقی بود

نه حرف دروغ استادخلیلی رامی پذیرفت ونه حرف راست اش را. استاد خلیلی رامیگفت سخنان استادخلیلی ونوشته استادخلیلی چوب دوسره است که ازهردوسراش می توان کارگرفت میگفت پلان های استادخلیلی گاهی بسرخودش میخوردوگاهی بسرحریفان

استادخلیلی بخنده به شاه محمودخان می گفت صدراعظم صاحب چرانمی گویدکه اگرسگ درسایه خلیلی غوغوکنددردگلو پیدامی کنداین جمله استاد خلیلی راسردارشاه محمودخان نمی دانست روزی ازسیدقاسم رشتیاسرمیزنان پرسان کرداگرسگ درسایه خلیلی غوغوکنددردگلو پیدامی کندچه معنی داردیک کله نخوت ویک من دستارمقصداستاد خلیلی ازاین جمله چه می باشد؟

سیدقاسم رشتیا که توانمدی استاد خلیلی رااز نگاه دانشمندی نداشت خواست بی اعتباری سردارشاه محمودخان درقسمت استادخلیلی زیاتردامن بزند

رشتیاگفت صدراعظم صاحب هرچیزرا شماازمن بهترمی دانیدچون ازمن سوال کردیدبفکرناقص من مقصد خلیلی این است هرکی به خلیلی نزدیگ شودموردتعقیب دولت قرارمی گیردولوکه ازسگان دربارباشدرییس استخبارات صدارت که درمجلس بودوارخطاروی خودرابطرف شاه محمودخان می کندمی گویدصدراعظم صاحب مثلیکه خلیلی دردستگاه مانفوذکرده دستوریکه شمادادیداشخاصی که باخلیلی درتماس است تعقیب شوند

شاه محمودخان سررییس استخبارت قهرمی شودمی گویداگرخلیلی می دانست که موردتعقیب ماقرارداردیا نداردشمادرگوش خرآب چکاندی این جمله شاه محمودخان به معنی این بودکه حتی سرکسانیکه مثل رشتیا مزدور سوگندخورده درباربودندبه آنهااطمینان نمی کردترس ازاین داشت که کسانیکه زیرتعقیب دولت قراردارندازرازاوواسخبارات اش خبرشوندکارهای زیرزمینی سیاسی خودرابااحتیاط انجامبدهند

خلیلی مردی بودکه درسیاست وادب یدطولا داشت وپوست جان اش دشمن جان اش شده بود

استادخلیلی میگفت که چطورتوانستندشاه محمودخان بدون دردسرازکرسی صدارت بیرون کنند. دموکراسی شاریدۀاورابه یک دکتاتوری معتدل توسط داوودخان تبدیل نمایند

استادمی گفت همه فکرمی کردکه این مقرری هاتوسط شاه صورت گرفته ولی آن طورنبودتازمانکه سردارمحمد داوودخان به صدارت برسد مقرریهای مقامات بلندپایه ازجوی خارج مملکت آب میخوردوریشه می گرفت

حکومت شاه محمودخان روزبروزبی اعتبارشده می رفت درزمان حکومت شاه محمودخان هم روس بی علاقه بودوهم امریکایی هاتنهاانگلیس راکه آب گنده درسیاست بکاراست درسیاست افغانستان نقش فعال داشتند تحقیقاتی که انگلیس هادرافغانستان واطراف افغانستان می کردندآنهابه این عقیده شده بودندزحمتی که بعدازسقوط دولت امیرکلکانی گشیده اند باادمه دادن دولت شاه محمودخان نقش برآب می شودسفیرانگلیس بادستوری که ازوزارت خارجه خودشان داشت ازشاه افغانستان خواهش می کندکه اوراببیندوسفیرانگلیس باخوددوصدوهفتادویک ورق گزارش می آوردوتسلیم ظاهرشاه می کند

شاه نفرمطمئن خودراکه انگلیسی وفارسی خوب می داننست به اودستورمی دهدکه اوراق ترجمه کندوهم به چندتحلیل گرسیاسی هم دستورمی دهدکه اوراق ترجمه شده راتحلیل وتجزیه کنندخلص موضوع راطورمحفوظ به شاه بدهند

