داکتر سخی اشرف زی سیدکاغذ

 

مشکل سیاسی هزاره ها وتحولات اجتماعی این قوم در طول تاریخ

در این روز ها بار دیگر سروصدای حملات کوچی ها در مناطق هزاره نشین دررسانه های نشراتی درون وبیرون مرزی بلند شد. و یکبار دیگرمردم بی دفاع هزاره مورد تجاوز وحملات تفنگ بدستان  کوچیها قرار گرفت و تعدادی ازروستائی های بی دفاع هزاره دراین تهاجم جان خودرا ازدست دادند .

نخست سعی میشود در مورد مشکلات  سیاسی واجتماعی هزاره جات بطور فشرده توضیح شود ودر آینده اگرفرصت مناسب شد در باره کوچیها  تحلیلی روی کاغذ خواهم آورد.

در مورد هزاره ها یک تعداد نویسندگان نام آشناه که ارتباط تباری با هزاره ها دارند درتارنگارهای مختلف مشکلات هزاره ها را به بررسی گرفتند اما با تاسف عمیق اهل قلم واندیشه, پژوهشگران با بصیرت وبینش  که داد از ارتباط مردمی میزنند راجع به مشکل اجتماعی وسیاسی قوم هزاره کمتر توجه داشته اند و یک مضمونی را از جانب پژوهشگری که ارتباط تباری با قوم هزاره نداشته باشند ومشکل هزاره ها را به بررسی گرفته باشند در تارنمای مختلف داخل وخارج از کشورسراغ ندارم گرچه من بقوم هزاره منسوب نیستم ولی به این قوم حرمت و احترام خاص قایل ام ودر طول تاریخ هزاره ها درمقابل خشونت طلبان وآشبگری های زعمای با اقتدار سیاسی با یک برده باری وحوصله مندی غیرتخیل مجادله فعال نموده اند با پشتکاروهوشیاری طبیعی که خداوند به این قوم ارزانی داشته ثابت ساختند که در اثر زحمت ,همت ,اتفاق وهمدردیکه باهم دارند به تدریج ازبدبختی های روزگارکه مطلق باوران وپشخاگران دیروز وامروزبرسر این قوم باغیرت آورده اند خودرا نجات دادند وامروز در بخش اقتصادی واجتماعی هزاره هایکی از موفق ترین طبقه درافغانستان است.   

پس منظر مختصر تاریخی روابط سیاسی واجتماعی هزاره ها :

بعد از سلسله خاندان ابدالی خاندان بارکزائی ها در افغانستان به اقتدار سیاسی رسید ومشکلات هزاره ها هم از همین آوان در افغانستان شروع شد در زمان تیمورشاه درویش علی خان یکی از خوانین هزاره به حیث والی هرات منصوب شد ولی بعد از مدتی کوتاهی در اثر توطئه ائی از جانب ارکان اداری از وظیفه اش بر کنار وتوسط حکام آن زمان بقتل رسید وبعد از این واقعه  برای هزاره ها در دستگاه اداری و سیاسی افغانستان رولی داده نشد

امیر دوست محمد خان یک هزاره سرشناس وبزرگ قوم بهسود را بنام یزدان بخش که دارای قدرت مالی ودربین هزاره ها یک محبوبیت خاص اجتماعی داشت وبتدریج  نفوذ سیاسی درهزارجات پیدا کرد امیردوست محمد خان از نفوذ وی در بین اقوام هزاره احساس خطر میکرد بنا بر وعده های رنگارنگ اورا به کابل دعوت  وبالاوقفه وی را زندانی نمود وبعداٌ بقتل رسانید وبه این ترتیب از تشکیل یک قدرت سیاسی در هزارجات جلوگیری نمود

شکنجه وتبعض نژادی ومذهبی در مقابل هزاره ها در زمان عبدالرحمن خان به اوج خود رسید سران وزعمای هزاره در اثر قیامی که در مقابل حکومت عبدالرحمن انجام دادند بطور فجیع بقتل رسید ند وتعداد زیاد هزاره ها به حیث غلام وکنیز بنام اسیر جنگی در کابل انتقال داده شدند .

مشکلات اجتماعی واقتصادی هزاره ها :

رابطه مستقیم سیاسی واجتماعی بین حکومت مرکزی کابل وهزارجات موجود نبود وحکومت مرکزی هزارجات را به حیث یک منبع عایداتی تلقی میکرد جوانان این منطقه را که قوای مهم تولیدی زراعتی  این سرزمین را تشکیل میداد به خدمت عسکری به مرکز کابل سوق داده میشدند و در ظرف صد سال گذشته  کدام پروژه اقتصادی واجتماعی در هزارجات روی دست گرفته نشد وارکان اداری که در این منطقه از طرف حکومت مرکزی تعین می گردید یک اقتدار مطلق داشتند ومردم این منطقه را که از فقیرترین منطقه افغانستان محسوب میشد تحت فشار وشکنجه های زیاد قرار داده واز مردم بی دفاع هزارجات سوء استفاده پولی میکردند وبالای مردم مالیات متنوع بنام های مختلف تحمیل میشد واز دهاقین زراعتی پول نقد ویا جنس مانند گوسفند, روغن , گلیم  ونمداخذ میگردید یک مقام اداری در هزارجات مانند حاکم وعلاقدار در کابل تا چندی قبل خرید وفروش میشد.نه تنها فرستاده های حکومت مرکزی بنام حاکم ووالی وعلاقداراین مردم را استثمار کردند بلکه یک تعداد ازهزاره های که حایز قدرت منطقوی بودند و بنام های امیر, سلطان , ارباب واختیارداربا عاملین حکومت مرکزی درسوء استفاده زارعین بی بضاعت همکاری نزدیک داشتند .وزارعینی که محصولات زراعتی خویش را که از یک منطقه به منطقه دیگر جهت فروش در بازرار های محلی عرضه میکردند مجبوربودند که برای خوانین وارباب واختیاردارحق العبورتادیه کنند. اکثراٌ سطح تولید زراعتی نظر به وضع نا مساعد اقلیمی پائین میرفت اهالی محل به مضیقه شدید غذائی واقتصادی روبرو میشدند فشارارکان اداری حکومت مرکزی واخذ مالیات مختلف و ناخق از یک طرف گرسنگی از جانب دیگر زارعین هزاره قصبات خویش را برای کارهای شاقه جسمی ترک کرده وبه مشکلات زیاد به شهرهای بزرگ رومی آوردند.

قیام ملی هزاره در دور سلطنت امیرعبدالرحمن (1843-1901) :

بسال 1880 عبدالرحمن خان در بازگشت از روسیه یک قوای نظامی منظم  را تشکیل داد و یک شخص با اراده ولی قسی القلب بود اشخاص با نفوذ وباقدرت اقوام افغانستان را با وضع فجیعی ازبین برد ودر وقت سلطنت امیرده ها هزار افغان جان ای خودرا ازدست دادند وعدهء زیادی را به زندان ابد محکوم نمود ومخالفین خودرا تحت شکنجه های جسمی وروحی قراردادوبه این ترتتیب قدرت خودرا درافغانستان مستحکم ساخت وبرای مصارف اردو ودستگاه اداری مالیات جدیدوضع کرد که دراثر وضع سیستم  مالیاتی گوناگون بخصوص درهزارجات که منطقه فقیر وناداروتوان تادیه مالیات را نداشتند به مردم هزارجات  خیلی گران تمام شد.

 مالیات سر چربی بی بی    :  درهزار جات بنابر وضع جغرافیائی  نامساعد که توسط کوه های صعب العبور احاطه گردیده به فقدان زمین زراعتی روبرواهالی بیشتر به مالداری مصروف بودند وبرای کسب عاید برای فامیلی خویش روغن زرد تولید وآنرا دربازرارهای محلی بفروش میرسانیدند حکام وارکان اداری امیرعبدالرحمن خان به منظور سوء استفاده مزید بالای زراعین مالدارمالیات دیگری بنام مالیه سر چربی بی بی حواله نمودند برای آنکه حرم امیرعبدالرحمن خان سر وموی خویش را با روغن زرد چرب میکنند بناٌ زراعین مالدارهزاره بائیست مالیات سر چربی بی بی را تادیه کنند.

یک تعداد ازبزرگان قوم  وریش سفیدان هزاره به مقام اداری محل از وضع مالیات سنگین شکایت نمودند ولی در مقابل دستگاه اداری شکایت مردم را تمرد شمرده وشروع به لت وکوب خوانین وبزرگان هزاره نمودند ومردم منطقه ازاین واقعه ناگوار به هیجان آمده به مقامات اداری حکومتی ومامورین دولتی که از سالیان درازهزاره ها را استثمار کرده بودندحمله برده یک تعداد را کشتند وچند نفر مامورین حکومتی را گروگان گرفتندولی حکومت مرکزی این قیام رایک زدوخورد مذهبی خوانده وهزاره ها را بنا برعقیده مذهبی شان کافر خواند ودر مقابل هزاره ها  جهاد مذهبی اعلا ن نمود که  این جهاد به مقابل هزاره ها دوازده سال ( 1880-1892 ) ادامه پیدا کرد .