رونوشت این اوراق نشان می دادکه ادمه حکومت شاه محمود خان شگست سلطنت است

شاه اوراق به شاه محمودخان می دهدخودشاه محمودخان حاضرمی شودکه شهزاده سرخ جای شاه محمودخان بگیردشاهزاده سرخ سردارمحمد داوودخان که مردخودخواه ودمستبدبودتربیه یافته دست سردارهاشم خان بودمی بیندکه غرب وامریکا حاضربه نزدیک شدن سیاست باافغانستان نیست به اثرتشویق حسن شرق وببرک کارمل جیلک برگدی پران دوستی روس می اندازد

آری سالهااست که اجنبی هابه ماوبه ملت مابت می تراشندچه خوب وچه بد

آتش آوردن بیرون ازسنگ،کارآهن است

روح مطلب درکجاست همیش اجنبی هاپنهان شاه شجاع سازی می کردند ولی ازسی وچندسال به این طرف مهره هارادرپیش چشم تیزبین ملت افغانستان تغیرمی دهندوتبدیل می کننددودهه وچندسال قبل بدون قانون واز سال دوهزاربه این طرف درلابلای قوانین به ملت مابت سازی وبت تراشی می کنند

اول مانندکرزی مهره سرخم وشعبده بازندارندکوشش می کنندکه کرزی رادرجای خوداش ویاعقب پرده درقدرت نگهدارند

چون رسوایی های حکومت کرزی نه درافغانستان که درخارج ازافغانستان هم صراحت کرده رسوای حکومت کرزی حتی رسوای بین المللی شده که چلوصاف کثافت امریکا وناتوراهم ازآب بیرون کرده

علی احمدجلالی کیست پدرجلالی اهل معارف بودخودجلالی وبرادران وخواهران جلالی همه باسوادوتعلیم یافته هستند

جلالی هاراتربیه پدردانشمندوپیروبرادربزرگ شان داکترجلالی ریس رادیوکابل که آخرین کاررسمی آن رییس رادیویآزادی بودکه توسط امریکایی هادرچکوسلواکی ساخته شدکه تاحال به زبان پشتووفارسی نشرات داردولی رادیوی آزادی نتوانست که جای صدای امریکا ، بی بی سی،والجزیره را بگیردجلالی ازپوست ریاست رادوی آزادی که توسط سیا ساخته شده بودخودرااز آن پوست کناره کرد وبه رحمت حق شتافت یک برادرجلالی دررادیوکابل کارمی کردوظیفه داشت که نوشته پشتورااصلاح کندوقابل نشربسازدکمی مردمتعصب ازنگاه زبان بودکه اوسبب مخالفت روانشاد مهدی وروان شادسرشارشمالی باجلالی رییس رادیوشد

برادردیگرجلالی داکترجلالی داکترطب بودوهم نطاق زبان پشتوی رادیو شوهران خواهران جلالی مشهورترین شان عشرتی مرددانشمنددروزات عدالیه، لوی ثارنوالی واستره محکمه که زمان هرسه اورگان یک اورگان رسمی بودندعشرتی دروزارت عدلیه کارمی کرد

خواهردیگرجلالی راغالب برادرحبیب الله غالب وزیرعدلیه گرفته مرد دانشمندشاعروطنزنویس خوب وطن مامی باشدزمانی درقلم مخصوص وزارت عدلیه باهم همکاربودیم حالا درتورنتوزندگی می کندوبرادرغالب شریف غالب دخترداکترجلالی راگرفته چندسال قبل سکرتراول سفارت افغانستان درکانادابودباجلیلی سفیرافغانستان درکاناد برخورد کردتحت فشاردولت کابل قرارگرفت پناه یندگی درکاناداداد

دوباره به افغانستان رفت ازجمله سرسپردگان داکترعبدالله عبدالله است شایددرکدام سفارت مقررشده باشدمردبا ادب وخوش برخوردودانشمند می باشدامادرقسمت احمدشاه مسعودوشورای نظارمرغ اش یک لنگ دارد آینده را کس پیش بینی کرده نمی تواندمثلیکه مارشال فهیم دردام کرزی افتاد

زن جلالی خواهرجنرال وردک وزیر دفاع است جلالی مرددانشمندوآرام است زیادمی شنودکمترحرف می زندشمرده وبامنطق حرف می زندازدروغ گفتن درسیاست باک ندارد

شایدوطن وملت خودرادوست داشته باشدولی خطرناک هم است از باداراجنبی بدون چون وچرافرمان می برد

دردوره قبل اوراامریکایی هادرانتخابات ریاست جمهوری درمقابل کرزی پیش کردندبعدبه مزدورگوش بفرمان دیگرخودغنی احمدزی امریکایی هابا استفادادن جلالی میدان رقابت شغالی ساختند

درآن دوره جلالی چندین سفربه پاکستان داشت دولت پاکستان به جلالی از دوران جهاد خوش بین است وجنرال وردک دربین آی اس آی هنوزنفوذ خودرادارد

این بارمعلوم شودکه جلالی تاآخرخط می رود ویابازهم ازبادارفرمان می بردکارهای انتخاباتی خودرانیم کاره می گذارد

ملت افغانستان جلالی را یک مزدورسرسپرده ، بزدل ودروغگومی شناسد

جلالی سرسپردگی ،بزدل ودروغ گویی خودرادرزمانیکه وزیرداخله بود ثبت تاریخ کرد

درغرب قسمی است که اگرکسی یک باردردوران کارخوددروغ گفته باشد ازملت خودمعذرت میخواهدوازپوست خوداستفامی دهد

جلالی دردوران کارخوددورغ های شاخدارزیادگفت خدمت به باداران خود صادقانه کردبخاطر خوشی پاکستان نرمش دربرابرجنایتکاران طالبی ، حزب اسلامی والقاعده نشان داد

درزمان جلالی قاچاق وجنایت وکشتاربه اوج خودرسیدفساداداری دروزارت داخله شکل قانونی راگرفت تورن جنرال سیدشیرآقا وبرادراش افندی که ازمهره های برجستی حزب دموکراتیک خلق بودندوبعدازسرسپردگان طالب همه کاره دوران وزارت جلالی بودندحتی آنهاراهم ازخودرنجانید

همان امیری که عبدالرحمن نام داردنمی شناسددشمن وآشنا را

مزدوری،دروغ وبزدلی جلالی رااززبان خوداش مثال می آوریم درزمان وزارت داخلی جلالی که رسوایی قاچاق برادران کرزی،برادران مارشال فهیم، عزیزی بانگ ، کابل بانگ ،جنرال های امریکایی وانگلیسی دامن گیرجلالی گردیده بودوخوداوراهم دررهبری قاچاق باغرب هامتهم کرده بودندازدست پاچگی به خبرنگاران گفت اگرقاچاق بران به همین شکل ادمه بدهندمن نام هاوآدرس قاچاق بران باپول های شان افشامی کنم

چون پای خوداش پای باداران داخلی وخارجی اش دربین بودبا وجودپافشاری نویسندگان ماهانامه طنزی وانتقادی بینام درآنتریوی کانادا که با اسناد می نوشتندجلالی نام اشخاص کلیدی قاچاق معرفی نکردبا همان پولی که دردوران کارخودازداخل مملکت بیرون کرده بودقناعت کردوسرخودبه چت نمود

سوال دراین جااست که باکدام روی بازآمده خودراکاندیدکرده شاید سروصدارامثل سابق بدستورباداران خودبراه انداخته باشدملت رامتوجه خودساخته باشددرآخرکارملی اززیرپلومثل انتخابات سابق برآیدوجلالی پا ازدایره انتخابات بیرون کندتخته شطرنج انتخابات رابدوراندازد

واگربدستورباداران وصادقانه بخاطرکاندیدکردن آمده باشدبخاطربزدلی ودوروغ ها ی شاخدارزمان وزارت داخله خودچه دلیل داردوچه دلایل بکارمی بردکه ملت خوش باورافغانستان راقانع سازد

وهم معلوم نیست که اومانند کرزی بافدرالیزم ساختن مملکت وحکومت صدارتی مخالفت صادقانه داردویابخوشی کرزی این حرفهارامی زند واگرخوشی کرزی مدنظرگرفته باشد

آیا گرگان دیگرکه درظاهرمانند جنرال دوستم ، محقق .برادران بزدل ونمک حرام احمدشاه مسعودبخاطرفریب ملت بنام حکومت صدارتی وفدرالیزم سروصدارابه راه انداخته اندچه دلایلی بخاطر قناعت آنها دارددرغیرآن اگرامریکاهم مانندشاه شجاع امریکایی کرزی اورابه قصر ریاست جمهوری بنشاندچه سودی به ملت افغانستان خواهدرسید ه

همان تفنگسالاران آدم کشان ، قاچاقبران ووطن فروشان مانند دوردسترخوان کرزی همان اشخاص بدنام دوردسترخوان حکومت جلالی هم بشقاب رذالت می چینند