تبعیض نژادی ومذهبی :

عبدالرحمن خان برای سرکوب هزاره ها شعار جهاد مذهبی را دراذهان مردم افغانستان تزریق کرد واز بین بردن هزاره ها را منجیث کافر وظیفه دینی میدانست . هزاره ها دارای دو خصوصیت متمایز بودند:

اول – هزاره ها قیام مسلحانه نموده ودرمقابل امیر بغاوت کردند چون در آن زمان شاه سایه خدا شمرده میشد کسیکه در مقابل شاه بغاوت کند به حیث باغی شناخته شده وطبعاٌ قتل باغی منحیث کافر مجاز بودواین طرز تفکر درزمان امیر عبدالرحمن خلق شد وتقربیاٌ هشتاد سال را دربرگرفت که بالاخره افغان های مسلمان پی بردند که خداوند سایه ندارد واگر خداوند سایه داشته باشد جسم است چون خدا جسم نیست پس شاه هم سایه خدا نیست .

دوم – هزاره ها نسبت به باشندگان افغانستان از نگاه چهره وساختمان جسمی فرق دارد ویک اقلیت وازبقایای نژادی مغول محسوب میشدند ودر مقابل هزاره ها تبعیض شدید نژادی وجود داشت که البته این تبعیض در زمان عبدالرحمن خان به اوج خود رسید .افغانستان کشوری است که ازاقوام ونژاد های مختلف بوجود آمده  ودر مقابل سائیر اقوام بنام اقلیت های نژادی هم تعصب وجود داشت چون هزاره ها پیرومذهب جعفری است بناٌ تعصب در مقابل هزاره هابه مراتب شدید ترنسبت به اقوام دیگر بود .

یک تعداد زیاد ایله جاری های مناطق مختلف به اصطلاح داوطلب که تحت تاثیر پروپاگند مذهبی حکومت امیرعبدالرحمن رفته بودند با نظامیان امیر یکجا برای بدست آوردن غنیمت سرزمین هزارجات را ازچهار سمت به محاصره کشیدند وبه قیام هزاره ها بالاخره خاتمه دادند یک تعداد زیاد مردم هزاره را با قساوت غیر تخیل بقتل رسانیدند وبه این ترتتیب روحیه آزادی خواهی قوم شجاع هزراه  را در هم شکستند.

امیر عبدالرحمن خان میتود های وحشیانه و شکنجه های غیرانسانی را بمقابل هزاره ها بکاربرد نمونه شکنجه های غیر انسانی که در تاریخ ثبت شده مانند به آتش انداختن انسان های زنده , بریدن سر هزاره ها در دربار امیر , جا دادن هزاره ها درسبد های بزرگ ولولالیدن این سبد ها از کوه های بلند ,بدهن انداختن سگها ی دیوانه  وبالاخره بریدن اندام هزاره ها بشکل واسکت و همچنان تعدادی را مانند حیوان به قفس انداختند و برحی دیگری را بدهن توب بستند. (1

در ظرف ده سال همه اقوام که مربوط به نژاد ومذهب مختلف بودند دوش بدوش با برادران هم وطن در جهاد افغانستا ن سهم گرفتند وقوای شوروی سابق را از خاک خود کشیدند  وتجاوز روسیه شوروی ملت افغان را بیدار ساخته وهمه اقوام دارای تجربه کافی سیاسی ونظامی شده وحتی امروز با سلاح های گرم وسرد مجهز اند ولی در این اواخر باز هم  یک تعداد محدود در حکومت آقای کرزی سعی دارند که سیاست های نژادی و تبعیض مذهبی سابق را به حیث یک حیله سیاسی بکار ببرند تبعیض نژادی ومذهبی کاریست نادرست وخطرناک هرکسی که این طرزالعمل را به منظور تفوق قوم گرائی وقبیله گرائی در پیش بگیرد دشمن مملکت ومردم افغانستان است  کشور ما در حال حاضر به اتحاد , روشنگری , فراخ نگری وگسترده اندیشی وشایسته سالاری ضرورت دارد نه تفوق قومی.  2  )

1)Rulf Bendemann, Historische Bedingung des Widerstandes der Hazara. Issued in Programm, February 1982, Hamburg                                                                                                                                                                        

 2) Aghan Rebles in Last –ditch bid, Financial Times, London. January 19, 1989

 

 

   


بالا
 
بازگشت