درزمان وزارت داخله جلالی طیارات غول پیگردشمنان ملت ماهمان ازبک ها وترکانیکه پیرونهضت طاهریلداش بودندتوسط جنرال دوستم با دادن تحفه پول وسلاح در روزای اول سقوط حکمت طالبان رها گردیده بودند مدتی از پولهای مساجدگالف توسط فدراسیون ترکان به نام فطریه روزه میلونها افغانی از آزرباییجان ترک که در کانادا زندگی می کنند وروابط شان با فدراسیون ترکان توسط سخن گویی ففتاشکل زنجیری راگرفته وزیردامن یک عرب کون لچ که چندین دوره به کمک وکیل فدرال کانادا با قماش دسیسه سازاز یک ملیت وزبان هستندورابط با پیروان طاهریلدش درافغانستان ،پاکستان ،ازبکستان ، تاجکستان وترکیه دارندبنام تاجر وگردش گرسفرهای مشکوک می کنند واز جمله این اشخاص یکنفرشان دوازه مرتبه به عربستان سعودی سفر کرده درحالیکه خوداش از طرف دولت کانادا کمک می شود وهم یکنفرشان زن ازبکستانی دارد که امروزبنام تجارت وبنیاد دوستم که به کمک وکیل فدرال بنیاد دوستم در کاناداروی دست گرفته اند

فردابنیاددیگر ملیت های افغانستان بااین بنیاد سازی می کنند

ضعف وناتوانی های ایام کاروزارت داخله جلالی بود که امروز ملیت های افغانستان درکاناد ، امریکا وغرب ازدست ترورستان زندگی کرده نمی توانند

جلالی که مسوول امنیت مملکت بود با تبانی بادوستم ودشمنان خارجی وداخلی افغانستان زمینه آمدن پیروان طاهر یلداش مساعد ساخته چه جوابی دربرابراین سوال دارد

جلالی درزمان وزارت داخله خودنه باطالب والقاعد وخصوصاًبانهصت اسلامی طاهر یلداش ونه بادارودسته مجاهدگنده خشتک وشورای نظا رونه باقاچاقبران نه تنهابرخورد قانونی نکرد این مارهای آستین افغانستان ویران را تقویه نمود در تبانی با اعظم دادفرودوستم واشخاصی که من لست آن را آماده ساخته ام درنوشته های آینده ازآنها نام می برم وهم اعظم دادفر را معرفی می کنم که دیروز پدراش کی بود دیروز چه نقشی را پدراش بحیث مامور استخبارات سردارولی بازی کرد وخوداعظم دادفردیروزدرشعله جاویدچه نقش بازی کردوامروزچرادرخدمت دشمنان افغانستان قراردارد وچطور زن آخر خودرا گرفت واین زن درالمان چه مصیبتی به ملیت های افغانستان خلق کرد

این هم یک سوال است

که سالهابی جواب است

«شاعربیترازو»

همان طوریکه کرزی نتوانست ازشرگرگسان خلاص شود تو هم نمی توانی بدون کرگسان حکومت کنی واگرمی گویی که بدون گرگسان حکومت کرده می توانی چه دالالی برای نجات خودچه دلایلی برای ناراضیان که ملت بی دفع افغانستان باشد جلالی داردویاجلالی هم میخواهدکه دولت موش وپشک بازی مانند حکومت کرزی داشته باشد

قبل ازاینکه سرحکومت صدارتی وفدرالیزم حرف می زدبایدمیگفت چه تدبیری وفکردرقسمت گرگان خارجی وداخلی داردشاه پرستان وداودپرستان،حزب دموکراتیک خلق،مجاهدگنده خشتک، طالب مزدوچپ وراست بزدل مانندحکومت کرزی درحکومت اش نقش می داشته باشدویاازکندن کله گرگ پندگرفته وصلاحیت ازاین راداردکه مهره های خطرناک مثل جنرال دوستم ، فهیم ، محقق ، سیاف به محکمه هاک درهالند بسپارد

اگرملیت های افغانستان تبدیل به یک ملت واحد شده باشنداول ازکاندیدن میخواندکه بپرسندکه درحکومت شمابازهم همین قاچاقبران تفنکالاران نقش دارندوتوسط همین اشخاص می خواهی بقدرت برسی ودرخدمت همین جنایتکاران حکومت تومثل حکومت کرزی قرارداشته باشد واگرحکومت جلالی شکل حکومت کرزی راداشته باشدوگروپ انتخاباتی اوازمردمان بدنام شناخته شده ازاین قماش جنایتکاررسوامثل شاه پرستان وداودپرستان،حزب دموکراتیک خلق،مجاهدگنده خشتک، طالب مزدوچپ وراست بزدل باشد زیرنام وحدت ملی

معلوم است که ملت درتعین زعمت نقش ندارددرجوی که آب رفته بازمی رود ازبد بدتراش توبه ازدم خراش توبه

این جانه دیگرمزدوری ونه دروغ ونه بزدلی مطرح بحث است چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است

حکوکت جلالی هم ادمه حکومت های مزدوراست که درقسمت برطرفی شاه محمودخان دربالااشاره کردیم این حکومت ازسرچشمه همان حکومت هاآب میخورد

اگرآقای جلالی میگویدکه من دیوانه مقام وکرسی نیستم درمستی سیاسی اونبایدشک کردباوجودیکه سخنان تلخ من سبب ناراحتی خانواده جلالی می شودکه دوستان نزدیگ من هم هستنداگراین نوشته من نزدآنها گناه است چاره ندارم چون عادت به مرگ من است که وجدان من مرااجازه نمی دهدیک زره هم از حقیقت دورقراربگیرم

وهم هیچ وقت بخاطر دوستی ودشمنی نخواسته ام که وجدان ، آزادی خود،قلم وخانواده خودرابا وارونه نویسی زیرسوال ببرم مرادوستان وخانواده جلالی به بزرگی خودببخشندخصوصاً ثارنوال صاحب غالب شوهرخواهرجلالی که خوداش حیثت برادربه من داردوخانم دانشمند آن حثیت یک خواهرمهربان به من دارد

هرگاه من مرتکب دروغ ، اشتباه وگناه در این نوشته شده باشم آقای جلالی که مرد قلم وسیاست است وگروپ همکارانتخابات جلالی صاحب طوریکه شنیده می شودکه شایدمعین باجولی استاددیپارتمنت پشتوفاکولته ادبیات که امروزبنام معین مرستیال مشهوراست زمان ازجمله دوستان شب وروز من قبل ازحکومت حزب دموکراتیک خلق بودودرانتخابات ریاست جمهوری کرزی قهرمان بکس سیاست بودمیگویندکه درجمله سخن گویان دوره انتخابات جلالی آقای معین مرستیال همان مقامی که دراتخابات ریاست جمهوری کرزی داشت درجمله عضوانتخابات جلالی می باشداگرراستی اودرجمله همکاران انتخاباتی جلالی مرستیل باشدمی تواند از آقای جلالی دفاع کندومن کوشش کردم که ازخانم میوندکه ازدوستان نزدیگ مرستیال درایام جوانی مرستیال بودوحالا درتورنتوی کانادازندگی می کندتیلفون وایمیل استادمعین ازخانم بگیرم وبااستاد معین که بیش ازسی وچندسال می شودندیدیم وروابط ما قطع شده درددل کنم خانم گلا لی قندهاری (میوند) یاتیلفون مرستیال نداشت ویابه من ندادامورمملکت خویش خسروان داند

از چک دهن وقلم مرستیا ل خداهربیچاره رانجات دهدغنی احمدزی ، بشردوست وعبدالله عبدالله هنوزهم ازنیش قلم وزبان مرستیال شکوه دارند استادباجولی می تواندنوشته مرابه نقدگیرداین تکیه کلام معین مرستیال است جزای بی پیر رابدمذهب می دهد

اگرچه ظاهرم تلخ است

شرینی درسخن دارم

نیایداین قلم گرخوش

به مزاح خواندگان این سایت

بزن دشنام که من

گوش کردارم

«شاعربیترازو»

benamnewspaper@hotmail.com

نوت: لطفاً مزاحم سایت وزین آریایی نشویدمی توانیدپیغام بدوخوش خودرابه این ایمیل بفرستیدبی وجدان ترین خواننده همان خواننده است که میخواهدآزادی یک سایت را زیرسوال ببرداگردلقکانی ازاین قماش جنایتکاررسوا مثل شاه پرستان وداودپرستان،حزب دموکراتیک خلق،مجاهدگنده خشتک، طالب مزدوچپ وراست بزدل باشدوجدان ندارند اگربه نام انسان چیزی دروجودشان است سرمن بنویسندویابه ایمیل من مثل قبل دشنام بفرستند ولی مانع آزادی سایت وزین آریایی ودیگر سایت ها نشوندوهرکسی که از سایت آريایی خواهش می کند وبنام دوست بالای سایت فشارمی آورداین اشخاص مانندسگان هستند که ازخودوبیگانه رابخاطرباداران شان نمی شناسند.امید است که این سگان مانع خاطره نویسی من درسایت وزین آریایی نشوند

 

 

 


بالا
 
بازگشت